صفحه نخست > فرهنگ، ادبیات و هنر > روش های درست نویسی و درست گویی در زبان

روش های درست نویسی و درست گویی در زبان

بخش سوم/ واژه های برابر فرانسوی و انگلیسی در زبان پارسی/ بسیاری از واژه های خارجی که امروز از سرمسامحه وسهل انگاری وارد زبان پارسی شده اند، برابر های جا افتاده و قشنگ آن یا در زبان فارسی وجود داشته واکنون فراموش شده، ویا هم با توجه به روش واژه گزینی هنجارمند،آن برابرها پذیرفته شده ویا در فارسی پدید آورده شده اند.
جاويد فرهاد
پنج شنبه 11 مارچ 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

بخش اول | بخش دوم | بخش سوم | بخش چهارم |بخش پنجم | بخش ششم

کاربرد واژه های دخیل و متداول خارجی –به ویژه فرانسوی و انگلیسی- درزبان پارسی ، امروز به حدی رایج شده که در بسیاری حالات ،گوینده گان- وگاهی هم نویسنده گان- حوزه ی زبان پارسی را دچار اشکال وناملایمات نگارشی وگویشی می سازد.
پاک سازی و بحث "سره سازی" زبان(با توجه به مساله ی تبادلات کالاهای فرهنگی میان کشورها) به گونه ی کامل امکان پذیر نیست (اگر امکان پذیرهم باشد. به فرصت فراگیروکارعلمی و دانشگاهی گسترده نیازمند است)؛ اما توجه به شیوه هایی که می تواند به غنامندی زبان پارسی بیفزاید، از مواردیست که می تواند- تاجایی- عملی شود؛ زیرا بسیاری از واژه های خارجی که امروز از سرمسامحه وسهل انگاری وارد زبان پارسی شده اند، برابر های جا افتاده و قشنگ آن یا در زبان فارسی وجود داشته واکنون فراموش شده، ویا هم با توجه به روش واژه گزینی هنجارمند،آن برابرها پذیرفته شده ویا در فارسی پدید آورده شده اند.

دراین بخش می کوشم واژه های برابرفرانسوی و انگلیسی را در زبان فارسی نشان بدهم:

Appartementآپارتمان : واحد مستقلی دریک ساختمان است و واژه ی برابرآن درزبان پارسی"کاشانه " است.

Armes آرم : واژه ی فرانسوی است وبه معنای نشان ویژه ی دولت، موسسه، نهاد و...واژه ی برابر فارسی آن"نشانه "
است.
Assistant اسیستانت. این واژه نیر فرانسوی بوده وبه مفهوم "معاون" است. واژه ی برابر فارسی آن "دستیار" است.: واژه ی فرانسوی است وبه معنای نهاد رسمی مرکب از صاحب نظران در علم و ادب هنر . واژه یAcademieاکادمی
برابر فارسی آن "فرهگستان" است.

Academque.اکادمیک :این واژه نیز فرانسوی بوده ومعنای مربوط به دانشگاه را می رساند. برابرآن درزبان پارسی
"دانشگاهی "است.

On callآن کال : این ترکیب انگلیسی است و برابر آن درزبان پارسی "گوش به زنگ" است.

On call”" وضیعتی است که شخصی در محل کار خود حضور ندارد ؛ اما موطف است ترتیبی دهد تا در هنگام نیاز
بتوانند با او تماس بگیرند.

Application form اپلی کیشن فورم : این هم انگلیسی است وبرابر آن درزبان پارسی "درخواست نامه " است.

Application اپلی کیشن : برابر این واژه درفارسی"درخواست" است.

اپوزیسسیون: واژه فرانسوی است و مفهوم افراد، گروه یا جبهه ی مخالف با سیاست دولت را می رساند. واژه ی برابر آن در فارسی "گروه مخالف" است.

Autobiographie اتو بیوگرافی : واژه ی فرانسویست و به معنایشرح حال کسی است که به قلم خودش نوشته شده باشد.
برابر های فارسی آن "سرگذشت خود، زنده گی نامه ی خود وزنده گی نامه ی خود نوشت" است.

My autobiographie مای اتوبیوگرافی : برابر فارسی این ترکیب "زنده گی نامه ی من و سر گذشت من" است.

