چالش ها و راه حل های افغانستان امروز
بیاید رهبرانی را نفرین کنیم که نان مردم مظلوم خودرا می دزدند و برای خویش قصرها میسازند شیر پور و شیر چور بنا میکنند و جنگلی را بخاطر یک چوبک که نفع شان در آن متصور باشد به آتش می کشند !!
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
چشم اندازی به آنچه که شد :
بعد از یازدهم سپتمبر که مسایل افغانستان یکبار دیگر بصورت جدی مطرح شد و کنفرانسی در بن برای تعین سرنوشت این کشور برگزار گردید، جهت شناخت مهره های که زمام امور را عهده دار شدند دقت لازم صورت نگرفت و عجولانه به نیروهای قدرت و اگذار گردید که متعهد به صلح و پیشرفت افغانستان نبودند، نمیخواستند و نمی توانستند برای پیروزی یک کشور جنگ زده کار مثمری انجام دهند .
افرادی که به رهبری افغانستان بنام جهادی ها و یا تکنو کرات ها برگزیده شدند نه تنها لیاقت و درایت کاری برای رهبری نداشتند بلکه انگیزه خدمت هم درسرشت شان وجود نداشت . هرگاه بجای این همه مهره های نابکار که مفت و رایگان بر کرسی های بلند اداره افغانستان تکیه زده بودند شخصیت های دلسوز وطن میبود ، بدون شک که از آماده گی مردم ما برای مؤفقیت و شرایط نهایت مساعد ملی و جاری شدن سیلابگونه ی ازکمک های خارجی و حمایت بی دریغ جهانی بهره مند میشدند و اساس محکمی را برای صلح و دموکراسی بنیاد می گذاشتند و کشور را برای همیش بسوی ترقی و سعادت رهنمون میگردیدند.
بر عکس آنچه که توقع میرفت دولتمردان ما که در هشت سال اخیر زمام اموررا در دست داشتند ، منافع ملی ، صلح و ترقی اجتماعی افغانها را فدای منافع شخصی خود کردند و اکثریت آنها دست به چور،چپاول و اختلاس بیت المال زدند .
فقط کافیست که برای ثبوت ادعای بالا ، از افتضاح شیر پور(چپاول نمرات رهایشی توسط دولتمردان بلند رتبه در شهر کابل) یاد آور شویم و از جایگاه وطن، بعد از هشت سال رنج و زحمت کشی افغانها در فساد اداری تذکر دهیم .
افغانستان دومین کشورجهان در فساد اداری بعد از سومالی توسط مجامع بین اللملی اعلام گردیده است.
آری طوریکه گفته آمدیم بعد از کنفرانس بن در نخستین گامی که گذاشته شد ، بزرگترین اشتباه عدم پرداخت به پیشینه عملکرد افراد و احزاب افغان بود که به وضاحت تمام تعداد کثیری از آنها جنایت کاران حرفوی و سیاستمداران بدنام و شکست خورده ای بودند که قبلا در عرصه دولتداری به بد نامی مشهور شده بودند و از طرف ملت افغان مطرود گردیده بودند.
مردم افغانستان بنابر جنگ های بیهوده و چوروچپاول همین جنایت کاران به سینه دولت آقای ربانی و نیروهای جنایت پیشه ای دیگر هم کیش و هم سر نوشت او دست رد کوبیده حتی عقب مانده ترین نیروهای قرون وسطایی یعنی طالبان را بهتر ازین مفسدین معلوم الحال روی زمین تلقی می کردند.
و قابل یاد آوریست که دیده بان بین المللی حقوق بشر در لیستی که منتشر نموده اعضای مهم دولت امروزی از جمله آقایان فهیم ،خلیلی،دوستم ، ربانی،سیاف،محقق و تعداد دیگر از جنگسالاران افغان را به عنوان جنایت کاران جنگی اعلام نموده است .
تحمیل مجدد این عناصر بالای مردم افغانستان ، بی شک که به بن بست امروزی می انجامید و این موضوع را دانشمندان افغانستان شناس از همان آغاز تاج پوشی آقای کرزی با وضاحت تمام پیش بینی نموده بودند .
