فارسی و پشتو، جنگ يا دوستی؟
2008 سال بين المللی زبان ها
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
سال 2007، سال مولانای عزيز گذشت و اکنون سال 2008 است. من ابتدا ورود به سال 2008 را به تمام خوانندگان کابل پرس? تبريک می گويم و اميدوارم در اين سال در افغانستان خشونت ها کمتر و محو شده و گام های عملی برای تامين حقوق بشر برداشته شود.
و اما سال 2008 از سوی مجمع عمومی سازمان ملل سال "بين المللی زبان ها" اعلام شده است. اين موضوع بسيار اهميت دارد وقتی بدانيم جهان در تلاش است که زبان های زنده ی جهان را حفظ کرده و رشد داده و از انقراض زبان هايی که به حاشيه رانده شده اند، جلوگيری کند. معمولا در همه جای دنيا تنوع زبانی باعث رشد و غنای زبانی می شود اما در افغانستان چرا اين موضوع عکس آن است؟
تمام نشانه های تنوع و گستردگی در جامعه ی افغانستان برای دشمنی و جنگ عليه يکديگر بکار گرفته می شود و از ويژگی های مثبت آن برای گسترش و ژرف کردن روابط انسانی استفاده نمی شود. اين موضوع وقتی اهميت پيدا می کند که می بينيم، از يکسو به ظاهر روشنفکران اين مملکت خود بيشتر از ديگران به اختلافات و يکی هم اختلافات از راه تفاوت زبانی دامن زده واز سوی ديگر دولت و مقامات نيز که بايد برای رفاه و آسايش مردم کار کرده و به مردم خدمت کنند، از تفاوت زبانی سوء استفاده کرده و تبعيض روا می دارند.
اگر به دانشگاه کابل برويد، استادی که فارسی زبان است به شاگردان پشتو زبانش نمره نمی دهد و استادی که پشتو زبان است به شاگردان فارسی زبان. اگر به وزارت فرهنگ برويد، وزير طالب ما جناب خرم، تمام تلاش خود را گذاشته تا زبان فارسی را کمرنگ جلوه دهد و از الف تا يای اين وزارتخانه را پشتو کند. کاری که وزير قبلی رهين عکس آن را می کرد.
اگر به وزارتخانه ای برويد که وزير آن پشتو زبان است، از در و ديوار آن اعلاميه ها به زبان شيرين پشتو آويزان است و اگر به وزارتخانه ای برويد که وزير آن فارسی زبان است عکس آن. مقام فارسی زبان کار مراجعين پشتو زبان را درست انجام نمی دهد و مقام پشتو زبان هم کار مراجعين فارسی زبان را.
اين به ظاهر روشنفکران و مقامات نابخرد افغانستان از اختلافات زبانی کوهی ساخته اند که گويندگان اين دو زبان را به نظر خود از هم جدا کرده اند. می دانم در کنار اين اختلافات زبانی، اختلافات قومی، نژادی و گروهی هم بی تاثير نيست اما با همه ی اين ها هم پشتو زبان و فارسی زبان به ظاهر روشنفکر و هم مقام دولتی به مردم و زبان ظلم می کنند.
در کنار زبان های فارسی و پشتو زبان های ديگری هم در افغانستان عزيز هستند که رو به فراموشی می روند.
يادم می آيد، چندی پيش دوست ترکمنی را ديدم که درباره ی مشکلات زبان ترکمنی برايم گفت که برای نخستين بار بود شنيده بودم. اين مشکلات چنان است که بر پيشرفت اين زبان بومی تاثير گذاشته و آن را تحت تاثير قرار می دهد. در زمانی که بايد به اشکال گوناگون تلاش کنيم تا زبان های بومی رشد کنند، وجود مشکلات باعث ضعف و حتا کم کم انقراض اين زبان ها خواهد شد.
سال 2008 سال بين المللی زبان هاست، بياييم زبان ها را در افغانستان حفظ و رشد دهيم. اگر پشتو ضعيف است و رشد نکرده در رشد آن کمک کنيم اگر فارسی در حال رشد است و می خواهد جسد نيمه جان خود را در افغانستان درمان کند را به وابستگی متهم نکنيم. نگوييم پشتو زبان ما وابسته به حکومت پاکستان است و فارسی زبان ما وابسته به حکومت ايران. برای مساله ی زبان به عنوان پديده ای که توانسته قلمرو جغرافيايی را در نوردد، اهميت بيش از اين قايل شويم.
من قانون اساسی افغانستان را چندان نمی پسندم و در بسياری موارد آن را دارای تناقض و تبعيض می بينم. اما با اين وجود در قانون اساسی فصل اول، ماده ی شانزدهم آمده است که از جمله زبان های پشتو، دری، ترکمنی، بلوچی، پشه ای، نورستانی، پاميری و ساير زبان های رايج کشور، پشتو و دری زبان های رسمی دولت می باشند. در مناطقی که اکثريت مردم به يکی از زبان های ازبکی، ترکمنی، بلوچی، پشه ای، نورستانی، پاميری تکلم می نمايند، آن زبان علاوه بر پشتو و دری به حيث زبان سومی می باشد و نحوه تطبيق آن توسط قانون تنظيم می گردد.
قانونی که توسط اين مقامات فرصت طلب و نژادگرا بايد انجام شود متاسفانه اجرا نشده و ما بارها ديده ايم که مقامات عکس قانون و عليه منافع مردم کار می کنند.
سال 2008 سال بين المللی زبان هاست. در سال 2008 ما در کابل پرس به اين مساله بيشتر از پيش می پردازيم و کوشش می کنيم به مساله زبان و راه های رشد آن بيشتر بپردازيم.
در پايان پيام مدير سازمان يونسکو درباره ی سال بين المللی زبان ها را با هم می خوانيم که نمايندگی اين سازمان در افغانستان به کابل پرس ارسال کرده است:
"زبانها مهم اند!"
سال ٢٠٠٨ از سوی مجمع عمومی سازمان ملل بعنوان "سال بين المللی زبانها" نامگذاری شده است.
سازمان يونسکو که وظيفه هماهنگی فعاليتهای سال آتی به آن محول شده است، مصمم است که وظيفه
خود را به عنوان يک سازمان راهبردی در اين زمينه به طور کامل به انجام برساند.
اين سازمان از اهميت قاطع و حياتی زبانها در مقايسه با بسياری از چالشهای ديگری که بشر در دهه
های آينده با آنها روبرو خواهد بود، کاملا آگاه است.
زبانها برای حفاظت از هويت افراد و گروهها و همچنين برای همزيستی مسالمت آميز آنها در جوامع،
اهميت بنيادين دارند. آنها (زبانها) عاملی استراتژيک برای پيشرفت به سوی توسعه پايدار و ارتباط
موزون مابين زمينه های عمومی و محلی می باشند.
زبانها دارای بيشترين اهميت برای رسيدن به اهداف مصوبات پيشين سازمان ملل در سال ٢٠٠٠ يعنی
و "اهداف توسعه هزاره" (با نام اختصاری (EFA "شش هدف آموزش برای عموم" (با نام اختصاری
می باشند. (MDGs
زبانها به عنوان عاملی برای همگرايی اجتماعی [در ميان گروههای هم زبان] نقشی استراتژيک برای
هستند چرا که آنها در گسترش سوادآموزی عمومی و ( MDG برچيدن فقر مطلق و گرسنگی ( 1
مبارزه ،( MDG يادگيری مهارتهای زندگی موثرند. زبانها برای رسيدن به آموزش ابتدايی همگانی ( 2
اهميت بنيادی دارند و همه اين فعاليتها بايد به زبان های [ ( MDG با ايدز، مالاريا و ساير بيماری ها ( 6
مادری] جمعيتهای مورد نظر انجام شوند، اگر واقعا رسيدن به اين اهداف مد نظر است. حفاظت از دانش
ذاتا به زبانهای محلی و بومی ( MDG و مهارتهای بومی و محلی و تضمين محيط زيست پايدار، ( 7
وابسته است.
علاوه بر آن تفاوتهای فرهنگی وابستگی زيادی به تفاوتهای زبانی دارد همانطور که در اعلاميه جهانی
تنوع فرهنگی و برنامه فعاليتهای مرتبط ( ٢٠٠١ )، ميثاق حفاظت از ميراث فرهنگی و ميثاق پاسداری و
ترويج تنوع فرهنگی ( ٢٠٠۵ ) بر آن تاکيد شده است.
اما در فاصله چند نسل آينده، ممکن است بيش از ۵٠ درصد از ٧٠٠٠ زبان رايج دنيا کاملا از بين بروند.
کمتر از يک چهارم اين زبانها در مدارس و محيطهای آموزشی تکلم و تدريس می شوند و در فضای
مجازی اينترنت بکاربرده می شوند و بيشتر آنها به صورت پراکنده استفاده می شوند. هزاران زبان ديگر
که هر روزه بر زبان مردم جاری است، در مکانهای آموزشی و فضاهای نشر و رسانه ها مورد استفاده
قرار نمی گيرند.
اکنون ما بايد دست به اقدامی عاجل بزنيم. چگونه؟ با تشويق و توسعه سياستهای زبانی، بگونه ای که هر
جامعه زبانی قادر باشد تا ابتدا از زبان اول خود، يعنی همان زبان مادری خود، هرچه وسيعتر و هر
اندازه که ممکن است در امر آموزش استفاده کند و در کنار آن در يک زبان ملی يا منطقه ای و يک زبان
بين المللی نيز مهارت پيدا کنند. همچنين بايد افرادی که به زبان غالب (اکثريت) سخن می گويند را
تشويق کرد تا به يک زبان ملی يا منطقه ای ديگر و يک يا دو زبان بين المللی تسلط يابند. تنها در
صورتی که چند زبانی کاملا پذيرفته شود، تمام زبانها جايگاهشان را در دنيای گلوباليزه شده ما پيدا
خواهند کرد.
از اين رو سازمان يونسکو از تمام دولتها، ارگانهای ملل متحد، سازمانهای جامعه مدنی، سازمانهای
آموزشی، انجمنهای حرفه ها و ساير موسسات مرتبط و علاقه مند دعوت می کند تا فعاليتهای خود را
برای تقويت مراقبت ويژه از زبانها و ترويج و پاسداری از تمام زبانها، به خصوص زبانهای روبه
زوال، را در تمام زمينه های فردی و اجتماعی افزايش دهند.
خواه اين فعاليتها از طريق زمينه سازی در مورد آموزش زبانها، فضای مجازی (اينترنت) يا محيطهای
ادبی باشد. خواه از طريق پروژه هايی برای حراست از زبانهای در حال زوال يا ترويج زبانها به عنوان
وسيله ای برای به هم پيوستگی اجتماعی و يا جستجوی ارتباط بين زبانهای مختلف و توسعه اقتصادی،
ارتباط بين زبانها و دانش بومی يا زبانها و خلاقيت انجام شود. در هر حال اين ايده که "زبانها مهم اند!"
بايد همه جا ترويج شود.
روز ٢١ فبروری سال ٢٠٠٨ ، که نهمين سالگرد روز جهانی زبان مادری است، اهميتی ويژه خواهد
داشت و يک فرصت زمانی ايجاد خواهد کرد برای معرفی شروع اقدامات جديد برای گسترش و ترويج
زبانهای مختلف.
هدف مشترک ما اين است که اطمينان حاصل کنيم، اهميت تنوع زبانی و چندزبانگی در سيستمهای
آموزشی، اداری و حقوقی، فرهنگی و رسانه ها، اينترنت و تجارت و اقتصاد در سطوح کشوری، منطقه
ای و بين المللی به رسميت شناخته شود.
سال بين المللی زبانها، ٢٠٠٨ ، يک فرصت بی همتا ايجاد خواهد کرد تا پيشرفتی قاطع برای رسيدن به
اين اهداف حاصل شود.
کوئيچيرو ماتسورا
پيامها
1 جنوری 2008, 06:51, توسط تند باد
آقای میرهزار
زبانهای دری (فارسی) و پشتو زبانهای رسمی و زبانهای اند که باید هر تبعه افغان آنها را بیاموزد و در راه رشد و غنای آنها بکوشد. زبانها میتوانند، در صورتیکه به صورت انسانی غنا یافته و آموخته شوند، قدمی بس بزرگی در راه پیوند های ملی گردند.
ولی یک سوال : شما در بخشی از نبشته خویش وزیر اطلاعات و کلتور را طالب خطاب کرده اید < آیا سند و یا دلیلی برای این ادعای خویش دارید ؟ اگر خیر آیا این عمل شما فقط یک ماجراجویی طفلانه به شمار نمیرود ؟
1 جنوری 2008, 07:05, توسط کامران ميرهزار
طالب بودن به اين معنا صرفا نيست که زير بيرق امارت تاريک طالبان باشی. بر کسی پوشيده نيست که وزير طالب آقای خرم انديشه های طالبانی دارد. آيا تاکنون به وزارت فرهنگ رفته ايد؟ اگر برويد و بخواهيد وزير را ببينيد، دو نظامی اول از شما می پرسند که از وزير چه می خواهيد.
همين وزير زمانی که تازه به وزارت رسيد، در موسسه ی آينه در چهارراهی ملک اصغر، وقتی دختران عکاس از او می خواستند عکس بگيرند، با عصبانيت گفت که من نمی خواهم زنان از من عکس بگيرند.
و بسيار موارد ديگر. اگر فرصت کرديد مقاله ی مرا درباره ی ايشان بخوانيد. " وزير فرهنگ با انديشه ی طالبانی". زمانی که من اين مقاله را نشر کردم و پس از انتشار مقاله ای ديگر در همين رابطهدر کابل پرس?، خبرنگاران و اهالی فرهنگ دست به اعتراض عليه وزير زدند.
بله ايشان وزير طالب انديش هستند و اگر نيستند و شما معتقديد که نه ايشان برای فرهنگ کاری کرده اند و عليه فرهنگ نيستند دليلی بياوريد.
1 جنوری 2008, 07:14, توسط تند باد
آقای میرهزار
من از اینکه آقای خرم به زنان اجازه نداده از او عکس بگیرند اطلاع ندارم ولی اگر تنها به این امر و اینکه در وزارت اطلاعات و کلتور دو نظامی از شما اول بازخواست میکنند کفایت کرد و آنها را ملاک تعین اندیشه های اشخاص تعین کرد پس تقریبا اکثریت کابینه آقای کرزی و نمایندگان ولسی جرگه طالب هستند.
1 جنوری 2008, 07:45, توسط نسیم
تند باد عزیز
امید وارم اندکی آهسته بوزید. چونکه مردم کشور درد دیدۀ ما توان مقاومت در مقابل وزش تندباد ها را از دست داده اند...
اولین تاریکئ فکرئ که باید به آن اشاره کرد، نوشتن کلمۀ (کلتور) به عوض (فرهنگ) است. که نشان دهندۀ اینست که ما زبان انگلیسی و لاتین را قبول داریم اما زبان هموطنان خود را نه!
در اینکه مقامات بلند پایۀ کشور به نوعی با طالبان و مفکورۀ آنها وجوه مشترک دارند شکی نیست.
اگر یکبار به ولایات جنوبی مثل هلمند سفر نموده و به دفاتر دولتی پا بنهی، خواهی دانست که طالب کیست و اندیشۀ طالبانی چیست؟
این مقامات نه اینست که خود سرانه قدرت محلی را در دست گرفته باشند. اینها به امر همان وزیران و مسئولان پشت پرده در کابل بر این کرسی ها تکیه زده اند.
اینکه دو مقام بلند پایه یوناما از کشور به امر رئیس جمهور و وزارت دخله اخراج میشود و یا جناب کرزی بدنبال شمارۀ تلفون حکمتیار و یک چشمه سرگردان است اینها درخور تفکر عمیق و منصفانه اند.
طالب و تکنوکرات دو روی یک سکه است اما چشم بینا کجاست؟
اگر قضیۀ گروگانگیرئ کوریایی ها به خاطر عزیز تان باشد... نمایندۀ طالبان مستقیماً با کوریایی ها داخل مذاکره شدند و دولت امنیت آنها را گرفته بود...
اگر قضیۀ شهید اجمل نقشبندی را به یاد داشته باشی معاملۀ یک ایتالوی با پنج تن سران طالب صورت گرفت اما برای رهایی یک افغان یک طالب آزاد نشد...
اگر به احصائیۀ کشته شدن پولیس و عساکر اردو توجه کنید خواهید دانست که هدف کشته شدن افغانهاست نه خارجی ها...
هیچ شنیده ای که یکی از انتحاریون، سخنگویان، ویا سران طالبان پس از اسیر شدن و بازجویی محکمه شده ویا به اعدام محکوم گردد؟
این ها نشانه هاییست آشکار، که اگر نخواهی میتوانی انکار نموده و چشم هایت را بر آنها ببندی.
1 جنوری 2008, 07:52, توسط تند باد
آیا منظور تان از مقامات بلند پایه دولتی ضیا مسعود، خلیلی، قانونی، مارشال فهیم، پروفیسور ربانی ، ضرار احمد مقبل،امرالله صالح، دگر جنرال بسم الله خان ..... است یا فقط باز هم پشتو زبانها ؟
1 جنوری 2008, 08:58, توسط یا سر
همۀ ایشان! اما خوب میدانی که اکثریت کسانی را که اسم برده قدرت شان شکل سمبولیک داشته و حتی اختیار تشناب رفتن خود را هم ندارند... و این را هم میدانی که قدرت اصلی بدست کیست و خود را به کوچۀ حسن چپ میزنی...؟
این شیوۀ جدیدی نیست و بسیار شباهت دارد به شیوۀ یهودیانی که 2000 سال در مقابل عیسویان و 1400 سال در مقابل مسلمانها استفاده کرده اند...
اگر اجازه بدهید، مطالعۀ تاریخ را به شما پیشنهاد مینمایم.
والسلام
1 جنوری 2008, 08:59, توسط رسول
بر کسی پوشيده نيست که کريم خرم سياست فاشيستی و قبيله گری را پياده می کند. تغيير لوحه وزارت فرهنگ نمونه ديگر از موارد ضديت کريم پهلوان با زبان و ادب فارسی است.
من يادم می آيد که آقای ميرهزار دو مقاله در کابل پرس? منتشر کرده بودند و اولين بار انديشه طالبانی پهلوان وزير را نشان دادند. فرهنگيان افغانستان بعدا متوجه شدند که وزير چه می خواهد انجام دهد و در هتل ستاره دست اجتماعی داشته و دست به اعتراض زدند. کريم پهلوان يکی از مشاوران خود را برای دفاع فرستاده بود. اين مشاور به نويسنده مقاله ها تاخت و همانجا آقای ميرهزار جواب مناسبی به او داد. من از آقای ميرهزار قدردانی می کنم که خاينان و فاسدان و ضد فرهنگيان را به مردم نشان می دهند.
1 جنوری 2008, 09:18
اگر این بی وجدانهای خونخوار اجازه رفتن به تشناب را ندارند پس چرا استعفا نداده و بر شرمساری شان می افزایند ؟
1 جنوری 2008, 09:27, توسط عبدالواسع
بخاطری که مثل آنعدۀ دیگر خود را فروخته اند (اما یک کمی ارزان تر...) تا به تحقق پروژۀ خارجی ها توسط احمدزی، احدی، اتمر، جلالی،... و کرزی، سرعت ببخشند!
ای شوخک خوب میدانی که گپ از چی قرار است اما باز هم از شیوه یهودیان استفاده میکنی!
اما باز هم جای تشکری اش باقیست.
سلام است بر تو و همقطارانت!
1 جنوری 2008, 16:32, توسط معصومی
دوستان عزیز هموطن چه دری زبان چه پشتو زبان احترام تقدیم است .
چرا جرو بعث بی فایده آیا شما چند سال دیگر را به نام زبان دری و پشتو بین خود جنجال میکنید . خاین جانی در هر قوم هر ملیتی که باشد محکوم است . آنانکه در فکر نفاق وتعبیض زبانی بین هموطنان هستن . این خیانت بالا تر از آن است که در طول سی سال در وطن صورت گرفته است .
زبان در جهان مطرح ومهم نیست چیزی که مهم است آدم بودن است دیگر انسان هارا باحقوق شان شناختن است در غیر آن پشتو و فارسی در سیاف ربانی گلبدین ملا عمر قانونی ........ وهزاران اشخاص دیگر هم هستن . بیایید که هوشیاری خود را حفط کنیم تا خارجی هارا نگذاریم موفق شوند . عراق را مطالعه کنید که چه نوع آتش نفاق ( شـیهء و سنی ) را در بین شان تازه کردن .لازم نیست که سی سال دیگر بنام زبان جنگ/ کشتن/ بیوه ساختن /یتیم ساختن /را پیش بگیریم .در صورتی که ما همه میدانیم که همچو تضاد ها جای را نمیگیرد برای پشتو زبان ودری زبان نفع دارد .
2 جنوری 2008, 03:19, توسط عارف
بله! آقای معصومی باید عناصر خاینی را که مشکلات و اختلافات را دامن میزنند و آغاز گر توطئه ها و فتنه ها هستند را شناسایی نموده و مثل غدۀ سرطان از میان برداریم... اما بیا که طفره نرفته و با حقایق رو برو شویم و با تشکر از وسعت دید و خوشبینئ تان نسبت به همه چیز، ولیکن باید گفت که گفتن آسان است اما عمل معۀ صداقت بسیار مشکل! و آیا میشود یک چند سوال را صادقانه جواب دهی؟
1. زبان فارسئ دری، یکی از زبان هائ رسمی در کنار زبان پشتوست. چرا سرود ملئ کشور به هر دو زبان سروده نشده؟
2. در نوشتن روی بانک نوت ها چرا از یکی از زبان هائ ملی کشور نیز در پهلوی دیگری استفاده نمیشود؟
3. در نوشتن سر لوحه هائ وزارت خانه ها، دانشگاه ها و سایر ارگان ها، چرا از هردو زبان رسمی استفاده صورت نمیگیرد؟
4. در ولایات جنوبی مثل ارزگان، قندهار و هلمند که تعداد کثیری از فارسی زبان ها زنده گی میکنند، چرا فرزندان شان حق فراگیرئ سواد به زبان مادرئ خود را ندارند؟
اگر میخواهی که لویه جرگه را بهانه بیاوری قبلاً باید برایت بگویم که قابل قبول نیست! چرا که ملا عمر و ربانی نیز توسط همچو گردهمایی هائ پوچ و بی معنی به قدرت رسیدند و جنایات خود را توجیح میکردند... بیایید لطفاً علمی و عملی بحث کنیم!
در غیر آنصورت:
هم دزدی ، هم خیانت ، هم مکتب سوزی ، هم قتل عام مردم و هم عمران و بازسازئ قومی ، قبیلوی؟!
2 جنوری 2008, 03:53, توسط صادق
تو جه تند باد ها و باد ها را به مطالعۀ این مطلب جلب میکنم که مکر کرزی و دارو دسته اش را نشان میدهد که اولاً خواهان بد نام کردن اقوام دیگر هستند و بعداً او را برکنار کرده و فردی را مانند ملا عبدالکریم خرم اخند را بجایش نصب میکنند... الی آخر داستان:
آنلاین : http://www.khawaran.com/Naderi...
2 جنوری 2008, 09:09
When wer are going to stop accusing each other and I am sure afghans are never going to be happy with any one just trying to accuse each other and clean the road to dark ages like taliban then no body will be able to drop a few lines in Kabul press? to state his feeling here so please le us think twice and do not make the situation worser and we all know if tommorrow the Nato and other troops leaves Afghanistan then even one month will be longer for the taliban to capture again Afghanistan then we all must run to other countries as we did druing the taliban government.
We never learn from the past that is our habbit that is our negative point that is true the taliban are the worst people and their government is writen with black letter in our history but what about Mr.Rabbani and others who was involved in the killing of 60,000 kabuli? if the minister of calutre or finance minister and others made mistakes etc can not be campred with the killing of people as Rabbani and other criminals did during thier power in 25% of kabul
I am sorry if I write in english because I do not have dari key board.
I wish we are going to be united one day
Ikhlas wardak
2 جنوری 2008, 09:13, توسط معصومی
با عرض احترام خدمت آقای عــارف .
عارف جان اینرا من و تو وهمه وطنداران میدانند که مقصرین که ها هستن .از پرسشهای های که ازمن کرده اید ممنونم .ولی فکر نمیکنم که اندازه فهم شمارا داشته باشم تا پرسشهای شما را به صورتی که لازم است جوابگویم. از انتقادات ومعلوماتی که لطف نموده نوشته اید متشکرم .میدانم که این همه بدبختی ها سالهای درازی است که توسط یک تعداد خاینین سمت گرا دامن زده شده و فلحال هم دوام دارد . در سی سال قبل هم این موضع مطرح بود ولی قسمی سرد که خون نمیریخت انسانهای بیگناه کشته نمیشد مگــر حالا انسانها کشته میشوند طفلکان مظلوم یتیم میشوند زن ها بیوه انسانها در به درو خاک بسر میشوند.ای کاش روشنفکران وطن این استعداد را داشته باشند که همه پرابلم های خود و وطن خود را بین خود بدون حضور خارجی ها بدون جنگ و شور صمیمانه حل کنند . و خودشانرا در برابر پول خارجی نفروشند . حالا که چنین جریان روان است چرا از عقل و منطق خویش استفاده نکنیم تا خارجی ها موفق نشوند . آقای عارف شما که این موضع را با نوک برچه میخواهید حل و فصل کنید بفرمایید ما هم نگاه کرده موفقیت تانرا آرزو میکنیم . شما که زندگی تان وابسته به تفنگ و مرمی است اصلآ قابل ملامت نیستید . بلی ناگفته نباید گذاشت که آقای کریم خـُـرم که سر لوحه وزارت را تغیر داد ازاین شخص چه توقع دارید .از روزی که وزارت بدستش افتاد چه کار های در این وزارت صورت گرفته کدام کتابی تآلیف و چاپ شده کدام برنامه کلتوری ترتیب و در خدمت هموطنان قرار گرفته و صد ها مثال دیگر همچنان چندین وزارتخانه دیگر . من خودم از کابل هستم پدر و پدر کلانم اجدادم از کابل هستن هیچ کدام تضادی با این دوزبان رسمی ندارم ولی نمیخواهم یکتعداد خارجی های که از این مسله بخاطر نفع خود استفاده میکنند کامیاب نشوند . تا چه وقت استثمار. استعمار. بردگی .حسارت . شما فکر کنید پاکستان که نه کدام تاریخی نه..... خلاصه فاقد همه وهمه . مارا علیه یکدیگر استعمال میکند و نغع خویش را میبرند چرا آیا در این عصر ترقی عصر صحبت وعصر محبت ما افغانها دیوانه هستیم مگر هیچ چیزی را نمیدانیم که استعمال اشخاصی میشویم که جو دوتا خر و اسپ را تقسیم نمیتوانند . ها چه تولید داریم خوراک پوشاک ادویه قرطاسیه ...... همه از کشور های بیگانه برای ما صادر میشود وما در جنگ زبان ملیت مذهب هستیم چرا چرا چرا وهزار چــــــرای دیگر ؟؟؟؟؟؟؟ در صورتیکه می دانیم که استعمال میشویم باز هم چـــــــراخود فروشی .
2 جنوری 2008, 09:21, توسط ضیا
آقای اخلاص وردک
بیا تا شف، شف نگفته و شفتالو بگوییم. گذشته را همانطور که شما میفرمایید صلوات و آینده را احتیاط!
اما انصاف شما را میخواهم معلوم کنم. همین سه موضوع بطور خلص چطور میشه؟
1. سرود ملی باید مثل فعلاً تنها به پشتو باشه و یا 50% به زبان دری شوه؟
2. بانک نوت ها 50% به فارسی هم نوشته شوند و یا تنها به پشتو محدود گردند؟
3. لوحه ها و سر لوحه ها تنها به پشتو نوشته شوند و یا 50% فارسی شوند؟
بیا و توکل به خدا (ج) ببینیم که افکارت مِلی میبراید و یا قبیلوی؟
آنلاین : http://www.bbc.co.uk/persian/a...
2 جنوری 2008, 11:14
Dear Zia, for me it does not matter who is who and I dont talk about one tribe and for me there is only one race that is humanbeing race but the sad part as I see the interference of our neghbours in our internal affairs and they will be too happy to see We are in the war of words, blaming and swearing on each other
Regarding the nation chore, currency or sign oboards I have to mention what will solve if all the sign boards and other things are going to be in dari or pashtoo
Do you know there is no official language in United States?even if you write your letter in dari the official is not allowed to reject it what about India, Pakistan and other south asian countries thier official langauage is english even that is not thier own language but here we are just wasting our time for something which is not going to build our future and that will devide us more
but any way I am very sorry if I wrote something wrong but you can correct me
With regards,
Ikhlas wardak
2 جنوری 2008, 13:30, توسط ضیا
آقای وردک
دلهرۀ تان از مداخلۀ کشور هائ همسایه کاملاً قابل تأیید است. اما بی تفاوتئ تان از حالت فعلی بخاطر آنست که کار ها همه بر طبق خواهشات و میل تان جریان دارند... اما شما مداخلۀ کشور هائ همسایه را مهمتر از مداخلۀ کشور هائ قدرتمند دنیا میدانید، این خود سوال برانگیز است... سیاست دروغین امروزی همین حکم را میکند که هر گاه چرخ زنده گی بر طبق مراد ما میچرخید، باید بی تفاوت بوده و بی خیال از انسانیت و جهانی شدن بحث کنیم. امروز چون خاطرت جمع است که اتمر ها ، احدی ها، کرزی ها و احمد زی ها کار هائ قبیله گرایی را خوب انجام میدهند، فلهذا دمت گرم است و از انسانیت و جهان هستی قصه ها میکنی.... ها ها ها ها ها... ای شوخک! مثل اینست که هیچ چیزی را نشنیده ای و ندیده ای؟
اقوام غیر پشتون بیشتر از پشتون ها قربانئ مداخلۀ همسایه گان و سایر بیگانه ها بوده اند که جنگ هائ تنظیمی در کابل و حملات وحشیانۀ طالبان در مرکز و شمال کشور مثال هائ خوبی بوده میتوانند. همین چند ماه پیش آیا ندیدی و نشنیدی که کوچی ها چی بر سر هزاره هائ بهسود آوردند؟
اما حرف جای دیگر است. اینکه شما میگویید بودن سرود ملی ، جملات روی بانک نوت ها و لوحه هائ ارگان ها و دفاتر دولتی اهمیتی ندارند که به پشتو باشند یا به فارسئ دری، خود سوال بر انگیز و مشکوک است.
