تو بمیر آب از آب تکان نخواهد خورد
همراه با ویدئویی از حمله نیروهای امنیتی به خیمه ای که سیمین بارکزی در آن اعتصاب غذا کرده است.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
گفته می شود شب گذشته نیروهای امنیتی به خیمه ای که سیمین بارکزی در آن اعتصاب کرده بود حمله کردند.
شرح ماجرا از زبان سیمین بارکزی:
تو بمیر آب از آب تکان نخواهد خورد
چندمین بار است که جامعه افغانستان شاهد حرکت مدنی اعتصاب غذائی می شود، اما این بار خانم بارگزی بدون توجه و شناخت این نظام و دولت مردان معامله گر که همه سر به آبخوری زده تلاش بر پایدار ساختن بیشتر حلقه مافیائی خویش دارند، این اقدام مدنی و عدالت خواهی خود را به درازا کشیده است.
پیش از این نیز افراد زیادی بودند که برای تحقق عدالت سعی بی شمار کرده حتی جان ها در کف مبارزات بی عدالتی باختند ولی این بار قضیه را نسبتا متفاوت تر میتوان بررسی کرد. نکته جالب توجه در گام نخست این است که خانم بارکزی متعلق به قوم و گروه شهروندان برتر (از نظر خان تباران حاکم) است یعنی آدم تعجب میکند اسم سیمین را با پسوند زی که او از بی عدالتی هم تبار خودش اعتصاب کرده خویشتن را به پرتگاه مرگ رسانیده است و اخیراً در وصیت نامه خویش نوشته است که مسئول مرگ او کرزی و همدستانش خواهد بود.
در اینجاست که باورهای مبتنی بر تعریف ستم و استبداد در قلمرو افغانستان که همواره در طول تاریخ جهت قومی و نژادی داشته و اکنون به زی ها هم نزد ظالم و مستبد زی زاده رحم وجود ندارد، عوض می شود. در واقع این رویکرد جدید ظلم و استبداد را میتوان صف بندی تازه و نوع جدید آن دریافت.
کرزی و بارکزی که هردو پسوند ریشه در ادبیات قبیله ی یک قوم دارد، این بار یک زی حاکم است، زی دیگر محکوم، یک زی ظالم است، زی دیگر مظلوم، یک زی جعل کرده است، زی دیگر از آن شکایت و گلایه دارد، یک زی حق تلفی کرده است، زی دیگر عدالت طلبی میکند، یک زی گرسنه و شکم خالی، چشمان تیره، تن ضعیف و بیجان در خیمه ای دور از خانواده ای خویش افتاده است، زی دیگر با غرور و اقتدار به اسبتداد خویش ادامه میدهد.
در اینجا در میآبیم که ظالم پشت و روی ندارد، اگر معاله و استبدادش اقتضاء کند به خواهر و برادرش نیز رحم نمی کند این یک پیام روشن و واضح به برادران و خواهران پشتون ماست که در طول تاریخ حاکمان جلاد از احساسات آنها استفاده کرده اقوام را بر همدیگر شورانده اند و خودشان را همیشه حامی و مدافع حقوق قوم خویش عنوان کرده اقوام دیگر را دشمنان آنها معرفی نموده اند و با افراض سپرهای انسانی از انسانهای این سرزمین برای دفاع و حفظ منافع خودشان و نظام نام نهاد افغانی و با تعریف فلسفه پشتونیزم از آنها استفاده کنند.
همگان شاهد اند و من و تو شاهدیم که در اینجا افغانستان رحم و مروت در نهاد حاکمان راه نیافته است، پس اگر همینگونه خانم بارکزی بمیرد آب از آب تکان نخواهد خورد، آن عدالت را که او برایش میمیرد، هنوز در اینجا بجای حامی و طرفدار دشمنان زیادی دارد، مطمئن باشید عدالت با مرگ او هم تامین نخواهد شد. چون پیش از او هم کسانی در اینجا برای عدالت مردند اما از عدالت هنوز خبری نیست.
تا زمانیکه همه ملت با اتحاد و همدستی در کنار هم نیایستند معلوم است که این مثلث باطل بیش تر ازپیش اعمال قدرت کرده به ظلم و استبداد خویش ادامه میدهد. توجه داشته باشیم این مثلث پلید و دشمن حق و حقیقت در طول تاریخ بشر در مقاطع مختلف جشن ازدواج زور، زر و تزویر برگزار کرده است.
شاه داماد آقای کرزی نماد زور، فضل احمد معنوی نماد تزویر و فهیم نماد زر که همه با هم به رسم پای خونی شاه داماد این بار خانم بارکزی را قربانی گرفته اند. متاسفانه این سر نفر مدعیان ارزشهای انسانی، قرآنی و اجتماعی هستند، کرزی خان سنگ حقوق بشر، فهم افتخار جهاد و معنوی غرور دین و دینداری را به سینه میزنند. اما آغازگر این فاجعه شاه داماد است.
آقای کرزی !
آقای کرزی، آفرین ثابت کردی که از برادرت ملاعمر آخند چیزی کم نداری، ثابت کردی که تو نیز مانند پدران و برادرانت دشمنی با حق و عدالت را از بستری خاندانی به ارث برده و یک بار دیگر نشان دادید افغانستان کشوری که تو و حلقه ی فاشیست اطرافت حاکم آن هستید، سرزمین ظلم و ستم، دیار حق تلفی و تجاوز است.
آقای کرزی، شاد باش میگویم بر تو و همدستان انحصار طلبت که یقین آفریده اید که در این سرزمین هیچ تحول و تغییری در کارنیست، هرچه هست جور و جبر و استبداد است، یقین آفرید اید کشوری که شما دارلخلافه یا امارت النژادی درست کرده اید یک قتلگاهی برای سربریدنها و به رگبار بستن و انفجار انسان هاست.
آقای کرزی، خسته نباشید، به خود خیلی زحمت دادید که باور خلق کردید، شما موجود خالق هستید مانند دودمان و گذشتگانت باور خلق میکنید باور، بلی باور! همگان و ملت ما باور کرده اند که وارث حاکمان و جلادان تاریخ صدها سال کشتن انسانها که فضای این مرز و بوم را سرخ همرنگ خون ساخته است و خاطره مردمان اینجا بوی خون میدهد، هستید.
آقای کرزی، بیا بس کن ! به اندازه کافی ستم روا داشته اید، بی نهایت ظلم پیشه کرده اید، بی شمار دست به تخلف و استبداد زده اید، بیا بس کن تا فریاد این ملت به آسمان نرسیده، بیا بس کن تا پیامبران به روزگار این ملت خون گیریه نکرده، بیا بس کن تا قضا و قدر تو و همدستانت را به سرنوشت تان گرفتار نکرده، بیا بس کن تا اشک احسان یتیم (پسرخانم باکرزی) پس از مرگ مادرش که قربانی معامله نامقدس تو و همدستانت شده و به پای مرگ رسیده است نریزد، که اشک خدا میریزد و اشک میرویست را میرزاند.