طراحان کنفرانس بن وسیاستگذاران افغانستان به کرات جهت گریز از این اشتباه جبران نا پذیر شان، موضوع عدم ظرفیت کاری نیروهای ملی و مترقی را عنوان می کنند و وضع کشور مارا طوری و انمود می سازند که یگانه التر ناتیف طالبان، جنگ سالاران افغان می باشند ونه دیگر هیچ.
در حالیکه کشور افغانها قبل از غاصبین بنام غالب و طالب از طرف آنعده نیروهای ملی و مترقی که محمد داود خان نخستین ریس جمهورافغانستان ظرفیت سازی نموده بود، اداره و رهبری میشد . و افزون براین، شخصیت ها ی تحصیل یافته و جوان که آماده گی اداره کشور را داشتند به عنوان انرژی بلقوه در جامعه موجود بودند و تعدادی هم بعد از خروج ارتش سرخ اتحاد شوروی سابق با دولت نجیب همکاری نموده از تجربه خوب دولتداری هم بهره مند گردیده بودند .
کنفرانس بن و گرداننده گان آن ازین همه امکانات چشم پوشی نموده و با تکیه به بد نام ترین افراد نظامی - سیاسی اشتباهی را تکرار کردند که قبلا مردم افغانستان آنرا تجربه نموده بودند.
با تاسف که صرف به غارتگران و آخوند های بی اندیشه وبی ریشه در یک فضای باز اعتماد شد . و یکبار دیگر آنهم به حمایت جامعه جهانی و ناتو این مجموع از پلید ترین دون فطرتان تاریخ معاصر افغانستان ، دمار از روزگارمردم ما بیرون کردند و سبب شرمنده گی حامیان بین المللی، دولت کرزی و شرکا گردیدند.
آنچه که میتوانست بشود :
امر مسلم است که بعد از بر چیدن بساط طالبان و تروریستان از افغانستان تمام اتباع کشور با صداقت و صمیمیت از کرسی نشینان اداره مؤقت و حامیان بین المللی آن استقبال بی نظیرنمودند .
رهبران تازه به دوران رسیده در اداره افغانستان که هم حمایت مالی و جانی جامعه جهانی را با خود داشتند و هم از استقبال مردم افغانستان بر خوردار بودند به ساده گی میتوانستند پلان های دراز مدت و کوتاه مدت شان را برای ختم انواع جنگ وگسترش صلح و بازسازی درهر بیشه و کنار کشور به منصه اجرا در آورند و به پرابلم افغانستان برای همیش نقطه پایان گذارند . و به ساده گی اساسی ترین اصول دموکراسی اعم از انتخابات آزاد و منصفانه ، آزادی بیان ، رشد نهاد های جامعه مدنی و غیره اصول و اساسات یک جامعه مردم سالار را در افغانستان نهادینه سازند و برای همیش صلح سراسری ملی را درین سرزمین جنگ زده بر قرارکنند.
عواملی را که چراچنین نشد میتوانیم به شرح زیریاد آورشویم :
ناگفته پیداست که صلح و عدالت لازم و ملزوم یکدیگر اند بدون تأمین عدالت، بر قراری صلح دریک کشور جنگ زده ناممکن است . وقتی ما مهره های را که عامل جنگ و بی عدالتی اند بر اریکه قدرت قراردهیم نباید توقع معجزه را از آنها داشته باشیم که بساط جنگ را بر چینند و برای ملت و مردم خود مفید تمام شوند . و اضح است که جنگ سالاران و قتی امکانات دولتی یابند جنگ بارمی آورند جامعه و کشوررا به دوست و دشمن قسمت می سازند و دشمن آفرینی برای دولت می کنند که رشد و تجدیدسازمان طالبان شکست خورده ثمره و بازتاب اعمال نادرست جنگ سالاران به قدرت نصب شده در افغانستان پنداشته میشود.
همه میدانند که بعد از یازدهم سپتمبر و حمله نظامی امریکا به افغانستان حتی یک طالب مسلح هم در سراسر کشور موجود نبود و صدای تفنگ و جنگ شنیده نمیشد .
وقتی به چالش های دیگر که امروز گریبانگیر ملت و مردم می باشند نظر اندازیم و به گونه نمونه از موانع که در مقابل آزادی بیان وجود دارد یاد آوری کنیم در نخستین بررسی در میابیم که تأمین آزادی بیان بدستان کسانیکه که خود اعتقاد به آن ندارند امریست محال و خیالیست باطل.
