دیداری از دیار دور افتاده
اگر پول نیست، بودجه نیست، امنیت نیست ، کمپنی های داخلی و خارجی پول قرار داد را میگیرند و بعد حاضر به کار نمیشوند پس شما در وزرات چه میکنید، با این معاش های چند هزار دالری ، موتر های چند صد هزار دالری ، بوت های انگریزی، دریشیهای امریکائی، نیکتائیهای ایتالیاوی ، عطرهای فرانسوی ...؟ جواب شان : تبسم و سکوت.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
شنبه 14 حمل 1389 مطابق 3 اپریل 2010 ولسی جرگه افغانستان وزیر زراعت ، وزیر انرژی و آب و وزیر مالیه را برای توضیح بیشتر بودجه در بخش های مربوط خواسته بودند اما فقط وزیر زراعت شخصأ آمده بود. وزیر مالیه و وزیر انرژی و آب به خود این زحمت را نداده، فقط معینان خود را فرستاده بودند.
البته این خود نشان میدهد که چقدر وزرای مربوط به ولسی جرگه ارزش قائل هستند.
سخنان چند ساعته وزیر و معینان در مقابل چرا های وکلا ( چرا برق نیست ؟ چرا آب نیست ؟ چرا تخم اصلاح شده نیست؟ ...) فقط در یک جمله خلاصه میشد: پول نیست، امنیت نیست ، قرار دادی حاضر نمیشود.
سوال که من کردم بسیار ساده و آسان بود: اگر پول نیست، بودجه نیست، امنیت نیست ، کمپنی های داخلی و خارجی پول قرار داد را میگیرند و بعد حاضر به کار نمیشوند پس شما در وزرات چه میکنید، با این معاش های چند هزار دالری ، موتر های چند صد هزار دالری ، بوت های انگریزی، دریشیهای امریکائی، نیکتائیهای ایتالیاوی ، عطرهای فرانسوی ...؟ جواب شان : تبسم و سکوت.
بعد از ظهر شنبه بطرف شمال افغانستان حرکت کردم، قرار بود که شب به کندز برسم؛ اما ساعت ده شب به دلیل حرابی سرک ها به بغلان نرسیده بودم.
بالاخره شب را در پلخمری سپری کرده و صبح به طرف کندز حرکت کردم. جوانان کندز برای بزرگداشت امام ابو حنیفه (رح) کنفرانسی در تالار ولایت کندز دائر کرده و از من دعوت کرده بودند تا در این کنفرانس شرکت کنم.
بعد از ختم کنفرانس ، من فرصت را غنمیت شمرده به هر معلول و معیوب حاضر در تالار هزار افغانی (معادل 2 ماه معاش شان ) از پولی که افغانهای وطندوست برای من از سراسر دنیا بخصوص امریکا، کانادا، اروپا، استرالیا، روان کرده بودند کمک کردم.
از کندز روز دو شنبه 16 حمل 1389 مطابق 5 اپریل بطرف فیض آباد حرکت کردم.
اهالی بدخشان بارها گیله میکردند که در زمان کمپاین به بدخشان نیآمده بودید وقتی من میگفتم که تا کشم (یکی از ولسوالی های ولایت بدخشان ) آمده بودم، آنها خواستار دیدار من از فیض آباد مرکز بدخشان بودند.
اگر خبر میشدند که تا کندز آمده ام اما به فیض آباد نیامده ام احتمال آزرده شدن شان زیاد میشد.
بنابراین بسوی فیض آباد برای دیدار کوتاه حرکت کردم. اولین تماس من با این دیار دور افتاده سرک تخار - بدخشان بود که قیر کاری آن جریان داش،ت در واقع میتوان بیشتر از قیرمالی سخن گفت تا قیرکاری.
متأسفانه این تنها وضع سرک تخار و بدخشان نیست بلکه وضع تمام سرکهائی افغانستان است که برای «یکبار مصرف» ساخته میشوند: یعنی هر سرکی که ساخته شده به اندازه ای مواد بی کیفیت استفاده شده ، به اندازه ای بدون در نظر داشت شرایط آب و هوای منطقه ساخته شده که بعد از یکسال استفاده، به سرکی 30 ساله یا 40 ساله می ماند: بعضی جاها خراب شده ، سوراخ شده، درز کرده یا نشست کرده است.
سرک تخار - بدخشان هم جزء همین سرکهائی قیرمالی است وحتی بدتر: از کشم تا فیض آباد بعضی قسمت ها قیر مالی شده ، بعد خامه است، بعد قیرمالی شده ، بعد خامه است...
شاید یکی از دلایل آنها سهمیه بندی سرکها باشد. همانطور که در افغانستان وزارت خانه ها و دیگر پست های دولتی بر اساس قوم... تقسیم شده، سرکها نیز بر اساس کشورها یا کمپنی شان تقسیم شده: سرکهائی شمال افغانستان بین کمپنی های امریکائی ، چینائی، ترکی ، بنگله دیشی، کوریائی ... تقسیم شده است.
ساعت نزدیک 5 بعد از ظهر به فیض آباد مرکز بدخشان رسیدم. فیض آباد از مرکز ولایت فقط نام آنرا دارد: بدون برق ، بدون آب آشامیدنی ، بدون سرک پخته ، بازار اصلی آن با دکانهای کهنه یادگاری از قرنهائی ما قبل تاریخ است.
از همه جا نشانه های دیار فراموش شده نمایان و عیان است.
روز سه شنبه چای صبح را با مردم و مولوی صاحب مسجد جامع فیض آباد( مسجد سربازار) صرف کردم: چای و شیر و نمک که یکی از غذاهای خوش مزه این دیاراست و مثل شوربا صرف میشود.
از این محفل و مراسم مردمی که هرکس به اندازه توان خود با چای، نان، شیر، تخم مرغ ... آمده بودند، متأسفانه نتوانستیم فلم برداری کنیم.
از تنها شفاخانه 100 بستری فیض آباد ، لیسه های اناث و ذکور، دارالمعلمین، پوهنحی تعلیم و تربیه دیدن کردم و مقدار کمک مالی به معلولین ، معیوبین ، اجیران و مامورین از پول افغانهای وطندوست تقسیم کردم.
متأسفانه یک روز بیشتر به فیض آباد نماندم. چند ماه لازم است تا با یاران در این دیار دور افتاده سپری کنم:
شاید بدخشان بزرگترین و پر جمعیت ترین ولایت یا یکی از بزرگترین و پر جمعیت ترین ولایات باشد . اما بدون تردید مهمترین ولایت در نقشه جیوستراتژی، نه تنها در منطقه بلکه در جهان است با توجه به آغاز شروع جنگ سرد بین امریکا و چین.
پيامها
22 آپریل 2010, 05:09, توسط ظاهر شاه
بشر دوست عزیز عمرت دراز باد و همیشه در کار های بشر دوستانه ات موفق باشی! آفغانستان یک کشور از جمعیت فقیر ها است و شما رییس جمهور دانشمندان و فقراو صوفی ها هستید نه آن تعداد وطن فروش های بکلی بیسواد که به زور و پول آمریکا، فرانسه، جرمنی، انگلیس و.... خریده شده و رییس جمهور از میان شان انتخاب میگردد. ما مردم فقیر که از دانش کم برخورداریم همیشه با شما هستیم. برادر کوچک تان ظاهر