به بهانه هشت مارچ تجلیل از روز زن
آنچه که میتواند اعمال خشونت وستم را علیه زنان کاهش بخشیده دروضعیت زندگی آنها تغییر وتحول بوجود آورد، آگاهی، اعتماد به نفس و خودباوری خود زنان میباشد که به عنوان یک رویکرد موثر شناخته میشود.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
ازهشتم مارچ یا روز زن درحالی درافغانستان تجلیل صورت میگیرد که هنوز زن درگستره ی فرهنگ وسنت های مسلط قبیلوی دراین کشورشهروندان درجه دوم دانسته میشود وشخصیت انسانی اش درمقیاس اجناس قابل خرید وفروش سنجیده میشود. هرچند که پس ازسقوط طالبان وحضور جامعه جهانی درافغانستان امکانات گسترده ی برای بهبود وضعیت زنان به مصرف رسیده است اما به دلیل سنت ها وهنجارهای زن ستیز درجامعه هنوز نشانه های جدی ازتغییر بنیادی دروضعیت مصیبت برانگیز زنان به چشم نمیخورد. ظاهرآ وضعیت زنان درحال بهترشدن است وحضور آنان درنهادهای دولتی وقانونگذاری وهمچنان حضورآنان درموسسات آموزشی برجسته به نظر میرسد اما سنت ها وهنجارهای زن ستیز که برای زنان مصیبت ومحدویت می آفرینند، همچنان پابرجا وتعیین کننده می باشند. درحالیکه درجریان هشت سال گذشته نهادها وموسسات مختلفی مانند وزارت امورزنان و کمیسیون حقوق بشر وسایر موسسات غیر دولتی برای بهبود وضعیت زنان تاسیس گردیده اند اما کاربرد واثرات کاری این موسسات ونهادها درمقایسه بامیزان رو به گسترش خشونت علیه زنان خیلی اندک وناچیز میباشد. این موسسات درحالیکه امکانات وسیع وگسترده مالی را به مصرف رسانده اند راهبرد اثر گذار واستراتِیژی دقیق را برای خشونت زدایی یاکاهش خشونت علیه زنان نتوانسته اند معرفی نمایند.
همانگونه که راهکارها وتلاشهای این موسسات ونهادها در راستای بهبود وضعیت زنان تاهنوز کم اثروسمبولیک بوده است، حضور زنان درنهادهای دولتی وقانونگذاری نیزسمبولیک وبی اثر بوده است. بطورمثال درسال جاری شاهد بودیم که قانون احوال شخصیه اهل تشیع که درآن محدودیت گسترده علیه زنان اعمال شده است، ازپیش چشمان ده ها نماینده زن درپارلمان به تصویب رسید اما زنان نماینده چند روز پس ازتصویب آن از آن اطلاع حاصل کردند. مهم ترازهمه اینکه تعدادی خیلی کم وانگشت شمارازنمایندگان زنان درپارلمان نسبت به تصویب این قانون لب به اعتراض گشودند. این اتفاق درنگرش نخست بیانگر این واقعیت است که حضورزنان درآن نهاد قانونگذاری چنان بی تاثیر وسمبولیک است اگر برفرض حکم سنگسار شان هم درآن مجلس به تصویب برسد اول که ازتصویب آن حکم خبرنمیشوند وثانیا شهامت اعتراض ومخالفت را دربرابرآن حکم ندارند. البته تمام این تقصیر متوجه زنان نیست. درجامعه ی که اخلاق، رفتار ومیزان خوبی وبدی زنان توسط مردان تعریف میگردد وضعیت زنان بهترازاین نخواهد بود وحضورآنان درتمام عرصه های سیاسی، اجتماعی وفرهنگی سمبولیک وبی اثر خواهد بود.
متاسفانه تاهنوز اعمال خشونت وستم علیه زنان بصورت درست ریشه یابی نگردیده است ودلایل وعوامل رفتارخشونت بار بازنان مورد تحقیق وتحلیل جامعه قرار نگرفته است. آنچه که تاهنوز دراین راستا گفته شده است بیشتر شعارهای سیاسی بوده است که با اهداف وانگیزه های سیاسی واقتصادی مطرح گردیده است وعبارت تامین حقوق زنان درآن وسیله ی برای دست یافتن به منفعت بوده است. به دلیل مقتضای سیاسی گاهی زن ستیزترین مردان ازتامین حقوق زنان سخن گفته اند. این درحالی است که تفکر، رفتار واعمال خود آنها همواره مرجع ومنبع تولید وتکثیر خشونت علیه زنان بوده است وخود دردرون خانواده دشوارترین موانع را برای رشد وشگوفایی استعداد زنان فراهم کرده اند. درافغانستان مشکل زنان به همان اندازه که مشکل زنان میباشد، مشکل مردان نیز میباشد. اصولا این تفکر ونگرش مردان نسبت به زنان میباشد که برای آنها خشونت ومصیبت می آفریند. لذا درچنین شرایطی بهبود وضعیت زنان بستگی به تغییر تفکر ونگرش مردان نسبت به زنان دارد که رفتار ومعیارهای اخلاقی زنان را تعریف وتعیین می نمایند. زنان تاوقتی که نتوانند محیط فامیل وخانواده خود را درجهت رفع تبعیض وخشونت علیه خود تغییر دهند، درمقیاس جامعه هرگز نخواهند توانست هنجاروسنت های رایج درجامعه را متغیرومتحول نمایند. تبعیض وخشونت علیه زنان درمرحله نخست درمحیط خانواده اعمال میگردد و پس ازآن درمقیاس گسترده تر زمینه عملی پیدا میکند. نگارنده به عنوان کسی که سهم فعال درفعالیت های فرهنگی واجتماعی داشته است، شدید ترین موانع را مردان فامیل وخانواده دربرابر فعالیت های من ایجاد کرده اند درحالیکه خودها همیشه ازتامین حقوق زنان سخن گفته اند وادعای روشنگری ورهبری دارند.
همانگونه که اشاره شد، آنچه که تاهنوز برای بهبود وضعیت زنان وکاهش خشونت علیه زنان به انجام رسیده است، سمبولیک، شعاری و منحرف ازواقعیت های جامعه بوده است که ریشه وعوامل خشونت علیه زنان در آن نهفته است.
دقت درآمارخودسوزی زنان، دقت درمیزان رشد وتوسعه اعمال خشونت علیه زنان نشان میدهد که تازمانیکه دلایل وعوامل اصلی خشونت موردشناسایی قرار نگیرند وتازمانیکه بستر پرورش وتولید خشونت پابرجا باشد، تلاش های سمبولیک وشعاری برای بهبود وضعیت زنان گره گشای این معضل نخواهد بودوتغییری دروضعیت زندگی زنان بوجود نخواهدآمد. زنان افغانستان وارث محرومیت ومظلومیت تاریخی اند که ریشه های خشونت وتبعیض علیه آنان قبل ازهمه چیز درسنت، فرهنگ وهنجارهای غالب جامعه ودرتفکر ونگرش مردان نسبت به زنان، نفهته است. تغییر این هنجارقبل ازهمه چیز به معنی ومفهوم برهم خوردن توازن قدرت به نفع زنان میباشد که هیچ مردی حاضر به قبول چنین چیزی نخواهد گردید. حتی درمترقی ترین جوامع بشری چنین مشکلی هنوز قابل رویت میباشد. اما آنچه که میتواند اعمال خشونت وستم را علیه زنان کاهش بخشیده دروضعیت زندگی آنها تغییر وتحول بوجود آورد، آگاهی، اعتماد به نفس و خودباوری خود زنان میباشد که به عنوان یک رویکرد موثر شناخته میشود. هرگاه زنان افغانستان به این خودباوری نایل آیند وتلاشهای خود را دربستر یک تشکل نیرومندسیاسی، فرهنگی ،اجتماعی متمرکزنمایند، بدون هیچ تردید روزنه امیدواری به سمت فردای بهترگشوده خواهد شد و فرایند این تلاشها رفع تبعیض وخشونت علیه زنان خواهد بود. اما زمانیکه زنان افغانستان فاقد بسترتلاشهای سنجیده شده وهماهنگ باشند، تلاشهای مردان برای رفع تبعیض و کاهش میزان خشونت علیه آنها نوعی دیگری ازبهره برداری از زنان درجهت تامین منافع سیاسی واقتصادی خواهد بود همانگونه که تاهنوز چنین بوده است. حضور موسسات عریض وطویل برای بهبود بخشیدن به وضعیت زنان درصورتیکه زنان همچنان فاقد تشکل نیرومند سیاسی، فرهنگی واجتماعی باشند، هیچ گرهی را ازمعضل زنان بازنخواهد کرد وتبعیض وخشونت علیه زنان همچنان سیرصعودی خواهد داشت. همانگونه که درجریان این هشت سال شاهد آن بوده ایم. خشونت وتبعیض علیه زنان زمانی رفع میگردد که زنان ازشان انسانی برخوردار گردیده ودرمدیریت و رهبری جامعه سهیم گردند.به باور این قلم زنان باید بیشتر بر انسان بودن خود باورمند باشند متاسفانه در فرهنگ و سنت های جوامع سنتی زنان اول خودرازن میدانند بعد یک انسان واما زنان با انسان دانستن خود در گام نخست میتوانند از حس جنس دوم بودن خود رهایی یافته ومساوی با مردان باشند.
کلام آخر اینکه آنچه که میتواند زنان افغانستان را ازمنجلاب سیاه بختی نجات بخشد، اراده، آگاهی وخودباوری آنها نسبت به استعداد وتوانمندیهای خودشان میباشد. تامین حقوق زنان درجوامع مترقی ودموکراتیک ساده وبدون هزینه به دست نیامده است. آنان با مبارزه مستمر وبا آگاهی بخشیدن به جامعه وبا قبول قربانیهای بی شمار به ارزشهای انسانی و انسان برابری دست یافته اند.
پيامها
7 مارچ 2010, 08:35, توسط خادم
واه واه واه!!!
حال که خانم فرشته حضرتی، این مداح جنایتکاران و پلیدترین دشمنان زن و حقوق بشر هم از حقوق زن گپ میزند، دیگر ما را از حقوق زن تیر!!!
خانم حضرتی، خودت که دشمنان هم جنسانت را قهرمانان میدانی، این حرفهایت در مدح زن هم مفت است. چون تو با عوامل تمامی این جنایاتی که در برابر زنان شده همفکر و همدست هستی. تو متجاوزان به دخترکان معصوم ما را میستایی و قهرمان می نامی.
4 نوامبر 2014, 07:43, توسط hamid
فرشته گل! بالای کله ات حاکمیت نداری دریک مقاله ات از انسان های که زنان را در خریطه انداخته اند ستایش میکنی و آنهارا قهرمان میخوانی ودرجای دیگر علت اساسی پایمال شدن حقوق زنان را، مردان دانسته ای چنانچه درمقاله فوق( درجامعه ای که اخلاق ، رفتار ومیزان خوبی وبدی زنان توسط مردان تعریف میگردد وضعیت زنان بهترازاین نخواهد بود)یعنی کدام مردان همان مردان پشم وپکول که قهرمانان خودت هستند . نویسندگی را به مسخره نگیر واگرمیتوانی یا از نویسندگی دست بردارشو، ویا واقعیت هارا بنویس وازتناقض گویی ها دست بردارشو.
عقلمندباش