جنگ روانی، تقلبات و نیرنگ ها پیرامون کنفرانس "بن دوم"
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
افغانستان به مثابه "لابراتوار" آزمایشات "جهانی ساختن " با استعمال زور برای کشور های بزرگ زیر نام "جامعه جهانی" تبدیل شده است که سرنوشت آن در روم، بن و لندن رقم زده می شود. بعد از کنفرانش های بی شمار خارجی که افغانستان را تا پرتگاه نابودی رسانیده اند، اینک کنفرانس دوم بن در باره سرنوشت افغانستان دایر می شود.
گرچه دادفر سپنتا مشاور امنیتی رییس جمهور و راین کراکر، سفیر آمریکا در کابل از عدم اشتراک طالبان در بن دوم سخن گفتند و وعده دادند که طالبان در آن اشتراک نخواهند داشت، ولی استفاده جویی ها ، نیرنگ ها و تقلبات بخاطر اشتراک طالبان در این کنفرانس به شدت جریان دارد. این تلاش ها از جانب حلقات حکومتی کرزی در داخل از یکسو و فشار پاکستان و انگلیس از سوی دیگر شکل داده می شود. یعنی گروه افغان ملت که اعضای آن گل های سر سبد حکومت کرزی هستند، از داخل حکومت، آی اس آی با وارد نمودن فشار بالای افرادش در حکومت، رهبران مجاهدین و طالبان در منطقه و حکومت انگلیس که داعیه دار بدون چون و چرای استقرار قدرت طالبان در افغانستان هست، در سطح اروپا و جهان در باره نقش حتمی طالبان تاکید کرده و از هر نوع نیرنگ، دسیسه، تحریکات سیاسی، استفاده از ابزار های دپلوماتیک دریغ نمی کند.
تفاوت گرایش امریکایی از گرایش پاکستانی-انگلیسی در گفت و گوی ویدیوی دادفر اسپنتا که در18 اگست سال جاری در سایت بی بی سی نشر شده به خوبی مشهود است. اسپنتا می گوید: " متاسفانه خلاف اراده ما و هم اراده امریکا مساله زیر فشار یک سلسله شایعات و تبلیغات غلط رسانه یی شد. متاسفانه شبکه های استخباراتی بعضی از حلقه ها، اسناد جعلی را توسط رسانه ها نشر کردند. در پارلمان افغانستان، همچنان افکار عامه افغانستان، در کشور های منطقه دست به شایعاتی زدند که واقعیت نداشت. ما بخاطر این که به این شایعات پاسخ بگوییم و همچنان به نگرانی های مردم افغانستان، پارلمان افغانستان و به نگرانی های کشور های همسایه خود پاسخ بگوییم ناگزیر شدیم ، یک سلسله مسایل را در سطح علنی در گفتگو های دوجانبه با کشور های همسایه و منطقه مطرح کنیم."
از قراین بر می آید سیاستمداران امریکا درک کرده اند که طالبان برای اشتراک در این کنفرانس آماده نیست و تا دیر زمانی آماده نخواهند شد. این گرایش امریکایی در باره اشتراک طالبان در کنفرانس بن دوم است. گرایش دوم که بیشتر پاکستانی-انگلیسی است، گرداننده های آن دست به تقلبات و نیرنگ های زیاد زده و میزنند، تا طالبان را جز حتمی این پروسه سازند. لازم میدانم به گونه مثال چند نیرنگ و تقلب آنها را برجسته نمایم.
اول: ملاقات لندن
همانطوریکه همه چیز های منفی در مسایل افغانستان به خصوص تقویت و حمایت طالبان از لندن آغاز می شود، به همین ترتیب ملاقات های سری و پشت پرده در فبروری سال جاری میان ملا ضعیف، متوکل و بعضی از شخصیت های طالب در لندن صورت گرفت. روزنامه دیلی تلگراف چاپ لندن، در گزارشی نوشت آقای ضعیف با مقام های وزارت خارجه بریتانیا درمورد روند صلح دولت افغانستان با طالبان دیدار کرده است.