Automatic اتوماتیک : فرانسویست و صفت هرو سلیه یی که بدون دخالت انسان، خود به خود کارکند و عملی را نیز گویند که بدون فکر کردن انجام شود. برابر این ترکیب در زبان فارسی"خودکار وخودبه خود" است.

Edit ادیت (ایدیت) : واژه ی انگلیسی است و مفهوم تصحیح وآماده سازی متن ( نوشتاری، شینداری وتصویری) را
برای نشر می رساند. برابر فارسی این واژه "ویرایش" است.

Editorادیتور : کسی که متن نوشته، صدا ویا تصویر را برای نشر آماده می کند. برابر فارسی آن "ویراستار" است.

Organeارگان : واژه ی فرانسوی بوده وبرابر فارسی آن "نهاد"است. افزون بر این، در صورتی که واژه ی "ارگان"
در ترکیب "ارگان نشراتی" به کار رود، آن جا واژه ی ارگان به معنای ترجمان است مانند:"هفته نامه ی پنجره، ترجمان (ارگان) نشراتی مردم افغانستان،ویا ترجمان (ارگان) در واقع نشریه یی که بیان کننده ی اندیشه و دیدگاه های یک سازمان یا حزب خاص باشد.

Organizationارگانیزاسیون : به معنای سازمان دهی است. واژه ی برابر آن در فارسی "سازمان" است.

Organisaارگانیزه : به معنای سازمان داده شده است و ترکیب برابر آن در زبان پارسی"سازمند" است.

Institut انستیتوت : واژه ی فرانسوی است وبرابر فارسی آن "دانش سرا" است.

Guard گارد: واژه ی انگلیسی بوده وبرابرآن در زبان پارسی "نگهبان" است.

Brochure:بروشور: فرانسوی است وبه معنای متن چاپی با صفحات کم که اطلاعاتی در باره ی ویژه گی های کار،
نمایش، نمایشگاه ونظایر آن را به دست می دهد. برابر آن" دفترک" است.

Box بوکس: فرانسوی است وبرابر فارسی آن"مشت زنی" است.

Boxer: بوکسر : به معنای کسی که ورزش مشت زنی را انجام می دهد، فارسی آن "مشت زن" است.

Bulletinبولتن : به معنای گزارش کوتاه چاپی ازرویداد ها و خبرهای یک نهاد است، فارسی آن "خبرنامه" است.

Biographieبیوگرافی: واژه ی فرانسویست و برابر فارسی آن "سرگذشت یا زنده گی نامه" است.

Paragrapheپاراگراف : این واژه فرانسوی است و به مفهوم بخشی از یک نوشته است وبا آغاز سطر جداگانه، از
بخش های دیگر جدا می شود. فارسی آن "بند" است.

Partition پارتیشن: این واژه ی ترکیبی انگلیسی است و به معنای دیواری ثابت و نازک، برای تقیسم کردن اتاق بزرگ
به بخش های کوچک تر. فارسی آن "دیوارک" است.

Parliamentپارلمان : فرانسوی است وبه مفهوم نهادیست که نمایندگان مردم برای قانون گذاری در آن گردهم می آیند.
برابر آن "مجلس نماینده گان" است.

: Personnel پرسونل (پرسنل) : واژه ی فرانسوی است وبه معنای مجموع کارکنان یک نهاد یا کارکنان بخش ویژه ی
آن. برابر فارسی این واژه "کارکنان" است.

Projecteurپروژکتور : فرانسوی است ودستگاهی برای تاباندن روشنایی قوی. برابر آن درفارسی "نورافگن" است.

Terrasseتراس : واژه ی فرانسوی است و مفهوم ایوان وسیع را می رساند. برابر فارسی آن "مهتابی "است.

Test تست : انگلیسی است وبرابر آن در زبان فارسی"آزمون" است.

Technocrateتکنوکرات: فرانسوی است ومعنای کاردان فنی و هوادار حکومت متخصصان را می رساند. برابرآن
در فارسی"فن سالار" است.

Technocratiqueتکنوکراتیک: به معنای ویژه گی حکومتی است که متولیان آن متخصصان باشند. برابر
آن "فن سالارانه" است.

Technocratie تکنوکراسی: برابر آن "فن سالاری" است.

