ربوده شدن کامران ميرهزار را محکوم می کنيم!
فدراسيون بين المللی ژورناليستان
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
فدراسيون بين المللی ژورناليستان با انتشار بيانيه ای ربوده شدن کامران ميرهزار را محکوم کرد. اين فدراسيون که متشکل از 600 هزار ژورناليست در 114 کشور می باشد، در بيانيه ی خود آورده است که اين فدراسيون از بازداشت مجدد کامران ميرهزار حيران است و آن را محکوم می کند. در اين بيانيه اضافه شده که کامران ميرهزار بدليل انتشار مقالات انتقادی عليه مقامات بلندپايه ی دولت افغانستان يکماه پيش نيز زندانی شده بود و پس از رهايی شبانه روز در دفتر يکی از سازمان های بين المللی گسترش رسانه ها (سازمان اينترنيوز محل کار کامران ميرهزار) زندگی می کرد.
در اين بيانيه به نقل از يکی از مديران آسيايی فدراسيون بين المللی ژورناليستان آمده است که ما همراه با نهادهای روزنامه نگاران در داخل افغانستان خواهان رهايی کامران ميرهزار هستيم.
از سوی ديگر سازمان گزارشگران بدون مرز مستقر در پاريس نيز با انتشار بيانيه ای افزوده که کامران ميرهزار دوباره به گوانتاناموی افغانستان بازگشت.
در اين بيانيه آمده که کامران ميرهزار بايد بلافاصله آزاد شود.
کامران ميرهزار روز 5 شنبه صبح از مقابل دفتر کارش در جاده دارالامان شهر کابل توسط نيروهای امنيت ملی افغانستان بازداشت و پس از 9 ساعت دوباره آزاد شد.
بلافاصله پس از بازداشت کامران ميرهزار، روزنامه نگاران افغانستان در دفتر راديو سلام وطندار و اينترنيوز با برپايی يک نشست فوق العاده خبری و صدور يک قطعنامه، بازداشت وی را اختطاف دانسته و خواهان آزادی وی شدند.
ديدبان رسانه های افغانستان، اتحاديه ی ملی ژورناليستان افغانستان، انجمن خبرنگار آزاد افغانستان، کميته ی دفاع از خبرنگاران آزاد افغانستان، کميته ی دفاع از کامران ميرهزار و برخی از اعضای نهادهای مدنی افغانستان با انتشار بيانيه های مختلف، خواهان آزادی وی شده بودند.
کامران ميرهزار يکماه پيش نيز بصورت غير قانونی توسط نيروهای امنيت ملی افغانستان بازداشت شده و پس از سپری نمودن 5 روز و 96 ساعت اعتصاب غذا آزاد شد.
متن بيانيه ی فدراسيون بين المللی ژورناليستان به زبان انگليسی
پيامها
11 آگوست 2007, 06:09, توسط یزدان
من شجاعت میرهزار را می ستایم اما به افغانستان امیدی ندارم. در کشوری که گروه مثل طالبان رسما با یک کشور دیگر رو در رو مذاکره کند و دولت هم تماشا کند به چه چیز می توان امید داشت. جرگه امن هم دست آوردی جز توصیه ای مذاکره و اشتراک شان در دولت را به همراه نخواهد داشت. خوب است ما بیدار شویم.
11 آگوست 2007, 19:15, توسط غرجستانی
سلام بر جناب میرهزار
از آزادی شما به تعبیر خود تان از گوانتاناموی کوچک خوشحالم. اما یک نکته را خدمت شما دوست محترم بگم که راستی این شعر را حتما خوانده ای:
رهرو آن نیست گهی تند و گهی خسته رود *** رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود. یا : نه به آن شوری شور نه به این بی نمکی. در این اواخر وقت به سایت جنجالی شما سر می زنم همین قصه و داستان ناخود آگاه بذهنم می افتد. تو خود حدیث مفصل بخوان از اخبار داغ جرگه امن و ...
11 آگوست 2007, 23:09, توسط jaghuri
salam ba mirhazhr aziz . be nihayat hkosh hal shodam ki azad shodi !.
12 آگوست 2007, 03:50, توسط علی
کامران عزیز خوشحالم ازینکه رها شدید و امیدوارم تا دیگر مسلک مقدس شما اسباب ناراحتی شما و دوستان تان نگردد. از اعلامیه که در بالا دیدم خوشم زیرا امکان دارد برای چندی دوستداران تان که همیشه به صید شما نشسته اند فکر شانرا تغییر دهند.
آرزومند موفقیت های بیشتر شما
خواننده همیشگی این سایت
علی
12 آگوست 2007, 07:04, توسط حسین زاهدی
این یک امر رایج و مطلوب است که در موقع خریدن تربوز ( هندوانه ) برای اینکه مطمئن شویم پول مان به هدر نرفته است از فروشنده میوه میخواهیم هندوانه را به شرط چاقو به ما بدهد٬ در صورت که هندوانه قاچ شده سفید و بی مزه باشد از قبول کردن آن امتنأ میورزیم اما اگر سرخ و شیرین باشد و باب میل ما٬ خریداری خواهیم کرد.
اما امروز در کشورمان افغانستان و در آشفته بازار دموکراسی٬ مارکیت آزادی بیان که بخش مهم و عمده ی این بازار را به خود اختصاص داده است و به تعبیر دیگر چشم و گوش و زبان این هیکل خوش اندام و دلربا (دموکراسی ) را تشکیل میدهد به گونه ی با بیان و آزادی آن برخورد میشود که چشم باید کور باشد و گوش هم کر و زبان نیز لال٬ حالا تصویر که از آن هیکل خوش قد و قامت و امیدوار کننده باقی میماند را خود تصور کنید.
آنلاین : آزادی بیان به شرط چاقو!
12 آگوست 2007, 09:43, توسط مسکینیار
سلام به همه!
شکی نیست که گرفتاری و رهایی کامران میرهزار یک مساله است که به آن باید پرداخت. اما ازین که این رسانه همه وقت وقف همین مساله میشود و از چهار روز به اینطرف مطلب نو در سایت نیست، سوال برانگیز است.
درکشور ما یک سلسله رویداد های بسیار مهم بود که باید روی آن بحث میشد اما همه سخنان دور این میچرخد که کامران میرهزار چنین شد و چنان شد. مگر کامران میرهزار کیست که باید برایش اینهمه وقت ضایع کرد؟
12 آگوست 2007, 12:53
سلام برادرعزيز ميرهزار:
خرسندايم که شما بخير به فاميل تان برگشتيد.فقط خواستم بالای مصاحبه شما با تلويزيون طلوع که اخيراً کرده بوديد يک تبصره کوچک داشته باشم و آن اينکه برادرعزيز خودت گفتی که بايد حقايق به مردم گفته شود و ازعملکرد سايت خود درپاسخ به سوال نفاق را دامن زدن دفاع کردی. برادرم راه حل دراين نيست که خودت چنين توجيه کنی بلکه کوشش کن عزيزم که روحيه ملی را تقويت کنی و فضای ايجاد شود که دوستان مقالات خوبی بفرستند و انها را تشويق کنی که برای وحدت ملی کارکنند.ملت افغانستان جدا ناپذيرشده است کسی نميتواند آنرا ازهم جدا کند.مگر شمابايد بدانيد که اين چند دسته محدود افراد که انتقام جويانه مقاله مينويسند درمقابل حريفان شان معنی اينرا بايد نداشته باشد که بين مردم فاصله ايجاد کنند.
اباد باشی ميرهزار عزيز
13 آگوست 2007, 04:46
کامران میرهزار را آزاد کنید!
13 آگوست 2007, 16:32, توسط داريوش شيذر اراني
با سلام
ظاهرا اين توقيف نشريات و بازداشت انديشمندان در ايران و افغانستان تبديل به پروسهاي عادي و روزمره شده است. لطيفهاي چند روز پيش با SMS به دستم رسيد كه بيمناسبت نيست ذكر كنم: «يك اروپايي به ايران ميآيد. ميبيند مردم به دانشگاه تهران ميرود تعجب ميكند و دليل ميپرسد يكي ميگويد مردم براي نماز جمعه به دانشگاه ميروند. ميپرسد: پس استادها و دانشجوها كجا هستند؟ ميگويد: معلومه ديگه در زندان. خارجي باز ميپرسد: مگه زندان جاي دزدها و قاتلها نيست؟ ايراني پاسخ ميدهد: اگر دزدها و قاتلها را زنداني كنيم پس كي مملكت را اداره كند؟" اين دقيقا وضع ما در ايران است. افغانستان را نميدانم. متاسفانه آگاهيهاي من درباره وضع افغانستان معاصر در حد يك تاريخ به زبان و خط سيرليك تاجيكي و صفحات نشريه كابل پرس است.
به هر حال ربودن، بازداشت و تحت تعقيب قرار دادن انديشمندان معضلي است كه متاسفانه در كشورهاي شرقي زياد ديده ميشود و مسلما باعث پس رفت جامعه ميگردد. اميدوارم دوست گرامي افغان و روزنامه نگار دلاور و نترس همزبانم جناب آقاي كامران ميرهزار هر چه زودتر آزاد شود تا باز از مقالات بسيار دلنشين وي در سايتهاي كابل پرس و رهاپن لذت ببريم.
با آرزوي روزي كه ديگر شاهد بازداشت و ربوده شدن هيچ انديشمندي نباشيم.