در چنین حالتی که آنها شخصیت های حکومت ساقط شده طالبان در لندن بودند، پارلمان بریتانیا با صدور فیصله نامه یی زمینه های مذاکره با طالبان را آماده اعلان کرد و حامد کرزی رییس جمهور گویا کشور مستقل به تعقیب ملا ضعیف به لندن فراخوانده شد.
در باره سفر کرزی در لندن، بی بی سی می نویسد: «حامد کرزی رئیس جمهوری افغانستان و دیوید کامرون نخست وزیر بریتانیا با هم دیدار و گفت و گو کردند. حامد کرزی و دیوید کامرون در پایان دیدار خود در یک کنفرانس خبری مشترک در داونینگ استریت لندن به خبرنگاران گفتند، انتقال مسئولیت از نیروهای ناتو به نیروهای افغان و همچنین مذاکره با شورشیان محور اصلی گفتگو های آنها بوده است." حالا اگر فیصله کمیته امور خارجی بریتانیا، موجودیت سران طالبان در لندن، «سفر رسمی» رییس جمهور افغانستان و تاکید دیوید کامرون و حامد کرزی را در کنفرانس مشترک آنها مبنی بر پیشبرد مذاکره با «شورشیان» مخالف را پهلوی هم قرار بدهیم، ابهامات زیاد را در باره مساله صلح با طالبان، مداخله انگلیس در امور داخلی افغانستان، دسایس و نیرنگ های حکومت افغانستان در مورد شورای صلح نام نهاد و ده ها مسایل دیگر پی خواهیم برد. پس پروسه مذاکره با طالبان یک روند کاملا انگلیسی است که از تقویت و کمک های نظامی و مالی انگلیس به طالبان در هلمند تا به قدرت رساندن طالبان در افغانستان بطور متداوم پیگیری می شود و این روند یک مداخله آشکارا در امور داخلی افغانستان بوده و کشور را به وحشت و بربریت می کشاند.
متاسفانه شیوه پیشبرد این پروسه، بسیار بی شرمانه، اهانت آمیز ، زشت و نقض مستقیم حاکمیت ملی افغانستان می باشد.
پس تلاش ها بخاطر نقش طالبان از لندن آغاز گردیده است.
دوم: ملاقات ناروی
در اخیر جون سال جاری فاطمه گیلانی، شکریه بارکزی، داماد حکمتیار، متوکل ، ملا ضعیف، برهان الدین ربانی به طور پنهانی به شهر وسلو پایتخت ناروی حضور یافتند و در باره مذاکره با طالبان صحبت کردند. حضور دو زن در این ملاقات پلان شده حیله گرانه است که می خواهند آشتی پذیری طالبان با زنان را وانمود کرده و به مهمانداران اروپایی و مسوولین ملل متحد نشان بدهد که طالبان تغییر کرده است. همزمان با این وقت رسانه های دولتی افغانستان و رسانه های غربی در باره تغییر عقیده طالبان تبلیغ میکردند. با وجودیکه طالبان مصروف انتحار، سربریدن، سوختاندن مکتب و تیزاب پاشی به صورت دختران مکتب بود، رسانه های وابسته و مزدور داخلی و خارجی در باره تغییر روش و عقیده طالبان سخن پراگنی می کردند.
سوم: جنگ روانی شدید در باره اشتراک حتمی طالبان در کنفرانس بن دوم
این تبیغات توسط مقامات طالبان که در نشست سری لندن اشتراک داشتند، آغاز شد و آنها تاکید میکردند که کنفرانس بن دوم بدون طالبان ناکام است. ملا ضعیف در این راستا می گوید: " در نشست بن دوم نیز مانند نشست بن اول کسانی که نماینده گان واقعی مردم افغانستان نیستند، شرکت خواهند کرد و فیصله های این نشست را به زور به مردم افغانستان خواهند قبولاند. وی می افزاید که برگزاری این نشست بدون حضور تمامی طرف های درگیر مشکلات را در افغانستان بیشتر خواهد ساخت.".
سید محمد اکبر آغا، رهبر گروه جیش المسلمین طالبان گفت: "از یک سو حکومت می گوید که ما صلح می کنیم و از سوی دیگر کنفرانس که دربن برگزارمی شود، امریکایی ها گفته اند که طالبان در آن شرکت نه کنند. ازاین معلوم می شود پروسه یی را که این ها به پیش گرفته اند یک چال است برای طالبان، هیچ حقیقت ندارد."
شکریه بارکزی عضو پارلمان افغانستان که اشتراک کننده ملاقات پنهانی در ناروی بود، موافقت نامۀ بن اول را اشتباه بزرگ تاریخی خواند و بی پیرایه گفت که نیروهای حافظ صلح در شمال تعمیر های پخته میسازند واما در جنوب خانه های گلی مردم را بالای شان چیه مینمایند.
جانان موسی زی سخنگوی وزارت خارجهی افغانستان ضمن اینکه موضوع مصالحه با طالبان را از بحث های اساسی این کنفرانس میداند، میگوید: " طالبان با در نظرداشت پیش شرطهای حکومت افغانستان در این کنفرانس اشتراک کرده میتوانند".
جالب است، کسانی که تا دیروز ایجاد حکومت پارلمانی و فدرالی را تجزیه افغانستان تبلیغ میکردند، امروز عدم حضور طالبان در کنفرانس بن را هم تجزیه افغانستان میدانند.
برعلاوه تبلیغات از جانب مقامات افغانستان، مسوولین خارجی هم در هماهنگی با همفکران افغانی شان حمایت حضور طالبان در بن دوم را تبلیغ میکنند. یلیام پیتی سفیر بریتانیا در کابل در یک نشست خبری گفت: اگر طالبان فراخوان صلح دولت افغانستان را قبول کند و به پروسه صلح بپیوندند از شرکت آنها در کنفرانس بن حمایت می کنیم.
چهارم: "نمایشنامه" یا "کمیدی" هما سلطانی
به سلسله تبلیغات که گویا طالبان تغییر کرده، نمایش خنده آوری توسط هما سلطانی عضو پارلمان افغانستان اجرا شد که بی حد مضحک بود. سناریو نویس این "کمیدی" مردم افغانستان را نادان و بی خرد فکر می کند. در حالیکه برعکس همه میدانند که این بازی ناچل و ناکام تبلیغات ساده لوحانه است که بر بی خردی طرح کننده های آن مهر تایید میگذارد. "نمایشنامه" ملا عمر در خانه هما سلطانی بیشتر به یک فکاهی مشابه است. سناریو نویسان این "مسخره" پوچ پلان کرده بودند که ملا عمر را چنان مدرن و مترقی نشان بدهد که با یک زن صحبت می کند و بالای چادرش که به زمین اندخته شده می نشیند و بعد به خانه اش می آید. انتخاب هما سلطانی در اجرای این بازی کار تصادفی نیست. آنها میخواسته اند ثابت کند که ملاعمر با یک زن هزاره که ده ها هزار آنها را قتل عام کرده آشتی می کند ، به هزاره اعتماد می کند ، گویا زیر چشم دستگاه های استخبارات خارجی که در هر خیابان افغانستان موجود است، در کابل به خانه او می آید. این نمایش مسخره آمیز جز تبلیغاتی است که در لندن، اسلام آباد و کابل طرح و به مثابه یکی از شیوه های جنگ روانی پیرامون کنفرانس بن دوم و دروغ شاخداری بنام "تغییر عقیده طالبان" به اجرا در آمد که عدم شناخت گرداننده های آنرا از آگاهی مردم افغانستان نشان میدهد.
پنجم: اعتراض جامعه مدنی افغانستان
زمانیکه اعتراض بعضی از نهاد های به اصطلاح جامعه مدنی افغانستان را بخاطر اشتراک حتمی طالبان در کنفرانس بن شنیدم، وحشت زده شدم. دیده می شود که استخبارات خارجی از جمله آی اس آی پاکستان بالای جامعه افغانستان چقدر عمیق کار کرده و همه چیز را به شمول جامعه مدنی تقلب کرده اند.