Technologieتکنولوژی: فرانسوی است ودر فارسی "فناوری" می گویند.

Technologistتکنولوژیست : برابرآن در فارسی "فناور" است.

Technologiqueتکنولوژیک: به معنای وابسته به فناوری است ودر فارسی "فناورانه" باید گفت .

Technique:تکنیک : واژه ی فرانسوی است است و به معنای روش یا مهارتی است که در یک کار فنی یا عملی به
کار می رود. برابرفارسی آن"فن"است.

Departementدیپارتمنت : فرانسوی است و به معنای بخشی ازیک نهاد است. برابر فارسی آن"بخش"یا"گروه"
است.

Décor:دکور : فرانسوی است وفارسی آن "آرایه" است.

Decoration:دکوراسیون : معنای آرایه مانند: صحنه آرایی وخانه آرایی "را می رساند. برابر فارسی آن واژه ی
"آرایش"است.

Remote controlریموت کنترول : واژه ی انگلیسی است وبه معنای دستگاهی برای اداره ی ابزار برقی ازراه دور.
فارسی آن"دورفرمان" است.

Symboleسمبول: فرانسوی است و آنچه نشانه یا مظهر چیز دیگری باشد. فارسی آن واژه های "نماد، رمز ونشانه"
است.

Symboliqueسمبولیک: برابر فارسی آن "نمادین ورمزی" است.

Subsideسوبسید : فرانسوی بوده وبه معنای کمک مالی دولت برای کاهش گرانی است. برابر فارسی آن "یارانه"
می باشد.

Form:فورم : فرانسوی است ودر فارسی به آن "برگه" می گویند.

Folklore:فولکلور : اصل این واژه فرانسوی است وبه معنای مجموعه یی اداب ورسوم توده ی مردم ، افسانه ها
وتضیف های عامیانه. برابر فارسی این واژه ی ترکیبی "فرهنگ مردم" است.

Folklorique:فولکلوریک : به معنای "مربوط به فرهنگ عامه" وبرابر آن در فارسی "مردمی "است.

Copieکپی: واژه ی فرانسوی است وبه معنای نسخه ای که به گونه ی کامل شبیه نسخه ی اصلی باشد. برابر فارسی
آن "رو نوشت" است.

Loge لوژ: فرانسوی است وبه معنای محل ممتاز و خاص در تالار نمایش . برابر فارسی آن "جایگاه" است.

LISTe لست: این واژه فرانسوی است وبه
معنای گونه ی اسامی افراد، اشیا و... می باشد، برابر فارسی آن "فهرست" است.

Hormonieهارمونی: نیز واژه ی فرانسوی است وبه مفهوم سازگاری اجزا بایکدیگر می باشد.برابر واژه ی
"هارمونی" در فارسی "هماهنگی" است.

HerMonique:هارمونیک: به معنای "دارای همآهنگی " است. برابر فارسی آن "همآهنگ " است.

Amateurآماتور: فرانسوی است وبه معنای کسی است که کاری را به خاطر علاقه انجام می دهد و آن کار
شغل اصلی او نیست . وبرابر پذیرفته شده ی آن درزبان فارسی، "غیرحرفه یی" است.

Stereophonicستریوفونیک: واژه ی ترکیبی انگلیسی است وبه مفهوم سیستم ضبط یا پخش است. در فارسی می توان
برابراین واژه ی ترکیبی را"چند آوا ویا چند آوایی" نیز به کار برد.

Parkپارک: این واژه انگلیسی است ودر زبان فارسی می توان "توقف" نوشت.

Parking پارکنگ: به معنای محل توقف وسیله ی نقلیه بوده ودرفارسی به آن "توقفگاه" می گویند.

Rewinderریوایندر: انگلیسی است و دستگاهی برای عقب بردن نوار ویدیویی و صوتی می باشد. فارسی واژه ی
ریوایندر "برگردن" است وحوزه ی کاربرد آن درزمینه ی فنی و مهند سی است.

Headphone هدفون: انگلیسی است وعبارت از یک جفت گوشی که با اتصال به دستگاه صوتی یا تصویری
صدا به طورمستقیم و بدون پخش شدن در فضا دریافت می شود. در فارسی به آن "دوگوشی " گفته می شود.

