صفحه نخست > دیدگاه > در حاشیۀ جرگۀ صلح منعقده در ایالت کالیفرنیا

در حاشیۀ جرگۀ صلح منعقده در ایالت کالیفرنیا

ایکاش این آقایون مصلح و خبیر، هنگامی که فرستادگان آی . اس . آی پاکستان و پروردگان دست سمیع الحق و فضل الرحمان با جلیقه های پر از آتش شان به شهر های وطن ما میایند و جان هموطنان ما را می گیرند، قد برافرازند و از آدرس یک پشتون، یک افغان وطندوست به پشتون های پاکستان اخطار کنند که دست از چنین اعمالی بردارند!
جمعه 22 جنوری 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

روز پنجشنبه مورخ 21 جنوری سال روان ترسایی، در پورتال افغان جرمن، خبربرگزاری جرگۀ تحت نام "جرگۀ صلح" در ایالت کالیفرنیای امریکا، همراه با متن قطعنامۀ هفده ماده یی متصوبه در آن انتشار یافت که قابل واکاوی و دقت است.

پیش از اینکه به شرح شرح کردن آن متصوبه بپردازم، خاطر نشان می سازم که هرنوع تلاش سپید و عریان را که از آغاز تا پایان محرک و هدف اصلی آن برقراری صلحی عادلانه و پایدار و براساس خواست و تائید عامۀ مردم باشد مورد استقبال و قابل پیشتیبانی میدانم.

براساس خبرمنتشرۀ سایت افغان جرمن، در آن همایش تعدادی از افغان های خبیر از سراسر اروپا، کانادا و ایالات متحدۀ امریکا اشتراک ورزیده و پس از ایراد بیانات جامع، خواسته های مردم افغانستان را طی قطع نامۀ و به حضور جمع کثیر از افغان ها به تصویب میرساند.

اما چنانچه دیده میشود، این خبر جزئیات مشروح و قانع کنندۀ در اختیار ما قرار نمیدهد.

مسوولین برگزاری این جرگه طی خبر معرفی نشده اند.

اصولا باید نحوۀ برگزاری و چگونگی انتخاب نمایندگان و شیوۀ دعوت آنها روشن میبود.


این سوال که آیا برگزار کننده گان اصلی یا مبتکرین جرگۀ مورد نظر شخصیت های بیطرف اند یا نمایندگان احزاب و جریانات سیاسی ، طی خبر پاسخ نمی یابد.

تعداد سخنرانان اصلی و اشتراک کننده گان نا مشخص است.

گردانندگی این جرگه را کی به عهده داشته و مجلس در طی چه مدتی به تصویب قطعنامه دست یافته.

و مهم تر از همه اینکه چه تعداد به نمایندگی از مردم داخل کشور به این جرگه تشریف آورده بودند و از آدرس کدام جناح ها در جرگه اشتراک کردند؟

آیا برای تصویب ماده های مندرج در قطعنامه رای گیری صورت گرفته یا اینکه چهره های که مبتکر برپایی جرگه بوده اند، آنرا از قبل ترتیب داده و تنها به خوانش آن برای اشتراک کنندگان اکتفا کرده اند؟

بی پاسخ ماندن سوالات برشمرده شده در بالا حکایت از ناگفته های بسیاری دارد که نفَس جرگه را میتواند به چالش بکشاند.

پس از مطالعۀ ماده های هفده گانۀ قطعنامۀ مورد نظر، به زودی متوجه آن میشویم که برپا کننده گان آن جرگه با شتاب آلودگی و از آدرس مردم افغانستان، تلاش دارند تا دستاویزی برای ورود به کنفرانس لندن داشته باشند که با اتکاء به آن امتیازات بیشتری در کنار حذف احتمالی اسامی سران طالبان از فهرست سیاه ، بدست آرند.

