صفحه نخست > دیدگاه > کارنامه ننگین رنگین اسپنتا؛ درس عبرتی برای زلمی رسول

کارنامه ننگین رنگین اسپنتا؛ درس عبرتی برای زلمی رسول

علاوه بر عصبیت ایدیالوژیکی وی، سمت گرایی از نوع هراتی، وجدان همه آزاد اندیشان را در وزارت خارجه به شدت آزرده است. گماشتن عناصر ناکارآمد و فاقد تخصص در پست های مهم از دیگر تخطی های نام برده از قانون و دامن زدن به سمت گرایی افراطی است.
امید هلمندی
دوشنبه 25 جنوری 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

اشاره: با معرفی شدن وزیر خارجه جدید و ختم دوره رنگین دادفر اسپنتا، نویسنده به گوشه ای از حقایق تلخ و کارنامه اسپنتا برای اطلاع رسانی شفاف و ارایه معلومات به شهروندان افغانستان می پردازد.

وزارت امور خارجه افغانستان نمایان گر اوج تبعیض و بی عدالتی و اشاعه نفاق ملی در شرایط حاضر می باشد. پس از قرار گرفتن رنگین دادفر اسپنتا بر مسند قدرت در وزارت خارجه، شکاف ملی در درون این وزارت کلیدی اشاعه یافت و انواع تعصب همانند عصبیت قومی، زبانی، مذهبی و سمتی افزایش یافت. در حال حاضر از میان 21مدیریت و ریاست در وزارت امور خارجه حتی یک نفر از مردم هزاره به عنوان سمبولیک هم به مثابه مدیر یا رئیس وجود ندارد؛ این بی عدالتی و عصبیت جاهلی اسپنتا خشم محق هزاره ها را در داخل و خارج وزارت برانگیخته است. هم چنین در شرایط کنونی، منسوبین حزب جمعیت اسلامی بویژه پنجشیری ها کاملا به حاشیه رانده شده اند؛ جوانان تحصیل کرده و روشن اندیش که با شور و شوق برای خدمت به دستگاه دیپلوماسی کشور وارد وزارت خارجه شدند؛ در اثر بی کفایتی اسپنتا شکنجه روحی و تحقیر شدند؛ در کجای دنیا دیده شده که یک شخص تحصیل کرده و دارای سند دکتورا زیر نظر یک فارغ صنف دوازده باید کار کند؟ اما اسپنتا ؛ هراتی دوازده پاس را بر داکتر هزاره و پنجشیری با تجربه تر جیح داد وجوانان هزاره را صرفا به خاطر هزاره بودن و پنجشیری با تجربه و کار کشته را صرفا به خاطر انتساب به احمد شاه مسعود زجر داد و تنقیص و تنزیل موقعیت داد. برای مدتی به فاشیسم زبانی رو اورد و زبان پشتو را توهین و تنزیل داد.این وضعیت که نمونه ای ازناهنجاری روانی، انحراف رفتاری، عصبیت سمتی وایدیالوژیک این سکولار را بازتاب می دهد که گفته می شود هنوز تابعیت آلمانی دارد و مدافع سیاست های فاشیستی می باشد، برای مردم افغانستان که در شرایط کنونی بیش از هر زمان به هم گرایی نیاز دارد بسیار تلخ و زیان بار سنجش می گردد.

علاوه بر عصبیت ایدیالوژیکی وی، سمت گرایی از نوع هراتی، وجدان همه آزاد اندیشان را در وزارت خارجه به شدت آزرده است. گماشتن عناصر ناکارآمد و فاقد تخصص در پست های مهم از دیگر تخطی های نام برده از قانون و دامن زدن به سمت گرایی افراطی است. هم اکنون نمونه ای برجسته ای از عصبیت سمتی از نوع هراتی را می توان در چهره ی افرادی چون بهین به عنوان سخن گوی قبلی وزارت خارجه و فعلا سفیر در چین، نعیم پویش مدیر کادر و پرسونل یا منابع بشری، سخی غیرت مدیر انیستیتوت دیپلوماسی، داکتر داوود مرادیان رئیس مرکز مطالعات استراتژیک، رضاعظیمی مدیر تکنالوژی و فرشته ندا قبلاً سرپرست اطلاعات و نشرات وفعلا مستشارو ... جستجو کرد. افراد نام برده کلا هراتی می باشند که در اثر سیاست سمت گرایی اسپنتا و بدون شایستگی ، به مقام های نام برده دست یافته اند . این وضعیت هم اینک نوعی بحران مشارکت و توزیع را در وزارت خارجه افغانستان پدید آورده و اگر جلو آن گرفته نشود در آینده نزدیک کشور را به سمت تباهی و ستیزه های فکری، قومی و زبانی سوق خواهد داد. چنان که اسپنتا زمانی بر پارسی گرایی افراطی و تحقیر زبان پشتو در وزارت خارجه تأکید کرد و فصلنامه مطالعات استراتژیک را کلاً به زبان دری انتشار داد تا این که در اثر فشار شدید از این موضع ضد ملی خود عقب نشینی کرد.

