انتخابات پارلمانی و ترکمنان افغانستان
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
در انتخابات پارلمانی ای که برگزار شد و امروز یعنی ششم دلو روز گشایش وکلای جدید میباشد اتفاقات عجیبی افتاد. یکی از این اتفاقات عجیب میان ترکمنان بود که می خواهم در این مورد چند سخنی به میان بیاورم.
در انتخابات پارلمانی ای که گذشت، متاسفانه همانطوری که عادت کرده ایم، هر ملت بخاطر نفع شخصی ملت خود کار کردند. هیچ کسی به کشور ویرانه و پر از زد و خورد های خصمانه دولت های استعمارگر فکر نکرد. یعنی به شکل درست تری گفته باشیم هر کسی به غم شکم خود فکر کرد. بیشترین نفع را در این میان مردم هزاره کرد. بسیار خوب. پس بر گردیم به مردم ترکمن که چه کردند.
ملت ترکمن در پارلمان گذشته چهار وکیل داشتند که این رقم در نزد نزدیک به دو ملیون نفوسی که ترکمن ها در شمال افغانستان و بعضی قسمت های مرکزی و شمال غربی دارند خیلی ها ناچیز و اندک به نظر می رسید. اگر به دلایل اندک بودن این رقم نظری بیاندازیم همانطوری که به همه گی ملت ترکمن معلوم است در عقب این همه آقای قرقین و دار و دسته اش ایستاده بودند. قرار بر این بود که در آن وقت سه چهار شخص در هر ولایت ( کندز، بلخ، جوزجان ، فاریاب) خود را کاندید کنند که از لحاظ دانش سیاسی کمی رسیده باشند. اما آقای قرقین آمد و به شکل مخفیانه به هر کسی گفت که من ترا پشتیبانی می کنم و خود را کاندید کن. بدین شکل در هر ولایتی که در بالا ذکر کردیم ده پانزده شخص خود را کاندید کردند. به شکل مثال یکی از قربانیان آقای قرقین را در آن انتخابات آقای عمرقل الله یاری را نشان داده می توانیم که آقای قرقین شخصا نزدش می رود و می گوید که خود را کاندید کن من ترا کمک خواهم کرد. آقای الله یاری که در آن وقت ریس کار و امور اجتماعی ولایت بلخ بود از این مقام خود کناره گیری می کند و خود را کاندید می نماید. اما بعدا می فهمد که آقای قرقین چه خوابی برایش دیده. می بیند که شخص قرقین رفته و به شش هفت نفر دیگر نیز عین چیز را گفته و آن ها را نیز به کاندید شدن تشویق کرده است. خوب به هر حال برگردیم به اصل مطلب. چهار وکیلی که به پارلمان گذشته راه یافته بودند عبارت از آقایان روزی گلدی خواجین ، حاجی عبدالوهاب ، شاهمردان قل و محمد امین قانع است. اگر بر شخصیت این چهار وکیل اگر نظری بیاندازیم اصلا تعجب می کنیم که چطور می شود این چهار شخصی که از دانش سیاسی و حقوقی هیچ اطلاعی ندارند به پارلمان راه یافته اند؟ در حالی که ترکمن اگر چه خیلی ملت پس مانده اند باز هم اشخاص روشنفکری چون آقایان عناق ، اسماعیل منشی ، محمد نظری ، راسخ ، اوراز دارند. که سه تن این ها، عناق ، محمد نظری و راسخ استادان دانشگاه هستند. همانطوری که گفتیم هر کس به غم شکم خود است. این چهار وکیل در زمان وکالت خود به پر کردن جیب های خود مشغول بودند. از قاچاق مواد مخدر گرفته تا رشوه ستانی و طملق و کار های مافیایی هر کاری که از دست شان می آمد کردند. کار اخیری را هم که انجام دادند در مقابل فروش رای ترکمن در انتخابات ریاست جمهوری به دکتور عبدالله بود که گفته می شود دکتور عبدالله به هر کدام مبلغ هشتاد هزار دالر به شکل تحفه داده است. پس انسان تعجب می کند این چهار شخص حتی نمی دانند که کلمه پارلمان یعنی چه و در آن جا چه چیزی مورد بحث قرار داده می شود چطور این پنج سال را در پارلمان گذشتانده اند. به هر حال مثل ده وکیل دیگر خوابیده گذرانده باشند. و یا نیز هفته ای یک بار در پارلمان حاضر می شدند و یا نمی شدند.
به هر حال بیاییم بر انتخابات 1389 پارلمانی. متاسفانه مردم ترکمن چنان کودن هستند هیچ شعور سیاسی و یا اجتماعی ای ندارند. سه چهار نفری هم که دارد ، آن ها را نیز از میدان سیاست بیرون رانده اند و با زور و تهدید نمی گذارند تا در کار های این احمقان دخالت کنند. این مردم از گذشته پند نگرفتند و عین اشتباه را دوباره مرتکب شدند ، اما این بار وهمناکتر از گذشته. در این انتخابات مردم ترکمن می توانست حد اقل ده نماینده به پارلمان روان کند. اما چنان نشد. باز امو خرک و امو درک . از هر ولایت پانزده بیست نفر خود را کاندید کرده و رای ها را در میان خود تقسیم کردند و به نفع نامزدان ملت های دیگر کار کردند. به احتمال قوی باز هم دست آقای قرقین در این گیر و دار دخیل است. چون چوکی وزارت را از دست داد و در نزد آقای کرزی بی ثبات شد ، شاید خواسته که انتقامی گرفته باشد. هم از چهار وکیل گذشته و هم از ملت ترکمن که رای خود را به دکتور عبدالله داده بودند. البته تعدادی چند به رهبری محمد نظری کمیته ای موقت تشکیل داده و خواستند تا نامزدان ترکمن ولایات را به سه و یا چهار رقم کاهش دهند. اما در مقابل این ها بعضی اشخاص مغرور مانند شاهمردانقل و دیگران ایستاده بودند. از طرف دیگر دست جنبش نیز دخیل بود. نمی خواست از میان ترکمنان کسی به پارلمان راه یابد. ترکمنان باید مانند غلامان جنبش در خدمت آن ها می بود. اندیشه جنبش از همان آوان تشکیل چنین بود. البته کار های آقای نظری را تقدیر می کنم. خودش نیز شخص خیلی فعالی میباشد. اما شکایتی دارم ، چرا شخصا خود به پارلمان نامزد نشد ؟ در ولایت بلخ همه گی می شناسدش و از شایسته گی و کارکرده گی اش همه گی اطلاع دارد. اگر خود را کاندید می کرد به احتمال قوی برنده می شد. حداقل از ولایت بلخ نماینده ای به پارلمان راه می یافت. جای بسیار شرم آور و تحقیر آمیزی است برای ترکمنان که از ولایت بلخ که سی و پنج فیصد کل نفوس بلخ را تشکیل می دهند حتی یک وکیل نیز بر آمده نتواند !!!
حال بر گردیم به دو وکیل از ولایت کندز و یک وکیل از ولایت جوزجان که به پارلمان راه یافته اند. این ها از ولایت کندز الحاج نظری ترکمن و معلم چهاری و از ولایت جوزجان حاجی محمد اسماعیل است. از این سه وکیل نظری ترکمن دانشش کمی خوب تر است اما غلام حلقه بگوش جنبش می باشد. که این مایه ننگیست بر پیشانی خلق ترکمن. این شخص هر چیزی که جنبش بگوید همان کند. هیچ گاهی از سخن جنبش و رهبرش دوستم که قاتل هزاران جوان رشید ترکمن میباشد که در دوران جنگ های داخلی خود به جنگ برده و سبب کشته شدن آن ها میشد ، نمی بر آید. بیاییم بر معلم چهاری. همانطوری که از قیافه اش خواهید فهمید، شخص جاهل و نافهم میباشد. از شعور سیاسی خبری ندارد. حتی نمی داند که پارلمان یعنی چه و یا نمی داند که قوه مقننه کی است. در شعار های انتخاباتی اش مژده از راه ساختن و مکتب ساختن داده بود. اما احمق کودن نمی داند که در پارلمان تنها مسئول قانون است و نمی تواند بر کار های دولتی به شکل فزیکی مداخله نماید. این شخص اول باید به نصوار دهن خود برسد بعد سخن از پارلمان بزند. بیاییم به حاجی محمد اسماعیل. این شخص نیز بدتر از معلم چهاری میباشد. جنون بچه بازی در رگ های خونش می دود. با لنگی و چپن کثیفش زیر اسلام و دین هر کار ناروایی انجام می دهد. چه رسد به این که از حقوق و کار های پارلمانی چیزی بداند. این است وضعیت ترکمن ها در افغانستان .
در آخر پیامم این است : از شما شرم می کنم ، هیچ رویی بر خلق ترکمن نماندید. برایتان مرگ بهتر خواهد بود ، اما کدامین شما وجدانی دارید که حداقل کمی وجدان تان ناراحت شود و یا بشرمید .
کارمندی از کابل
پيامها
27 جنوری 2011, 05:14, توسط southia
محترم رسا !
واقعاء داستان درد اوری است و خاصتاء مداخلت بیرونی ها در امور داخلی قوم شجاع و تاریخی ترکمن . من به شناخت اجتماعی و سیاسی شما از جامعه ترکمن و مردم ترکمن احترام دارم , عبدالله عبدالله و دوستم با خواندن این نامه شما باید دست از مداخلت بیجا در امور قوم ترکمن بردارند و شما را ازادی حق خود ارادیت باید بدهند . وکلای را که شما نام بردید اخلاقاء و شعوراء بر معیار دولت دست نشانده کرزی مطابقت دارند . ولی شنیده ام که در این نزدیکی ها شورای متحده ترکمن های افغانستان تشکیل یافته است و ریس ان شخصی به نام حاجی میرزا محمد مراد میباشد و مرکز این شورای در شهر مزار شریف مبیاشد . ولی از بودن مرکز این سازمان در شهر مزار شریف فکر میکینم که شاید حاجی صاحب رابطه با دوستم پیدا نموده باشد , در این صورت شاید حاجی صاحب در اینده تحت اثر شخصی مغرض و سیاسی اگر کار کند , شاید در مجموع باز هم نتواند خدمتی برای مردم ترکمن نماید . بهر صورت برادران ترکمن خود را تنها احساس نکنند و مانند تمام مردم نجیب افغانستان زیر رنج هستند و یزودی توسط کوشش های همه مردم افغانستان از این مشکلات نجات پیدا خواهند نمود . در اخر برای شما وفات مرحوم غلام سخی فاریابی را تسلیت میگویم , شنیده ایم که شخص مهربان و جان فدایی برای قوم خود و افغانستان بوده . دست شمارا میفشارم و حوصله و بردباری در مبارزات شما در مقابل خاینین تمنا دارم . موفق باشد .
27 جنوری 2011, 16:40, توسط باآمد تغییرنام اوغانستان به خراسان
اشغال خراسان توسط قبیله های افغان
ويژه گِی های تکامل مناسبات فيودالی مردمان افغانستان
( چگونگی اشغال خراسان توسط قبیله های افغان
سبب ديگر توسعه جویی ارضی (استعمار) افغانان دامنه ای کوه های سليمان اين بود که جمعيت قبايل به گونه ای طبيعی افزايش ميافت، ساحه ای تنگ کوهای سليمان نه تنها انکشاف زمين داری را برای آنها غير ممکن ميساخت بل توسعه بازتوليد ويا دوباره توليد اقتصاد کوچی گری را نيز سد ميشد.متعاقبآ پرسش عمده و اساسی توسعه جویی ارضی بيرون از کوه های سليمان پيش روی افغانان قرار گرفت، وآنها نياز داشتند چراگاه های نوی را به مقصد تداوم زنده گی برای خويش تکا پو نمايند.
یافتن چراگاهای جديد در امتداد تاریخ يکی از دلايل اصلی و قاطع تغییر مکان قبيله های چوپانی بود که منجر به انسجام وتشکل مردمان در اروپا کهن ونوين گرديد. دراين باره کارل مارکس درنوشته ای خويش به نام"مهاجرت اجباری کشوتها و مدزینیها " مينويسد: به همين گونه فشاراضافه جمعيت بر نيروهای توليدی، بربرها را ناچار ساخت تا از فلات آسيا به سوی دولتهای کهن جهان متجاوزگردند.آنها قبيله های بودند که دام پروری و شکاروجنگ پيشه ای آنها بود و شيوه توليدی ويژه ايشان از آنها ميخواست تا فضا ومکان را برای هريک از اعضای قبيله خویش بطور جداگانه گسترش دهند.
بدين ترتيب تقسيم کار يعنی جدا یی دام پروری اززمين داری،رشد و مبادله محصولات با بوميان همسايه از دير گاه در میان افغانان پيداشده بود.اين فرايند دوران بسيار درازی را در برگرفت وبه تاريخ مشکل خواهد بود که زمان آغازجدايی دام پروری از کشاورزی را در ميان افغانان به درستی تشخيص بدهد، واين تقسيم کار فقط زمانی شکل آشکار وعریان را به خود گرفت که مجموعه ای از قبايل افغان به مسکن گزینی و توطن آغاز کردند.
قسميکه نمايان است در گذشته ها دسته ها وعشاير مختلف مهاجمین و استيلا گران از طريق گذرگاه های کوه های سليمان(خيبرگومل وبولان) به هدف هند عبور ميکردند. اين مهاجمان در راه عبور خود مردمان ساکن زراعت پيشه رادر ساحات هموار ودره ها غارت کرده ودر برخی حالات آنها راکاملآ از هم متلاشی نموده ورشکست و نا بود ميساختند.
قبيله های افغان که درساحات منزوی کوه های سليمان زنده گی داشتند وازگذر تجاوز مهاجمین بسيار کم آسيب ديدن وحتا برخی از اين قبيله ها درخدمت استيلا گران قرار گرفته وبخشی از وظايف جنگی آنهارا پيش می بردند که در نتيجه مقداری ازغنايم جنگی را از آن خود ميساختند. قبايل افغان ضمن اشتراک خويش درلشکرکشیها و ایلغارهای استيلاگران نه تنها نعمات مادی بدست ميآوردند بل تا ميزان زيادی به اموروفنون جنگی وسازمان دولتی نيز دست يافتند. افزون برآن ضمن اين لشکرکشی ها قبايل افغان با شيوه وطرز زنده گی مردمان همسا یه آشنایی حاصل کرده وسر انجام در جريان اين حملات وايلغارها افرادوسران جنگی آينده ای خويش رانيز تربيت کردند یعنی چيزی که پسآنها برايشان امکان داد تا به گونه ای مستقلانه وارد کار زار سياسی شوند.(مراجعه شود به نوشته تيمورلنگ"منم تيمور جهان گشا"،آثاردانشمندان روس مانند: رومدین"تاریخ افغانستان ،ريسنیر"رشد فيوداليزم وتشکیل دولت مستقل افغانان" وغیره
http://tajikam.com/fa/index.ph...
4 فبروری 2011, 06:54, توسط southia
برادر پشت ( تغیر نام افغانستان به خراسان ) نگرد . این شخص مالیخولیا شده است و مانند دیوانه ها گاه گاهی نقشه قسمت های شمال افغانستان را مخلوط با ایران میکشد در روی زمین و نامش را خراسان میگزادر و گاهی قسمت شمال افغانستان را با اربکیستان و تاجکیستان مخلوط نموده اسم انرا دوشنبه و چهار شنبه میگزارد . وضع دماغی این شخص درست نیست , مثلیکه غم پیسه نخوردن از آی اس آی را در دل گرفته است . ادرسی کدام ملاه یا روی طالع بین را اگر برایش بدهید بهتر است .