مادۀ اول قطعنامه طوری تحریر شده که در حقیقت زمینۀ حقوقی – شرعی باشد برای قرار دادن پایه های استدلالی بر روی آن تا هدف و خواسته های تدویر کننده گان جرگه را توجیه عقلی نماید.
" جرگه واقعیت اشغال افغانستان عزیز را خلاف تمام موازین و مقرارت بین المللی اعلان کرد."

پرواضح است که وقتی بحث " اشغال " مطرح میشود، آنگاه ورود نیرو های بین المللی به افغانستان توجیه دیگری جز " تجاوز " نمیتواند داشته باشد، و ما میدانیم که مقاومت در برابر تجاوز نه از نگاه شرعی مانعی دارد و نه از هم نظر قوانین پذیرفته شده در سطح بین المللی.

در ماده های دوم، ششم، هشتم و چهاردهم پایان نامه از " نیروی مقاومت " به طور گنگ و مبهمی یاد آوری میشود که بی گمان منظور دایر کننده گان جرگه، طالبان اند.

ماده های یازدهم و دوازدهم ضمن اینکه بمباری بالای پشتون های مسکون در دو طرف مرز را محکوم میکند، خط دیورند را نیز " غیرقانونی " میخواند.

مبتکرین جرگه و تهیه کنندگان قطعنامه برخلاف آنچه در متن گزارش شان نوشته اند، بار دیگر نکتۀ مهم و عنصر اصلی را در ساختار همایش و در مفاد قطعنامه از یاد برده اند!

مردم و خواسته هایشان!

اگر یک همه پرسی دقیق و بیطرفانه از شهروندان درمقایس سراسری در کشور صورت بگیرد، یقیناَ که اکثریت قریب به یقین مردم کشور از طالبان متنفر اند و به هیچوجه آنها را منحیث " نیروی مقاومت " نمی پذیرند.

حتی وزیر خارجۀ بریتانیا، کسی که میراث دار پیشینیان خود در امر راه اندازی و حمایت از گروه سیه کردار طالبان است، طی مقالۀ که اخیراَ ازقلم او در رسانه های انگلستان انعکاس یافته این حقیقت را چنین بازگو میکند.

"به اعتقاد آقای میلیبند، تفاوت های جنگ ویتنام و جنگی که اکنون در افغانستان جریان دارد زیاد است و اساسی ترین تفاوتها این است که اولا در جنگ ویتنام آمریکا تنها بود و حمایت حدود 40 کشور جهان را باخود نداشت دوم اینکه جنگ ویتنام محصول جنگ سرد بود و سوم اینکه طالبان مانند گروه مقاومت ویتام در بین مردم کشور خود محبوب نیستند."*

متاسفانه آن عده کسانی که منافع قومی و قبیلوی را در اولویت همۀ مسایل قرار میدهند، نمیتوانند طرح و برنامۀ ارائه کنند که تضمین کنندۀ بهبود حال تمام اقوام و ملیت های ساکن در کشور باشد.

پاکستان، منحیث یک کشور مستقل که در مقایسۀ با افغانستان از هرحیث مقتدر تر است و در عرصۀ بین المللی هم قادر به دفاع از منافع ملی خویش میباشد، همیشه در برابردعوای ارضی حاکمان افغانستان حساسیت نشان داده و به هروسیلۀ ممکن برای جلوگیری ازبرپایی یک نظام مشروع و مقتدر در افغانستان جلوگیری کرده است تا ازشر درگیری با چنین مسایلی راحت شود.

اما کسانی درکالیفرنیای امریکا جلسه دایر می کنند و ازآدرس مردم افغانستان، به دفاع از پشتون های آنطرف دیورند می پردازند!