اگر اهمیتی ندارند پس چرا قبیله گرایان ِ متعصب پشتون در زمان سلطنت خاندان آل یحی نوشته هائ بانک نوت ها را به پشتو تبدیل کردند؟
و چرا تکنوکرات هائ پشتون که از غرب تشریف آورده اند سرود ملی را از دری به پشتو تبدیل کردند؟
چرا همین تکنوکرات ها هر وزارت خانۀ که به چنگشان میآفتد فوراً لوحه ها و نوشته هائ داخل و بیرون ساختمان وزارت خانه را از فارسئ دری به پشتو تبدیل میکنند؟
مثال ایالات متحده امریکا را گفته ای که هرگز با افغانستان قابل مقایسه نیست. افغانستان یکهزار سال نیاز دارد تا به درجۀ ایالات متحده برسد. مثال خوبش هم خود شما هستید!
شما با آنکه با حقوق مدنی و قوانین بشری آشنایی دارید اما بسیار به آسانی از کنار ضایع شدن حقوق هموطنانتان میگذرید و بسیار خونسرد میگویید: "مشکل نیست! چی فرقی میکند اگر سرود ملی ... به زبان پشتو باشد؟! چی فرقی میکند اگر هزاران تن از شاگردان مکتب در ولایت هلمند به زبان پشتو مکتب شانرا بخوانند؟!"
اما مادامی که شاگردان پشتو زبان در مرکز هر چند خود ایرادی نداشته باشند، به زبان دری مکتب بخوانند، فوراً سر و صدا انداخته و از حقوق اولیه بحث میکنید! حالا فرق نمیکند یا شخص شما ویا هم حنیف اتمر! بخاطریکه حنیف اتمر نیز تحصیل کردۀ غرب است.
آیا انصاف همین است؟ حدیث صریح پیامبر (ص) است که میگوید:
"هر آنچیزی که برای خود میپسندید، برای دیگران نیز بپسندید!"
آیا هموطنان پشتون ما با آنکه خود را مسلمان میدانند، به این گفتۀ پیامبر (ص) عمل میکنند؟
در مورد ایالات متحده نوشته ای که اگر عریضه اترا به دری بنویسی کسی انتقاد کرده نمیتواند. اما مطمئن هستی که اگر عریضه اترا به دری بنویسی و روئ میز جناب اتمر صاحب بگذاری، کارت را اجرا کند؟ و یا میشود از جناب ملا خرم اخند زاده پرسید که چرا لوحۀ وزارت اطلاعات و فرهنگ را تبدیل کرده است؟
بله! علت خونسردئ تان را میدانم. خونسردئ شما نه به این دلیل است که شما جهانی فکر میکنید و از دایرۀ قبیله گرایی بیرون شده اید، بلکه علت آن خاطر آسودۀ تان از عملکرد ها و فعالیت هائ قبیله گرایانۀ تکنوکرات هائ حلقه بگوش غرب است.
هرگاهی شما حقایق تاریخی و حاضر کشور را تأیید کردید، آنگاه حرف هایتان قابل قبول است در غیر آنصورت به حرف هایتان نمیتوان اطمینان داشت.
آنلاین : http://www.bbc.co.uk/persian/a...
2 جنوری 2008, 14:11
that is a big lie.
all documents must be submitted with offical English translation of them in the U. S
and the the official language is English
2 جنوری 2008, 14:15, توسط Kudos Talash
aghaaye tond baad, zabaan rasmi cham wae manaayee in ra nah mi dahad kah hamah merdom on ra bayamozand. daer kashwar maa zabaan haayee parsi wae pakhto rasmi and, haer kas bah yaki az in do zabaan daer edaaraat fermaanrewayee / dolati gap bah zanad baayed pazeraftah shawad. in cham/manaayee in ra nah mi dahad kah merdom bayed haer do zabaan ra bayaamozand. daer USA/amrika daer nimay az aastaan haayesh zabaan spanawi wae englisi rasmi and,amaa merdom nachaar nistand haer do zabaan ra bayamozand ,man basayar kas haa ra dedah am daer amrika kah pas az 20 saal zandah- gi daer in jaa chaar wajah/kalamah englisi gap zadah nah mi tawanand, daer edarat rasmi kah mi rawand kasi baa on haa spanawi/haspanawi gap mi zanad. daer kashwar maa ham merdom agar nah mi khahand hich kas hagh nah darad on haa ra nachaar konad pakhto yaad bah girand. dashwari payee yee baa pakhton haa gorah wae naadaan daer hamin jaa ast. merdom az aamokhtan pakhto chah soodi bah borand ? shamaa yak sood zabaan pakhto ra bah nawisid kah man daer amrika on ra yaad bah giram. zabaan pakhto/pashto sodi bah merdom nah darad merdom on ra yaad nah mi khahand bah girand, fashaar wae zoor natijah wae hodah manfi dadah wae mi dahad.omeed pakhton haa bah kharad/aghal aayand wae az kar haayee bi kharadanah dast bar darand. 02 January 2008
2 جنوری 2008, 15:14, توسط عارف
خدمت آقای معصومی سلام و احترام
حق با شماست. همه میدانند که کیها مقصرند اما کمتر کسی به حق گردن می نهد. پرسشها بسیار آسانند اما پاسخ دهنده باید انصاف داشته باشد تا فهم و دانش. پیامبر اسلام (ص) سواد نداشت اما انصافش او را اشرف انسانها ساخت. حال اگر شما نیز از گوهر انصاف و عدل که خداوند (ج) به تمامئ بنده گانش اعطا کرده (بعضی ها استفاده میکنند ولی بعضی ها نه) استفاده کنید جواب ها را بطور خود کار خواهید نوشت. اما...!
خوب بهر حال، از آن آرامش 30 سال قبل نیز که گفته بودید، اشتباه میکنید. آن آرامش، آرامش قبل از طوفان بود! وعدۀ خداوند (ج) است که هر آنجاییکه ظلم و ستمی باشد، بجز غضب و قهرم منتظر هیچ چیز دیگری نباشید. خاندان آل یحی از عبدالرحمن و پسرش کمتر ظلم نکردند، خون هائ امروزی نیز نتیجۀ بی شرفی هائ آن پست فطرتتان میباشد. و متأسفانه هنگامیکه آتش در بیگیرد تر و خشک همه خواهد سوخت.
و راستی راجع به مشکلات گفته ای و روشنفکر ها را مقصر دانسته ای... اما حالا تقریباً کار از کار گذشته است و روشنفکران نیز همان هایی اند که در جلو چشمانت لوحه ها را به پشتو تغیر داده و سرود قبیله یی خود را به نام سرود ملی میفروشند. قصۀ بانک نوت ها هم بر میگردد به خاندان خاین آل یحی.
اینرا من نیز میدانم که افرادی چون من و تو در تصامیم مهم دولتی و تصامیم خاینانۀ تکنوکرات ها سهمی نداریم اما سوال در اینجاست که وقتی ما از حقوق پایمال شدۀ خود توسط سردمداران غدار و ظالم شکایت میکنیم شما دوستانی که در این جنایات شریک نیستید چرا مداخله میکنید؟
شما هر وقتی حرف حق را از زبان یکی شنیدید فوراً مهر یا تاپۀ جاسوسی را مهربانی کرده و به پیشانی اش نزنید. اولاً لطف نموده و در مورد آن ادعا تحقیق کنید بعداً اگر دیدید به ناحق بود تاپۀ تانرا بزنید!
وقتی که دانستید عمل تکنوکرات هائ خاین پیرامون پشتو سازئ سرود ملی، کتب درسی، بانک نوت ها، لوحه ها و مکتوب هائ رسمی عملی غیر عادلانه است، آیا نظر به اوامر و احکام اسلامی و انسانی این را وظیفۀ خود نمیدانید که بر علیه آن ولو به یک جمله و حرفی مبارزه کنید؟
من نعوذ باا... از شما نخواستم که چاقو گرفته بجان خر عیسی در وزارت اطلاعات و فرهنگ حمله کنید، فقط گفتم که نظر تانرا ابراز کنید، که آیا این عمل نوکران بیگانه ها صحیح است یا غلط؟
عین سوال ها را در مورد سرود ملی، کتب درسی، نوشته هائ روی بانک نوت ها، و مکاتیب رسمی از شما پرسیدم که نظر تانرا اعلان کنید.
شما بجای نوشتن یک کلمۀ بله و یا خیر، حرف را برده اید بجا هائ دیگر... و از خود فروشی نوشته کرده اید. در حالیکه خود فروخته گان کسانی اند که همین اکنون به نحوی در قدرت سهیم بوده و مصروف چور و چپاول بیت المالند و در پهلوی آن بنابر اوامر باداران خود به پشتو سازئ افغانستان مصروفند. لازم به ذکر است که شورائ نظار و متباقئ غداران نیز بهتر از تکنوکرات هائ پشتون نبوده اما فرق آنها در اینست که فعلاً جیب ها را پر کرده و چون قدرت به دست شان نیست کاری بیشتر از آن کرده نمیتوانند.
بهر حال در نوشته هائ گذشته ام هرگز از خنجر و شمشیر بحثی بمیان نیاورده ام میتوانی برائ اطمینانت دوباره بخوانی... اینرا بخاطری برایت گفتم که ما از ترس هم تبارانت (طالبان) هزاران کیلومتر از کشور فرار کرده و در یک کشور بیگانه ، همانند افغانستان به کار هائ فرهنگی مشغولیم. و به اطمینان گفته میتوانم با آنکه پدر کلان ِ پدرم بدست عبدالرحمن ملعون به شهادت رسیده تا به امروز ، هیچ فردی از فامیلم بجز از روشن گری و فعالیت فرهنگی هرگز به سلاح گرم و سرد دست نبرده و در آینده نیز به چنین اعمال شنیع و غیر اسلامی دست نخواهیم زد. اگر بناحق به چنین اعمالی دست بزنیم پس فرق ما با جاهلان چیست؟
موفق و موید باشید!
3 جنوری 2008, 03:46
If English is official language then what about Spanish and you forgot last year Bush was asking for official language to be approved by US congress and he couldn’t succeed, first try to find out the correct information then call some one lier.
4 جنوری 2008, 16:34, توسط معصومی
خدمت آقای عارف احترامآ به عرض میرســانم اینــکه .
برادر گل از ایمل انتقادی تانرا مطالعه کردم شاید قوه تفهیم من در برابر شما ضعیف است ویا اینکه حمدی بنده را به آنعده اشخاصی مقایسه و محکوم میکنید . برادر عزیز در قسمت سی سال قبل خاندان آل یحی گفته اید بلی در هر قسمت از زندگی چه اجتماعی چه اقتصادی یا نظامی در زمینه درس وتحصیل جوانان میهن ملامت هستن و سخت خیانت در برابر ملت کرده اند که سخت محکوم میکنیم . در حصه اینکه بنده را محکوم به مقصر ساختن روشنفکران نموده اید . اشتباه میکنید من روشنفکرانی را یاد آور شدم که مانند ظابطان ماشینی که دیروز تازه به یک قدرت دولت رسیده اند و میتوانند که یک نامه را در عقب میز خطابه بخوانند آنوقت است که خود را در زمره روشنفکران حساب میکنند وآرزو دارند که هر آن حرف و نظری هر آن حُـکمی که میکنند معقول ومبتنی بر قانون اسلامی و اساسات انسانیت است و باید در کرسی نشسته و مردم هم قبول وتطبیق کنند .ودر جایی که هم رسیدن میگویند که من در خانواده روشنغکر تولد شده ام.اینرا نمیدانند که روشنغکر بودن به این اوصاف و اعمال و زور و زر نیست .قبل از روشنفکر شدن آدم شدن مهم است .شاعر میگوید: آدمیت نه به نـُـطـقو نه به جـانو نه به ریش است ..... طوطی هم نُـطقو خر هم جانو بز هم ریش دارد .
من به هیچ فردی یا کسی به هیچ عنوانی تاپه نزده ام و نمی زنم و صلاحیت تاپه زدن نا حق را بر یک شخص هموطن ویا حتی همشهری خویش بزنم
اما مداخله در این امورات را که شما بنده را محروم ساخته اید حق مسلمم خویش میدانم . من متولد این خاکم دو دوره خدمت زیر بیرق را در همین سرزمین کردم در همین کشور معیوب شدم چرا نمیتوانم حق مداخله در سرنوشت کشورم را داشته باشم . و از شما خواهش میکنم که اینقدر بخود حق اجازه محرومیت مداخله و تشبث رامن ندهید .از خر عیسی یادآور شدید خر عیسی هزار مرتبه شرف دارد به این وزیر و امثال این ها .این اعمال نوکری بیگانگان را که در سلول های بدن این خر ها نشسته محکوم میکنم . نه تنها من بلکه کسی که اندکی احساس در برابر وطن داشته باشداین اعمال زشت آنها را محکوم میکنند . آباءواجداد من هم شمشیر و تفنگ بدست نگرفته اند و من شما را بگرفتن اسلحه نه تشویق و نه تقبع کردم این اختیاری خود تان است نه از من . صرف نطر بنده اینست که نشود که خدا ناخواسته سی سال دیگر جنگ زبان و سی سال جنگ مذهب شعیه و سنی را بیگانگان در خور ما مردم بی اتفاق ندهد .
آقای عارف . لطفآ برایم تشریح کنید که هدف از این نوشته تان چه است .آیا مــرا هم تبار طالبان خوتنده و حکم طالب را بر من کرده اید لطفـآ واضع سازید .
((((اینرا بخاطری برایت گفتم که ما از ترس هم تبارانت (طالبان) هزاران کیلومتر از کشور فرار کرده و در یک کشور بیگانه ، همانند افغانستان به کار هائ فرهنگی مشغولیم)))))
1 جنوری 2008, 07:18, توسط ذبیح الله ناصری
اختلافات زبانهای فارسی و پشتو یقیناً بخشی از سیاست های "تفرقه بیانداز و حکومت بکن!" بیگانه هاست. اما گناه مسئولین بلند پایۀ حکومتی در این است که اکثریت مطلق ایشان اجیر و نوکر بوده و اگر بخواهیم در گذشتۀ نچندان دور مثال بدهیم، بهترین مثال آن خاندان سلطنتئ (آل یحی) بودند که با آنکه خود به زبان پشتو تکلم نمیتوانستند اما به امر باداران خارجئ خود پروژه هائ را تحت نام (پشتو تولنه...) براه انداختند که تا اندازۀ زیادی باعث بوجود آمدن اختلافات و نفاق میان مردم عادی و از همه جا بیخبر افغانستان گردید. ظاهر شاه با آنکه تا آخرین روز زنده گی اش نمیتوانست یک جمله را بدون مشکل به زبان پشتو بگوید، دانستن این زبان را بر مامورین دولتی جبری اعلان نموده بود... و اصطلاحات پوهنتون، روغتون، میلمستون... را کوشیدند به شکل اجباری بر تمام مردم کشور بقبولانند اما بیخبر از اینکه با زور نمیشود انسانها را به هیچ جایی فرستاد ولو به دوزخ!
امیدوارم مردم کشورم هر چه زود تر به کمک تعلیم و تربیۀ عاری از تعصب به گوهر علم دسترسی یافته تا بطور آکاهانه با این پدیده هائ شوم استعماری به مبارزه برخیزند (که بعید به نظر میرسد...).
اگر نوشتن کلمۀ پوهنتون مردم پشتو زبانرا با فرهنگ و دانشمند ثابت کند هیچ فردی هرگز بر نوشتن مترادف آن (دانشگاه) در پهلوی آن پافشاری نخواهد کرد اما متأسفانه با آنکه اسامئ تمامئ ارگان هائ دولتی با پسوند (تون) مزین گردیده بازهم شاهد جنایات متکلمین همین زبان بر علیه معارف هستیم که سوزاندن مکاتب و کتابخانه ها مثال خوبی برای این ادعاست.
بدون شک مشکل در میان توده های مردم عادئ کشور نه بلکه در وجود کثیف تکنوکرات هائ روشنفکر نمائ مزدور است.
به امید هوشیار شدن هر چه زود تر مردم کشورم!
1 جنوری 2008, 07:30, توسط تند باد
چند نکته در مورد نوشته آقای ناصری
ظاهر شاه و عده دیگر واقعا به زبان پشتو خیانت بزرگ کردند. با میان آمدن پشتو تولنه و فقط گفتن پوهنتون و روغتون پشتو غنا نمییابد. پشتونها ضرورت به کتاب و مواد درسی به زبان مادری شان دارند. چرا پشتو زبان بیولوژی و کیمیا را به زبانی بخواند که زبان مادری او نیست ؟ این است خیانت بزرگ ظاهر به پشتو . او به دری زبانها خیانت نکرده بلکه خیانت بزرگ به پشتونها کرده است که شما وقیحانه آنرا انکار میکنید.
کتابخانه پوهنتون کابل و موزیم کابل را پشتونها غارت نکردند بلکه دزدان سقاو دوم مسعود جاهلزاده به آتش کشیدند. شما در این زمینه هم با وقاحت از واقعیت دوری میجوید.
1 جنوری 2008, 08:44, توسط عبدالله
تند باد گرامی امیدوارم آهسته تر بوزی!
ظاهر و داود به نوبۀ خود خدمات خود را کردند و تا توانستند کتاب هائ درسی را نیز از فارسی به پشتو ترجمه نمودند. نیازی به قبول کردن شما نمیباشد چونکه ابوجهل نیز حقیقت را هر گز قبول نکرد.
خودم در یکی از ولایات جنوبی مکتب خوانده و تمامئ کتاب هائ دورۀ لیسه را نیز به زبان ارزشمند پشتو مطالعه نموده ام که کذب ادعائ شما مبنی بر ترجمه نشدن مضامین ساینسی را به پشتو ثابت میکند.
همین اکنون نیز اگر بخود زحمت داده و یک سری به مکاتب قندهار، لشکرگاه، و ترینکوت بزنید شاگردان فارسی زبان را به کثرت خواهید دید که همه گی به زبان ارزشمند پشتو (از صنف اول تا دوازدهم) میخوانند.
در دورانی که دورۀ لیسه را در یکی از همین شهر ها میخواندم، استاد زبان درئ ما نیز یک پشتو زبانی بود که به سختی به زبان فارسی حرف میزد و معنی بسیارئ واژه هائ فارسی را نمیدانست و این شعر استاد خلیلی را اینگونه به پشتو ترجمه میکرد ( کار بجایی کشیده که زبان دری را در صنف به پشتو ترجمه میکنند تا از فرا گیرئ زبان فارسی توسط شاگردان جلوگیری نموده باشند...)
شب عشق و جوانی...
من و تو هر دو باهم نشسته شاد و خُرم...
ترجمه استاد گرانقدر:
هلکانو پوهیژی چی شاعر سه وائی؟
شاعر وائی:
دعشق او زوانی شپه ده...
ما و تا دواره یو زای سره ناست یو او دا زای هم دیر یو شکلی زای دی... او هلکانو تاسو شاد (شهد یا عسل) مو تر اوسه خورلی دی او که نه؟ مچ مچی (زنبور عسل) پیزنی؟ دا شاد چی دی د مچ مچی ... دی. دیر خوژ دی... او شاعر وایی چی ما و تا سره یو زای ناست یو او شاد (شهد) خورو...
خوب تند باد عزیز!
این است حال و احوال مردم ما... من هیچ گاهی ادعا نمیکنم که شورای نظار و یا سایر جهادی ها جنایت نکرده اند و کتابخانه ها را به آتش نکشیده اند و چور ننموده اند اما دورۀ قدرت تاجیک ها و یا بقول دیگر غیر پشتون ها را نمیتوان بیش از سیزده سال (1 سال کلکانی + 6 سال ببرک کارمل + 4 سال ربانی + 2 سال هم سال هائ نخست کرزی) برآورد کرد که اگر آنرا به حد اکثر 15 سال نیز حساب کنیم بازهم در مقابل 250 سال حکومت دوستان پشتو زبان ما یک دورۀ بسیار ناچیز و اندک است...
خوب خودت منصفانه قضاوت کن که در این مدت دو نیم قرن این هموطنان مظلوم و عدالت خواه ما ( دوستان پشتو زبان) چی گلی را بر سر ما زده اند؟ که فارسی زبان ها ویا بقول خودت سقاو ها نزده اند؟
همین طرز برخوردت با فارسی زبانان و سقاو نامیدن آنها که یک مسلک پاک و مقدس یعنی رسانیدن آب به مردم است، آیا فکر نمیکنی که زبان و لهجه ابو جهل و ابو لهب باشد؟
اگر در داخل افغانستان منصفانه سر شماری کنیم آیا تعداد گدایگران پشتو زبان بیشتر است و یا فارسی زبان؟
اگر یک احصائیه از دزدان و قاچاقبران مواد مخدر نماییم، آیا فکر میکنی وزنۀ فارسی زبانان بر دوستان پشتو زبان ما سنگین خواهد شد؟
اگر مکر و فریب سردمداران و رهبران افغانستان را در 250 سال گذشته بر رسی کنیم آیا هیچ فارسی زبانی عفو نامه بر روی جلد قرآن مجید نوشته است که بعد از آمدن طرف مقابل او را سر بریده باشد؟ (معاملۀ نادر شاه غدار را با حبیب الله خان کلکانی بخوان)
آیا حکمتیار ، حقانی، سیاف ، یونس خالص، داد اله ، سگ زرداد، ملا نبی محمدی، ... و بالاخره ملا عمر از هموطنان فارسی زبان ما هستند؟
همین اکنون که قدرت به دست چند تن محدود چون کرزی، احمدزی، احدی، اتمر، وردک ها، مقبل ها میباشد، آیا کشور بسوی صلح ، آرامش و یا ثبات میرود؟ در حالیکه مخالفین نظامی و اصلئ حکومت نیز از برادران پشتو زبان ما (طالبان گرانقدر!) هستند.
بهر حال بنده جهالت را که از هر جناح و گروهی سربزند محکوم میکنم و هیچگاهی جنایات گروه هائ جهادی فارسی زبان چی قبل و چی پس از سقوط حکومت داکتر نجیب را تأیید نمیکنم.
امید که شما نیز به حقایق گردن نهاده و از توطئه ، مکر و جهالت برادران پشتو زبان جانبداری نکنید!
منصف و شکیبا باشید!
1 جنوری 2008, 09:15, توسط تند باد
آقایان
حکمتیار، مولوی نبی ، ربانی، مسعود جاهل، ملاعمر کور، سیاف، عبدالعلی مزاری همه در سرنگونی افغانستان و ایجاد اختلافات قومی و لسانی نقش بس بزرگ داشتند. آنها مولود مکتب جهل ، ارتجاع و بنیاد گرایی هستند که تا امروز بر ضد هر چه گام مثبت در راه ترقی و تعالی کشور است ، قدم علم میکنند.
آیا در کابل که شهر کثیر القومی است در مکاتب مهم کشور چون جیببه، امانی، استقلال پشتون ها به مواد درسی به زبان مادری شان دسترسی دارند ؟ نه ندارند. آیا در پوهنتون کابل پشتونها در زمان ظاهر و خاندانش محصلین پشتو زبان دسترسی به مواد درسی به زبان مادری شان داشتند ؟ آیا حالا دارند ؟ نه ندارند.
دوستان باوز کنید که نه در زمان عبدالرحمن نه در زمان بچه سقاو و نه در هیچ مرحله دیگر در تاریخ آریانا، خراسان و افغانستان ما آنقدر سر افگنده و سر به نیست شدیم که در چهار سال سیاه دوره جنایتکار ملی مسعود و پدران روحانی او ربانی و سیاف و هم مسلکان خونخوار شان بابه مزاری، محسنی، مولوی نبی و دیگران گردیدیم.
عبدالرحمن ظلم زیاد کرد و بچه سقاو دزدی فراوان ، شاه شجاع و کارمل بوت پاکی زیاد کردند و بیگانه ها را بر کشور حاکم ساختند ولی در هیچ یکی از دوره های فوق الذکر شالوده و بنیاد دولت از میان نرفت. مسعود جاهل با بردران جهادی شان از اردو گرفته تا پایه های برق را ویران کرده ، زنان افغان را مجبور به خود فروشی در بازار های پشاور و لاهور ساختند، به عفت و ناموس هزاران دختر و پسر افغان تجاوز کردند و هر چه که افغانستان فقیر داشت از بین بردند و امروز هم در زیر سایه امریکایی ها شیرپور را شیرچور کردند و کشور را به میدان تاخت و تاز بیگانه ها و طالبان مبدل کرده و هر اقدام در راه دموکراسی و آزادی را صد میگردند.
آیا عکس ربانی خائین و حکمتیار ، مسعود و حکمتیار را که حین که پاکستانی ها تلاش دارند آشتی بدهیدشان دیده اید ؟ آیا از آن کرده مرگ برای این جنایتکاران بهتر نبود ؟
1 جنوری 2008, 09:57, توسط فواد
درست است تند باد عزیز!
حالا شد یک کمی عدالت. حرفهایت را تا اندازۀ قبول دارم اما به شرطی که از ته دل گفته باشی. اینکه در مدت حکومت فارسی زبانان میزان ظلم بیشتر از بقیۀ دوره ها بوده اغراق میکنی. اما بر منکرش لعنت همه گی بد کرده اند و یقیناً جزایش را میبینند.
با آنکه بسیارئ از سوال ها را در بالا جواب نداده ای و طفره رفته ای (مطمئنم که جوابی ندارید) بیا و منصفانه همین موضوع به اصطلاح سرود ملی را پاسخ بگو.
گیرم که نصف از مردم ما پشتو زبان اند ( در حالیکه سرشمارئ منصفانه در کشور ما هرگز وجود نداشته و اگر شده نیز مثل انتخابات کرزی و پارلمان پر از ابهام بوده...) و اینرا هم میدانیم که فارسی دری زبان رسمئ کشور است، چرا به اصطلاح برادران روشنفکر و فهمیدۀ پشتو زبان ما نخواستند که نصف این سرود به اصطلاح ملی به زبان فارسی باشد تا به عمل جاهلانۀ مسعود و ربانی در قبال سرود ملئ 100% فارسئ شان، پاسخ خرد مندانه و عاقلانه داده باشند؟
راجع به دانشگاه کابل نیز اشتباه میکنی! برادر من امسال سال اول دانشکدۀ ساینس است و در آغاز سال شاهد یک صحنۀ عجیب از عکس العمل یکی از همین به اصطلاح روشنفکرانی که خود را استاد میگوید، بوده است.
میگوید: "روز اول سال همان مضمون بود و استاد بعد از ورود به زبان پشتو از ما خواست تا خود را معرفی کنیم. محصلین به ترتیب خود را معرفی کردند:
1. نامم حسن است و از ولسوالئ جاغورئ ولایت غزنی میباشم.
2. مه علی هستم و از جاغوری میباشم.
3. جواد هستم و از ولسوالئ جاغوری...
4. مهدی از ولسوالئ جاغوری...
میگه یکدفعه این به اصطلاح استاد با غضب و قهر ابوجهلانه فریاد کشید: "بس دی! یو ولسوالی راغلی او بسته یو پوهنزی یی تصرپ کری ده! زه نغوارم چی بالا درس ورکرم...!"
بله! دوست عزیز این هم وضعیت روشنفکران پشتو زبان در دانشگاه پایتخت.
و از فعالیت هائ اشرف غنی احمد زی که چی عرض کنم...؟ ایشان که عقل عالمند و بحر العلوم... ولی تحمل کلمۀ دانشگاه را در کنار پوهنتون ندارند، چی رسد به سایر کار ها که بنابر مثل مشهور:
"دلته داسی حال دی په تهران کی به سه حال یی؟"
نمیدانم که آیندۀ کشور چی خواهد شد؟
خداوندا! پناه میبریم به تو از دست تمامئ جاهلان و توطئه گران!
1 جنوری 2008, 18:25
آقای تندباد!
سخن در مورد رشد زبان فارسی و پشتو و یا عدم رشد آن است و شما باز دنبال مردهء مسعود روان هستید. عزیز دل من! جاهل آدمهای خشکی مثل شما است. ملا نصرالدین انگشترش را در تاریکی گم کرد اما در جایی که روشنایی بود دنبالش می گشت. گفتند چرا اینجا دنبالش می گردی گفت آنجا تاریک است! حالا سخن سر زبان است و شما از عبدالعلی مزاری و مسعود سخن می رانید. چه ربطی به هم دارند؟ یگانه ربطش افکار مریض شما است.
