صفحه نخست > حقوق بشر > يکاولنگ هنوز عزادار است!

يکاولنگ هنوز عزادار است!

غمنامه ای از جنایت علیه بشریت ونسل کشی؛
احمد بصيربيگزاد
سه شنبه 18 دسامبر 2007

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

اشاره :
این مصاحبه توسط دو تن از دانشجویان دانشگاه کابل تهیه شده و دوست بسیار ارجمندم جناب آقای انصاری نیز در جمع آوری وترتیب آن نیز همت گماشته اند. برای تکمیل این گزارش نگارنده نیز تلاش نموده است که با نگاهی بی طرفانه از زوایایی مختلف، حتی المقدور به غنا مندی آن افزوده باشد.

در سالروز امضاء اعلامیه جهانی حقوق بشر ، رییس جمهور کرزی خطاب به مردم ونهادهای مدنی افغانستان بصورت بی پرده از تطبیق عدالت ، محاکمه جنایت کاران وناقضین حقوق بشری؛ اظهار ناتوانی نموده گفت: دولت افغانستان قادر نیست جنایت کاران جنگی وعاملین جرم وجنایت را به محاکمه بسپارد. این در حالیست که آقای کرزی در زمان تبلیغات انتخاباتی خود به مردم وقربانیان جنگ وعده سپرده بود که مجرمین جنگی را محاکمه خواهد کرد. اظهارات مایوس کننده رییس جمهور مانند آب سردی بود که به دل قربانیان جنایت نشست ونهادهای مدنی ومدافع حقوق بشر را بیش از پیش مایوس ونا امید ساخت. پس از اظهارات رییس جمهور( به هردلیلی که ابراز شده باشد) رسانه های مستقل و نهادهای مدنی افغانستان به نشر مطالب وگزارشات متعدد از موارد نقض عریان حقوق بشری در افغانستان پرداخته اند .

برخی از نهادهای مدنی وحقوقی افغا نستان ، تطبیق عدالت را در شرایط کنونی امکان پذیر ندانسته وآن را باز گشت خونین به گذشته می پندارند که البته این نظریه بیشتر از سوی نهادهای نزدیک به دولت با حمایت برخی کشورهای عضو ناتو ابراز میشود اما سازمان عفو بین الملل سازمان دفاع از حقوق بشر مربوط به سازمان ملل متحد و همچنان کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان خواهان تطبیق عدالت ومحاکمه جنایت کاران جنگی در افغنستان شده و آن را باعث بازگشت صلح وثبات در کشور میدانند که این نظریه از سوی مردم رنج کشیده افغانستان نیز در پروژی عدالت انتقالی مورد حمایت قرار گرفته است.

بنابر این ، وظیفه روزنامه نگاران ونويسندگان دردمند است که به بازتاب وسیع ونگارش وقایع دردناگ گذشته پرداخته و آن را ثبت کنند. از لازمه این کار مصاحبه های متعدد با خانواده های قربانیان وشاهدین این جنایات وتحقیق لازم است که باید انجام شود. تراژدی خونین و نسل کشی مردم یکاولنگ توسط طالبان در سازمانهای مختلف حقوق بشری به ثبت رسیده است برای اینکه از این وقایع خونین ودلخراش گزارشی تهیه وتنظیم گردد علاوه بر مصاحبه های این دو دانشجو ی دردمند من نیز با برخی از این خانواده ها وهمچنین نهادهای حقوق بشری مصاحبه های انجام داده ام".

