تاثیر فقر بالای روان کودکان و نوجوانان
کمبود یا نبود مواد خوراکی کافی وبا کیفیت برای کودکان و نوجوانان ناشی از فقر و گرسنه گی در دراز مدت، رویه، خلق و خوی انسان را دگرگون کرده و نیرو و تلاش وی را می زداید. به طور کلی فقر در جلوگیری از رشد عاطفی، فکری، سلامت روانی و رشد شخصیت کودکان و نوجوانان فوق العاده موثر است.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
انسانها از آوان پیدایش تا اکنون با انواع مصیبت ها، مشکلات وسختی ها سردچار بوده اند و کوشیده اند تا با آنها مقابله نموده وراه های حل مناسب را برای نجات از آن ها دریابند. یکی از این مصیبت ها، که جوامع بشری راتهدید می نماید، پدیده ی فقر می باشد که نه تنها تاثیرات بدی بالای سیاست، اجتماع، فرهنگ و اقتصاد دارد بلکه بالای بعد های روحی و روانی انسانها به ویژه کودکان و نوجوانان تاثیرات فوق العاده ی دارد و این که فقر چه تاثیراتی بر روان کودکان ونوجوانان دارد، در اینجا به بحث می گیریم.
طوریکه همه ی ما میدانیم، فقر نه تنها تاثیرات بدی را بالای سیاست، اجتماع، فرهنگ و اقتصاد دارد، بلکه بعد روانی انسانها، به ویژه کودکان و نوجوانان را نیز تهدید می کند.
خرابی وضع تغذی، نبود سرپناه و پوشاک مناسب و عدم دسترسی به آموزش منجر به ظهور فشار ها وتنش های روحی و روانی در میان کودکان و نوجوانان می شود. قابل یاد آوری است که چون فرزندان خانواده های فقیر به خوراکه ی کافی از نگاه کمی وکیفی دسترسی نه دارند، از این سبب سلامت جسمی و روانی شان با خطرات جدی رو به رو می باشد.
چون میان سطح تغذی، سلامتی بدن و روان انسان رابطه و پیوندی محکم، ژرف و ناگسستنی وجود دارد، پس کمبود مواد مغذی مانند انرژی، پروتین و ویتامین ها که همه برای بدن ارزش بزرگ دارند نه تنها منجر به ناراحتی های جسمانی می شوند، بلکه تاثیر مستقیم را بر جان و روان انسان نیز به جا می گذارد و فعالیت، تحرک، تلاش و کوشش فرد را می کاهد.
کمبود یا نبود مواد خوراکی کافی وبا کیفیت برای کودکان و نوجوانان ناشی از فقر و گرسنه گی در دراز مدت، رویه، خلق و خوی انسان را دگرگون کرده و نیرو و تلاش وی را می زداید. به طور کلی فقر در جلوگیری از رشد عاطفی، فکری، سلامت روانی و رشد شخصیت کودکان و نوجوانان فوق العاده موثر است.
یکتن از روانشناسان کلینیکی معتقد است که بیش از ۹۰ در صد کودکان به دلیل مشکلات اقتصادی و نبود حمایت مالی از خانوده، در سنین پایین تر به مشاغل نامناسب در روی سرک ها و جاده ها روی می آورند. وی اظهار میدارد کودکانی که در روی سرک ها کار می کنند با تفاوت از کودکان دیگر در جامعه دارای نیاز های بیشترعاطفی و روانی می باشند که این نیاز ها در همان سنین کودکی سرکوب شده و باعث بوجود آوردن عقده های فراوان، کینه ها و کمبودی های درونی درسنین نوجوانی آنها می شود. همین افراد حاضر اند برای جبران عقده های شان دست به رفتار های ناهنجار و اعمال خیانتکارانه بزنند. چنانچه دیده شده آن شمار اطفال زیر سن شش سال که والدین شان به افسرده گی مبتلا بوده اند، به استفاده ی نادرست از مواد و خشونت در خانواده مقابل بوده اند. این اطفال به میزان زیادی به خطر بی خانگی، گدایی، نبود مراقبت صحی و مراقبت غیر مصوون روبرو می باشند، همچنان ایشان با بی اعتمادی در مقابل در مراقبت های ناکافی و نا مطمین خدمات صحی و اجتماعی نیز مواجه می باشند. این امر سبب می شود تا آنها نه توانند به حیث افراد سالم و با اعتبار جامعه تبارز نمایند و جایگاه اصلی شان را به عنوان اشخاص قابل احترام احراز نمایند، برخلاف به بی حرمتی ها، شخصیت کشی ها و اعمال ناشایسته وغیر قابل قبول دست و گریبان می باشند.
هرگاه پدیده ی فقر در افغانستان مورد توجه قرارگیرد دیده می شود که گراف فقر در کشور ما روز به روز بلند می رود و مشکلات زیادی روانی واجتماعی را برای اطفال و نوجوانان فقیر به بار می آورد . هرچند تلاش هایی در جهت از میان برداشتن فقر در کشور ادامه دارد و لی چنین تلاش ها بسنده نمی باشند. باید یاد آور شویم تلاش برای از بین بردن بعد مادی فقر نسبت به ابعاد روانی، اجتماعی وفرهنگی آن بیشتر است. اگر افراد کشور در بهترین حالت و آنهم با حمایت دولت از فقر مادی نجات یابند، ولی کاری برای جبران پیامد های روحی وروانی فقر پیش بینی نه شده است. در حالیکه آسیب های روحی و روانی ناشی از فقر تاثیرات بسیار عمیق تر و مخرب تری نسبت به تاثیرات اقتصادی و مالی آن به جا می گذارد، تا اکنون هیچ بخشی از نظام برای معالجه و برخورد با اين مشکل کدام تدبیر و راه حلی ارایه نداده است .