مسوولیت همه ی نابسامانی های حال و آینده وزارت درکوتاه مدت و میان مدت به عهده رنگین دادفر اسپنتا، متولی کنونی این وزارت است. هر چند پارلمان افغانستان در ثور 1386 با شناختی که از این عنصر ناکارآ، سکولار و ضد ملی داشتند وی را استیضاح و سلب اعتماد نمود اما شیفتگی و تشنگی وی به قدرت موجب شد تا با وقاحت تمام و بدون رعایت اخلاق دموکراتیک وزارت خارجه را ترک نکند وبماند برای تخریب بنیان های اعتماد میان اقوام با هم برادر افغانستان. سماجت وقیحانه اسپنتا برای ماندن در مقام وزارت خارجه ان قدر شرم اوربود که رسانه ها بخصوص تلویزیون ها طنز های تاریخی و فراموش ناشدنی را نثار این جلالتماب کردند. چرا که بی شرمی اسپنتا در زیر پا گذاشتن اخلاق سیاسی و رویه و سنت متعارف اجتماعی، برای چوکی وزارت، در دنیا بی مانند بود. انتظار از اسپنتا که گاهاً مضحکانه ادای روشنفکری را نیز در می آورد این بود که وقتی نمایندگان ملت حضور وی را در کابینه یاپست وزارت خارجه به دلیل روحیه فاشیستی و ضعف و ناکارآمدی در پیگیری مصالح و منافع ملی نمی خواهند؛ باید قدرت را ترک گوید اما حرص و آز و طمع این شخص موجب شد تا به هر قیمت که شده بر مسند وزارت بماند. پیامد ماندن وی این بود که شکاف میان شورای ملی و حکومت را به اوجش رساند و دراین حوزه هم بی اعتمادی را رقم زد.

به نظر می ر سد اسپنتا با اعمال و رفتاری ضد مدنی و مغایر با اخلاق دموکراتیک و نیز به دلیل زیر پا گذاشتن قانون اساسی افغانستان که هر نوع تبعیض و بی عدالتی را میان شهروندان افغانستان منع کرده و هم چنین به خاطر ایجاد شکاف میان قوه مجریه و مقننه باید پیش وجدان خود خجالت زده ؛ در نزد ملت افغانستان شرمگین؛ در نزد تاریخ ،روسیاه؛ ونزد نسل اینده این سرزمین، منکوب ومنفور باشد.

اسپنتا به دلیل دامن زدن به نفاق ملی و ایجاد بی اعتمادی میان اقوام افغانستان در وزارت خارجه واعمال ستم های ناروا در حق اقوام بخصوص هزاره ها و حذف و به حاشیه راندن چهره های دین دار و جهادی ، ونیز اشاعه تفکر مائوئیستی و سرکوب جوانان روشنفکر عدالت خواه منتقد، جفای بزرگ و فراموش ناشدنی را در حق جامعه روشنفکری ومردم دین دار و شریف افغانستان مرتکب شده است.

به این ترتیب باید برای تکوین جنبشی در راستای آوردن تغییر در وزارت خارجه افغانستان اقدام کرد تا راه به سوی تحقق آرمان های اصلاح طلبانه، وحدت ساز و عدالت محور که رفاه، توسعه پایدار، حفظ حقوق دموکراتیک و شهروندی کلیه اقوام افغانستان را در پی آورده، تضمین نماید، باز و گشوده شود. اسپنتا به عنوان یک خاین ملی که تبعیض را میان شهروندان افغانستان روا داشته و قانون اساسی را نقض کرده؛ باید در دادگاه عالی افغانستان محاکمه شود. توقع از دولت و شورای ملی افغانستان این است که از ورود چنین عناصری که مخل عدالت و همگرایی ملی است ، در کابینه و موقعیت های کلیدی حکومتی ، جلوگیری شود و چهره ی فاشیستی و ضد ملی این گونه اشخاص برای همگان افشا شود.