Helicopterهلیکوپتر: فرانسوی است وبه معنای هواپیمایی می باشد که بادوبال بزرگ چرخنده می تواند به طور
عمودی به هوا بلند شود وبه حالت ایستاده در هوا بماند. در فارسی برابر آن"چرخبال وبالگرد" است.

Work shopورکشاپ: واژه ی انگلیسی است وبه جلساتی گفته می شود که مشکلات علمی در آن طرح وراه حل های
آن ها با همفکری و همکاری اشتراک کننده گان بررسی وبا نظر صاحب نظران نتیجه گیری می شود. برابر فارسی آن "کارگاه آموزشی" است.

Congressکنگرس: واژه ی فرانسوی است وبه نشست هایی اطلاق می شود که اشتراک کننده گان درآن ها، نماینده گان
دولت ها، سازمان هاو... یا متخصصان امور فرهنگی ، ادبی، اجتماعی، سیاسی و... هستند. برابر این واژه در زبان
فارسی "همایش" و "گردهمایی" است.

Clinicکلینک: جای تداوی بیماران(کوچک تراز شفاخانه) در فارسی می توان آن را "در مانگاه" نامید.

ادامه دارد

بخش اول | بخش دوم | بخش سوم | بخش چهارم |بخش پنجم | بخش ششم

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • به گردانندهء محترم سایت کابلپرس، سلام! چون پیشتر ازین نوشته های آقای سمیع رفیع اینجا نشر شده بود، اگر این نوشته را نیز به گونهء یک مقالهء مستقل روی صفحهء اصلی بگذارید، بهتر خواهد بود. البته کار مملکت خویش خسروان دانند، اصراری نیست.

    حرمت

    عصر دولتشاهی

    دزد چراغ بدست

    به دنبال پاسخنویسی های سر به هوای آقای سمیع رفیع به دو نوشته ازین قلم که در مورد دیدگاه ها و یکی از مقاله های شان آمده بود، ایشان در پیوند نا مستقیم به همان نوشته ها چیز دیگری نوشتند که تلاشی بود برای ثابت کردن همنوایی شان با به کارگیری واژه های سچهء فارسی. اما این تلاش، رسوایی دیگری برای شان بار آورده است که شرحش چنین است:

    ایشان مقالهء "گره گشای" خود زیرعنوان "شناسایی واژه گان زبان دری" را چنین آغاز کرده اند:

    "در این تازه گی ها، هم وطن ارجمندی از آسترلیا، ذریعه ی یک ایمل از این حقیر پرسیده:

    " « من از شما که مانند من مدافع زبان دری هستید می پرسم که آیا کار برد واژگان دانشگاه و دانشکده توسط دری زبانان چه عیب دارد و چه گناهی دارد؟

    چرا در کشور دری زبانان واژگان دری به دار زده می شوند و بر آن ها بر چسپ حلال و حرام کوبیده می شود؟"»

    من، با این هم وطن عزیز خود هم نوا بوده، این نبشته را که در مورد واژه گان دری و کاربرد آن ها است، به وی و به ملت عزیز خود تقدیم می کنم. در این مقال، به یک قسمت محدودی از واژه گان تماس گرفته شده و با مثال از پیش کسوتان زبان دری، به صحت و طریق کاربرد آن در زبان، اشاره ها شده. با تاسف باید یادآور شوم که تلاش های مزورانه برای رنگ دادن زبان، سیاست های ناکام بوده که با رجوع به تاریخ زبان و ادبیات ما، به حقیقت آن ملتفت می شویم. زبان ما، زبان مولانا، سنایی، جامی، ناصر خسرو بلخی و بلخی های دیگر، نظامی، و بیدل و ... می باشد، و ما وارثین این زبان، استفاده و کاربرد این واژه گان را، حق مسلم خود می دانیم. از چندی بدین سو، استفاده ی بعضی از واژه گان جنجال برانگیز بوده و نزد بسیاری از هم وطنان عزیز ما تا هنوز گنگ مانده که امیدوارم این کوتاه نبشته، گره از کار فروبسته ی ما بگشاید، و اینک از واژه ی دانش آغاز می کنم:"

    من به ساده اندیشی آن هموطن استرالیا نشین خود کاری ندارم که چرا آنهمه منابع و ماخذ های متعبر را گذاشته و از آقای سمیع رفیع در مورد درستی به کار بردن واژه های دانش و دانشگاه پرسیده اند. اما دلیل شگفتی ام درین جملهء آقای رفیع نهفته است که می گوید: . " از چندی بدین سو، استفاده ی بعضی از واژه گان جنجال برانگیز بوده و نزد بسیاری از هم وطنان عزیز ما تا هنوز گنگ مانده که امیدوارم این کوتاه نبشته، گره از کار فروبسته ی ما بگشاید..."