سيد احمد حسين، از قريه «کته خانه» يکاولنگ نزدیک بازار ميگويد: روزي که طالبان به يکاولنگ آمدند پسر برادرم را که هنوز هشت روز از عروسي اش نگذشته بود، با لباسهاي سفيد، چشمان سرمه کرده و دستان خينه شده بيرون آوردند و بر سر و صورتش آتش گشودند. تپيدن جوان در شط خون و چسپيدن مادر داغديده و عروس نامراد بروي آن جسد گرم از يکسو و صداي شلاق اهريمن مست، سنگدل و سيه چنگال بر پشت و پهلوي آن دو پرنده آشيان سوخته و بي دفاع از سوي ديگر، صحنه اي است که هر روز از برابر کمره حافظه ام عبور نموده و سراپاي وجودم را تکان مي دهد. احمد حسين مي گويد: طالبان آمدند و مرا همراه با شش فرزندم بستند و از خانه بيرون کشيدند. ديري نگدشته بود که ما را همراه با جمع ديگري از بيگناهان در کنار جويي در پشت مؤسسه (اکسفام) در يک صف ايستاده نمودند.

فرزندانم برايم گفتند که برو در کنار آن سه موسفيدي که در گوشه ديگري قرار داده شده اند، ايستاده شو زيرا آنها تحمل ديدن منظره مرگ پدر را ندارند. ولي آنها نمي دانستند که آيا من مي توانستم مرگ فرزندان هجده، بيست، و بيست و پنچ ساله خويش را تحمل کنم. نا گاه، طالبي آمد و مرا به صف مقابل جوانان انتقال داد. حالا ديگر ما در مقابل بچه ها قرار داشتيم و بسوي فرزندان خويش نگاه مي کرديم. ناگهان چند طالب مسلح پيش شده، مسلسلها را بسوي سر و سينه جوانان بي دفاع نشانه گرفتند، چند ثانيه اي سپري نشده بود که سه فرزند جوان من همراه با دوازده تن اعضاي ديگر خانواده ام چون برگ خزان در پيش چشمم بر زمين ريختند. با غلطيدن آنها، طالب ديگري آمد و بر جمجمه هر کدام شان ده مرمي اضافي شليک نمود.

طالبان ما را از آنجا به محوطه اي انتقال دادند. شب را با دست بسته و سر برهنه در هوايي سرد سحر نموديم که سنگ از شدت سردي آن مي ترکيد. با طلوع آفتاب دو تن از فرماندهان طالبان بنامهاي ملا ستار و ملا لنگ آمدند و دستان ما را باز نموده و اجازه دادند تا اجساد کشته شدگان خويش را جمع آوري نمائيم.

همينکه رها شدم بخانه خود برگشتم و از همسرم خواستم که براي شستن خون دستهايم آب بياورد. او همينکه آب را در تشناب آورد من در را بستم و گفتم حرفي برايت مي ‌گويم ولي به شرط آنکه نه به کسي بگوئي و نه صدايت را بلند كني. گفت: خيريت است؟! گفتم آيا تعهد ميکني که صدايت بلند نخواهد شد؟ گفت: آري. گفتم: غير از من، نه برادري برايت باقي مانده و نه هم فرزندي. همسرم مي‌ خواست فرياد زند که دستم را در دهانش گذاشتم و تعهدش را بيادش آوردم. او حوصله نمود و آب ديده خود را پاک کرد ولي در خود مي پيچيد، تو گوئي کوره اي شده كه در داخلش فولاد مي جوشد. همسرم از سر شب تا صبحگاهان چنان آهسته مي گريست که آواز گريه اش حتي بگوش نو عروسان بيوه شده ما هم نرسيد.

من همراه با همسر و فرزند کوچکم از خانه بيرون شدم تا اجسادي را که در گوشه و کنار دهکده غلطيده بودند جمع آوري نمائيم. در آنروز براي ما بسيار مشکل بود تا اقارب خويش را تشخيص دهيم زيرا طالبان به سر و صورت شهداء چنان شليک نموده بودند که چهره هاي شان کاملاً دگرگون شده بود و مردم عزيزان شان را از لباسهاي شان شناسايي مي ‌نمودند. اجساد مردگان قريه ما سه روز تمام روي برف ماند. اجساد کشته شدگان را از هر سو جمع آوري نموده و ذريغه الاغها به قبرستان رسانديم. زنان و کودکان نخست برف را از روي زمين روفتند و سپس به کندن قبر پرداختند. زنان، دختر‌ان و پسران خردسال هم گريه مي‌ کردند و هم قبر مي ‌کندند. ما به کمک زنان، پسران، دختر‌ان و پيرمردان توانستيم جنازه ها را در ظرف سه روز دفن نمائيم. زنها و بچه‌ها از کوه سنگ مي ‌آوردند و کودکان را آفتابه داده بوديم تا آب بياورند و گیل درست کنند. به همين ترتيب توانستيم تا عصر روز سوم همه قربانیان را دفن کنیم.