لطف حق با تو مداراها کند / چونکه از حد بگذرد رسوا کند
آقای کرزی، خیانت و تقلب کم بود که دست به جنایت و قتل می برید؟ یک زن (سیمین بارکزی)، یک مادر، یک خانم و یک نماینده مجلس میمرد و تو بی تفاوت نشسته ای در صحن ارگ ریاست جمهوری با میرویست بایسکل میرانی و همدستان جلادت سر از معامله و طرح ریزی جهت تصفیه اقوام و افراد از ادارات برنمیدارند و غلامان و جیره خوارانت در مجلس خم به ابرو نمیزنند تا شاهدی مرگی یک زن و دفن عدالت طلبی باشند.
آقای کرزی، میدانم تو از مرگ خانم بارگزی تعجب نمیکنی و خم به ابرو هم نمیزنی، چون تو میفهمی که وارث حاکمان سرزمین اسارتها و زنجیر کشیدنها و محروم کردن انسانها هستی، خانم سیمین بارکزی نیز پی برده است که اینجا سرزمین حاکمان جلاد است که خواهرانش را به عنوان کنیز و برادرانش را به عنوان غلام با حکم پادشاه این سرزمین فروخته اند، در اینجا انسانیت و کرامت انسانی قرنها پیش مرده است، اینجا انسانها به شهروند درجه دار و بدون درجه تقسیم شده اند، خانم بارکزی زنان هم مثل یکی از اقلیت های نژادی در اینجا حتی درجه دو و درجه سه هم نیستند.
آقای کرزی، می دانم که مادران داغدار و پدران سوگوار در خفا می سوزند و می گریند و به زبان حال و قال با خدا می گویند: ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیا و اجعل لنا من لدنک نصیرا ( خداوندا ما را از این محیط پرستم نجات بخش وبرای ما یاوری بفرست)،می دانم که "چه دست ها که ز دست تو بر خداوند بلند است." خانه مظلومان معبد است و عابدان روز و شب در سجود، سقوط سلطه ستم پیشگان تاریخ را از خدا به دعا می خواهند.
آقای کرزی، آفرین بر تو و همدستان خائینت که ملت را چنان میکوبید که همواره کوبیده اید و ملت نیز قبول کرده است که در این سرزمین هیچ ارزشی جای ندارد حتی انسان و انسانیت، اینجا میدان جنگ و کشتن و خشونت است، اینجا هرکس بیشتر بکشد قهرمانتر و برادر(ناراضی) لقب میگیرد، اینجا از عدالت و بازخواست خبری نیست، اینجا کسی پرسان نمی شود که چرا حق کسی را ضایع کرده است. تو هم باور کن ! خانم بارکزی باور کن و به فرزندانت نیز باور بده که اینجا به فریاد حق طلبی کسی گوش نمی دهد.
خانم بارکزی، باور کن اینجا سرزمین حق نیست، اینجا باطل و زور و وابستگی با حلقه ی حاکم حق است، برخیز مادرمن، خواهر من، ای زن، ای محروم مانند من و همه اقلیت های نژادی دیگر، برخیز احسان و پدرش بتو نیاز دارند و دختر نوجوانت در این دره ای وحشت شکار درندگان خواهد شود.
مادر بلند شو مانند همه مادران این وادی مرگ که به کودکان خود یاد میدهند "اینجا اگرکسی حق و عدالت بخواهد مستحق کشته شدن است".
آقای کرزی، من میدانم ، تو میدانی و همگان میدانند که در نظام و سلطنت تو و حلقه فاشیست حاکمیتت نه گوش شنوا برای شنیدن فریاد حق و عدالت طلبانه وجود دارد و نه چشم بینا برای دیدن صداها و هزارها جرم و جنایت. بلی همگان میدانند که اینجا را تو و همدستانت دوزخ روی زمین محرومان و ستم کشیدگان که قرنهاست از ظلم پدرانت رنج میبرند ساخته اید، همگان باور کرده اند که اینجا، جای حرکت های مدنی نیست، حق را و عدالت را کسی اینجا نشنیده و نشناخته، در فرهنگ اینجا که تو حاکم آن استی مدنیت و دموکراسی وشفافیت و حقوق بشر و عدالت اجتماعی و امثال اینها حرف مفت است.
آقای کرزی خان، می خواهم به شما بگویم دفتر ایام ورق خواهد خورد و بخت از نظام خان تباران و از سلطنت یون منشان برگشته خواهد شد ، آبروی این اقتدار قومی به یغما خواهد رفت و طشت رسوائیس از بام تاریخ خواهد افتاد. کشف عورت خواهد شد. خدا هم از شما رو گردان شده و ستاریت خود را باز خواهد گرفت.
آن دلیری ها که در کنج خلوت و در پرده تزویر می کردید و می کنید فاش خواهد شد. آه جگرسوختگان و جان باختگان و دهان دوختگان کارگر خواهد افتاد و دامان و گریبان شما را خوهد سوخت. خائفم که بگویم باب توبه هم به روی شما بسته خواهد شد. شریعت هم از شما شفاعت نخواهد کرد که مشروعیت از شما گریخته است. جامعه امروز از این پس دیگر آن جامعه سکوت و مرده نیست.
پيامها
14 اكتبر 2011, 07:50, توسط ذکی سراج :
ابرو ریزی برای حکومت کرزی از این زیاد تر و یا بهتر نخواهد شد . زنی که برای احترام به انتخابی مردمش تا سرحد مرگ پیش رفت و در این لحظه معلوم نیست در چه حالی است توسط قوای امنیتی که سی آی ای و عساکر ناتو و پنتاگون در راس و پشتیبانی ان میباشد اختطاف گردیده است . ایا این حرکت سی آی ای که در عقب همه چیز را در افغانستان مد نظر دارد یک حرکت مذبوحانه برای حفظ شرافت از دست رفته امریکا در منطقه تلقی گردد و یا توجیه این حرکت مذبوحانه را بر پستی و حقارت حکومتی باید رقم زد که یک عده جاهل و بی سواد و قاچاقچی تریاک و هیروین دنیا که به سرپرستی سی آی ای این همه جنایات را پیش میبرند , نمود . یعنی دولتی که دامنه ان از پنتاگون و فصر سفید تا محل بود باشی کرزی هموار است از یک زن افغان در وحشت افتاده بودند و نتوانستند با مخ د ماغ های سیاسی که دارند جواب مثبت به این نماینده مردم افغانستان بدهند . تا چه وقت شما میخواهید اشخاصی را که برای وطن فروشی تنخواه میدهید برای شما نماینده شورای ملی افغانستان باشد . ایا واقعاء ما افغانها به این اندازه بی سواد هستیم که نماینده گان ما یک عده قاتلین و جنایت کاران و وطن فروشان جنگ های سی ساله همسایگان ما باشند . ایا محله و شهری که افراد ان یک زن را به نمایندهگی خود در شورای مل افغانستان منتخب نموده بودند باید خاموش بنشینند و یا اگر برای انتقام از جای خود بجنبند طعمه بمب های طیاره های بی پنجا و دو امریکا به امر و خواهش کرزی خواهند شد . و یا دولت همه افرادی که سیمین بارکزی را انتخاب نموده بودند تهه تیغ خواهد نمود برای خوشی امریکا . لعنت است بر افغانیت ما که اگر نتوانیم طالب و امریکا را از افغانستان بیرون نیاندازیم . سلام و حرمت فروان به سیمین بارکزی و خانواده محترم او .