1 جنوری 2008, 08:38, توسط ثنا نیکپی
سلام آقای میرهزار
مساله رشد زبان در افغانستان و جلوگیری از آن، یکی از مهمترین و جنجالی ترین مسایلی است که تاریخ آن به سده ها می رسد. این موضوع به بررسی ها ، پژوهش ها و کوشش های زیاد نیاز دارد.
ولی حالا من فقط در باره یک نقطه آن گفتنی دارم. حرف های من واضح و روشن خواهد بود.
در باره زبان اول و دوم که در قانون اساسی ذکر شده، یک طرح ضد ملی و ضد افغانی است. این طرح از خارج به خاطر نفاق ملی تحمیل شده که هم به ضرر پشتو است و هم به ضرر دری.
به نظر من زبان اول برای من دری و برای هموطن پشتون من پشتواست. اگر هموطن پشتون به استفاده از وسایل زور چون دولت و قانون و حمایت خارجی پشتو را برای من زبان اول می تراشد بد می کند. اگر من به این ]رزو باشم که دری زبان اول همه افغان ها باشد در آن صورت من هم عمل او را تکرار می کنم.
پروتیکسیانیزم زبانی از کورس های پشتو گرفته تا فعالیت های "افغان تولنه" همه زبان های افغانستان و گوینده های آنرا در جدل انداخته و به نفاق دامن زده اند.
موضع قانون اساسی ، حلقه افغان ملت در دور و پیش کرزی و کریم خرم همه پدیده های تصادفی نیستند، کاریست ادامه همان شعار "تفرقه بیانداز و حکومت کن"
این بد بختی تنها در تهاجم و نفاق فرهنگی و زبانی خلاصه نشده با اعمال و اقدامان دایمی همرایی میگردد. حمله کوچی های طالبی در وردک،قتل عام مردم جوزجان،نمایش فلم کابل اکسپرس در کانادا، و حالا نمایش وسیع فلم گدی پران باز که آخرین خصومت پشتون و هزاره را به نمایش میگذارد، آرزوهای کرزی بخاطر احیای حکومت قبیله که از طرف حکومت انگلیس حمایت می شود، همه اقداماتی اند که هم به ضرر پشتتون هااست و هم به ضرر هزاره ها و دگران. تنها به نفع بیگانه است.
در اخیر از آقای میر هزار سپاسگذار هستم که بر چنین یک مساله مهم تماس گرفتند.
1 جنوری 2008, 09:02
دوستان عزيز!
سوگند به خدا که نه زبان پشتو و نه زبان فارسی شايد شکم شما را سير نميکند. من هردو را خيلی خوب ميدانم. ولی زمانی به شکم سير شدم که انگليسی اموختم. با اموختن انگليسی شکر کار ها همه جور است. حتی هيچ به خاطر ندارم که چه وخت کتاب پشتو يا دری را خوانده ام. زيرا با انگليسی همه مشکلات حل ميشود.
فکر ميکنم که هر دو زبان در کشور ما به سوی نابودی روان است و جای ان را حالا کاملا انگليسی درحال اشغال است.
kabuli
.
1 جنوری 2008, 09:09
برای تو خو فقط شکم مهم است.
1 جنوری 2008, 09:14, توسط رفیع
آموختن زبان بیگانه هنر است! اما فراموش کردن زبان خود کمال بی هنریست!
همین آرزو را بیگانه ها نیز دارد که باقئ زبانها را در زبان خود مدغم و یا حل سازند.
امید که پیروان زبان هائ فارسی و پشتو بتوانند همدیگر را تحمل نموده در پهلوی آن زبان هائ بیگانه را نیز بیآموزند.
5 جنوری 2008, 13:21, توسط Talash
5th January 2007
I wrote here a corrct response for you on 3 January 2007, kabulpress .org printed it ,I could not copy for me,and now it is not here. ! / maybe I write again other day
I hope kabulpress put it back here
1 جنوری 2008, 09:30, توسط ناصر
آقای ميرهزار درود بر شما
نظرات منطقی شما سرجايش اما من زبان مادری ام فارسی است و لزومی نمی بينم زبان پشتو که هيچ رشد نکرده را فرا بگيرم. من کوشش می کنم که زبان خود را رشد دهم و برادران پشتو هم دست از دشمنی با فارسی بردارند و بپذيرند که فارسی زبان ديرينه و نيرومندی است و در منطقه ريشه های تاريخی دارد.
1 جنوری 2008, 09:47
ناصر جان
زبان مادری شما بدون شک فارسی است و از همینرو در دو جمله مختصر چند غلطی گرامری کرده ای.
مثال:
اما من زبان مادرام فارسی است و لزومی نمی بینم زبان پشتو را که هیج رشد نکرده را فرا بگیرم.
که باید نوشته میشد:
اما زبان مادری من فارسی است و لزومی نمیبینم که زبان پشتو را که هیچ رشد نکرده ، فرا بگیرم.
هر چند استفاده از کلمه رشد برای زبان درست نیست.
ولسلام
1 جنوری 2008, 22:50, توسط فریدون افسان
دوستان عزیز,
اگر شما تاریخ را مطالعه نموده باشید خیلی از کشور های جهان که فعلآ از جمله کشور های با ثبات بشما می روند مشکلاتشان از وضیعت فعلی کشورمان زیاد تر بوده است و حکومت های شان هم فاسد تراز حکومت های ما, اما مردم شان با تدبیر و تحمل همدیگر تو انستند در مدت زمان کوتاه کشور های شان را از مشکلات برهانند وتا حدی که فعلآ دارای زنده گی مرفه و کشور های قدرتمند نیز می باشند, اگر مایان بخاطر گذشته ها به جان هم بیفتیم و بگوییم که تو چی کردی و من چی کردم نتیجه چه خواهد بود؟ آیا با این سخنان بیهوده خواهیم توانست زبان مادری خود را رشد بدهیم و یا کشور خویش را آباد و از کشمکش های فعلی برهانیم, اگر ما یکدیگر خویش را متهم به دنباله روی از ایران و پاکستان می نماییم چرا به این نمی اندیشیم که همین ایران و پاکستان کشور های اند دارای اقوام مختلف که مشکلات شانرا مهار نموده و فعلآ از جمله قدرت های اقتصادی و نظامی مطرح در سطح منطقه و جهان می باشند, آیا شما که نماینده طبقه روشنفکر (سبق خوانده)این کشور می باشید با این طرز فکر تان خواهید توانست تا دین ملی و اسلامی تان را در قبال کشور و مردم تان ادا نمایید (جواب نخیر است),پس دوستان اگر کسی زبانی را بجز زبان مادری خویش فرا نمی گیرد , حد اقل بجای این سخنان بیفایده جهت رشد زبان مادری خود کوشش نمایید و باسخنان تلخ اگر پشتون است ویا تاجیک ویا... به عصبیت ها ازین بیشتر دامن نزند و به آسیاب دشمنان این وطن آب نریزد ورنه کی می تواند ادعا نماید که در جریان سال های گذشته از ملیت که وی بدان منسوب می باشد کسی به این کشور خیانت ننموده است ؟؟؟؟
دوستان نازنین,
شاه شجاع, کارمل, حبیب الله کلکانی, نادر خان, مسعود,ترکی ,امین و.... رفته اند اگر خوب بودند نامشان به خوبی یاد می شود و اگر بد بودند به بدی پس بیاید تا ما با با هوشیاری تلاش نماییم کشور خود را ازین حالت بحرانی بیرون نماییم چون این فرزندان ما خواهند بود که در باره اعمال ماهم قضاوت خواهند نمود.و دیگر اینکه جدا ساختن گوشت از استخوان خیلی سخت است و همه ملیت های با هم برادر کشور ما هم مانند گوشت واستخوان می باشند و اگر به هر کجای دنیا برویم همه ما به نام اینکشور یاد می شویم نه پشتون,تاجک,هزاره و ازبیک و...پس باید بمیریم و با هم بسازیم .
چه خوش گفته اند :
اگر تو گویی که تویی و من گویم که تویی هم به منم هم به تویی , او که تا ویل چه زه یم او ما ویل چه زه یم نه به ته یی نه به زه یم.
پیروز و کامگار باشید
2 جنوری 2008, 02:58, توسط عارف
آقای افسان
با تشکر از وسعت دید و خوشبینئ تان نسبت به آینده و گذشته، و باید گفت که گفتن آسان است اما عمل و صداقت بسیار مشکل! و راجع به حال آیا میشود یک چند سوال را جواب دهی؟
1. زبان فارسئ دری، یکی از زبان هائ رسمی در کنار زبان پشتوست. چرا سرود ملئ کشور به هر دو زبان سروده نشده؟
2. در نوشتن روی بانک نوت ها چرا از یکی از زبان هائ ملی کشور نیز در پهلوی دیگری استفاده نمیشود؟
3. در نوشتن سر لوحه هائ وزارت خانه ها، دانشگاه ها و سایر ارگان ها، چرا از هردو زبان رسمی استفاده صورت نمیگیرد؟
4. در ولایات جنوبی مثل ارزگان، قندهار و هلمند که تعداد کثیری از فارسی زبان ها زنده گی میکنند، چرا فرزندان شان حق فراگیرئ سواد به زبان مادرئ خود را ندارند؟
5. در همان کشور هائ که گفتی پیشرفت کرده اند، لطفاً برو برای نمونه تاریخ جاپان و یا کوریا را بخوان و بعداً قضاوت کو که آیا در آنجا هم عناصری متعصب، خود خواه، و اجیر چون اتمر، احدی، احمد زی... در آنها مسئولیت وزارت خانه ها را به عهده داشته یا خیر؟ در غیر آن نصیحت کردن فایده ندارد!
هم دزدی ، هم خیانت ، هم مکتب سوزی ، هم قتل عام مردم و هم عمران و بازسازئ قومی ، قبیلوی؟!
2 جنوری 2008, 21:35, توسط فریدون افسان
دوست نهایت عزیزم عارف جان,
با تقدیم احترام خدمت تان به عرض می رسانم که بنده بتمام نظریات شما احترام قایلم این حق مسلم ماست تابصفت یکی از اتباع کشور نظریات خویش را بیان و خواهان اعاده حقوق خویش شویم که سوالات شمانیز بیانگر آن می باشد, من باشما موافقم که در گذشته حقوق مردم ما زیر پا شده و این موضوع تنها مربوط به یک ملیت خاص در کشور نمی شود,من نمیدانم که شما تافعلآ وضیعت زنده گی مردم ما را در دورترین نقاط بدخشان, نورستان,پکتیکا, غزنی,زابل,کندهار,ارزگان,دایکندی,غور,فراه,هرات,بادغیس,فاریاب دیده اید و یا خیر, مناطقی را که من نام بردم مربوط به یک ملیت کشور نمی شود و تمام مردم ما در آن زندگی مشترک دارند اما متاسفانه مردم بیچاره ما یک بر دهم امکاناتیرا که مادر شهر ها داریم نداشته وهمه روزه مادران و خواهران ما درین ولایات بخاطر یک مریضی جزیی که شاید ما و شما اصلآ به آن آشنایی نداشته باشیم زنده گی خویش را از دست می دهند و بینینده اگر ذره یی از عواطف انسانی در وجودش باشد با دیدن وضع رقتبار این مردم گریه اش می گیرد, پس معلوم است که حقوق هیچ کسی درین کشور تا حالا برایش داده نشده است.
حالا در کشوری که میان شهر و دهاتش از زمین تا آسمان تفاوت باشد و قشر با سواد آن از 10 الی 15 فیصد در مناطق شهری و در حدود 1 فیصد در مناطق روستایی آن باشد شما از نماینده گان آن کشور توقع دارید تا در شورای ملی و یا لویه جرگه بتوانند تمام مشکلات موجوده را در ظرف سه یا چهار سال از بین ببرند(نه این امکان ندارد) هر زمانی که مایان با تلاش شبانه روزی توانستیم این کشور را از مشکلات اساسی و بی امنیتی فعلی نجات دهیم ,آنزمان می توانیم تا به سوالات شما راه حل بیابیم, و نه تنها به سوالات شما بلکه تمام نارسایی های این جامعه را حل نماییم. که داشتن جامعه عاری از بی عدالتی و تعصب از طریق مفاهمه امکان پذیر خواهد بود.
با احترام
پیروز باشید
6 جنوری 2008, 15:53
آقای عارف سوال گر سلام .
شما همیش از دوستان سوال میکنید شماچکاره هستیدمعلم سیاست نیستید حق سوال را ندارید چون این دوستان دانش کافی دارند البته نسبت به شما . از کسی دیگر هم در همین صفحه همین سوال های کاپی شده را کرده اید . هرکس حق نظر و رای را دارد شما چه آرزو دارید که پشتون با تاجک در گیر شود و تو و باداران غربی ات نفع ببرید .این مردم در جنگ زندگی خود رااولاد ....خود را از دست داده اند دیگر جنگ را نمیخواهند به صلح آرامش ضرورت دارند .
1 جنوری 2008, 09:40
یکی از دوستان گفته که دوره تاجک ها 15 سال بود و بعدا ً اسم کارمل را هم در کنار تاجک ها ذکر کرده. این یک اشتباه محض است. کارمل اصلا از جت های کشمیر است.
دوم اگر همین 15 سال را هم به حیث دوره تاجک ها قبول کنیم من به همه شما میگویم که در همین دوره کوتاه جنایات و خیانت های صورت گرفت که به قول معروف روی حکومت چند صد ساله پشتونها را شست.
جبیب الله خادم دین رسول الله جاسوس معلوم الحال انگلیس چه دستاورد داشت ؟ بزرگترین حکومت دموکراسی پسند در تاریخ افغانستان یعنی حکومت امانی را به دستور انگلیس ها سقوط داد.
ببرک این جت کشمیری در ظرف شش سال چه دستاورد داشت ؟ روسها را به افغانستان آورده، دو میلیون افغان را به شهادت رسانده و شهر ها و قریه های کشور را ویران کرد.
چهار سال ربانی و مسعود در کابل چه ؟ آنها پلان صلح ملل متحد برای افغانستان را بعد از استعفای داکتر نجیب الله خنثی کرده و سقوط کامل دولت افغانستان را به دستور روسها و پاکستانی ها فراهم کرده دروازه های کشور را برای تجاوز مستقیم طالبان و پاکستانی ها باز کردند.
دو سال اول کرزی چه؟
فهیم و ربانی ، قانونی و از زیر دار گریختگی های شورای دزدان تمام مواد کنفرانس بن را با ناکامی مواجه کرده و امید مردم را برای ایجاد یک دولت دموکراتیک و مترقی بعد از سقوط طالبان به خاک یکسان کردند که تا امروز اقدامات فهمیم جنایتکار ، قانونی ، ضیا مسعود، ولی مسعود ، ربانی با استفاده از نام جنایتکار ملی مسعود ادامه دارد.
والسلام.
1 جنوری 2008, 10:30, توسط حمزه
دوست بی نام
بسیار اغراق کرده ای. جنایت کلکانی سر جایش اما نوشتن عفو نامه بر پشت قرآن و پس از بدست آوردن حریف کشتنش را عدالت میدانی؟
عبدالرحمن بیش از نصف هزاره ها را سر برید و زنان و کودکان آنها را به غلامی کشاند آیا اینرا انصاف میدانی؟
حبیب اله پدر شاه امان اله، بجز عیاشی و ظلم کدام کار خیر انجام داد؟
نادر چقدر از مخالفینش را سر به نیست کرد؟ آیا اعمالش بسیار انساندوستانه بود؟
ظاهر پس از 40 سال عیاشی و خوشگذرانی و بالاخره انتقال خزانۀ و بیت المال کشور به اروپا، بسیار خدمت بزرگی انجام داد؟
داود با ادامۀ سیاست هائ خاندان آل یحی و انحراف افکار عامه از مشکلات داخلی به موضوع دیورند و با پیروی از ضرب المثل (زور کم قهر بسیار!) چند بار عزم حمله به پاکستان را کرد و بالاخره توسط همتباران خود تره کی، قادر، امین، و غیره سر به نیست شد، آیا فکر میکنی سیاست هایش بر مبنای عقل و خرد استوار بود؟
تره کی، امین آیا فکر میکنی در آماده کردن شرایط برائ مداخله و تجاوز شوروی به کشور هیچ سهمی نداشتند و همه گل کاشتند؟
حفیظ اله امین مشهور به جلاد آیا از کله هائ انسان ها مناره نساخت؟
ببرک به اصطلاح خودت جت و جولا آیا به تنهایی تمام جنایات را مرتکب شد ویا بقیۀ خلقی ها نیز در زمان وی به جنایت و آدمکشی مصروف بودند؟
و نجیب که مشهور به قصاب با خشت و آب جوش است آیا رفیق کارمل نبود؟
آیا تقویت کنندۀ وزارت اقوام وقبایل که تا هنوز کارمندانش بجز پلو خوردن، خوابیدن و اتن به اصطلاح ملی کردن دیگر کدام کاری ندارند، همان نجیب نبود؟
آیا همان به اصطلاح نجیب روشنفکر نبود که با تهداب گذارئ کندک هائ قومی (برائ بار اول عصمت مسلم و دوستم...) بیخ و اساس اردوی ملی و قوای مسلح افغانستان را کند؟
آیا همان نجیب نبود که با قرار داد مخفی با حکمتیار خواست تا قدرت را بدست گل بی دین بدهد؟
جنایات ربانی و مسعود و هم دوره هایش بر سر جای خود...!
آیا ملا عمر، ملا بورجان، ملاربانی، ملا دادالشیطان، ملا، حسن، ملا اخترماد، ملا ... و غیره نبودند که افغانستانرا به جهنم ثانی مبدل کرده و روی هر چه مجاهل و وحشی در دنیا بود را شستند؟
آیا ملا نیازئ که گفت: "تاجک ها به تاجکستان، ازبک ها به ازبکستان و هزاره ها به قبرستان بروند!" از اقوام غیر پشتون بود؟
آیا امروزه قدرت اصلی بدست کرزی، احدی، اتمر، وردک ها، مقبل، و یاران پشت پردۀ آنها است ویا بدست اقوام غیر پشتون؟
آیا جنایتکاران طالب که امروزه خون مردم بیگناه را میریزند، از اقوام غیر پشتونند؟
حرف مفت گفتن هم حد و اندازه دارد. شما با استفاده از شیوۀ یهودیان میخواهید تا با وارد کردن تهمت ها و چیدن توطئه ها سایر هموطنان را از حق مسلم شان محروم و مجبور به ترک کشور کنید.
اما کور خوانده اید! شما در اصل به جنگ بنده گان خدا (ج) نه بلکه به جنگ با خدا (ج) برخاسته اید و هرکه با خدا (ج) جنگ کند محکوم به شکست است، انشاالله.
خدا (ج) شما را هدایت کند!
1 جنوری 2008, 10:45
قرآن شریف واقعا که کتاب آسمانی و هدایت کننده بشریت است. ولی اگر نادر خان با استفاده از این کتاب الهی یک دزد، وحشی، رهزن و پیش کرده شده انگلیس ها را که بزرگترین شاه زمان امان الله خان را سقوط داد و افغانستان را از مسیر یک حکومت مترقی خارج کرد، به چنگ آورده باشد نوش جانش.
کاش کرزی هم بتواند با استفاده از قران ملا عمر و فهیم و ربانی و سایر بی وجدانهای خوانخوار را به سرنوشت حبیب الله کلکانی برساند.
1 جنوری 2008, 11:12, توسط نور احمد
یاد آورئ این موضوع به عنوان دفاع از اعمال کلکانی نبوده بلکه نشان دهندۀ انتها درجۀ مکر ، فریب و توطئه قدرتمندان پشتون تبار در طول تاریخ 250 سالۀ کشور است.
ناگفته نماند که اگر به تاریخ مراجعه کنید خواهید دانست که شاه امان الله نیز با ارتکاب اشتباهات بزرگ و تکذیب ناشدنی خود نیز در شکست جنبش آزادیخواهانۀ آنزمان نقش عظیمی به عهده داشت.
وی میخواست افغانستانی را که جد و پدرش به مرکز اصلئ اختناق ، وحشت و بربریت در روی کرده زمین مبدل کرده بود در جریان نیم دهه به یکی از کشور هائ اروپایی مبدل کند که نشاندهندۀ خامئ فکر و اندیشۀ وی بود.
بطور مثال برداشتن حجاب از سر خانمش را از نقطه نظر خرد و عقل در آن شرایط هیچگاهی و با هیچ دلیلی توجیح کرده نمیتوانیم.
یکی از شرایط قبولئ استقلال کشور توسط بریتانیا در آن زمان به رسمیت شناختن خط دیورند از جانب امان الله خان بود که برای بار اول توسط جد خاینش به هند بریتانوی واگذار گردیده و تا به امروز خون هموطنان ما به علت آن جاریست.
اما با اینهمه هرگز منکر خدمتش در عرصۀ بدست آوردن آزادی از خارجی ها نمیباشیم با آنکه توسط همتباران خودش بار ، بار و حتی تا به همین امروز شاهد فروش افغانستان به اجنبی ها هستیم. که نمونه اش یک چشمه و همین قره قولی پوش عزیز است.
توجه تانرا بخواندن مقالۀ زیرین جلب میکنم که گویائ واقعیت هاست:
آنلاین : http://www.khawaran.com/Shayeq...
1 جنوری 2008, 13:07
در کنار این قره قولی پوش تاجکان قهرمانی ! چون ضیا مسعود، مارشال دزدان فهیم، جنرال بسم الله خان و غیره و غیره دزدان شورای خائینان ملی ( نظار) وجود دارند که با صداقت کامل در خدمت امریکایی ها قرار دارند. آیا آنها نمونه خودفروشی اند یا فقط تنها پشتونهای که در دولت فعلی هستند نوکر هستند ولی تاجکهای دزد معلوم العال مسعود قهرمان هستند ؟
1 جنوری 2008, 13:12
بلی اکر در زمان شاه امان الله دزدان مشهور چون حبیب الله کلکانی نمیبود ما امروز از برکت جنبش امانی شاهد افغانستان مترقی و پیشرفته میبودیم.
حیف که در هر مقطع تاریخ ، زمانی که مردانی بزرگی چون امان الله و یا داود خان ظهور کرده اند دشمنان افغانستان هم بیکار نه نشسته و دزدان و جاهلانی چون کلکانی و مسعود را آله دست میسازند تا مردم افغانستان روی سعادت را نبینند.
1 جنوری 2008, 14:34, توسط حنیف
خاک بر سر هردو!
دزدان شورای نظار صرف جیب ها را پر میکنند اما دزدان پشتو زبان هم جیب را پر نموده و هم با تبدیل سرلوحه ها به زبان پشتو و تبدیل سرود ملی به سرود قبیلوی دو چندان مرتکب خیانت و جنایت بر علیه هموطنان شان میگردند.
نمونه دیگرش هم جدا کردن صنوف و مکاتب پشتو و فارسی در مرکز است اما در ولایات جنوبی اقوام غیر پشتون مجبو ر و مکلفند که به زبان پشتو بخوانند. اینرا میگویند انصاف پشتونوالی!
1 جنوری 2008, 14:42, توسط اشرف
امیدوارم که این چنین میبود! لعنت بر تمامئ دزدان و قاتلان!
اما این داود را با مسعود چیکار؟ تا جاییکه مردم میدانند داود را تره کی ، قادر، و حفیظ ا.. امین از بین برد نه مسعود. از این معلوم میشود که کلکانی هم در موضوع فرار شاه امان اله دخیل نبوده و اینها همه دسیسۀ خاندان آل یحی و باداران خارجئ ایشان بوده. آهسته ، آهسته مثلی که دروغ گوی رسوا میشه...
نمیفهمم که همو طوفان بود... یا تند باد... یا کدام باد خالی... همو کجا شد؟
1 جنوری 2008, 15:27, توسط پاميرنژاد
هوطن از تاريخ بيخبر !اگرحكومت 9 ماهه حبيب الله كلكاني ، اينفدر تآثير داشت كه راه اصلاح اماني را بگيرد،پس از ان ، سپهسالارنامدارش به قدرت رسيد وچرا راه اصلاح حكومت اماني را رشد نداد ويا چرا امان الله خان دوباره به تخت شاهي دعوت نكرد؟ ايا انديشه اي انساني دروجدان شما زره اي هم جاي دارد؟ يا پرستش قبيله گرايان شما را كورتر ازهر افغان ملتي وطالبتر از هركور عمركرده است. انصاف چيزي خوبيست كه شما وتباربيگانه پزوزتان هرگز نداشته ايد متآسفانه !فرهنگ قبيله همين است كه كورخود وبيناي ديگران باشد.عقب ماندگي خصلت نا گسستني قبيله است وجامعه ماعلت پسمانيش دراين مسله نهفته است. كار فاشيستها فقط وفقط تحميل رسم ورواج وحشت آور قبيله بوده است وبس ! تا امروزاين تحميلكاري ادامه دارد واگر جوانان ماهمت نكنندوبيدار نشوند، سمسورهاي مار بدوش مغز وتفكر جامعه را فرو مي بلعند وجامعه را تلاش دارند كه باز در سطح تفكر قبيله نگاه بدارند. نمونه اي نماد فرهنگي قبيله اين آقاي خرم كرم است .واي برفرهنگ اين خورشيد ما....هركروكوروخرآمدبرسرش.....
1 جنوری 2008, 18:41
یک دوست بی نام در مورد دو سال اول کرزی صحبت می کند که فهیم و قانونی و .....
آقای محترم!
درد تو از جایی دیگر جان بیادر. خودته به هر راهی که بزنی از کلهء خشک ات فقط دود نژاد پرستی می بر آید. مثل اینکه طالبان را همینها که نامشان را قطار کردی از شهرها فراری دادند وگرنه معلوم نبود این حکومت مفلوک با پشتیبانهای خارجی اش چه حالی داشتند. کرزی قادر به تامین امنیت جان خودش نبود، و هنوز نیست و شما از ربانی و ضیا مسعود و فهیم بد می گویید. من به عنوان تاجیک فکر می کنم آنها در حق ما جفا کرده اند. جفای آنها این بوده است که از حق حقهء مردم خود دفاع نکرده اند و نوکری کرزی و بادارن کرزی را پیشه نموده اند. هرگاه که آنها در مقابل تمامیت خواهی در کشور ایستادند می توانند عنوان رهبر به خود بدهند فعلاً که رهرو کرزی و غرب هستند. عجب من از این است که شما توان دید همین آدمها را هم ندارید. یک سوال دارم: در طول این چند سال فهیم و ربانی و قانونی و ضیا مسعود چه کرده اند که شما چنین بر خود می پیجید و بد و بیراه می گویید؟
2 جنوری 2008, 00:39, توسط حقیقتگو
برادران !
کسانی که در قرن 21 مکتب های خود را به آتش بکشند چطور می توانند که زبان خود را حفظ کنند؟ چطور می توانند آینده داشته باشند؟
چرا منطقی فکر نمی کنید؟
حالا وقت لر و بر گذشته است، وقتتان را بیفایده هدر ندهید.
2 جنوری 2008, 02:43, توسط احسان
حقیقتگو صاحب محترم این موضوع را که گفتی یک طرف قضیه است ، اما طرف دیگر قضیه:
همین افراد وزارت های مربوطه مانند معارف ، فرهنگ ، دارایی ، و .... را نیز بدست دارند و هر کاری که برای تحقق مفکوره هائ قبیله گرایئ خود لازم ببینند به اجرا در میاورند... نمونه اش پشتو کردن جبری مکاتب... پشتو کردن زبان رسمئ دفاتر در شکل نوشتارئ آن، پشتو کردن سر لوحه هائ وزارت خانه ها و دفاتر... پشتو کردن سرود ملی... پشتو کردن بانک نوت ها... و به خدای پاک معلوم صد ها مورد دیگر که آنها شب و روز برایش برنامه ریزی دارند...
حالا لطفاً خودتان فکر کنید، از یک طرف حرام کردن پول برای ولایات پشتون نشین و از طرف دیگر محو و نابود کردن بنا ها و ساختمانها...
آیا پول شخصئ اتمر، احدی، کرزی و دیگران است که هدر میدهند؟
آیا اقوام دیگر و ولایات دیگر که هرگز نام شان گرفته نمیشود و اگر گفته میشود نیز تا آخر در همان قالب نام باقی میمانند در این کشور و بودجه آن شریک نیستند؟
صد ها سوال دیگر...
اینها کاشکی همه طالب میبودند که دنیا و دیگران میدانستند با آینها چیکار کنند؟
اینها نصف طالب و نصف دیگر بر سر خزانۀ دولتی مسلط اند... از یکسو میسوزانند و از یکسو دوباره میسازند... اما از حق کیها؟ از حق مردمان مظلوم و بد بخت کُل افغانستان!
2 جنوری 2008, 05:43, توسط کابلی
در زمان سردار محمد داود خان مسعود و حکمتیار اولین جنایتکارانی بودند که به پشاور رفته و در مراکز آی اس آی تربیه نظامی کرده و بویسله جنرال بابر برای شورش بر علیه داود خان فرستاده شدند. اولین شورش بر علیه داود خان در لغمان و بعدا در دره پنجشیر صورت گرفت.
پهلوان نامدار کشور ما احمد جان با جنایتکار ملی مسعود مخالف بود زیرا احمد جان داود را شخص ملی میدانست که به تمام مردم افغانستان میخواست خدمت کند. و از همینرو این بیسواد تشنه قدرت احمد جان را مانند صدها شخصیت ملی دیگر ترور کرد.
2 جنوری 2008, 08:51, توسط نور احمد
پس گل بی دین، سیاف، مولوی محمد نبی، خالص، تره کی، حفیظ ا.. امین، جنرال قادر و غیره پشتونها دست روی دست گذاشته بودند و تماشا میکردند...؟!
حرف روی زبانهائ رسمئ کشور است. بیا اگر مرد هستی حقیقت را اعتراف نموده و در پهلوی زبان پشتو زبان فارسی را که زبان رسمیست به رسمیت بشناس. به کوچۀ حسن چپ زدن فایده ندارد!
1 جنوری 2008, 10:27, توسط حمید
سلام به همه دوستان و هموطنان عزیز.آقای تندباد همانطوریکه نامت بی معناست سخنانت هم بی معناست.
آنلاین : فارسی و پشتو، جنگ يا دوستی؟
1 جنوری 2008, 10:51
حمزه جان
معلوم میشود که تو منظور دوست ما را متوجه نشده ای.
او هم میگوید که عبدالرحمن، نادر غدار، شاه شجاع، کارمل ، امین و غیره و غیره ظلم کردندو کشتند و سر بریدند ولی با وصف همه جنایات شالوده دولت افغانستان را مانند دوزه شوم ربانی- مسعود در فقط چهار سال از بیخ وبن در نیاوردند.
اول بخوان باز امضا کو او هوشیار تاریخ
1 جنوری 2008, 11:22, توسط حمزه
خدمت خوانندۀ پیش از امضا
بی انصافی هم اندازه دارد! تنها ببرک را مسئول دانستن برای آوردن شوروی ها به کشور و نقش تره کی، امین، نجیب و بقیه را نادیده گرفتن مثلی که در فرهنگ (خواننده گان پیش از امضا) آمده است؟
و در دورۀ ربانی نیز نقش سیاف، گل بی دین، خالص، مولوی نبی، را فراموش کردن بخیالم در نظر تاریخ دانی مثل شما بسیار معقول و منطقیست؟
خدا (ج) انصاف دهد شما را!
1 جنوری 2008, 12:26, توسط راهی
امسال سال بين المللی زبان ها برای تفاهم است و نه دامن زدن به اختلافات.
1 جنوری 2008, 15:10, توسط اصغر
آقا و یا خانم راهی
با شما در این زمینه موافقم اما آیا میشود که با افراد قبیله گرا چی نکتایی دار و چی خشتک کشال رو در رو و در یک گرد همایی واقعی بر سر مشکلات و بی عدالتی هائ روا داشته شده به حق دیگران گفتگو کرد؟
آیا فکر نمیکنی که رودۀ مذاکره کنندۀ فارسی زبان را از شکمش در نیآورند؟ چی تضمینی در این زمینه وجود دارد؟
حذف فزیکی که سالهائ متمادی روش اصلئ این عده از هموطنان ما بوده آیا جرئت گفتن حقایق را بر روی میز مذاکره از طرف مقابل قبیله گرایان نمیگیرد؟
اینها که حتی در محیط مجازئ انترنت نمیتوانند هموطنان فارسی زبان شانرا تحمل و قبول کنند آیا در گفتگوئ رو در رو گردن هایمانرا نمیبرند؟
پس بدین لحاظ طرح این گفتگو ها در دنیائ مجازئ انترنت الزامی و ضروریست.
موفق باشید!
1 جنوری 2008, 12:28, توسط اسمعیل
یکی از نمونه هائ تعصب و فاشیزم در میان دوستان و هموطنان پشتو زبان ما هم آقای عبد ا لبا ر ی جهانیست.
چند سال قبل و بر حسب تصادف به یکی از برنامه هائ این به اصطلاح شاعر روشنفکر گوش میدادم، که یکی از شنونده هائ رادیو زنگ زد و تا گفت من متأسفانه به زبان پشتو نمیتوانم صحبت کنم و میخواهم به دری صحبت نمایم...، بلافاصله جناب جهانی صاحب ( که باید تخلصش را قبیلوی و یا هم به زبان خودش یعنی نریوال تغیر دهد...) تیلفونش را قطع نموده و گفت که ما به متکلمین زبان هائ بیگانه اجازه نمیدهیم که در برنامۀ ما صحبت کنند...
این در حالیست که ایشان وقیحانه تخلص خود را (جهانی!) گذاشته اند در حالیکه حتی با هموطنان فارسی زبان خود، کنار آمده نمیتوانند.
و با ترجمۀ رباعیات خیام و اشعار سایر فارسی زبانان به پیروان این زبان احترامی ولو اندک قایل نیستند.
نمونۀ دیگر وقاحت این به اصطلاح شاعر سرودن شعر نمائ، سرود به اصطلاح ملی کشور میباشد که بهتر است آنرا سرود قبیلوی نامید تا ملی!
یکی از خبط هائ دیگر این جناب ملاقات هائ منظمش با سردار آدمکشان و وحشیان ملا عمر کور در زمان قدرتش و در شهر قندهار است که از جانب چندین شخص تأیید گردیده.
اینها اگر میگویند ربانی و اطرافیان جاهل و نادان وی سرود ملی کشور را تنها به فارسی سروده بودند، پس بفرمایند و حالا بگویند که آیا تکرار همان اشتباه توسط خود این قبیله گرایان آیا دلیل جاهل ، فاشیست، و قبیله گرا بودن خود این عالی جنابان نیست؟
در کدام مقطع از تاریخ معاصر کشور ما، از زمان امان اله خان گرفته تا سقوط نجیب به زبان بیش از نصف نفوس کشور (و به اصطلاح خود قبیله گرایان کمتر از نصف...) یعنی فارسئ دری که زبان رسمئ کشور نیز بوده و است، سرود ملی داشته ایم؟
آیا انصاف قبیله گرایان پشتون همین است؟
بر روئ نوت هائ بانکی چرا به هردو زبان رسمئ کشور جملات مربوطه را ننوشته اند؟ آیا همین است عدالت و پشتونوالی؟
و صد ها سوال دیگر که هر یک نشاندهندۀ ظلم و بی عدالتئ این قبیله گرایان جاهل در طول تاریخ 250 ساله حکمرانئ خود، بر سایر اقوام این کشور روا داشته اند.
شرم باد بر پیروان فرعون و نمرود!
1 جنوری 2008, 13:01
لطفا ً بگویید که در کدام روز و چه وقت آقای جهانی تیلفون را قطع و گفته که به زبان بیگانه اجازه نمیدهد؟
لطفا ً بگویید که چه وقت، در کدام تاریخ جهانی با ملا عمر که موجودیت او زیر سوال است ملاقات کرده ؟
من هم آقای جهانی را میشناسم. او افغانستان و مردم آنرا بدون در نظر داشت تعلقیت های قومی دوست دارد و احترام میگذارد و در چندین شعر او این مسله واضح گردیده است.
شما را نفرت و نوکر منشی بیگانگان چنان کور کرده که از شکم خویش حرف های کاملا بی اساس در میاورید. و شاید هم اصلا از افغانستان نباشید و میخواهید با این حرف های بی اساس نفاق و بدبینی را بین ما افغانها دامن بزنید.
لویه جرگه افغانستان به مثابه عالیترین مرکز تجمع نمایندگان کشور زبان سرود ملی و بانک نوت های کشور و همچنان لوحه های وزات خانه ها و ادرات دولتی را تعین کرده است. شما بار دیگر کوشش کنید که نمایندگانی را به لویه جرگه انتخاب کنید که مانند شما از هر چه پشتون و پشتو است تنفر داشته باشد تا به دلخواه شما تصمیم بگیرند.
1 جنوری 2008, 14:25, توسط شریف
به افغان بی نام و نشان
شما که لویه جرگه را به حیث عالی ترین مرکز تجمع نماینده گان کشور قبول دارید نیز کور مادر زاد بوده و حتی عقل تانرا نیز از دست داده اید. کدام عالی ترین مرجع و کدام نماینده گان واقعی؟
از شکمت صحبت میکنی او بیادر! در کجای دنیا قانون است که زبان رسمی باشد ولی در سرود ملی ، سر لوحه ها و بانک نوت ها استفاده نشود؟
فکر کرده ای که بقیۀ اقوام عقل و هوش ندارند و صرف پشتون ها سیاستدان هستند؟
بوی گند قبیله گرایی از طرز قضاوت و گفتارت هویداست. شما با 250 سال حکومت تان از این کشور به وااقعیت افغانستان (محل شیون، ناله، فریاد ، داد و فغان....) ساخته اید. چی دستآورد مثبتی و یا پیشرفت علمی، تخصصی، صنعتی و زراعتی را نصیب این کشور ساخته اید تا هنوز؟ هر افتخار را از خود دانسته و دلیل هر مشکلی را به گردن اقوام دیگر میآندازید. شرم و خجالت هم خوب است. در آن به اصطلاح لویه جرگه که ساخت آبا و اجدادت است نماینده گان بقیه اقوام حتی حق گفتن کوچکترین دلیل و برهان را بر ضد لجام گسیختگی هایتان ندارد و هر کسی که دهن باز کند محکوم به مرگ بوده و حذف فزیکی میشود. شما وحشت و بربریت را به حدی رسانیده اید که حتی در انترنت نیز با روبرو شدن با کوچکترین مخالفت دهن به فحش و کثافت پراگنی باز نموده و از اسلحۀ آبایی و اجدادئ خویش استفاده مینمایید. چی رسد به رویارویی واقعی که یا دست به حملۀ انتحاری زده و خون بیگناهان را میریزید و یا هم دست به ماشه برده باعث ریختن خون طرف مقابل تان میشوید.
حرف هائ اسمعیل به جایش اما روئ چی حقی شما ادعا دارید که باید سرود ملی کشور، نوشته هائ بانک نوت ها و سر لوحه هائ وزارت خانه ها صرفاً به پشتو و انگلیسی باشد؟ مگر کشور ما کشور خربوزه است؟ مگر زبان فارسئ دری رسمی نیست؟ مگر تنها زبان پشتو تکلم میشود در این کشور؟ پس وقتی که کوچکترین احترامی به بقیۀ زبان ها در کشور ندارید پس چرا ادعا میکنید که سرود ملی؟ بگویید سرود قبیلوی! بگویید سرود پشتونستان!
این نشاندهندۀ خود خواهی و جهالت شما ست و اینرا بدانید که هرگز روی خوبی را نیز نخواهید دید. کشتار جنوب و شرق همه گی نشانه هائ افتادن چاه کن در چاه است! همانطوری که همتباران تان در فلسطین خواب و زنده گئ آرام ندارند.
1 جنوری 2008, 15:49, توسط بهمن کشن آبادی
برادران عزیز پشتون!
با تاریخ نمیتوان ستیزه کرد.حاصل دوصد و شصت سال حاکمیت قبیله همین است که می بینید. ضمنآبه یاد داشته باشید که امان ا لله خان را حماقت های خودش سر نگون کرد نه حبیب ا لله کلکانی. نخستین شورش علیه او از جنوبی شروع شد .از آنجا که می بینم این "بحث" اعصاب همه را "شارت" کر ده است، برای تفریح هم که شده یک پارچه طنز گونه ی منظوم در باره ی کریم خرم "د زوانانو او کلتور وزیر" را که در ماهنامه "بینام" به نشر رسیده است ، پیشکش میکنم تا چی قبول گردد و چی در نظر آید :
با تروریست هر کی در جنگ است/ جنگ تو با زبان و فرهنگ است/یکی گفتی دری و پشتورا / این زجهل است یا که نیرنگ است؟از چی در چشمت ای وزیر فخیم/ جنس قند وقروت یکرنگ است؟ یکزبانی کلید وحدت نیست/راه وحدت دراز و پر سنگ است/کی به مقصد رسی در این منزل/ چونکه پیداست پای تو لنگ است/ کس ندید ه ست از تو لبخندی / تا وزارت ترا فرا چنگ است / از چی در هر زمان وهر محفل/چهره ات دایما پر آژنگ است؟/ ریگ داری درون چپلی خود/ یا که تنبان تو مگر تنگ است؟ گر تو طالب نه یی بگو ز چی رو/ اززن و عکس هم ترا ننگ است؟هر که بیند به عکس تو گوید/ این وزیر است یا که الد نگ است؟! بیش از این ای وزیر بی فرهنگ / چی بگویم که قافیه تنگ است!!
بینام را در این آدرس بخوانید: binaam 1 .persianblog.ir
1 جنوری 2008, 16:31, توسط اسحق
تصامیم لویه جرگه یعنی اوامر باداران خارجی! لویه جرگه از اول هم اعتبار نداشت حالا بکلی آبرویش رفت... مطلب زیر نشان میدهد که در پس پرده لویه جرگه دستان خارجی ها نهفته بوده و این دوست بی نام و نشان ما نیز یک کمی خجالت بخرند و بعداً بکشند چونکه اکثراً اینگونه افراد خجالت را نمیشناسند و به شدت چشم سفیدند...
http://8am.af/mashroh/1386/jad...
آنلاین : http://8am.af/mashroh/1386/jad...
2 جنوری 2008, 07:11
غلام جان
کشتار پشتونهای بیگناه در جنوب، شرق و غرب و شمال کشور بدست جنایتکاران امریکایی مانند دوره روسها فقط به خاطر آن است که شما مانند کارملوف و مسعودوف بیناموسوف غلامی میکنید ولی پشتونها به خاطر آزادی کشورشان سینه سپر میکنند.
زبان ملی کشور پشتو است چون 60 فیصد نفوس پشتو زبان اند و از همینرو هم در لویه جرگه تصویب شد که لوحه ها، سرود ملی و .. به زبان اکثریت مردم افغانستان باشد. اگر تو خوش نیستی اول امریکایی های جنایتکار را از کشور بیرون کن اگر بچه غلام نیستی بعدا ما میبینیم که کی اکثریت است و کدام زبان ملی باشد.
حالا شما از سر سوته امریکایی ها چنان چیغ و فریاد میزنید که حتی مسعودوف را هم قهرمان تان خطاب میکنید.
2 جنوری 2008, 08:44, توسط عبد ا لها د ی
به بی نام از ما سلام! ای کاش جرئت انتخاب یک نام را میداشتی!
پشتون هائ بیگناه بجایش باشند... افرادی را که میگویید سینه سپر کرده اند، میشود نامشانرا بنویسید؟
منظورت ملا دادالشیطان، ملا منصور، ملا عمر، ملابورجان، ملاقروت ، ملا الاغ، ملا بادنجان، ملا بامیه،.... است؟
کارملوف و مسعودوف سر جای خود باشند... همین هموطنان پشتون سینه سپر کرده را که میگویی، آیا منظور تان خلیلزاد، اتمر، کرزی، گل آغا، وردک ها، پشتون، احمدزی، احدی، و غیره اند؟
ای دروغ گو! یاوه گویی هایت به یهودیان منافق شباهت دارد! لویه جرگه ره هم باداران خارجی تان ساخت و تصویب آنرا نیز همان ها کرد و جنگ تان هم ساخته گی و منافقت است...
چرا ضد و نقیض میگویید؟ یکبار از جنگ علیه دولت کرزی حرف میزنی و یک بار دیگر هم از ملا عمر دفاع میکنی؟
اگر خلیلزاد، کرزی، اتمر، احدی، احمدزی، وردک ها، و لویه جرگۀ شان برحق است پس چرا از سینه سپر کردن ها و کشتار طالبان دفاع میکنی؟
و اگر طالبان برحقند، پس چرا میگویی که لویه جرگه و مصوبات آن درست است؟
کدام بیشعور گفت که پشتونها 60% است؟ و کدام بی عقل باور کرد؟ مثلی که شبانه زیر لحاف سر شماری هم میکنید؟
از این معلوم میشود که کلاً دروغ میگویی و حقا که منافق هستی!
2 جنوری 2008, 09:24
دیگر حرف های شما بی ارزش است.
ولی فقط یک حرف به شما میگویم که سگ ملاداد الله، ملا بورجان و ... از مسعودوف و کارملوف و سقاوی های غلام بچه که در خدمت امریکایی ها گلو پاره میکنند شرف دارد.
شما غلامی امریکایی ها راتا حدی افتخار خویش میدانید که حتی در صفحه انترنیتی جرئت ندارید و حرئت به خود نمیدهید که بر ضد امریکایی ها و موجودیت آنها در افغانستان حرفی بزنید.
2 جنوری 2008, 11:19, توسط اشرف
بی ارزش معلوم است!
اینهائ که گفتی بسیار شرف دارند... نگفتی که از کجا تمویل میشوند؟ از پاکستان؟ پاکستان نوکر کیست؟ اگر عقل و منطق داشته باشی (که نداری) میفهمی که طالب کیست و طالبیزم چیست؟ سه کشور (امارات متحده، سعودی و چتلستان) که طالبها را به رسمیت شناخت نوکر کی بوده و میباشند؟ تو فقط مسعودوفه یاد داری اما اینکه گل بی دین بیش از 50% تمام کمک هائ ایالات متحده را در زمان به اصطلاح جهاد دریافت میکرد فراموش کرده ای؟
ایالات متحده شما را به نام مجاهد، طالب و حالا هم بنام تکنوکرات ها در قالب خلیل زاد، کرزی، احدی، اتمر، احمدزی، وردک ها... و غیره سوار شده رفته... از بس که زیاد دروغ گفته ای حافظه اترا از دست داده ای... حماقت و لوده گی هم اندازه دارد!
لینک زیر را بخوان که عقلت بجای بیایه!
http://www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/story/2007/12/071230_k-a-un-envoy-afghanistan.shtml
آنلاین : http://8am.af/mashroh/1386/jad...
2 جنوری 2008, 11:51
وقتی کانفرانس بن دایر گردید تا بک رئیس دولت موقت برای کشور انتخاب شود. در بین شرکت کنندگان رای گیری شد آقای عبدالستار سیرت با 11 رای با عنوان رئیس دولت موقت انتخاب شد. این حالی بود که آقای کرزی 2 رای آورده بود.اما امریکا و انگلیس پا فشاری کردند که فرد برگزیده ما(نوکر ما)آقای کرزی است. چون کنفران زیر سیتره امریکای ها بود دیگران هم ناچار دوباره به کرزی رای دادند. به این ترتیب آقای کرزی همچون دیگر همتباران خود چون شاه شجاع؛ نادر؛ ترکی؛ ببرک؛ نجیب همراه با نیروهای اشغالگر وارد کشور شد.
حال یک پرسش مشخص دارم این کرزی عروسک خیمه شب بازی امریکای ها از کدام قوم افغانستان است؟
2 جنوری 2008, 14:41, توسط بهمن کشن آ بادی
هم میهن خشمگین!
شما غلامی خلیلزاد، کرزی،وردک، اتمر ،احدی ،احمد زی و دیگران را با دور بین هم دیده نمیتوانید ، عجیب است ، مگر به شبکوری مبتلا شده اید؟ تاریخ را بخوانید و ببینید که غلا مان استعمار از کجا و کدام سمت به این کشورآورده شده و هم اکنون کدام غلام بر سریر قدرت تکیه زده است. کمی زردک بخورید تا شیکوری تان بر طرف گردد. از حسن نیت برایتان پیشنهاد میکنم.
5 جنوری 2008, 09:39, توسط حمید
ای پشتون عزیز ترا به خدا قسم که همین حرفهای گنده اترا به زبان خودت بنویس که خیلی به هم جور میایند!!!
1 جنوری 2008, 15:40
آقای ميرهزار شما يک شخصيت ملی و مبارز بر عليه فاسدان و غاصبان استيد. چرا نظرات نفاق افکنانه موزه پاکان شورای نظار را سانسور نمی کنيد؟ نگذاريد که هموطنان از شما روگردان شوند
1 جنوری 2008, 16:15, توسط یاسین
تا وقتی که فایده باشه خوب است و وقتی به تاوان باشه خاین است! عجب قضاوتی؟
لعنت بر ظالم چی از جنس شورای نظار و چی از جنس قبیلوئ آن!
بحث بر روی احترام متقابل، تحمل پذیری، و تفاهم پیروان دو زبان اصلی در کشور است نه بر روی شورای نظار ویا گل بی دین!
شما چرا نمیخواهید با حقیقت روبرو شوید؟
آیا حق نصف مردم کشور نیست که زبان شان در کنار زبان پشتو در سرود ملی گنجانیده شود؟
آیا حق نصف نفوس کشور نیست که از زبانشان در پهلوی زبان پشتو برای نوشتن سر لوحه ها استفاده گردد؟
آیا حق نصف جمعیت این کشور نیست که از زبان شان در نوشتن جملات بر روی واحد پولی کشور استفاده گردد؟
تا بکی میخواهید حق دیگران را غصب کنید؟
تا بکی میخواهید از زور ، فشار و نیروی فزیکی استفاده کنید؟
تا بکی میخواهید هموطنان تانرا که با شما هم نژاد و هم زبان نیستند، حذف فزیکی نموده و صدای شانرا برای همیشه خاموش کنید؟
تا بکی میخواهید که به کمک خارجی ها حریفان سیاسئ خود را نیست و نابود کنید؟
آیا شما به دین اسلام عقیده ندارید؟
آیا در اسلام گفته نشده که انسانها بجز در تقوا دیگر بر تری بر همدیگر ندارند؟
آیا پیامبر اسلام (ص) بلال را که یک سیاه پوست بود و سلمان فارس را که یک ایرانی بود برادر و برابر با خود نمیدانست؟
چرا حقیقت را کتمان میکنید؟
چرا از روش یهودیان در برابر هموطنان تان استفاده مینمایید؟
آیا پشتونوالی حکم میکند که حق و حقوق دیگران را غصب کنید؟
یک نظر به تاریخ معاصر افغانستان بیاندازید و خود انصاف کنید که حکومت 250 سالۀ پشتونها چی دست آورد مثبت داشته است؟
بهانه ، مکر ، خدعه ، فریب ، ریا و توطئه بس نیست؟
شاه امان اله را پسر سقاو نگذاشت و داود را هم کارمل نگذاشت... پس این ظاهر عیاش و زن پرست را کی نگذاشت تا به این مردم و کشور خدمت کند؟
این قره قولی پوش را شورای نظار و خاینین نمیگذارد که خدمت کند... پس ملا عمر را کی نگذاشت که خدمت کند؟
فکر نمیکنید که زمان دروغ گفتن به سر آمده؟
فکر نمیکنید که در حضور خداوند (ج) روزی پاسخ گو خواهی بود؟
شما که خود را مسلمان مینامید، پس چرا به حقوق دیگران احترام قایل نمیشوید؟
خداوند (ج) شما را هدایت کند!
2 جنوری 2008, 15:31, توسط شهیاد
دوست عزیز شورای نظار وشخصیت های موجود در شورای نظار از امیدهای اصلی مردم افغانستان هستند. درینکه مسعود قهرمان است شکی وجود ندارد چه شما قبول داشته باشین یا نه. حال میاییم روی اینکه چرا شورای نظار امید مردم افغانستان است. شما اگر مطالعه بفرمایین شورای نظار بیشترین سیاستمداران روشنفکر بومی را در خود داشته ودارد. هدفم از بومی اینست که از غرب نیامده اند وبا واقعیت های افغانستان به صورت کامل آشنایی دارند. از سوی دیگر اینکه شورای نظار چه در گذشته وچه در حال اعتقادی به ترور وکشتار نداشته ونخواهد داشت ورهبران آن مسلمانان معتدل که معتقد به دموکراسی وآزادی بیان هستند ولی در برابر دشمنان سرسخت وقهرمانانه مبارزه میکنند. آنچه که در سال های 92 تا 96 واقع شد نتیجه نوکر قرار گرفتن حکمتیار ومتحدینش به سازمان استخباراتی پاکستان بود. حکمتیار میخواست تا حکومت مانند طالبان را در افغانستان ایجاد کند اما دولت اسلامی ودر راس فرمانده احمد شاه مسعود چنین چیزی را نمی خواست. از ورای گفته های شماری از دوستان پشتون چنین برمی آید که آنان طالبان را نماینده واقعی فرهنگ وارزشهای پشتون ها میدانند زیرا دیده میشود شماری دوستان طالبان را به عنوان تهدید علیه دیگر اقوام افغانستان استفاده میکنند. بسیار خوب دوستان پشتون! ما نمی توانیم با این نماینده های چهارپای که شما برایتان انتخاب کرده اید کنار بیاییم وزندگی کنیم زیرا از آنها نه تنها مردم افغانستان بلکه مردم جهان نیز عمیقا" نفرت دارند وهرگز نه ما ونه جهان میگذارد که آنان وجود داشته باشند وتا آخرین شان را در مناطق پشتون نشین افغانستان وپاکستان ریشه کن میکنند.
مه اصلا" درک کرده نمی توانم که این دوستان پشتون با کدام جرئت اخلاقی وانسانی از انتحار، ترور، هراس افگنی، وحشت، عقب ماندگی وتجاوز علیه خانم ها دفاع میکنند.
2 جنوری 2008, 15:46, توسط نبی
شهياد فارسی زبان هستی جای خودش اما دفاع از مسعود سنگ فروش و دزدان شورای نظار چرا؟ من هم فارسی زبانم اما مسعود خان نه قهرمان ملی و بلکه خاين ملی است. مزدوران شورای نظار علاوه بر قتل و تجاور به ناموس مردم حتی يخچال مردم را از خانه هايشان در کابل دزديدند و به پنجشير بردند. مسعود به آن ها تاخته بود که در پنجشير برق نيست چيز ديگر می آورديد. اين همه روشنفکر که شما از آن ها ياد کرديد فقط اوباشانی هستند که ننگ است نام روشنفکر بر آن ها گذاشت. کدام کس روشنفکر است که از فهيم خاين و جنايتکار دستور می گيرد؟ هفته نامه ی کابل و پيام ملی و .. همه با پول موزه پاکی فهيم و امثال فهيم می چرخد. روشنفکر که به قوم و قبيله و منطقه فقط فکر نمی کند. لطفا ديد خود را از روشنفکر اصلاح کنيد.
3 جنوری 2008, 00:53, توسط شهیاد
حتما" یک رگ پشتونی داری برادر اگر نه این گونه قضاوت نمی کنی
1 جنوری 2008, 16:38, توسط Morad Altorab@yahoo.com
I’m Afghan(now by any means calling Pashton), but this is shameful for clashing between Farsi and Pashto, ,I think it’s better to let each langauge to grow up without any presure of others, Farsi by Farsi speakers,Pashto by Pashto speakers, as well Torkmani,Ozbaki,Balochi and etc. The Islamic way and humanitarian way suppose to be that: the langauges issue suppose to omit from any action of official of Afghanistan government, for all display of officials issue like banknotes on each corner suppose to write dwon each langauges like in one corner Farsi, another corner Pashto another Torkmani and on the another in Ozbaki. Why for Torkmani and Ozbaki is no room in Karzai’s governement? Please keep out yourself from clashing and condemning of each langauges like Farsi or Pashto, just submit the best way to solve the clashes and not attacking to each ones, Karzai and his corrupted team is the main source of fight between Farsi and Pashto.
Who can submit the best way on the base of Allah’s and beloved Mohammed’s commands to finalize and put the end point to the long enough fighting between Farsi and Pashto in Afghanistan please? I’m living in the USA about quarter of a century, I enjoy a lot of how the different people with the different langauges and ethnicities and colors and backgrounds, living respectfully and peacefully to build proudly toghether this country, but why the people of Afghanistan not learn from the people of USA?
1 جنوری 2008, 17:20
آقای ميرهزار. تعصب فارسی زبانی تان گل کرده که به اختلافات زبانی دامن می زنيد؟
2 جنوری 2008, 03:24, توسط محمود
آقای بدون تعصب!
آیا میشود شما که تعصب تان گل نکرده و بسیار صادق و راستکار تشریف دارید، بفرمایید و این چند سوال را در داخل چوکات ادب ، منطق و عقل پاسخ گویید؟
1. زبان فارسئ دری، یکی از زبان هائ رسمی در کنار زبان پشتوست. چرا سرود ملئ کشور به هر دو زبان سروده نشده؟
2. در نوشتن روی بانک نوت ها چرا از یکی از زبان هائ ملی کشور نیز در پهلوی دیگری استفاده نمیشود؟
3. در نوشتن سر لوحه هائ وزارت خانه ها، دانشگاه ها و سایر ارگان ها، چرا از هردو زبان رسمی استفاده صورت نمیگیرد؟
4. در ولایات جنوبی مثل ارزگان، قندهار و هلمند که تعداد کثیری از فارسی زبان ها زنده گی میکنند، چرا فرزندان شان حق فراگیرئ سواد به زبان مادرئ خود را ندارند؟
هم کتمان تعصب و خودخواهی، هم دزدی ، هم خیانت ، هم مکتب سوزی ، هم قتل عام مردم و هم عمران و بازسازئ قومی ، قبیلوی؟!
1 جنوری 2008, 18:13, توسط moradaltorab@yahoo.com from west coast of USA
Lets by brotherhood means find it out the best way to not fight and misuse any more for the laungages issue? This is right and clear way, to say some problem is not to speet up the problem,but it’s to find it out the solving way for. I personaly admire and praise Mr.Kamran Mir Hazar to bring that hot issue for discussion. It’s a big problem and issue for a period of around a century in high rank of Afghanistan governemsnts for misuse and bring doubt and different between people from each other . Whom are afraid for discussion whom is wrong and weak and has not have enough resons to discus or make debate about.Please continue the discussion about that hot issue for as long as a year or less, it’s useful and information ones
2 جنوری 2008, 00:44
حسين سيرت
بهتراست زمينه براي رشد هردوزبان فارسي وپشتو دركشورمهيا اما بعضا حركت هايي ديده مي شود كه برخي ازاشخاص درصدد تضعيف يكي ازاين دوزبان مي برايند.
2 جنوری 2008, 04:26, توسط احمد
ویژگیهای زبان :
1 - زبان ، ابزار ووسیله ای است فوق العاده مهم برای انتقال مفاهیم و مطالب و پیامهای گوناگون بین جوامع انسانی .
2 – زبان ، جزئی از هویت انسان ، جامعه و یک ملت می باشد .
3 – زبان ، وجه تمایز انسان از حیوان است .
4 – زبان در بعد اخلاقی زندگی انسان ، مبتنی بر اراده انسان است . اگر در موضع مثبت بکار گرفته شود ، آثار مفیدی برای خود شخص و جامعه در پی خواهد داشت و اگر استفاده منفی از آن به عمل آید ، شخص و جامعه را بسوی نابودی سوق می دهد .
من فارسی زبان هستم و به این زبان افتخار می کنم و می توانم به دلایل علمی ثابت نمایم که زبان فارسی نسبت به دیگر زبانهای موجود در کشور سرآمد بوده و ارجحیت دارد ، همینطور برادران پشتو زبان ما نیز ممکن است همین تصور و ذهنیت را داشته باشند .
تعصب زبانی در جامعه سنتی ما ، امری اجتناب ناپذیر می باشد و چون ریشه در هویت هر قوم و افراد متعلق به آن دارد ، لذا نفی آن ، می تواند تنش آفرین و تحریک آمیز باشد . معتقدم به اندازه کافی ، غیر از حوزه زبان ، زمینه های متعددی برای تنش و افتراق و خصومت در جامعه چند قومی افغانستان وجود دارد ، مناسب نیست این یکی زبان را هم به آنها اضافه کنیم .
از آقای میر هزار می خواهم بعد از این ، نوشته ها و مطالب را طوری تنظیم کنند که اخوت جای خصومت و همگرایی جای واگرایی و اتفاق جای افتراق و محبت و مسالمت جای تنش و خشونت را بگیرد . مطمئن باشید اتخاذ این شیوه به نفع همه است .
2 جنوری 2008, 05:41, توسط حامد
آقای احمد گُل گفته اید!
ولی یک موضوع را فراموش کرده اید. اگر آقای میرهزار موضوع بحث و گفتگو را انتخاب میکند، به این مفهوم است که عدۀ از منافقین با صلاحیت هائ بلند دولتی قبلاً آتش را روشن کرده و دیگران را در مقابل یک عمل انجام شده قرار داده اند!
نصیحت ها و راهنمایی تان بجائ خودش درست و معقول اما مسایل زیر را چگونه ارزیابی میکنید؟
1. پشتو کردن سرود ملی؟
2. پشتو کردن سر لوحه هائ وزارت خانه ها و دفاتر دولتی؟
3. جبری کردن پشتو نویسی در مکتوب های رسمی؟
4. پشتو نویسی روی بانک نوت ها؟
5. تدریس جبرئ تمامئ مضامین درسی (بدون مضمون دری) به پشتو در ولایاتی که فارسی زبانان در اقلیتند؟ بطور مثال قندهار، هلمند و ارزگان...
6. پشتو سازئ مکاتب مرکز؟
و ده ها مورد دیگر که همه باید از جانب مسئولین پاسخ گفته شوند. هیچ فرد هوشیار و عاقل خواهان افتادن نفاق و فتنه در کشورش نیست اما هستند کسانی که در رأس وزارت خانه ها بجای خدمت به وطن و مردم به فکر انداختن اختلاف و تعصب میان اقوام برابر و برادر افغانستان هستند. نمونه خوبش هم اتمر، احدی، احمدزی و خرم میباشند.
با حلوا، حلوا گفتن دهن شیرین نمیشود! باید این توطئه گران عملاً در راه آوردن وحدت ملی و ثبات در کشور قدم بردارند. حرف مفت بس است!
اگر افراد شورای نظار جهالت میکنند، علتش اینست که اکثراً بیسواد بوده و تحصیلات عالی ندارند، اما این به اصطلاح تکنوکرات هائ نکتایی به گردن که از غرب تشریف آورده اند همه گی به گفته خودشان تحصیلات عالی داشته اما در عمل مفکوره هائ قبیلوی و پشتونوالی را در کشور پیاده میکنند. شرم و خجالت باد بر اینها!
2 جنوری 2008, 09:29, توسط احمد
افراطی گری را محکوم می کنم توسط هر فرد و یا جریانی که باشد .
2 جنوری 2008, 11:07, توسط اشرف
دوست عزیزم آقای احمد
نخست از همه تشکر از ینکه افراط گرایی را محکوم کرده اید. اما فرهنگ اسلامی و انسانی تنها محکوم کردن را قبول نداشته و میخواهند حقایق را بر زبان جاری ساخته و در عمل ثابت نماییم.
هر وقتی که بر روئ پرده هائ تلویزیون و صفحات انترنتی از زبان یک هموطن پشتون خود دیدیم و شنیدیم که اعمال این به اصطلاح تکنوکرات هائ خاین ، خیانت به مردم و وطن بوده و باید حقوق مساویانه به هموطنان غیر پشتون داده شود...، آنگاه است که بر راست بودن مفکورۀ هموطنان خود صحه خواهیم گذاشت و اگر روزی برسد که دولتمردان پشتون از پایمان شدن حقوق غیر پشتون ها جلوگیری کنند، ما برادر وار و دوستانه بر صداقت و شرافت آنها اقرار کرده و دیگر دلیلی برای جروبحث و جنجال باقی نخواهد ماند.
به امید آمدن هر چه زودتر آنروز!
2 جنوری 2008, 15:45, توسط مولوی رومی
دوست عزیز فارسی دری چهل هزار اثر ثبت شده یی رسمی در یونسکو سازمان علمی فرهنگی ملل متحد دارد ودوستان ما تشریف بیاورند به آکسفورد وهاروارد وببینند که فارسی ازچه موقعیت در میان زبانهای جهان برخوردار است. قصد من ازین موضوع تحریک کسی نیست اما واقعیت هرچه باشد پوشیده نمی ماند.
2 جنوری 2008, 05:26, توسط شهلا
من کوتاه نظرات وارده را خواندم ولی متاسفانه کمتر نظری معقولی به جز از اتهام زدن و محکوم کردن این آن دیگری را، کدام نظریه که راهنمایی کننده و اصلاحات آورنده باشد در بین شان نیافتم. این میرساند که اکثریت عظیم مردم به آن تکامل فکری نرسیده اند که بتوانند مشکلات وطن را به غیر از راه عداوت و انتقادکردن حل نمایند.
از نظر من هر دو زبان برای صحبت کننده گان شان مهم اند و هر دو زبان قابل قدر اند و به هر دو زبان تعداد کثیری مردم ما حرف میزنند،از طرف هیچکس نباید بدبینی و کلمات ناشایست در حصه شان ابراز گردد. هر دو زبان بایست رشد داده شوند و مورد احترام عامه ملت ما باشند.
با وجودیکه از سابقه های بسیار دور زبان دری در کشور بیشتر گسترش داشته و مورد استفاده عموم بوده اما متاسفانه نظر به پسمانی فرهنگی مردم روز به روز یک روحیه ضد پشتو رشد داده میشود که البته این توسط یک تعداد محدود کسانی که خود را فرهنگی هم میدانند ولی در حقیقت فقط خواسته های دولت نابکار ایران را برای انداختن جو عداوت بین مردمان کشور ما به پیش میبرند.این عداوت در پشتو زبانان ما خوشبختانه بسیار کم تر است. ما همیشه نویسنده گان، شاعران، آوازخوانان و... بزرگی در کشور ما داشته ایم که در اصل پشتو زبان و یا ازبکی و ترکمنی و... بوده اند اما شاهکار های به زبان دری خلق کرده اند. پس ما ابدآ گفته نمی توانیم که دری زبان این است یا از آن، بلکه از عموم مردم ما.
در حصه اینکه لغاتی از پشتو در دری پذیرفته شده، باید اعتراف کرد که برعکس آن از دری به پشتو بسیار زیادتر است. این پرابلم بزرگ آینده ساز افغانستان نیست!!!
در حصه سرود ملی،مناسب بود که اگر دولت با قبولی دو زبان ملی آن را دو زبانه میساخت و یا کاملا موزیک تنها میبود که بازهم موضوعی نیست که در شرایط فعلی مردم ما را از گرسنگی و بیخانمانی و بدختی های دیگر شان نجات دهد!!!
در حصه لوحه ها در این جا و آنجا، از نظر من اول احصاییه صورت گیرد. در مناطق ایکه اکثریت عظیم مردم پشتو زبان اند، باید همه لوحه هابه پشتو و زیر آن به دری نوشته شوند و در مناطق ایکه زیادترین دری صحبت می کنند، اول به دری و در زیر آن به پشتو. در کابل چون مرکز است هر دو زبان بی تفاوت که اول یا آخر.
2 جنوری 2008, 06:34, توسط مصطفی
خواهر خوبم شهلا جان
نخست شیوۀ دید تان را به معضلات فعلئ کشور تقدیر میکنم. ولی چند تذکر دوستانه و برادرانه را باید خدمتتان عرض کنم:
1. بفکر بنده تا وقتی که کلمۀ مترادف را در زبان خود داشته باشیم نباید کلمات انگلیسی را در گفتگوی روزمره استفاده کرد. مثلاً (پرابلم!) = (مشکل)
2. نظراتی که در بالا از جانب هموطنان آمده اتهام نه بلکه اکثریت مطلق شان حقیقت است. بطور نمونه، همین مسئلۀ سرود ملی. آیا خودت جرئتش را داری که رفته و مستقیماً به جناب ملا خُرم آخند در وزارت فرهنگ این موضوع را بگویی؟ واضحاً که نه شاید 100 شلاق را هم برایتان تجویز فرمایند! انتقاد همه به منظور تخریب نبوده بلکه گوشزدیست ادبی برای مسئولین که اعمال شانرا اصلاح کنند اما اگر آنها به گوش خود پنبه گذاشته اند و حرف حق را نمیشنوند، نمیتوان گفت که این انتقادات غیر معقول و همه گی اتهامند!
3. مشکلات وطن را یاد آوری کرده ای و از خام بودن افکار عامه صحبت نموده ای... اما نمیدانم که عبدالباری جهانی، ناشناس، احدی، خُرم، اشرف غنی احمدزی، کرزی،... را گفته ای ویا کسانی که حق خود را از دست داده اند؟
4. اگر گفته ای که از زمان سابق زبان فارسئ دری در کشور رایج بوده و متأسفانه در حق پشتو ظلم شده، این بیان گر بینش شخصئ شما بوده و حقایق را باز گو نمیکند. زبان فارسئ دری اگر رواج داشته باید منصفانه دید که چی خوبی هائ داشته که همه به آن تکلم میکرده؟ بزرگانی که در این زبان آثار شانرا نوشته اند کیها بوده اند؟ این زبانی بوده که مولوی، خیام، حافظ، سعدی، فردوسی، نظامی، ابن سینا، ابوریحان، سنایی، عطار، و صد ها تن از مشاهیر و ستاره گان ادبیات از آن استفاده کرده و به آن شاهکار خلق نموده.
5. گفته ای که بسیارئ هنرمندان کشور که زبان اصلئ شان پشتو بوده است (شاید بهترین مثالت احمد ظاهر باشد) در زبان فارسئ دری آثار خود را آفریده اند. اما یک موضوع را فراموش کرده ای که آنها از دیده عقل و خرد نگریسته اند، اگر اشعار مولوی، سعدی، حافظ، فروغ فرخزاد، و غیره شاعران فارسی زبان را از آثار احمد ظاهر جدا کنیم، آیا فکر میکنی که بازهم آهنگ هائ احمد ظاهر کیفیت خود را خواهند داشت؟
6. من آرزو میکنم که در زبان پشتو نیز شاعران همچو مولوی، حافظ، و سعدی بوجود آمده و به سطح جهان شهرت یابند، اما آیا فکر میکنی که این پیشرفت در گرو از بین بردن زبان فارسی نهفته است؟
7. راستی جرئتش را داری که بروی و مستقیماً به آقای انورالحق احدی پیشنهاد کنید که در چاپ دور بعدئ بانک نوت ها ویا واحد پولئ کشور در پهلوی زبان پشتو از زبان فارسئ دری نیز بطور مساویانه استفاده شود؟ آیا فکر میکنی قبول خواهد کرد؟
8. آیا اینرا حق فارسی زبانان نمیدانی که در پهلوی زبان پشتو در لوحه هائ وزارت خانه ها و دانشگاه ها از زبان فارسئ دری نیز استفاده شود؟ اگر خیر، پس چرا داد از انصاف، عقل، و منطق میزنید؟
9. آیا مشخصاً و بطور نمونه در شهر لشکرگاه که به تعداد هزاران شاگر مکتب با اینکه زبان مادرئ شان فارسئ دری میباشد، ولی از شش سال بدینسو مجبورند که به زبان پشتو تمام مضمامین خود را بخوانند، حق ندارند که به زبان فارسئ دری برایشان تدریس شده و از خود صنوف جداگانه داشته باشند؟ اگر میگویی که بله، آقای اتمر اینکار را خواهد کرد، باید به عرض تان برسانم که همین امروز نشانی بعد از پنج سال هم اگر تشریف تانرا به لشکرگاه ببرید این موضوع را لاینحل خواهید یافت!
10. درست است که بحث روی این موضوعات نان و آب برائ مردم گرسنۀ ما نمیشود، اما این موضوع را تکنوکرات هائ نکتایی به گردن پشتون که از غرب تشریف آورده اند و همه گی القاب داکتر، پروفیسر، دیپلوم، پوهاند، پوهنوال و غیره را به عقبشان یدک میکشند، چرا نمیدانند؟
11. آیا وارد کردن اتهام (جاسوس ایران بودن!) بر کسانی که از حقوق اقوام غیر پشتون دفاع میکنند، را فکر نمیکنی که شیوۀ توطئه گران صهیونیستی باشد؟ بر پیشانئ هر کسی که بر خلاف بی عدالتئ قبیله گرایان حرفی بمیان آورد زدن مُهر (تاپه) جاسوس ایران!، یقیناً که نهایت مکر، حیله، و توطئه چینئ طرف را نشان میدهد نه پخته گئ فکری و عاقل بودنشرا.
12. آیا راه حل را در سکوت میدانید و یا گفتگو و مباحثۀ سالم؟ اگر میگویید که سکوت این مشکلات را حل خواهد کرد، با در نظر داشت تاریخ 250 سالۀ حکومت هموطنان پشتون ما، چی تضمینی داده میتوانید؟ و راستی اگر قرار باشد کدام روز این مباحث رو در رو و بر روی میز مذاکره مطرح گردد، آیا فکر نمیکنید که هموطنان پشتون ما در پئ حذف فزیکی مذاکره کننده گان برآیند؟ چی تضمینی وجود دارد؟
تنها حضرت هادی (ج) که آفریده گار عالمیان است، میتواند هموطنان پشتون ما را هدایت کند، و به امید آنروز! نمیدانم که قبل از قیامت باشد، یا خیر!؟ آه! ایکاش قبل از قیامت باشد!
2 جنوری 2008, 05:43, توسط فرید
من هم چون آقایی به نام احمد در بالا متعقد هستم که خود آقای میرهزار قصدآ مطالبی را به پیش میکشد که تحریک کننده و نفاق انداز اثر میکنند. این بخصوص در شرایط فعلی لازم نیست.
2 جنوری 2008, 07:09, توسط زمری
بله! آقای فرید!
این میرهزاری که من و تو میشناسیم، بسیاری (شاید هم تمام) مشکلات کشور را آفریده است.
همین میر هزار، سرود ملی را به پشتوی خالص سروده است!
همین میر هزار، پشتو تولنه را ساخت و فراگیرئ پشتو را در دوایر دولتی جبری اعلان کرد!
همین میر هزار، بر لوحۀ دانشگاه، وزارت خانه ها و سایر دفاتر از نوشتن مترادف جملات پشتو به زبان دری جلوگیری کرد!
همین میر هزار، از نوشتن کلمات فارسئ دری بر روی واحد پولئ کشور به شدت جلوگیری میکند!
همین میر هزار، است که از نوشتن مکتوب ها در دفاتر به زبان فارسی متنفر است!
همین میر هزار، از آموزش هموطنان فارسی زبان ما در ولایات جنوب به زبان مادرئ شان جلوگیری میکند!
همین میر هزار، از یکجا بودن شاگردان مکاتب از دو زبان پشتو و دری در مکاتب مرکز جلوگیری میکند!
همین میر هزار، است که از استعمال کلمۀ (فرهنگ) خجالت میکشد اما از گفتن کلمۀ (کلتور) افتخار میکند!
همین میر هزار، است که تاجک ها را به تاجکستان، ازبک ها را به ازبکستان، و هزاره ها را به قبرستان میخواهد بفرستد!
همین میر هزار، باعث تمامئ بدبختی هاست! همین میر هزار! همین میر هزار! همین میر هزار! ... آه! خدای من! چیکار کنیم؟
2 جنوری 2008, 07:22
من واقعا از گفتن کلمه فرهنگ خجالت میکشم . زیرا این کلمه صادر شده بوسیله ایرانی ها است و کلتور کلمه بین الملی است و در بین ما افغانها پذیرفته شده است. این به این معنی است که شما نوکران ایران بعد از این ما را بگویید که کچالو نگو و سیب زمینی بگو .
واحد پولی و سرود ملی باید به پشتو باشد چون در این کشور 6 فیصد پشتون زندگی میکند. پشتو باید دوباره به حیث زبان ملی قبول شود و اگر شما خوش نیستید برخیزید و نشان بدهید که اکثریت هستید. حالا که شما بر سر سوته امریکایی ها نشسته داد و بیداد میکنید.
به یاد داشته باشید که طوریکه برادر ما در بالا ذکر کرد ظاهر شاه خایئن و فامیل او به هیچ کش خیانت نکرده بلکه به پشتونها. در کشور که پشتونها اکثریت نفوس را تشکیل میدهند ما به زبان اقلیت ها صحبت میکنیم. در کشور که پشتونها اکثریت نفوس را تشکیل میدهد و 260 سال این کشور را حفظ کرده اند در ادارات کابل و پوهنتون کابل پشتونها باید به زبان فارسی فرستاده شده از ایران درس بخواند.
ما خیلی خود گذری کرده ایم که یک عده مفت خوار و بیناموس قدر آنرا نمیداند. حالا زمان آن رسیده که حق پشتونها به حیث اکثریت نفوس کشور تامین شود. از اینرو تا میتوانید بر سر سوته امریکایی ها خود را محکم بگیرید که پشتونها دیگر مانند زمان ظاهر شاه خود کش و بیگانه پرست نخواهند بود.
2 جنوری 2008, 08:07, توسط امان
بله! در مورد کلمه فرهنگ (ویا بقول دوست ما کلچر که جهانیست ولی از آن بوی سوته نمیاید!؟) هموطنان پشتون همین گونه قضاوت میکنند! موضوع مهم دیگر هم نزد اکثریت این هموطنان صحبت کردن از ناف به پائین است که همه گی باید از (سوته) استفاده کنند...! و این نشان دهندۀ فرهنگ (بقول خود ایشان کلتور!) بالای ایشان است!
انسان اگر زبان منطق و عقل را نداند باید که از فحش و یاوه گویی استفاده کند.
اینکه شما فارسئ دری را از فارسی مروج در ایران و درئ تاجیکی در تاجکستان جدا میدانید بر میگردد به میراث بیگانه ها که برایتان به ارث رسیده (تفرقه بیانداز و حکومت بکن!) و شباهت بسیار شدید دارد به شیوۀ نفاق افگنانۀ یهودیان.
اما آمدیم بر سر مسئله 6% نفوس پشتون ها که خودت اقرار کرده ای به آن. ما شما را 6% نه بلکه 40% (34% بیشتر از ادعائ خودتان) قبول داریم اما لطفاً مُرچ میل نفرمایید. بیایید و از زبان منطق حرف بزنید. بسیار از کلمۀ (باید!) استفاده کردن نشانگر جهالت و مفکوره ملا عمر و عبدالرحمن است. باز هم اگر تأکید دارید که پیرو ملا عمر و عبدالرحمن میباشید، پس علناً ابراز نموده و شیوۀ منافقیق و یهودیان را کنار بگذارید. آشکارا بگویید که ما بزور شمشیر میخواهیم قدرت را بدست آوریم و نا گفته نماند که دوران سیاه 250 سال گذشته را نیز افتخار آمیز یاد نکنید که نتیجه اش همین حالا در پیش روی همه گی روشن و واضح است.
اینقدر سوتۀ ... را نیز به زبان تان نیاورید که یک کمی آبروئ ساخته گی و فرمایشئ که در رُخ خلیل زاد، اتمر، کرزی، احدی، جلالی، وفا، پتمن، احمدزی، وردک ها، پشتون، و غیره مانده همان نیز بر باد خواهد رفت!
تنها سرشمارئ دقیق و منصفانه میتواند تا نفوس اقوام را در کشور ثابت کند که آنهم از برکت طالبان خشتک کشال و طالبان نکتایی پوش، ناممکن شده، بنابراین لطف نموده و داد از اکثریت و اقلیت نزنید!
اینگونه نیست که شما فکر میکنید که ظاهر شاه، به پشتونها خیانت کرده، هرگز نه! او و خاندانش حد اکثر کوشش و تلاشش را کرد ند تا به شما خدمت و به بقیۀ اقوام خیانت کنند اما بنابر آیۀ شریفۀ قرآن مجید و قول پروردگار مهربان به بنده گانش که متعاقباً مینویسم، نتوانست و این مزدوران فعلی همراه با ملاعمر نیز نخواهند توانست!
بسم الله الرحمن الرحیم
« ومکروا و مکرالله والله خیر الماکرین » (آل عمران/54)
ترجمه:
و (يهود و دشمنان مسيح، براى نابودى او و آيينش) نقشه كشيدند; و خداوند بر حفظش، چارهجويى كرد; و خداوند، بهترين چارهجويان است.
بله! خاین خایف است! اینرا نگو که ما این کردیم و آن کردیم... اگر مسلمان هستی از غضب و مجازات پروردگارت بهراس. موضوع تنها زبان نیست. پشتونها در طول 250 سال گذشته یک مقدار زیاد زمین و املاک اقوام دیگر را نیز در جنوب و مرکز افغانستان غصب کرده است. اینها همه گی پرسیده خواهد شد. مهم نیست که شما ایمان دارید و یا خیر.
با ادب، صبور و با نزاکت باشید! و خداوند (ج) شما را هدایت فرماید!
2 جنوری 2008, 09:01, توسط ضیا
به دوست بی نام ما که مرچ زیاد خورده اما تاریخ کم خوانده و از مصوبات لویه چرگه، لویه چرگه، ملاعمر، ملاعبدالرحمن، ملا بورجان .... و غیره غلامان دفاع میکند، خواندن لینک زیرین را توصئه مینمایم:
آنلاین : http://www.bbc.co.uk/persian/a...
2 جنوری 2008, 05:50
در لویه جرگه که در آن قانون اساسی به تصویب رسید به زبان پشتو که در تمام قانونهای اساسی قبلی به حیث زبان ملی درج بود خیانت صورت گرفت.
ولی باور کامل دارم که این مشکل به زودی حل میشود. زیرا دشمنان پشتو و پشتونها در موجودیت جنایتکاران امریکایی غر میزنند. بدون اینکه بدانند که امریکایی ها تا آخر ایشانرا بر شانه های خود حمل نخواند کرد و با سر خمی مانند روسهای جنایتکار افغانستان را ترک خواهند کرد. و بعدا ً افغانهای که واقعا افغانستان را دوست دارند قبر خائینان ملی را مانند کارملوف در افغانستان نخواهند ماند. قبر مسعودوف اولتر از همه به کولاب فرستاده خواهد شد.
2 جنوری 2008, 07:18, توسط آ صف
به هموطن بی نام و نشان ما سلام!
از قدیم گفته اند: "بگیر که نگیره!"
حرف یک چشمه را واضح تر بگو که: تاجکها به تاجکستان، ازبک ها به ازبکستان و هزاره ها به قبرستان بروند! شف، شف نگو!
کی بازئ دوگانه میکنه و کی به زور ِ ... غُر میزنه؟ به دنیا معلوم است! خلیل زاد، احدی، اتمر، احمدزی، جنرال وردک، فاروق وردک، جلالی، کرزی، پشتون، و غیره مثلی که به زور خدا (ج) غُر میزنند؟!
ادعا هایتان به توطئه هائ یهودیان بسیار شباهت دارند!
سلام است بر شما!
2 جنوری 2008, 07:30
بلی آن تاجک که خود را افغان نمیداند و اکثریت نفوس کشور را که پشتونها اند در نظر نمیگیرد برود دروازه های کشور به رویشان باز است و تاجکستان میرود یا نزد ایرانی ها تا مانند کردها خر برایش خطاب کند ، برای ما کدام تفاوتی ندارد.
پدرکلان مسعودوف از سمرقند به کشور افغانها مهاجرت کرده و افغانها به او بازماندگانش براساس کلتور افغانی ما جاه دادند و زمین و هرچیز ولی آن کثیف خود را به همان روسهای فروخت که پدرکلانش را از سمرقند دوانده بودند. پشتونها و اکثریت مردم افغانستان اعم از تاجک ، هزاره، ازبک و غیره مردم سخاوتمند اند ولی وقتی یک مشت بیناموس و بیوطن از سخاوت شان سئو استفاده کند با شمشیر نادر خانی یا ایشان برخورد خواهند کرد.
هر پشتون که از حالت فعلی که جنگ تمام عیار بر ضد پشتونها ، هم از جانب امریکایی ها جنایتکار و هم از طرف نوکران و غلامان شان در چهره دزدان سقاوی های دوم شروع شده راضی باشد - یا احمق و کودن است و یا هم خون پشتون در وجودش روان نیست.
2 جنوری 2008, 08:01, توسط رامين
با شما نمی شود بحث کرد. شما حتی جسارت نوشتن نام خود را نداريد
2 جنوری 2008, 08:13, توسط عبدالواسع
خطاب به بی نام و نشان ها!
بسم الله الرحمن الرحیم
« ومکروا و مکرالله والله خیر الماکرین » (آل عمران/54)
ترجمه:
و (يهود و دشمنان مسيح، براى نابودى او و آيينش) نقشه كشيدند; و خداوند بر حفظش، چارهجويى كرد; و خداوند، بهترين چارهجويان است.
خلیلزاد، اتمر، احدی، کرزی، وردکها، جلالی، احمدزی، و غیره مثلی که همه گی ازبک، هزاره و تاجک هستند؟
یاوه گویی هم اندازه دارد!
2 جنوری 2008, 09:11
خطاب به بانام و نشان ها
امروز پشتونها در سراسر کشور در جبهات داغ برای وطنشان میرزمند. و همانطوریکه روسهای جنایت کار با سرخمی وطن افغانها را ترک کردند ، روزی نه چندان دوری امریکایی ها هم میروند و با سرافگندگی . در آنروز اتمر، کرزی وردک و احمدزی ... که خود را به امریکایی ها و غلام هانشان یعنی سقاوی های ثانی فروخته اند با شمشیر نادر خانی مجازات خواهند شد. و باور داشته باشید که آنها حتی نسبت به برادران مسعودوف و ربانی کثیف بیشتر نفرین و مجازات خواهند شد.
از موجودیت امریکایی ها فقط یک مشت فروخته شده که نام پشتون را بدنام کرده و سقاوی ها و دشمنان پشتونها و افغانستان تا حالا لذت برده اند از اینرو هر پشتون وظیفه دارد بر علیه این جنایتکاران و غلامانشان برخیزند.
2 جنوری 2008, 10:22, توسط صا د ق
هموطن بی نامم
اولاً ازینکه شما را بی نام و نشان خطاب میکنم نباید خفه شوی چونکه من کدام منظور خاصی نداشته و صرف میخواهم که مخاطبم را واضح کرده باشم. و الی میدانم که نام و نشان شما به احمد شاه ابدالی و میرویس خان میرسد که همه گی افتخار آفرین بوده اند!
(لطفاً برای برون رفت از مشکلات فعلی باید در حال صحبت کنیم نه در گذشته. چونکه اگر مسعودوف خاین بود در مقابلش گلبدینوف نیز خاین بود. اگر ربانیوف خاین بود در مقابل وی سیافوف هم خاین بود. اگر کلکانی سقاو خاین بود پس نادر غدار نیز خاین بود.... و غیره.)
تشکر ازینکه قبول نموده ای، اتمر ها، احدی ها، خلیلزاد ها، ، وردک ها، کرزی ها، جلالی ها، احمد زی ها .... نوکر اجانب و بیگانگان اند.
اگر اینها خاین و نوکرند پس لویه جرگۀ که اینها و باداران شان تشکیل داده بود نیز نمایشی و بی اساس بوده و مصوبات و تصامیم آن همه گی بی بنیاد و دروغین اند. (که بیشک همینطور است!)
بنابر این ادعائ 60% بودن نفوس پشتونها نیز بیش از یک ادعائ دروغین و پوچ نبوده و هموطنان پشتون ما نیز لطف نموده و از گفتن این دروغ شاخ دار منبعد خود داری کنند.
در کذب و دروغین بودن لویه جرگه حتی در هنگامیکه دایر شد نیز مردم حق جو و راستین کشور بسیار گفتند و نوشتند اما کجا بود گوش شنوا؟
تحلیل زیر را لطفاً دقیقاً خوانده و خود قضاوت کنید:
http://8am.af/mashroh/1386/jadi/issue179/2.html
حال اگر اینطور است پس یک سوال دیگر راجع به حقانیت جبهۀ مقاومت طالبان و ملاعمر نیز پیدا میشود که آیا این به اصطلاح مجاهدین و یا پشتونهائ که سینه را در مقابل قشون خارجی سپر کرده آیا روی دیگر همین سکه نیستند؟
توجه تانرا به گزارش هائ ذیل جلب نموده که همه گی گویائ حقایقند ( در یکی از گزارش ها از زبان خود اسداله وفا والئ هلمند گفته شده که این خارجیها بوده که به طالبان کمک نقدی میکرده...)
هر چند مردم منطقه و جهان میدانند که طالب = نوکر پنجابی و پنجابی = نوکر غربی ها...
پس از این جمعبندی واضح میگردد که شما اکثریت تان نوکر و خود فروختۀ بیگانه ها بوده و ملامت کردن اقوام دیگر نیز پرده انداختن بر معایب و رسوایی هائ خود تان است!
http://www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/story/2007/12/071230_k-a-un-envoy-afghanistan.shtml
آنلاین : http://www.bbc.co.uk/persian/a...
2 جنوری 2008, 14:54, توسط بهمن کشن آ بادی
در لویه جرگه کسی که غرزد و زبان پشتورا در کنار زبان دری رسمی ساخت، همان آقای خلیلزاد بادار کرزی بود نه کسی دیگر.شما نیز به زردک خوردن ضرورت دارید تا شبکوری تان علاج شود!
2 جنوری 2008, 15:25, توسط عبدالکلام
خطاب به کسانی که از جهاد بر علیه امریکا لاف و پتاف میزنند!
حقیقت جهاد شما برای تمام مردم دنیا معلوم شده! مطلب زیرین را خوانده و بعداً به بازار رفته چند کیلو خجالت و شرم بخرید و با ذغال یکجا در چشمانتان بمالید که سفیدئ چشم تان کمتر شود. همتباران و همقطاران طالب تان سرمه به چشم میزنند اما چون سرمه بدون خجالت و شرم کدام فایده ندارد بدین لحاظ مخلوط کردن این سه معجون برائ شما عزیزان لازم و ضروریست:
http://www.bbc.co.uk/persian/arts/story/2008/01/080102_s-haseeb-book-review.shtml
5 جنوری 2008, 09:48, توسط حمید
ببینید از سمر قند تا افغانستان چقدر راه است واز دیار یهود تا افغانستان شما که از آنسوی دنیا و تبار یهود هستید این ملک را از خود میدانید و دیگران را نه!! شما قبایل مهاجر یهود کجا باید بروید؟
5 جنوری 2008, 10:12, توسط حمید
فکر نمیکنم سقاوی از شتر چرانی کرده پدیدهء پست تر باشد. انسان هایی که در خیمه های بدوی و در شب های تاریک سرگین گاو و شتر را با لقمه های غذا غلط کرده میخورند، چه بالایی از سقاو ها دارند. ای شتر چران هایی که از برکت فرهنگ فارسی چند سالی است که نیمه اهلی شده اید. انشاالله این سقاو های شمارا اهلی کرده بر پشت هایی تان بشکه های آب را خواهند انتقال داد.
2 جنوری 2008, 07:30
دوستان سلام
مشکل زبان در ا فغانستان متاسفانه به حیث دست آویز ی برای سلطه از مدت های مدیدی مورد استفاده قرار گرفته است که سر نخ باز به خانۀ جنایت انگلیس میکشد .اصلا آنچه به حیث تازه ترین جنایت منطقه رخ داد (قتل بی نظیر بوتو) از همین شهکار های مملو از خباثت انگلیس بود که را حل ها را به چنان منجلابی میکشد که هیچ را هی ممکن نمی نماید .
منطقۀ افغانستان یاکستان وهنر که از قرن ها در آتش شیطنت انگلیس می سوزد و با طزق مختلف آتش جنگ را شعله ور نگه داشته است یکی از مهم ترین وسیله های آن زبان بوده است. یک سری بزنیم به دوصد سال گذشته مگر مشکلی بنام مشکل زبان در منطقه وجود داشته است . هر گز نه زبان فارسی زبا ن عام منطقه بود از گردیز تا بدخشان واز جوزجان تا قندهار وهیر مند . مگر شهر قندهار مهد ادب فارسی نبوده است مگر کابل شاه صابری برای احمدشاه ابدالی به کدام زبان نوشت و مگر دیوان احمد شاه و زمان شاه و شاه شجاع به کدام زبان بوده است از نو شته های که بر در و دیوار آبدات تاریخی هندوستان بر جای مانده تا اثار و کتیبه های فراوان داخل افغانستان امروزی . زبان زیبای یشتو به حیث یک زبان محلی برای داد وستد منطقه ای مورد استفاده قرار میگرفت . یوهاند حبیبی که با ابداعات وکشفیات عجیبه به حکم خاندان رذل شاهی و به ویژه محمد نعیم ملعون فارسی ستیزی را آغاز کرد ویشتو را بزرگ جلوه داد داد ییامد های نا خوش ایندی در قبال داشت اگر مرحوم حبیبی چند سال دیگری به همان منوال کار میکرد یقینا اشعار یشتوی مولا نا و سنایی و ناصر خسرو را نیز کشف میکرد و ما شاید مجبور می شدیم در آینده مولانای افغان و یا سنایی افغان وناصر حسر و افغان بگوییم البته این کثافت بازی ها دز آینده به آسانی قابل حل نیسنتد
این نوشتار ادامه دارد
سهراب کابلی
2 جنوری 2008, 07:40, توسط کامران ميرهزار
سلام به همه ی خوانندگان کابل پرس? و سپاس از اينکه در گفت و گو و بحث شرکت می کنيد.
از کسانی که تصور می کنند کابل پرس با نشر مطالب انتقادی و يا نظرات مخالف و موافق نفاق ايجاد می کند بايد پرسيد که شما نوشته ی مرا خوانده ايد يا راست آمديده ايد به سراغ پيام ها؟ نشر خبر انتخاب سال 2008 به عنوان سال بين المللی زبان ها نفاق است؟ به شما گفته می شود که در سال بين المللی زبان ها برای رشد و توسعه ی زبان های بومی کاری کنيم نفاق است؟
اجازه دادن به شما که در محيطی آزاد بنويسيد نفاق است؟ به شما اجازه داده می شود در محيط کابل پرس حتا نوشته ی سردبير آن را بی پرده و بی هيچ مشکلی نقد کنيد نفاق است؟ احترام گذاشتن به شخصيت شما و عدم سانسور نفاق است؟ نوشتن درباره ی رشد زبان فارسی و پشتو و ساير زبان ها نفاق است؟ برخی خوانندگان تاکيد می کنم برخی، نمی توانند نظر مخالف را تحمل کنند، به سردبير کابل پرس چه ارتباطی دارد؟ آدم هايی که تا ديروز يکديگر را می ديدند به طرف يکديگر شکليک می کردند و حالا در محيطی آزاد بحث و گفت و گو می کنند، اين نفاق است؟ به شما گفته می شود که تنوع زبانی پديده ای مثبت است و شما اين گپ را درک نکرده، به ديگری می تازيد، به سردبير کابل پرس ارتباطی دارد؟ چهره پنهان کردن و دو رو بودن و در ذهن طناب دار ديگری را بافتن نفاق است يا ايجاد محيطی که نظر مخالف و موافق نشر می شود؟
اگر اينها نفاق است پس از همين حالا هيچ روزنامه نگاری نبايد کار مستقل خود را پيش ببرد. نظر شما مانند نظر کريم خرم است که به کابل پرس اخطار داده بود اگر چنين نشراتی را ادامه دهد، سردبير آن مستقيم به دادگاه فرستاده می شود. اين از شعور کريم خرم بالاتر است که ببيند يک محيط آزاد ايجادشده و به آزادی بيان احترام می گذارد و سانسور نمی کند. آقای کريم خرم و امثال وی با انديشه ی طالبانی فرقی نمی کند از جنوب، شمال يا غرب و شرق؛ آزادی بيان را به ضرر منافع خود می دانند.
در ضمن در افغانستان دهه ها ظلم و جنايت شده است. مردم حق دارند وقتی فضای آزادی هست، از دردها و رنج هايشان بگويند و تا جايی که می توانند جنايتکاران را افشا کنند. شما نمی توانيد بگوييد که مثلا نادرخان ديکتاتور، جنايتی نکرده، پسر عياش و دزدش ظاهر خان جنايت نکرده، شما نمی توانيد جنايتکاران را نجات دهنده ی افغانستان بتراشيد و به کسانی که ظلم او را ديدند فشار بياوريد و بقبولانيد که او فرشته ی نجات بود. دوره ی رژيم های وابسته به روس هم همين طور، دوره ی جنايتکاران مجاهدنما هم ، دوره ی تاريک طالبان و دوره ی اکنون که کرزی آمده و با دزدانش و کلکسيونی از جنايتکاران عهد ظاهر تا اکنون، خون مردم را می مکند. مردم درد دارند، رنج ديده اند، کشته داده اند، جان و مال و ناموسشان به تاراج رفته و شما رنج و درد مردم را نشنيده، آن را نفاق می پنداريد؟
کابل پرس آيينه ی افغانستان است. اگر خوب باشيد، خوبی را خواهيد ديد در اين کابل پرس و اگر بخواهيد همچنان عليه يکديگر باشيد، باز هم آنچه هستيد را نشان می دهد.
افغانستان به آزای بيان نياز دارد. کابل پرس اين مساله را درک کرده و از آن کوتاه نخواهد آمد.
آنلاین : کابل پرس: خبری، تحليلی و انتقادی
2 جنوری 2008, 07:54
آقای میر هزار درو د وسلام فراوان بر شما باد
آزادی بیان ضرورت دوام انسان در مقام انسانیت است آنانیکه با حربه های مختلف میخواهند جلو آزادی ها را بگریند آزادانه می توانم بگویم که انسانیت را نشناخته اند و ذر بدویت حیوانی زندگی میکنند آزادی زا به و آزادی بیان را به هیچ بهانه ی نمی شود سلب کرد ما وخلق افعانستات یشتیبان شماستیم
خوش بود گر محک تجربه اید به میان تا سیه روی شود آنکه در او غش باشد
سهراب کابلی
2 جنوری 2008, 09:13, توسط badam gul
خوشبختانه ، قلمزنان پشتون ، امروز ، البته زيرنام مستعار يا بدون ذکر نام ، منويات و تجربيات و احساسات متراکم ۲۵۰ ساله خويش را ، بروز ميدهند !
آنان بی محابا ميگويند ، افغانستان ، محل زيست پشتون هاست ، بقيه مليت ها ، همه بی ريشه ، تحميلی و نوکر اين و آن اند !غير پشتون که در افغانستان ، متمکن است بايد برای زبان و عنعنات خود ، همانند بردهگان ، چشم به دهان پشتون داشته باشد . اگر پشتون ، طالبان را طلب کرد، ساير اقوام نيز ، بايد قبول کنند، اگر نورمحمد ترهکی ، قشون شوروی را طلبيد ، همه بايد به پزيرند! اگر کرزی ، برمردم تحميل شد ، بايد سکوت کنی ! اگر برای « پشتوستان » جشن گرفته شد ، بايد خواه وناخواه اشتراک کنی ! تو که پشتون نيستی ، حق نداری ، حتا در باره « خط ديورند » ابراز نظر کنی !
اگر ، کلمه دانشگاه را بکار گرفتی ، جاسوس ايران هستی ! بايد از عاش ماهانه ات ، مبلغی برای « انکشاف لسان ملی پشتو! » اختصاص دهی ! حق نداری، نام فرزندت را « جمشيد يا فريدون» بگذاری ، فقط بايد از ميان اسامی « بادام گل» « ماکستان » « درخانی » يا « آدم خان » يکی را بر گزينی!
بايد به پيران وتنبان پنجابی ، لباس ملی بگويی! ، بايد به فاخته بگويی « بغدادی کوتره !» اين است روزگار غير پشتون ها در سرزمين پشتونها. اگر قبول نداری ، بايد دمت را بگذاری روی کولت و بروی به ممالک همسايه ، ازبکستان، ترکمستان، قزاقستان وايران . خوشبختانه فرهنگيان پشتون ، منويات مسند نشينان و زعمای قوم خويش را ، بيمحابا و بی ترديد ، افشا ميسازند.
چه کسی با اين فاشيزم عريان و هژمونيزم گرگ صفت ميتواند کنار بيايد و بحث های روشنفکرانه کند؟ با احترام . بادام گل سمسور
2 جنوری 2008, 09:45
نخیر بادام گل جان
من هیچ پشتونی را سراغ ندارم که افغانستان را کشور فقط پشتونها خطاب کند و به تو اجازه ندهد اسم پسر خود را جمشید بگذاری. پشتونها در طول تاریخ بر اساس کلتور پشتونولی شان عزت مردمان دیگر را کرده و با سخاوتمندی دیگران را با وصف 260 سال قدرت شان، اجازه داده تا زبان، کلتور و عنعنات شانرا ادامه داده و از هر چیز که در افغانستان است بیشتر از خود پشتونها استفاده کنند.
مثال برجسته ظاهر شاه و خانواده او است که متاسفانه پشتونها را زیر پاه کردند و کلتور دیگران را و زبان دیگران را بر پشتون های بیگناه تحمیل کردند.
اما امروز وضعیت طوری دیگری است. امروز پشتونها روز های سرنوشت ساز در زندگی شانرا سپری میکنند. که اگر عاقلانه عمل نکنند به طور کامل از بین میروند. امروز اژداهای سقاوی با کمک مسقیم و قبول غلامی امریکایی های جلاد که تاکنون هزاران پشتون را به قتل رسانده اند از این سخاوت پشتونها استفاده کرده میخواهند حتی نام و زبان پشتونها را از بین ببرند. در این راستا اجنت های ایران چون اجنت معلوم العال سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران پدرام و امثال آنها که یکی شان شما غلام جان هستید ، با جدیت تلاش دارند.
با در نظر داشت این شرایط پشتونها باید درک کنند و دیگر اجازه ندهدند که یک مشت دون صفت و فروخته شده از سخاوت شان استفاده کنند.
ما را میگویند که 260 سال قدرت داشتیم . ولی در 260 اگر روس میبود یا ایرانی زبان دیگران را از بین میبردند. ولی ما پشتونها زبان خود را با وصف داشتن قدرت گذاشته و با سخاوتمندی اطفال خویس را مجبور کردیم تا فارسی یاد بگیرند.
ما نباید دیگر مانند زمان ظاهر شاه خائین عمل کنیم. آن تاجک، هزاره ، ازبک ، بلوچ، ایماق، نورستانی ،ترکمن که خود را افغان میداند و برای آوردن کلتور بیگانه و نفوذ بیگانه کار نمیکند و مانند غلام بچه های مسعودوف روزی نوکر پنجابی و بعدا نوکر روس و روزی هم نوکر امریکایی و ایرانی نمیشود ، نور چشم ما باشد ولی در غیر آن باید با شمشیر نادر خانی به او جواب گفت.
2 جنوری 2008, 10:52, توسط غوث الدین
هموطن بی نام و نشان
بدئ شما در این است که حتی از انتخاب یک نام مستعار هم واهمه و ترس دارید... نمیدانم که مصداق این ضرب المثل میشوید و یا خیر؟
(خاین خایف است!)
بهر حال اگر شما هیچ پشتونی را سراغ ندارید که افغانستانرا کشور فقط پشتونها خطاب کند... اولاً ملاعمر تا هنوز زنده است و مثال خوب و کامل میباشد که ادعائ شما را رد میکند.... و اما در همین صفحۀ انترنتی فقط میخواهم توجۀ تانرا به این پیام ها که از جانب دوستان پشتون ما در بالا نوشته شده و لی متأسفانه مثل خودت اسمشانرا ننوشته اند، (و من مجبورم آنها را دوباره کاپی کنم برایتان) جلب میکنم:
من واقعا از گفتن کلمه فرهنگ خجالت میکشم . زیرا این کلمه صادر شده بوسیله ایرانی ها است و کلتور کلمه بین الملی است و در بین ما افغانها پذیرفته شده است. این به این معنی است که شما نوکران ایران بعد از این ما را بگویید که کچالو نگو و سیب زمینی بگو .
واحد پولی و سرود ملی باید به پشتو باشد چون در این کشور 6 فیصد پشتون زندگی میکند. پشتو باید دوباره به حیث زبان ملی قبول شود و اگر شما خوش نیستید برخیزید و نشان بدهید که اکثریت هستید. حالا که شما بر سر سوته امریکایی ها نشسته داد و بیداد میکنید.
به یاد داشته باشید که طوریکه برادر ما در بالا ذکر کرد ظاهر شاه خایئن و فامیل او به هیچ کش خیانت نکرده بلکه به پشتونها. در کشور که پشتونها اکثریت نفوس را تشکیل میدهند ما به زبان اقلیت ها صحبت میکنیم. در کشور که پشتونها اکثریت نفوس را تشکیل میدهد و 260 سال این کشور را حفظ کرده اند در ادارات کابل و پوهنتون کابل پشتونها باید به زبان فارسی فرستاده شده از ایران درس بخواند.
ما خیلی خود گذری کرده ایم که یک عده مفت خوار و بیناموس قدر آنرا نمیداند. حالا زمان آن رسیده که حق پشتونها به حیث اکثریت نفوس کشور تامین شود. از اینرو تا میتوانید بر سر سوته امریکایی ها خود را محکم بگیرید که پشتونها دیگر مانند زمان ظاهر شاه خود کش و بیگانه پرست نخواهند بود.
/////////////////////////////////////////////////////////
بلی آن تاجک که خود را افغان نمیداند و اکثریت نفوس کشور را که پشتونها اند در نظر نمیگیرد برود دروازه های کشور به رویشان باز است و تاجکستان میرود یا نزد ایرانی ها تا مانند کردها خر برایش خطاب کند ، برای ما کدام تفاوتی ندارد.
پدرکلان مسعودوف از سمرقند به کشور افغانها مهاجرت کرده و افغانها به او بازماندگانش براساس کلتور افغانی ما جاه دادند و زمین و هرچیز ولی آن کثیف خود را به همان روسهای فروخت که پدرکلانش را از سمرقند دوانده بودند. پشتونها و اکثریت مردم افغانستان اعم از تاجک ، هزاره، ازبک و غیره مردم سخاوتمند اند ولی وقتی یک مشت بیناموس و بیوطن از سخاوت شان سئو استفاده کند با شمشیر نادر خانی یا ایشان برخورد خواهند کرد.
هر پشتون که از حالت فعلی که جنگ تمام عیار بر ضد پشتونها ، هم از جانب امریکایی ها جنایتکار و هم از طرف نوکران و غلامان شان در چهره دزدان سقاوی های دوم شروع شده راضی باشد - یا احمق و کودن است و یا هم خون پشتون در وجودش روان نیست.
2 جنوری 2008, 12:41, توسط تند باد
آقای غوث الدین
من نهایت افتخار میکنم که اکنون پشتونها مانند این دوست ما که آرزو دارم نام مستعاری برای خود انتخاب کند، فکر میکنند و من با او کاملا موافقم که زمان تغیر کرده و حالت پیش آمده از پشتونها مطالبه میکند درست تر و هوشیار تر فکر کنند.
و من در حرف های او هیچ چیزی به جز واقعیت نیافتم. اگر شما حرف های او را بر ضد کدام ملیت خاص فکر میکنید این عقیده شخصی شما است. ولی منظور او از افغان تمام باشندگان افغانستان است.
2 جنوری 2008, 22:04, توسط عبدالباقی
خانم و یا آقای تند باد
لطفاً در پایین همین صفحه مراجعه کرده و زیر نظر خودت تمامئ پاسخ هایت را بخوان!
مثل باد همیشه در جریان باشید!
2 جنوری 2008, 09:43, توسط حشمت
هموطنان عزیز با کمال معذرت هیچکدام تان چه دری زبان و چه پشتوزبان منطق سرتان نمی شود. هر کدام به نظر خودتان حقیقت را میگویید. اما وقتی کسی نظرات تان را می خوانددر آن ها کدام چیزی بنام منفعت دیده نمیشود به غیر آن که سر بجنباند و برای تان دعوا خیر کند که از این مرض اعلاج شوید، بیش از آن که باز هم کشور را به سوی قهقرای دیگری ببرید. بیایید بروید علم بیاموزید، زبانهای دیگری را بیاموزید، شغل ها یاد بگیرید. وقت گرانبهای خویش را اگر در این راه ها صرف کنید و روزی در قطار کشور های پیشرفته دنیا باشید، خواهید دید که این موضوعات به خودی خود حل میشوند و لازم نیست که آنرا از راه بحث های افترا آمیز و خشن با همدیگر حل نمایید. به گفته کسی در بالا به نام راهی (امسال سال بين المللی زبان ها برای تفاهم است و نه دامن زدن به اختلافات) از آقای میرهزار هم می پرسم که چرا این همه داد و بیداد از نبودن آزادی بیان می زنی. برو نصف چیز های را که اینجا مینویسی در ایران و دیگر سرزمین های مجاور بنویس تا ببینی که آزادی بیانی که امروز در افغانستان است در تمام منطقه وجود ندارد. تا حال کسی از این آزادی بیان استفاده ای مثبت هم برای این مملکت بیچاره نکرده به جز تحریکات قوم و دامن زدن به اختلافات دیگر.
2 جنوری 2008, 09:54, توسط ناصر
آقای حشمت جان بيادر از کدام آزادی بيان می گويی؟ تو در خانه خود قرار نشسته ای و خبر داری که چند ژورنالست کشته شدند؟ رقص و آواز نشان دادن که آزادی بيان نيست. اگر اسناد خيانت مقامات را يک تلويزيون نشر کرد و ژورنالست آن جان سالم بدر برد و کسی وی را تهديد نکرد انوقت آزادی بيان است.
2 جنوری 2008, 10:23, توسط حشمت
ناصر آقا من خیلی بیشتر از آنکه تو فکر میکنی از همه چیز باخبر هستم. افغانستان در شرایط جنگ بسر میبرد. از اینجا همینقدر آزادی بیان که هم دارد قابل قدر است. تو شاید خبر نداری که در کشور های که جنگ نیست چون روسیه، ایران و بسیار ممالک آسیایی و افریقایی چه به سر ژورنالیستان که ضد دولت و یا اشخاص مقتدر مینویسند میاید. معلوم میشود که تو از بسیار چیز ها خبر نداری. این اندازه آزادی که تو می خواهی فعلآ صرف در ممالک غربی وجود دارد که البته در آن ممالک سویه مردم هم بسیاز بالاتر از ممالک منطقه مااست یعنی که افترا زدن و تهمت کردن خطرش هم نیست.
2 جنوری 2008, 10:33, توسط ظریف
آقای حشمت
نصحیت هائ پدرانه ات بجایش درست اما کدام وقت توجه کرده ای که همین وزیران و رئیسانی که فعلاً مصروف پشتو سازی افغانستان هستند همه گی در همین کشور هائ غربی تحصیل کرده اند!، علم آموخته اند!، زبانهای خارجی آموخته اند!، شغل یاد گرفته اند!، وقت گرانبهائ خود را هم در این راه هائ بفکر شما بی معنی مصرف نکرده اند! و در قطار کشور هائ پیشرفته دنیا خود را فکر کرده اند!
اما وقتی که به کابل رسیده اند مثل خر عیسی در گِل قبیله گرایی بند مانده و تبدیل شده اند به ماشین هائ تولید تعصب و جهالت.
از این معلوم میشود که هنوز در خواب زمستانی بوده و بیدار نشده ای.
2 جنوری 2008, 11:10, توسط ناصر
ها دوست از ايران و تاجکستان خبر دارم. همين آزادی بيانی که شما به آن افتخار می کنيد با حضور رسانه هايی مانند تلويزيون طلوع، روزنامه 8 صبح، کابل پرس? و..معنا دارد. بهتر نيست که قدر کابل پرس را بدانيم و با نظرات غير مسولانه آب در آسياب امرالله صالح نريزيم؟حتما خبر داری که کرزی، خرم و امراالله صالح چه رسانه هايی می خواهند!
2 جنوری 2008, 12:43, توسط اسد
ظریف جان هیچ کس هم به فکر پشتوسازی نیست. این فقط تحریکات بیگانگان است که اقوام افغانستان را نسبت به همدیگر بدبین ساخته از آب ماهی میگیرند. من از بزرگان سالان فامیل شنیده ام که در گذشته های قبل از جنگ ها که در شمال کشور زنده گی میکردند، همه مضامین مکاتب در قسمت های اعظم شمال و غرب کشور و حتی در کابل و در پوهنتون کابل به دری بوده و شاگردان پشتو زبان بایست مثل همه به دری درس می خواندند و صرف در این مناطق یک مضمون به پشتو به حیث لسان وجود داشته است. حالا دری زبان ها های و هوی می اندازند که چرا در قندهار و دیگر مناطق پشتو زبان دروس مکاتب به پشتو است. آنزمان ها کسی به این فتنه اندازی ها توجه نداشته و برای شان دری و پشتو نداشته است. اما ببینید حالا چطور افغان ها خود را آله ای دست همسایه گان ساخته و یکدیگر را توهین می کنند و تحقیر میکنند. بلی چنین دری زبانان هم بهتر و شایسته تر از ملا عمر و طالبان عقبگرا نیستند.
2 جنوری 2008, 22:00, توسط زمری
اسد جان قند خودت خوش باور هستی یا دیگران را خوشباور فکر کرده ای؟
اگر کسی به فکر پشتو سازی نیست پس این قضیۀ سرود ملی، لوحه ها، بانک نوت ها، جدا کردن مکاتب و صنوف بر مبنای زبان و ترجمه کتب درسی به زبان پشتو بر علاوۀ نوشتن مکتوب هائ رسمی به زبان پشتو آنهم جبراً... چیست؟
حرف مفت و دروغ بس نیست!؟
همان بزرگسالان فامیلت نیز از عینک قبیله گرایی وقایع را برایت روایت کرده اند... لطفاً برو و کتابهائ معتبر تاریخی را بخوان!
پشتون ها از نظام شروع کرده اند نه از فرهنگ و علم. 250 سال قبل احمد شاه ابدالی قدرت را بدست گرفت و قبل از آن اولاً کسی پشتون و یا پتان را نمیشناخت و اگر میشناخت بنام بادیه نشین میشناخت. علاوه بر این زبان فارسی و عربی زبان علم شرقیست که این موضوع را اگر انکار کنید ویا نکنید مثل آفتاب پنهان نخواهد گردید.
همان پته خزانه که میگویید 500 سال قدمت تاریخی دارد نیز یک کذب محض بوده و این هم سند ردش از زبان یک دوست پشتون:
http://www.khawaran.com/Massoumi_Ketab.htm
اینکه خاندان آل یحی نتوانسته اند تمام کتب درسی را در سراسر افغانستان به پشتو ترجمه کنند به این مفهوم است که زبان پشتو در رشته هائ گوناگون دانشمند و ترجمان نداشته و گرنه کسی که نام شهر ها و قصبات را به پشتو تبدیل کند و پشتو تولنه را بسازد و مامورین دولتی را مجبور و مکلف کند تا پشتو بیاموزند، آیا نمیخواهد تا کتاب هائ مکتب را به پشتو ترجمه کند؟
در این مرز و بوم قرن هائ متمادیست که فارسی زبان علم و ادب میباشد و یگانه دلیل این که در 7 دهۀ اخیر شما مجبور بوده اید به دری بخوانید نیز همین است. نه آن ادعایت که پشتون ها بسیار بردبار ، حلیم و صبور بوده اند!
امین باشید!
2 جنوری 2008, 09:56, توسط لیلی
این بادام گل نمونه ای از با کلتور بودن و شرافتمند بودن یک به اصطلاح خودش دری زبان است. مرا خجالت دادی هم زبانم. آقایان محترم در هر قوم انسان های شریف و هم ذلیل وجود دارد چه در پشتون های ما و چه در تاجیک و هزاره وغیره ما.
2 جنوری 2008, 10:31
سلامونه—
من پشتونم و با همه دری زبانان - زبان دری را امتحان ميدهم. (استادان و پژوهشگران زبان از اين چلنج مستثنی اند)
ما پشتونها با علاقمندی زبان دری را می اموزيم و به گويش ان ميباليم. البته که پشتو خو زبان مادری ماست و به ان عشق ميورزيم. در اين ميان افراد حسود را منکر نيستيم.
با احترام
پشتون يار
2 جنوری 2008, 10:40, توسط ظریف
آقای محترم (پشتونیار)
مشکل در یاد داشتن و یا نداشتن دری از جانب مردم عام کشور نیست! مشکل در استفاده نشدن این زبان در سرود ملی، بانک نوت ها، سر لوحه ها، مکتوب هائ رسمی، و کتب درسی مکاتب است.
ما نگفته ایم که خدای نخواسته پشتو و پشتونها را نمیخواهیم بلکه میگوییم زبان نصف مردم کشور در کنار زبان پشتو از حقوق حقۀ خود بهره مند گردد.
با احترام
نوت: زور چلنجت را نداریم بیادر! یک کمی کوتاه بیا! مه هم با آنکه دری زبان هستم اما از یک پشتو زبان قندهار ، پشتو را کمتر نمیفهمم. این که دلیل نشد برای پوشیدن تعصب و ظلم بحق دیگران. باز هم تشکر!
2 جنوری 2008, 12:28
. BA TAMAME IRANI ZABANAN MEGOYAM KE AZ DASTE JANGA HA MA MARDOM AZ DAR TALIM PAS MANDIM ,AGER MA PASHTON HAMA BASAWAD SHAWEEM ZABANE IRANI INSHALLAH AZ AFGHANISTAN GOM SHODANI AST ,TASOB NAQ NAKONID I LIKE TO BE JEW, BUT NOT Tajik
2 جنوری 2008, 12:54, توسط تند باد
آقای پشتونیار
طوریکه من دیروز ذکر کردم و امروز دیده میشود یکعده از برادران پشتون من با من موافقت کرده اند - در تاریخ افغانستان بخصوص در زمان سلطنت ظاهر شاه مردم پشتون از حق تحصیل و تعلیم و تربیه به زبانی مادریشان محروم گردیدند. در کشور که پشتونها اکثریت نفوس کشور را تشکیل میدهند فرزندان ما باید کیمیا و بیولوژی را به زبان غیر مادری شان بخوانند. یکعده از پشتونها که در آن زمان و بعد از صدای مخالفت بلند کردند به نام متعصب و این و آن توبیخ گردیدند.
ما در پوهنتون کابل اصلا مواد درسی برای پشتونهای که از ولایت و کابل پذیرفته شده نداریم. ما در مکاتب کابل حتی در مناطق که صد در صد اهالی پشتون دارند چون پغمان، بت خاک و غیره کتاب پشتو در اختیار اطفال پشتو زبان قرار نمیدهیم. در مزار شریف چندی قبل یکعده پشتونها از دزد معروف عطا محمد نور تقاضا کردند که اولاد هایشان نمیتوانند در سنین خیلی خورد با استفاده از زبان غیر مادری کسب دانش کنند. استاد دزدان عطا به جواب آنها گفته بود که پس بروند به قندهار، هر چند بلخ مانند کابل ولایتی است که تعداد زیادی فامیل های پشتون در آن زندگی دارند.
آن دوست ما که گفته پشتونها با وصف 260 سال قدرت با سخاوتمندی و گذشت عمل کرده اند ، صد در صد راست میگوید. ما در یان مدت به خاطر وحدت ملی و به خاطر مصالح اولیا کشور خود را و اطفال خودرا زیر پاه کردیم.
2 جنوری 2008, 13:03, توسط اقراسياب
سخن راست tttttttttttttttttttttttt
اين سرزمين خراسان است.دزدان اوغان اين سرزمين را دزديده اند.بچه بی ريش نادر افشار احمد شاه ابدالی بابای اين اوغان ها از ملتان پاکسنان است و به گواهی تاريخ اين اوغان ها باشندگان بومی اين سرزمين نيستند. واژه افغان يا اوغان برای اولين بار برای توهين کردن مخاطب بکار گرفته شده است .پذيرش وتعميم اين واژه مايه شرمندگی برای مردمان ما است.از روزيکه خراسان را دزديده اند ونام انرا مانند يک شی دزدی شده تغيير داده اند اين سرزمين رويی پيشرفت واعتلای فرهنگی را نديده است.سياستمداران اوغان بد ترين دشمن غير اوغانهای اين کشور اند.اختيار دولت را به هيچ صورتی نبايد در اختيار انها گذاشت.زيرا انها بدتر از هر بیگانه ای ديگر به فرهنگ-تاريخ وهويت ما دشمنی دارند.ببینید در همینجا هم یکنفر اوغان که سابق خودرا بهادر مغرفی میکرد چگونه با واژه فرهنگ دشمنی میورزد!! چون فارسی است ودر زبان قبیله او این واژه ومفهوم ان وجود ندارد.امروز بايد با نوشن کلمه اوغان در تذکره تابعيت يا سند شهروندی مخالفت واعتراض شدیدکرد.به صورت فردی وگروهی.مردم بايد در برابر اين ظلم وپايمال نمودن حقوق خود به پا خيزند.
2 جنوری 2008, 21:42, توسط عبدالباقی
آقا یا خانم تند باد
از اینکه تا هنوز میوزی و از حرکت باز نه مانده ای خداوند (ج) را شکر!
وامابعد! از روباه پرسیدند شاهدت کیست؟ گفت: دُمم!
حالا شما نیز برائ ادعا هائ بی اساس تان برادران پشتون (بدون خواهران!؟) را شاهد کشیده اید!
بهر حال، شما که تاریخ نخوانده اید چرا داد از تاریخ میزنید؟ اصلاً در قانون پشتونوالی تاریخ یعنی منفعت! اگر منفعت شان بود تاریخ است و اگر منفعت نبود دروغ است!
با این ادعا ها که شما دارید لابد مولانا، ابوعلی سینا، و خواجه عبدالله انصار نیز با پشتو جفا کرده اند؟!
برو تاریخ را بخوان و بدان که پشتون ها از نظام شروع کرده اند نه از فرهنگ و علم. 250 سال قبل احمد شاه ابدالی قدرت را بدست گرفت و قبل از آن اولاً کسی پشتون و یا پتان را نمیشناخت و اگر میشناخت بنام بادیه نشین میشناخت. علاوه بر این زبان فارسی و عربی زبان علم شرق است که این موضوع را اگر انکار کنید هم مثل آفتاب پنهان نخواهد گردید.
همان پته خزانه که میگویید 500 سال قدمت تاریخی دارد نیز یک کذب محض بوده و این هم سند ردش از زبان یک دوست پشتون:
http://www.khawaran.com/Massoumi_Ketab.htm
اینکه خاندان آل یحی نتوانسته اند تمام کتب درسی را در سراسر افغانستان به پشتو ترجمه کنند به این مفهوم است که زبان پشتو در رشته هائ گوناگون دانشمند و ترجمان نداشته و گرنه کسی که پشتو تولنه را بسازد و مامورین دولتی را مجبور و مکلف کند تا پشتو بیاموزند، آیا نمیخواهد تا کتاب هائ مکتب را به پشتو ترجمه کند؟
در این مرز و بوم قرن هائ متمادیست که فارسی زبان علم و ادب میباشد و یگانه دلیل این که در 7 دهۀ اخیر شما مجبور بوده اید به دری بخوانید نیز همین است. نه آن ادعایت که پشتون ها بسیار بردبار ، حلیم و صبور بوده اند!
برو راجع به تاریخچه نام هائ مناطق و شهر هائ افغانستان تحقیق نموده و آگاه شو! این (شیندند) که در هرات است تا 50 سال قبل اسمش (سبزوار) بوده. یکبار به نقشۀ ولایت هلمند دقت نموده و ببین که این نادعلی، چاه انجیر، لشکرگاه، نوزاد، موسی قلعه، قلعه بُست، ناوه، گرمسیر، هزار جفت، مارچه ویا مارجه، بولان، نهر سراج، کجکی، ساربان قلعه، باغ روان ویا باغ ران، و شور آب، واشیر، ... و غیره اینها نام هائ پشتوست؟؟؟
هی لعنت بر منکرش! این ها املاکیست که اجداد تان بزور شمشیر و به مکر و فریب یهود گونه از دست ساکنین بومئ آن بیرون کشیده اند.
خاندان آل یحی نفس خود را کشیدند که اسم لشکرگاه را به (نواب شار) تبدیل کنند اما به فضل خداوند (ج) و به فرموده اش که قول داد:
بسم الله الرحمن الرحیم
« ومکروا و مکرالله والله خیر الماکرین » (آل عمران/54)
نتوانستند!
تا بکی میخواهید دروغ بگویید؟ این شیوه را یهودیان صهیونیست در مقابل فلسطینیان نیز استفاده کرده و میکنند. پس میان شما و آنها چی فرقیست؟
خودت اگر راجع به وقایع تاریخی نمیدانی برو و مطالعه کو ویا هم از یکی از ریش سفیدانی که البته مثل بعضی هایتان دروغ گو نباشد رفته و از وقایع گذشته بپرس!
این ولایت هائ قندهار و زابل و غزنی را نیز یک کمی از نظر تاریخی تحقیق کو اما لطفاً عینک تعصبت را اگر برای لحظاتی هم میشود از چشمانت دور کن! زیرا با عینک تعصب و با دید قبیله گرایی بجایی نخواهی رسید!
همین قندهار را شما چرا کندهار میگویید؟ کندهار در لغت چی معنی میدهد خصوصاً تنها کند؟ قند را اگر نمیدانی شیرینی را گویند و هار نیز مترادف آن است! حالا خودت اگر از دیده عقل بنگری کند معنی اش بهتر است و یا قند؟
خاندان آل یحی را نگو که به شما خیانت کرده است بخاطریکه نمک حرامی خواهد شد. خاندان آل یحی حتی چشمان بودای بامیان را تخریب کرد! بخاطریکه چشمان بودا ، بادامی بود و به چشم هائ پشتون ها نمیماند! و تاریخ پشتون ها را زیر سوال میبرد! بعداً متباقئ همتبارانت به رهبرئ ملاعمر مزدور بکلی آنها را تخریب کردند نه از نقطه نظر دین و مذهب (به خاطریکه شما خود میگویید: " پشتون نیمی قرآن نمنی! پشتونوالی پشتنو ته پنزم مذهب دی..."! از نقطه نظر قبیله و قوم! این را تو هرگز شاید قبول نکنی اما دنیا میداند و جنایات همتباران تو به این چیز ها خلاصه نمیشود. راجع به،
" پشتون نیمی قرآن نمنی! پشتونوالی پشتنو ته پنزم مذهب دی..."!
من از زبان خود تان سند دارم. لطفاً به قسمت هائ سوم و چهارم این فیلم مستند خوب توجه نمایید:
1. قسمت اول:
http://www.ariayemusic.com/dari4/siasi/part1.htm
2. قسمت دوم:
http://www.ariayemusic.com/dari4/siasi/part2.htm
3. قسمت سوم:
http://www.ariayemusic.com/dari4/siasi/part3.htm
4. قسمت چهارم:
http://www.ariayemusic.com/dari4/siasi/part4.htm
این ادعائ اکثریت و اقلیت نیز سر چشمه میگیرد از همان توطئه چینی و مکر نژادئ تان و گر نه ما در افغانستان کدام وقت سر شمارئ دقیق و منصفانه داشته ایم؟
آیا فکر نمیکنی دروغ گفتن دیگر دردی را دوا نمیکند؟
عبدالبارئ جهانی اشعار خیام و مولوی را به پشتو ترجمه میکند. آیا این خود سند عقب مانده گئ پشتو در مقابل فارسی نیست؟
ما نمیگوییم که شما کیمیا و بیولوژی را به پشتو نخوانید اما لطفاً این حق را از دیگران نیز نستانید!
در دورۀ حکومت آل یحی بنابر زدو بند هائ سیاسی آنها نمیخواستند تا به یکباره گی همه سیستم دولتی و ملکی را پشتونیزه کنند زیرا این موضوع میتوانست پایه هائ لرزان حکومت استبدادی و مفسد شانرا هر لحظۀ منهدم کند.
اینکه در دانشگاه کابل مواد درسی به زبان پشتو نیست اولاً دروغ بوده و دوماً ثابت میکند که تا فعلاً کسی وجود ندارد که با تکیه بر دانش و داشته هائ فکرئ خود مواد درسی یعنی کتاب و کاپئ آنها بنام چپتر... را بنویسد و تهیه نماید!
بله! عزیز دل برادر اگر شما نویسنده، پژوهشگر، و دانشمند به اندازۀ کافی میداشتید تا کنون این خالیگاه را نیز پر نموده و محتاج کتاب هائ آمده از ایران و یا امریکا نمیبودید. البته من ادعائ اینرا ندارم که فارسی یک زبان مکمل بوده و نیازی به بقیه زبان ها ندارد اما میخواهم برایت یاد آوری کنم که فارسی اگر هر قدر ضعیف و نحیف باشد بازهم تنها مثنوئ معنوی اش تمامئ آثار ادبئ پشتو را مثل آفتابی که در مقابل شمع ها بدرخشد، نیست و نابود میکند!
اما باز هم دوستانه برایت میخواهم بنویسم که خیر و صلاح هر دو زبان در مفاهمه، گذشت، و تحمل همدیگر بوده نه در رد ، تکذیب، و تخریب یکدیگر!
شما خودتان میگویید اما نمیدانم که عمل میکنید و یا خیر؟ :
"که تا وویل چی زه یم او ما وویل چی زه یم، نه به ته یی او نه به زه یم! که ما وویل چی ته یی او تا وویل چی ته یی، هم به ته یی او هم به زه یم!"
پس هر ادعائ که میکنی چار اطرافش را خوب بسنج که کدام وقت دروغ نگفته باشی و خدای نخواسته آن دروغ افشا نشود.
در پغمان و دیگر ولسوالی هائ کابل تا بحال اتمر حتماً کتاب هائ پشتو را فرستاده خاطرت جمع ، جمع باشد!
راجع به مزار نیز بسیار فکر نکو که در مقابل قندهار ، هلمند و ارزگان نوک سوزن هم شده نمیتواند. در مزار لااقل همزبانانت از خیر چند تا دزد با انصاف مکتب خوانده میتوانند اما بیا به قندهار ، هلمند و ارزگان ببین که از دست هم تبارانت اولاً کسی به مکتب رفته نمیتواند و اگر برود نیز مجبور و مکلف است که به پشتو بخواند!
از گذشته 250 سالۀ پشتون ها گفته ای و زیر پا کردن حقوق اطفال تان، امیدوارم که منظور تان قتل عام 63% از مردم هزاره و ازبک نبوده باشد. ویا هم امیدوارم که قتل عام طالبان را نگفته باشی. مشت نمونۀ خروار! فکر کنم به اندازه کافی رمز و کنایه را بفهمید.
در اخیر یکبار دیگر خواهشم اینست که بیایید و اقلاً در صفحات انترنتی از ریا و مکر دست بردارید و یک خواهش دیگر اینکه هیچ گاهی کوشش نکنید تا از چوکات ادبیات و نزاکتها خارج شوید چونکه بلافاصله نظر ها پاک خواهند شد.
صبور و شکیبا باشید!
2 جنوری 2008, 21:48, توسط قندهاری
خداوند (ج) بهتر میداند! همان خوبست که شما بیسواد هستید و گر نه:
چو دزد با چراغ آید گزیده تر برد کالا!
از یهود بخاطری بیشتر خوشش تان میاید که با آنها همنژاد میباشید...
3 جنوری 2008, 02:21, توسط چمتو
برادر محترم تند باد
این مطلب شما را و خصوصا آن بخش را که استاد دزدان عطای بورقه به پشتونها گفته که اگر خوش نیستند قندهار بروند باید قبل از همه آن پشتونهای بخواند که تا هنوز هم درک نکرده اند که سخاوتمندی شان کار را به جایی رسانده که یک دزد و قاتل بیسواد قهرمان ملی شان اعلان میشود و دزد دیگر افغانها را از شهر خودشان میراند.
شرم و ننگ بر کرزی که با آنانی همدست شده است که آمر بیسواد و جاهل شان یعنی مسعود با امضای اوربند با روسها برای آنها قتل دو میلیون افغان (97 فیصد آن پشتون را) مساعد گردانید.
5 جنوری 2008, 09:19, توسط حمید
اگر علاقه داری خیلی خوب ولی اگر دیگران به چیز علاقه ندارند نباید بر آنها تحمیل گردد همینطور نیست ؟
2 جنوری 2008, 11:37, توسط ناهيد
آقای کامران
نوشته های شما هميشه جنجالی و مهم هستند.
من هميشه و هر روز سايت کابل پرس? را می بينم و از آن استفاده می کنم.
2 جنوری 2008, 14:34, توسط Kudos Talash
02th January 2008/
The Persian speaking teachers in University kabul never oppressed the pakhto speaking students, but the pakhto speaking teachers oppressed in past time and oppress now the Persian speaking students. Every year in decade 1970 sevral Persian speaking students droped out from Economics Faculty because they could not pass the pakhto test ! ? I was student in university kabul from 1972/73 till 1978-79
2 جنوری 2008, 14:46, توسط ناصر
آقای تلاش. سلام و احترام
چرا به زبان فارسی نمی نويسی که همه نظرت را بخوانند؟ زحمت نصب کردن زبان فارسی روی کمپيوترت فقط 5 دقيقه است.
2 جنوری 2008, 21:43, توسط تراب از کابل
با عرض سلام به همه وبا کمال معذرت که وقت تانرادرخواندن این سطور ناچیز ضایع میسازم .یونسکو سال 2008 را بخاطر انکشاف زبانها و اینکه از از بین رفتن زبانها جلوگیری شود بنام سال زبانها مسما کرده مگر متاسفانه یکتعداد از خوانندگان محترم کابل پرس? برداشت نادرست نموده و با ارایه نظریات شان درمورد مقاله محترم کامران میرهزار و مساله زبانها موضوع را به بیراهه برده و این وان را مقصردانسته خودرا برائت میدهند که بنظرمن نباید از نامگذاری سال 2008 بنام زبانها استفاده نادرست شود بهتر انست که همه کس در هرجای دنیا که است همانطوریکه میخواهد به زبانش کسی توهین نکند و دیگران به زبانش احترام کنند به زبان دیگران احترام قایل باشد و درمورد منبع پیدایش زبان و کیفیت ان تعداد نفوس که به ان زبان تکلم میکنند درجه غنامندی ان تعدد شاعران ودانشمندان زبان مطروحه و.... باید از نگاه انصاف دیده شود و نه از دوربین تعصب که متاسفانه در جامعه افغانی مانند یک مرض لا علاج نصیب یک تعدا د از هموطنان ما گردیده است و نوشته های شان در کابل پرس ثبوت این ادعا است و تاسف بیشتر این است که تقریبا همه اشخاص متعصب خود را روشن فکر هم مینامندکه حتی بسیاری از استادان پوهنتون های ما دارای تعصبات لسانی وقومی هستند که من خود شاهد ان بوده ام و حتی ثبوت هم دارم و باز هم با تاسف فراوان که اکثریت اعضای رهبری دولت و حکومت دارای تعصبات نژادی و لسانی میباشند و درمقایسه با انها مردم عادی کشور نسبت به یکدیگر تعصب ندارندو دربسیاری از نقاط کشور در فضای بسیار خوب باهم زندگی را به پیش میبرندبطور مثال بهترین دوست من پشتو زبان است و من از او زیاد اموخته ام و اینکه سلاطین این کشور غریب درحق کشور ومردم ان جفا کرده اند گناه خود شان بوده نه گناه زبان ولسان شان نباید جرم را متوجه زبان شان سازیم درحقیقت نفس شان مجرم است وهمچنان با جرم نمودن یک شخص و یا یک تنظیم وحزب عادلانه نخواهد بود که همه مردم ان قوم مجرم شناخته شود . به نظر من بهترین موقع است که بااستفاده از سال زبانها همه کس در پیشرفت زبان خود سهم گرفته بدون اینکه به زبان دیگران اسیب وصدمه برسانندتلاش خود را ادامه دهند .به یقین کامل در کشور ما افغانستان زبانهای زیادی مورد استفاده قرار دارد که بیشتر مردم به زبانهای پشتو ودری صحبت میکنند و اما تقریبا اکثریت مردم ما که زبانهای شان مختلف هم است دین شان مشترک است و شکر الحمدلله هشرف به دین اسلام میباشند وقسمی که میدانید وقتی کسی مسلمان میراثی باشد و یا به خواست خودش به اسلام مشرف گردد باید این دین مقدس را با تمام جزیات بپذیرد وگفتار الهی یعنی قرانکریم را با تمام جزیات ان قبول داشته باشد و از هیچ امری از مقدسات دین اسلام انکار نورزد که انکار نمودن باعث خواهد شد تا در ایمانش خللی بوجود اید.هیچ مسلمانی حق ندارد تا موضوعات لسانی ونژادی را براوامر دین اسلام ترجیح دهد بلکه درپرتو ارشادات دین مقدس اسلام باید از تعصبات بگذرد . در ایات کلام ربانی بطور صریح امده است که مسلمانان باهم برادر اند و هیچکسی برکسی دیگر بالا نیست مگر به تقوا .نمونه خوب ان روز عرفات است که ازتمام دنیا واز نژادهای مختلف و زبانهای مختلف همه مسلمانان در یکجا جمع شده وبا عین لباس به عبادت پروردگار خویش میپردازند و هیچ کسی بردیگری فوقیت ندارد وبنطرمن هر کسی که از حرف قرانکریم انکار نموده و تعصب لسانی داشته باشد نباید خود را مسلمان کامل بداند چگونه باشد که حرف خالق خودرا نپذیرفته و به امر نفس شیطانی خودرا از دیگران بهتر بداند و لسان خود رااز دیگران ترجیح دهدو هرگز به این فکر نباشد که تعصب به ما چی میدهد و نتیجه ان چی است و سالها اگر درتعصب گذشت چی نفع به مارسید کا انرا ادامه دهیم و.... هرکسی که لسان خود را از دیگران بادید تعصبی که دارد ترجیح بدهد مستحق ان است که لعنت کرده شود ولو هرکسی ودر هرمقامی که باشد . بهترین نظریه انست که همه با هم ودر کنارهم زندگی بسیار کوتاه این دنیا را بدون هیچ گونه تعصب بگذرانیم و به گفته کسی (زندگی انقدر کوتاه است که برای محبت وقت نیست پس چگونه برای نفرت و تعصب وقت پیدا میشود )بایید از تعصبات بگذریم و همدل وهمنوا برای ابادی کشور ویران خویش کار وپیکار نماییم و بدون هیچ نوع تعصب در پیشرفت زبانهای خویش سهم یبگیریم و به خود حق توهین به دیگران را ندهیم .در حقیقت خالق بی نیاز زبان و نژادهای مختلف را برای شناخت انسانها افریده است تا انسنانها ذریعه ان یکدیگر را بشناسند وبا هم با زبانهای مختلف ارتباط برقرار نمایند .اینکه بعضی لسانها نظر به غنامندی و قدامت ان و سچه بودن ان از لسانهای دیگر فرق دارد معنی انرا ندارد که متکلمین ان از دیگران برتر هستند و خود را خوبتر بدانند خوبتر بودن همانا تقوا و پرهیز گاری است که بدبختانه ما از ان دوری کرده ایم و توجه ما نسبت به ان کم شده و متوجه تعصبات درونی خود هستیم نه اوامر الهی .... دراخر یکبار دیگر به همه افغانهای عزیز و انسان دوست پیشنهاد میکنم که لطفا و لطفا از تعصب بگذرید و به انسانیت و اسلامیت توجه کنید و به این نظر باشید که هر کس مسلمان است برادر مااست ولو اگر زبانش چینایی باشد ویا فرانسوی و یا پامیری ویا بلوچی ویا انگلیسی ویا....... ونگذاید که دشمنان همیشگی ما وشما از بی اتفاقی ها و تعصبات ما استفاده نموده و بالای ما حاکمیت نمایند . بااحترام برادرشما تراب
2 جنوری 2008, 22:15, توسط خورشید
برادر تراب گل گفتید و دُر سفتید!
اگر از من میشنوی لطفاً یک کاپی به آدرس پهلوان خُرم، یک کاپی به اتمر، یک کاپی به احدی و یک کاپی هم به احمد زی بفرستید.
ممنون شما!
2 جنوری 2008, 22:55, توسط جاوید
راستی آقای تراب
خوشبینی و خوش فکری ات در جای خود قابل قدر است. اما آیا توجه کرده ای که کج بحثی را کی شروع کرده؟ شخصی به اسم (تندباد!) که داعیه دار حقوق ملاخُرم، ملاعمر، ملاکرزی، ملاراکتیار، ملااحمدزی، ملابورجان، ملاعبدالرحمن و ملا احدی اخند زاده، است!
حالا خودت قضاوت نموده و ما را ممنون سازید.
2 جنوری 2008, 23:57, توسط شهلا
تراب عزیز اگر همه افغان ها یا لااقل فیصدی زیادتری مانند تو فکر کرده و از عقل سالم برخوردار میبودند، امروز افغانستان شاید به این سرنوشت شوم دچار نمی شد. اما متاسفانه که این طور نیست. حتمآ این نظریات را مرور کردی و دیدی که طبقه با سواد ما چه نوع برخورد با همدیگر دارند. کسانی هستند که به مولانا و حافظ و... فخر می فروشند، اما چنان مینویسند و فکر میکنند و به دیگران توهین مینمایند که روح آن شاعران بزرگ از داشتن چنین دوستداران آزرده میشود... .
3 جنوری 2008, 00:10, توسط مریم
شهلا جان تشکر از حسن نیت تان. آیا شما برای آرامش ارواح بزرگان اعمال خرم، احدی، احمدزی، اتمر، خلیلزاد و کرزی را تأیید مینمایید؟ اگر این طور است پس همه گی به خطا رفته ایم.
3 جنوری 2008, 00:18, توسط رحیمی
شهلای عزیز
انکار و تحریف تاریخ نیز خود خیانت به انسانیت و روش بزرگانی چون مولوی و سعدیست! شاید تا بحال نمیدانستی؟ لطفاً از حقیقت چشم پوشی نکرده و صاف و پوست کنده بگویید که پشتو سازئ سرود ملی، دفاتر و مکاتب دولتی از نقطه نظر اسلام، انسانیت و اصول بزرگان این سرزمین چگونه توجیح پذیر است؟
14 جنوری 2008, 11:30, توسط Kudos Talash
aghaaye Naser ,sapaas goozaram az yaad aaweri dostanah yee shamaa, man daer khanah am kamputer nah daram, haftah yee chand baar daer beeron khanh haer jaayee beraber shood shabakah yee kabulpress wae chand taar-namaa yee degar ra mi binam. baa sapaas
Mr. Naser ,thank you from your advice, I do not have computer in my home ,I use a few times every week computer out-side my home. Thank You
3 جنوری 2008, 01:07
دوستان سلام مشکل زبان در ا فغانستان متاسفانه به حیث دست آویز ی برای سلطه از مدت های مدیدی مورد استفاده قرار گرفته است که سر نخ باز به خانۀ جنایت انگلیس میکشد .اصلا آنچه به حیث تازه ترین جنایت منطقه رخ داد (قتل بی نظیر بوتو) از همین شهکار های مملو از خباثت انگلیس بود که را حل ها را به چنان منجلابی میکشد که هیچ را هی ممکن نمی نماید . منطقۀ افغانستان یاکستان وهنر که از قرن ها در آتش شیطنت انگلیس می سوزد و با طزق مختلف آتش جنگ را شعله ور نگه داشته است یکی از مهم ترین وسیله های آن زبان بوده است. یک سری بزنیم به دوصد سال گذشته مگر مشکلی بنام مشکل زبان در منطقه وجود داشته است . هر گز نه زبان فارسی زبا ن عام منطقه بود از گردیز تا بدخشان واز جوزجان تا قندهار وهیر مند . مگر شهر قندهار مهد ادب فارسی نبوده است مگر کابل شاه صابری برای احمدشاه ابدالی به کدام زبان نوشت و مگر دیوان احمد شاه و زمان شاه و شاه شجاع به کدام زبان بوده است از نو شته های که بر در و دیوار آبدات تاریخی هندوستان بر جای مانده تا اثار و کتیبه های فراوان داخل افغانستان امروزی . زبان زیبای یشتو به حیث یک زبان محلی برای داد وستد منطقه ای مورد استفاده قرار میگرفت . یوهاند حبیبی که با ابداعات وکشفیات عجیبه به حکم خاندان رذل شاهی و به ویژه محمد نعیم ملعون فارسی ستیزی را آغاز کرد ویشتو را بزرگ جلوه داد داد ییامد های نا خوش ایندی در قبال داشت اگر مرحوم حبیبی چند سال دیگری به همان منوال کار میکرد یقینا اشعار یشتوی مولا نا و سنایی و ناصر خسرو را نیز کشف میکرد و ما شاید مجبور می شدیم در آینده مولانای افغان و یا سنایی افغان وناصر حسر و افغان بگوییم البته این کثافت بازی ها دز آینده به آسانی قابل حل نیسنتد
این نوشتار ادامه دارد
سهراب کابلی
3 جنوری 2008, 01:21, توسط عبدالاحد
نویسنده: صمد صبری
پارلمانی های کشور هنگامی که به خاطر پخش آهنگ های زنان افغان در تلویزیون ملی خشمگین بودند، بی محابا به داکتر سید مخدوم رهین رای مخالف دادند. آنها بر این پندار بودند که هیچ کس نمی تواند بدتر از رهین باشد. ساده لوحی بود از این پارلمان چیز دیگری انتظار داشت. قرار معلوم، استخوان بندی این پارلمان را کسانی می سازند که یک گام درست سیاسی در سراسر زندگی شان نبرداشته اند بدتر از آن، گامهای درست ملت افغانستان را که همانا جهاد مقدس علیه اشغال بود، به انحراف کشاندند. اما خورجین این روزگار گزینه های فراوانی برای خوشباورانی دارد که پیامد اندیش نیستند.
عبدالکریم خرم یکی از این گزینه ها. نخستین کار برجسته آقای خرم، تبدیلی لوحه وزارت از فارسی به پشتو و انگلیسی بود. گام دومش، سایت آژانس خبری باختر را باز کنید. آنجا اول با حروف برجسته و بزرگ 16 نخست می خوانید: پشتو، بعد با حروف 14 می خوانید: انگلیسی و بالاخره با حروف 8 نازک می خوانید: دری. این تبعیض نیست، چیست؟ و آن هم تبعیضی که بسیار حقیرانه به نمایش گذاشته می شود. امشب ساعت 7 مثل همیشه منتظر سرویس خبرهای فارسی از تلویزیون ملی بودم. به جای آن، سریال ترکی در مورد معجزه ها بود که پیش از آن تلویزیون آریانا با دوبله فارسی ابتکار نشرش را در دست گرفته بود. روی نوار سرخ اعلان به صورت متحرک به بینندگان اطلاع داده می شد که خبرهای دری و پشتو ساعت 8 شب پخش می شود. حدس زدم، بازهم عبدالکریم خــــــــــــــــــــــــــــــــرم دسته گلی به آب داده است. حدسم درست بود. به دنبال «شیر و شکر» کردن همه چیز، از من حق دسترسی به نیمی از خبرها را گرفتند.
من پشتو نمی فهمم و تعصبی هم در برابر آن ندارم. اما ناگزیر ساختن من به شنیدن خبر به زبانی که من نمی دانم، مغایر قانون اساسی افغانستان است. مانند من، پشتو زبانهایی که فارسی نمی دانند، نیز نیمی از خبرها را از دست داده اند. آخر چرا؟ از یک سو اتمر می خواهد صنف های درسی و حتی مکاتب پشتو را از فارسی جدا کند و از سوی دیگر کریم خرم همه چیز را یکجا می کند؟ آیا به آن دلیل نیست که با استفاده از ناگزیری اکثر مردم افغانستان که فارسی می دانند و فارسی می گویند، پشتو را میان آنها به زور تحمیل کنند؟ آیا این به آن معنا نیست که زبان پشتو را خود پشتونها هم به رغبت فرا نمی گیرند و ترجیح می دهند فارسی بیاموزند و آنها را ناگزیر می سازند این زبان را بیاموزند تا زمینه را برای پشتو گستری سالهای آینده مطابق برنامه های محمد گل مومند و اسماعیل یون و حبیب الله رفیع و… آماده تر سازند؟ من واقعاً ناراحت هستم. آخر، جناب آقای خرم، جناب آقای اتمر، امروز استالین و هتلر منفور هستند. زیرا آنها وقعی به فرهنگ دیگران نمی گذاشتند.
فرهنگ دیگران چون برای خودشان بیگانه بود، بایستی نابود می شد و این برای شان اهمیت نداشت که بالاخره فرهنگ بیگانه هم فـــــــــــــــــــــــــــرهـــــــنگ است و میراث بشری. شما و اطرافیان تان هرچه فارسی زبان را در افغانستان می بینید، متهم می کنید که مزدور ایران هستند در حالی که در واقعیت امر این شما هستید که با بخشیدن افتخارات این سرزمین- فقط به این دلیل که پشتو نیست- به ایرانی ها، در خدمت بیگانه ها قرار دارید
آنلاین : http://www.afghanpenlog.com/
3 جنوری 2008, 03:36, توسط چمتو
تو که پشتو نمیدانی پس اصلا در افغانستان تولد نشده ای. زیرا افغانها در مکتب پشتو میخوانند، دوستان پشتون دارند و مشکل در شنیدن و فهمیدن اخبار پشتو و دری ندارند. پس تو جز از افغانستان نیستی و جای تو فقط نزد ایرانی هاست تا برایت خر خطاب کنند.
3 جنوری 2008, 03:11
سلام به همه
پشتو زبان ماست
پشتون و يا افغان هويت ماست
افغانستان سر زمين ماست
آغوش ما برای همه انانيکه در اين سرزمين کهن زنده گی ميکنند - باز است. ما از همه دعوت ميکنيم که با ما در اين سرزمين يکجا در صلح و صفا زنده گی کنند.
والسلام
Kabuli
3 جنوری 2008, 03:45, توسط چمتو
آقای کابلی
پشتون و افغان یکی نیست.
مطابق قانون اساسی 1964 و قوانین بعدی افغان به هر تبعه افغان اعم از هزاره، ازبک، تاجک، بلوچ، پشه ای ، نورستانی، اهل هنود، سکهه ، ایماق، ترکمن، ......خطاب میشود. و پشتون بزرگترین از لحاظ نفوس - ملیت در افغانستان به شمار میرود.
پشتون ها از هزاران سال بدینسو در افغانستان امروزی که قبلا به نام های آریانا ، امپراطوری غزنه، امپراطوری درانی ، غوری ... یاد میشد زندگی دارند. در حالیکه افغان به مردمان کشور ما از سال 1747 خطاب میشود.
3 جنوری 2008, 03:50, توسط Khorasany
Oghai` motaqalb,Kabuli , bidaned ki agar shoma izhar mekarded ki az qabilai waziri hasted ma qabul dashtem, dar ghair On ,monond tabari taqalbgaraiat po dar in maidan gozashted. Ofarin bar too ki radifat ra faramosht nakardaii. shoma ba sarzamin qidamat dadaed wale ba zaban pashtun chira qidamat namedihed? agar darogh ast yak darogh digar ham biguied, 5000 sal ham ba pashtu tarikh bisazed ki digaran bawar konand. be haya ra goftand ki chonar dar......goft ki saya saram.in zaban be resha wa be ruh wa be maza , wahshi saz wa shamsher zan ra chigona rawa mebined ki mardom sharif khorasan, zaban khodshan biguiand? baz ham behaya bodan shoma sifat andeshai shomast.
3 جنوری 2008, 03:38, توسط صمیم یعقوبی
من نمی خواهم بیشتر حرف بزنم! مقاله یی را که جناب کامران میر هزار نوشته است تا زمان که من نظریه ای خود را میفرستادم 133 تن افغانهاو یا افغانستانی ها و یا هم ساکنین این پارچه زمین را که سرحداتش را هم یک انسانی که از من و شما به نبوده تعین نموده است - بین هم انداخت. هر فردی که همچو مسایل را بحث می کند به نظر من یک خاین است. جناب کامران میرهزار! با معزرت میخواهم عرض کنم که خودت هم از جمله خاینینی هستی که هریک در مقاله ات ذکر نمودی.
و من امید دارم که از ان لست خودت را و مرا بیرون آوری.
3 جنوری 2008, 04:02, توسط کامران ميرهزار
هر کسی از ظن خود شد يار من!
نظر شما هم باشد که ناگفته نباشی!
3 جنوری 2008, 04:27, توسط ناصر
صميم جان. به نظر من شما قضاوت نادرستی کرده ايد. وجود اختلافات در افغانستان ريشه عميق دارد که محصول اين يکی دو سال نيست. وانگهی شما کسانی را که در اينجا نظر داده اند احمق فرض کرده ايد که آنها با يک مقاله ميرهزار که آن هم کاملا اصولی و منطقی نوشته شده به جان هم افتاده اند.
3 جنوری 2008, 05:19, توسط مجید
بلی میرهزار تو واقعآ مردم را ساده لوح گیر کرده ای. در تمام این مباحثات من اطمینان کامل دارم که زیاده از سه چهار نفر اشتراک ندارند که زیر نام های مختلف بد و بیراه به هموطنان پشتون ما میگویند و یکی از این ها اطمینان دارم که خودت هستی که زیر نام های مختلف مینویسی. با آوردن بعضی موضوعات که بتواند انگیزه تحریک آمیز در مقابل پشتون ها شود، در اول خودت به نام اصلی ات کاملا بیطرفانه و منطقی می نویسی و بعدآ با یک یا دو رفیق هم فکرت در عقب کامپوتر های تان نشسته گاهی احمد میشویذ و گاهی محمود و گاهی... و مرام های باداران تان را که خودت میدانی کی ها هستند پیش میبری. یک عده ساده لوح با کمال معذرت چه پشتون و چه غیرپشتون به دام ات افتاده و تو به زیش همه شان می خندی. اگر انسان کمی شعور داشته باشد می بیند که بسیار نوشته ها تقریبآ با کمی تغیر یک چیز است. اگر تو راستی انسان وطن پرست و مدافع حق تلف شده گان میبودی، هرگز اجازه نمی دادی که در سایت شخصی ات به نام آزادی بیان سوء استفاده شود.
3 جنوری 2008, 05:27
آقای میر هزار
من یک پشتون هستم و طوریکه از نوشته های امروز و دیروز من پیدا است یکی از جمله آن پشتون های هستم که سخت به پشتون بودن خود افتخار میکنم. ولی باور کنید که من به شما هم احترام دارم.
هر که از جمله آقای یعقوبی که شما را مسول این صحبت های داغ کند در اشتباه بزرگ و هنوز در خواب عمیق است.
اصلا ما واقعا به این گونه صحبت ها ضرورت اشهد داریم. ما باید یک دیگر را درک کنیم و شیوه های دید یکدیگر را در مورد مسایل مربوط به افغانستان بدانیم و در مورد ابراز نظر کنیم و اگر من با بعضی نکات در مقاله یا نوشته شما مخالف باشم میگویم.
اگر در یک کلمه آنچه را که من چندین بار گفته ام خلاصه کنم میگویم که مسله زبان زمانی حل میشود که ما یک کشور آزاد- آزاد از جنایتکاران امریکایی که با استفاده از دموکراسی و حقوق بشر ، جنایتکاران جنگی را بر ما تحمیل کرده و آزاد از غلامان شان باشیم. فقط در یک افغانستان آزاد ما خواهیم توانست مسله زبان و مسایل دیگر کشور خویش را حل کنیم. تا آنوقت آنانی که امریکایی هارا تا کابل بر سر شانه های خویش آورده و خود را پیرو جنایتکار ملی مسعود و شورای دزدان میدانند باید قدری شرم کنند و بر مردم افغانستان که جسورانه سینه های شانرا برای دفاع از وطن افغانها سپر کرده اند ،نتازند و زبان و کلتور شانرا توهین نکنند.
یار زنده و صحبت باقی
با احترام
چمتو
4 جنوری 2008, 01:35, توسط مجید
میرهزار چرا نظرم را در حصه خودت سانسور کردی؟ تو که طرفدار سرسخت آزادی بیان هستی و همیشه از فقدان کافی آزادی بیان شکوه داری! اما مثل اینکه این آزادی بیان تا زمانی خوب است که خودت متهم نشوی. اینکه دیگران را گاه با حق و گاه ناحق متهم میکنی، و از پشت کامپوتر به نام های مستعار یک از اقوام افغانستان را توهین میکنی و یا به وسیله کدام اوباش دیگر، قابل سانسور نیست. عجب جبون و ریاکار هستی
4 جنوری 2008, 16:30, توسط moradaltorab@yahoo.com from west coast of USA
Mr.Kamran Mir Hazar is fully a Honest and a Freedom Fighter journalist. I, as a long years journalist, feeling proud that Afghanistan has a brave and honest journalist like Mr.Mir Hazar. If anybody like or not, we have to accept that Mir Hazar is the "Front Runner of Afghanistan Media" field now. I suggest to "Reporters Wethout Borders" and all Journalistics organizations inside and all over the world to honour Mr.Mir Hazar for best prizes, he is the winner of the best journalistics jobs that he is doing now in Afghanistan . Nobody can beat him in that field now
4 جنوری 2008, 17:10, توسط کامران ميرهزار
جناب مجيد! چرا عصبانی هستی از کابل پرس? خفه هستی از من يا از خوانندگان؟
سايت کابل پرس حدود 24 ساعت به يک مشکل فنی برخورده بود که در اين مدت برخی از معلومات در پايگاه اطلاعاتی در دسترس نبود. در اين 24 ساعت بالاخره تا جايی که توانستم معلومات حذف شده را بازگرداندم و تصور نمی کنم موردی باشد که حذف شده باشد و اگر کسی در اين 24 ساعت پيامی فرستاده و اکنون پيامش را نمی بيند، لطفا دوباره ارسال کند. خوشبختانه اکنون اين مشکل رفع شده است. من از شما آقای مجيد دو پيام می بينم که دقيقا در همين 24 ساعت فرستاده شده بود.
اينکه شما می گوييد تعداد محدودی با نام های متفاوت نظر می دهند درست نيست چون من می توانم تشخيص دهم که چه کسانی و از کجا پيام ارسال می کنند. اين معلومات محرمانه و تنها در اختيار کابل پرس می باشد و فقط برای اينکه خاطر جمع شويد همين اندازه اشاره می کنم که شما با يک آی پی آلمانی وارد سايت کابل پرس شده ايد. بله برخی موارد نيز ديده شده که يکی با چند نام می نويسد، بايد بدانيد که با چنين افرادی برخورد مناسب می شود. اگر کسی هم بسيار دروغ پردازی کرد و معلوم شد با قصد و غرض اينکار را می کند نيز پيامش حذف خواهد شد. شما کوشش کنيد جزو چنين افرادی نباشيد.
با يک مرور کلی، همين صفحه در اين چند روز بيش از پنج هزار بازديد داشته است و بيش از نود نفر با آی پی مختلف نيز اظهار نظر کرده اند. به نظر من اگر احساس می کنيد کدام خواننده ای توهين می کند، پاسخ همان خواننده را منطقی و نه با پرخاش بدهيد و به ديگران نتازيد.
اگر درست فکر کنيد اين کابل پرس، کابل پرس شما هم هست. کابل پرس تريبون يک قوم، گروه، تنظيم و يا کشوری نيست و هر شخص با مسووليت خود در اين سايت می نويسد. در اين سايت هزاره، تاجيک، پشتو، ازبک و حتا هندو را هم می بينيد که اظهار نظر می کند و من خوشحالم که کابل پرس توانسته از تحجر قومی بگذرد.
خدا شما را صبر بدهد و از عصبانيت شما کم کند.
5 جنوری 2008, 02:50, توسط مجید
واقعآ میرهزار تو میگویی که اگر کسی توهین میکند و یا دروغ، نظرش را حذف میکنی. این ادعایت راست نیست چرا که در این نظر ها بسیار دروغ، بهتان و بی احترامی در اکثر نظریات دیده میشود که تو حذف نکرده ای. این عصبانیت نیست صرف گفتن حقیقت است. من مطمین هستم که تعداد کسانی که چنین لهو و لهب ها بنویسند بسیار کم است. به من بگو از نود فیصد این نظریات چه نوع مفاد مثبت برای کشور بیرون میاید به جز اینکه کوشیده میشود بین اقوام کدورت رشد داده شود.
5 جنوری 2008, 03:15, توسط کامران ميرهزار
اين گوی و اين ميدان. نظر مثبت تو درباره ی زبان هاو راه های رشد آن چيست؟
5 جنوری 2008, 06:59, توسط مجید
نظر من در این حصه خیلی هم ساده است. اولا هیچکس از روی شرافت شخصی خود باید به خود اجازه ندهد به یکی از هر دو زبان ملی ما و حتی به دیگر زبان های محلی کشور اگر هم تعداد کمتر هموطنان به آن حرف میزنند، معترض شده و توهین نمایند. اینرا همه ما به آینده کشور و مردم ما مقروض هستیم. اگر پشتونی یا دری زبانی در باره ای یکی از این زبان ها حتی زبان های محلی دیگر کشور یا گوینده گان شان کلمات زشت و ناشایست به کار میبرد، صرف کرکتر ناشایست خویش را نشان داده در مقابل کشور خویش و مردم بدبخت آن گناهکار است و همچنان کسی که نوشته های این چنین را به نشر می سپرد. من نمی گویم که نباید انتقاد شود، چرا اما انتقاد سالم و عادلانه و بدون غرض.
دوما چه معنی میدهد این همه غرور بیجا و مسخره که بعضی ها در حصه زبان خود نشان میدهند بخصوص در دری زبانان، حالا منظورم صرف در این نظریات بی سویه و بی محتوی در بالا است. در دنیا زبان های بسیار مکمل تر و جامع تر نسبت به دری (و هم چنان فارسی ایرانی) وجود دارد. کسانی که ادعا دارند چرا دری گفته میشود و نه فارسی، از تاریخ هیچ آگاهی ندارند. مملکت ما هیچوقت فارس نبوده است. در گذشته ها دورتر خراسان و قبل از آن آریانا نامیده شده است که قسمتی زیادی از تاجیکستان و شهر های شرقی ایران امروزی شامل آن بوده و در این منطقه زبان دری به وجود آمده و بعدآ به به فارس آن زمان رفته و در آنجا فارسی نامیده شده است. ما حالا مجبور نیستم زبان خود را فارسی بنامیم، چرا که هیچوقت فارس نبوده ایم و اشعار بسیاری از شعرای بزرگ ما مثل مولانا، فردوسی و خیلی های دیگر همه به دری بوده است.
این وظیفه دولت افغانستان است که هر دو زبان دری و پشتو را در همه کشور و دیگر زبان های محلی افغانستان را در همان محلات شان رشد دهد. البته که این کار فورآ در ظرف چند سال محال است. یعنی که مدت طولانی تری را به کار دارد. با چاپ کتب به هر دو زبان، با ساختن مکاتب به هر دو زبان در شهر هایکه در هر یک صحبت کننده آن زبان بیشتر است، با پروگرام های هنری و کلتوری به هر دو زبان، تشویق مردم به سواد آموزی چه به دری و چه به پشتو، تربیه ژورنالیستان رسیده به هر دو زبان با تقدیم کورس ها و... و باز هم در شهر هایکه مثلا صحبت کننده ازبک و ترکمن زیاد است، در همان منطقه برای این زبان ها زمینه رشد آماده شود. یعنی که دولت یک کشور به مقابل همه مردمان آن خطه مسَول است.
هرکس مخالف است، نظر خودش، برایش نمی شود کاری کرد. باید با درد خود بسوزد و بسازد. مثلا در شهر کابل همیشه همه مکاتب به دری پیش رفته و کسی هم اعتراض نکرده و حالا که مثلآ دولت قصد به ساختن مکاتبی و یا صنوفی به پشتو هم میکند، به یکباره یک تعداد محدود واویلا می اندازند که چرا، دولت می خواهد کابل را پشتونیزه کند! آیا در کابل کم پشتون است؟ و چرا باید دری رشد داده شود اما پشتو نی و چه نتیجه دارد این همه حسادت و بدخواهی... .
5 جنوری 2008, 21:23, توسط بهمن کشن آبادی
آقای عزیز! این اطمینان را از کجا پیدا کردی که گویا آقای میر هزار به چندین نام پیام مینویسد؟ چی نوع تخنیکی را در اختیار داری که اینهمه معجزه میکند؟ شاید هم عضو یت کدام سازمان بزرگ جاسوسی را داری؟ این تو هستی که مردم را ساده لوح تصور کرده ای.
4 جون 2012, 14:47
چاچا مجید خان همان آش و همان کاسه !
کسی واویلا نکرده ما میگویم اوغانی مبارک خودتان باد در کابل مکاتب جداگانه خودتان را داشته باشید حتا در داخل مکاتب کابل کاملا صنفوف جداگانه خود تان را ایجاد کنید , ما میخواهم ناقلان بی زبان برای ما رسم و خط نکشند نگویند فارسی و دری دوتاست چونکه هنوز نمیدانند که فارس یا پارت چی و از کجا نشت کرده مردمان ان از کجا بکجا رفته , فارس منطقه نه بلکه مردم بوده چنانچه پتان مردم نه بل منطقه یی در هندوستان بوده و هست و امروز اوغان سلیمان کوهی بدان مشهور ...
همچنان باید برای فارسی گویان ولایات اوغانی ومتکلمین سایر زبان ها در مناطق خودشان مکاتبی بزبان مادری شانرا داشته باشد , اخبار فارسی و اوغانی جداگانه پخش شود تا همه بفهمند ............... تا جایکه همه میدانند هیچ گاه غیر اوغان با زبان و فرهنگ عنعنات دیگران مخاصمت نداشته اند این شما هستید که اوغانی تولنه را تیار میکنید دوادخانه ما را درملتون پرورشگاه ما را روزنتون و زیژنتون شونزی فوهنتون میسازید و احمقانه تاکید میورزید که دری نه فارسی هنوز زبان خودتان را درست یاد نگرفته اید تاریخ خود تانرا نمیدانید حال برای تشخیص زبان میکند .
میدانم ان عیسوی نجیب کامل یا فاچه گیر بایان هستید و دها نام بی نام دیگر مثل جلال ابادی مسلی قوال....
3 جنوری 2008, 04:20
خراسانی جان - خراسان را خو اب ببين
شتر در خواب بيند پنبه دانه --- گهی قپ قپ خورد گهی دانه دانه
دوست گرامی
ما متقلب نيستم.
هر چی هست حالا همين کشور ماست. پشت داشتم داشتم نگرد - اکنون وخت دارم دارم است. ما حالا همه ساکنان اين کشور - افغانستان را داريم و ان را بايد ساخت.
پشتو خوب است يا بد - زبان ماست. من هيچ وخت همچو تو به زبان ديگران بد نمی گويم. من به اموزش و حرف زدن به زبان دری ی مان افتخار ميکنم - از ان کيف ميگيرم و به ان ميبالم. از همين روست که در همه نقاط کشورم ازادانه رفت و امد درام. زيرا استعداد ان را دارم که به زبان هر کس گپ بزنم و هيچ احساس بيگانگی نکنم.
می به شما مشوره ميدهم که بيا با هم در رشد همه زبانها کشور با استفاده از فرصت فعلی - که سال سال رشد زبانها ناميده شده - با هم يکجا کار کنيم و از بيهوده گويی اجتناب ورزيم. فکر کنم که عده ما به تفاهم نياز داريم .
موفق باشين
کابلی
4 جنوری 2008, 16:34, توسط پروانی
واقعیت این است که زبان پشتو ظرفیت بالایی ندارد و از نظر علمی تسلط یک زبان صعیف بر یک زبان قویتر نا ممکن است. عقب ماندگی کشور ما هم از نبود یک سیاست زبانی شفاف نشات می گیرد. یک زبان ضعیف قدرت رشد و همپایگی با زبان دیگر و زبان علم را ندارد و حتی ذخیرهء فرهنگی بسیار فقیری دارد. حرف من از روی تعصب به کدام زبان خاصی نیست اما اگر بخواهیم زبانی را الگوی پیشرفت فرهنگ در کشور قرار دهیم آن زبان فارسی دری است. اما اگر بخوهیم وارد فرهنگ جهانی شویم، بهتر است زبان انگلیسی را زبان رسمی کشور بسازیم که هم زبان علم است و هم تکنولوژی و پیشرفت. زبان پشتو یک زبان بسیار فقیر و نا توان است که در عرصهء تولید فرهنگ هیچ برای گفتن ندارد. اما اگر یک سیاست معقول زبانی در کشور اتخاذ شود، هم زبان پشتو رشد می کند و هم در ساختن هویت کشور سهم بیشتری را بدست می آورد. فعلاً هویت تاریخی ما و فرهنگ بومی ما که می شود توسط آن فکر کرد و تولید فر نمود زبان فارسی است. از دید کارکرد گرایانه، بهتر همین است که زبانی را که فرهنگ و تاریخ کشور ما به آن نوشته شده و به آن شناخته می شود مبنای سیاست زبانی و رشد و انکشاف فرهنگی قرار دهیم و در کنارش به زبانهای دیگر هم مجال آموزش و رشد داده شود. از نظر علمی اکنون هم می گویم و بیست سال بعد هم، موجودیت افغانستان به خاطر زبان مشترک فارسی است. اگر این وجه اشتراک از بین برود با کشوری به نام افغانستان هم از همین اکنون بهتر است خدا حافظی کنید. این خط و این نشان.( منظورم این است که سیاست غلط زبانی موجب از هم پاشیدگی کشور می شود)
4 جنوری 2008, 19:44, توسط افراسياب
اوغانملتيها از ما ميخواهند که زبان فارسی را دری بناميم ساده دلانی هم پيدا ميشوند که از فرمان انها پيروی ميکنند.غافل از اين که اين دسيسه اشکارا برای اسيب رسانيدن به يک پارچگی وبزرگی زبان فارسی است.اوغانملتيها برای زبان دری!! اشک تمساح ميريزند اما زبان فارسی را در زادگاه ان(همين سرزمين) ازبين ميبرند.از پول ما پشتو تولنه ميسازند اما يک واژه جديد برای زبان فارسی نساخته اند. و با بيشرمی با ايرانی خواندن واژه ها درست فارسی به زور مانع رشد ان ميشوند.واژه های بی معنای پشتو را به زور وارد اين زبان ساخته تا انرا برای سایر فارسی زبانان دنيا نا مفهوم سازند.ومطابق برنامه اوغانيزه کردن کشور گويا زبان دری بسازند!
کرزی طالبی احدی-وردک-اتمر-هيواد مل ووواین ستایشگران امیر عبدالرحمان جلاد ومحمد گل مهمند دزد از حقوق غير اوغانها دفاع خواهند کرد.اگر ساده دلانی چنين بپندارند به حال انها باید گريست.فاشيستهای اوغان بد تر از هر بيگانه ای با هويت-وزبان ما دشمنی دارند. چاره اين است که از خود ما بر خودما بايد حکومت کند. برای پاسداری از هويت تاريخی بايد نگذاريم تا در تذکره تابعيت يا سند شهروندی ما مارا اوغان يا افغان بنامند.اری يا نه!!!!
4 جون 2012, 14:21
کابللللللللللییییییییی ماما .
کار نیک است بیا استین را بالا بزن برای مردم فارسی گوی جلال اباد لغمان خوست زابل قندهار ارزگان و هلمند مکاتب فارسی و برای برادران ترکمن ازبک هندو و سک وبلوچ ... نیز دایر کنید تا ملی ملی گفتن های تانرا را در عمل مردم مشاهده کنند .
این دری و فارسی گفتن ها نیز از زیر ناف خانم احدی کرزی یون ......باد میشود ورنه هر دو یک زبان است .
5 جنوری 2008, 21:35, توسط صمیم یعقوبی
نخست باید بگویم که من تعلق به ولایت لغمان دارم، جای که مردم این دو زبان را با هم آمیخته صحبت مینمایند ، چنانکه همه ای شما واقف هستید.
جناب آقای میرهزار من هم به قابلیتهای ژورنالیستی شما از نگاه قدر مشاهده می نمایم.
ولی با این نوع مقالات خودت سخت در تضاد ام. اگر نظریات را دقیقاً مطالعه نمایی اول با نظریات دیپلوماتیک شروع و انجام آن که هنوز هم به پایان نریسیده- با چنین نظریاتی شده است که اصلاً امیدی دوباره ساختن این کشور بوجود نمی آید.
و اگر بگوی همچو مباحث مفید آند-از تاریخ باید آموخت که همیش این مباحث نتنها از فاصله ها نه کاسته بل بر آن افزوده است.
و اگر بگویم که خودت هم یک شخص متعصب هستی شاید در اشتباه نباشم. خودت یک مقاله ای در این صفحه انترنتی نام ببر که به نفع پشتون ها باشد.
خودت هم در این خاک زندگی می نمایی و من هم چرا من شکار تعصب این دو گروه نشده ام که خودت شده ای؟
16 مارچ 2008, 02:30
سرزمین اریانا همان ایران و خراسان استانی از آن بوده تاریخ را بیشتر مطالعه کنید.
4 جون 2012, 14:15
صمیم جان لغمان و صمیم داشتن!!
به هر رو ایا فارسی زبان انجا تشریف دارید یا شالی یا اوغان یا هیچکدام گم در گم .
نمیگویم برو دنبال شادی و مداری گری واشه وانی رقص و دنگ و دهل .......... اما نجاری کاری .... بیا تو به نفع اوغان بنویس کی گفته ننویس ..
اگر که از لغمان هستید اول دقیق معلومات بفرماید که تاجک و فارسی زبان هستید یا خیر چونگه بعضی ها بی خبرانه خود را اوغان ناقل و ظالم معرفی میکنند در حالیکه شاید تاجک , شالی ,عرب .. باشند .
4 جون 2012, 06:58, توسط ماندنی
همیشه خرد را تو دستور دار- به ان جانت از تیرگی دور دار---------جهان را قوانینی است.سنگ مقاوم است و آب روان است.این را با احساسات نمی توان تغییر داد.زبان خصوصیات دارد وگویش هم.تاریخ هم حافظه دارد.ما زبان دری را وحتی فردوسی را از این سرزمین میدانیم.فردوسی در نامه بزرگ که به نظم دراورده است تاریخ را ثبت کرده است.او همه جا این سرزمین را ایران و ایران شهر قلمداد می کند.تاریخ می گوید که پارس هم مانند این سو ایران است.معلوم است که ایران هم مانند ایالات متحده امریکا از شرق به غرب در طول زمان گسترش مییافته است.اثار مکتوب با نابودی کتاب ها ازمیان رفته و بین تاریخ مکتوب و ماقبل آن حلقه ای است مفقوده .آنچه مسلم است یک کولتور و فرهنگ بوده و شرق و غرب فلات را فرقی نبوده است.مگر گور یعقوب لیث در شوشتر خوزستان نیست؟زبان دری را تاریخ می گوید که زبان قوم خاصی نیست بلکه زبان بین الاقوام وسراسری است وحوزه ان محدود به ما و ایران کنونی نمی شود(از حلب تا کاشغر میدان ساطان سنجر است).
آنلاین : http://-