ماه مـُحٌرم؛ یا فصل گریه کردن شیعه ها
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
همانگونه که خنده یکی از احساسی است که انسانها برای امر مطلوب و ایده آل از خود شان بروز میدهند، گریه نقطهء مقابل خنده است که انسانها برای واقعه نا مطلوب و غیر ایده آلی است که از خود شان؛ نشان میدهند.
خنده احساسی است که به انسانها غرور و اعتماد به نفس می بخشد و سبب می شود که در مقابل مشکلات و نا ملایمات های زندگی کمتر تسلیم شده و تحت تاثیر بروند. گریه بر عکس به انسانها عجز؛ نا توانی؛ بی روحیه گی و تسلیم شدن در مقابل نیروهای طبیعی و ما ورای طبیعی می بخشد.
انسانهای برتری طلب و سلطه جو، برای رام و مجاب کردن افرادی میرفته اند که روحیه درمانده گی و ناتوانی داشته اند. بهمین دلیل کسانی که روحیه غرور و اعتماد به نفس داشته اند؛ مورد سر زنش و مذمت قرار گرفته اند.
روحیه در ماندگی و تسلیم بودن افراد در مقابل نیروهای زمینی و آسمانی، در طول تاریخ توسط اشخاص و نهاد های سلطه جو، مورد تشویق و تقدیر قرار گرفته است و به آنها وعده پاداش داده شده است.
خنده و سرور یکی از آرزو ها و آیده آل انسانهاست و انسانها برای دست یابی به این احساس، احساس لذت و خوشی میکنند. بر عکس گریه برای انسان احساس غیر مطلوب و نا خوش آیند است. انسانها هرگز در زندگی آرزوی فرارسیدن غم و مصیبت را نمیکنند تا به احساس گریه کردن دست یابند.
گرچه غم و مصیبت هم بخشی از زندگی انسانها را تشکیل میدهد؛ اما فرا رسیدن غم و مصیبت بنا به مقتضیات جبری است که بر انسانها تحمیل می گردد. وقتی انسان در مقابل حوادث ناگوار و غیر مطلوب قرار می گیرد، در صدد مبارزه با این پدیده است تا احساس غم و مصیبت و اشک ریختن را از خود دور کند و به زندگی عادی باز گردد.
بناً خوشی و سرور که با نماد خندیدن خود را تبارز میدهد، طبیعت انسان است. انسان خیلی آرزو دارد تا نظم طبیعی اش که همان خوشی و خندیدن است، همراهش باقی باشد.
انسان دوست ندارد غم و مصیبتی که او به رسیده بود، دوباره به سراغش بیاید. یا اینکه دوست ندارد بخاطر از دست رفتن عزیزش یک عمر عزا دار باشد و برای رسیدن به این فصل مصیبت بار، به استقبالش بشتابد. بر عکس دوست دارد ایام مصائیبی که به او تحمیل شده بود، هرچه زود تر جایش را به خوشی و سرور بدهد و خنده جای اشک ریختن را بگیرد.
درین جهانی که ما زندگی میکنیم، جمعی بر عکس طبیعت انسانی اش عمل میکند. یعنی خیلی دوست دارد ماه غم و مصیبتی فرا برسد تا اشک بریزد و ماتم کند و اگر ممکن باشد خون گریه کند!
هستند جمعی که درین جهان که زندگی را خوار و پست می شمارند و ترجیح میدهند بیشتر گریه کنند و خیلی هم کم بخندند. آنها طینت، فطرت و طبیعت انسانی شان را به مصاف و چالش می طلبند تا شخصیت انسانی شان را خوار و زبون کنند. آنها معتقدند با خوار کردن و دست رسی به مصیبت و گریه است که روحیه عجز و تسلیم پذیری در روح و روان آنها حلول می یابد.
برای همین امر خیلی از ادیان و از جلمه اسلام کسانی را که روحیه تسلیم پذیری دارند مورد تمجید و تحسین قرار داده است. در اسلام این امر آنقدر با همیت است که حتی اسم اسلام را از «تسلیم بودن» و «تسلیم شدن» گرفته است. گریه در دین اسلام آنقدر از اهمیت اساسی بر خور دار است که بار ها در قرآن از آن تاکید بعمل آمده است.
اما گریه و خنده احساساتی است که خارج از ارداه انسان قراردارد. انسان نمیتواند هر موقعیکه دلش بخواهد خنده یا گریه کند. خنده و گریه بعنوان احساسات عریزه وی در مقابل یک عکس العملی است که بر انسان مستولی میگردد. انسان با گریه گردن یک طفل یا انسان دیگر که بر او غم و مصیبتی رسیده است؛ تحث تاثیر قرار می گیرد و سبب می شود که از خود واکنش نشان دهد و با فروریختن اشکی،در مصیبتش شریک شود.
هم چنان با شادی و خندهء شخص دیگر شاد می شود و موجب می شود که این شادی در او سرایت کند و سبب خنده اش شود.
اما انسانها در صورتی تحث تاثیر این احساسات قرار می گیرند که این عکس العمل در دنیای طبیعی او رُخ بدهد؛ نه در دنیای مجازی. یعنی اگر کسی بگوید که شخصی را در فلانجا؛ قاتلی به ناحق کشته است، سبب گریه کردن شنونده نمی شود. یا مثلاً اگر کدام جوکی را از کسی شنیده باشد و خودش آن را به سبک و بیان نا رسا شرح بدهد؛ موجب خنده شنونده نمی شود. لذا برای این واقعیات غیر زنده و بر حال که سبب گریه، یا خنده شنونده شود؛ به هنر احتیاج است. این هنر است که آن واقعیات را انعکاس میدهد و سبب گریه یا خنده شنوندگان میگردد.
به این ترتیب برای بروز احساس خنده در انسانها، «هنر» طنز و جوک گویی بوجود آمده است. برای گریه کردن یا گریاندن حضار در مجلس، «هنر منبر رفتن» یا روضه خوانی بوجود آمده است.
هنر منبر رفتن و روضه خوانی تنها در میان شیعیان رسم شده و هنوز در میان باقی جوامع دینی و مذهبی راه نیافته است.
گرچه واعضان و نوحه سرایان، منبر رفتن و نوحه خوانی را هنر نمیدانند. آنها استدلال میکنند که این کرامات، فضیلت ها و بزرگی ماه محرم است که مومنین را به گریه و عزاداری می کشانند، ولی چه آنها بخواهند و چه نخواهند این هنر است که پیراون این عقیده را به گریه می آورند.
از آنجائیکه تمامی انسانها استعداد هنر را ندارند؛ مردم به منبر رفتن خیلی از این واعظان گریه نمیکنند. یعنی آنها قدرت «هنر گریاندن» مردم را ندارند.
در هزارجات این امر کاملاً روشن است. روحانیونی که هنر مند نیستند و هنر گریاندن مردم را ندارند، مردم اولاً آنها را درین مراسم استخدام نمیکنند و اگر با کمبود هنرمندان روضه خوان مواجه بود؛ گریه شان را میگذارد به پای منبر روضه خوانی که هنر گریاندن مردم را دارد!
حال که هنر گریاندن مردم تا حدودی روشن شد، ببنیم که این گریاندن مردم چه سود و نفعی برای روحانیون دارد.
همان قسمی که در ابتدای نوشته اشاره شد، روحانیون از طریق گریاندن مردم در ذهن و روان مومنین نفوذ میکنند و استدلات شان را با ایجاد عواطف در ذهن انسانها تزریق می نمایند. این واکسیوناسیون های روحی – روانی سبب می شود که داده های بیرونی واعظ بعنوان حقیقی های بلامنازع در مغز شنونده مومن ریشه بگیرد و بر حق بودن ادعاهای منبر نشینان؛ بعنوان سنگ محک حقیقت در یاخته های مغز شنونده لنگر گزیند.
درست بر اساس این کار کرد ها و تجربه ها است که نه تنها روضه خوانی را با هنر در ذهن شنونده تزریق میکند، بلکه به شکلی به هنر موسیقی در آورده است.
از سینه زنی های سنتی و مدرن گرفته تا زنجیر زنی و کاردی زنی، از نوحه خوانی گرفته تا روضه خوانی، با هنر دایر و بر پا می شود.
در واقع هنر جایگاه ویژه ای در امر تزریق پیام روحانیون در اذهان شنونده دارد. در ایران برای برپایی این مراسم از آلات رسمی موسیقی مثل جاز، دُهل، نی، تبله و غیره استفاده می شود. حتا صحنه «آتش زدن خیمه گاه» و بریدن دستان عباس با هنر تائتر بر گزار میگردد.
نمایشنامه های مثل طفلان مسلم و باقی صحنه ها توسط هنر مندان سریال ساز و سینمایی بر پا میگردد.
در عرصه تائتر و سینما و سریالهای تلویزونی، داستان کربلا و صحنه جنگیدن امام حسین همه ساله توسط هنر مندان سینمایی تولید و صحنه آرایی میگردد.
در افغانستان سبک های مختلفی از سینه زنی ها جدید همه ساله تولید می شود و شعرا به توصیف و مداحی صحنه کربلا می پردازند. در نتیجه هنر در بر پایی مراسم محٌرم نقش عمده و اساسی دارد.
حال که تا حدودی روشن شد که مراسم محرم با هنر گریاندن روضه خوانی ، هنر سینه زنی، هنر نوحه خوانی و هنر موسیقی بر پا میگردد، این هنر چه نقش موثری در تمثیل واقعیت ها و حقیقت های موجود بازی میکند؟
گرچه پرداختن این بحث از حوصله این مقاله خارج است ولی یکی از روان شناسان امرکایی میگوید که هنر قدرت مجاب سازی انسانها را هم در تحریف حقایق تاریخی دارد و هم در اثبات آن. او میگوید: «فابریکه کوکاکولا وقتی تبلیغ این کالای نوشیدنی را با هنر موسیقی، با ریتم و ساز ملایم و نمایش تحریک آمیز هنری در صفحه تلویزیون اقدام کرد، تولید ماهانه اش بیست برابر شد».
هدف اصلی بر پایی این ماه که با استفاده از هنر و باقی گزینه ها روی دست گرفته می شود، برای روحانیون روضه خوان این است که محٌرم یک فصل کار و بار اقتصادی برای آنهاست. در میان جامعه شیعه چه در ایران و افغانستان و چه بعضی از کشور های عرب به شمول پاکستان، تعداد کثیری از روحانیون روضه خوان یا مستقیماً به استخدام روضه خوانی قرار می گیرند و یا بصورت غیر رسمی مسجد به مسجد روضه خوانی کرده پول جمع آوری میکنند. تعدادی از کسبه کاران وسایل تدارکات این فصل و تعدادی از فروشندگان وسایل مختلف تدویر برای این فصل به کار و بار اقتصادی مشغول می شوند.
در کویته پاکستان حتا با نگهداری اسپ بنام زولجناح و زیارت دادن آن به مردم نیز ممری برای صاحبش میرسد. بناً تدویر و بر پایی ماه محرم بعنوان یک پروژه اقتصادی برای روحانیون دکاندار بسیار اهمیت دارد و سالانه روش های متفاوتی برای تدویر هر چه با شکوه تر این مراسم روی دست گرفته می شود.
روحانیون برای پر کردن جیب های شان، دایر کردن فصل محٌرم را در هزاره جات کاملاً بعنوان یک سنت و عرف جبری نهادینه کرده اند. قسمیکه فرا رسیدن این فصل برای خانواده های فقیر و بی بضاعت یک فشار اقتصادی است. در هزارجات هیچ خانواده ای نمیتواند از خیرات کردن سرباز زند. زیرا روش های متفاوتی تو هین و اهانت به کسانیکه توانایی خیرات کردن را نداشته باشد؛ روا داشته می شود. خانواده های بی بضاعت و فقیر بناچار هم هزینه خیرات کردن را بصورت قرض متحمل می شود و هم پول «سربیازی آخند ها» را. قسمیکه ماه ها در زیر فشار این قرض می سوزند.
در پهلوی عواملی که شرح داده شد، انگیزه غذا خوردن شرکت کنندگان درین محفل نیز یکی از کشش های بسیار مهم و عمده می باشد. این انگیزه نیز سبب می شود تا جمع کثیری از تدویر این محفل حمایت کنند.
به این ترتیب روحانیون برای حفظ و تحکیم نقش شان در جامعه، از تاکتیک های متفاوتی در امر بر پایی این مفحل استفاده میکنند. آنها دلیل برای بر پایی این مفحل را که همه ساله بر گزار میگردد، کرامات و معجزهء مذهبی قلمداد می نماید تا پروژه محٌرم روز بروز بسط و تو سعه بیشتری پیدا نماید.