14 اكتبر 2011, 12:16, توسط آرش
یگانه کار خوب پولیس کابل (با وجود فساد و مافیایی بودنش) برچیدن خیمه سیمین بارکزی است. این زنان شهرت طلب و خودخواه تنها و تنها بخاطر قدرت و منافع شخصی خود به چنین نمایشات مضحک و جاه طلبانه دست می زنند. اگر بارکزی خانم در فکر درد مردم اش است باید بخاطر تجاوز به دختران و زنان ما و بخاطر غارت و چپاول کشور ما دست به اعتصاب غذا تا پای مرگ می زد تا مردم او را تا ابد گرامی می داشتند و از وی قهرمان می ساختند. اما افسوس که این زنان و شماری از زنان انجویی و "منصب دار" دیگر تنها و تنها بخاطر پس نماندن از سفره تقسیم قدرت به چنین مسخره بازی ها دست می زنند. این زنان جاه طلب با وجود اشغال کشور و برپایی انتخابات نمایشی و فرمایشی فکر می کنند که گویا واقعا انتخابات در کار بوده است و رای شان ناحق تلف شده است. این زنان و بخصوص "منصب دار" ها و "انجو" دار ها و "حقوق بشری" ها باید بدانند که کشور در اشغال است و نتایج انتخابات چنان خواهد بود که باداران و نوکران دست اول باداران می خواهند. تو خانم باید از همه اولتر بخاطر آزادی کشورت و ریشه کن کردن فساد، تجاوز به هزاران زن و دختر، غارت دارایی کشورت، برچیدن تخم و گند بنیادگرایی و اخوانی گری و طالبان و غیره و غیره اعتصاب کنی نه بخاطر یک کرسی بی ارزش در "طویله ای ملت".
14 اكتبر 2011, 13:11, توسط فاطمه هزاره
برادر آرش سلام
با دقت بیشتر روی نکات که نویسنده مطلب برجسته ساخته است اعتصاب خانم بارکزی خیلی اهمیت ندارد اما چیزیکه بیشتر روی آن تاکید و تمرکز صورت گرفته روند اسبتدادی و روش ضد ارزشی است که حاکمیت علی رغم ادعاهایش زیر نظر مستقیم مدعیانی حقوق بشر و جامعه جهانی بویژه امریکا که از این مقولات ابزارهای استعمار و اشغال خویش را فراهم کرده و میکند، قابل تامل میباشد.
خانم بارکزی شاید ویا حتما به گفته شما برای منافع شخصی و کرسی خودش دست به این کار زده است ولی حرکت وی یک حرکت مدنی و ستودنیست یعنی هرکس دیگر که بجای خانم بارکزی علیه بی قانونی و معاملات نامقدس خلاف قانون دست به چنین اقدامی بزند باید حمایت شود تا از این پس دیگر ما شاهد رکود و سکوت ذلت بار جامعه خود در برابر بی عدالتی ها و غلدوری های حاکمان نباشیم.
شما بهتر میدانید که قانون اساسی به هیچ فردی اجازه نمیدهد که بعد از اعلام نهایی نتایج انتخابات تغییری بر نتایج آن وضع کند که در اینجا تخلف صریع از قانون صورت گرفته است و از طرف دیگر ما در کنار خانم بارکزی حتی اگر درست هم نیست بایستیم تا فرهنگ سکوت و مرده منشی جامعه نقطه ای پایان بگیرد.
همانطوریکه شما برادر عزیزم تذکر دادید که کشور در حال اشغال به سر میبرد، فرموده شما کاملا درست است ولی این اقدامات کوچک را نیز باید برای یک حرکت و خیزش عمومی احاد مردم کشور برای آزاد سازی از غول استعمار و اشغالگران نمونه بگیریم و این فرهنگ سرکشی علیه مزدوران بیگانه را تعمیم و ترویج بدهیم.
14 اكتبر 2011, 20:55, توسط آرش
با شما موافق هستم که باید به چنین حرکات و اعتراضات مدنی دست زد، اما مسئله اینست که بر سر چی و بخاطر کدام هدف و مرام. بخاطر مسئله شخصی و جاه طلبی هرگز نه. مگر در افغانستان ما هزاران مشکل اساسی مدنی و غیر مدنی نداریم. چرا بارکزی ها و امثالهم بخاطر تامین واقعی حقوق و جایگاه زن در جامعه دست به اعتصاب نمی زنند؟ چرا این خانم ها و همچنان مردان "مفسر" و "آگاه امور سیاسی" و غیره که در طلوع و غیره گلو پاره می کنند بخاطر آزادی مردم و خیانت و جنایت دولت پوشالی کرزی با تمام زاد و بود اش اعتراض نمی کنند؟ چرا بخاطر تعصبات شدید قومی در ارکان دولت و حق تلفی اعتراض صورت نمی گیرد؟ آیا در افغانستان درد مند ما مسئله کم است که بارزی خانم بخاظر یک کرسی بی مقدار و حق "امریکایی" و "پوشالی" اش دست به اعتصاب غذا می زند؟ این انتخابات و کرسی هایش همه "پوشالی" و نمایشی اند و باید بخاطر کرسی های واقعی و میهنی به مبارزه و اعتصاب دست زد.
15 اكتبر 2011, 05:37
بارکزی جان بخاطر مادیات معاش بوجی گکی فلو چلو موتر ........................ اعتصاب کرده بیچاره نو به سر کنج رسیده بود که !!!!!!!!!!!!!!!!!
خدا شاید است که با دینش شرم انسان می اید چونکه برای مردم , برای یتیم وبیچاره... مبادرت به این کار نکرده تا بلند اوازه شود..
17 اكتبر 2011, 15:08, توسط فاطمه هزاره
اول سلام میکنم که قدری تادیب شوید
بعد خیلی برایت متاسف که در حق شما بی انصافی شده است، خب به هر صورت در جهت اکتسابی اش سعی کن !!!
14 اكتبر 2011, 09:06
امید است که باخواندن این مقاله قومپرستان بلاخره متوجه شده باشند، که حکام قدرت طلب و ظالم برای تداوم قدرت هیچ تفاوتی بین قوم خود و قوم بیگانه قایل نیستند و هر کس را ولو فرزند و برادر خود را قربانی خواسته های خود میکند.
فلهذا این یک جفای بزرگ خواهد بود اگر به خاطر چند تا ظالم تمام قوم اورا محکوم کنیم. تا هنوز دیر نشده، لطفاّ تغیر فکری کنید. تمام اقوام افغانستان باهم برابر و برادر اند و همه دریک کشتی نشسته ایم که در خطر غرق شدن قرار گرفته.
14 اكتبر 2011, 10:51, توسط پرویز بهمن
اصلا آقایان معنوی ومارشال فهیم باید بدانند که کرزی میخواهد چتلی خودرا بالای آنها پاک کند، کرزی از ابتدای پیروزی پرتقلب خویش بحیث رییس جمهور نام نهاد هرګز خواستار یک پارلمان قوی واپویسون مشروع ومدنی دربرابر خویش نبود ونیست
روی همین علت کرزی آغاز ګر این باز ی است وآقایان فهیم ومعنوی دستمال های که چتلی ها ومرداری های کرزی را بخود جذب میکنند بشمار می آیند.
اګر معنوی واقعا انسان با وجدان وباعزت می بود باید از همان ابتدای که به مردم وعده داده بود که ابطال انتخابات پارلمان خیال است ومحال است وجنون باید کوچکترین عمل خلاف قانون انتخابات پارلمانی را ولو ازطرف محکمه ای فرمایشی کرزی نمی پذیرفت وزیر بار نمی رفت
ولی دیدیم که معنوی خودش را باخت وغیر مستقیم به دیګران فهماند که وی زیر فشار رییس جمهور وادار شده است که نه تن را ازجمع شصت ودوتن دیګر برخلاف فبیصله ای اولی اش وارد پارلمان سازد، حالا که نه نفر ازطرف معنوی تصدیق دریافت کرده اند باقی آن وکلای شاکی چرا باید وارد پارلمان نشوند؟
اینجا مسوول درجه یک معنوی است. معنوی باید از اول اکت وادای مستقبل بودن را نمیکرد واګر کرده بود باید رسما به میدیا میګفت که من زیر فشار رییس جمهور قرار دارم تا آنوقت مردم با کرزی طرف میشدند. بهرترتیب حالا این اعتصاب خانم سیمین هم بی معنی است
خانمی سیمین بخاطر خودش اعتصاب را براه انداخته است ، اګر معنوی به خواسته ای سمیین جواب مثبت بګوید فردا خانم دیګری دست به اقدام مشابه میزند آنوقت اعتصاب به یک وسیله ای غیر مشروع برای تحمیل خواستهای شخصی مردم تبدیل میشود که درین جا سفسطه سرایی های آقای فیروز ابودذر جا ندارد
با همه حال هرقدر درګرداب خبیثه ای انتخابات بپیچیم به همان اندازه در کارهای غیر قانونی غرق میشویم
امروز مردم افغانستان نه ازحکومت کرزی دل خوش دارند ونه هم از پارلمان وی
افغانستان به جز تجزیه راه حل منطقی دیګری پیش رو ندارد
برای پشتونها ایجاد یک کشور مستقبل پشتونستان یا افغانستان متشکل از ولایات جنوبی افغانستان وایالت پشتونخواه پاکستان وپلوچستان یک امر لازمی وحیاتی شمرده میشود
14 اكتبر 2011, 14:07, توسط عبیدالله
در صورت تجزیه افغانستان، هموطنان هزاره ما بازندگان اصلی این بازی خواهند بود. به این دلایل:
اول، موقیعت جغرافیائی مناطق هزاره نشین را مشاهده کنید.
مناطق هزاره نشین در صورت تجزیه بین شمال و جنوب محاصره خواهد ماند. برای رفت و آمد، و برای واردات مواد قابل ضرورت شان باید یا به شمال و یا به جنوب پول ترانزیت گمرکی بپردازند.
دوم، مناطق مرکزی کشور آنقدر از غنایم طبیعی مانند زمین های قابل کشت و معادن برخوردار نیست. ازین لحاظ باشندگان این منطقه باید تمام مواد مورد نیاز خود را یا از شمال یا از جنوب خریداری کنند. این وابستگی اقتصادی میتوان به حیث ابزار فشار های سیاسی بالای قوم هزاره سوء استفاده قرار گیرد.
سوم، اگر تصور کنید که در صورت تجزیه مناطق مرکزی به شمال تعلق میگیرد و از همه حقوق سیاسی با مردم شمال برابر خواهند بود، جزء یک خیال باطل چیزی دیگری نیست. جنگ های تنظیمی این ادعا را ثابت کرد، که اقوام افغانستان دوستان و همپیمانان طبیعی همدیگر نیستند،. در صورت تجزیه افغانستان، باز هم همین قوم هزاره در بین دو سنگ آسیا بین شمال و جنوب آرد خواهد شد.
چهارم : تجزیه افغانستان باعث کوچ های اجباری تمام اقوام افغانستان و ازهمپاشیدن فامیل هایکه اعضای آن از اقوام مختلف تشکیل شده است، خواهد گردید. فاجعه ای که ازین لحاظ نصیب مردم بیچاره ما خواهد شد، شاید نظیر آنرا در تاریخ افغانستان ندیده باشید.
و بلاخره، بعد از تجزیه همین آش و همین کاسه خواهد بود. بدین معنی که همین جنگسالاران، زورگویان و مافیای مواد مخدر در رأس دولت های تجزیه شده قرار خواهند گرفت و همین بی عدالتی ها ادامه خواهند داشت.
14 اكتبر 2011, 14:53
عبدالله جان!
ده فکر مردم هزاره نباش هر چه قسمت بود همان خواهد شد، فقط دعا کن که به زودی تجزیه شود. شما وظیفه حسن غمکش را ضرور نیست انجام بدهید.
14 اكتبر 2011, 15:40
عبیدالله خانه
در پکر ما هزاره ها نباش - ممکن تجزیه به دوتقسیم صورت گیرد که هزاره -تاجیک و ازبیک به یک دولت متحد تشکیل شود -و اگر چنین هم نباشد - ترانزیت ویا دادن گمرگی را همه کشور ها به همسایگان خویش می پردازند ما هزاره ها نیز میپردازیم -اما کار و زحمت برای خود خواهیم کشید و ثمره انرا خود خواهیمم چشید نه مفت خواران منفعت طلب و زور گوی زیربار خارجی امروزه.
14 اكتبر 2011, 16:05
اگر وحشیهای پشتون نباشد هزاره ازبک و تاجیک زندگی مفیدی در کنار هم خواهند داشت.
14 اكتبر 2011, 22:26, توسط ولی
وایی چی لر شی یا بر شی په یوه غین ور برابر شی۰
در این روزها با خاینین اګر حرف از کچالو هم بزنی در اخیر طرف بحث تجزیه میروند۰ و بسیار ناجوانمردانه مشکل بین اقوامرا علت تجزیهُ افغانستان میشمارند۰
ایشان خوب میدانند که مردم باایشان حسابی دارند و یګانه راه ممکن(؟) فرار ازین حساب برایشان تجزیهُ افغانستان است اما کور خوانده اند۰ خاینین اګر وافعاُ دنبال را نجات خود میګردند باید توبه بکشند و کفاره بدهند۰
15 اكتبر 2011, 13:17, توسط مصطفی ناظمی
جناب بهمن در تعجبم از منطق ارزش ستیز و یک بعدی شما!! این آقای معنوی، آقای کرزی و قهیم کدام خر اند که خودشان را فراتر از قانون و حقوق شهروندان میدانند و تو عالی جناب کی استی که پیش داوری از اقدام بعدی کسی دگه میکنید؟
حتی اگر پیش داوری ناشیانه ای شما درست هم باشد باز هم به خطا رفته اید بدین معنا که هیج کسی حق ندارد بعد از اعلام نهائی نتایج انتخابات به نتایج آن دست ببرد و از سوی دگر اعتراض و اعتصاب حق هر فرد جامعه است و شما باید بدانید که اعتصاب چه زمانی صورت میگیرد؟
درست زمانیکه انسان مدنی و معترض صلح آمیز چاره ای دیگری ندارد و باید فراموش نکنیم وقت روی یک موضوع قضاوت میکنید باید پس منظرها و پیش شرط های یک رخداد را خوب دقت کنید بعد به صدا درآمده حرف کسی دیگری را سفسطه بخوانید همدردی نویسنده با خانم بارکزی نیست با اقدام مدنی و حقوقی اوست و نکوهش کرزی تباران انحصارگر.
و ها یک چیز دیگر را هم جهت اصلاح منطق و طرز دید جناب عالی به عرض برسانم که در طول تاریخ ظلم و جلادگرهای که صورت گرفته و حقوق احاد مردم پامال شده از همین جا برخاسته که اگر چنین کنیم باز چنان میشود یا به عبارت دیگر اگر حق فلان را رعایت کنیم مجبوریم که حق فلانی را نیز احترام کنم.
15 اكتبر 2011, 14:49, توسط پرویز بهمن
آقای مصطفی کاظمی!
من کسی هستم که از اساس به مشروعیت ریاست جمهوری کرزی باور ندارم. درصورتیکه ریس جمهور از بستر تقلب به قدرت رسیده باشد بدون شک معاونان وی نیز نزدم مشروعیت ندارند. انتخابات بارلمانی درصورت اول من باشما موافق بودم که بعداز اعلان نتایج انتخابات توسط کمیسون انتخابات طبق قانون انتخابات بارلمانی هیچ مرجع قدرت ابطال یا دست درازی به غرض تغیر نتایج انتخابات را نمی داشت.
نزدمن مارشال فهیم ومحترم معنوی از بعد دیګری مشروعیت دارند، آن مشروعیت عبارت از تعلق شان به جبهه ای مقاومت ضد طالبان . توقع این بود که آقای معنوی برسخن اول خویش که وعده داده بود که زیر بار رفتن وی بخاطر تغیر نتایج انتخابات خیال است ومحال است وجنون وحتی زیر بار محکمه ای فرمایشی نرفت باید وباید به قول وقرار خویش تادم مرګ باید پای بند می ماند که نماند.
حالا نزدمن واشخاص بیطرف این پارلمان جمع وکلای رد شده وقبول شده از اساس مشروعیت ندارد، زیرا کمیسون انتخابات برخلاف آنهمه لاف وپتاق دیروزی اش حد اقل در سهل انګاری خویش اعتراف کرده است، بعدازین اعتراف حالا هرکس میتواند دعوای حق بجانب بودن بکند، آنانیکه رد صلاحیت شده اند، نیزحق دارند که اعتصاب غذایی را مانند خانم سمین براه اندازند وجبرا توسط آقای معنوی وارد پارلمان شوند. هم وکلای مقابل آنها نیز حق دارند که اعتصاب غذایی کنند وبرای بدست آوردن کرسی پارلمان آقای معنوی را زیر فشار قرار دهند.
شاعری ګفته است:
خشت اول را ګر نهد معمار کج
تاثریا میرود دیوار کج
بناء نزد من نه اعتصاب خانم سیمین مشروعیت دارد ونه هم از مخالفان خانم سیمین. اینکه شما همه را درجمله ای خر ها حساب کرده اید مربوط به اخلاق خانواده ګی شما میشود، اما برداشت من این است که امروز قانون واستفاده ازمواد قانون اساسی وقانون انتخابات مثل پیراهن عثمان برای تمام طرف های درګیر یک وسیله ای ابزاری شده است. بناء هیچ چیز در افغانستان مشروع نیست
ګیرم که خانم سیمنن را وارد بارلمان سازند، تکلیف آن وکلای دیګر چه میشود؟
آنها نیز ادعای مشابه دارند که در نتایج انتخابات آنها دستکاری شده است. بناء نزدمن اعتصاب غذای خانم سیمین همان قدر نامشروع وغیر عقلانی است که ادعای مخالفان وی
ازنظرمن چنانچه درپیام قبلی ام اظهار نمودم کرزی وحامیان منطقوی اش چون پاکستان عمدا وقصدا این بازی را راه اندازی کردند تا یک پارلمان پرسشګر ومشروع که اعمال دولت کرزی را نظارت کند وازعملکرد قوای اجراییه پرسش بعمل بیاورد بوجود نیاید.
حالا تقریبا عمر ریاست جمهوری کرزی با این ګ.... بازیها رو به اختتام است، حالا کرزی درپی یافتن یک جانشین مناسب است تا مانند خودش این مردار بازیهای خاینانه وطالب پرورشانه وپشتون محور را هم در داخل وهم درخارج مثل وی ادامه دهد. به نظر من خانم سیمین وامثال خانم سیمین باید بفکر حل اساسی مشکل افغانستان باشند واعتصاب غذایی را نه بخاطر داخل شدن درهمچو پارلمان پراز تقلب بلکه بخاطر مجبور ساختن کرزی به استعفا ومحاکمه کرزی به جرم خیانت ملی وسازش با طالبان باید راه اندازی کند درین صورت من از اعتصاب خانم سمیین حمایت میکنم. درغیر آن این اعتصاب غذایی به اندازه یک (پوله) هم اهمیت ندارد
با احترام
پرویز بهمن
15 اكتبر 2011, 15:31, توسط پرویز بهمن
آقای ولی!
شما حساب چه را از ما میخواهید، حساب فروختن پشاور را توسط جد بزرګ تان سلطان احمد طلایی به سردار پنجاب؟
حساب واګذاری خاکهای تانرا به انګلیس توسط امیر عبدالرحمن خان؟
حساب معاهده ای ګندمک توسط امیر محمد یعقوب خان؟
حساب درخواست حفیظ الله امین وتره کی از شوروی ؟
حساب دختر فروشی ملا عمر به اسامه بن لادن؟
بالاخره کدام حساب را از کیها مطالبه دارید؟
حساب همبستر شدن پنجابیها بالای زنان پشتون وبوجود آمدن نسل جدید (پاک /پښتانه) درپشاور وسوات ومنګوره وکویته؟
مګر غیر ازتجزیه وایجاد یک حکومت لوی افغانستان پشتونی که سراحدات آن معلوم باشد دیګر کدام راه حل منطقی را شما هم برای خودتان وهم برای دیګران مفید میدانید منتظر جواب شما میباشم
15 اكتبر 2011, 16:16, توسط خوار پښتون
بهمن صاحبه!
کوښښ کوم په څو لنډو جملو کی خپل نظر تاسو ته وړاندی کړم،
ځه پوه او مشر هغه چا ته وایم چه د خپل خلکو او خاوری ته خدمت وکړی لکه د احمدشاه مسعود کابل یی وران کړ، پښتانه یی وژل د روس، فرانسه ، انګلیس ٠٠٠ اوحتی دپنجاب اجنت شو خو مګر پنجشیر یی اباد کړ، جنګ یی فقط دپښتنو سیمو ته انتقاکړ، پښتو دویمه ژبه ده او نن دپښتون بادچا (کرځی) په سلطنت کی پښتانه د ټولو څخه ډیر ووژل کیږی اوتمام و لومړنی حقوقو (ښونځی،کوراو حتی ډوډۍ )څخه محروم دی٠
مګر نه پوهیږم چه یو تعداد پښتانه ولی بت پرسته شوی؟، په نننی پاکستان کی پښتو ته د محلی ژبی ارزش هم چا ندی ورکړی ، حتی ښونه په پښتو ژبه نشته د پښتنو په سیمو کی،ښه پښتون مشر پښتون هغه دی چه ښه انګریزی خبری کوی نه پښتو!٠ کردان وګوری په کم تر کمه پنځو هیوادونو ویشل شوی خو مګر د ازادی او خپلواکی غږ یی ګرده نری اوری او پښتون؟
زه خوار یم ځکه چه ژبه لرم مګر حق د خبرو نلرم په پاړسی،پنجابی یا انګریزی غږیږم، زه هیواد لرم مګر خاوند یی پنچشیری،پنجابۍ او یاهم انګریزی دی٠
زه ښونځی لرم مګر په پښتو نده٠ ځما په انډ چه دا ټول ددی تش پنامه مشرانو له برکته ده لکه کرځی،احدی، محمودخان،اسپندیار او نور٠ دمیرویس هوتک او احمدشاه بابا پلرونه بادشاهان نه ول مګر نن دهر پښتون ویاړ او افتخار دی د شاه شجاه پلار شاه ؤ مګر هغه پخپله څه؟ ٠٠٠ مونږ پښتنو ته انقلاب پکار دی لومړی دځانه سره چه نه شخصیتونو پسی بلکی د ایدیولژی(پښتو،پښتونوالی،دپښتنوهیواد٠٠٠)پسی ولاړ٠
خدای دوکړی چه دیوبل په درد پوه او درملنه شو٠
په درناوی، خوار پښتون
15 اكتبر 2011, 17:56, توسط ناظمیان
تقدیم به ولی
با تمام احترام که به انسانیت و اقوام این سرزمین دارم خدمت کسانیکه به سنت و فرهنگ حاکم بر جامعه پشتون افتخار میکنند مینویسم. من تعجب میکنم شما بر چه افتخار میکنید؟ در گام نخست از شما خواهش میکنم دوباره همین مقاله را بخوانید و روی هر نکته ای آن یک مکس منطقی و منصفانه بکنید که آیا نویسنده از حقیقی ترین و شرم آورترین مسائل که در تاریخ گذشته تا امروز که در حال انجام شدن است درست اشاره کرده است یا نه؟
البته بعد از مطالعه دقیق به نتیجه خواهید رسید که تمام بدبختی و فجایع که در ریشه در تاریخ پلید و مملو از ظلم و ستم و استبداد و قوم گرائی و قبیله سالاری دارد در وجود همین فرهنگ و حاکمان و امیران و شاه هان پشتون که شما افتخار میکنید، تفسیر می شود.
فکر نمیکنید که همین بزرگترین شرم و ننگ است کشوری را که شما ادعای مالکیت شخصی آن را دارید در طول تاریخش برای یک روز هم آزاد و با عزت نبوده است، میخواهم بگویم که به شکل از اشکال وابسته و مزدور بیگانگان بوده است البته این حقیقت را زمانی میتوانید بفهمید که تاریخ از قول مورخین رسمی و حکومتی امیران و شاه هانتان مطالعه نکنید و از منابع آزاد بین المللی به آن میرسید.
در جهان هر ملت و هر کشور که تحت استعمار بیگانه بوده یکبار انقلاب کردند و آزاد و با عزت باقی ماندند ولی افغانستان یا واضح تر بگویم امیرستان پشتونها هر بار که یک بیگانه آمده است بعد از به اسارت کشیدن این مردم یک حرکت مردمی صورت گرفته باز یک شاه معامله گر و جلاد پشتون امده کشور را به یک قدرت دیگر فروخته است که خوشبختانه این دیار زی زادگان هنوز بعداز 90 سال باز هم شوهران انگلیسی خویش را میزبانی و خدمت میکند.
به نظر من در وجود برادران پشتون ما هرگز حس آزاد زیستن و با عزت زندگی کردن تولد نشده است و همواره تاریخ را بخوانید و پرده های تعصب و عشق کور پشتون گرائی را از چشم تا بردارید و خود را از زنجیرهای تبعیض آزاد سازید خواهید دریافت که شما در داخل کشور هرگز اقوام دیگر را در کنار تان نخواستید و برادری و برابری با آنها را شرم و عار دانستید ولی غلامی و خاک فروشی را افتخار.
در حقیقت میتوان گفت پشتون یعنی ضد ارزش، ضد انسانیت، ضد ترقی و پیشرفت، ضد صلح و ثبات، ضد حقوق
، ضد احترام به حقوق و عزت دیگران، ضد همگرائی، ضد آزادی و آزاد اندیشی، ضد حقوق زن نه حقوق بشری و نه حقوق قرآنی و بالاخره یک موجود وحشت ناک که فلفسه ای وجودی اش را خشونت، انتحار، بمگذاری، آدم کشی، قتل عام، نسل کشی، دشمنی، شورش و فتنه و خیلی از خیانت و جنایت های دیگر، تشکیل میدهد.
15 اكتبر 2011, 21:36, توسط ولی
بهمن بچیم بنده خودترا مستقیم مخاطب نکرده بودم۰ اما اینکه خاًین استید و خود را میشناسید جای خوشی است امید ساُیر خاینین هم از شما یاد بگیرند و خود را در کوچهُ حسن چپ نزنند یا خود را چوپ نگیرند۰
بنده را اگر درست شناخته باشید حیوانشناس و چلو شناس استم. بعد از خواندن نوشته ات بالای انسان بودنت مشکوک شدم و کچ کچ صدا زدم. دیدم که پیش آمدی و به ثبوت رساندی که نویسنده نه بلکه سگ استی۰ خیر ناراحت نباش کلانهای قومت هم بد تر از تو عفیده و جفیده اند مثل پدرامخان و بگیر و نمانت.
15 اكتبر 2011, 21:38, توسط ولی
ناظمیان صاحب کمی سرد بخو. مه چی میگوم دنبوریم چی میگه؟
16 اكتبر 2011, 08:49, توسط ناظمیان
یکبار دیگر هم بخوانید به حقیقت میرسیند !!!!!!
در حقیقت میتوان گفت پشتون یعنی ضد ارزش، ضد انسانیت، ضد ترقی و پیشرفت، ضد صلح و ثبات، ضد حقوق
، ضد احترام به حقوق و عزت دیگران، ضد همگرائی، ضد آزادی و آزاد اندیشی، ضد حقوق زن نه حقوق بشری و نه حقوق قرآنی و بالاخره یک موجود وحشت ناک که فلفسه ای وجودی اش را خشونت، انتحار، بمگذاری، آدم کشی، قتل عام، نسل کشی، دشمنی، شورش و فتنه و خیلی از خیانت و جنایت های دیگر، تشکیل میدهد.
آفرین در واقع چیزهایکه نوشته کردی تائید غیر مستقیم اوصاف بالا نسبت به شما است. درست است که در نبود منطق آدم جز این چه میتواند بنویسد من به شما حق میدهم که همین طور از خود دفاع کنید چون جز این دیگر راه برای دفاع از خود ندارید.
16 اكتبر 2011, 12:47, توسط پرویز بهمن
محترم ولی سلام برشما!
یاد دوستان نازنینی چون: خان دوست داشتنی، مزاری بزرګوار، بابک روشنضمیر ارجمند ودیګر دوستانیکه درسایت کابل پرس? با شما وهم فکران تان به تبادل پیامها پرداخته اند بخیر باد!
عرض من حضور شما این است که من کوشش میکنم به قول محترم بابک روشنضمیر که خشم برمن مستولی نګردد وتابع احساسات نګردم ، بلکه برعکس من باید برخشم مستولی ګردم وخشم من زیر کنترول خودم باشد. درین راستا جنابعالی هردشنام وتوهینی که برمن روا میدارید صرف، اخلاق وتربیه ای فامیلی خودتان را نزد خواننده ګان به نمایش میګذارید.
اصولا بحثها وګفتمانهای سیاسی وتاریخی باید کوشش شود تا ازبکارګیری کلمات رکیک نسبت به مخاطب خالی باشد تا بتوان به یک نتیجه ای منطقی ومعقول دست یافت.
من شخصا معتقد به این هستم که برتری جویی پشتونها درین منطقه مطابق فرموده محترم ناظمیان عامل بحران درین منطقه است لطفا اګر شما نظر غیر ازین دارید میتوانید آنرا بدون توسل به کلمات زشت وتوهین آمیز بیان دارید، زیرا شما درحقیقت طوری که عرض کردم خودتان را توهین می کنید نه مرا پس ضروت به توهین کردن خودتان نزد خواننده ها چی است؟
بااحترام
پرویز بهمن
16 اكتبر 2011, 21:39, توسط ولی
چی ډب نه وی ادب نه وی۰
تا نباشد چوب تر فرمان نبرد ګاو و خر۰
شیرین زبانان شیطان ضمیر. ادیبان لچک منش. نطاقان ماهر ولی بی منطق و استادان گپ مفت دیگر شناخته شده اند و بحث باایشان بی معنی است. بهتر است خود شان با خود حرف بزنند و اگر خداوند به حال شان رحم کرد و کمی عاقلتر شدند سر در گریبان کنند و ببینند که اصلاً کی استند۰
17 اكتبر 2011, 00:32
سلام به همه !!
من حضور دارم , اما کم و خاموشانه چونکه کمی مصروفیت زیاد و روزگار نامساعد....!!!
هر گز از مقابله با لشکر چور چپاول و دهشت وحشت اوغان نوکر صف سرباز نخواهم زد !!!تا اخرین نفس !!
خان
17 اكتبر 2011, 08:23, توسط ولی
خان بچیم اگر در اخیر پیامت ( از طرف پایًین) علاوه میکردی پیامت منطقی میبود.
17 اكتبر 2011, 14:55, توسط برویز بهمن
محترم ولی!
اینکه ما شیرین کلام هستیم باید باشیم زیر فرهنګ پربار ما به ما حکم میکند که هنګام ارایه نظریات به جانب مقابل با منطق وبدون توسل به دشنام وناسزا ګویی بامخالفان خویش برخورد کنیم، ګیرم که شما ما بیچاره ها را همه درجمله ګاوها وخرها حساب کردید اما پرسش من ازشما این است که چوب تر شما انسانهای بافرهنګ کجا تشریف دارد تا مارا مطیع وفرمان بردار سازد؟ آیا کابل پرس? جای تبادل معلومات واطلاعات میان انسانهای با منطق وبا فراست است یا اینکه خدا ناخواسته بیغوله یا طویله ای پښتونها که هرقبیله ، قبیله ای دیګر را چوب میزند، دشنام میزند، قتل عام میکند بی آبرو میسازد؟
17 اكتبر 2011, 18:23, توسط ولی
بنظرم جواب خاًینین داده شده و بار بار حاجت نیست.
14 اكتبر 2011, 15:50, توسط لا لا زرنك بياز خور
ما خو ازين بز كشى خسته شده ايم.راستى خيانت درجه اول را كرزى كرد كه نتيجه انتخابات را نبزيرفت و بفكر خيانت و قانون شكنى برامد.بعدا معنوى صاحب ديد كه او بايد الا وبلا را به كردن خود بكيرد تا ابروى رييس جمهور بجا شود.جام زهر را نوشيد اين عواقب جام زهر است.كاشكى كرزى اين مردى را ميكرد و ميكفت برادران معزرت ميخواهم اشتباه شد و انانيكه اين مشوره غلط را داده بودند,افشا ميكرد و زده ميكشيد.اين كار بهتر ميبود.ولى امروز اين بز بازى را سيمين جان بايد نميكرد.او كمترين راى را برده.
14 اكتبر 2011, 17:19, توسط ذکی سراج :
از حرفهای اشخاصی بالا معلوم میشود که تا حال همه منحیث اقلیت های افغانستان خود را قبل از بدبختی و مشکلی سیمین بارکزی و زنان افغانستان پیش میکنند و در صدد هستند که قابل قبول دیگران واقع گردند . از این نتیجه گیری میشود که برای افغانستان هیچ کسی کاری کردنی نیست و به پیش بردن افغانستان همه قوم و قبیله خود را تک تک میخواهند پیش ببرند . این نه تنها بدبختی افرین است بلکه شما را از دید روشن باز میدارد و حتی تاریخ ثابت ساخته است که چنین اشخاصی برای پیش برد خود از همسایه گانی مغرض نیز کمک گرفته باعت قتل و جنایات سیاسی بر علیه قوم خود خواهند گردید . این زن کدام زنی نامی و مشهوری در مبارزات سی ساله افغانستان نیست و نه در کدام فعالیت سیاسی کدام جنرال و یا رهبری بوده است . این زن نماینده یک عده دست و پا شکسته و فقیر و غریب و بی یار و مدد گار است که به خاطر دفاع و احترام به رای و حق ان غربا و فقرای که چشم شان فقط به این زن بود که کاری از قبیل داکتر و دوا و مکتب و کار و باری برای شان توسط حکومت کابل مهیا سازد , نماید . اگر این زن کدام پشتی بانی مانند کدام وزیری و یا حزب مانند حکمتیار و یا طالبان و یا دستی مانند ان جی او در پشتش میبود حتماء به وعده و عید کرزی برای چوکی های بالای وزارت و ریاست جوابی مثبت میداد . این زن تنها به مقابل کرزی و حکومت سی آی ای او برای دفاع از یکعده بی چاره و فقیر ایستاده است و از کسی کمکی نیز امید نداشت و ندارد . بعضی دوستان گفته اند که وقتی خواهران و مادران انها تجاوز میشدند چرا از انها سیمین یادی نمیکرد . شما میتوانید نام ان خواهران و مادران تان را در ( راوه ) بنویسید و منتظر باشید که راوه عملی انتحاری را برای شما انجام دهد و یا شما که به دین اسلام پای بند هستید چرا به مسجدی نمیروید و به اخوندی از جنایاتی برادران اسلامی تان شکایت نمیکنید . من از این زن دفاع نمیکنم و نه از این عمل وی قدر مینمایم . مسله افغانستان از این گونه تظاهرات و اعتصبات غذایی و راه پیمایی ها سالها قبل گذشته بود و است و مردم نیز قدرت و توان اسلحه بدست گرفتن و جنگیدن به مقابل عسکر با قدرتی امریکا و طالبان مسلح شده توسط ملاه های اسلامی و دینی پاکستان را ندارند . اگر ما امید خود را به برادران هزاره بسته کنیم کخه مانند زمان امیر عبدالرحمن خان شاید با چهار هزار مردی چنگی وارد میدان گردند و از عسکری امریکا کله منار ها خواهند ساخت , در استباه محض خواهید بود از این طرف هزاره داخل کابل شد و از طرف دیگر اسماعیل خان امیر اسلامی هرات پیش قر اول عسکر فرقه 78 امام زمان ایرانی که در مشهد با سه صد هزار عسکر خود خوابیده اند خواهد گشت . شاید بعضی ها امید به شورای نظار بسته اند که کاملاء منف است . نظاری ها مانند سنگ بفه خود را گاهی در مقابل پشتون در داخل پشتی سنگی خود میکنند و گاهی که میخواهند به مقابل کرزی و سی آی ای حرفی بزنند فوراء یکی شان را وزیر و یا معین و یا دست یار کرزی میسازند , اصلاء نظاری ها چنان موقع پرست شده اتند بعد ار رسیدن بوی پول تریاک از جنوب که نگو و نپرس . هر لحظه امیدوارند که کرزی استخوانی برای شان بیاندازد و در این حالت امید و نا امیدی نظاری ها خود را برای خالی نبودن از مفکوره همیشه دشمن پشتونیت اعلام نموده اند و اکثر مغز های پوک شان طراحی تجزیه افغانستان را میکنند . بالاخره باید و شاید مردم افغانستان اعم از طبقه و قشر نان وای , قصاب , مستری , داکتر , انجنیر , خیاط , دهقان , چوپان , کالرگر , کهنه زری کو و همه وهمه حتی دزدان و کیسه بران و باید و شاید به نفس نفیس خود از این کشور را به زور سوته ازاد سازند مانند قبل و در این معرکه مردم افغانستان تنها و تنها خواهد بود حتی خدا از بالا نظاره خواهد دید و مانند فروشنده دوره گردی دوازه های دوزخ و بهشت را باز گذاشته تا از شهیدان را ازادی افغانستان بی شرمانه استقبال کند .
14 اكتبر 2011, 20:44, توسط لا لا زرنك بياز خور
اقاى سراج نظارى ها نظارها عرعرعرعر.تمام نوشته ات مانند عرعرع خر است .
14 اكتبر 2011, 21:47, توسط میرزا قلم بیگ
چند روزی خواهد گذشت، محترمه بارکزی با جمیع فامیل و متعلقین در یکی از کشور های متمدن و دموکرات! به حیث پناهنده پذیرفته و مانند محترمه بانو ملالی جویا ار نعمت تنخواه سوسیال برخود دار خواهند شد. و روی سیاهی نصیب آنهای خواهد شد که میخواهند از این مسئله باز هم در جهت نفاق و شقاق مردم بی خبر از همه دسایس بهره برداری نمایند.
15 اكتبر 2011, 16:35, توسط صمد و حید
با عرض سلام و ادب خدمت همه:
از بس ما درکشور خود آدم های جعلی، نوع شخصیت سیاسی جعلی، ژورنالیست جعلی، داکتر جعلی، مارشال و صاحب منصب جعلی ... و حتی رئیس جمهور جعلی فراوان دیدیم. اگر یک نیم شخصیت های حقیقی را هم مشاهده کنیم نمیتوانیم باور کنیم. که از آن جمله خانم ملالی جویا است. این تنها " میرزا قلم بیک " نیست که خانم جویا پناهنده و در یکی کشور ها سوسیال خور میداند. حتی آقای نبیل مسکینیار که با تمام دنیا از طریق تلویزیون خود در ارتباط است. و تماس تلفونی خانم جویا را از افغانستان نیز تصدیق میدارد ولی با آنهم باورش نمی آید که جویا در افغانستان باشد. می گویند "فکر هر کس به قدر همت اوست" . مسکین یار که با یک پتکه نجیب کابلی به خود و طرز فکر خود تهمت بست، چگونه می تواند باور کند که در کشوری که نجیب کابلی ها تمام ارگان های دولتی را در اختیار دارند خانمی مانند جویا بتواند در افغانستان زندگی کند. اما خلاف برداشت میرزا قلم بیک ها و مسکین یار ها... جویا به اتکا به مردم خود در افغانستان زندگی دارد.
14 اكتبر 2011, 23:12, توسط جمیل
آخرین تلفن سیمین بارکزی
لطفا این ویدیو را در کابل پرس? بزنید
http://www.youtube.com/watch?v...
15 اكتبر 2011, 01:11, توسط جمیل
BBC English About Simin Barakzai
Great Shame on Karza
i
http://www.bbc.co.uk/news/worl...
15 اكتبر 2011, 07:05, توسط مهتاب پرویزی از هرات
سلام به همه
گرچه من شخصاً از اعتصاب خانم بارکزی هیچ ستایشی نمیکنم و این اقدام ایشان را یک اقدام شخصی برای مقاصد شخصی میدانم ولی توانائی که نویسنده محترم به خرج داده است و با سوژه سازی بسیار زیرکانه توانسته است که ماهیت و فرهنگ دیرینه حکومت داری انحصار طلبانه را برحسته سازد.
من فکر میکنم نویسنده محترم نیز خیلی دلچسپی زیاد به اعتصاب خانم بارکزی نداشته ولی با استفاده از آن روی مقولات که تمرکز کرده و خطاب به کرزی و معامله گران اطرافش سنت همیشگی انحصار قدرت را پیش کشیده است خیلی برایم جالب و دلچسپ واقع شد.
از آقای ابوذر میخواهم که بیشتر بنویسند چون یک روند خاصی را در قلم ایشان مطالعه کردم برای روشنی و وضاحت مسائل چنین قلمی نیاز است درحالیکه برخی از نویسنده های محترم مسائل را با راز و رمز مطرح میکنند که خیلی آدم ها را از جایش تکان نمیدهد.
با تشکر از آقای فیروز ابوذر
15 اكتبر 2011, 07:54, توسط عبیدالله
این دو مصرع آخری دو شعر معروف تقدیم به کسانیکه برایم پیام گذاشته اند:
تو کز مهنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی
سعدی
دشمن دانا بلندت ميكند
بر زمينت ميزند نادان دوست
(؟)
18 اكتبر 2011, 11:30, توسط نادر
افرادِ مانند ولی، کاظمیان، بهمن وغیره دو روی یک سکه اند. هر کدام شان به نوع خود قومگراه و مملو از تبعیض نژادی و قومی اند.
خداوند از شر همه ای اینها مردم افغانستان را نجات دهد.
18 اكتبر 2011, 12:44
نادر جان وت ابوت یو ؟؟؟