آیا آتشی که سی سال آزگار در کشور ما شعله کشیده تنها دامن پشتون های اینطرف و آنطرف سرحد را سوخته است و هیولایی جنگ و آدمیخواران مسلح تنها به سراغ فرزندان پشتون در اینسو یا آنسوی دیورند رفته اند؟

در حالیکه دیگران را تنها به بهانۀ کاربرد واژه های چند از زبان مادری شان به دشمنی با وحدت و منافع ملی محکوم می کنند! مطمیناَ اینگونه رفتار و گرفتار تناقض آلود و جانبدارانه مایۀ شک و شبهۀ بقیه ملیت ها در بارۀ نیات و نتایج احتمالی هرنوع تجمع و همایش و اطلاعیه و اعلامیه و فیصله نامه یی خواهد شد!

ایکاش این آقایون مصلح و خبیر، هنگامی که فرستادگان آی . اس . آی پاکستان و پروردگان دست سمیع الحق و فضل الرحمان با جلیقه های پر از آتش شان به شهر های وطن ما میایند و جان هموطنان ما را می گیرند، قد برافرازند و از آدرس یک پشتون، یک افغان وطندوست به پشتون های پاکستان اخطار کنند که دست از چنین اعمالی بردارند!

اما متاسفانه در عوض اندیشۀ افغانستان شمول پیشه کردن، هرگاه و هرجا با چنین سوالاتی مواجه شده اند؛ یا مهر و انگ زده اند و جاسوس خوانده اند، یا با گفتن " پبنتنو لرَ اوبر یو دی " اعمال خلاف هم تباران شانرا توجیه کرده اند.

ناگفته پیداست که " عدالت " سرسلسلۀ فضایل اخلاقیست؛ و آزادی یکی از اجزای عدالت است و هرگاه که سخن از اجرای عدالت و تحکیم عدالت در اجتماع میرود، پس روشی باید در پیش گرفت که منجر به باب شدن عدالت واقعی در جامعه شود.

عدالت مورد نظر اشتراک کنندگان جرگۀ صلح منعقدۀ کالیفرنیا، عدالت اختصاصی است.

آنها برتمام جنایات طالبان یک قلم خط بطلان می کشند و با " نیرو های مقاومت " خواندن طلاب از پی آنند تا فیصله نامۀ شان را به " خط امانی " برای طالبان بدل کنند!

ایشان در اولین ماده مخالفت خویشرا با اشغال افغانستان توسط قوای خارجی صریحاَ ابراز میدارند، اما از کنار این واقعیت رندانه می گذرند که اعمال غیرانسانی " نیرو های مقاومت " طالبی موجب یا بهانۀ اشغال افغانستان گشت و تا هنوز هم ظاهراَ دلیل آنکه با گذشت هر روز به تعداد اشغالگران افروده میگردد، افزایش حملات خونبار و خشونتبار طالبان است!

با توجه به فرمودۀ شاعر که " عیب می جمله بگفتی هنرش نیز بگو " خاطرنشان باید کرد که ماده چهارم که موجودیت ملیشیا یا ملیشیا سازی را رد میکند و ماده های نهم و دهم در رابطه به رهایی زندانیان هموطن ما که در شکنجه گاه های خارجیان بسر میبرند و مسدود شدن زندان های غیرقانونی برپا شده از طرف امریکایی ها، طی آن خواسته میشود ماده هایی اند که باید مورد توجۀ حامیان خارجی رژیم غیرمشروع کرزی قرار گیرد و عملی گردد.

پس به صورت یک جانبه و برای کسب مشروعیت برای طالبان، جرگه سازی، همانگونه که جرگۀ اقوام دو طرف سرحد نشان داد، نه تنها زمینه ساز راه حل عادلانه و همه پذیر معضل افغانستان نخواهد گشت، چون معضل افغانستان چند بعدی و پیچیده است و منحصر به پشتون های دو طرف سرحد نیست، بلکه برخورد قوم محورانه و خوشبینانه با طالبان، آنها را پر رو تر ساخته و ارادۀ همگانی برای تلاش و جستجو راه حل معضل کشور را سست میسازد.

