در همین بخش

صفحه نخست > دیدگاه > بیزارم من از ذلت

بیزارم من از ذلت

عزیزالله ایما
شنبه 11 دسامبر 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

«بیزارم من از ذلت!»

این سخنِ امام حسین است که دیگر برای ذلت مرزی قایل نمی‌شود و هرگونه ذلتی را نمی‌پذیرد.

آیا مدعیانِ پیروی از حسین هم چنین اند؟

حسین نمادِ ایستاده‌گی جمعی کوچک است در برابرِ گله‌گرایی اقتدارپسند.

مگر برده‌گانِ امام‌زدهِ امروزی که در برابرِ هر کلمه و کلامِ «مرجع تقلید» لبیک می‌گویند، با حسین اند؟

سال 2007 از سوی انجمن فرهنگی بامیان دعوت شده بودم که در نشستی به مناسبتِ عاشورا در جامع شلیرنِ زوریخ شرکت کنم. نخستین و یا دومین کسی بودم که از من خواستند پشتِ بلندگو بیایم و در باره عاشورا چیزی بگویم. آن‌گاه که در برابر مردم ایستادم، دیدم پشتِ سرم به خطِ درشتی نوشته شده است: حسینِ مظلوم

سخن را از همین صفت آغاز کردم و گفتم کسی که در برابرِ ناروایی و استبداد می‌ایستد، مظلوم نیست. آن کس مظلوم بودن را ذلت می‌انگارد.

سردادنِ ناله و فریاد از ظلم، خنجر و زنجیر به سروبر زدن، پیشانیِ کودکی را به نامِ حسین با نوکِ کاردی دریدن، همه، ظلم پذیری و خودآزاری استبدادگراست. ذلت است.

کاری از محمود فرشچیان

آخوندِ ایرانی- سخنرانِ بعد از من- با شور و هلهله گریه سرداد، تعزیه خواند و گفت: هر زمینی کربلاست و هر روزی عاشورا...

این گفته را بارها و بارها از پشت میزها و منبرهای خطابه شنیده بودم- از زبانِ آیت الله ها و ملاهایی که زنجیرِ نامرئی سلطه رهای شان می‌کرد تا به قولِ مولانای بلخ عف عف عف...جف جف جف بغرند و خلقی را حیرانِ شوروشر و غوغای خود کنند و از زبانِ رهبرانِ تنظیمی و بازرگانانِ خونِ مقاومتِ مردمِ فرورفته و یا نشسته در خاک ناداری و ناچاری. این سخن همیشه با گریه و واویلا همراه بوده و است و سینه زدن‌ها با خنجر و زنجیر.
این گونه عاشوراهای زیادی را دیده ایم و دیده ام که مدعیانِ پیرویِ حسین با مایه و سرمایه قدرت‌های ستمگر و ناروا برگزار کرده اند و ماتمِ دیگری را بر ماتمکدهِ ناروایی و ستم افزوده اند.

آن‌چه را که امروز مدعیانِ پیرویِ حسین به نمایش می‌گذارند « ذلتی‌ست» به نامِ «بیزاری از ذلت».

با نگاهی به تأریخِ یک سده پسین، تجلیل از عاشورا را در توصیه- ترکِ مال و ترکِ جان و ترکِ سر/ در ره مشروطه اول منزل است- مولوی واصفِ قندهاری، در بینش دکتور محمودی، در تنِ به زنجیرِ عبدالخالق، در کلامِ علامه بلخی، در قیامِ چنداول، در زخمِ ناهید، در ایستاده‌گی نادرعلی پویا و در قامتِ خم نشده سپاهیانِ راهِ آزادی می‌توان یافت نه در تکیه‌خانه‌ها و محافلِ سوگ و تعزیه.

عزیزالله ایما

سویس- 20 آذر ماه(قوس) 1389

واژه های کلیدی
دين، عقايد و باورها
آنلاين بنگريد :

پيام‌ها

  • متحرم عزیز الله یما
    یوسف پیامبر در حالیکه حیات بود اما از چشمان یعقوب پدر بدور بود ، در فراق یوسف یعقوب گریست و انقدر گریست که نابینا شد آیا این عمل یعقوب عشق بود یا ذلت ؟

جستجو در کابل پرس