از جمع زناني که در امر شناسايي و دفن کشته شدگانان نقش برازنده داشتند، يکي هم همسر ارباب محمدي بود. او ميگويد که در ميان توده کشته شدگان مصروف برداشتن و انتقال مردگان بودم که ناگاه چشمم به جسد خونچکان شوهرم افتاد، او را هنوز بر نداشته بودم که قامت خميده فرزند جوانم را غرق خون ديدم.

سيد علي مبلغ، مدرس مدرسه صادقيه يکاولنگ شاهد ديگر آن کشتار تاريخي است. او مي گويد:

هنگامي که لشکر طالبان از راه رسيد، مردم به طرف منطقه «سرقول» فرار نمودند. در جمع فراريان، زنان، کودکان و پيرمردان فراواني ديده مي شدند. يکي از آن زنان همسر «تقي شجاعي» بود که سه کودک خرد سالش را نيز با خود داشت. او زماني که به کوتل پوشيده از برف رسيده، دو کودک خود را در بغل و سومي شانرا در پشت خود محکم گرفته و غلطان و خيزان از کوتل بالا مي رفت. زن که نمي توانست در برابر سرما و ارتفاع کوتل و وزن سه طفلش تاب بياورد، يکي از آن کودکان را بروي برف افگنده و خودش با دو کودک ديگرش با هزار مشقت براه خود ادامه داد. لحظاتي دير تر مردي از قفا فرا مي رسد و مي بيند که جسد کودک خشک شده اي بر روي برف افتاده و کمي دور تر زني از پا افتاده است. مرد مي آيد و دو کودک باقي مانده او را در پارچه اي گذاشته و تا قريه «شير دوش» مي رساند. آن زن نيز چندي بعد بدرود حيات گفت.

حادثه ديگري که از آن کوتل در آن شب بيادم مانده، جسد خشک شده پيرمرد مسافري است که همه سرمايه اش يک پارچه نان خشک بودا و مي خواست خود را از قلمرو طالبان بيرون کشد ولي در ميان برف و يخ کوتل، خشک شده بود. مردم جسد يخ زده آن مرد را هم از کوتل پائين آورده و دفن نمودند.

در آن روز، اجساد کشته شدگان را يخ زده بود و مرده ها به اشکال مختلفي خشک شده بودند.

راست کردن دست و پاي کشته گان کار آساني نبود. از شدت رگبار در دهان برخي از اين کشته شدگان دنداني نمانده بود و در اثناي انتقال دادن به گورستان از زخمهاي برخي ديگر سرگلوله مسلسل به زمين مي ريخت.

در ميان يکاولنگيان، خانواده هايي هم بودند که همه مردان شان کشته شده بودند.

طالبان در قريه بيد مشکين دورتر از بازار، سي و پنج نفر را از يک خانواده به قتل رساندند. در آنروز يکهزار و دو صد خانه و نه صد دکان آتش زده شد و به تعداد سه صد و هشتاد و شش نفر کشته شدند .

طالبان به قوانين جنگي و هيچ دين و آئيني پا بند نبودند. در شريعت قبيلوي طالبان، نه زنان و پيرمردان مصئونيت داشتند و نه هم ديوانگان. در جمع شهداي يکاولنگ جسد زني بنام فاطمه که همسر سيد علي پناه از قريه ليلور بود هم ديده مي شد. سيد اسدالله قربانی ديگري از قريه آخوندي بود که در سن هفتاد و پنچ سالگي کشته شده بود. در جمع کشته شدگان، جسد ديوانه اي را ديديم که هميشه رويش را مي پيچاند. در شريعت طالبان مردگان هم حرمتى نداشتند. ما جسد جواني را ديديم که طالبان او را پوست نموده بودند؛ او مهرعلي نام داشت.

