برگی از تاریخ جنایات استاد سیاف نمایندهء شیطان در روی زمین
عبدالرسول سیاف که در آوان سرازیر شدن کمکهای شیخ های عرب به مجاهدین به امر عبدالله عزام اسلامگرای ستیزه جوی فلسیطنی واسامه بن لادن به عبدالرب رسول تغیرنام داد یکی ازچهره های خطرناک ومرموز دربین رهبران مجاهدین سابق میباشد.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
عبدالرسول سیاف که در آوان سرازیر شدن کمکهای شیخ های عرب به مجاهدین به امر عبدالله عزام اسلامگرای ستیزه جوی فلسیطنی واسامه بن لادن به عبدالرب رسول تغیرنام داد یکی ازچهره های خطرناک ومرموز دربین رهبران مجاهدین سابق میباشد. آقای سیاف قبلا استاد دانشکدهء شرعیات دانشگاه کابل بوده وتا درجهء ماستری درعلم حدیث در دانشگاه الازهر مصر تحصیل نموده است. قرار گفتهء یکی از استادان سابق شرعیات بنام( پوهاند ش) که معتقد است: اگر کسی بخواهد شیطان را درهیکل انسان ببنید کفایت میکند که نگاهی بطرف سیاف بیندازد.
زیرا سیاف میتواند تجسم عینی ازشیطان باشد. پوهاند( ش) قصه های دردناکی دارد او میگوید که: در اواخر حاکمیت دکترنجیب الله من باتعدادی ازاستادان شرعیات خواستیم که کابل را ترک نموده ودر دانشگاه که سیاف بنام دانشگاه دعوت وجهاد تاسیس کرده بود به اولادهای مهاجرافغانستان مصدر خدمت گردیم. ولی بدبختانه نمی دانستیم که ما اصلا با ابلیس روبرو می شویم وازکردهء خویش پشیمان خواهیم شد. او میگوید: زمانیکه ما به پشاور رسیدیم به سیاف اطلاع دادیم که ما چند نفر استادان شرعیات کابل مهاجر شده ایم ومیخواهیم حالا در دانشگاه که تو تاسیس کرده ایی مصدر خدمت شویم زیرا یکعده افرادیکه در آنوقتها با پشاور رقت آمد داشتند بما باغهای سرخ وسبز زیادی را ترسیم کرده بودند، که تفصیل تمام آن گفته ها وقت زیادی را دربرمیگیرد، آنها راست ودروغ یگان یگان پرزه هارا ازسیاف بما می آوردند که در آنها سیاف ازما میخواست که باید به کمک ویاری اش بخاطر ایجاد یک دانشگاه اسلامی دردیارهجرت بشتابیم. آقای استاد (ش) میگوید ما چند نفر استاد قبلا باهم مشوره کردیم که آیا به صدای سیاف لبیک بگوئیم یانه دربین ما استاد (قدیری) که خود از پغمان بود وبا سیاف نسبتهای خویشاوندی نیز داشت بما گفت که او مردم ! والله پشیمان می شوید. من ضمن اینکه شاگرد وی هستم خویشاوند وی نیز هستم. نکنید! که خدای نخواسته پشیمان می شوید ناحق خودرا سرگردان نسازید سیاف ،حالا سیاف سابق نیست ، او حالا ارزش هیچ قربانی را ندارد. استاد حاتم یکی از استادان دیگر، که ازفارغان مصر بود رو به قدیری کرده گفت : قدیری! تو یکنفر دراقلیت قرار داری بناء نمیشود رأی ونظرتورا صائب دانست. توکل بخداوند ما بخیر میرویم هرچه بادا باد.