خلاء بزرگ پایان نامه اینست که هیچ مادۀ از آن متوجۀ عملکرد " نیرو های مقاومت " کذایی مورد نظر آقایان مشترک در جرگه نیست که طی آن جرگه از نیرو ها خواهان مدارا با مردم ملکی و توقف اعدام افراد ملکی به ظن یا به جرم همکاری با دولت و نیرو های خارجی و سربریدن های وحشیانه، و یا کشتار مردم بیچاره به شیوۀ انتحاری شده باشد، اختصاص ندارد.

بسیار ناشیانه و به دور از هرنوع اخلاق سیاسیت اگر از یک طرف بحث " جنگ سالار " و " ناقضین حقوق بشر" را حربۀ برای کنار زدن حریفان سیاسی و پوششی برای ضعف استدلال مان بسازیم، و از جانب دیگر آدمیخواران مسلحی را که هر روز با قساوت بیشتر آدم می کشند، در زر ورق خوشرنگ " نیروی مقاومت " پیچیده و بالای مردم تحمیل کنیم.

تجربۀ تاریخی به روشنی ناکامی چنین تدبیر ها و ترفند ها را ثابت میسازد؛ و باید از آن تجارب آموخت!

احمد بهارچوپان

* مقالۀ دیوید میلیبند در نشریه نیو استیت من، باز نشر شده در بی بی سی فارسی.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • به همه سلام،

    در کشور ما افغانستان واکداران پنجابی اشکارا مداخله می کند و همه باید بدانند که همه مردم ما خواهان وحدت بوده و هستند و تحت عناوین چرکین کسی نمی تواند پشستونها را به دو بخش فکر کند .
    هر چند من وقت کافی ندارم تا این نوشتار رابخوانم بلکه سر خط انرا دیده و دانستم که غرض الود است.
    چرا یک عده از نام اقوام استفاده غیر می کنند و در توهین اقوام غیور افغانستان خود را چیزی می دانند، همه با هم برابر و برادر هستند.
    همه مردم ما خوب و مهربان هستند و افغانستان را دوست دارند.
    جلال ابادی

    • جالب اینجاست که خواهران و دختران این غول های فاشیست در دیسکوتیک های کالیفرونیا رقاصی میکنند و دهان خود شان در حمایت و پشتیبانی از شرعیت، استقلال و طالب کف میکند. عجیب انسان های پست فطرتی اند. حال اگر خدا ناخواسته طالب دوباره اختیار دار کشور شود این پاده گان قبیله حاضر خواهند شد تا بادختران و خانم های نازپروردهء شان مدتی را در زیر حاکمیت برادران مقاوتی شان بگذرانند به یقین که نه! موضوع دیگر اینکه اگر این نیروی کثیف به اصطلاح مقاومت متشکل از سایر اقوام میبود آیا غول های فاشیست بازهم آنرا مقاومت میپنداشتند؟ منطق فاشیسم اینستکه: کرزی در معامله با امریکا و کورزی درمجادله با امریکا برحق است چون هردو به نفع حلقهء پاده گان فاشیست و آخور فاشیسم میباشند.

    • آقای جلال آبادی ! نخست ، تا مطلبی را نخوانده اید ، نظر ندهید . ورنه باز مثل حسابی کشته شده گان دوران جهاد و مقاومت ، اشتباه کرده هم بینی خود را میبرید و هم از باسوادان را !

      دوم : نظر به امر و فرمایش شما ، بعد ازین هیچ فردی به هیچ عنوان چرکینی پشتونها را بدو بخش تقسیم نخواهد کرد . بدین معنی که پشتونها بدوبخش نبوده بلکه همه از یک آبشخور آب میخورند . متوجه باشند دوستانی که پشتون طالب را با پشتون کابل نشین و قندوز نشین فرق میدادند .

      ایکاش شما عالیجناب این فراست و دانش را میداشتید و می دانستید که چرا یک تعداد از نام قوم و قبیلۀ خویش استفادۀ غیر می نمایند . ما هم که درین آتش پرسش سوختیم .

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

جستجو در کابل پرس