به سادگی می توان از همین نهادی های کلداری پرسید که قطع کردن دست و پا، سر بریدن، انتحار و محصور ساختن زن ها در چهاردیوار خانه، پاشیدن تیزاب به صورت دختران مکتب با مدنیت چه رابطه دارد؟ اصول این نهاد ها که نام شان را مدنی گذاشته اند بر کدام معیارها و قضاوت ها استوار است؟
ستار سعادت عضو جرگه مجمع مدنی افغانستان گفت: "هدف ما از اشتراک طالبان اینست که اگر طرف های دیگری که خود را اپوزیسیون عنوان می کنند و یا هم حرکت های دیگری که وجود دارد و درین کنفرانس اشتراک می کنند به طالبان نیز چانس داده شود تا درین کنفرانس اشتراک کنند البته نه به شکل که در تعین سر نوشت کشور سهم بگیرند بلکه به این منظور که به آنان احساس از خود بودن داده شود و بهتر است تا این کار در پروسه صلح کمک کند"
چقدر دردناک است که یک فعال نهاد جامعه مدنی به مفهوم اپوزیسیون پی نبرده و کسانی را که انتحار و سربریدن کار شان است، نام زیبای اپوزیسیون را بالای آنها می گذارد. دیده می شود این نهاد های فرمایشی و فعالان آنها عمیقا تقلب شده اند که خود در بی سوادی و بدویت غرق هستند و نمایندگی از مدنیت می کنند.
در خور ذکر است که جنگ شدید میان دو گرایش، کنفرانس بن دوم را مشکوک، سردر گم و توأم با ابهامات ساخته است. گرچه اظهارات دولت مردان افغانستان از جمله دادفر سپنتا روش و شفاف است که «بن و کنفرانس بن جای بحث روی گفتگو برای این که قدرت را چگونه باید تقسیم کرد نیست. جای بحث برای این که ما در بن قبلی چه اشتباهاتی انجام دادیم، نیست". و یا اینکه سپنتا در پاسخ به وکلای پارلمان گفت : "کنفرانس بن برای تدوین خطوط نظام سیاسی افغانستان برگزار نمیشود. او گفت دولت افغانستان با وجود کاستیهایی که در ده سال گذشته داشته، دستآوردهای بزرگی از قبیل تکمیل نهادهای دموکراتیک مانند پارلمان، شوراهای ولایتی، حضور جامعه مدنی و مطبوعات آزاد داشته است و نمیخواهد این دستآوردها را یک بار دیگر از دست بدهد." آقای سپنتا افزود که هم اکنون نیز تلاشها برای تخریب نظام جریان دارد. «هرگز اجازه داده نخواهد شد که از صفر شروع بکنیم و مبانی و ستون نظام و دستآوردهایی که مردم ما به بهای خون هزاران شهید به دست آورده اند و امروز هم انتحاریان در هرگوشه به خاطر تخریب این نظام به ما حمله میکنند، ما به هیچ صورت اجازه نخواهیم داد که مبانی این نظام زیر سوال برود."
رویهمرفته بعضی از ماموران حکومت کرزی که سخن شان از خود شان نیست، غیر شفاف صحبت می کنند. مثلا زلمی رسول وزیر خارجه کرزی می گوید که: " در صورت پيشرفت روند صلح، طالبان مي توانند در کنار ساير گروه هاى سياسى افغان؛ تحت قيادت دولت افغانستان در کنفرانس بن دوم اشتراک کنند." پس اظهارات سفیر امریکا . داکتر دادفر سپنتا مربوط به گرایش امریکایی می شود که به شکل روشن و شفاف بیان می شود. همچنان دیدوبازدید ها، راه انداززی جنگ روانی، اعتراضات نهاد های مدنی که ضد مدنیت هستند و راه اندازی تبلیغات ار مجرا های مختلف گرایش مربوط به کرزی، آی اس آی و انگلیس است که می خواهند با حضور اصلی یا جعلی نماینده های طالبان مساله افغانستان را همچنان در ابهام و تاریکی نگهدارند، از فیصله های جدی و سرنوشت ساز جلوگیری کنند و زمینه های جنگ و بی ثباتی را در افغانستان حفظ نمایند.
پيامها
25 آگوست 2011, 09:29, توسط baqi samandar
باقی سمندر
۲۵ رمضان سال ۱۳۹۰
سنبله ۱۳۹۰
۲۵ – اګست سال ۱۳۹۰
سلام به خوانندګان ارجمند کابل پرس? !
سلام آقای نیکپی !
مقاله تحلیلی آقای نیک پی را همه خواندیم و من شخصن این تحلیل شان را بسیار جالب و سنجیده میدانم . در این تحلیل دوخط فکری – جناح امریکایی و یک بخش ارګ نشینان یکطرف و جناح انګلیسی وبخش دیګر ارګ نشینان بشمول دولت پاکستان در سون دیګر قرار دارند.
جدال در بالا ودردرون کاخ به شدت جریان دارد . جامعه مدنی نیز دو خطه شده است و ۹۰ بنیاد ویا کم وبیش یک سون و ۳۰ بنیاد وکم وبیش در سون دیګر یا به عبارت دیګر شرکت طالبان در کنفرانس بن دوم یا نفی شرکت شان درکنفرانس بن دوم موضوع بحث دو جناح جامعه مدنی افغانستان است . جامعه ایکه میان مدنیت و پیش مدنیت – مدنیت و نظامیګری در نوسان است .
سفیر امریکا به صراحت حضور طالبان را درکنفرانس بن دوم منتفی میداند اما سفارت ودولت انګلستان در کابل و در لندن واسلام آباد برای شرکت دادن طالبان سرمایه ګذاری کرده است .
چه بهتر که نیروهای روشنفکری افغانستان که خود را آزاد ومستقل میدانند وآزادی شان داخل ګیومه نیست و پیش از آزادی واستقلال شان هیچ نوع ګویا و یا به اصطلاح نوشته نمیګردد – همین نیروی های آزاد بایست درارایه خط مستقل ملی – دیموکراتیک به نظر من تلاش ورزند تا برای تحقق خواسته های آزادی و دیموکراتیک از پایان از سطح واعماق جامعه مبارزه برای استقلال وآزادی ادامه جریان ادامه یابد تا روزی به طرد هرنوع اسارت واستبداد ومطلق ګرایی بیانجامد و امید بستن از بالا را توهم ای بیش ندانند.
با تشدید مبارزه روشنګرانه میتوان بسا افراد وګروهها و بنیاد های نوسانی را
بسوی استقلال وآزادی- مدنیت وثبات وصلح شرافتمندانه و دایمی و تحقق عدالت اجتماعی وبرابری در افغانستان تشویق وترغیب نمود .
26 آگوست 2011, 08:01, توسط ( حقبین )
تشکر جناب داکتر صاحب نیکپی! روشنگری شما قابل ستایش است.
28 آگوست 2011, 08:57, توسط سعد مبارز
تشکر از نوشتار پرمغزتان!
باید اعتراف کنم که من از قدبم الایام به دورویی روباه پیر (انگلیس) باورمند بودم ولی نمی دانستم این روباه پیر در افغانستان چه بازی را دنبال می کند! واقعاً منافع انگلیس از مستقر ساختن طالبان چه می تواند باشد؟ آیا یک فرهنگ بدوی و عقب مانده مخالف با ظواهر تمدن و انسانیت چه مزایایی می تواند برایشان داشته باشد؟
آیا این همان حقیقت است که قوم ضاله قبیله به هر قیمتی خواهان حفظ چوکی است؟
و آیا باز این نظریه استنباط پذیر است که امریکا می تواند نقش مثبت تری در انکشاف و پیشرفت افغانستان ایفا نماید و مظاهر دموکراسی بدست امریکا به حقیقت مبدل میشود؟!!