استاد (ش) میفزاید : ترس ما در آنوقتها ازپوهاند عبدالعزیز بود که با دکترنجیب الله روابط وقرابت فامیلی داشت پوهاند عبدالعزیز که حالا معاون دادگاه عالی است درآنوقت در دانشگاه اسلامی جدید التأسیس دکترنجیب الله ، رئیس دانشکدهء فقه وقانون بود. باهمه احتیاط کاریهای ما بازهم وی بالای ما شکی شده بود که باهم سرگوشی های غیر معمولی داریم وی این احساس را کرده بود که شاید ما تصمیم ترک وطن را داریم ولی ازسبب هرمصلحتی که بود باما چیزی نمیگفت. خلاصه اینکه ما چند نفراستاد همه ترک خانه وکاشانه کردیم وراهی دیار هجرت گردیدیم ، بشمول مرحوم مولوی فضل من الله فضلی که درآنوقت رئیس عمومی مدارس دینی در وزارت تعلیم وتربیه بود همه یکی پی دیگری بدیار هجرت رسیدیم. ما قبلا درکابل با سیاف درزمانهای ظاهر شاه و داوود شاه ، شناخت کافی داشتیم همیشه باهم در محافل خوشی ونشست های استادان باهم می دیدیم و حشر ونشردوستانه وبی آلایشی داشتیم با یکدیگر دریک فضای انس وصمیمت بسر می بردیم. اما زمانیکه به پشاوررسیدیم آهسته آهسته پیشگوئی های همکار ما قدیری بزرگواررا پیش چشمان خویش میدیدیم .
سیاف، بعدازلیت ولعل بسیاری سرانجام، وقت ملاقات را برای ما داد وما در اولین ملاقات دانستیم که وی آن سیاف قبلی نه بلکه سیاف امروزی است.
در اولین نگاه ، برای ما معلوم شد که این هیولا چقدر ظاهرا وباطنا تغیر کرده است وی را درجمع ازهواداران مسلح وبدماشان چرسی وبنگی وی یافتیم. او اکنون برما چنان فخر میفروخت تو گوئی که دیگر هیچ کسی درافغانستان به سطح وی نه مجاهد بوده ونه هم ازین کشور دفاع نموده است. او غیر مستقیم چنان بما فهماند که اگر سیاف درقطار کشته شده های نهصت اسلامی کشته میشد دیگر کشوری بنام افغانستان امروز وجود نمیداشت. چنان احساس کردیم که سیاف حالا هیچ احدی را در وطندوستی وخدا پرستی وجهاد فی سبیل الله با خود رقیب نمی داند توگوئی که تمام بار غمهای دنیا را او حمل می کند و مسؤولیت اصلاح تمام کرهء زمین را خداوند بوی سپرده است.
من که این حالت را مشاهده کردم بعد ازتبادل چند کلمه میان ما، وی مارا عتاب کرده وبایک زهرخندی گفت: استادهای محترم فکر کنم که حالا ازترس راکت های سکربیست مجاهدین گریخته اید؟ این سخن درآنزمان واقعا بالای ما تاثیر بدی کرد چاپلوسان ومتملقین حوالی وی همه قهقه خندیدند وما واقعا هیچ جوابی نداشتیم اما این سخن را بحیث یک مزاح تحمل کردیم. بعدازین ملاقات مختصر، وی گفت بامعذرت که من جائی دیگرهم ملاقات دارم ومیخواهم آنجا بروم ، خوب شد که شما تشریف آوردید ان شاء الله بار دیگر دریک فرصت مناسب، شمارا ملاقات خواهم کرد. این را گفت وازجابرخاست ویک جمع غفیری ازمردم مسلح وغیر مسلح نیز باوی برخاستند. ما چند نفر استادیکه یکجا ازکابل بانیت صاف واخلاص بی پایان سفرکرده بودیم خودرا نهایت تحقیر شده احساس نموده ویکدیگرخویش را ملامت نمودیم وباهم گفتیم که والله قدیری راست میگفت وما اشتباه کردیم ازبین رفقای ما مولوی صاحب فضل من الله فضلی که از سابق بامولوی محمد یونس خالص روابط دوستی وشایدهم پیوند سازمانی داشت ودرضمن برادرش مولوی عنایت الله ابلاغ نیز بین کویت وپشاور دررفت وآمد بود توانست که تا حدی ازگرد و غبار این حقارت وتوهین درامان بماند ولی او نیز مانند ما یکبار مورد حملهء قلمی ومطبوعاتی قرار گرفت (که تفصیل آنرا آقای "پوهاند ش" چنین بیان میدارد):
مولوی قیام الدین کشاف ومولوی محمد گلاب بشار که درحاکمیت های ظاهرشاهی وداوودشاهی درمربوطات وزارت اطلاعات وکلتور چون رادیوی افغانستان ومجلهء پیام حق با مولوی فضل من الله فضلی همکار بودند بعوض اینکه از پیوستن یک همکار قدیمی شان در دیار هجرت خوشحال شده باشند برعکس زیرنامهای مستعار درجرایدکه دراختیار داشتند زهر خویش را مانند مارکفچه علیه ما خالی نمودند.
