آقای سپنتا، برای چهارزانو نشستن دیگر بسیار دیر شده
هانا آرنت: «شكلگیری حکومتهای خودکامه بدون حضور روشنفکران کوتهبین و حقیر ممکن نیست.»
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
با دیدن نامه سرگشاده رنگین دادفر سپنتا عنوانی حامد کرزی خشم و تنفر وجودم را فرا گرفت و این حکم برایم مطلق گشت که واقعا نسبت به آن جنایتکارانی که به آسانی خون مردم معصوم ما در دست و دهن شان قابل دید است، تعدادی از روشنفکر نماهای بیغیرت و مرتجع و مزدور از نوع سپنتا خطرناکتر، خاین تر و کثیف تر به این وطن و مردمش هستند.
این وزیر خارجه "اکادمیک" ما تا دیروز با کمال بیننگی ابتدا منحیث مشاور کرزی و بعدا در کابینه جنایتکاران و مزدوران و وطنفروشان لمیده بود و در همه جا از این نظام پوشالی و فاسد نمایندگی و دفاع میکرد، حال وقتی دوسیه فساد خودش آفتابی میشود و ثانیا میبیند که دیگر در کابینه جدید جا نخواهد داشت، یکباره در مقام منتقد نظام برمیآید!
او تا حال بر وضعیت "صدها شهروند این کشور " (1) که همه روزه "به سیاهی و تباهی کشانیده می شوند" چشمانش را بسته بود و منحیث یکی از مهره های مهم این دستگاه از نشستن در کنار خاینانی چون کرزی، سرور دانش، اسماعیل، خلیلی و دیگر به اصطلاح دولتمداران افتخار میکرد و وجدانش مرده بود که علیه "تباهی و به سیاهی" کشانیده شدن مردم مظلوم ما کلمهای بر زبان آرد.
برای سپنتا همنشینی و کار کردن با "میهن فروشان" تا وقتی که انگشتی بسوی خودش دراز نکرده بود و چوکی وزارت در اختیارش بود، لذت بخش بود و مقابل آن برده وار سکوت اختیار کرده بود، اما امروز شرم نمیکند که خود را هنوز هم در جمع "خریداران وطن" جا میزند. و از همه مهمتر این خود جناب بود که پای سند فروش افغانستان به امریکا زیر نام "پیمان همکاری استراتژیک" امضا گذشته و نقش شاه شجاع را در فروش خاک ما به دولت متجاوز امریکا ایفا کرد.
فقط چند ماه قبل طی سخنرانی در محفلی به مناسبت شصت و یکمین سالروز اعلامیه جهانی حقوق بشر با بیشرمی یک خودفروخته میفرماید: "افغانستان در سالهای اخیر تلاشهای چشمگیری را در راستای تحقق حقوق بشر انجام داده است. ایجاد کمیسیون مستقل حقوق بشر در کشور ما گام بزرگی است در راستای نهادینه شدن میکانیزمهای دفاعی حقوق بشری."
طوری که میبینید آنوقت "به سیاهی و تباهی کشانیده شدن" مردم در جهنم ما بوسیله این نظام برای این "روشنفکر" وجدان باخته اهمیتی نداشت و هنوز هم از "گام های بزرگ" در "نهادینه شدن" حقوق بشر سخن میراند. آنزمان پوست ضخیم بیننگی را به رخ کشیده بود و حاضر بود با نظامی که در آن "دادگری حرف بیهوده ای است"، با صدق دل کار کند و از "نهادینه شدن" حقوق بشر سخن به میان آرد.
سپنتا سالهاست که در مجامع جهانی نقش وکیل مدافع این نظام "عدالت ستیز" را داشته و در دفاع از این سیستم مافیایی و زیر نام مردم بینوای افغانستان از آنان طالب پول میشد تا به جیب فاسد ترین و خیانت پیشه ترین دولت جهان ریخته شود و به یغما رود.
در 28 فبروری 2008 در پارلمان فنلند گفت: "بعد از شش سال، افغانستان تصویر کاملا متفاوتی را پیش میکند. امروز، مردم ما در پروسه واقعی سیاسی خود سرنوشت خود را به مثابه یک ملت شکل میدهند."
دروغگویی یک روشنفکر بوگرفته. گویا وزیرک از اینکه افغانستان اولین کشور مافیا مواد مخدر و دومین کشور فاسد جهان است که در آن کاریکاتوری از دموکراسی را هم نمیتوان سراغ نمود خبر ندارد. درین حرفهایش از "عدالت ستیزی" و حاکم بودن "وطنفروشان" حرفی در میان نیست و بلکه مردم خود سرنوشت شان را در دست دارند! در حالیکه هر احمق میداند که حتی رئیس جمهور کشور هم ارادهای ندارد که سرنوشتش را شکل دهد چون دمش به کاخ سفید بسته است.
