داکتر رمضان بشردوست: دور سوم برای انتخاب رییس پارلمان وجود ندارد، سیاف و قانونی نمی توانند رییس شوند
داکتر رمضان بشردوست با استناد به ماده هشتم قانون وظایف داخلی شورای ملی، برگزاری انتخابات بین سیاف و قانونی را در دور سوم غیر قانونی خواند و گفت که این دو باید کنار گذاشته شده و افراد جدید خود را برای ریاست پارلمان نامزد کنند.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
کابل پرس?: داکتر رمضان بشردوست نماینده ی مردم در شورای ملی و جدی ترین منتقد حکومت افغانستان در گفت و گوی اختصاصی با کابل پرس گفت که طبق قانون وظایف داخلی شورای ملی، عبدالرب رسول سیاف و یونس قانونی پس از برنده نشدن در دو دور انتخابات ریاست مجلس، نمی توانند به عنوان رییس این شورا، انتخاب شوند.
داکتر رمضان بشردوست با استناد به ماده هشتم قانون وظایف داخلی شورای ملی، برگزاری انتخابات بین سیاف و قانونی را در دور سوم غیر قانونی خواند و گفت که این دو باید کنار گذاشته شده و افراد جدید خود را برای ریاست پارلمان نامزد کنند.
در جریان جلسه ی شورای ملی برای انتخاب رییس پارلمان افغانستان که روز شنبه 29جنوری برگزار شد، یونس قانونی 84 رای، رسول سیاف 77 رای، میرویس یاسینی 44 رای و کسی بنام حاجی ظاهر 34 رای بدست آوردند. در این دور هیچکدام از نامزدهای ریاست پارلمان نتوانستند، رای اکثریت را بدست آوردند و انتخابات به دور دوم میان رسول سیاف و یونس قانونی کشیده شد. در دور دوم نیز هیچکدام از این دو نتوانستند رای اکثریت را بدست آورند و طبق قانون، باید از نامزی ریاست پارلمان هر دو حذف شوند.
داکتر رمضان بشردوست در پاسخ به این پرسش کابل پرس? که این دو تن می خواهند دور سوم انتخابات را برگزار کنند گفت که آنان همین چند روز پیش دست روی کتاب خدا قرآن گذاشته و سوگند یاد کردند که طبق قانون رفتار کنند اما، آنان قانون را مانند تکه ای به اندازه تن خود درست می کنند.
آقای بشردوست در پاسخ به پرسش کابل پرس که آيا خود او نمی خواهد به عنوان رییس پارلمان نامزد شود، گفت که اگر این پست را مفت هم به او بدهند، نخواهد پذیرفت. او گفت که در شورای ملی افرادی آمده اند که وابسته به گروه های مختلف می باشند و منافع مردم برای آنان اهمیتی ندارد. او افزود که اگر او رییس باشد ابتدا معاش خود وکلا را از 100 هزار افغانی به 20 هزار افغانی تقیلی خواهد داد که در همان ابتدا تعداد زیادی از وکلا مخالفت خواهند کرد.
با این وجود داکتر رمضان بشردوست با اشاره به تغییرات سیاسی که در کشورهایی مانند تونس، مصر، اردن، یمن و سودان در حال وقوع است، گفت که وکلا باید از این اتفاقات درس گرفته و اگر واقعا نماینده ی مردم هستند، باید برای تغییرات عمده در دولت و حکومت، به نفع مردم هماهنگ شوند.
در انتخابات ریاست شورای ملی، در حالی یونس قانونی و سیاف نتوانستند رای اکثریت را بدست آوردند که این دو بدون در نظر گرفتن قانون خواستار برگزاری دور سوم هستند. همچنین امروز بلافاصله پس از ناکام ماندن این دو و پایان یافتن کار روزانه وکلا، معاملات و زد و بندهای پشت پرده آغاز شده است. برخی منابع کابل پرس گفته اند که امشب دید و بازدیدها، تلفن ها و وعده وعید های پست و مقام و پول به شدت در جریان است و هر طرف سعی دارند، با این وعده ها، رای وکلای مردم را خریداری کنند. گویی مردم افغانستان این افراد را انتخاب کرده اند تا در نخستین گام، وارد زد و بند و بده بستان های شخصی شوند.
از سویی در قوانین مختلف افغانستان، وجود کسانی که در جنایات مختلف مانند جنایت علیه بشریت دست داشته اند، برای پست های مهم مانند ریاست پارلمان و ریاست جمهوری منع شده است اما نبود سیستم قضایی سالم و بدون فساد، باعث شده که جنایتکاران جنگی مانند رسول سیاف و یونس قانونی، بی باکانه خود را برای ریاست پارلمان نامزد کنند. در همین حال اسناد مختلف وجود دارد که فساد گسترده، اختلاس و سوء استفاده ی این افراد را از دارایی های همگانی می رساند.
پيامها
29 جنوری 2011, 19:34, توسط نجیب الله
لعنت به این 2. اگر باربار قسم بخورند باز میشکنند.
29 جنوری 2011, 19:46, توسط صالح
بشردوست حق به جانب است. اگر این وکلای که با تقلب به خانه ملت مظلوم راه پیدا کرده اند میخواهند که مردم قدری به آنها احترام کند پس بشردوس را رئیس شان انتخاب کنند.
29 جنوری 2011, 21:13, توسط southia
بشر دوست شخصیتی نیست که در این زمانه جنگ و زد و خورد و بکش بکش و دزدی پای به میدان عمل گذاشته بتواند . نه او حمایت ایران را دارا است و نه سی آی ای به او نظری حسنی دارد و نه قوم هزاره به او اهمیت میدهد . اگر قانونی و خلیلی از بین بروند , شاید چانسی براب این شخص موجود شود از طرف کرزی .
29 جنوری 2011, 23:39, توسط مولوي حقگو
باعرض سلام
اینکه از نظر قانون این هردو حق ندارند و باید کسانی دیگر وارد شوند خیلی گفته بجاست ، ولی سوال اینجاست که برای تطبیق قانون چه مرجعی درین مملکت وجود دارد این بدان میماند که گویا تا کنون قانون درتمامی مواردبه وجه احسن تطبیق شده و این هم باید تطبیق شود ، جناب بشردوست خود میدانند که درد این ملت همین بی قانونی است ، مگر جناب کرزی به عنوان رئیس جمهور با یک ملیون رای جعلی به کرسی ریاست جمهوری نرسید ؟؟ اگر امروز اعضای پارلمان مسئله را به دور سوم بکشانند و در نتیجه سیاف به عنوان رئیس تعین شود چه عکس العملی در مقابل این تصمیم انجام خواهد گرفت ؟ چه تعداد از وکلا به عنوان اعتراض مجلس را ترک خواهند گفت اینبار هم مانند قبل فقط شما جناب بشر دوست مجلس را تر ک میکنید و این تر ک بدرد ملت نمیخورد شما خود میدانید که اکثر این وکلا باهزاران کلک و رشوه و خیانت به این مجلس راه پیداکردند بیشتراینها از مصارف زیاد در مبارزات انتخابات قرض دار هستند این بیچاره ها درفکر مشکل خودهستند تا هرچه زود تر به آب ونانی برسند اینها که بخاطر خدا اینجا نیامده اند بدین لحاظ این مو ضعگیری شاید نتیجه مطلوب ندهد و جناب سیاف به کرسی پارلمان برسد و آنوقت هرچه صدای اعتراض ومخالف این شخ الحدث در پارلمان است به نحوی وشکلی خفه خواهد شد این مو ضوع خیلی حساس است و مسئولیت دارد امید است جناب بشردوست با دقت و مصالح مردم این سرزمین بد بخت تصمیم بگیرند .........
و السلام
مولوی حقگو
30 جنوری 2011, 03:17, توسط southia
مولوی حق گو ! lol . . .
چند بار کرزی را جناب گفتی . . ؟ و چند بار در این نوشته چند سری کوتاه حرمان به دلت ماند که سیاف را مولوی و یا شیخ بگویی . . و چنان از بشر دوست ادم بی کارهء درست نمودی که یعنی فقط او است که دز مقابله این همه خیل دزد میخواهد بیاستد , ولی .با زبانی بی زبانی میخواهی بگویی که ای بشر دوست بی قایده چرا عاقل کند کاری که باز ارد پشیمانی . مولوی . . سند مولوی بودن را از کجا بدستت داده اند . حالا خدا میداند که اگر بشر دوست بسر قدرت بیاید چه انتقامی از مردم افغانستان به نام های مختلف بگیرد . . مثلاء به نام قتل عام افشار هرچه پغمانی و پنجشیری است دم تیغ کند و به نام پرتابء عبدالعلی مزاری از هیلی پشتونهای گناه کار و بی گناه را بکشد و خیمه خوده سر یکی از چاه های که عبدالرحمن خان در اطراف سفارت انگلیس قدیمی زده هرکه را داخل با پا بفرستد با سر بیرون اید . حتماء میدانمید که مردم افغانستان از همه شما ها خسته مرگ شده اند و میخواهند که شما ها دست از سرشان بعد از بیرون کشیدن پول های که در انتخابات به حساب خودت خرچ کرده اند , , بردارند . لعنت .
