«چه کسي از مرگ رباني سود ميبرد؟»
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
«چه کسي از مرگ رباني سود ميبرد؟» سرمقاله روزنامه ابتكار است كه در آن مي خوانيد:
ترور پروفسور برهان الدين رباني رييس جمهور سابق افغانستان و رييس شوراي عالي صلح اين کشور که ماموريت مهم مصالحه دولت و طالبان را برعهده داشت رويدادي با اهميت وتاثير گذار درآينده سياسي افغانستان است.
رباني از بنيانگذاران اسلام گرايي و اسلام سياسي در افغانستان به شمار ميآيد. او در دهه 1350 خورشيدي در تقابل با حاکميت سکولار و قوم گراي داود خان و فعاليت روبه افزايش کمونيستها به همراهي غلام محمد نيازي و گلبدين حکمتيار، جمعيت اسلاميافغانستان را پايه گذاري کرد.
کشته شدن نيازي به وسيله حکومت و اختلاف ميان رباني و حکمتيار منجر به رهبري واحد رباني بر جمعيت اسلاميميگردد. رباني از انديشههاي اخواني الهام گرفته بود ولي در عمل يک اسلام گراي دموکرات بود.
بدين معنا که همواره از نوعي دموکراسي دفاع ميکرد و درصدد تحميل قدرت خود از بالا و با روش هاي کودتايي نبود. رباني پس از سال 1371 و تشکيل دولت مجاهدين در کابل به رياست جمهوري افغانستان رسيد.
وي در اين دولت به همراه وزير دفاعش، احمدشاه مسعود تلاش بسيار کرد تا با گروههاي ديگر به نوعي مصالحه ملي دست يابد.
اما تک رويها و زياده خواهيهاي ديگران و البته برخي سياست هاي اشتباه و تعصبات مذهبي رباني و اطرافيانش مانع از نيل به مصالحه ملي گرديد. در اين ميان حسن نيت رباني از ديگران بيشتر و گناهش از سايرين کمتر بود.
رباني پس از ظهور طالبان برخلاف ديگران به عافيت طلبي روي نياورد و به همراهي احمد شاه مسعود 5 سال مقاومت عليه طالبان را سازماندهي کرد.
رباني پس از حمله آمريکا به افغانستان و سقوط طالبان، علي رغم ميل قلبي از سمت خود در رياست جمهوري با مسالمت کنار رفت و قدرت را تسليم کرزي کرد.
در طول ده سال بعدي رباني هم تکيه گاه اپوزيسيون قانوني مخالف کرزي، و هم دوستي قابل اعتماد براي خود شخص کرزي بود و حتي براي ايجاد مصالحه ميان دولت وطالبان نيز تلاش کرد بنابراين ميتوان گفت که رباني به شخصيتي ميانجي وفراحزبي تبديل شده بود.
ترور رباني در اين شرايط اقداميبراي جلوگيري از برقراري صلح وامنيت در افغانستان است. دراين ميان ميتوان به چند گزينه به عنوان عاملان احتمالي ترور رباني اشاره کرد:
الف- گروههاي تندرويي از طالبان که مخالف مصالحه ميان طالبان ودولت هستند. به ويژه گروه هاي عرب و پاکستاني هم سو با القاعده.
اين گروه ها حتي با ملا عمر نيز مخالف هستند و احتمالا از هر گونه نرمش وي نسبت به دولت جلوگيري خواهند کرد. آنها با ترور رباني تلاش داشتند تا وضعيت را ميان طالبان ودولت را غير قابل آشتي نمايند.
ب- ترور به وسيله کليت گروه طالبان و به دستور شخص ملا عمر براي نشان دادن قدرت طالبان و امتياز گيري بيشتر به وسيله اين گروه در مذاکرات صورت گرفته است.
ج- پاکستان و آي اس آي براي جلوگيري از سهم گرفتن مخالفان پاکستان در آينده سياسي افغانستان اين ترور را مرتکب شده اند. البته اين فرض و حتي فرض دوم نيز بعيد است و فرض اول بسيار نيرومند تر است.
به هر روي ترور رباني با هر انگيزه اي صورت گرفته باشد ضربه اي به صلح وامنيت در افغانستان است. ناکارآمدي دولت افغانستان را بيش از پيش به تصوير ميکشد و از ايجاد مصالحه ميان طالبان ودولت افغانستان جلوگيري ميکند.
اين ترورها هم چنين زمينه لازم را براي وابستگي امنيتي ونظامي بيشتر افغانستان به آمريکا فراهم کرده و موجب ميشود تا انعقاد پيمان استراتژيک ميان آمريکا وافغانستان توجيهاتي بيشتر و نيرومند تر پيدا کند.
http://afghanlion.blogspot.com...
پيامها
27 سپتامبر 2011, 07:02, توسط سعد مبارز
بعد از این همه جفا و ستم و بربریت طالبان باز هم دم از مصالحه و آشتی (!!!) با آنها می زنند!؟ آخر تا کی باید خود را به کوچه حسن چپ زد؟
اولین و آخرین راهکارهای حل معضل موجود:
1- روشن ساختن تکالیف با پاکستان (که مرکز صدور تروریست و پناهگاه و آموزشگاه رسمی طالبان و تروریستان است) از منظر روابط سیاسی، اقتصادی و استراتژیک.
2- روشن ساختن تکالیف مذکور با ایران و مخصوصاً سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بالاخص شاخه قدس این سپاه که مسئول عملیات برون مرزی است (که مرکز صدور اسلحه و تجهیز مخالفان حکومت افغانستان است).
3- سرکوب هر نوع خشونت، اعمال خصمانه و خرابکارانه و قلع و قم نمودن تمام تروریستان و آدمکشان طالب و گروه هایی چون حزب اسلامی و ... (بدون هر گونه بخشش در صورت زنده دستگیر شدن دشمن).
4- خواستن همکاری جدی و صادقانه بر مبارزه با تروریسم منطقه ای از سوی کشورهایی چون روسیه و آسیای میانه که گروه های چون تروریستان چچنی و ازبکی و ... از مناطق آنها وارد می شوند (امنیت کامل در شمال).
5- گسترش و تقویت سواد و آموزش در کشور و جلوگیری از ایجاد تفکرات تعصبانه و افراطی بخصوص و بخصوص در مناطق جنوبی، آموزش تدریجی قبیله نشین ها و عادت دادن آنها به زندگی متمدنانه عاری از خشونت و جنگ، گسترش فرهنگ دولت محوری و فاصله گرفتن از سنتهای بدوی قبیله ای و مدرنیزه کردن آنها (چیزی که در مورد سرخ پوستان امریکا تا حد زیادی تطبیق شده و نتیجه بخشی زیادی هم داشته است!)
6- ایجاد نیروی ویژه مبارزه با تروریسم (چیزی شبیه واحد ضد تروریسم امریکا - CTU) و بوجود آوردن یک مرکز هماهنگی و فرمان مشترک بین افغانستان، پاکستان، ایران و کشورهای درگیر منطقه با هدف تحقق صلح و ثبات منطقه - یک کمیسیون مشترک امنیتی با صلاحیت.
7- تجهیز و تقویت نیروهای پولیس مرزی و کنترل سختگیرانه تر مرزها بخصوص مرزهای مشترک با پاکستان و بکارگیری تمهیدات ویژه ضد تروریستی در این مرزها.
"تمام این موارد و بخصوص مورد آخر به بودجه کلانی نیاز خواهد داشت که دراین راه باید یک دولت خدمتگذار به خلق در رأس باشد و نه دولتی فاسد و جیب انگار! پس میتوان نتیجه گرفت که تحقق امنیت در کشور شدیداً و قویاً به موجودیت دولتی کارآمد، دلسوز، مقتدر و با صلاحیت بستگی دارد."
1 اكتبر 2011, 09:20
کشتن ربانی هیچگونه ضایع نبوده ونیست. پار مرده پیرار مرده ازی رهبر بسیار مرده.