به سخنرانی دادفر سپنتا در کنفرانس پاریس توجه کنید: "در پی هفت سال تلاش مشترک مردم افغانستان و جامعه جهانی، ما به دست آورد های بزرگی در زمینه آموزش، صحت، احیای نهاد های دولتی، تقویت دموکراسی و ارتقای افغانستان از یک جغرافیای بدون دولت به کشوری صاحب نظام و قانون، دست یافتهایم. این دست آورد ها، محصول قربانی ها و تلاش های مشترک ما افغانها و دوستان ما می باشد."
اما چه تغییری رخ داد که یکشبه این "دست آورد های بزرگ" همه نفی میشود و بر آنها "وطنفروشان" و "عدالت ستیزی" سایه می افگند؟ زیرا دوران طلایی این عروسک رژیم پوشالی به آخر رسیده و باید طوری اکت کند که بی آبرویی اش را باز یابد. اما این حقیر متظاهر توجه ندارد که بعد از باد رفتن چهارزانو نشستن دردی را دوا نمیکند.
سپنتا برای اینکه جذب این دستگاه "عدالت ستیز" و "بی سرو ته" گردد، همه شاهد بودیم که در پارلمان چگونه خود را به پای خوکان و جانیان انداخت و تا توانست خوشخدمتی جنگسالاران را نمود تا رای اعتماد بدست آورد. او یگانه حرف درستش را که گفته بود "کوهستانی سنگ فروش نمی تواند قهـرمان ملی شود"، با عذر و زاری پس گرفت و خواست خود را اسلامیست تر از ملاعمر و سیاف و ربانی وانمود سازد که رای بنیادگرایان را از دست ندهد.
و بازهم در جریان مبارزات انتخاباتی حامد کرزی دیدیم که سپنتا تا توانست برایش کمپاین کرد و حتی در کنار عناصر خونخواری چون اسماعیل خان و محقق برای کسب رای از هرات برای کرزی در اجتماعات و اعلانات تلویزیونی کرزی ظاهر شد.
اگر در افغانستان واقعا نظام نسبتا آزاد و دموکراتیک موجود میبود، سپنتا را فقط برای اینکه چهار عشاریه دو میلیون دالر سرمایه ملت را برای خرید آسایشگاه برای ظاهر طنین در فیشنی ترین موقعیت نیویارک برباد داده است و نیز برای اینکه پنج عشاریه شش میلیون دالر را برای خرید تعمیر قنسلگری در نیویارک و حدود هفت میلیون دالر را در دوبی باد کرده است محاکمه می شد. وی درحالی اینچنین پول های هنگفت را برای دفاتر لوکس فقیر ترین کشور جهان به مصرف میرساند که در چند متری دفترش در کابل مردم ما از گرسنگی و سرما میمیرند و بیش از هشتاد فیصد مردم زیر خط فقر بسر میبرند.
به گفته هانا آرنت «شكلگیری حکومتهای خودکامه بدون حضور روشنفکران کوتهبین و حقیر ممکن نیست.» در شکل گیری رژیم مافیایی، مزدور و جنگسالار کرزی نیز به اصطلاح روشنفکرانی از جنس سپنتا، اشرف غنی احمدزی، انورالحق احدی، سید طیب جواد، امین فرهنگ و ... نقش مهمی بازی کردند و در سطح جهان کوشیدند از آن چهره انسانی و دموکراتیک ارایه دهند. در کنفرانس های جهانی نه ربانی و سیاف و فهیم و دوستم و ... بلکه سپنتا ها بودند که از این حکومت ضدمردمی و فاسد دفاع کردند و کوشیدند برایش وجههای کسب کنند، بنا نقش سپنتا در "به سیاهی و تباهی کشانیدن" مردم ما بسیار بارزتر از نقشیست که سلام عظیمی، ملا فضل هادی شینواری، سرور دانش، جبار ثابت، الکو و دیگر جاسوسانی که در راس دستگاه قضایی قرار داشته اند بازی کردند.
آیا طرفداران رنگین خان از آن مقدار صداقت و شهامت برخوردار هستند که به خاطر پشتیبانی رقتبار و کودکانه شان از این روشنفکر چشمپارهای که هنوز هم خود را "آتش" می نامد، به انتقاد از خود پرداخته و به روی او تف بیندازند؟
(1) - کلمات بین گیمه همه از نامه سرگشاده سپنتا اقتباس گردیده اند.
پيامها
22 دسامبر 2009, 09:32, توسط خادم
سپنتا بخاطر عشق به چوکی وزارت در واقع انتحار سیاسی نمود و به همه گذشته و وجدانش پای گذاشت. او زمانی در مقابل دشمنان مردم ما موضعگیری میکرد اما با رفتن به کابینه کرزی در حد موزه پاک کن آن جنایتکاران سقوط کرد.
حال اگر سپنتا هزار بار هم علیه نظام و علیه فاسدان و جاسوسان چیزی بگویند حرفش خریداری نخواهد داشت، چون عملا خودش در سنگر ارتجاع قرار گرفته و یک روشنفکر مرتجع و ضد ملی به حساب می آید.
جالب اینجاست که چند روشفنکر نادان تر و مفلوک تر از خودش در مدح او نوشتند و از او دفاع کردند که به این صورت لکه های ننگ سپنتا را آنان هم به زیب پیشانی شان نمودند.
اگر خیانت سپنتا ها نمیبود این وطن برای مردمش به اینچنین دوزخ سوزان مبدل نمیشد.
22 دسامبر 2009, 10:44, توسط kambiz
بادرود به افغانان که خرد را ملاک قرار داده و دشمنان را می شناسند و با آنها درجدال اند
من نمیدانم که شما فرید رستاخیز چه سمتی را دارید درصحنه ادبی افغانستان که بی مورد دهن به سرزنش کسی که زندگیش را درراه پاسداری و خدمت به مردم و جامعه ما وقف نموده و مثل آفتاب عیان است عقده های شخصی تان را را سر داده و این نوشتار شما بدان می ماند که حافظ رند چنین سروده است :
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند
نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هر کسی که کله کج نهاد و تند نوشت
کلاه داری و آیین سروری داند
امروزبه وضاحت دیده میشود که مشکل درکجاست .
وقتی رژیم منحوس نوکران روس (خلق و پرچم ) به قدرت رسیدند . نه تنها کسانیکه دشمنان رودرروی شانرا که اخوانی ها و از همین قماش بود کشتند بلکه به این اکتفا نکرده هر وطنپرستی که به آنها بیعت نکردند در همه ساحات بدون کم وکاست آنها را کشتند و یا زندانی ساختند. و هنوز هم این یاوه گویان از یک گوشه با قلمزنی اراجیف را بلغور می کنند. دیدیم که با این کشتار ها چطور میدان را برای همان دشمان دیرینه تاریخ و فرهنگ و تمدن گذشتة ما باز کردند . که در سال های 1357 -1370 -1375 -2001 به رخ داد همة مردم ما شاهد جنایات این نوکران دالر و ریال و کلدار و ربل روسی هستند.
که هنوز هم آنقدر عرصه برای زیستن در جامعه ما تنگ شده که باز هم همان میهن پرستان واقعی را مجال نیست تا با سرافرازی برای وطن و مردم خدمت کنند . ومجبور میشوند مثل جناب دانشمند پاکباز سپنتا که از هر فرصتی استفاده نمایند و نگزارند که باز بنیادگراین و کهنه پرستان حلقه برگوش غرق در خرافات برجامعه مستولی شوند. واین آسان نیست از خود گزری میخواهد شهامت میخواهد .
ولی شما که فرصت پیدا کردید تا در کابل پرس? ازیک گوشه وارد شوید آیا شما اصالت تفاوت اذهان افراد جامعه را می دانید؟ ایا بعد چهل سال گدایی باز هم میخواهید که شب جمعه را گم نماید ؟ و برای دشمنان سوگند خورده ما خدمت کنید بنظر من هر کس مردم را ملاک قرار می دهند اما آیا شما موقف فعلی افغانستان را با زمانی که خلق و پرچم روی کار بود مقایسه کرده میتوانید ؟ نه
پس هر علل عامل معلولی است که در قبال اندیشه های ناب رشد می کند . خود را می نمایاند این درست است که کوران نمی توانند نور را ببینند .
اما خردمندان هر قدر در زمینه وارد شوند ساحه را برای دزدان و چپاول گران تنگ می نمایند .
پس یک نویسنده خوب سلاح قلمش را در تاریک ترین نقطه ذهن کوردلان نشانه می گیرد . و گرنه اشخاصی مانند سپنتا را دیدید در وقت استیضاح نمایندگان دشمنان مردم ما . به هر روی اگر امروز افغانستان امروز از جمله عقب مانده ترین کشور های جهان است دلیل دارد :
دشمنان قسم خورده با سلاح دین برروشنفکران فشار وارد می کنند .
و روشنفکران قلابی و نابخرد هم به اعمال ناشینه در آسیاب آنها آب می ریزند .
زهی جهل و زهی نادانی و نویسندگی و زهی وقاحت .
امروز افغانستان نیاز به سهم افغانهای باشهامت دارد که نوکر نباشند و ارزش آینده خویش را بدانند.برای فردای روشن .
http://www.youtube.com/watch?v...
22 دسامبر 2009, 13:09, توسط Abed Wali
کامبیز جان:
معلوم میشود که نوشته محترم رستاخیز صاحب را یا نه خوانده اید و یا هم نه نتوانسته اید درک کنید. درست هم اقای رستاخیز به خاطر هم همیاری، تبانی، ودفاع اسپنتا از همین دشمنان مردمی که شما معرفی نموده اید، محکوم نموده است. به یاد دارید زمانیکه دیده بان حقوق بشر لیست جنایت کاران جنگی را ارایه کرد، این اسپنتا بود که اعتراض نموده و گفت که تا زمانیکه محاکم افغانستان آنها را مجرم نه شناخته دیده بان حقوق بشر حق ندارد خواهان محاکمه آنها شود. این اخرین را یقیناً فراموش نکرده اید که اسپنتا در برابر طرح ملل متحد ( که گفته بود :«آنهایکه متهم به جنایات جنگی اند نباید در کابینه بیاید) گفت: نمایده ملل متحد خارج از صلاحیت های خود صحبت میکند.اسپنتا هیچ گاه و هیچ زمانی در رویارویی با بنیاد گران قرار نگرفته فقط یگ مرتبه کلنگک روشنفکرانه هم که کرد ، ولی نگذاشت 24 ساعتش پوره شود و همان شب روی پرده ی تلویزیون ظاهر شده و به چه کلمات و بی آبرویی ندامت کشید. این اولین و اخرین گپ روشنفکرانۀ او بود.