31 جنوری 2011, 04:00, توسط مولوي حقگو
ای یار عزیز این کاش تو معنی این کلمات جناب و آقا را در همچو موارد میدانستی تابرمن قهر نمیکردی و لی اشکال ندارد میدانم چه میخواهید بگو ئید من هم با تویکجا فریاد می م کشم که لعنت خدا برهمه انانیکه خودشان را فروخته اند و برای پو ل وموتر زمین وخانه ومقام .......از خائنین دفاع میکنند و لی اگر متو جه باشید بسا او قات شما مجبور میشوید که بدررا از بد تر ترجیح دهید .. و السلام مولوی حقگو
31 جنوری 2011, 04:45, توسط southia
مولوی صاحب !
بودن شما در بین این بی باکان خود از ابن نترسیدن شما است . حالا وقت تغیر خورده است و بد و بدتر را فراموش کنید کارد به استخوان مردم رسیده است و کسی را ترسی ار سیاهی نیست . مردم از هر قوم و قماشی در مقابل نام مولوی کمی حساسیت دارند . اگر به جای مولوی کاملا خود را ملا عمر و یا سیاف و مجددی میگفتید بهتر بود . .
30 جنوری 2011, 10:58, توسط عبدالله قشلاقی
آقای بشر دوست نگفته است که اينکه ديگران بايد کانديد شوند اگر در دوم تعيين نشد، در کدام قانون آمده است؟ يا اينکه حرف آقای بشر دوست که غير از خودش کسی ديگر شنونده در پارلمان ندارد، خود قانون است.
من صرف بخاطر که نماينده های ملت فرق اين دو شخصيت جهادی و مسلمان را بدانند اينک تفاوتها ميان هردو را در اين مقال می نويسم. چون در نهايت يکی از اين دو تن رئيس ميشود.
*******
ببين تفاوت راه از کجاست تا بکجا؟؟
ببین تفاوت راه از کجاست تا به کجا؟
تفاوتها میان استاد عبدرب الرسول سیاف و محمد یونس قانونی
(عبدالله)
با اینکه تصمیم نداشتم در همچو مسائل قلم فرسایی کنم. ولی گاهی انتظار به پایان می رسد و دیده میشود که کسی پیدا نمی شود که در این مسائل سخن حق و حقیقت را بگوید. انسان مجبور می شود که در این آشفته بازار دین اسلامی و ملی خود را اداء کند و ذهنیت عامه را روشن سازد. چون هرکس دنبال اندیشهء متعفن قومی، سمتی و گروهیست و بدون کدام تحقیق از کسی می گوید که اهل دیار اوست. حال اینکه معیار تشخیص سالم این نیست!!
در اکثر سایت های افغانی که مراجعه می کنیم، چیزی غیر جانبدارانه و واقعبیانه ای که نشانه ای از روشنفکری نویسندگان ما و شیوهء تحقیق آنها باشد به چشم نمی خورد.
از سوی دیگر قریب بودن رای های آقای قانونی و استاد سیاف برای احراز کرسی ریاست پارلمان در دور دوم نشان میدهد که وکلای این دورهء پارلمان افغانستان هم از ذکاوت، هوش و ذکاوت عالی، دقت علمی و سیاسی برخوردار نیستند و منافع خود و ملت را آنطوری که باید نمی دانند. ورنه اگر تفاوت های شخصی و سیاسی میان این دو آدم (قانونی صاحب و استاد سیاف) موشگافی شود، فاصله میان ایشان همانند فاصلهء آسمان و زمین است.
به همین ملحوظ؛ من در این بر رسی کوتاه کوشش می کنم، نقات مشخص و بارزی از شخصیت هرکدام را انگشت بگذارم. در نهایت قضاوت را به هموطنانم می گذارم که من دقت بیشتر به خرچ داده ام یا خیر؟
اول ـ سویهء علمی:
* استاد سیاف 67 ساله ماستر در رشتهء علم حدیث و علوم ا سلامی و پروفیسور است.
* قانونی صاحب تا صنف دوم پوهنخی شرعیات بعد از فراغت از مدرسهء ابوحنیفه تحصیل کرده است و از همان زمان تا حال دیگر به دانشگاه و درس برنگشته است.
* استاد سیاف به زبانهای فارسی، پشتو، عربی، انگلیسی و ارود روان صحبت می کند و در زبان عربی و فارسی از نویسندگان بنام جهان است.
* قانونی صاحب به زبان پشتو و فارسی صحبت می کند و عربی بسیار کم بلد است.
* استاد سیاف در رشته های علوم اسلامی، از جمله سیاست اسلامی، جامعه شناسی، دین شناسی و بعضا ادبیات چندین جلد تألیف دارد و چند کتاب او فعلا در دانشگاه های افغانستان بعنوان کتاب درسی تدریس می شود. او حتی جزوه های درامه گونه هم نگاشته است.
* قانونی صاحب نویسنده نیست و من تا حال حتی مقاله ای هم از او ندیده ام.
* استاد سیاف از اسلام شناسان بنام در جهان اسلام است و دراکثر موارد دانشمندان جهان اسلام به رای و نظر او در مسائل جدید فقهی تکیه می کنند و فتوای او را می پذیرند.
* استاد سیاف هرسخنرانی که در زندگی نموده است، دارای نکات علمی، جدید و کاملا نو و مخصوص بخود می باشد و هرکس به آن گوش دهد چیزی نو می آموزد.
* قانونی صاحب سخنران بسیار خوب است. ولی هیچگاه سخنانش دارای نکته های علمی، تحلیلی از آیه های قرآن احادیث نبوی و یا مستدل به فلسفه در هیچ نوع آن نیست و آگنده از نثر و شعر فارسی هم نمی باشد.
* استاد سیاف در طول عمر خود مصروف تدریس بوده است و تعداد شاگردان او فراتر از موهای سر قانونی صاحب است.
* قانونی صاحب هیچگاه معلمی و تدریس نکرده است.
* استاد سیاف جائزهء علمی ملک فیصل را از کشور سعودی از آن خود کرده است که در جهان اسلام از ارزش ویژه ای برخوردار است.
* قانونی صاحب چنین امتیازی را ندارد.
* در نهایت اینکه من نویسندهء این مقاله هروقت که با قانونی صاحب صحبت می کنم، می بینم که نیاز دارد در رشته های مورد ضرورت وطیفه اش (ادارهء پارلمان) «اداره، سیاست و معلومات مدیریتی و سیاسی، قانونی، تاریخی و جامعه شناسی» چندین سال ضرورت دارد که شاگردی کند.
* اما وقتی که با استاد سیاف می نشینم، دانش خود را در مقابل او در این رشته های نامبرده همانند یک شب چراغ ضعیف و مقابل نور آفتاب می بینم.
* استاد سیاف تنها در رشته های بالا که نامبرده شد، چنان معلومات گسترده و عمیق دارد، که تو گویی در مقابل یک دائرة المعارف قرار داری.
جالب اینکه استاد سیاف بسیاری از اوقات انگشت انتقاد به بعضی از داشته های دائرة المعارف های جهان می گذارد و می گوید" آنچه اینجا بعنوان دانش درج شده است، غلط است. در نهایت و بعد از تحقیق معلوم میشود که گفته استاد سیاف درست است.
* اما قانونی صاحب با این مرتبه فاصله ای همانند زمین و آسمان دارد و از این چیزها بسیار اندک و سرسری می داند.
دوم ـ مبارزهء سیاسی:
* استاد سیاف از صنف 11 مکتب به صف نهضت اسلامی پیوسته است. او از اولین روز رسمیت جوانان مسلمان افغانستان معاون استاد ربانی در نهضت اسلامی بوده است. مدت شش سال را در زندانهای جهنمی رژیم های استبدادی گذرانده و مورد شکنجه و آزار قرار گرفته است.
* در زندان در مدت شش سال، صدها نفر شاگرد تربیه کرده است که در دوران های بعدی از چهره های درخشان نهضت اسلامی بودند.
* بعد از رهایی از زندان به پاکستان مهاجر شد. اول معاون جمعیت اسلامی به رهبری استاد ربانی و بعد از ایجاد اتحاد اسلامی مجاهدین افغانستان بحیث رهبر اتحاد باقی ماند.
* تنظیم اتحاد اسلامی بزرگترین مراکز جهادی را در مرزهای شرقی و جنوبی افغانستان داشت و خود استاد سیاف اکثر در جاجی در مرکز مجاهدین در خط مقدم جبهه سپری می کرد.
* استاد سیاف با فصاحت و بلاغت بی نظیری که دارد، در زمان جهاد در جهان اسلام بسیار مشهور شد و مسلمانان جهان اسلام از اندونیزیا و مالیزیا گرفته تا غرب افریقا و همهء کشور های خلیج عربی از او حمایت کردند.