همه میدانند و به کرات از رسانه های افغانستان شنیده اند که وزیر اطلاعات و فرهنگ سابق دولت آقای کرزی آزادی بیان را قصه مفت خوانده بود و هیچگاه باور به آن نداشت . و اکنون این سوال پاسخ می یابد که چرا افغانستان یکی از کشور هایست که با وجود دفاع مستمر، نهادهای ملی و بین المللی از آزادی بیان بدترین موارد فشار و کشتاررا بالای خبرنگاران دارا میباشد.
رسوایی انتخابات ریاست جمهوری و تقلبات پیداوپنهان آن نشان داد که مردم افغانستان صادقانه و صمیمانه به دموکراسی و انتخابات باور مند هستند و با وجود مشکلات برای بهبود زنده گی اجتماعی با قبول زحمات در پای صندوق های رایدهی حاضر میشوند و به این اصل صمیمانه و صادقانه وفادار می مانند این حکام حق ناشناس و به اصطلاح سیاستمداران وابسته به احزاب جنگسالاران این سرزمین است که چون گذاشته به هر امانات مردم خیانت میکنند و حتی به رای مردم زحمتکش ما ، به رای مردمی که با کوهی از امید در سخت ترین شرایط با قبول از دست دادن پنجه های انگشتان شان ، به دموکراسی و انتخابات باور کردن و رای دادند و در بدل آن خیانت به رای خود را یافتند و نا امید شدند .
بیاید با شنیدن این جملات ملتی را تحسین کنیم که خواهان دموکراسی اند و رهبرانی را نفرین کنیم که به هر حیله دست میزنند تا مردم مظلوم ما را همیشه در بدر و بد بخت سازند !
بیاید رهبرانی را نفرین کنیم که نان مردم مظلوم خودرا می دزدند و برای خویش قصرها میسازند شیر پور و شیر چور بنا میکنند و جنگلی را بخاطر یک چوبک که نفع شان در آن متصور باشد به آتش می کشند !!
دریغ و درد که بخود اندیشی قدرتمندان دولتی و عدم درک و درایت تنظیم های مشهوربه بی اتفاقی بعد از گذاشت هشت سال افغانستان را به نقطه ی رساند که از آن با تدویر کنفرانس بن آغاز شده بود .
یگانه علت این تکراربر گشتاندن مجدد رهبران قبلا شکست خورده و طرد شده افغانها بود و با تاسف که این اقلیت نادان زحمات تمام کسانی را که در هشت سال گذشته برای مؤفقیت افغانستان مبالغ هنگفت را هزینه نموده بودند همه به باد فنا داده شد .
حال که با آرزو ها ی بر باد رفته مواجه شده ایم چه کنیم ؟
افغانستان به قحط رجال مواجه نیست به ساده گی میشود که شخصیت های مومن و معتقد به دموکراسی و مردم سالاری که از نیرو و انرژی بیشتر و بهتر بر خوردار اند به صحنه سیاسی کشانده شوند . و به مسایل این کشوررسیده گی گردد .
با باور کامل و قاطعیت تمام میتوانیم اظهار داریم که تاریخ مصرف اکثریت کسانی که امروز براریکه قدرت افغانستان تکیه زده اند از سالها قبل بدینسو تمام شده است و ملت افغان دیگر به صدای این مشتی از جنایت پیشه گان شناخته شده پاسخ نمی دهند و حال هم که این خاینین تاریخ معاصر از امکانات بی دریغ سازمان های همکار غرب و شرق برخوردار اند ، افغانها به آذان شان نماز نمی گذارند و بخاطر نابودی این جنایت کاران حاضر هستند دست به هر وسیله ی بزنند و تا سرحد طالب شدن و سلاح گرفتن برای انتقام ازین جنگ سالاران برزمند که یک بررسی اجمالی و ضعیت از آغاز حاکمیت کرزی تا امروز ادعای فوق را صحه می گذارد و ناگفته نباید گذاشت که در موجودیت این موجودات عجیب و غریب ، تقاضای هر بهرروزی امریست محال و خیالیست بر آورده ناشدنی .
حال خواننده گان دردمند در می یابند که ریشه بد بختی ما در کجا و کلید حل آن چگونه مسیر شد نی است .