در آن هنگام میزان نشرات طباعتی بی کیفیت درسطح تمام تنظیمهای جهادی درپشاور به حد اعلای خویش رسیده بود. هرشخصی که قبلا درزمان حکومتهای گذشته درافغانستان ، قدرت نوشتن یک عریضه را درکابل داشت با ورود کامپیوتر ورایانه درپشاور توانسته بود یک جریده ویا یک نشریهء خبری بی کیفیت را به حمایت مالی یکی ازرهبران نتظیمهای جهادی افتتاح کند . روزی دریکجا نشسته بودیم که یکی از دوستان جریده ای را بمن نشان داد که کسی به کدام اسم مستعار به زبان پشتو به مهاجران افغان هوشدار داده بود که: دولت داکترنجیب الله یکتعداد استادان دانشگاه کابل را دربین مهاجرین فرستاده واین استادان که تادیروز درزیر سایهء کمونیزم می رقصیدند و بررژیم های کمونیستی مدح وثنا می گفتند وهم دررادیو وتلویزیون رژیم مزدور، قرآن را به نفع کمونیستها ترجمه وتفسیر میکردند حالا به دستوررژیم کابل میخواهند درمیان مهاجرین کارسیاسی کنند باید تمام مهاجرین اعم ازمرد وزن چهره های کثیف وخائن این استادان را بشناسند وفریب تبلیغات زهراگین این عناصرمزدوررا نخورند. نویسنده ازهیچ کدام ما بصورت مشخص نام نبرده بود اما مرام ومطلب خویش را چنان واضح بیان نموده بود که حاجت به گرفتن نام نبود. من وتعدادی ازهمراهانم این جریده را با خود گرفته نزد مولوی صاحب فضلی رفتیم. مولوی صاحب فضل من الله فضلی چنانچه گفته شد، نسبت بما در وضعیت خوبی قرار داشت اونزد مولوی خالص ازقرب ومنزلت خاصی برخوردار بود زمانیکه ایشان را ملاقات کردیم بعداز چند دقیقه صحبت، من جریده را برایش نشان دادم وبه شوخی برایش کفتم این اعمال نامه ات است باید آنرا بدست چپ بگیری.
وی خندیده وگفت خدا خیرکند ، من همان آیة قرآنی را برایش خواندم که خطاب به مجرمین درروزآخرت گفته میشود بخوان اعمال نامه ات را که کفایت میکند این روز برایت برای محاسبه.، بعداز خواندن مضمون وی واقعا متاثر گردیده وگفت: این موضوعات متاسفانه درپشاور زیاد است ، من قبلا هم این نوع نوشته را بدست آورده بودم وآنرا به مولوی صاحب خالص نشان دادم وی که درزمینه تحقیق کرد بالاخره معلوم شد که صاحب امتیاز این نوع جراید مولوی صاحب کشاف است، ولی زیرنام مستعار چنین چرندیاتی را نوشته کرده وعقده گشائی میکند، شما نباید زیاد بالای اینگونه مسایل حساب کنید جنگهای قلمی میان مهاجران وعلمای دینی درپشاور خیلی زیاد است. ولی بازهم من با مولوی خالص درین باره صحبت میکنم وشما نباید زیاد تشویش بخود راه دهید، حالا هرچه باشد شما دوباره کابل رفته نمی توانید واگر بروید مجبوراستید یا اعدام وحداقل کنج زندان را قبول کنید یاهم درتلویزیون کابل به نفع داکترنجیب الله توبه نامه را نوشته و تبلیغات ضد مجاهدین را آغاز کنید که بزرگترین دست آورد داکترنجیب الله خواهد بود، فعلا همه درکابل خبرشدند که ما وشما بصورت دسته جمعی به پاکستان آمدیم دررادیوها مصاحبه کردیم رژیم نجیب الله را محکوم نمودیم، مصالحهء ملی وی را رد نمودیم دیگر پل های عقبی خویش را خودما خراب کرده ایم ولذا عاقلانه نیست که بار دیگر خودرا رسوا بسازیم. بهتراین است که مطابق همان ضرب المثل مشهور که میگوید: اقتیدی ؟ بلی ! ولی افگار شدی؟ نه عمل کنیم .دیگر چاره نداریم ما وشما با رهبران تنظیمها ملاقاتهای جدا گانه کنیم وهرکدام را بصورت علیحده بفهمانیم که ما برای جاسوسی ویاتخریب نیامده ایم.
پوهاند (ش) در ادامه میگوید: بعداز مشکلات زیاد، خلاصه سرانجام یکتعداد ما استادان در دانشگاه دعوت والجهاد سیاف بحیث استاد جذب گردیدند. اما چند روزی نگذشته بود که یکی ازمسؤولان دانشکدهء شرعیات که جوانی ازولایت تخار یا بدخشان بود درخفا برضد ما به محصلان طوری فهمانده بود که سخنان این استادان را بصورت مخفی صبط نوارکنید وکوشش کنید که درحین تدریس آنهارا سوال پیچ نمائید وآرام شان نگذارید.
ما ازپیشامد بداخلاقانهء شاگردان درک می نمودیم که وضعیت ازچه قرار است. یک روز یک محصل را به شکلی راضی ساختم وگفتم که علت این نفرتیکه شما ازما دارید چیست؟ وی ازجیب خویش یک نوار ضبط صوت کوچک را کشید وگفت که این را بما فلانی داده وگفته است که صحبت های شما را دررابطه به عربها مذهب، وسلفی و نقش منفی سلفیزم وغیره ضبط کرده وروزانه یک نواررا تقدیم رئیس دانشکده نمائیم.
خوب خلاصه اینکه ما توانستیم که رئیس دانشکده را نیز ازخود سازیم وروزی وی را نیز متقاعد سازیم که حقیقت را بما بگوید: وی روزی قسم خورد که والله بالله تالله که من شخصا دربارهء شما هیچ سوء ظن ندارم اما من تابع امر هستم شخص سیاف مرا وظیفه داده تا شما را زیر کنترول داشته باشم. بعد روزی فرا رسید که خود این آقا بواسطه افراد دیگری تخریب وکنترول میگردید . روزی که میدانستم که سخت رابطه اش با آن جوان تخاری برهم خورده مرا تنها خواست و به پشتو گفت: استاد این آدم را که من مقرر کردیم به استشارهء استاد ربانی این کاررا کردیم که خفه نشود ورنه متوجه باشی که این آدم از همان ستمی های خطرناک است که درسایه ء هرپشتون میخ میکوبد. من که درکابل نام ستم وستمی را زیاد شنیده بودم به هیچ صورتی باورم نمی شد که در دیار هجرت این نامها بکار رود. اما برای اولین بار اززبان سیاف این را شنیدم . من پرسیدم که استاد! این گپ ها این جا هم است؟ گفت پشت گپ نگرد که خود ربانی وموسی توانا کله صد طاهر بدخشی وباعث را خاریده اند. اما ازاینکه تو پشتون استی این سخن را بتو گفتم که متوجه این نفر باشی که خیلی خطرناک است . اما این زمان دیگر دیرشده بود که وی مارا نیز برعلیه دیگران تحریک کند. ما هم موقع را غنیمت دانسته خیلی عمیق تر درپوست اش جا گرفتیم وامتیازات خوبی را بدست آوردیم .
زیرا ما میدانستیم که وی بهمین شکل که آن جوان تخاری را بما ستمی معرفی کرده بود مارا نیز نزد وی سکربیست واجنتهای کی گی بی وخاد معرفی کرده بود که باید همیشه در تشنج ونزاع بسر می بردیم ولی چالهایش نزد ما افشا شده بود وما درظاهر خودرا نزدش احمق جلوه میدادیم . خلاصه اینکه درین بازی های شیطانی وجنگ اندازیها وایجاد فضای بی اعتمادی میان استادان، سیاف بحدی ماهر و ورزیده بود هزار شیطان نزدش استغفار میخواند.
پيامها
20 سپتامبر 2012, 15:30, توسط احمدخان "قریشی"
سلام احترامات خودراتقدیم میکنم به محترم استادسیاف.بنده همیشه سخهای اسلامی ودلنشی استادسیاف رامیشنو.اگردشمنان افغانستان پست رزیل بی غیرت بی همت از کلامهای محترم استاد سیاف بشنوندوعملی کنند ازکارهای نامشروع خود دست بردارند بخداقسم میخورم دیگردرافغانستان انتهاری نمیشودنمیشود.کسانیکه این کاریحودنصراوی راپیش میبرنداینها انسان نیستندیک مسلمان واقیعی هیچ وقت این کارهاراانجام نمیدهندجای آنهادوزخ است خداوند متعال آنهاراهیچ وقت نمیبخشند.درددل بسیاراست خداوندیارمددگارشما.اگرکدام اشتباه درمتن خودکرده باشم مرابه برگواریتان ببخشید
17 فبروری 2013, 08:47, توسط hamid
محترم احمدخان! چنين معلوم ميشود که سخت تحت تاثير استاد شياطين قرار گرفته ای . اگرچه خودت به شکلی اعتراف نموده ای که ( از کلام های محترم سياف بشنوند وعملی کنند . ازکارهای نامشروع خود دست بردارند بخداقسم ميخورم که ديگردرافغانستان انتحاری نمی شود) بلی شيطان هم فرشته مقرب بود ولی دراثر عمل زشت رانده شد و خداوند تعالی خودش وی را لعنت فرستاده است . سياف چالباف هم گپ های خوبی ميگويد ولی آنچه عمل انسانی واسلامی است اجرا نمی کند . چنانچه به دستور وی ودرزمان قدرت نمرودی اش برمردم مسلمان آبشار چه گذشت . لطفاً يکی ازباشندهگان آبشار را پيداکن که سن وی بالاتر ازسی سال باشد تا چشم ديد خودرا برايت بيان کند . بعداً ميدانی که سياف در نيرنگ وچالبازی سر شيطان را خاريده است. اگر اوازشيطان پيشقدم تر نمی بود هيچگاه بالای احمد شاه مسعود راه جوری کرده نميتوانست واسباب کشتن اورا فراهم ساخته نمی توانست. پس احمدخان عزيز ازاين به بعد عمل انسا نهارا ببين نه گپ زدن های مفت شان را . عقلمند باشی
24 فبروری 2013, 07:17, توسط G.H.A
سلام به نظر من این حرف ها در باره استاد تماماً سلیقه یی و بی اساس است و کسانی این چنین حرف ها و توضیحات را در باره استاد سیاف و دیگر رهبران جهادی و در باره جهاد و مقاومت میدهند که در آن زمان به عیش و نوش در آن زمان بودند و با آغاز جهاد و مقامومت مردم مسلمان افغانستان کارو بار و عیاشی و شان به ختر مواجه شد ه است و حالا میخواهند نامهای شیطان دزد چپاولگر خیانت کار و دیگر نامها را برای مجاهدین داده اند و همین حالا که باشما حرف میزند خود فروخته شده امریکا اسراییل و انگلیس و دگیر کشور های منطقه و جهان هستند و حا لا که برای شان فرصت دوباره محیا شده است باز هم میخواهند از فرصت استفاده نموده نام جهاد و مقاومت مردم مسلمان افغا نستان را بد بسازند و خود را برای بادار های خود خوب جلو ه بدهند و همین کسانی که این کارها اضحارات را برای شما کرده اند از همین راه نفع زیادی را به دست آورده اند و همین حالا در حالت خوب اقتصادی قرار دارند و از راه جاسوسی و بدنام کردن جهاد و رهبران جهاد به مقام ومنزلت خوبی دنیوی رسیده اند با احترام
M.G.a
26 مارچ 2014, 07:29, توسط hamid
برادرمحترم GHA : چیزی که به چشم دیده شود وازآن انکارشود ازواقعیت چشم پوشی بوده واین عمل انسانی نیست . سیاف که احادیث پیغمبرخدارا نقاب ساخته وتحت آن آدمکشی، غصب زمین ودارایی عامه را انجام میدهد این همه را نادیده گرفتن هیچ وجدان انسان قبول نمی کند .بلی سیاف قبل ازجهاد چه داشت واکنون چه دارد برای همه گان معلوم است . نه تنهاسیاف آنانیکه خودرا تکه داران اسلام میگویند وهرگونه اعمال ضد انسانی واسلامی خودرا توجیه دینی میدهند وانانیکه بخاطرآبادی وطن ترقی وتعالی کارمیکنند اعمال انسانی واسلامی انجام میدهند آنهارا کافر وملحد میگویند . درطول تاریخ این تکه داران ازعقیده پاک مردم ما استفاده کرده ونگذاشته اند که مردم راه درست ومعقولی را برای ترقی وآبادی وطن خویش انتخاب کنند. مردم را برعلیه امان الله خان تحریک کردند واورا کافرخواندند. درحالیکه اگرپلان های امان الله خان بصورت درست تطبیق می شد واین ددمنشان سدراه آن نمیگردیدند اکنون افغانستان ازممالک جهان پیشرفته ومترقی حساب می شد وچشم ما به جیب ودست بیگانه نمی بود .بنام جهاد برعلیه روسها اجیرپاکستان شدند وبرعلیه وطن ومردم خویش آنچه اعمال زشت وغیرانسانی بود انجام میدادند . معلمین را می کشتند ومکتب را خانه کفروالحاد میگفتند. حتی خدمه مکتب را می کشتند . این سرداران اولاد خودرا به اروپا وامریکابرای تحصیل می فرستادند وبرای دیگران میگفتند که اولاد خودرا به مکتب نگذارید که کافرمیشود واین موضوع چشم دید ماست . که تمام اولادهای رهبران جهاد تحصیل کرده غرب اند ولی ازمردم بیچاره ازسوادمحروم اند پس واقعیت ها وچشم دید هارا باید نادیده نگیریم . اگرهمین اکنون هم انسانی باندیشند وبرای آرامی مردم وآبادی وطن صادقانه گام ردارند برای ما قابل قبول اند .والسلام
آنلاین : http://hamid.yahoo.com
8 سپتامبر 2014, 12:17, توسط hamid
استاد سیاف ! شما می گفتید که طالبان را که جنایت کاراند درچهاردروازه کابل آویزان کنند تا برای دیگران عبرت شود. ولی اکنون که همسایه های توونمیدانم که تا چه اندازه به تو نزدیک اند عمل زشت ترازطالبان را مرتکب میگردند چرا طلب جزا نمیکنی ویا چند نفرشان که مجرم متکرراند چرا به جزای اعمال شان نرساندی . درحالیکه کسانیکه زمین های خودرا برای تونمی دادند برای مدت ها در زندان شخصی ات بسرمی بردند وحتی چندین تن آنها سرگم هستند . زمانیکه به گپ شروع میکنی مانند تو مسلمان پاک پیدا نمیشود ولی درعمل تان بدون ازکذب ،دعوت به جنگ ،غصب زمین مردم وزراندوزی ازراه غیرانسانی وغیرمعقول ادامه دارد. بناءً بهتراین است که اکنون مردم تورا وامثال تورا خوب شناخته اند دیگر مردم را فریب داده نمیتوانی ولو اگر قرآن شریف را برگردن خود بیاوزی مردم میدانند که آنهم ازروی کدام هدف شخصی تان است.