ارزوی ملت افغانستان این است که کانفرانس لندن نقطه پایان بررفتار این فاشیست عدالت ستیز باشد و با معرفی وزیر خارجه جدید، دانایی وتوانایی دستگاه دیپلوماسی، وتغییر و امید را در حیات سیاسی افغانستان تجربه کنیم.
کارنامه اسپنتای دیکتاتور، مایه عبرت برای وزیر خارجه جدید است که مبادا چون اسپنتا روحیه و رفتار فاشیستی از خود بروز دهد و به قوم گرایی متوسل شود؛ امروزه اسپنتا منفور همگان است و هیچ جایگاهی در میان روشنفکران و تحصیل کرده گان و توده عوام ندارد. چرا که اسپنتا تا توانست روشنفکران را تحقیر و شکنجه کرد. گماشتن یک تحصیل کرده توانا در موقعیت نازل، بدترین توهین و شکنجه است. کاری که اسپنتا در حق جوانان نخبه و تحصیل کرده این وطن انجام داد. این نکته می تواند برای وزیر خارجه جدید یک هشدار تلقی شود. جذب افراد تحصیل کرده و دانشور بهترین تکیه گاه وزیر خارجه ومایه ارتقای دیپلوماسی افغانستان خواهد بود که امید می رود وزیر اینده ؛ این مهم را مدنظر قرار دهد.

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • محترم امید هلمندی،

    حق با شماست ولی به نظر بنده:

    گماشتن افراد کاری و شایسته و آنهم بدون تعصبات نژادی، لسانی، قومی و یا سمتی ، نه تنها در این وزارت بلکه در تمام امور دولتی دیگر کشور ما به ندرت دیده، چشیده و یا تجربه شده و چون موضوع بحث وزارت خارجه میباشد فکر میکنم خوب خواهد بود جناب وزیر صاحب اشخاص علاقه مند باسواد و تحصیل کرده را بدون تعصبات از هر قشر جامعه شناسائی نموده نخست جهت آماده گی، ایشانرا راهی دانشگاه ها و یا مدارس مسلکی مربوطه، نمایند تا بعداً مطابق معیار های بین المللی ایفای وظیفه بتوانند و برای خود، برای مردم و کشور خود، مایۀ درد سر و بدنامی نشوند.

    من خودم یک هزاره هستم و تا جائی کم و بیش تحصیل هم دارم و اگر قرار باشد که در وزارت خارجه کار نمایم سمبولیک و یاغیر آن، نتیجۀ کاری خوب زمانی خواهم داشت که آموزش در امور مطلوب نیز داشته باشم و بعداً تجربۀ کاری را در داخل و در جریان وظیفه به شکل بهتر کسب خواهم نمود.

  • سلام به همه،

    نوشتار هموطن ما روی غرض استوار بوده است، در زمان داکتر عبدالله در پاکستان، ایران، روسیه، تاجکستان و دیگر کشورهاهمه و همه کارمندان از یک ولسوالی تعین شده بودند و در این کشورها یک مکتوب از سفارت های افغانستان به 20 دالر به فروش می رسید و اسپنتا در جهت اصلاح ان برامد، در کابنیه کرزی در شماری وزیران لایق و ورزیده شمرده می شود که در جنگهای داخلی دست نداشت و مانند عبدالله دست شان به خون مردم ما اغشته نیست و این را همه مردم ما می دانند.
    اینکه شما به نام هلمندی از نام هلمند استفاده بی جاه نموده اید و حتما در وزارت خارجه مامور هستید.
    بس است از نام اقوام غیور ما استفاده نکنید.
    و حال این مسایل از مود افتاده است.
    جلال ابادی

    • این کاملا نورمال است که هر کس بعد از منصوب شدن به یک مقام نیاز به همکارانی دارد که ازیشان شناخت کافی داشته و در لیاقت و کاردانی شان شکی نداشته باشد.اگر این همکاران بعضا از زادگاه طرف باشد چه اشکالی دارد ؟ وقثی در مورد پنجشیری یا لغمانی و یا وردکی چنین اعتراضی وجود نداشته باشد در مورد اسپنتا چرا ؟ بنظر حقیر اقای جلال ابادی کاملا به حق هستند و من پیام شانرا سراسر تایید میکنم. با احترام فراوان

    • جناب جلال آبادی اين بار حق ميگويد ؛ دوره اسپنتا بسيار پاکيزه تر از دوره عبدالله چشمک است که سفارتخانه های افغانی در ايران به دست توريالی غياثی و عبدالحی خراسانی چور و چپاول شد و يک تاپه و يک مهر برای تاييد اسنادقانونی تا پنجاه دالر فروخته ميشد . رادمنش

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس