سرشار از تهی
درنگی در کارنامه¬ی آقای قانونی در پارلمان/ آقای قانونی از بابت کشکول معارف مبلغی بالغ بر 150 میلیارد افغانی را به جیب زده و افتضاح قرارداد میز و چوکی او نیز در وزارت معارف، از دومیلیون دالر سر درآورد؛ همچنین با آن که آقای قانونی در حصه ی اول خیرخانه، منزلی شخصی دارد؛ در شهرداری کابل فورمه ی بی سرپناهی خانه پری کرده و از شهردار خواسته است یک نمره زمین در اختیار او قرار دهد. این غیر از خانه هایی است که با شماره های 1044 ـ 1048 و 1049 در محله ی اعیان نشین و مافیایی شیرپور کابل به نام فرزندان خود داشته و آن ها را در برابر پول های هنگفت و سرسام آوری فروخته است.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
افغانستان را به یک اعتبار باید سرزمین فساد نامید. فساد در این بخش از سیاره ی زمین همانند هوایی است که هر شهروند، ناگزیر از استشمام آن است. فراگیری این پدیده ی شوم و شیطانی به اندازه ای است که نمی توان کسی را از آلوده دستی و آلوده دامنی به آن تبرئه کرد. به ویژه اگر طرف، سرش در کار امور مدیریتی و سیاستگذاری های کلان ملی گرم باشد و یا پیشینه ای دراز در دستبرد زدن به سرشت سیاست و مدیریت؛ و سرنوشت مردم این سامان داشته باشد.
محمد یونس قانونی از افرادی است که تا کنون گزارش خاصی در مورد زندگی شخصی و علایق و روابط سیاسی و اقتصادی اش به بیرون و به ویژه به رسانه های همگانی کشور درز نکرده است.
برخورداری از چنین جایگاهی در اذهان جمعی مردم افغانستان، از او چهره ای نسبتا قابل قبول و مورد اعتماد ساخته است. آقای قانونی به دلیل ظاهری آراسته و شعارهای آبدار و تابدار و سخنانی شسته و رفته و صیقل خورده و تکیه زدن بر مسندهای مهم حکومتی و دولتی و از جمله ریاست مجلس نمایندگان در عرض پنج سال گذشته، به اندازه ای از نفوذ و تأثیرگذاری سیاسی برخوردار شده است که بتواند حتی از درز کردن اطلاعات مربوط به رسوایی های مالی خود در ویکی لیکس و انتشار آن در رسانه های داخلی کشور، جلوگیری کند.
به تعبیر دیگر مدیریت آقای قانونی بیش از آن که سود و ثمر ملی برای سرزمینی به نام افغانستان داشته باشد، معطوف به منافع و مصالحی است که تنها به حوزه ی محدود شخصی و خانوادگی خود او مربوط می شود.
آقای قانونی به ویژه در کارنامه ی پنج سال اخیر خود در سِمت ریاست مجلس نمایندگان، نشان داد که به رغم آراستگی ظاهری هم در پوشش و هم در گویش خود، آشفتگی ها و پریشانی های درونی زیادی دارد که برآمده از تعاملات و معاملات سیاسی او با جناح ها و جریان های قدرت در درون و بیرون از مجلس نمایندگان است.
مدیریت او در مدت ریاست پنج ساله ی مجلس نمایندگان به گونه ای به انجام رسید که هیچ تلاشی برای تعریف یک هویت ثابت و مستقل بر مبنای نص صریح قانون اساسی کشور برای مجلس نمایندگان کشور انجام نداد و این نهاد، در عرض پنج سال گذشته، برخلاف آنچه در قانون اساسی کشور صراحت دارد؛ به عنوان یک نهاد وابسته به سیاستگذاری های حکومتی و مطیع محض قوه ی مجریه عمل کرده است. به همین جهت در دوره ی پنج ساله ی گذشته، به رغم آن که گاهی اختلافات میان مجلس و حکومت بالا می گرفت و در مواردی حتی ریاست این نهاد، حکومت را به بستن مجلس نمایندگان تهدید می کرد؛ اما در نهایت با گردن نهادن به پیشنهادهای جانب حکومت و از جمله سپردن عنان اختیار خود به دادگاه عالی، موجب آن شد که اعتبار سیاسی و حقوقی نهاد قانونگذاری در افکار عمومی مردم به صفر تقلیل یابد و با توسعه ی بدبینی ها و بی باوری ها به صداقت و استقلال این ارگان، از مشارکت مردم در دومین انتخابات پارلمانی کشور، کاسته شود.
مدیریت ایشان دسته گل های دیگری نیز به آب داده است. دسته گل هایی که گاهی با سرنوشت سیاسی کل افغانستان در درازمدت پیوند خورده است. بر اساس قانون اساسی افغانستان، تمامی قراردادهای مهم بین المللی کشور با دوستان و هم پیمانان خارجی خود بایستی از طریق مجلس نمایندگان به انجام برسد؛ اما در پنج سال گذشته که آقای قانونی مسئولیت ریاست و جهت دهی مجلس نمایندگان را برعهده داشت؛ حتی برای یکبار هم اتفاق نیفتاد که قوه ی مقننه کشور بر امضای قراردادهای مهم بین المللی نظارت نماید. حکومت افغانستان اقدام به امضای اعلامیه های استراتژیک با قدرت هایی همانند ایالات متحده ی آمریکا می کند؛ اما مجلس نمایندگان تحت ریاست جناب قانونی، همچنان در غیبت و بی خبری از این تحولات به سر می برد.
این کاملا مسجل و تثبیت شده است که مجلس نمایندگان در تصامیم حیاتی و سرنوشت سازی مانند صلح و جنگ و قراردادهای راهبردی و یا راهبردهایی که از سوی قدرت های خارجی در مورد افغانستان تهیه و تدوین می شوند؛ باید حضوری قدرتمند و تأثیرگذار داشته باشد؛ اما در مدت پنج سالی که عمر نخستین پارلمان منتخب افغانستان در دوره ی پساطالبان به شمار می رود؛ این نهاد و اعضای هیأت مدیره ی آن، تنها به اموری پرداختند که برای خود شان سودمند و مفید بود.
در دوره ی ریاست آقای قانونی، وزیران رد صلاحیت شده؛ همچنان به عنوان وزیر به فعالیت های خود ادامه دادند و بدتر از آن، نامزد وزیرانی که شایستگی تکیه زدن بر مسند وزارت را داشتند برای سه بار پیاپی، به دلیل غلبه ی تعصبات منحط نژادی و گرایش های سخیف تباری، از سوی مجلس نمایندگان تحت اداره ی آقای قانونی رد شدند. چنین رویدادی که از عمق فاجعه و فاصله ی قومی در میان نمایندگان مردم در مجلس پرده برداشت؛ مستقیماً به مدیریت و رهبری مجلس نمایندگان و ناتوانی آن در جهت دهی ملی نمایندگان مربوط می شود.
همه ی این موارد غیر از آن چیزهایی است که به فساد مالی و سوء استفاده گری های او از سِمَت ها و موقعیت های سیاسی و حقوقی خود مربوط می شود. بر اساس اسناد و مدارک موجود، آقای قانونی هم در مدت ریاست پارلمان و هم در مواقعی که به عنوان وزیر در کابینه ی آقای کرزی کار کرده است؛ دست به اختلاس ها و حیف و میل های هنگفت مالی از بیت المال زده و از قِبَل این موقعیت های ممتاز و طلایی، به خرید خانه های گرانقیمت در کشورهای عربی و اروپایی دست زده و برای فرزندان خود نیز اسناد تابعیت غربی گرفته و در صورت لزوم عکس مربوط به شناسنامه های فرزندان ایشان ارائه خواهد شد.
آقای قانونی از بابت کشکول معارف مبلغی بالغ بر 150 میلیارد افغانی را به جیب زده و افتضاح قرارداد میز و چوکی او نیز در وزارت معارف، از دومیلیون دالر سر درآورد؛ همچنین با آن که آقای قانونی در حصه ی اول خیرخانه، منزلی شخصی دارد؛ در شهرداری کابل فورمه ی بی سرپناهی خانه پری کرده و از شهردار خواسته است یک نمره زمین در اختیار او قرار دهد. این غیر از خانه هایی است که با شماره های 1044 ـ 1048 و 1049 در محله ی اعیان نشین و مافیایی شیرپور کابل به نام فرزندان خود داشته و آن ها را در برابر پول های هنگفت و سرسام آوری فروخته است. افزون بر خانه های آقای قانونی در کابل، ایشان خانه ای مجلل در لندن دارد که ارزش آن به پنج میلیون پوند می رسد، از کنار قصر ایشان در جُمیره ـ امارات متحده ی عربی ـ و ساختمانی در دهلی نو، پایتخت هند، منطقه ی لاج پت نگهر نیز نمی توان بی تفاوت گذشت و خوب است که خوانندگان این نبشته اگر گذرشان به این کشورها افتاد سری به خانه های مجلل و اشرافی رئیس مجلس نمایندگان افغانستان نیز بزنند. بر هر انسان عاقلی است تا بپرسد که پول این قصرها از کجا بدست آمده است؟.
بر این موارد، قرارداد اخیر آقای قانونی را با رئیس جمهور برای رسیدن دوباره به ریاست مجلس نمایندگان مبنی بر بازگرداندن ولایت پنجشیر به ولسوالی و هموارسازی راه برای ولسوالی شدن ولایت دایکندی نیز بیفزایید.
کسانی که در جریان این موضوع قرار دارند حتما فراموش نکرده اند که پنج سال قبل، آقای قانونی با استاد ربانی تعهدی داشت مبنی بر انحلال حزب افغانستان نوین و الحاق آن به جمعیت اسلامی که تاکنون عملی نشده و تا آخر عمر آقای قانونی به مورد اجرا گذاشته نخواهد شد. دلیل بی تعهدی ایشان نیز این است که برای آقای قانونی دغدغه ای برای پیشرفت یا رکود افغانستان مطرح نیست؛ آنچه آقای قانونی به عنوان یک چهره ی شاخص سیاسی به آن می اندیشد و برای تحقق آن با تمام وجود تلاش می ورزد، حفظ منافع و موقعیت سیاسی خودش می باشد.
اگر می بینیم ایشان دو تابعیته بودن وزرای کابینه ی رئیس جمهور کرزی را جدی نمی گیرد و به این ترتیب از جایگاه ریاست قوه ی مقننه، عملا به قانون اساسی کشور دهن کجی می کند برای آن است که فرزندانش تابعیت دوگانه ی افغانستانی و انگلیسی دارد؛ و اگر می بینیم که آقای قانونی در مواردی متعدد، از سر پیمان می گذرد و بر سر پیمانه می شود برای آن است که پیمان ها برای او همانند زنجیرهایی هستند که دست و پایش را بسته و او را از رسیدن به دستاوردهای پیمانه ای و بی پایان سیاسی و اقتصادی کلان باز می دارد.
بنابراین اکنون نه تنها افکار عمومی مردم؛ بلکه نخبگان سیاسی کشور نیز همانند استاد ربانی و اعضای شورای مرکزی جمعیت اسلامی افغانستان به او بی اعتمادند و هیچ یک از وعده هایش را باور نمی کنند.
اکنون که در آستانه ی انتخابات درون پارلمانی کشور برای گزینش رئیس یکی از مهم ترین نهادهای ملی قرار داریم و آقای قانونی نیز به دلیل آن که طعم شیرین فرآورده های مادی و معنوی ریاست مجلس نمایندگان را در پنج سال گذشته به خوبی چشیده و ذائقه اش را برای لذت بردن دوباره برای پنج سال آینده از گوارایی و شهدناکی ریاست مجلس آماده می کند؛ دست کم یکبار به پیشینه ی نامزدهای ریاست پارلمان مروری کوتاه نمایند تا در داوری خطا نیفتند و برای پنج سال دیگر سر نوشت کشور به حراج گذاشته نشود.
پيامها
16 جنوری 2011, 15:55, توسط Bina
اقاى سليم.ك !
راستى كه نوشته مقبول شما سرشار از دروغها و جعليات,توهين وتعصب و تهى از واقعيب و حقيقت و وجدان است.اينقدر دروغ كه شما نوشته ايد در مورد جايداد قانونى كه به ان هيج انسان با عقل باور نميكند.يك كمى انسان وجدان ميداشته باشد, كه ازجناب عالى درزمان نوشتن بكلى در خواب بوده است.همه سراسر به محتويات معده و تراوش عصاره ان شباهت دارد.ان جرمهايرا كه شما برشمرده ايد همه كناه بارلمان و قانونى نيست.انها همه توسط دولت خود كامه و تك قومى و مطلفه كرزى بيدون اعتنا به بارلمان صورت كرفته است. بارلمان عسكر ندارد و قواى نظامى ندارد كه بالاى دولت حكم براند. وزير را استيضا كردند,سالطان مشت اهنين,كفت نى. بس كار ختم است.به نظر خودت بس جه ميكرد؟ .بيمانها امضا ميشود دولت خودرا متعهد نميداند كه از بارلمان كشور درين مورد نظر بخواهد و حتى بعد از امضاى خودسرانه, به بارلمان كزارش بدهد.تخلف از جانب قوه اجراييه شده.از دست يك رييس هم انقدر كابوره نيست كه تمام مشكلات نزادى و زبانى كه در كشورما از سالها است حل و فصل كند. ولى باز هم اين بارلمان با همان مشكلاتيكه داشت خيلى مستقل و شجاعانه و يكبارجه عمل كرده است كه انقدر توقع ازان نميرفت. و شخص قانونى يك شخص محبوب در كشور ما ميباشد .كرجه دشمنان وطن به هر وسيله كوشش ميكنند كه نخبه كان وطن كه ضد باكستان و ايران و ضد جنايات انها هستند بدنام كنند كه كابلى ك هم از همان افراد است .در بعضى سايت ها نظر خواهى صورت كرفته تقريبا درهمه انها قانونى جايكاه اول را دارد.بس همه نميدانند تنها جناب كابلى ك عقل كل شده است. برو برادر يكان كار بهتر براى خود جستو جوكو كه فايده داشته باشد . من خو نا خوان هستم اول از يكان نويسنده ببرس كه نوشته جطور ميشود. بايد بروى فاكتها و حقايق استوار باشد ,وجيزيكه نوشته يي انرا اثبات كرده هم بتوانى, نه اوازه هاى سر جوك را مقاله كويا نوشت و وقت مردوم را به جرنديات ضايع كرد.باسباس فراوان
16 جنوری 2011, 16:12, توسط قاضی زاده
یک، آقای مستعار نویس، مقاله گک تو متضمن استدلال های بچه گانه و سخیفی است که توانایی قانع کردن کودکان ده ساله را ندارد چه برسد به آدم های عاقل و بالغ. شما وقتی که از ناتوانی پارلمان در برابر حکومت می گویید حتما می دانید که پارلمان افغانستان متشکل از گرایش های قومی و قبیلوی و سیاسی گوناگون است. نصف اعضای پارلمان در دوره گذشته مطیع حکومت بوده اند و نظر به انگیزه های قومی و سیاسی هرگز نمی خواستند که پارلمان در برابر حکومت ایستادگی کند. این چه ربطی به آقای قانونی دارد؟
تو به حدی بی سواد هستی که فکر می کنی رییس پارلمان از سوی همگی حرف می زند و رای می دهد.
دو، تو از اختلاس ها و حیف و میل های یونس قانونی حرف می زنی ولی هیچ سندی را در این زمینه افشا نمی کنی و می گویی که در صورت لزوم این کار را خواهی کرد!!
عجب آدم مزخرفی هستی تو. مسلما هیچ سند و مدرکی در دست نداری وگرنه برای به کرسی نشاندن ادعاهای خود آن اسناد را افشا می کردی. در این جا اگر آن اسناد را افشا نکنی پس در کجا این کار را خواهی کرد؟
نمی دانم چه طور وجدانت برایت این اجازه را می دهد که بدون مدرک و سند و به خاطر تخریب رقیب خود ادعاهای سخیف و بی مدرک را مطرح کنی و شخصیت قانونی را سپوتاژ کنی. اگر دین نداری لا اقل آزاده باش. از وجدان خود خجالت بکش.
سه، آن طور که پیداست جناب عالی از همان بی وجدان ها و شرف باختگان درجه یک هستی. ورق پاره هایی را که همگی دروغ بودن آن را می دانند ( معاهده میان کرزی و قانونی) به عنوان شاهد می آوری برای این که ثابت کنی که قانونی معامله گر است.
بی سواد لوده! کسی که اندکی آشنایی با طرح های گرافیکی داشته باشد این گونه اسناد جعلی را در ظرف پنج دقیقه می تواند درست کند.
چهار، می گویی که قانونی به خاطری نسبت به وزیران دو تابعیته حساسیت نشان نمی داد که فرزندانش دو تابعیته هستند!!
کودن! چه رابطه ای بین این دو موضوع وجود دارد. به عبارت دیگر: رابطه شقیقه با گوز چیست؟
علاوه بر آن، از کجا دانستی که فرزندان قانونی دو تابعیته هستند؟ به ادعای محض که نمی شود حرف تو را باور کنیم. بی سند و مدرک حرف زدن و بر اساس عقده و کینه سخن گفتن، کار بی وجدان هاست.
پنج، مدیریت قانونی در پارلمان بهترین مدیریت بود. این را از همه نمایندگان پارلمان در دوره قبلی بپرس. این که اختلاف ها و کشمکش های درونی پارلمان باعث شد که پارلمان به خوبی مسئولیت های خود را پیش ببرد هیچ ربطی به قانونی ندارد. گذشته از این که در یک سال اخیر پارلمان با شجاعت تمام در برابر حکومت ایستاد و به کرزی نه گفت.
می دانم که این چیزهایی را که نوشته ای از سر کون سوزی است. خدا شفایت بدهد!!!
17 جنوری 2011, 12:43, توسط شبیر "کاکر"
قاضی زاده صاحب بزگوار!
من یکبار دیگر هم ترا از خلال کلمات وعبارات غیر بهداشتی ات تشخیص داده بودم که تو ازهمان کاسه لیسان دور دسترخوان برهان الدین ربانی هستی که ازخیرات وصدقات این جانوران محروم نمانده ایی. سوال این است که تو کسانی را که ازین ادبیات استفاده میکردند متهم به بی دانشی وبی ادبی میکردی پس چه شد آن تربیه واخلاقی که تو ومدعییان دروغین فرهنگ والای تحمل وبردباری شعار آنرا یدک می کشیدید؟
17 جنوری 2011, 13:53, توسط Bina
اقاى شبير ك سلام برشما!
به كسى كه تهمت ببندد ,دروغ بكويد,ناسزا بكويد,هدف از ترور شخصيت يك انسان محبوب را داشته باشد.برايش جواب اقاى قاضى زاده صاحب را مطابق احوال ان شخص ميدانم.يك عده افراد قبيله مانند خودت بر عليه نخبه كان غير بشتون دست دروغ بافى و ساختن جعليات بى اساس ميزنند.وقتيكه يك انسان دانسته مانند قاضى زاده صاحب از كلوى شان ميكيرد كه به جه اساس تو اين طور دروغ ميكويي و تهمت ميبندى ,بعد شروع به ناله ميكنند.اين در حاليست كه نخبه كان غير بشتون در بيشرفت , اعتلا و دوستى بين اقوام برادر اين كشور كوشش ميكنند.بس قبيله به جه اساس بد بين است.برو برادر با كستانى را زده از كوجه و خانه خود دور كن كه بر روى دختركان معصوم تان تيزاب ميباشد بل بيش روى خانه ات را تخريب, ميكند مكتب را ميسوزاند و تو برايش كاكل بازى ميكنى.شادى باز
17 جنوری 2011, 09:13, توسط باآمد تغییرنام اوغانستان به خراسان
http://ahmadshahmassoud-orodbo...
با سلام
دوستان نهایت محترم طوریکه خبر دارید پروسه تاریخ سازی پشتون ها چیزی نیست که از امروز و یا دیروز باشد. این قوم جعلی که از آن سوی سرحدات و توسط انگلیسی ها به کشور داخل شد کم کم نام کشور را نیز به افغانستان مبدل ساخت. این نام جایزه ارباب پشتون ها انگلیس بود به پاداش تمام خیانت ها و ادمکشی های این قوم. همین انگلیس ها که این قوم را مزدوران لایق و شتر چرانان خوب یافت این قوم را حتی به استرالیا نیز برای شتر چرانی برد. که امروز این قوم شترچران توبه حتی بومی های استرالیای را نیز کشیده است.
اکبری از تخار
17 جنوری 2011, 13:04, توسط سلیمان
آقا یا خانم باآمد تغییرنام اوغانستان به خراسان!
در پیامی دیگر خواهان توضیح شما در مورد استفاده از نام شخصی به نام مجتبی شرکا در مورد تغییر نام افغانستان و آوردن نام وی در کنار احمدشاه مسعود برای تغییر نام افغانستان شده بودم، اینک باز می بینم بی اینکه در آن مقوله وارد بحث شوید، بیخیال باز سخن از ارد بزرگ است و دشنام دادن به پشتونها.
18 جنوری 2011, 10:24, توسط Roshan
اقای سلیم کابلی.
به نظر جناب عالی پس کی را ریس پارلمان تعین کنیم. این بنده حقیر یک ادم پاک را هم در پارلمان گذشته وهم در میان برندگان فعلی نمیبینم که به نوعی گناهی نکرده باشد.
تشکر از نوشته های شما ولی زیادتر نوشته های شما به شکل یک عریضه یا شکایت نامه بود وشما بیطرفی تانرا حفظ نکرده اید وزیادتر عقده گشایی کرده اید که اهمیت نوشته شمارا ضرب صفر میکندولی با شما موافق هستم که جناب قانونی یکتعداد از افراد خایین را به دور خود جمع کرده است که روح الله امان شهردار سابق کابل از زمره انهاست که شخصی بنام جلال بایانی دلالی روح الله امان را میکند. مرگ به جلال بایانی این دلال مفعول تاریخ
18 جنوری 2011, 15:45, توسط Shiwa
من تا اندازۀ زیادی این نوشته را تایید میکنم. قانونی در معامله با کرزی هم قوم و هم دموکراسی را تباه کرده است. اقوام غیر پشتون بیشتر از افراد، به نهاد های خوب و نیرومند دیمکراتیک مثل پارلمان ضرورت دارند. متاسفانه، قانونی این فرست را بدست فاشیست ها داده و اکنون پارلمان بیشتر بی ارزش و شکل سمبولیک را بخود گرفته است.
اشتراک او در جرگه هایی قبیلوی مشورتی یا صلح خیانت به شورای ملی افغانستان بود. زیرا قانونی با این کار به جرگه های قبیلوی دوباره مشروعیت بخشید. در حالیکه هرگونه تصمیم در مورد مذاکره با طالبان وغیره را باید شورا ملی که نماینده انتخابی مردم بودند میگرفت, نه جرگه های قبیلوی که وسیلۀ برای تحکیم حاکمیت قبیله میباشند.
به نظر من آقای احمد بهزاد یا داکتر مهدی بهترین انتخاب برای ریاست پارلمان میباشند.