می نویسید: "جناب دانشمند پاکباز سپنتا که از هر فرصتی استفاده نمایند و نگزارند که باز بنیادگراین و کهنه پرستان حلقه برگوش غرق در خرافات برجامعه مستولی شوند. واین آسان نیست از خود گزری میخواهد شهامت میخواهد" اولا کدام پاک بازی؟ باختن وزارت خارحه؟ که آنهم تا هنوز معلوم نیست. دیگر چیزی که وی باخته باشد چیست ؟ حتی وجدانش را ؟ زیرا اسپنتا قبل ازآنکه وزیر خارجه شود آن را باخته بود و زمانیکه در جرمنی کمیته دفاع از اسمعیل خان را ساخت. از خود گذری و شهامت اسپنتا بیشتر به یک فکاهی می ماند.
یک چیزی دیگری را که میخواستم بدانم چون دستم به اسپنتا نمیرسد از شما به مثابه نماینده اسپنتا بپرسم که اگر لطف نموده بگویید که چطور شد که اسپنتا وارد کابینه ی درگان بنیاد گرا شد. و تجاوز گران امریکایی و ومتحدین ناتویی اش وی را از کجا پیدا کردند و وزیر خارجه اش ساختند؟.
ونوشته ی اخر تان نیز واقعاً یک فکاهی است که مینویسید: امروز افغانستان نیاز به سهم افغانهای باشهامت دارد که نوکر نباشند و ارزش آینده خویش را بدانند. مزدور بودن اسپنتا را حتی خودش نیز انکار نمیکند و اگر سوال بالا را جواب دادید مشکل نوکر شناسی تان نیز حل میشود.
22 دسامبر 2009, 14:02, توسط haqbeen
واه که چه از خود گذری یی که جناب اسپنتا دارند. ایشان واقعا بخاطر مردم افغانستان دست به خود کشی سیاسی زدند.. خجالت دارد اقا!
در شرایطی که روزانه صدها افغان بیگناه توسط تجاوزگران وحشی ناتو بگونه وحشیانه قصابی میشوند و ده ها تن مواد منفجره مملو با مواد کیمیاوی برویشان میریزد اقای اسپنتا از خود گذری نموده و اه از جگر نمیکشد.. هدف جناب عالی همین باشد ؟
بپذیرید که دیگر حاکمیت فعلی که اسپنتا یک مهره اش است برای مردم ما به اندازه کارتونی موش و پشک هم جذابیت نداشته و از ان بیزارند. از شما هم خواهشمندیم بخاطر یک لقمه نان که با زحمت هر جا پیدا میشود خلاف وجدان چیزی ننویسید که بد است. با احترام
22 دسامبر 2009, 14:24, توسط kambiz
دوست عزیز تنها عنوانش کافیست که بدانی چه تعصبی در ذهن نویسنده آن وجود دارد.اگرایشان همتای او نیستند ، بخوانید برای یک وزیر یک کشور این گونه ضرب المثل را استفاده کردن درست نیست .
حالامشکل افغانها اینست وقتی دوکلمه سواد آموخت و یک خط انترنت و یک کمپیوتر و یک تلفن بدست آوردند به فکر آن می افتند که برهمه بتازند و انسانهای آزاد را کنترول کنند. و این نهایت حقارت یک مغز پوسیدة است که دراطاقی نشسته و چرن پراکنی می کنند. امروز دشمنان مردم در تلویزیونها در جراید در نشریات همه و همه داد میزنند که چنین و چنان .
و این جبر تاریخ است که اسپنتا و امثالش را مجبور ساخته تا پا به میدان بگزارند. بسیار سخنانی است که من نمیخواهم این جا بنویسم ولی اینرا می گویم :
از سکوة بار نا آمده محزون مباش /
آب رانادیده از پا موزه را بیرون مکن
هنوز این شروع ماجراست . یک طرف جنایت کاران نوکران بیگانگان با تروریستان اسلامی شان و سوی دیگر مردم دربند و خرافات زده در قعر ظلمات دین بی معنا و پوچ فرو رفته و انگیزه بیداری .
امروز افغانهای واقعی و با شهامت من با نوکران روس و ایران و پاکستان عرب زاده ها کا ندارم . افغانهای اصیل که تاریخ و تبار شان را می شناسند.
دست بکارند و روزی میرسد دیر یا زود که دین لجام گسیخته که مایه تمام بدبختی جوامع انسانیت گریده را سر جایش بنشانند.
دیر ویازود.
امروز دولت افغانستان به پیش میرود ولی شما به این اخوانی های شرف باخته بگوئید که چرا از جیب غربیان میخورند و نشخوار می کنندو اسلام اسلام می گویند.
سپنتا یکی از افراد روشن این جامعه است ودستش در خوند کسی آغشته نیست و سالها در غربت بسر برده و از جنس مردم است .
کاری که در افغانستان شود باید اسلام را تعریف کنند. آیا افغانستان جمهوری اسلامی است و یا طالبان و حامیان شان مانند شیخ های تازی عرب .
منزل شروع شده و تمام سگ چوچه های اسلامی زیر سایه شتر دولت کرزی راه میروند.
این است سخن من ، کور هم میداند دلده شور است .
22 دسامبر 2009, 14:48, توسط haqbeen
برادر عزیز کامبیز جان !
با شما موافقم که اسپنتا از جنس مردم - ادم تحصیلکرده- دارای افتخارات و از سویی هم وابستگی سیاسی وی را نیکو میدانم. جای درد و تاسف همین است که انسان با شرفی در موقعیت غلط قرار گرفته. هر قدر با وجدان و پاک نفس و متعهد به ارمان مردم باشیم وقتی جزء ماشین ضد مردمی باشیم همه برتری های مان زیر سوال میرود.کاملا بحق هستید که میگویید انسان ازاد را هیچ کسی خق ندارد کنترول کند ولی انسان متعهد را چطور ؟.... اینست فرق دیدمان از هم. اخوانیزم پدیده جدیدی نیست که از یک حمله ان چنین اشفته و سراسیمه شده اید.. ببینید شما مخالفین سیاسی تان پرچمیان و خلقیان را که مخالفین اندیشه تان هم نبودند محکوم مینمایید که در تبانی با روس هر چه کردندخیانت و وطنفروشی بود و هیچ جبری را هم که انها چگونه در تنگنا قرار گرفته بودند. پس حالا چه شد که از جبر تاریخ حرف میزنید و تبانی با ناتو را خیانت و جنایت نمی شمارید؟ به هر صورت کوشش کنید اقلا در مقام دفاع از دولتی که از ریشه ضد مردمی و ضد انسانی است نبرایید. با عرض حرمت
22 دسامبر 2009, 14:48, توسط haqbeen
برادر عزیز کامبیز جان !
با شما موافقم که اسپنتا از جنس مردم - ادم تحصیلکرده- دارای افتخارات و از سویی هم وابستگی سیاسی وی را نیکو میدانم. جای درد و تاسف همین است که انسان با شرفی در موقعیت غلط قرار گرفته. هر قدر با وجدان و پاک نفس و متعهد به ارمان مردم باشیم وقتی جزء ماشین ضد مردمی باشیم همه برتری های مان زیر سوال میرود.کاملا بحق هستید که میگویید انسان ازاد را هیچ کسی خق ندارد کنترول کند ولی انسان متعهد را چطور ؟.... اینست فرق دیدمان از هم. اخوانیزم پدیده جدیدی نیست که از یک حمله ان چنین اشفته و سراسیمه شده اید.. ببینید شما مخالفین سیاسی تان پرچمیان و خلقیان را که مخالفین اندیشه تان هم نبودند محکوم مینمایید که در تبانی با روس هر چه کردندخیانت و وطنفروشی بود و هیچ جبری را هم که انها چگونه در تنگنا قرار گرفته بودند نمیشناسید. پس حالا چه شد که از جبر تاریخ حرف میزنید و تبانی با ناتو را خیانت و جنایت نمی شمارید؟ به هر صورت کوشش کنید اقلا در مقام دفاع از دولتی که از ریشه ضد مردمی و ضد انسانی است نبرایید. با عرض حرمت
22 دسامبر 2009, 17:54, توسط kambiz
بادرود به تمام هممیهنان و جناب حقبین
البته بعد از 30 سال دوری از وطن و دیدن تمام پستی و بلندی های زندگی به این نتیجه رسیدم که فکر می کنم بیشتر هم میهنان عزیز ما هم به همین نتیجه رسیده اند .که فقط یک راه برای رهایی ما افغانها وجود دارد که گذشته را بسپاریم به گذشته و از تمام تجارب آن برای آینده استفاده کنیم . و مسئولیت همه است که در ساختار یک افغانستان نوین سهم بگیریم .
تا سال 2001 اواخر سرنگونی طالبان آهسته آهسته نام افغانستان از تمام سرخط الفبایی در تمام کشور ها زدوده می شد .
اردو نداشتیم ، دولت نداشتیم ، تروریستان عرب در کشور ما برای کشتار و عیاشی آمده بودند . مردم ما در حال مرگ بسر می بردند.
ودرهمین زمان کرزی هم با پشتیبانی آمریکا وارد افغانستان شد . این نیست که هرچیز آسان بدست می آید نه
بلکه یگانه شهامت کرزی این بود که مرگ را به گردن گرفت و در یک شهر ویران که همه سوخته بود و مردم آن هم در حال نزع >
اما امروز افغانستان دررشته های حتا درمنطقه نظیر ندارد . پس برای تعصب و بدبینی جائی نمی ماند که در مقابل هر شخص جبهه گیری کنیم . صلاح آنست که مردم ما همه دست بدست بدهند و این دست آورد ها را برای همیشه حفظ کنند. پنج سال دیگر کرزی میرود و لی یک دولت با قانون اساسی که زن و مرد در آن حقوق مساوی دارد و و ما باید بیدار شویم که مملکت ، فرهنگ و تاریخ خود را بشناسیم .
دولت برای دادگران و مسجد برای ملاها باشد .
و هر کس در کار خودش که بدبختی های گذشته براین کشور با تاریخ 8000 سال تکرار نشود. امید دارم که اگر کوتاهی درگفتار من باشد مرا مورد پوزش قرار دهید .
هر کسی که اگر خوب و یا بد در گذشته کاری کرده حالا زمان آن است که یک چرخش 360 درجه بصرف کار برای مردم ستمدیده ما برای یک فرای شکوفان تا دیگر ما همه میوه های یک درخت باشیم .و به یک افغانستان آزاد و مرفه در کمال صلح و سعادت زندگی کنیم .
و این بدبختی ها را به تاریخ بسپریم و روز نو را آغاز کنیم .
به امید خوشی و سعادت همه هم میهنان ارجمند.
22 دسامبر 2009, 18:49, توسط haqbeen
برادر عزیز کامبیز جان ! اجازه دهید اولتر از همه احترام تقدیم نمایم. دوم اینکه در رابطه به باور های شما ملاحظاتی دارم که با کمال ادب پیشکش مینمایم
22 دسامبر 2009, 20:08, توسط kambiz
برادرگرامی حقبین !
البته یک زمان کشور ما و شما در جمله امپراتوران جهان قرار داشت و در زمان طالبان ما رسیدیم به 20- منفی بیست
ممکن بود که شود 30- منفی سی اما تغیری آمد و شروع شد به طرف + حرکت شدن ممکن حالا هستیم 1+
پاینت خوبی نیست فکر کنیم فرض شده درقانون که حقوق زن و مرد مساویست ، همین نوشته شدنش هم به آسانی بدست نیامده . وکار هاگام به گام پیش می رود ، این کشور مال کرزی و سپنا نیست اما وجود آنها درین همه تحولات بی تاثیر نیست وگرنه همین غربی ها به آسانی پول بدست کسی نمی دهند .و هم فرد فرد هم میهنان باید در این تلاش سهم بگیرند تا شود.2+،3+....و برسیم به کشور های جهان دوم و باز هم تلاش کنیم . تا در جمله کشور های صنعتی قرار بگیریم و سرپای خود بآیستسم .
پس اگر زن بیسواد افغان فهمید افغانستان چه ؟ تاریخش چه ؟ و یک زن فعال در تمام ساحات با باور های انقلابی و پیشتازانه شد آنوقت خودش با مبارزه حقش را می گیرد . و دیگر زیر یوغ سنت و قوانین قرن های متمادی شکسته نمیشود.
کشوری که در همین 1400 سال این وضع را دارد و به این حال افتاده امکان ندارد . در 20 ، 30 سال به حال بیآید چه رسد که به تمدن برسد . مگر با تلاش های شبانه روزی تمام مردم در شهر ها و دهات . بدون درنگ .
کم ما و کرم شما .
23 دسامبر 2009, 05:03, توسط فردوس ناصری
آٔقای کامبیز یکبار نوشته تانرا دوباره بخوانید خود تانرا هم خنده خواهد گرفت که چه ضد و نقیض گویی کردهاید.
وقتی من کامنت شما را خواندم فکر کردم غیر از کدام سخنگوی سپنتا که مستقیم از دفتر وزارت خارجه این نوشته را کرده باشد، کس دیگری نمیتواند به این حد کوته بین و کور و کر شود و از یک "روشنفکر" خاین و مزدور با این نوع دفاع کند.
به نظرم آقای فرید رستاخیز به گوشه های بسیار کوچک پستی ها و وطنفروشی های سپنتا انگشت گذاشته کارنامه سیاه و ننگین او بلاتر از چیزیست که انعکاس یافته. او طی چند سال تلاش بی حد کرد که به یک دولت خاین و مزدور و مافیاتبار چهره انسانی و مردمی بتراشد.
سپنتا به نظرم به این وطن نسبت به کرزی و فهیم و گلبدین هم خاین است. این افراد با جنایات شان در پیشانی شان قطرات خون مردم بی گناه ما را دارند، اما سپنتای کثیف با اکت و ادای روشنفکرانه مردم و جهان را فریب میدهد درحالیکه شب و روز در خدمت یک دولت مزدور و جنگسالار قرار دارد. اوست که مرداری های این دولت را میپوشاند و به آن تیوری های روشنفکرانه میتراشد. اوست که جاده صاف کن پنتاگون در افغانستان شده و به این وطن و مردمش خیانت میکند.