    خواندهء بیخبر و آن که ایشان را نشناسد چنان خواهد انگارید که حالا آقای سمیع رفیع فرآوردهء کدام پژوهش تازهء شان را پیشکش میکنند تا "گره از کار فروبستهء ما" بگشایند. وقتی به "تشریحات" شان خیره میشوید، در گام نخست آفرین می گویید به اینهمه تحقیق و تتبع درین نوشته که رد پای واژگان در دیوان بزرگترین و حتی کمتر شناخته شده ترین شعرای زبان فارسی دری گرفته شده. اما یک فرهنگی آگاه و زیرک بیدرنگ می پرسد که آقای نویسنده، اینهمه معلومات را از کجا گرده آورده اید؟ یعنی به دنبال ماخذ نویسنده میگردد- چیزی که در هیچ کاری از سمیع رفیع نمیتوان یافت.

    بنده، از چندی پیش میدانستم که فرهنگ دهخدا و معین را در یک سایت انترنتی به نشر رسانده اند. این سایت www.mibosearch.com نام دارد. اینرا هم میدانستم وبار ها آزموده بودم که هرگاه معنی واژه یی را کار داشته باشید، آنرا هم از فرهنگ دهخدا و هم از فرهنگ معین میتوان درین سایت یافت که یکی پس از دیگری فهرست شده است. به همین ترتیب اگر روی واژه در بخش "دهخدا" یی آن کلیک کنید، شما را به شرح مفصلی از واژه میبرد و نمونهء به کارگیری واژه در شعر و نثر پیشینیان را نیز می آورد. به همین گونه کاربرد دایره المعارفی واژه نیز درآنجا آمده و واژه هایی را در گونهء های اسمای خاص نیز توضیح کرده است. رحمت حق باد بر دهخدا.

    واما وقتی توضیحات سمیع رفیع برواژه ها را در مقالهء شان خواندم میدانستم که ایشان از همان سایت برگرفته اند. اما هرگز تلاش نکردم درین مورد تحقیق کنم. تا این که مقالهء طنزی اقای حکیم فرحت، زیر عنوان "حکایتی که اندرگلستان نیامده- اندر باب ندانم کاری های یک دانشمند" را خواندم. درین طنز مسالهء استفاده از سایت یاد شده توسط سمیع رفیع، یاددهانی شده بود.

    و زمانی که من واژه های توضیح شدهء آقای سمیع رفیع را با سایت یاد شده سردادم، دود از کله ام برآمد که چرا یک نویسنده و فرهنگی به این ناروا تن دردهد تا مگر برای اندک زمانی شهرت و احترامی کاذب نصیبش گردد. ایکاش آقای رفیع در پاسخ به آن هموطن باشندهء استرالیا سایت یاد شده را معرفی میکرد که این خود میتوانست یک کار فرهنگی سودمند برای همزبانان به شمار آید. ایکاش در پایان نوشته اش یادی ازین منبع می کرد تا هم حق معین و دهخدا به جا میماند و هم از اتهام دزدی ادبی میرهید. و با درد و دریغ که چنین نشده و به جایش در پایان نوشته اش می نگارد:

    "امیدوارم که این نبشته ی مختصر اما مستحکم و وارد، تحقیقی و علمی، جوابگوی بسیاری از پرسش های در عرصه ی زبان و به خصوص کاربرد واژه گان در زبان دری باشد. اکنون دانستیم که واژه های نامبرده و به خصوص همان جنجال برانگیزها ، مربوط به زبان دری مردم افغانستان است که سه کشور از آن به عنوان زبان ادبی و کلاسیک خود استفاده می کنند. امیدوارم که هم وطنان عزیز ما به عظمت زبان دری خود ملتفت شده باشند.

    گر خطا گفتیم اصلاحش تو کن .. مصلحی تو ای تو سلطان سُخن « مولانا»

    عبدالسمیع رفیع صافی"

    درینجا دیده می شود که دزدی در یک سو و سرتنبه گی در سوی دیگرِ این به اصطلاح موخرهء جناب شان موج می زند. او نوشتهء خویش را "مستحکم، وارد، تحقیقی، علمی و جوابگوی بسیاری از پرسش ها" میداند اما هرگز مستندش نمی خواند تا هرگونه گمان دزدی و برگرفته شدن از منبع دیگر را برطرف کند و چنان وابنماید که کار کار خودشان است. اینست تعمد در دزدی. همچنان بازهم می توان دریافت که سمیع رفیع میخواهد هنوز هم با سرتنبه گی این را که زبان دری یی به نام "دری افغانستان" وجود دارد به ما نشان بدهد. اما شگفت این که منبع معلوماتش دو فرهنگ معتبریست که در ایران امروزی و به همت دو شخصیت فرهنگی یی که در قلمرو سیاسی ایران امروزی زندگی کرده اند، نوشته و ترتیب گردیده است. اگر این زبان مربوط افغانستان است، پس چرا منبعش از زبانی آورده می شود که ایرانی ها آنرا از خود میدانند؟

    سمیع رفیع را حتی شیوهء کار دهخدا و معین هم هدایت نکرده است که از دزدی و کاپی برداری ناقص و ابزاری جلوگیری کند و منابع مقاله اش را نشان بدهد. دهخدا منبع لغت های خود را می نویسند. منابعی چون "آنندراج، غیاث اللغات، برهان قاطع...." و همچنان کتاب هایی که نمونه های نثر آنها در فرهنگ درج شده است، به گونهء مرجع نشان داده شده اند.

    البته هرکسی که امروز به کار تحقیق و پژوهش می پردازد خود را، برمبنا های قانونی و یا اخلاقی، تابع حق نسخه برداری میداند. این درست که در کشور ما هنوز قانون حق نسخه برداری (کاپی رایت) نافذ نشده است، اما اهل ادب و فرهنگ ما از گذشته های دور این عمل را دزدی ادبی یا "سرقت ادبی" خوانده اند. همگان میدانند که دزدی جرم است و زمانی که کسی دزد شناخته شود، برایش کیفر مشخصی وجود دارد.

    هرنوشته یی حاصل فکر یک انسان است و حق مالکیت برآن را دارد. هیچکس حق ندارد آن را بدون اجازهء مالک دو باره به کار ببرد- مگراین که صاحبش آنرا برای استفادهء عامه بخشیده باشد.

    سمیع رفیع صافی را میتوان یک مجرم متکرر خواند. ایشان ایمیل های شخصی مردم را که برایش فرستاده اند و گیرنده اش تنها خودش می باشد، در معرض تماشای مردم می گذارد. این کار نه از نگاه اخلاقی درست است و نه هم از نگاه قوانین مدنی امروز. اما برای سمیع رفیع "پروا نیست".

    سطح دانش ودرک سمیع رفیع از ادبیات و فرهنگ را در نوشته هایی که درین اواخر برکارهایش برآمد میتوان تشخیص داد. بیحرمتی اش به اهل ادب و فرهنگ نیز ثابت گردید که به بهانه های واهی به پر و بال بزرگان می چسپد. اینهم از سرقت ادبی اش.

    حالا اینهمه را یکسو بگذارید، و ادعاهای بلند بالایش در مورد ادبیات و عرفان را تماشا کنید!

  • فرهاد خان !
    زبان ( پارسی ) ایرانیان خاصتاء نام گزاری بر زیان ( فارسی ) نموده اند که این زبان را متعلق به اتش پرستان ایرانی که قبل از دین تازی ها دینی از ادیانی ایرانی ها بود , نشان دهند . و یا نشان دهند که این زبان از متعلقات پدران ایرانی ها است و افغان ها و تاجیک ها و باقی فارسی زبانان باید مدیون این جماعت ( الکی ) ایرانی باشند . حالا بعد از هفت هزار سال فارسی حرف زدن تو مانند دختری جوانی به مادر پیرت بچه زایدن را یاد میدهی . و لوک از خود اخوند درست نکن ها . , , .

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس