گزارشی از "شب افغانستان در اسلو"
جدایی حوزه حکومت از حوزه دین، اعتقاد والتزام به حقوق بشر، التزام به دمکراسی، توسعه ونوسازی،...
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
روز پنجشنبه تاریخ 03.12.09 " صلح و دموکراسی در افغانستان" جلسۀ در اوسلو پایتخت کشور نروژ با عنوان "شب افغانستان: یادو بودی از قربانیان، استراتژیی برای بازماندگان" برگزار کرده بود که در آن از نهادهای فرهنگی، سازمانهای ضد جنگ و مدافعین حقوق بشر و همچنین افراد روشن فکر و تحلیلگران سیاسی افغانی و نروژی اشتراک داشتند. این برنامه به بخشهای ذیل تقسیم بندی شده بود.
• میزگرد و تحلیل امور سیاسی افغانستان
• غذای افغانی
• موسیقی
این برنامه با گردانندگی صوفیه چنگیزی معاون و بصیر هلمندی یکی از اعضای هیئت رئیسه ی "صلح و دموکراسی در افغانستان" (صدا)، ساعت 1800 بعد از ظهر به وقت محلی آغاز شد. ابتدا خانم هما پویان شعری را به یاد بود قربانیان دهه های جنگ در افغانستان قرائت کرد و به دنبا یک دقیقه سکوت عمومی اعلام شد.
سپس ظاهر اطهری از"صلح و دموکراسی در افغانستان " ابتدا از تمام مهمانان بخاطر شرکت در این شب صمیمانه سپاسگزاری کرد. خلاصه سخنان ظاهر اطهری چنین است: طی این هشت سال هیچ دو روزی در افغانستان مثل هم نبوده است. طی این سی سال هیچ دو روزی مثل هم نبوده. بلکه هر روز رنجبار تر و سیاه تر از روز پیش بوده. و امروز بد ترین روز است. جنگ سراسر کشور را فراگرفته، طالبان و نیروی های بنیادگرا قدرت گرفته، «دولت» یک نام و سرپوش شرم آور روی مجموعه از جنایتکاران جنگی و کانونهای متضاد قدرت است که هر کدام شان در فکر حفظ قدرت برای ادامه چور چپاول دارای های مردم، قاچاق مواد مخدر و دامن زدن به نا امنی اند. انتخابات رایاست جمهوری به جای اینکه مشروعیتی برای دولت ریاست جمهوری کرزی به همرا داشته باشد، باعث رسوایی و بی مشروعیتی آن و حضور حامیان بین المللی اش گردید. امروز همه میدانند که استراتژی غرب در افغانستان کاملا شکست خورده است و به جای تامین صلح و امنیت و حقوق بشر، باعث گسترش ناامنی و جنگ، مشروعیت بنیادگرایی و تقویت جنایتکاران جنگی و مافیا مواد مخدر در کشور گردیده. اما رهبران جنگ طلب غرب می خواهند این اشتباه را با اشتباه دیگر تصحیح کنند. برنده جایزه صلح نوبل و رییس جنگ، اوباما تصمیم گرفته است که سی هزار سرباز بیشتر به افغانستان بفرستد. مردم افغانستان هم اکنون، سرخورده، هراسان، و نا امید و نسبت به همه چیز بی اعتماد است. مردم از وجود دولت کرزی احساس شرمساری و از اینکه کشور شان تحت اشغال است احساس حقارت می کنند، بدون اینکه الترناتیف سومی را داشته باشند. مردم حق دارند چنین باشند زیرا کشور شان، افغانستان، امروز فقیرترین، ویران ترین، بیسواد ترین و بی ثبات ترین کشورجهان است.
اما هنوز امیدی است اگر ما جرئت کنیم نشانه های آن را دنبال کنیم. این امید برداشتن یک گام جدید است. یک گام غیر نورمال و جسورانه. و آن این است که برای فردای بهتر ما به یک جنبش قدرتمند دموکراتیک در افغانستا ضرورت داریم. بدون چنین جنبشی، داشتن یک افغانستان ارام و دموکراتیک در افغا نستان ممکن نیست. امروز مردم این الترناتیف را ندارند. بنا برابر این یا باید با دستگاه تا خرخره فاسد کرزی بسازند یا با بربریت طالبان و بنیادگرایان. وجود یک الترناتیف دموکراتیک یک انتخاب انسانی و امید بخش را پیش روی مردم می گذارد. چنین جنبشی به میلیونها انسانی که آرزوی یک افغانستان بهتر را در سر می پروراند امید و هویت می بخشد. بدون شک چالشهای بسیار عظیمی، درونی و بیرونی، پیش رو است اما با وجود آن شکل گیری این جنبش غیر ممکن نیست بلکه کاملا ممکن است. «صلح و دموکراسی در افغانستان» به همین منظور تشکیل شده. ما تصمیم گرفته ایم که به سراغ تمام جریانها و سازمانهای و افراد، در داخل و خارج افغانستان، برویم که به دموکراسی و حقوق بشر به عنوان یک هدف می اندیشند. ما تصمیم داریم در میان نسل جوانی برویم که به هیچ یک از جریانهای سیاسی گذشته، چپ و راست، تعلق خاطر ندارند. رهبران فردا از میان این نسل برخواهند خواست. این جنبش باید از لحاظ ساختار جنبشی و از لحاظ محتوا فکری باشد تا حزبی و سطحی. چنین نیرویی طیف بسیار و سیعی را در افغانستان تشکیل می دهند. آنها به صورت بالقوه بزرگترین و قدرتمند ترین نیروی اجتماعی سیاسی در افغانستان است.
اما انگار سالها استبداد سیاسی و قدرت خشین احزاب افراطی دینی و غیر دینی، جرئت صادق بودن به خود را از از لحاظ فردی و تعهد از لحاظ اجتماعی از بسیاری این نیروها گرفته است. این خود سانسوری و روحیه توافق با محیط سیاسی اگر چه قابل درک است، اما به هچ وجه توجیه گر بی مسئولیتی در چنین شرایطی حساس نیست. ما باید یک زمانی به چنین روند کشنده در میان نیروهای دموکراتیک افغانستان نقطه پایان بگذاریم. آن زمان می تواند هم اکنون باشد. تا کجا باید سقوط کرد!
پس ازآن رضا رضایی مسئول سابق روابط بین الملل حزب سوسیالیست چپ نروژ (SV) و عضو هیئت رئیسه ی جنبش " صلح و دموکراسی در افغانستان" بخش مناظره و تحلیل سیاسی را با معرفی مهمانان مناظره آغاز کرد.
• کریستیان برگ هارپ ویکن، مسئول مرکز بین المللی تحقیقات صلح در اوسلو (PRIO)
• تریه سکاوفیورد، تاریخ دان و افغانستان شناس
• مریم عظیمی نویسنده و شاعر
• حمزه واعظی، نویسنده، پژوهشگر و تحلیلگر امور سیاسی
• بصیر زیار، از سازمان سوسیالیست کارگران و سردبیر هفته نامه عصر جدید
• کنوت چیلستادلی، پرفسور در دانشگاه اوسلو
صاحب نظران و تحلیلگران امور سیاسی که در این مناظره حضور داشتند هرکدام به نوبه خود از ابتکار جنبش " صلح ودموکراسی در افغانستان" قدر دانی کردند و ابراز داشتند که مسئله افغانستان یک مسئله حیاتی برای جامعه جهانی است که سیاستمداران غرب و افغانستان باید برای غلبه بر بحرانهای کنونی هیچ فرصتی را از دست ندهند ، به باور اکثر مهمانان مناظره حضور نیروهای مسلح خارجی در افغانستان یک امر اشتباه است که باعث بازتولید جنگ و خشونت در افغانستان میگردد، آنها خروج نیروهای خارجی از افغانستان را البته به" شکلهای مختلف " یک امر الزامی میدانند و آرامش، امنیت و دموکراسی در افغانستان را منوط به تغییر استراتیژِی غرب در افغانستان و ایجاد یک بدیل دموکراتیک در کشور میدانند و حمایت از نیروهای دموکراتیک در افغانستان را تنها راه برون رفت از بحرانهای سیاسی در افغانستان و منطقه میدانند.
ضرورت جنبش سکولار
حمزه واعظی، نویسنده ، پژوهشگر و تحلیلگر امور سیاسی ، از ضرورت ایجاد و تقویت یک جنبش سکولاریستی در افغانستان سخن گفت. او گفت شرایط موجود ضرورت ایجاد یک جنبش روشنفکری مبتنی بر اندیشه سکولار را بیش از هرزمانی دیگر برجسته می سازد. سکولاریزم نه به مفهوم جنبش ضد دین بلکه جنبش منهای دین. این جنبش می باید متشکل از نیروهای جوان، مستقل و اندیشه ورز باشد که اعتقاد راسخ به جنبش سکولاریستی وهدف برپایی یک نظام سیاسی سکولار در افغانستان داشته باشد.
سکولاریسم اساسا مبتنی بر ارزشهایی است که دقیقا جامعه ونسل جوان وخواهان تغییر افغانستان، نیازمند آن است. این مبانی بطور فشرده عبارتند از: جدایی حوزه حکومت از حوزه دین، اعتقاد والتزام به حقوق بشر، التزام به دمکراسی، توسعه ونوسازی، رشد وتوسعه علوم وفنون بشری، خرد گرایی در روابط اجتماعی، پلورالیزم دینی، سیاسی، فکری وفرهنگی، توسعه حقوق شهروندی، تأمین عدالت اجتماعی، نفی تبعیضهای قومی، دینی، اعتقادی، سیاسی، فکری، اقتصادی، فرهنگی واجتماعی، رشد اخلاق منهای جزمیات دینی.
این ارزشها و مبانی، دقیقا همان گم شده هایی هستند که جامعه افغانستان برای رسیدن به پیشرفت وامنیت اجتماعی، تعادل سیاسی، رشد اقتصادی و توسعه فرهنگی ورشد علمی ـ آموزشی خود به آنها نیازمند است. یک جنبش سکولار با هدف زمینه سازی ایجاد یک دولت سکولار در افغانستان، اگر نگوییم تنها راه، به جرئت می توان گفت مهمترین واساسی ترین راه برای ایجاد تغییر وگذر از مرحله بحران سیاسی وعقب ماندگی فرهنگی، فکری واجتماعی می باشد.
بعد از صرف غذا، هنرمندان و نوازنگان محفل را با نوای دل انگیز موسیقی شرقی که تشویق و هیجان مهمانان برنامه را به همراه داشت، ادامه دادند. ابتدا موسی خان سلطانی و شبانه سلطانی زوج جوان و هنرمند آهنگ " ای مهین من " را خواندند. بعد نبی دلنواز با دنبوره و خواندند آهنگ های محلی هزارگی، حیدر ولی هنرمند جوان و نوازنده ماهر " رباب" با همراهی کاوه محمدیان یکی از بهترینها در هنر نوازش تومبک و در آخر جاوید افسری راد آهنگساز ایرانی آهنگ " محور عشق" را که در سال 2001 برای افغانستان ساخته بود به همرای چند آهنگ دیگر محفل را به پایان رساند.
پيامها
6 دسامبر 2009, 02:56, توسط hozila
گزارش شب اسلو را دیدم و خواندم اگر راست میگویند بیایند داخل افغانستان در اروپا جای نرم و گرم نشستند بی درک از حال مردم . روشنفکران جدید الورود نسخه تکراری و غلط چپگرایان را چند بار میخواهند تکرار کنند حکومت کمونیستی و مجاهدین خلق این اندیشه سکولاریستی را( که اقای واعظی بعد خارج شدن از قم حالا یاد گرفته)بدون در نظر گرفتن احساسات و عواطف و عقاید سنتی مردم به اجرا گذاشتند ولی ناکام ماندند. تعجب از اقای واعظی که چگونه از دامن ولایت فقیه به دامن ولایت مدیح پناه برده وروشن اندازی مینماید.جنبش صلح و دیموکراسی با نسخه اروپایی درد افغانی مداوا نمیشود شما شبنشینیهای تانرا با صرف پیکی و اوازی خوش بگذرانید