سيد اقبال، يکي از معلمان قريه کشکک، شاهد ديگر اين حادثه است. او مي گويد: هنگامي که طالبان ما را دستگير نمودند لنگي هاي ما را از سر ما گرفته و بازوان ما را با آن بستند.

آنها ما را بازو به بازو بسته و در حالي که خود بر اسپها وماشینها سوار بودند از پشت سر ما مي ‌راندند. آنها ما را در نقطه اي ناگهان توقف دادند و ديديم که يک طالب پاکستاني که از حرف زدنش معلوم مي شد كه از صوبه سرحد پاكستان است پيش آمده و تفنگ خود را از شانه پائين کرده و قيد ضربه را پائين زد. هنگامي که تفنگ را بلند کرد ما فهميديم که حادثه اي در حال وقوع است. حدس من درست بود و بزودي ديدم که همان شخص بچه‌هاي جوان را در پيش چشم ما تير باران نمود. من تصور مي نمودم که هنگام گشودن آتش، سر و صدا و آه و ناله فراواني بلند مي شود ولي ديدم که آنها چون چوب خشک سر هم غلطيدند. شاجور ماشيندار اين پاکستاني که خالي شد، يک پاکستاني ديگر آمد و بر سر يکايک مرده ها ضربه نمود.

با پايان يافتن اين صحنه يکي از طالبان غوربندي که من او را در گذشته همکاري نموده بودم مرا شناخت و در نتيجه ما پنج تن را به بهانه اي رها نمود. پس از رهايي رفتيم تا اجساد شهداء را جمع آوري نموده و دفن نمائيم. ما هراس داشتيم که نشود اجساد کشته شدگان را از طرف شب، گرگان و يا سگان خورده باشد. زماني که براي آوردن اجساد مردگان رفتيم ديديم که سگها در اطراف اجساد آنها گشته ‌اند اما آسيبي نرسانيده اند. لنگي‌هايي را که طالبان جوانان را با آن بسته بودند با چاقو قطع کرديم. دست‌هايشان را باز نموديم و بروي هر مرکب سه جسد را گذاشته و به مسجد انتقال داديم تا از گزند حيوانات درنده در امان باشند.

طالبان آرام نه نشسته و اصرار مي ورزيدند که جنازه ها را از مسجد بکشيد که نجس اند.

خلاصه، جنازه‌ها براي نه شبانه روز تمام بدون دفن ماندند. هر باري که مي‌ آمديم تا آنها را دفن نمائيم مي ديديم که سردي طاقت فرساي زمستان از يک طرف و نداشتن و سايل حمل و نقل و دفن از طرف ديگر مانع دفن آنها مي گرديد. بالآخره توانستيم آخرين شهيد را در روز دهم دفن نمائيم. تنها شهداي قريه ما در حدود بيست و يک نفر بودند. يادم مي آيد که هنگام انتقال جنازه‌ها از سر و سينه جوانان سرگلوله و استخوانهاي شکسته مي ‌افتيد.

خانم کلثوم ساکن قريه گنبدي شاهد ديگر آن تراژيدي جانسوز است. او مي گويد که ما در آن روزها همراه با کودکان خوردسال خويش در امتداد راه نشسته و انتظار رسيدن احوال مردان اسير خويش را مي کشيديم. روزي با چند تن از موسفيداني که از طرف طالبان رها شده بودند، برخورديم. زماني که احوال مردان خويش را جويا شديم، آنها گفتند که برويد به ديدن طالبان، خود در مسير راه از همه چيز آگاه خواهيد شد. ما جمعي از زنان براه افتاديم و هر قدر که به قرارگاه طالبان نزديکتر مي شديم اجساد کشته شدگان بيشتري را مي ديديم. هر طرف که مي ديدي يا جسد شهيدي و يا هم کفش، کلاه و دستار خون آلودي بچشم مي خورد. از جمله کساني که در آنروز جسد بي روحش بدست آمد يکي هم شوهر خانم کلثوم بود. او اکنون خود زمين را شخم مي زند و از طريق آن امرار معاش مي کند.

طالبان آمدند، آن جوان را از خانه بيرون کشيده و در پيش چشم پدر، مادر و عروسش تير باران کردند.

اين بود حديث مجملي از آن حکايت مفصل که در کنار حوادث خونين شمالي و مزار و بيست و چهارم حوت هرات و سوم حوت کابل... نويسندگان، سخنوران، رومان نويسان و مؤرخان ما حقش را ادا نکرده اند.

اگر خواسته باشيم غمنامه يکاولنگ را در قالبي موجز بيان نمائيم بهتر از اين نمي يابيم که تقريري کهن را به عاريت گرفته و بگوئيم که جنایتکاران «آمدند و كندند و سوختند و کشتند و بردند و رفتند"

دردا و اسفا که طالبان از يکاولنگ رفتند، ولي به کجا؟ آنها روانه کابل شدند تا با ريشهاي تراشيده و نکتائي هاي پر زرق و برق بر مسند عاليترين پستهاي نهاد هاي مالي و فرهنگي و تعليمي کشور بر سرنوشت قربانيان ستم در يکاولنگ، شمالي، مزار، پکتيا، قندهار، لغمان و... فرمان رانند. طالبان رفتند تا از بلندگوي پارلمان کشور حکم برائت شان را به سمع جهانيان برسانند. آقای انصاری مینوسد" در آن شب و روزي که يکاولنگيان بي دفاع بدست جنایت کاران با حمایت عربي و عجمي شان ذبح مي شدند در همين امريکا کساني بودند که فاشيزم قبيلوي را تيوريزه نموده و در تجليل از سياست نسل کشي و زمين سوزي طالبان اتن براه مي انداختند. آيا پذيرش چنين عناصري و آن هم در کليدي ترين پستهاي کشور جفا و جنايت در حق آن گلگون قبايان مظلوم نيست؟! فروغلتيدگان منجلاب مزدوري و قدرت طلبي و افزون خواهي، پاسخ دهند.

امروز مؤسسات بدنام حقوق بشر از صوفي گرديزي و ملا ستار و ملا لنگ و حاجي معاون و ديگر مسئولان آن فاجعه هراس انگيز که فرزندان بي دفاع و بي سلاح يکاولنگ را قتل عام نموده، خانه ها و مغازه هاي شان را به آتش کشيده و حيوانات شان را چپاول نمودند اسمي بر زبان نياورده آند این نهادها همچنان در برابرعاملین نقض حقوق بشر ونسل کشی مردم بی گناه یکاولنگ سکوت اختیار نموده اند.

برای مطالعه ی فهرست کشته شدگان در يکاولنگ بدست جلادان طالب اينجا را کليک کنيد ( ديده بان حقوق بشر)

روزنامه نگاروتحليلگر

آنلاین :

فرياد

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • تصاویر هولناک قتل عام یکاولنگ را از اینجا تماشا کنید:

    http://www.rawa.org/yakw-hrw.htm

    http://www.rawa.org/yakw.htm

    آنلاین : تصاویر جنایات طالبان در یکاولنگ

    • بهترین و بزرگترین قاضی خالق توانا و دانا است که حتماً تمامئ جنایت کاران را به سزائ اعمال شان خواهد رساند و هر شکی نیز در اینـمورد بـجز از وسوسهء ابلیس ی رانده شده، چیزی دیگری نیست.

      جنایت کاران با اعمال خود قبلاً، خود را در واقعیت مجازات کرده اند...

      بطور مثال هتلر با کشتن حد اقل شش میلیون و ستالین با کشتن حد اقل چهارده میلیون اگر امروز زنده میبودند ، آیا دادگاه جهانی میتوانست آنها را شش میلیون بار ویا چهارده میلیون بار اعدام کند؟ و اضحاً که این موضوع امکان ندارد.

      صدام با اشتباهات وافر و قتل عام هائ متعدد و خیانت به مردم عراق و همسایه ها آیا چند بار اعدام شد؟ فقط یکبار!

      پس جنایت کاران کشور ما نیز بطور خودی مجازات شده اند و فقط همین آوازه ها و حرف ها کافیست که روزمره صد ها بار اعدام شوند... چی رسد به اعدام و مجازات از سوی پروردگار.

      ملا عمر با آنهمه جنایات و وحشت هر جائ که باشد قبلاً داوطلبانه خودشـرا مجازات کرده است... و به باطله دانئ تاریخ سپرده است.

      بیایید یکبار این مــــجـــــا هـــلـــیــن ( اما مجاهدین واقعی حسابشان کاملاً جداست) و طــا لــبان قدرت طلب، قومگرا، متحجر و نوکر... که باعث شدند هزاران فرد بیگناه به خاک و خون بغلتند و کشور ما به ویرانه تبدیل گردد و باقئ نوکر هائ خارجی (خلقی ها، پرچمی ها، نوکرهائ حلقه بگوش آل یحی، و غیره) را ریشه یابی کنیم و ببینیم که عقب پرده کی ها هستند که با فعالیت ی آنها جنایتکاران یکی از پئ دیگری وارد صحنهء سیاسی و اقتصادئ کشور ما میشوند؟

      چرا وقتاً فوقتاً در کشور ما چنین افرادی بر سر قدرت آورده میشوند؟

      چرا تعداد این غلامان حلقه بگوش در میان برادران پشتون بیشتر و چشمگیر تر اند؟

      آیا علت اصلی و اساسئ این موضوع جهالت ، بیسوادی و کور دلئ این نوکرها نیست؟

      پس به علت بیآندیشیم نه به معلول، و چاره جوئی کنیم.

      به نظر خودم بهترین راه حل باسواد شدن و آگاه شدن مردم ما میباشد و باید بکوشیم تا چشمها و گوش هائ مردم باز و باز تر گردد.

      پس در ظاهر درد ما از این نوکران ، قاتلان و جانیانی که در طول تاریخ (از عبدالرحمن گرفته تا ملا عمر ها و به این تازه گی ها تکنوکرات هائ خائن...) بوده ولی در واقع این قدرتها و نیرو هائ شرور اجنبی بوده اند که این دد منشان و دون صفتانرا در طول سده ها اجیر نموده و به قتل مردم بیگناه و مظلوم ما گماشته اند...

      لطفاً ویدیوئ ذیلرا که مرتبط است با این مطلب ببینید:

      آنلاین : http://www.youtube.com/watch++cs_INTERRO++v...

    • دوستان عزیز افغانی اولا" درود به شما و تمام دوستان افغانی عزیز. من از خواندن این گذارش واقعا" شوکه شدم در فکرم نمی گنجد که ادمهایی اینقدر سنگ دل و جنایتکار باشند واقعا" از وجود این آدمهای انسان ستیز متاسفم من فکر نکی کنم هیچ اخلاق انسانی اجازه چنین جنایاتی را بدهد مگر ادیان الهی .
      آرزومندم روزی را شاهد باشم که در نوشته های شما از برادری و برابری صحبت شود به امید آنروز
      درویش علی

    • واقعت که با دیدن این گذارش موی در بدنم ایستاد شد .خداوند ماافغانها را هم دست بدهد که انتقام این شهیدان ما را از پاکستان بگیریم .مرگ بر تفرقه افگننان مرگ به آن افغانی که خود وزن خود را با پول به کشور بیگانه میفروشند وهمچو اعمال را مرتکب میشوند .

  • man mohammad rezaie az volusvali jaghori az shinidan ayn jinayathaie tarikhi ki tavasoot insanhaie past va sharoor ki ba nam mostaamarie banam taliban mardum mazlum bi difa va bigunah ra ba shahadat mey rasandan khili mutasir mey shavam agar chi khudavand buzurg ham ba anha liaghat va shahamat chandani nada ast ki anha butavanad dar ayn dunya ba khyal rahat zindagi konand har chi dar ayn dunya ittifagh mey aoftad az nazar khudavand motaal biron nist . ama hazarahaie ma ba yag insijam va hambastagi kamil nyaz darad ta ma dar moghabil har vahshi az rah rasida tan ba shikast nadihim va ijaza na dihim ta anha sar zamin ma ra ba khon haie bigonah golgon konand

  • اینکه در آن لحظات خانواده ها ی مظلوم یکاولنگی چگونه توانستند ،اوج ددمنشی و قساوت قلب جانیان طالبی را تحمل کنند واقعا"فوق تصور بشری است . بارها به این داغدیده ها باید تسلیت گفت و برای آنها از بارگاه خداوند منتقم صبر و اجر مسئلت نمود . البته به صرف تسلیت گویی نباید اکتفا کرد ،لازم است در صدد اشد مجازات برای عاملین آن جنایات بود که فکر نمیکنم از دستگاه حاکم بتوان چنین توقعی داشت . خانواده های زجر کشیده باید به جد بر رهبران قوم شان که در قدرت سهم دارند فشار بیاورند تا از حقوق برباد رفته شان دفاع کنند .

    • صحنه های دلخراش وداستانهای تراژيدی بازمانده گان جنگهای مذهبگرای زمان طالبا ن هرانسان اين مرزوبوم را به اين فکر می اندازد که ايا ميتوان باز مانده گان شهدا را با قاتلين به يک ميز مذاکره دعوت نمود ايا ميتوان قاتلين مادران يا پدران را که تمام شيرازه فلميل شان ازهم گسيخته وازانان طفال يتيم وبيچاره باقی مانده و طی دوران متمادی سيلي ناميدی خورده و ايا ميتوان سرنوشت اين جگرگوشگان را ناديده گرفت ؟ هر روز ازطريق امواج راديو وتلويزيون رهبری افغانستان بشمول گروهای جهادی خواهان مذاکره وگفتگو باقاتلين مردم اند ايا کوچکترين احترامی به شهدا وباز مانده گان ان داريد شما که برمسند قدرت تکيه داريد ای انانيکه فقطه دزدی وغارتگری شما را حتی هيتلری ها نازی مرتکب نشده اند حتی تاريخ جهان چنين قساوت وسنگ دلی را بخاطر ندارد. ايا وجدانی در شما وجود دارد؟ اگرشما کوچکترين شرف وحيثيتی را به باز مانده گان جنگهای داخلی قايليد نبايد با نفرين ترين وعقبگرا ترين گروه ارتجاعی زدوبند سياسی نمود.

  • البته نه تنها طالبان بلکه در طول سی سال جنگ کسانی که در مسند قدرت قرار داشتند جنایت های بی شماری را مرتکب شده اند اما طالبان با روحیه مزدور منشی و فرهنگ خونخواری شان روی همه را شست. اقدام خوبی کرده اید آقای بیکزاد امید واریم که همه اندیشمندان کشور ما پرده از جنایات جنایت کاران برداشته و چهره های شیطانی آنان را به نمایش بگذارند. در مورد یکاولنگ یک نکته را نباید فراموش کرد که بایستی تمام عاملین این قضیه ریشه یابی و شناسایی گردد. از دبیر کل حزب وحدت گرفته تا کسانیکه پرچم های سفید را به استقبال از طالبان بر افراشتند.
    با سلام ارادتمند شما خدادادی.

  • جنایت یکاولنگ وشبیه آن ......وافشار..و.....تراژیدی است که کمتر درجهان به ان شکل اتفاق افتاده است مردم افغانستان بصورت اعم وهزاره ها بطور اخص توان فریاد کشیدن وانتقال این همه جنایت راندارند هزاره وسیله ای ندارند که نشراین همه مظالم را بعهده بگیرد .

    واضح است که تاهنوز جنایات که علیه هزاره صورت گرفته به تصویرکشیده نشده است وکسی هم به آنصورت تلاش نکرده ونمی کند این مردم یکاولنگ و افشارند که بسوزند وبسازند.

    احیانا اگر کسی دررابطه با حقوق بشر داد فریاد میزند بدنبال مسایل سیاسی خودند ویا دنبال پول و نان هستند تا از عنوان این قربانیان استفاده کرده پول پله گیر شان بیاید.
    من به حیث یک افغانی از دوستان کابل پرس? و مصاحبه کنندگان وبا قربانیان و دوست ام بیگ زاد صمیمانه تشکر می کنم.
    تازره ای از درد مردم یکاولنگ را به نشر رسانیده اند.

    آنلاین : http://bamir.blogfa.com/

  • سلام دوست عزیز بصیر بیگزاد!
    وقتی این گزارش را خواندم به یکباره همه خاطره های گذشته در ذهنم زنده شد. آن شب که برایم ایمیل کردی بعد ازخواندنش با خودت نیز گفتم که کاش نمی خواندم وکاش نمی فرستادی!
    ولی اما مگر می شود، تاریخ را به فراموشی سپرد؟ مگر می شود آنچه را که با آن زندگی کرده ای از ذهنت محو ونابود کنی؟ راستی برایت نیز گفته بودم که به مناسبت این غمنامه غمنامه دیگر بسرایم ولی راستش را بخواهی همه سلول های مغزم همچنان قفل مانده است. هرچه به ذهنم فشار می آورم چیزی بیرون نمی تراود. بهت وحیرت سراسر وجودم را فراگرفته است وتنها به این می ندیشم که انسان که چند برابر وحشی ترین حیوانات درنده وحشی شود وآیا اصولا می توان حیوانات را با چنین انسانهایی مقایسه کرد؟ آیا بی احترامی به حیوانیت شان نخواهد بود؟

    آنلاین : http://www.mhedayat.blogfa.com/

  • پیام به خواننده ی هزاره :
    خواننده عزیز
    سوال می کنم ، چرا افشای این جنایات روز به زوز کمرنگ می شود؟
    آیا میدانی اگر قربانی این جنایات هزاره ها نمیبودند ، چه غوغایی بر پا میشد؟
    آیا میدانی اگر برعکس اجرا کننده آن هزاره ها میبودند ، چی میشد؟
    آیا میدانی زمانیکه شورای نظار به بهانه قوای صلح در میان دو جناح درگیر جنگ ، به سر مرده ها میخ زدند و تا حال این دروغ ننگین چقدر تبلیغ می شود و مورد بهره برداری قرار می گیرد؟

    هموطن چرا بی زبان شده یی؟
    قدرت و چوکی و مقام چشم های ترا کور کرده ؟
    تاثیرات آخند و ملا و مذهب تو را بیچاروه ساخته است؟
    استخبارات ، پول و چیز های دیگر مانع انسان بودن تو می شود؟
    پس چرا خاموشی ؟
    دیگران رادیو ، تلویزیون جهانی و نشرات دارند و بیچاروه گی تو را جنایت نشان میدهند و تو هنوز مجری اجرا .کننده آخند و طالب هستی و بزرگترین افتخار تو آنست که دخترک 7 ساله ات را با لباس آخندی ملبس بسازی.
    هموطن هزاره ! بیدار شو و بخود آه و ببین که از بی خبری ات چقدر تلفات را متحمل می شوی.

    از طرف آزاد هزاره

  • khoda beyamorza hamai shohadai gharbi kabul wa mazari-e-sharif wa yakaw lang.

    I wish die for all Talibans trrerists!!
    Long life free Hazaras

    آنلاین : http://www.kabulboy.tk

    • سلام اميدوارم صحتان خوب باشد لعنت بر آنان كه افغانستان را خراب كردند مردم را بيچاره كردند و در ناداني مردم سوء استفاده كردند لعنت بر تمام رهبران قوميت ها لعنت برآنان كه بر مردم رحم نكردند لعنت بر تمام حزبها لعنت بر تمام آنهايي مردم را كشتند

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس