انتقال مسئولیت به نیروهای افغانستان در دایره تردیدهای بی پایان؟
هرچند که بسیاری از مقامات سیاسی و نظامی افغانستان شعار های بلند بالایی را در مورد توانایی نیروهای مسلح افغانستان سر می دهند و کشورهای غربی نیز برای برون رفت از مخمصه افغانستان روی توانمندی نیروهای مسلح افغانستان تاکید میکنند، اما به نظر این قلم این گونه شعارها به اندازه ناشیانه است که چند سال پیش دولت مردان کشور روی غیرت افغانی شعار می داند.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
چند روزی می شود که واگذاری مسئولیت های امنیتی از نیروهای خارجی به نیروهای مسلح افغانستان در چند شهر کشور آغاز شده است. شهر مزار شریف پنجمین شهری بود که نیروهای افغانستان مسئولیت امنیت آن را در یک برنامه رسمی و تشریفاتی به عهده گرفت. برنامه واگذاری مسئولیت تامین امنیت از روز ۲۶ سرطان از ولایت بامیان آغاز گردید و پس از آن مسئولیت تامین امنیت شهرهای مهترلام ولایت لغمان در شرق، لشکرگاه ولایت هلمند در جنوب و هرات ولایت هرات در غرب افغانستان به اردوی ملی و پولیس افغانستان واگذار گردید وسرانجام در پنجمین مرحله شهر مزار شریف ولایت بلخ شامل این پروسه گردید. قرار است در روزهای آینده مسئولیت امنیتی در ولایت کابل (به استثنای ولسوالی سروبی) و ولایت پنجشیر هم به نیروهای امنیتی افغانستان واگذار شود و بدین ترتیب چند شهر و سه ولایت بامیان، پنجشیر وکابل شامل اولین برنامه انتقال مسئولیت های امنیتی گردیده است.
عطا محمد نور، والی بلخ در مراسم رسمی واگذاری مسئولیت امنیتی به نیروهای افغانستان در شهر مزار شریف، اجرای این برنامه در این شهر را "تشریفاتی" خواند و گفت که این نیروها پیش از این هم چنین مسئولیتی را به عهده داشته اند.
اگر به پسمنظر فعالیت نیروهای خارجی طی ده سال گذشته توجه شود، به نظر می رسد بسیاری از مناطقی که مسئولیت های امنیتی آن به نیروهای افغان واگذار گردیده است، نیروهای خارجی در آن فعالیت چندانی نداشته اند. تنها شهرهای کابل، مهترلام، لشکرگاه و هرات در معرض تهدیدات تروریستی قرار داشت، اما مسئولیت تامین امنیت این شهرها نیز بیشتر به دوش نیروهای امنیتی داخلی بود و نیروهای خارجی با حضور شان در این شهر ها بیشتر یک مانور نظامی بود تا حضورفعال در عملیات های ضد تروریستی.
براین اساس به نظر می رسد که آغاز برنامه انتقال مسئولیت های امنیتی به دوش نیروهای مسلح افغانستان، همانطوری که آقای عطا نیز به آن اشاره کرده است، در واقع یک حرکت تشریفاتی است.
حال سئوال اساسی این است که چرا ناتو برنامه انتقال مسئولیت ها را با تشریفات آغاز کرده است؟ آیا انتقال مسئولیت ها به نیروهای افغان جدی است یا نمادین؟.
البته تردید وجود ندارد که ناتو و دیگر کشورهای که در افغانستان حضور نظامی دارند، از ادامه جنگ در افغانستان خسته شده اند، این کشورها که بیشتر تابع افکار عمومی ملت های شان هستند، بسیاری از مردم در کشورهای غربی مخالف ادامه جنگ و حضورنظامیان شان در افغانستان هستند و براین اساس کشورهای غربی به ناچارباید برنامه خروج از افغانستان را روی دست بگیرند. در استراتژی خروج هیچ تردید وجود ندارد و باید قبول کرد که تا سال 2014 نیروهای خارجی از افغانستان هرطوری که شده از افغانستان خارج خواهد شد، حتی اگر به مانند افتضاح خروج نیروهای شوروی سابق از افغانستان باشد؛ براین اساس برنامه خروج نیروهای ناتو از افغانستان به یک استراژی دراز مدت تبدیل گردیده است که در سال 2014 تکمیل خواهد شد، اما آنچه که نیروهای ناتو را به کارهای تشریفاتی واداشته است و همیشه از آن بیم و هراس دارند، این است که آیا نیروهای مسلح افغانستان اعم از پولیس و اردوی ملی توان دفاع از خود و حفظ مسئولیت های امنیتی را دارند یانه؟.
این سئوال مهم ترین سئوالی است که تاکنون بارها مطرح شده و پاسخ روشنی در یافت نکرده است، ابهام در پاسخ به این سئوال است که حتی استراتژی دراز مدت خروج نیروهای خارجی از افغانستان را با اما و اگرهای زیادی مواجه ساخته است. آیا می شود به نیروهای مسلح افغانستان در مبارزه با تروریزم اعتماد کرد؟. آیا نیروهای افغانستان ظرفیت ارتقای کمی و کیفی را دارد؟. آیا می شود در سایه این همه بی اعتمادی به نیروهای مسلح افغانستان آموزش داد؟. ایا خروج نیروهای ناتو از افغانستان افتضاح خروج نیروهای شوروی ازافغانستان را به دنبال نخواهد شد؟ آیا سرنوشت آخرین فرمانده ناتو در افغانستان به سرنوشت جنرال گروموف روسی مبدل خواهد شد و چندین سئوال دیگر که همه آنها از سئوال فوق نشات می گیرد و تحلیل گران نظامی و سیاسی را در گردابی از سئوال های مبهم مواجه می سازد و نمی توانند پاسخ روشنی ارایه دهند. بسیاری از تحلیل گران به ناچار گذر زمان را در طول سه سال آینده به عنوان پاسخ به این سئوال مطرح می گنند و می گویند و گذر زمان روشن خواهد ساخت که نیروهای مسلح افغانستان توان دفاع از خود و مبارزه با تروریسم را دارد یانه؟ و نیز روشن خواهد شد که سرنوشت نیروهای خارجی در سه سال آیند ه چگونه رقم خواهد خورد؟
این پاسخ بسیار ابلهانه به نظر می رسد، اما شرایط سیاسی و نظامی در افغانستان طوری است که بسیاری از تحلیل گران کارکشته را نیز به این پاسخ ابلهانه وادار می سازد و در شرایظ حاضر نه تنها تحلیل گران در تحلیل و نتیجه گیری شان روی آینده قمار می کنند که فرماندهان ناتو و ائتلاف امریکا نیز فعلا روی گذر زمان استراتژی نظامی شان را استوار ساخته و قمار نظامی کنند.
واقعیت این است که نیروهای مسلح افغانستان و نیز نیروهای استخباراتی کشور در هیچ یک از زمینه ها تاکنون امتحان خود را به خوبی پس نداده است و همیشه از نفوذ عوامل طالبان و القاعده در درون خود رنج برده است. ده سال است که نیروهای مسلح افغانستان از نو تشکیل و تاسیس گردیده و انتظار می رفت که روز به روز توانمند گردیده و قدرت دفاع از خود را در برابر دشمن و تمامیت ارضی کشور، داشته باشند، اما آنچه که در این میان به عنوان پاشته آشیل برای نیروهای مسلح افغانستان تبدیل گردیده است؛ رخنه عوامل نفوذی طالبان در داخل تشکیلات پولیس، اردوی ملی و نیروهای استخباراتی کشور است.
در سال جاری تلاش جدی تری نسبت به گذشته توسط جامعه جهانی و ناتو در دست اس تا اردوی ملی و پولیس بیش از پیش از نظر کیفی و کمی تقویت گردد، آموزش های بهتر و بیشتری ببینند و از تجهیزات و امکانات مدرن تر و قوی تری برخور دار گردد، قرار آمارهایی که از سوی امریکا در رسانه های منتشر شده است، جامعه جهانی و بخصوص امریکا حدود 20 میلیارد دالر را برای تاسیس، تجهیز و آموزش نیروهای مسلح افغانستان به شمول پولیس و اردوی ملی به مصرف رسانده است و قرار است 20 میلیارد دیگر درطی سه سال آینده برای تقویت، آموزش و تجهیز نیروهای مسلح افغا نستان به مصرف برسانند، از این مبلغ قرار است 8 میلیارد آن در سال جاری به تدریج برای این پروسه در افغانستان مصرف خواهد شد. با همه این تلاش ها آنچه به شدت مایه نگرانی جامعه جهانی و برخی از مقامات افغانی گردیده است، رخنه عوامل طالبان در داخل نیروهای مسلح است، اگر نگاه بسیار اندکی به حوادث خونینی که طی چند ماه اخیر سال جاری توسط عوامل نفوذی طالبان در داخل نیروهای مسلح رخ داده است نگاهی انداخته شود، روشن خواهد شده که نیروهای مسلح افغانستان در برابر نفود عوامل ئشمن تا چه اندازه ناتوان و ضعیف هستند.
یکی از چالش های مهم دیگری که فراروی تقویت نیروهای مسلح کشور است این است که عوامل نفوذی طالبان در داخل نیروهای مسلح، مربیان خارجی را توسط حملات انتحاری هدف قرار می دهند و این موضوع سبب گردیده است که مربیان خارجی یا اصلا حاضر به همکاری با نیروهای مسلح افغانستان نمی شوند و یا این که دوره های آموزشی را چنان سریع پشت سر می گذارانند که شاید خود مربیان هم متوجه نشوند که به نظامیان چه آموزش داده اند!. طبیعی است که در چنین وضعیتی چگونه می تواند روی نیروهای اعتماد کرد که نه ظرفیت کافی برای ارتقای کمی و کیفی دارند و نه از آموزش و امکانات لازم برخور دارند و نه انگیزه کافی برای مبارزه با تروریسم دارند.
هرچند که بسیاری از مقامات سیاسی و نظامی افغانستان شعار های بلند بالایی را در مورد توانایی نیروهای مسلح افغانستان سر می دهند و کشورهای غربی نیز برای برون رفت از مخمصه افغانستان روی توانمندی نیروهای مسلح افغانستان تاکید میکنند، اما به نظر این قلم این گونه شعارها به اندازه ناشیانه است که چند سال پیش دولت مردان کشور روی غیرت افغانی شعار می داند. در اوایل حکومت کرزی سخنان مقامات و نیز رسانه ها پربود از غیرت افغانی و مهمان نوازی افغانی! اما این شعار به اندازه ای به افتضاح کشیده شد که امروزه اگر کسی از غیرت افغانی سخن بگویند، صورتش عرق خواهد کرد و امروز شعار توانمدی نیروهای مسلح افغانستان در دفاع از خود و توانمند نشان دادن این نیروها در برابر تهاجمات گسترده تروریسم و افزایش خشونت ها، به اندازه شعار آبکی و غیر کارشناسانه است که چند سال پیش در مورد غیرت افغانی شعار می دادند.
بنابراین تردیدی نیست که با تقلیل و سپس رفتن نیروهای خارجی از افغانستان وضعیت امنیتی به مراتب بد تر از آن چیزی خواهد شد که در شرایط فعلی دامن گیر مردم افغانستان شده است.
پيامها
26 جولای 2011, 22:44, توسط مزاری
بدوستان درود . مفهوم و معنی غیرت اوغانی در سه اصل نهفته است . 1- پول ، 2- نوکری ، 3- لاف و بفرموده دوست ارجمندم روشنضمیر یک درجه بالا تر پتاق .
پول اصلی ترین وجهه غیرت اوغانیست . اگر ما امروز پشاتین ، طالبان و طالبدوستان پختون و تاجکان و ازبکان و هزاره گان پول دوست را در یک صف قرار دهیم همه از غیرت اوغانی سخنها دارند . اگر بدانند که دیگر دسترسی به پول ندارند ، باور داشته باشید دیگر هرگز از غیرت اوغانی گپی ندارند و جانانه میگریزند . بطور مثال :
1-پول و پیسه :
- داکتر نجیب تا روزیکه پول شوروی در بانک داشت وطن یا کفن میگفت ، همینکه دانست دیگر پول پیسه تمام شده حق خود را گرفته گریخت ولی گیر آمد .
- مارشال فهیم تا وقتیکه از کیسه مسعود میریخت از گفتن جهاد و مقاومت دهنش کف کرده بود ، همینکه دانست دیگر از مسعود نمی ریزد از آمریکا یک ملیون دالر گرفت همۀ غیرت جهاد فی سبیل الله و ارزشهای اسلامی خود را فراموش کرد .
- خلیلی همینکه دانست معاون رئیس جمهور میشود ، درد و داد هزاره را فراموش کرد و حتی وقتی که طالب کوچی به سرزمین هزارستان فاجعه آفرید غیرت خود را در جوال انداخت وصدایش را هم نکشید .
- دوستم هم تا روزیکه میدانست دوستم پاچاست و از هر طرف اوغانی چاپ شده میرسد ، غیرت داشت و ازبک میمنه گی بی سواد در شهر مزارشریف ، استاد دانشگاه را با کراچی پیاز و کچالو اش مرده گاو میگفت . وقتی دانست که پاچایی رفته و پیسه چاپ شده ناچل شده ، حملات یک والی دزد رهزن را بالای مردم عادی در شبرغان نتوانست جلوگیری نماید . پس همه آنهایی که ازغیرت داد میزنند با داشتن پول غیرتمند اند و بدون پول غیرت میرت را مادر می خوانند .
- طالبان هم تا روزیکه از بانک ها پول تازی های سوسمار خور نفت فروش و انگریزان حیله گر برایشان سرازیر میشود غیرت دارند ، آنروزیکه دانستند دیگر پول و پیسه خلاص شده باور داشته باشید مانند گذشته ها تا اتک میگریزند و حتی منتظر قطی نصوار هم نخواهند نشست .
2- نوکری :
این اشخاص و طالبان تا روزی غیرت اوغانی دارند که بدانند بادار دارند . فهیم ، خلیلی و دوستم اعتماد به اصطلاح مردم خود را به پاس نوکری به کرزی فروختند و خود در چوکی ها لمیدند . چون طالبان باداران بزرگتر از کرزی دارند نمی خواهند وثیقۀ نوکری شانرا کرزی دستخط نماید . پس یکی از اصول اصل غیرت اوغانی در نوکریست . هیچ یک اوغانی در هیچ یک از مراحل تاریخ دوسده تاریخ اوغانستان را درک نداریم که به وجود خود و مردم خود و غیرت اوغانی خود استوار بوده سرزمین خویش را غیرتمندانه و بدون نوکری رهبری نموده باشد .
3- لاف و پتاق :
در اوغانستان همه از چیزک خود لاف میزنند که داشتیم و کرده بودیم و کرده بودند ، ولی یک طبقه مردم دیگر اند که با هیچ خود نه لاف ، بلکه پتاق میزنند . لافوک ها چنان غرق حیا و شرم و نگهداری پوقانۀ وحدت اند که فقط لاف میزنند و میخواهند با لاف ، پتاقی ها را نزدیک به لاف بسازند ، ولی پتاقی ها ازین خلای لافوک ها استفاده نموده چنان پتاقی بازی میکنند که گویی ... را به شمشیر زده اند .
در هر صفحۀ انترنتی هم لافوک ها و هم پتاقی ها در مورد واگذاری مسئولیت های امنیتی از نیروهای خارجی به نیروهای مسلح اوغانستان و راجع به بحران خلاء قدرت نوشته ها و نگارشهای فیلسوفانه دارند که همه فقط شف شف شف میگویند و یکی نیست که شفتالو بگوید . پتاقی ها در شف شف گفتن خود هدفی دارند که با شفتالو گفتن دامن شان بالا میشود ، نمیدانم چرا لافوکها به پتاقی ها دیده شف شف میگویند و نشخوار میکنند ؟
دوستان ! چرا رُک و راست نمی نویسید که پشاتین تجربه و استعداد معامله دارند و همینکه مسئولیت های امنیتی از نیروهای خارجی به نیروهای مسلح اوغانستان آمد فورأ از تجربه و وصیت نامه های اجداد خویش استفاده نموده از الف تا یای شان کمر غیرت اوغانی می بندند و با آهنگ دامو دبابا وطن دهل زده اتن میکنند . چرا فراموش کردید سالهای هفتاد و حاکمیت سیاه طالب را ؟ همان دوستان چپ گرای ما که در حاکمیت بودند فراموش کردند جنگ جلال آباد را ؟ فرقه و غند فروشی جنرالان تنیی و پکتینی با سربازان مسکین و بیچاره یکجا به پاکستانی های دال خور را از یاد بردند ؟ یا میترسید که اگر پشاتین در چهرۀ طالب در قدرت شدند پول و پیسه و چوکی تان نمی رسد ؟ زمان حکمیت سیاه طالب پاکستانی و پشاتین اوغانی را تجربه نکردید که سنت های تان را در کوچه بازار کنترول میکردند و بدون دهن پراز نصوار داخل شدن به دفاتر رسمی برایتان ممنوع شده بود ؟
اگردیروز طالب از خیمچه استفاده میکرد ، فردا انتظار داشته باشید که طالب با دُره های ساخت انگریز پای زنان ما و شما را دُره کاری خواهد کرد با تفاوتی که دیروز طالب غیر رسمی بود ، فردا مانند سعودی دین فروش رسمی عمل خواهد نمود . ما و شما باید امروز از ترس شف شف بگوئیم تا شاید فرزندان ما قادر شوند و توانایی پیدا نمایند که شفتالو بگویند و آنهم به گمان خواهد بود !!