23 دسامبر 2009, 13:57, توسط Abed Wali
کامبیز حان سلام:
با اینکه نوشته تان خود به خود جواب تان را میدهد و لی خواستم یکبار دیگر اگر مرض دفاع از اسپنا ندارید به چند نکته تان مکث میکنم.
مینویسید:«هنوز این شروع ماجراست . یک طرف جنایت کاران نوکران بیگانگان با تروریستان اسلامی شان و سوی دیگر مردم دربند و خرافات زده در قعر ظلمات دین بی معنا و پوچ فرو رفته و انگیزه بیداری» .اگر پرسیده شود که ای دو طرفی را که مشخص کرده اید(یک طرف جنایت کاران نوکران بیگانگان با تروریستان اسلامی شان و سوی دیگر مردم دربند و خرافات زده )، جایگاه اسپنتا در کجا است؟ مردم و ما وهمه جایگاه اسپنتا را در طرف جنایت کاران...دیدیم . اگر شما معجزه کرده یک تصویری ارایه بفرمایید که جایگاه وی را در طرف مردم نشان بدهد. مگر به لحاظ خدا نگویید که رنگین خان در دل خود مردم را دوست دارد. و تصور تان از«قعر ظلمات دین» دین چه است.اگر اسام نمایی بشد باز هم دامن رنگین را بالا نموداه اید. زیرا وی دارایی خود را چند هزار ایرو در بانک آلمان و داشتن یکدانه تسبیه و یک جای نماز ثبت کرد. شمارا به خدا که سیاف هم چنان دین نمایی نموده است؟.
باز هم می فرمایید: «امروز دولت افغانستان به پیش میرود ولی شما به این اخوانی های شرف باخته بگوئید که چرا از جیب غربیان میخورند و نشخوار می کنندو اسلام اسلام می گویند». ما که درین حد اقل دو ده است که به اخوانی ها می گوییم ولی اسلام اسلام گفتن اسپنتا به چه منظور بود؟.
این فرموده آخرتان: « منزل شروع شده و تمام سگ چوچه های اسلامی زیر سایه شتر دولت کرزی راه میروند. این است سخن من ، کور هم میداند دلده شور است».
وافعا منزل شروع شده است واین تنها «سگ چوچه های اسلامی نیست که «زیر سایه شتر کرزی» وزیر سایه شتر متجاوزین امریکایی راه میروند. بلکه رنگین جان هم تا همین اکنون زیر سایه همین شترها در حرکت است و تازه ترین صحبتش نیز اینست که«کرزی همیشه از من دفاع نموده و می کند.» هم باید متذکر شد که اگراز وزارت خاجه هم رانده شود باز هم انتظار دارد تا آخرین دفاعش را از دولت کرزی بکند تا به خاطر آسوده به جای نماز خود نفل خوانده و تسبیه بیاندازد و به حق خود و کرزی و بادران خود دعا کند. اگر رانده نشد باز هم وی خواهد و دفاع از جنایت کاران و کرزی و بادران خارجی.
22 دسامبر 2009, 16:44, توسط jalalabady
به همه سلام ، قابل دوستان نیکو، در زمان تجاوز روس به افغانستان ، روسها و نوکران جاهل پرچمی و خلقی انها در کشتار مردم بی گناه صرفه نکردند و حتی این وحشی صفتان از همه چیز در مقابل روسها گذشته بودند از یک طرف این جلاهان و ادمکشان در کشتار و اعدام کردن نیروهای صدیق ووطنپرست از هیچ نوع توطیه و سیله دریغ نورزیدند و از طرف دیگر اخونیهای با تبانی پاکستان، ایران و کشورهای عربی در سنگر داغ علیه این وطنپرستان از هیچ نوع بی شرمی و ترور دریغ نورزیدند و جنبش وطنپرست افغانستان شدیدا ضربه بلای ان وارد شد.
دوست عزیز فرید جان اگر مسلیل را در چوکات درست ان ترسیم می کردید خوب بود و در مورد سپنتا در هر دو جنبه ان بحث صورت می گرفت خوب بود چه شرکت وی در همچو دولت چقدر زیان و چقدر مفید تمام شده این را باید دوستانه با دوستان طرح می کردید نی اینکه حال شما توجه کنید که جاهلان پرچمی نیز در همچو بحث مانند مگس در دوغ شرکت می کنند و هیچ شرم ندارند.
بگذار همچو مسایل را با دوستان نی در صحفه انترنیت!
باند پرچم و چوچه های سگ صفت بدنام را وقت ندهد تا در همچو بحث شرکت کنند دیگر بهتر است هوشیار باشید و این یک توصیه بشمایان است، شما توجه کنید یکی در دفاع و دیگر در ضد ان دشمنانان وطن را خرسند می سازید.
این وحشی صفتان را در هر صورت موقع ندهید در همین صحفه این سک صفتان نمایان است.
دشمن مشترک وطن را تشخص داده و به ضد انها متحد شوید دشمن هر ما و هر هموطن این جاهلان و خودفروشان پرچمی هستند.
ما باید از سنگرهای مقاومت علیه روسها اموخت، ضربه شدیدی که این خودفروشان به جنبش مردمی وارد کرده اند حال باید همه و همه مبارزه خود را در هر جای که هستیم در مقابل انها متحد شویم و نگذاریم این خودفروشان عو عو کنند.
لطف نموده از همچو بحث روی پرده انترنیت استفاده نکنید که زیان ان بیشتر است.
و همه دوستان باید متوجه همچو مسایل بوده باشند.
فرید عزیز من در دفاع از سپنتا قرار ندارم و دوستان که علیه فرید چیزی نوشته کرده اند و در دفاع از سپنتا قرار گرفته انها هم باید حساسیت موضوع را درک کرد و متوجه دشمنانان دیرینه بوده باشند من نیز به هر دو طرف توصیه دوستان دارم که در اینده از همچو مسایل در صحفه انترنیت خود داری ورزند از عوض از جنایت و اتیلاف اخون و پرچم در مقابل مردم که انها با هم دارند چیزی به نشر بسپارند خوب خواهد بود، باندهای پرچم و خلق با اخوانهای تفاوتی ندارند و اخونی بهتر از این جاهلان بوده است.
جلال ابادی
22 دسامبر 2009, 17:00, توسط haqbeen
حال که سیر و پودینه تان برامد ...؟ جان برادر ! بعد از گوز زدن چهار زانو نشستن چه فایده ؟ حالا همه فهمیدند که شما وابسته به ای اس ای هستید. فرید جان را تشویق به پنهان کاری نکنید که تشت رسوایی راوا از بام افتاد. برای افشای هویت ضد وطنی شما باید مرهون اقای عطاخیل باشیم. برایت شرم اور است بی حیای وطنفروش.. حالا باید تو هم از پشت سرپلی بروی
22 دسامبر 2009, 17:17, توسط مزاری
جلال آبادی صیب ! صدا را به صدا برابر کردی اما با بویش چی خواهی کرد ! یک بار طرف خود هم بنگر و حس شامعۀ خود را بکار بیانداز که تازه از گلخن سر برآورده یی !
ناحق هر طرف انگشت نشان مده که چهارش به جانب خودت است . کمی سر در گریبان کن و یخن پارۀ خود هم بنگر ! تا حال مردم اوغانستان کسی را بنام وکیل دعوای خود وثیقه نداده اند و از نام مردم گپ زدن عین حماقت است . مردم خود تصمیم خواهند گرفت که با شمایان چگونه برخورد نمایند ، هرچی کاشته اید درو خواهی کرد . پامیدی !
23 دسامبر 2009, 15:09, توسط کاوه غرجی
فرید جان کاش در کنار این همه بد گفتن، یک کمی از کارهای نیک اقای سپنتا هم می نوشتی. وطن من و تو طوری است که اگر دست روی دست هم بگذاری باز هم کسانی استند که زبان به انتقاد می گشایند. به نظر من سپنتا یگانه فردی است که در دولت بدنام کنونی ادم صالح و میخواهد برای این وطن کاری انجام دهد. دست روی دست گذاشتن و زبان به انتقاد گشادن بدون انجام کاری برای این وطن دردی را دوا نمی کند. تا قبل از سپنتا ، امریکا -طالبان و افغانستان را از چشم های ای اس ای پاکستان می دیدو.... اگر دوستان هم نظر شما ادم های متخصص و چیز فهمی می بودند و به جای نشستن و انتقاد نمودن از راه دور سهمی در ساختن این کشور به دوش می گرفتند وضعیت ما بهتر از حالا بود.
تنها افشا گری ماهیت دولت افغانستان کار بزرگی نیست. چیز های زیادی را که اکثر دوستان به نام افشاگری و روشنگری نشر می کنند چیز های استند که مثل روز در افغانستان روشن است و نیاز ندارد.
جان برادر! صد حرف به یک عمل نرسد!
این وطن مرد عمل می خواهد.
24 دسامبر 2009, 09:22, توسط خادم
کاوه جان، وقتی کسی از کلیدی ترین فرد در یک دولت مزدور، پوشالی، خاین، فاسد و مافیایی باشد، دیگر چه پشت کار های نیک اینچنین فردی میگردی؟ وی اگر کار های نیکی هم کرده باشد، در خدمت همین دولت خاین کرده است.
طبعا هر فردی عمل مثبت و منفی دارد، اما وقتی پله منفی سنگین تر باشد دیگر کس پشت مثبتش نمیگردد. فاشیست ها و قاتلانی چون هیتلر، موسیلینی، سوهارتو، چنگیز و ... هم حتما و حتما کارهای نیکی نیز داشته اند، اما میشود وقتی از قتل و غارت اینان یاد میشود عینحال بگویی خدا اینان را بیامرزد که این و آن کار مثبت را هم در زندگی خود داشتند؟؟؟
سپنتا مهره یک رژیم غدار و وطنفروش است و این بعد عمده کار و زندگیش را فعلا تشکیل میدهد و آقای فرید هم بنابر همین دید او را محکوم نموده است که بجاست.