استاد با استفادهء نیک از کمکهای این دولتها، بزرگترین مراکز علمی را در دیار هجرت تأسیس کرد و محیط مخصوص مهاجرین را بنام کمپ پبی تحت ادارهء خود ساخت که نظم و نسق آن تا حال زبانزد همهء مجاهدین است. تعداد مدارس، مکاتب، دانشگاههای ملکی ونظامی استاد سیاف از صدها باب تجاوز می کرد.
* بزرگترین پوهنتون اسلامی را با 14 فاکولته در دارهجرت تأسیس کرد. پوهنتون دعوت و جهاد عضویت 54 پوهنتون اسلامی دنیا را داشت و عضو اجرایهء این پوهنتونها هم بود.
تمام کسانیکه از دیار هجرت از تمام تنظیم های جهادی تخصص بدست آورده اند، پرورده ای همین پوهنتون هستند و تعداد شان امروز در افغانستان به هزاران تن می رسد. یعنی نسل تحصیل کردهء جهاد مرهون تلاشها و مدیریت استاد سیاف است.
* استاد سیاف در طور دوران جهاد از مشهورترین چهره های نه تنها افغانستان، بلکه همهء جهان اسلام به حساب می آمد.
* اما قانونی صاحب؟ تاریخ پیوستن او به نهضت اسلامی روشن نیست. ولی از خانوادهء مسلمان و نیک نام است. پدرش سالها سرمعلم مدرسهء ابوحنیفه بود و شهرت نیک داشت.
* قانونی صاحب در دوران جهاد اصلا نامش مشهور نبود و تنها در جبهات شورای نظار تحت قیادت آمر صاحب شهید مربوط جمعیت اسلامی وظیفه انجام میداد.
* او اکثر در مذاکرات بیرونی و نمایندگی های جبهات آمر صاحب کار کرده است. بیشتر از اینها چیزی قابل ملاحظه ای از مبارزه ندارد.
* در دوران مقاومت بر ضد طالبان استاد سیاف جبهاتی در شمال داشت و تا آخرین دم پیروزی در پهلوی مجاهدین باقی ماند.
* قانونی صاحب در این مدت از جانب استاد ربانی و آمرصاحب شهید، مسئول بخش ولایتی دولت بود و گهگاهی به چند ولایتی که در تحت تصرف دولت بود سر می زد. اما راستش نسبت به وظیفه و مسئولیت اش چندان محسوس نمی نمود.
* بعد از پیروزی دوبارهء مجاهدین و نابودی طالبان، استاد سیاف اتحاد اسلامی را دوباره تحت نام (دعوت اسلامی افغانستان) فعال ساخت و امروز او یک تشکیلات منظم حزبی دارد.
* قانونی صاحب نهضت ملی را تأسیس کرد و در گسترش و شهرت آن چندان موفقیت نداشت و افراد پیوسته به او دوباره به جمعیت اسلامی افغانستان برگشتند.
* قانونی صاحب در شورای بن، هر آنچه از جانب غربی ها دکته شد امضاء کرد.
* اما استاد سیاف بارها او را در تلفون برحذر داشت و گفت: تو داری دست و پای خود را بسته می کنی و مجاهدین را از کشور و اداره می رانی. حرفی که بارها قانونی صاحب به استاد سیاف اعتراف کرد که؛ همان شد که تو می گفتی استاد!!
* بعد از اینکه کار از کار گذشت و از خیر سر قانونی صاحب فاتحان بعنوان مجرمین خلع سلاح شدند، استاد سیاف درتأسیس لویهء جرگهء اضطراری، لویهء جرگهء قانون اساسی و ... ادامه
30 جنوری 2011, 10:59, توسط عبدالله قشلاقی
ادامهء تفاوتها ميان استاد سياف و قانونی صاحب...
تشکیل دولت انتقالی رول مصلح را داشت و نبوغ فکری و تلاش خیرخواهانهء او توانست که جریان را از اکثر بحرانها نجات دهد. او بود که نگذاشت دولت آیندهء افغانستان یک دولت سکولار و لائیک باشد. او نام جمهوری اسلامی و قانون اساسی را به توانایی عجیبی بر مخالفان تحمیل کرد.
* به عبارت دیگر؛ همین ادارهء امروزی با وجود همکاری خارجی ها در داخل کشور مرهون خود گذری، دقت و مصلحت بینی استاد سیاف است و کرزی همان وقت میتواند از بحران نجات یابد که مشورهء استاد سیاف را بگیرد.
* کرزی را اکثر نمی گذارند که از استاد سیاف مشوره بگیرد. اگر گاهی هم مشوره بگیرد بارها منت استاد را می کشد و میگوید: اگر تو نمی بودی چه می کردیم؟
* امروزه بعد از این ادارهء «کجدار و مریز» ـ اشتباها مریض نخوانید ـ در طول 9 سال؛ تنظیم استاد سیاف دارای یک پوهنتون است که در 4 رشته بیشتر از 5 هزار محصل مصروف تحصیل است. پوهنتون دعوت اسلامی.
* اما قانونی صاحب از این چیزها چیزی ندارد… و نه تنها که ندارد، برنامه اش را هم ندارد.
* استاد سیاف یک تلویزیون اسلامی بنام (دعوت) دارد که برخلاف دیگر تلویزیونهای افغانستان و با وجود مشکلات مالی و پرسونل کم و جوان، مصروف روشنگری اسلامی است.
* استاد سیاف، بعضا زمین های ظاهرشاه را از سرمایه های تنظیم اتحاد اسلامی خریداری کرد و با یک تخفیف ویژه از جانب حزب دعوت اسلامی به مجاهدین و فرزندان شهداء توزیع کرد. اکثر از دوستان قانونی صاحب و حتی خود قانونی صاحب هم در آن شهرک نمره ای برای تعمیر گرفته اند و دارد در آینده یک شهرک اسلامی میشود.
* اما قانونی صاحب با وجود پشتوانهء های مادی از حد زیادی اروپایی ها و امریکایی ها از این امور چیزی به مجاهدین و مردم نکرده است و کمتر وقت به قریه ها و دهات برای خبر گیری فرزندان شهداء سر می زند. حتی به پنجشیر!!
* استاد سیاف با فرزندان و خانوادهء خود در داخل افغانستان زندگی می کند و هیچ جایداد و دارای در خارج کشور ندارد. او یگانه رهبری است که بعد از برگشت از پاکستان دیگر به خارج برنگشته است.
او همه ساله چندین دعوت رسمی از کشورهای ایران، پاکستان، کشورهای عربی و حتی اروپایی را رد می کند.
* او هنوزهم در دسترخوان و همراه با کسانی نان می خورد که صد در صد مشابه دوران جهاد در جاجی میدان است. همان نان، همان دسترخوان و همان دوستان!!!
* اما قانونی صاحب. بهترین ویلا را در منطقهء لوکس دهلی جدید دارد. فرزندانش در بهترین دانشگاههای انگلستان درس می خوانند و خودش در لندن بهتری ویلای شخصی را دارد. علاوه بر ویلا های شیرپور و…
* علاوه بر اینها او یک زندگی تشریفاتی محض در کابل دارد که هیچگاه از فرزندان پابرهنهء جهاد نمی توانند او را به دوربین هم ببینند. واسطه داران به مشکل می توانند به او برسند…
سوم ـ توان ذهنی و اداره و مدیریت:
* استاد سیاف از مدیر ترین و مدبرترین افراد نه تنها به سطح افغانستان، بلکه به سطح جهان است. او مدیریت را هم از نگاه علمی کامل میداند و هم از نگاه جامعه شناسی و دقت ذهن می داند که در کجا و چگونه مدیریت کند؟
او معماهای پیچیدهء هر جریان را با اندک دقت حل می کند و هرکس هر مشکلی داشته باشد میتواند مشکل خود را به بهترین وجه در مشوره با استاد سیاف حل کند.
* من از شناخت و قناعت واقعی خود می گویم که؛ در همهء رهبران افغانستان در چند قرن اخیر هیچکس دقت ذهن، عمق دید، تحلیل ارزنده و درایت استاد سیاف را نداشته است. پیش بینی های سیاسی او اکثراً درست از آب بدر می آیند. غیب را خداوند می داند، ولی در عالم اسباب هیچکس همپایهء تحلیل و بررسی سیاسی استاد سیاف نیست.
* جالب اینکه حلاّل اکثر مشکلاتی که آقای قانونی در دورهء قبلی ریاست خود در پارلمان به آن برمیخورد استاد سیاف بود. هرمشکلی کوچک و یا بزرگی که در دورهء قبلی پارلمان ایجاد شده است، قانونی صاحب اول از استاد سیاف مدد جسته است، تا از معضله بیرون رود.
این امریست که خود قانونی به آن اعتراف می کند و هرکس در پارلمان قبلی آنرا می داند.
* تجربهء اداری استاد سیاف از زمان خدمت دورهء احیتاط عکسری و حتی تحصیل او در دانشگاه و معاونیت نهضت، تا قیادت و رهبری، استادی و... از عمر قانونی صاحب هم بیشتر است.
* اما قانونی صاحب ظاهر آراسته دارد، بسیار خود گذر است، قهر نمی شود، به مزاق شرق و غرب برابر است. غربی ها او را دوست دارند، چون می توانند بسادگی پلانهای خود را بدون اینکه قانونی صاحب متوجه شود، عملی کنند.
* استاد سیاف در طول این 9 سال حکومت کرزی هیچگاه به سفارت کشوری و یا به دفتری کدام خارجی نرفته است. هرگاه کسی اگر خواسته است با او ملاقات کند، باید به دفتر او می آمد. نه برعکس...
او هیچگاه مهمانی های آیکن بیری سفیر امریکا، جنرال های ترکی، امریکایی، آلمانی و باقی دیگر سفرا و دپلومات های خارجی را در محل کاری آنها نپذیرفته است.
با مطایبه می گوید: انسان نباید در عرصهء سیاست مهمان مهمان باشد. و رفتن به دروازه های آنها در این شرایط معنای خاص دارد.
* او باری در پاسخ یک ژورنالست که سوال کرد: اگر بجای کرزی صاحب باشید، چه کار می کنید؟ پاسخ داد: من هیچگاه نمی خواهم کرزی باشم! ژورنالست پرسید: مطمئن هستید؟ پاسخ داد: کاملا!
* اما قانونی صاحب بارها اینکار را کرده است و هنوز هم می کند.
چهارم ـ جامعه شناسی افغانی:
* استاد سیاف به تمام جغرافیای افغانستان بلد است. هرولایت، ولسوالی و منطقه را از نگاه علمی جغرافیایی محیط و آب و هوا، حتی سطح بلندی از بحر و پایان بودن آن می تواند به سادگی تشریح کند. و در عین حال نشان دهد که در کدام جای کدام قوم، چه تعداد، به کدام لهجه، رسم و رواج و مذهب زندگی می کنند.
* او چنان معلومات دارد و خصوصیات و عادات مردمان این سر زمین را تشریح می کند که؛ تو گویی سالها در این محیط ها زندگی کرده است. حتی او می تواند به لهجه های مردم در دورترین نقاط افغانستان صحبت کند و لهجه های مردمان را تقلید کند. او معانی و مفاهیم کلمات هر قریه و ده افغانستان را دقیق می داند.
* او میداند که با کدام مردم چگونه ملاقات کند، چه نانی برای او تهیه کند و چگونه مهمان خود را حیرت زده نماید.
* اما با کمال احترامی که من به قانونی صاحب قایل دارم، ایشان از این چیزها سر در نمی آورند.
این بودند تفاوتهایی که من در رابطه با این دو شخصیت مجاهد، مطرح و مسلمان کشورم درج کردم. از خداوند می خواهم که مردمان کشورم و نمایندگان آنها دراین پارلمان در انتخاب خود، نه تنها در ریاست پارلمان، بلکه در انتخاب وزراء و یا دیگر مدیران در آیندهء دولت این موارد را با دقت در نظر گیرند و مطالعه نمایند. اگر همه اش ممکن نیست، لااقل مهمترین آنها را در نظر بگیرند.
یاداشت: من این مقاله روزی نوشتم که جریان انتخابات ریاست دور دوم پارلمان افغانستان را مشاهده کردم و از عدم دقت نمایندگان مردم در انتخاب شان سخت متأثر شدم. یعنی این مقاله برای کمپاین نیست!!
پایان
30 جنوری 2011, 11:11, توسط nader
یک فرق اصلی دیگر سیاف قانونی: سیاف خائن تر جانی تر و درنده تر از قانونی است. عبدالله قشلاقی از پتانهایی است که خود را رنگ کرده غیر پتان معرفی میکند.
30 جنوری 2011, 12:46, توسط sammie
عبدالله قشلاقي جان بيشرمي و بيحيايي هـم حد دارد و شما نه عبدالله بلكه عبدالشيطان هستيد.
سگ زرد برادر شغال است و اين فرق قانونى و سياف است.
شما سياف را به اندازه پيامبر اسلام بالا برديد و هـيچ يادى از جنايات اين وحشى نكرديد.
مگر همين سياف و اتحاد نبود كه فاجعه افشار را ببار آورد؟ زن و مرد و كودك و پير و جوان را قتل عام نمود؟ به نواميس مردم تجاوز نمود؟
چرا از اينها يك كلمه نمينويسى؟
جايزه ملك فيصل؟ يك جايزه ساختگى از يك وهابى به وهابى ديگر چه ارزش دارد؟
شما گفتيد او شش سال زندان بود من ميگويم شش ماه هـم زندان نبود. چرا كمونيستها هـمه رهبران مجاهدين را بعد از دستگيرى شهيد ميكردند ولى سياف ازاد شد؟ مگر او پسر خاله خونخوار ديگر به اسم حفيظ الله امين نيست؟
سياف در زمان جهاد گفت اگر ظاهر شاه به افغانستان برگردد بايد چشمانش را سرمه كرده آماده قربانى باشد اما وقتى ظاهر شاه برگشت سياف بزرگترين مهمانى را براى قدوم ظاهر بپا كرد چرا؟
مگر ظاهـر شاه انسان ديگرى شده بود؟
سياف خودش گفته ( من وقتى افغانستان را ترك كردم فقط يك عصا چوب داشتم و بس) خوب هالا اين آقا اين ميلياردها دالر را از كجا بدست آورده؟
30 جنوری 2011, 13:47, توسط Bina
عبدالله جان!
كفتار نه ده,لوته ده.
عبالله جه وجدان خودرا تحت فشار قرار ميدهى. درين سه دهه ما خوب و بد را تشخيص كرديم و به كوشت و بوست خود احساس كرديم.
تو ميخواهى كه كرك را بحيث ميش جا بزنى.و كوكشش دارى كه لباس ميش را در كرك ببوشانى و او را ميش بكويي.
هرجه باشد قانونى يك انسان نرم و خط ميانه را تعقيب ميكند.يعنى افراطى نيست.
در كنفرانس بن او عقب منافع كشور عزيز ما كرفت و هدف داشت كه كشور از ورطه نجات يابد.
ولى اى اس اى ما ندنى ما نيست.وحابى بودن اوستاد بزرك هم يك معضله است.
30 جنوری 2011, 14:50, توسط مزاری
جناب آقای قشلاقی ! کسیکه خود توازن فکری و اندیشوی نداشته باشد چگونه میتواند داوری دیگرانی را نماید که در ماهیت و سرشت بهتر او نیستند ؟ شما اگر زحمت نمیشود کمی سوی خود بینید که چقدر به تاج گذاری و پشتیبانی پیر کرمشاه ثانی تاریخ ما اغراق نموده اید . چنان به سر عزازیل رانده شده درگاه ، تاج بخشی و گل گذاری نموده ، در گردنش گلوبند دُر و گهر شیشه یی آویخته اید که تو گویی پیغمبر ثانی و امام مهدی آخرزمان نزول فرموده است .
این عالم ، پروفیسور و فتوا دهندۀ فقی دین ، چنان بگودال خودخواهی و جاه طلبی ، گور و مستغرق است که پیروانش جز شاهکار افشار و رقص مرده چیزی دیگری آفریده نمی توانند . بلی او در سخن و پشت تریبون آیت و حدیث را بیشتر و بهتر از خدا و پیغمبر میداند ولی در کارکرد بروی هر دو تپی هضم ناشده خر مالیده . فراموش کردید آن گفتار عالمانۀ شانرا که حین به اصطلاح فتح کابل ایراد نموده بودند :
( ما دوازده سال جهاد کردیم و حال نمی گذارند دوازده ماه حکومت کنیم !)
به به که چی عالی ، عالمانه و صادقانه فرموده اند ! پس جهاد بخاطر حکومت بوده نه فی سبیل الله ؟ اینست راه و روش پیر طریقت و حلال مشکلات ما !!
این توانایی را بخود میبینم که به قلم شکسته هر سطر مدح سرایی وفرتنامۀ تانرا با اسناد و استدلال رد نمایم ولی چیزیکه عیان است چی حاجت به بیان دارد . همه دانسته اند که شما هم جزو همان تار های موی آقای قانونی هستید که پیش استاد استادان ، شیخ شیخان و رهبر ارشد شیطان سبق آموخته و استاد شده اید و بخاطر رضای خواهش ابوشیطان وپیرکرمشاه ثانی قلمفرسایی نموده اید تا ارواح خبیثه عبدالرسول سیاف را خشنود بسازید .
این هم ویدیوی واعظ جلوه گر وخادم حرمین شریفین که به پیر و مرشد شما جایزۀ گویا علمی داده و از فتوایش بخاطر حراست از ناموس دین استفاده ها میکند :
http://www.youtube.com/watch?v...
ره پنهایی میخانه نداند همه کس + بجز ازمحتسب و شیخ و ملا و دوسه رسوای دگر
30 جنوری 2011, 15:27, توسط عبدالله قشلاقی
مزاری جان از دشنام دادن تان بوضاحت معلوم است که چقدر ضعيف هستيد. قاعدتا کسانی دشنام می دهند و چيغ و فرياد می کشند که ملامت هستند و يا چيزی برای گفتن ندارند.
اما از توازن ذهنی شما من شرمنده شدم، چه رسد بخود شما!! چون رقص مرده در تاريخ جنگهای داخلی به مزاری های مثل شما منسوب است و همه ميدانند که شما در سر مرده ميخ می کوبيديد و رقص مرده فلم مستند از شماست نه از سياف.
اما من خدا را شاهد می گيرم يک کلمه به گزاف و دروغ ننوشته ام.
از همهء کسانی که در پاسخ نبشتهء من دشنام نگاشته اند، يکجهان تشکر! چون نشان داده اند، پای استدلالشان لنگ است و مجبورند دو بزنند.
اما اينکه وهابی ها به استاد سياف جائزه داده اند، جای تعجب نيست، پس شما توقع داريد که شيعه های رافضی به او جايزه بدهند.
من تنها يک مقايسهء غير جانبدارانه نموده ام. وگرنه برای من هيچ مشکلی نيست، هرکدام باشند مجاهد اند. چه جای شک دارد که اين در رقابت می خواهند هر کدام شان بيايد، خوب است مگر يک سکولر، کافر، خلقی و يا پرچمی نيايد و يا هم ديوانه ای مثل شما و بشر دوست! من قسم ياد می کنم که بشر يک مريض روانی است، شما زحمت نکشيد او هيج وقت نمی شود با اين ذهن و روان آشفته اش رهبر شود.
از سوی ديگر مگر عقل می پذيرد که مااز جملهء اين چند صد نفر تنها بشر دوست را هشيار بناميم و باقی همه را مجرم و نادان. اين را ديگر عقل سالم نمی پذيرد.
اين هم انصاف نيست که شما خود هم قاضی باشيد و هم خارنوال! حتما در آن پارلمان مردمان خوب هم هستند و چه بسا که زياد.
با احترام
30 جنوری 2011, 16:26, توسط مولوي حقگو
ای دوستان اگر هم تمامی این ادعای غیر واقعی را باور کنیم سعدی حکیم سخن جواب کوتاهی درین رابط گفته است که امید وارم کافی باشد
علم هرچند بیشتر خوانی چون عمل در تو نیست نادانی
نه محقق بود نه دانشمند چارپاهی برو کتابی چند
و به تعبیر زیبای قرآن کمثلا الحماریحمل اسفارا ....
هنوز خون هزازان انسان کشته مظلوم که در نتیجه جنایت سیاف در افشار کابل کشته شدند ، نخشکیده است ،هنوز یتیمان و بیوه زنان آن فاجعه هولناک نا له میکشند و نفرین ابدی یه این جنایتکار میفرستند و من سوگند یاد میکنم که این جنایتکار این جنگ را بر مسعود تحمیل کرد و مسعود تا آخرین لحظ زندگی خودش ازینکه فریب شیطنت این شیطان را خورد متاثر و متاسف بود ..این وهابی جنایتکار که هزران جریب زمین مردم بیجاره را غصب کرد و انرا با قیمت چند برابر به قروش رسانید وگذارش تظاهرات مردم مظلوم درآرشیف منابع خبری کابل ثبت است این ها همه ازشمه جنایات این بی ایمان و بی وچدان است. اگر درپاکستان در دوران جهاد به ریاست رسید آنهم مداخله و تلاش مستقیم سفارت عربستان و دستورای اس آی بود که باصرف 40 ملیون دالر در آن زمان به ریاست رسید وجو د این کثیف بود که اتحاد سه گانه و هفت گانه به میان آمد این شیطان بود که همه کسانکیه خارج از اتحاد هفته گانه بودند ذت ، تکفیر واز عوامل آمریکا قلم داد کرد این شیطان بود که ظاهر شاه را تکفیر کرد و مرحوم دکتریوسف صدراعظم را با تهد ید ، مجبور به ترک پاکستان گردانید و لی همین بی وجدان بود که دست ظاهر شاه را در مهمانی در پغمان بو سید و او را بابا خطاب کرد ....
اصلا برای مردم افغانستان سوال مهم و اساس که مطرح بوده و است این است که این شیاد چطو ر از چنگال کمونست ها و حفیظ الله العین نجات پیداکرد در حالیکه جوانان مسلمان در حد ابتدائی در همان و قت و همان زندان تو سط کمونست های خدا نشناس به شهادت رسیدند بخصوص تعداد 160 از اساتید و محصلین که در یک شب به شهادت رسیدند و لی این شیطان نجات پیداکرد و زنده و سلامت به پشاور رسید ، متا سفانه تاکنون منابع خبری و خبرنگاران محترم کمتر به این مسئله تو جه داشته اند ، آ یا این سابقه ننگین این کثیف شاهد کافی بر همکاری وی با سازمان های جهنمی کی جی بی و سی آی ای نمی باشد. و اما در را بطه با رتبه علمی وی این شیطان دارای ماستری در رشته حدیث است شمارا به خدا این هم رطبه است که اورا ار زمره شخصیت های محدود جهان اسلام معرفی میکنند شمارا به خدا این خود ظلم نیست مانند ایشنان در پاکستان و هم در سائر کشور های اسلامی به تعدادی افراد و جود دارد که ازحد حساب بیرون است کدام درایت کدام رهبری
این جناب نویسنده که این قدر از منزلت علمی ایشان صحت میکند بهتر است از تالیفات و تحقیقات علمی ایشان هم نام می برد ند تا ملت افغانستان به این گنجینه گران بها که تا کنون نشناخته است ، آ شنا شوند...... کساینکه با تاریخ جهاد اشنائی دارند حتما بخاطر دارند این شیطان مکار بروی بوریا می نشست و نزد اعراب برزمین میخوابید که گویا درد ملت و درد مجاهدین دارد و نمیتواند که در بستر راحت آرام گیرد و با این شیطنت تو انست بیشترین پولهای کمکی کشورهای خارجی را برای خود بگیرد و دیگران را در مضیقه قرار دهد مسئله مهم تر اینکه امروز تقریبا و اضح شده که این جانی خون آشام در ترورد احمد شاه مسعود شهید نقش اساسی داشته و با همکاری و تائید این خائن ملی ترورستان توانستند وارد مناطق تحت کنترول مقاومت شوند و لی متا سفانه یک تعداد بصورت اگاهانه و نا آگانه بدون سند و مدرک از این جانی خائن علامه دهر درست میکنند و باور دارند که ملت مجاهد و با ایمان هم فریب این حرف هارا میخورند و سیاف را به عنوان امام و قائد خودشان قبول میکنند ای دوست عزیز اگر از قانونی خوشت نمی آید حق داری علیه قانونی بنویسید و لی این گناه است که شیطان را عارف و مومن برای مردم معرفی کنید و السلام مولوی محمد صدیق از بدخشان
30 جنوری 2011, 17:31, توسط Bina
ببين اقاى قشلاقى!
بايك ضربه مزارى عزيز انفلاق كردى .تو از همان موى سر هاى قانونى نه كه از موى ك شايد باشى.همان بادارت هم همين طور است.باور كو مزارى عزيز خيلى تجربه دارد او بسيار تكمار هارا به اب صاف كشيده است.فورى ماهيت اصلى خودرا روشن ساختى شروع به دشنام رهبران جهادى كردى و از جنايات ضد بشرى ياد كردى و جناب عسل سياف را موسيجه بيكناه ساختى.فورى جهره حيوانى ات هويداشدافرين مزارى عزيز ,خيلى انسان مجرب هستى.
30 جنوری 2011, 19:35, توسط مزاری
دوست عزیز بینا ، اگر اشتباه نکنم بصیر جان بینا ! سپاس از لطف و نظر تان در حق این دین حقیر مذهب فقیر . این آقای عبدالله جان قشلاقی را یک دوست نهایت ارجمند دیگر ما که اسم شان را لازم نمیدانم بنویسم بهتر و خوبتر از همه میشناسند . این آدم با حال و احوال آشفته ، گاهی به نعل میزند و گاهی هم به میخ ، گاهی دو آتشه میشود و گاهی هم یک آتشه ، گاهی سیکولار میشود و گاهی هم افراطی . آیا عقل سلیم قبول میکند حکمتیار و سیاف را عالم دین و مسلمان بپذیریم که سینۀ حتی سنگ و کلخ شهرکابل از شر این اشرار بی فرهنگ پاره پاره است ، انسانان بیگناه و حیوانات بی زبانش را بگذارید کنار .
آیا معقول است این بنده رسول شمشیردار را که از سرو ریش نا میمونش جز کینه ، بغض و عداوت چیز دیگری هویدا نیست ، تمجید و توصیف کردن و آنهم با چی اغراقی ، آیا توهین به مقام انسان وعلم بشری نیست که آدمکش و زن ستیزی چون سیاف را علم و پروفیسور بخوانیم ؟ کور خوانده اند که شیطان صفتی چون عبدالرسول سیاف را عالم ، پروفیسور و ماستر در رشتۀ علم حدیث و علوم ا سلامی جا زنند و دیگران ساکت و خاموش نشسته به چرندیات شان گوش فرا نهند .
در آنهنگامی که این به اصطلاح عالم دین و پروفیسور حدیث نو بقدرت رسیده بود از خانمی که کمی ناخن انگشتانش رسیده بود با بی حیایی و وقاحتی که نهادش نهفته است پرسیده بود : آیا در وقت استنجأ ، این ناخن های بلند جا های نرم و نفیس تان را تخریش نمی کند ؟
بینا جان ، حال شما خود داوری کنید که این انسان زن ستیز و جاهل بکدام مقیاس و معیار ها پروفیسور و عالم شده که قشلاقی صاحب به ثنایش هفت مثنوی نوشته ؟ خیلی جالب مینویسند :
( از همهء کسانی که در پاسخ نبشتهء من دشنام نگاشته اند، يکجهان تشکر! چون نشان داده اند، پای استدلالشان لنگ است و مجبورند دو بزنند. ) جالب است که پای استدلال همه لنگ است و پای منطق نابینای خود شان چارنعل شده به چقری افتیده !
30 جنوری 2011, 21:54, توسط بابک روشن ضمیر
آقای عبدالله قشلاقی!
تعریف های بیطرفانه و غیرجانبدارانه و علمی شما (؟!)از آقای سیاف مرا بدان واداشت تا بعد از این در مقابل اسم والقاب ایشان لقب علامه را نیز اضافه نمایم.چون با یک مقایسه کوچک دیدم که آقای سیاف از علامه اقبال لاهوری چیزی کم چه که بیشتر هم دارند.پس بعد از این اسم ایشانرا مینویسیم:" علامه پروفیسور شیخ الحدیث مجاهد کبیر ،مفتی اعظم عبدالرب رسول سیاف"
اما این آقای علامه شما که با چندین زبان داخلی و خارجی آشنایی دارند و مولف دهها اثر علمی بوده و در موقف شیخ الاعظم جهان اسلام فتوا میدهند با مرتکب شدن یک اشتباه کوچک مسببات مرگ پدر معنوی خود احمد شاه مسعود را فراهم نمودند.
ببینید همین آقای سیاف بودند که شرایط ورود تروریستان عرب مراکشی را به خواجه بهاوالدین مساعد ساختند که در نتیجه آقای مسعود قربانی شان گردید.و در وقت تدفین جنازه مسعود بیانیه دادند که زمانی که پدر من وفات نمود من 8 یا 9 ساله بودم اما خود را یتیم احساس نکردم.اما بعد از مرگ مسعود خودم را واقعآ یتیم احساس نمودم.زهی فرزند دانشمند!!؟؟ و علامه.
حال این علامه بزرگ که دایره المعارف های بزرگ دنیا را اصلاح میکنند و آثارشان در دانشگاهها تدریس میشود،و هزاران شاگرد فاضل مثل شما تربیه کرده اند، اینقدر جاهل تشریف داشتند که دوست ، همرزم و به اصطلاح خودشان پدر شانرا قربانی نمودند،به یقین این اشتباه شان از علمیت جناب سیاف سرچشمه نگرفته بود.اگر این مرد عاقل میبود، مرتکب این حماقت بزرگ و اشتباه غیر قابل عفو نمیشد.چه تضمینی از این مرد وجود دارد که در آینده مرتکب چنین اشتباهاتی نگردد؟ پس امکان آن موجود است که علیرغم همین صفاتی که شما برایشان قطار فرموده اید مرتکب آن چنان اشتباهاتی جدیدی گردند که اینبار همه ملت را بدست تروریستان و یا سایر آدم کشانی از قماش خود شان بسپارند.پس عدم تماس فراوان آقای کرزی هم شاید در همین نکته نهفته باشد.چرا میگویند که دشمن دانا بهتر از دوست نادان است.و دوری از همچو شخص نادان خوش لباس وظیفه هر فرد میباشد.
محترم قشلاقی! ضمنآ شما نوشته اید که آقای سیاف 67 ساله اند.به نظر اینجانب این شخص باید به تقاعد سوق داده شود.در تمام نقاط جهان توقف کار بعد از سن و سالی مشخص در قوانین تصریح یافته است.حتی در کشور عزیز ما نیز برای تقاعد، سن خاصی را قید نموده اند.این یک عمل تصادفی نیست. در عمل ثابت شده است که انسانها از نگاه جسمی و روانی بعد از سالیان متمادی زندگی، دچار کسالت وخستگی شده و وجود افراد سالخورده نمیتواند مثل یک تن جوان و بالغ فعالیت درست و مکفی نماید.حافظه این افراد رو به ضعف میرود وعملکرد شان بصورت اکثر عقبگرایانه میباشد.برای اکثر این افراد سالخورده، ارزشها و شیوه های کار مطابق همان عادات آموخته شده دوره جوانی شان است.اینها تغییراتی که در محیط شان واقع شده نپذیرفته و یا حد اقل به مشکل قبول مینمایند.در شرایطی که جهان با شتاب زیاد بطرف تحولات و پیشرفت در حرکت قرار دارد ، توظیف یک پیرمرد سالخورده کهنه فکرمثل سیاف ، جامعه را بطرف عقب و انحطاط رهنمون خواهد شد. و نه بطرف پیشرفت به جلو.
علاوه بر این این چه رواج نا میمون در کشورماست که یک فرد میخواهد مادام العمر در پست خود و یا یک پست عالی دولتی و یا حزبی باقی بماند.مثال دیگر از همین ردیف جناب مجددی اند که آن هم از پروفیسور هایی از قبیل سیاف است و با وجود ضعف جسمی،عقلی و روانی ،هنوز مثل یک مجسمه بر ریاست سنا ،خویش را محکم گرفته است.
30 جنوری 2011, 22:09, توسط بابک روشن ضمیر
متباقی گقته های شما نیز اغراق است.تشریح جزئیات وقت زیاد را میگیرد اما مشت نمونه خروار یکی از این دروغهایی که سوگند به درست بودنش خورده اید مثال ذیل میباشد.
شما مدعی هستید که جناب سیاف با تمام لهجه ساکنین کشور آشنایی دارد.این یک ادعای ظاهرالکذب بوده و مستحیل میباشد.من یقین دارم که جناب سیاف این گفته های شما را که سوگند خورده اید واقعیت دارد نیز تصدیق نخواهد نمود.به یقین این علامه شما با زبان و لهجه های نورستانی، پشه ای، بلوچی،ازبکی، ترکمنی وووو آشنایی ندارد.ممکن است از هر زبان چند جمله را بداند اما نه با این سطحی که شما تملق فرموده اید. در مورد معلومات جغرافیایی آقای سیاف نیز تصدیق شما کافی نیست.شما خود از جغرافیه انسانی و طبیعی و یا زبانی مردمان کشور ما چقدر معلومات دارید که خود را در سطح تصدیق کننده دانش آقای سیاف میشمارید؟
در بین تمام نوشته شما ممکن است بعضی قسمت ها واقعی باشند.مثلآ همین جمله ذیل تان:"| به عبارت دیگر؛ همین ادارهء امروزی با وجود همکاری خارجی ها در داخل کشور مرهون خود گذری، دقت و مصلحت بینی استاد سیاف است و کرزی همان وقت میتواند از بحران نجات یابد که مشورهء استاد سیاف را بگیرد."
خدمت تان باید به عرض برسانم که اداره امروزی ازجمله فاسد ترین ادارات طول تاریخ کشورو امروز در جهان میباشد. اگر یکی دو کشور افریقایی نمیبود، به یقین لقب قهرمانی در فساد اداری، رشوه خواری، قوم پرستی،خرافات گرایی،خیانت و سرقت از اموال عمومی وغیره در جهان از آن ما میبود.پس حال برای من واضح شد که این مقام را کشور ما از برکت همین علامه نادان بدست آورده است.پس به یقین اگر استاد سیاف از موقف این دولت خبر ندارد پس ادعای علمیت نکند.و مدعی بدست آوردن کرسی ریاست شورای ملی اش نباشد.اما اگر از همه اوضاع و احوال مطلع است و بر آن چشم پوشی میکند باز هم علمیت و وجدان خویش را زیر پا گذاشته است.چگونه ملت ما به کسی که یا نمیداند و چیزی نمیگوید و یا اینکه میداند اما خاموش است اعتماد نماید؟در آینده چه تضمینی وجود دارد که این جناب قدم به حرکت جهت منافع ملت بردارد؟
محترم جناب قشلاقی! شاید بهتر خواهد بود که یک رژیم مثل ایران با تیوری؟؟!! ولایت فقیه ساخته شود و در آن رژیم جناب سیاف در مقام ولایت فقیه،با در نظر داشت احکام مذهب وهابیت، نقش خامنه ای را در افغانستان بازی نماید.چون با تعاریف شما از آقای سیاف من متوجه شدم که پست ریاست شورا برای این شخص فاضل خیلی کوچک و اندک بوده و سبب کسر شان ایشان میگردد.
هموطنان گرامی! کشور افغانستان بعد از سه دهه جنگ خانمان سوز داخلی و دفاع در مقابل انواع تجاوزات خارجی، نیاز به باز سازی بنیادی در تمام عرصه ها دارد.تمامی امکانات اساسی کشور به شمول راهها ، بند های برق ، بند های آبگردان، زراعت و محیط زیست، فابریکات،مکاتب و هزاران تاسیسات عام المنفعه ما منهدم گردیده و یا به شدت آسیب دیده است.بزرگتر از اینهمه ضرر های مادی،ضرر های انسانی ماست که با ارزش تر از همه چیز هاست. نسل های از هموطنان ما در محیط خشونت و تنفر آور جنگ بدنیا آمده و در آن بزرگ شده اند.صد ها هزارطفل یتیم و بی سر پرست،صد ها هزار خانواده یی که شیرازه زندگی شانرا جنگ از هم دریده است،صد ها هزار بیسواد و میلیونها آواره،فقر و فحشا ، بی قانونی و قانون گریزی ، زورگویی و وووووو هزاران مشکلات دیگر از قبیل بیسوادی ، کمبود کادر های علمی و از بین رفتن افراد مسلکی ،زمینهای پر از مین، فابریکات تخریب شده و مکاتب سوخته و انسانهای خشمگین زورگو و غیر صادق وووو....
در همچو شرایطی که کشور ما در لحظات حساس حیات سیاسی و اجتماعی اش قرار دارد تا نظم و قانون مداری جاگزین قانون شکنی ها گردد، ما نیاز به یک پارلمان سالم و یک مرجع قانون گذار عالم و آگاه و واقعبین داریم.و این پارلمان یا شورا نیاز به یک رهبری سالم و واقعبین و معتقد به ارزشهای انسانی و مترقی دارد.شورایی که قادر باشد منافع ملت را تشخیص بدهد، برای وزیران سالم رای اعتماد داده و اعمال و کارکرد های آنها را کنترول نماید.شورایی که قادر باشد بودجه تهیه شده مملکت را اصلاح ویا تعدیل نماید .توجه به صحت مردم داشته وبتواند میزان مرگ و میر را پاهین بیاورد.توجه به محیط زیست نموده و قوانینی که حافظ حیات انسانها و حیوانات و نباتات باشد، تصویب نماید. از حقوق بشر در سطح جهان مطلع بوده و بتواند عدالت اجتماعی و مردمسالاری را نهادینه نماید.
ببینید! تقریبآ نصف بودجه عادی ما از منابع خارجی تمویل میگردد.بخش اساسی بودجه انکشافی ما از کمک های خارجی ساخته شده است.این دو بر علاوه تمامی کمک های خارجی میباشد که بصورت مستقل در بخش های مختلف به شمول زراعت، راه سازی، اعمار مکاتب،شفاخانه ها و کمک های نظامی برای روی پا قرار دادن اردو و پولیس ما هزینه میگردد.دوستان گرامی این را قبول کنید که کشور ما غریب و ناداربوده وما ملت فقیری هستیم.کشور ما با تاسف در مرحله قرار دارد که هنوز قادر به راه رفتن با پا های خود نمیباشد.واین از برکت همین علامه سیاف هاست .دوستان ! اگر آن کمک ها بلاعوض را به یک طرف بگذاریم، کشور ما و ملت ما بطرف قرضدار شدن در حرکت میباشد.این مسئولیت را باید درک کنیم که کم کم ما زیر بار قرض های خارجی فرو میرویم و روزی این مبالغ را فرزندان ما همراه با مفاد بانکی اش دوباره خواهیم پرداخت.مبالغی را که سردمداران رژیم مشغول حیف و میل شان میباشد.پول هایی را که بخاطر سرکسازی قرض میکنیم و هنوز دوسال نگذشته این جاده ها دوباره تخریب میشوند.اما ما این پول ها را یا باید بپردازیم و یا با گردن کج در پاریس زانو بزنیم و اعتراف به افلاس کنیم تا قروض ما بخشیده شود.در چنین شرایطی کشور ما نیاز به افراد صادق و از خودگذر نیاز دارد تا خون خویش را فدای وطن خویش نماید.اینکار از آقای سیاف پوره نیست.این شخص خود در فساد و تجمل غرق است.وتبلیغ تقوایش را جناب قشلاقی میکند.اگر این سیاف شخص پاک نفسی است، پس بیاید و منابع و طرز بدست آوردن دارایی های خود را برای ملت ما شرح بدهد.
آقای قشلاقی! به من چه مربوط که سیاف حزب دارد و تلویزیون دارد و کتاب مینویسد و فتوای شرعی میدهد و شیخ الحدیث است و از صنف یازدهم جهاد میکند.و دایره المعارف اصلاح میکند.ملت به شخصی نیاز دارد که آگاه با قانون و قانوسازی بوده ،تابع قانون بوده و قانون را نخست بالای خود تطبیق نماید و قادر باشد بودجه نادرست حکومت را اصلاح و از آن مراقبت نماید.و متباقی کار هایی که در فوق عرض کردم در عمل پیاده نموده بتواند.برای ملت ما در قدم نخست ارتقای سطح زندگی شان و ایجاد یک جامعه ای آرام و مطمئن و قانون سالار و یک محیط انسانی و یک محیط زیست پاک ، بالاخره یک لقمه غذای سالم و غیره حایز اهمیت میباشد و نه ساختن یک تلویزیون که انواع استنجا را شرح بدهد.و یا حزبی که ایدیولوژی طالبانی را شرح بدهد.البته این به آن معنی نیست که اینجانب از آقای قانونی انتقاد نخواهم کرد.چون این نامه به پاسخ نوشته جناب قشلاقی نوشته شده از حاشیه روی اجتناب نمودم.بقیه باشد برای یک زمان دیگر.
امیدوارم روزی کشورعزیز ما از شر این گونه افراد شریر،مرتجع، ظالم و محیل رهایی یابند.
با احترام روشنضمیر
31 جنوری 2011, 00:57, توسط sammie
آقاي بابك روشن ضمير
شايد سياف در قتل احمد شاه مسعود دست داشت ولى اين هيچ وقت سابت نشده و حتى نزديكان مسعود اينرا رد ميكند.
شما از يك جنايت سياف ياد ميكنيد كه هنوز صد در صد معلوم نيست كه آيا صحت دارد يا نه ولى چطور يادى از افشار نكرديد؟
افشار كه يك جنايت مستقيم از طرف سياف و مسعود بود و اين بدترين فاجعه در تاريخ سيا افغانستان را اينها بوجود اوردند هزاران مردم ملكى و بيگناه را كشتند و مردم افغانستان تا اينكه نام سياف را ميشنوند يكبار افشار در ضحن مردم دوباره جلوه ميكند و جالب اينكه شما از سياف و جناياتش نام برده ايد ولى هيچ اشاره به افشار نكرده ايد
31 جنوری 2011, 04:51, توسط southia
مزاری :
Bina دختر نیست ؟ همیشه خوده دختر معرفی نموده است و تو او را بصیر بینا صدا میکنی ؟
31 جنوری 2011, 05:18, توسط Roshan
دوست عزيز سوتيا جان. فكر كنم كه همشيره محترم تان پاسخ اين سوال تانرا بدهد.
31 جنوری 2011, 10:06, توسط صالح
حتما با همشیره محترم خود تجربه کردی ؟
31 جنوری 2011, 10:08, توسط صالح
یعنی شما میگویید که بزک پنجشیری بز نه خر بود که به این سادگی یکبار فریب سیاف را خورد و مردم افشار را قتل عام کرد، یکبار فریب جنرال های کمونیست را و یکبار هم فریب جنرال بابر .... ؟
31 جنوری 2011, 11:12, توسط صالح
sammie
سخنان آقای بابک در قاموس بزرگان، سخنان غیر مسولانه و سخنان آقای قشلاقی ابلهانه ترجمه میشود
و خصوصا اگر حرف های بابک را با کتاب آقای مامون مقایسه کنید - پس خواهید گفت وای به حال این مردم
31 جنوری 2011, 21:33, توسط بابک روشن ضمیر
آقای سمیع درود بر شما!
از مطالعه نوشته شما به این نظر رسیدم که یا شما تبصره مرا با دقت کافی مرور نکرده اید و یا نوشته من تا اندازه یی کافی واضح نبوده است.در صورتیکه تقصیر از من باشد، با عرض پوزش میخواهم در زمینه کمی روشنی بیاندازم.
آقای سمیع ! در نوشته فوق،آقای قشلاقی یک فهرستی در چند پاراگراف از صفاتی که مورد پسند شان قرار گرفته برای سیاف تهیه وترتیب نموده و درآن چنان به اغراق رفته اند که با کمی دقت به ساختگی و بی ارزش بودن آن پی میبرید.البته من مشت نمونه خروار به یکی دو مثال شان در نوشته قبلی اشاره نموده ام.
پس از جمع نمودن همه صفات و برتری های سیاف به این نتیجه رسیده اند که سیاف از چندین جهت شخص کامل و فاضل و عالم میباشد.( مراجعه کنید به نوشته آقای قشلاقی) و حق نشستن به کرسی ریاست شورای ملی حق غیر قابل انکار اقای سیاف است.من از یادآوری توطئه قتل مسعود در سنبله 80 و نقشی که سیاف در این توطئه بازی کرد خواستم بگویم که این دانشمند فاضل ،نیز از خطا و سهو مبرا نبوده و میتواند مرتکب اشتباهات به مراتب خطرناکتر و یا بد تر از دیگران گردد که گردید.
وقتی تروریستان عرب توطئه قتل مسعود را طرح کردند و آن دو نفر روزنامه نگار ساختگی رااز بلژیک وارد افغانستان نمودند، برای نزدیک شدن به مسعود ،در تماس با سیاف شدند.چونکه سیاف از سالها به اینطرف با اعراب رابطه داشت. پس وارد شدن به شمال از طریق تماس باسیاف نه جلب توجه زیاد مینمود و نه سئوظن بوجود میاورد.بدین ترتیب تروریستان به دقت نکات ضعف و قوت طرفین معامله خود راانتخاب نموده و پلان خود را گام به گام تطبیق مینمودند. این موضوعی است که خود سیاف بار بار بدان اشاره نموده است.
حال در نقشی که سیاف بازی نموده دو حالت میتواند متصور باشد.یا اینکه سیاف فریب این تروریستان را خورده و بدون اطمینان کافی از درست بودن پاسپورتهای شان و یا مرجع کار شان یعنی روزنامه ای که این تروریستان مدعی خبر نگاری آنرا داشتند و غیره، شرایط نزدیک شدن آنها را با مسعود مساعد ساخت.ممکن اعتماد محافظین مسعود به آقای سیاف سبب شد تا آنها نیز این دو نفر را به حیث روزنامه نگار و یا اشخاص معرفی شده از جانب سیاف دانسته و در قسمت کنترول و تلاشی شان از دقت لازم استفاده ننمایند.گرچند اینکار نیز تقصیر خود این افراد نیز میباشد اما هدف در اینجاست که این آقای سیاف که به قول قشلاقی صاحب اینهمه علمیت و فضیلت دارد چگونه اله دست دو آدمکش قرار گرفت.پس این شخص با ساده لوحی خود میتواند در جریان تصدی پست ریاست شورای ملی باز هم مورد سئو استفاده اشخاص دیگری قرار بگیرد.
حالت دوم آنکه با تروریستان همدست بود.در این صورت باید شخص دروغگو ومحیل و نمک نشناسی و جنایتکاری باشد.انتخاب رئیسی با این صفات اخیر برای کشور ما مناسب نخواهد بود.
محترم سمیع! من هیچ لیستی از جنایات سیاف را ننوشته ام که افشار از قید قلم من مانده باشد که شما گلایه نموده اید.آقای سمیع اگر علاقمندی شما در مورد افشار از روابط قومی و یا مذهبی تان ریشه گرفته باشد، برای من هر کنج وطنم افشار است.من با هر هم وطن من که مورد ظلم سیاف و فرماندهانش و یا گروپهای آدمکش دیگری به شمول همان احزاب تشیع در همان زمان و یا هر جنایتکار دیگری که قرار گرفته باشد احساس همدردی و همدلی مینمایم.مظلوم ، مظلوم است و قربانی ، قربانی است.در این مسائیل برای من قومیت و زبان و منطقه و دین ومذهب شخص قربانی مهم نمیباشد.و به همین ترتیب ظالم نیز نظر به اعمالش مورد محاکمه قرار میگیرد و نه بخاطر ارتباطات قومی و لسانی اش.من وشما کوشش کنیم که در این مسائیل در چوکات انسانیت قرار داشته باشیم و از افتیدن در خندق تعصاب اجتناب نمائیم.
منظور من از یادکردن قتل مسعود از این جهت بود که کسی که از روی حماقت و یا توطئه ، بهترین دوستش را به کشتن بدهد سزاوار اعتماد نمیباشد.حالا این مهم نیست که دوست این فرد کی بود و چه کار ها کرده بود.امیدوارم که هدفم را درک نموده باشید. در یک نوشته کوتاه نمیتوان صد مثال از صد جا داد تا همه راضی باشند.
به سلامت باشید. روشنضمیر
31 جنوری 2011, 21:36, توسط بابک روشن ضمیر
آقای صالح سلام.باز هم خوشحال هستم که نوشته هایی از شما را مطالعه نمودم.خوبتر اینکه اینبار با اسم زنانه پیام ندادید.در هر حال من از صمیم قلب آرزو دارم که بار دیگر به راهی که حجت الاسلام ولید طرزی افشاری مشهدی رفته بود نروید و هوس تمسق بعد از حوادث اخیر دوباره به سر تان نزند.نظریات خوب تانرا پسند میکنم اما از بدو بیراه گفتن و دروغ گفتن تان خوشم نمییاید.نوشته هایی که قبلآ برایتان ارسال کرده بودم دوباره از سر مطالعه نمائید.اگر بالای نوشته های من انتقاد کنید ناراحت نمیشوم بلکه برعکس اگر حرف تان درست بود از آن استفاده خواهم کرد.اما در ذیل برای شوخی هم که شده باشد دو نوشته تانرا در کنار همدیگر قرار میدهم تا خود تان قضاوت کنید که کجای نوشته هایتان عیب دارد.
"سخنان آقای بابک در قاموس بزرگان، سخنان غیر مسولانه و سخنان آقای قشلاقی ابلهانه ترجمه میشود"
جمله دیگر تان که ممکن برای آقای روشن در فوق تحریر نموده اید چنین است:" حتما با همشیره محترم خود تجربه کردی ؟"
من نمیگویم خود تان بگوئید که نوشته دوم تان نظر به قاموس بزرگان ابلهانه است یا غیر مسئولانه؟ علاوه بر آن برای یکبار هم که شده این قاموس بزرگان را از زیر نظر من نیز بگذرانید .حتمآ از دیدنش خوشوقت خواهم شد.مهمتر اینکه نخست خود تان آنرا مصداق عمل تان قرار بدهید.
قابل یاد آوری میدانم که من نیز از دشنامهایی که بقلم آقای روشن به نوامیس مردم عنوان میگردد راضی نمیباشم.امیدوارم روزی اقای روشن از اینکار نا پسند اجتناب نمایند.موفق باشید
30 جنوری 2011, 14:38, توسط صالح
در دوره قبلی غلام یونس جان غیر قانونی با اکثریت ساده رئیس شد
ولی این حق را در این دوره به عبدل جان سیاف نداد
30 جنوری 2011, 21:35, توسط باآمد تغییرنام اوغانستان به خراسان
سلام به دوستان افغانستانی عزیز یک نظر کوتا ه در موردی انتخاباتی مجلس در صورتی که انتخابات در دوری سوم کشید نه شواد ما آقای
محترم
لطف پدرم یا آقای محترم رمضان بشر دوست پیش نیا ت میکونم با انون نامزد مجلس
31 جنوری 2011, 00:39, توسط southia
اوی : تو که خراسانی هستی چوب ده کونت . . ترا چی به مسایل افغانستان برو پیش مهمند ده سر پل بچه بی ریش شو .
31 جنوری 2011, 05:26, توسط Roshan
انتخاب داله مار فضل هادي مسلم يار به جيث ريس مشرانو جرگه برخلاف قانون اساسي است زيرا سناتوري كه از شوراي ولسوالي مي ايد براي سه سال وسناتوران شوراي ولايتي براي چهارسال وسناتوران انتصابي براي ٥ سال در سنا بايد كار كنند. به همين علت بود كه كرزي شيخ الشياطين مجددي كه لعنت خدا بر خاندان وي باد را كه يك سناتور انتصابي بود به حيث ريس مشرانو جرگه انتخاب كرد زيرا شيطان كبير براي ٥ سال تازمانكه تمام سناتوران در سنا راه مي يابند در اين سمت باشند واگر قرار باشد كه سناتوران شوراي ولايتي ويا ولسوالي ها به حيث ريس مجلس سنا انتخاب شوند در اينصورت بعداز تكميل دوره سه ويا چهارساله شان مجلس سنا بدون ريس ميماند واين درقانون اساسي پيش بيني نشده است. اما فضل الهادي مسلم يار كه يك داله ماراست با علم ايزد يار كه خود وي نيز يكي از داله ماران قرن بيست ويك است دست را يكي كردند ودركشمكش هاي انتخابات مجلس نمايندگان خودرا ريس ومعاون معرفي كردند كه اين كارشان از نظر حقوقي اشكال زيادي دارد وشما شاهد خواهيد بود كه اين داله ماران با بروت هاي از دست هاي شان كرده اويزان تر دوباره به كرسي سناتوران خواهند نشست ويك انتصابي به حيث ريس معرفي وانتخاب خواهد شد.
31 جنوری 2011, 11:14, توسط صالح
خدایا این چه افتضاح است.
سناتوران و ریس مشرانو جرگه تا حالا همین مسله بسیط قانونی را نمیداند ولی در سنا راه پیدا کرده است
خدا به حال این ملت رحم کند