بچه بازی! این کردار نامشروع و رسم خجالت آور از کجا آمده؟
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
مشاهدۀ این ویدیوی ننگین و شرم آور را خیلی دیدنی و ضروری میدانم برای هر فرد باشرافت و انساندوست!
فکر میکردم کشور ما در همۀ کردارهای نامشروع شهرت جهانی را کسب کرده باشد تا اینکه با ویدیونامۀ بچه بازی منتشر شده از رسانۀ فرنت لاین سرخوردم و بصورت غیرمنتظرۀ شوکه شده و با آنکه این ویدئو را به تنهایی مشاهده مینمودم، عرق خجالت از سر تا پاهایم سرازیر شد و تا اکنون نیز اثرش باقیمانده و تن و روان مرا زجر میدهد و در آتش شرمساری میسوزاند.
خواستم از هموطنانم بپرسم که این چه رسمی است و از کجا آمده است؟
آیا قیودات اجتماعی انسانرا به چنین یک عمل دور از شرافت و دور از اخلاق انسانی میکشاند؟
چنین رسمی را هرگز نمیتوان کلچر و یا فرهنگ عنوان نمود، چرا که این عمل غیر انسانی است و با شرافت و درس انسانیت کاملاً در تضاد میباشد و عاملینش باید شناسائی شده و بدست قانونِ، اگر موجود باشد، سپره شوند و به جزای اعمال شان برسند.
نجات هر کودک فتاده در چنین حال از چنگ این گونه وحشیان، نه تنها وظیفۀ دولت بوده بلکه هر افغان با شهامت باید جلو چنین رذالت و نامردانگی را با جدیت تمام بگیرد.
پيامها
5 می 2010, 17:12, توسط الف
خوانندگان محترم کابل پرس? میتوانند برای مشاهدۀ کامل این راپورتاژ به این لینک مراجع نمایند!
http://www.pbs.org/wgbh/pages/...
5 جون 2010, 08:07, توسط hbibulla
az ain ja ha amda
http://www.youtube.com/watch?v...
http://www.youtube.com/watch?v...
2 جولای 2010, 07:20, توسط Fahim
نگاهی به قرآن و یا تازینامه بیندازید و مشاهده کنید که غلمان بازی (بچه بازی) در جنت وعده داده شده است.
غلمان جمع غلام است (غلامها)
حبیب الله تازی زاده، حالا چه میگوئید؟ آیا توجیهی دارید؟
سوره الانسان آیه 19
و يطوف عليهم ولدان مخلدون اذا رايتهم حسبتهم لؤلؤا منثورا (19)
و بر گرد آنان پسرانى جاودانى مىگردند چون آنها را ببينى گويى كه مرواريدهايى پراكندهاند (19)
...................................................................... ....................
همچنان سوره الواقعه آیات 17 و 18
يطوف عليهم ولدان مخلدون (17) باكواب و اباريق و كاس من معين (18)
بر گردشان پسرانى جاودان [به خدمت] مىگردند (17) با جامها و آبريزها و پياله[ها]يى از باده ناب روان (18)
6 نوامبر 2010, 09:53, توسط farid
سلام
انسان بودن افتخار است نه مسلمان بودن . و اوغا ن مترادف است با جهل بیخردی انتحاری کشتن انسان حلال کردن و غیره وغیره
به همین ارتباط میخواهم یک فکاهی بگویم
میگند یک روز ملا بالای منبر وعظ میکرد که ای مردم زنا و لواطت نکنید زیرا که خداوند به کسانیکه از این عمل اجتناب کننند در جنت فردوس هفتاد حور وغلا م وعده داده
.یکی از حاظرین که دست به زیر تنبان داشت فریاد زد ملا صاحب زن خود را بده به من و
هفتاد حور غلام من در جنت از تو
19 جون 2011, 19:20, توسط رادمان
تفسیر به رای نکنید. دین اسلام شدیدترین مجازات را برای این کار قرار داده است.
8 می 2010, 19:24, توسط ادم خان
داسی دی چه دی لوط پیغمبر نه مخ کی دی هلکانو سره لوبوول را ازاد او شریعه سر مطابق وه ؛ خو را لوط علیه اسلام و علیکم را دی خدای نه را وغوشت چه دا کار را بند کی . زکه چه سوک خزه ته را گوری هم نه .
17 می 2010, 04:50, توسط hbibulla
اين آيات در سورهي توبه است و خداوند متعال در آخر سوره همان دو آيهاي را كه اندكي قبل ذكر كردم، آورده است، منظورم آيهي « و السابقون الاولون من المهاجرين و الانصار…» و آيهي :« و ممن حولكم من الاعراب منافقون …».[73] ميباشد.
و چند آيهي بعد ميفرمايد: « لقد تاب الله علي النبي و المهاجرين و الأنصار الذين في ساعة الُعسرة من بعد ما كاد يزيغ قلوب فريق منهم ثم تاب عليهم إنه بهم رئوف رحيم »[74]
« خداوند بر پيامبر و مهاجران و انصاري كه به هنگام تنگ دستي بعد از آن كه نزديك بود دل هاي گروهي از آنان از كف برود، رحمت آورد. سپس از آنان درگذشت، بي گمان او نسبت به آنان رؤوفِمهربان است».
آري خداوند مهاجرين را ستوده كه خدا و رسولش رانصرت ميكنند. و به اين خاطر خلود و جاودانه ماندن در بهشت را حاصل كردند، سپس خداوند در جايي ديگر پس از ذكر مهاجرين و انصار ميفرمايد: «والذين جاء و امن بعدهم يقولون ربنا اغفر لنا و لإخواننا الذين سبقون بالايمان ولا تجعل في قلوبنا غلاً للذين آمنو ا ربنا انك رووف الرحيم»[75]
« و آنان كه پس از اينان آمدند ميگويند: پروردگارا، ما را و آن برادرانمان را در ايمان آوردن از ما پيشي گرفتند، بيامرز و در دلهاي ما هيچ كينهاي در حق كساني كه ايمان آوردهاند، قرار مده، پروردگارا تويي كه بخشندهي مهرباني»
آري ، اين است حقيقتي كه قرآن با آياتي كاملاً واضح و آشكار بيانش كرده و فقط از مسلمان اين را ميطلبد كه به ان تدبر كند و بر آن عمل نمايد
اللهم اهدنا للحق و وفقنا إليه و لا تجعل في قلوبنا غلاً للذين آمنو ربنا انك رئوف رحيم.
2 جولای 2010, 06:41, توسط Fahim
حبیب الله تازی زاده
نوکر اعراب، اینجا هم که ویروس پاشی میکنی، خجالت نمیکشی که اینجا هم وایرس اسلامی پخش میکنی؟
دوستان عزیز، حبیب الله نوکر اعراب و است و ایشان یک ملای خودفروخته بیش نیست.
بچه بازی یا همان غلمان بازی، (غلمان یعنی بچه های 12 تا 14 ساله) در قرآن به مومنین وعده داده شده، خوب معلوم است که خیلی از انسانها نسیه دوست ندارند و میخواهند نقدش را داشته باشند، یعنی در این دنیا غلمان باشی کنند و طاقت صبر کردن تا جنت را ندارند.
این کلیپ بچه بازی در مسجد را تماشا کنید و به ریش حبیب الله تازی زاده خنده کنید
http://iranianuk.com/article.p...
8 می 2010, 19:26, توسط ادم خان
رشتیا خو دا دی چه دا کار ( مکروح دی ) بلکل حرام نه دی ؛ خو بیا هم دی کوم مولا نا صاحب نه را پوشتنه و به وکی بیا هلک سره راد واده کولای شی . مننه
17 می 2010, 04:48, توسط hbibulla
صحابه رضيالله عنهم كساني را كه از اين غزوهي عظيم (تبوك) تخلف كرده بودند، شناختند، زيرا گفتهاند هيچ كس از اين غزوه تخلف نكرده مگر منافقان و يا كساني كه معذور بودهاند، مانند زنان و ناتوانان و امثال آنها…
خداوند حال آنان را كه مسجد ضرار را ساختند هم بيان فرموده است، ميفرمايد:« والذين اتخذوا مسجداً ضراراً و كفراً و تفريقاً بين المؤمنين و إرصاداً لمن حارب الله و رسوله من قبل و ليحلفَنَّ إن أردنا إلا الحسني والله يشهد إنهم لكاذبون ».[66]
« و كساني هستند كه براي زيان رساندن و كفر و تفرقه افكندن بين مؤمنان و كمينگاه ساختن براي كسي كه پيش از اين با خداوند و رسولش جنگ كرده است، مسجدي ساختهاند و سوگند ميخورندكه جز نيكي مرادي نداشتهايم و خداوند گواهي ميدهد كه آنان دروغگو هستند».
هم مسجد ضرار معروف است و هم آنهايي كه آن مسجدرا ساختند...
هر كس صفات منافقان را بخواند، ميداند كه آنها واقعاً از صحابه رضيالله عنهم متمايزند و امكان ندارد باصحابه رضيالله عنهم اشتباه گرفته شوند، خداوند ميفرمايد:« إن المنافقين يخادعون الله و هو خادعهم و اذا قاموا إلي الصلاة قاموا كسالي يرآءون الناس و لا يذكرون الله إلا قليلاً مذبذبين بين ذلك لا إلي هؤلاء و لا البي هؤلاء و من يضلل الله فلن تجدله سبيلاً »[67]
« بي شك منافقان با خداوند نيرنگ ميورزند و او خداوند هم پاسخ نيرنگشان تدبير ميكند و چون به نماز برميخيزند، سست و بي حال به نماز ميايستند، جلوه فروشي ميكنند و خداوند را جز اندكي ياد نميكنند، بين اين و آن كفر و ايمان سرگشتهاند، نه به سوي اينانند و نه به سوي آنان، و هر كس را خداوند بيراه بگذارد براي او هيچ راهي نيابي».
اين وصف و وصفي را كه خداوند براي اصحاب حضرت پيامبر صلياللهعليه وسلم بيان فرموده با هم مقايسه كن، ميفرمايد:« أشداءعلي الكفار رحماء بينهم تراهم رُكعاً سجداً يبتغون فظلاً من الله و رضواناً سيماهم في وجوههم من أثرالسجود ذلك مثلهم في التوراة » [68]
« بر كافران سخت گير و در ميان خود مهربانند آنان را در حال سجود و ركوع ميبيني كه از خداوند فضل و خشنودي ميجويند، نشانه ( رستگاري ) آنان از اثر سجده در چهرههايشان پيداست، اين وصف آنان در تورات است.»
چه خوب است كه وصفي را امام علي رضيالله عنه از صحابه رضيالله عنهم بيان فرمود، دوباره بخواني، آنجا كه فرمود: « من اصحاب محمد صليالله عليه وسلم را ديده ام، اما هيچ كدام از شما را مانند آنان نميبينم …..
سپس در وصفي كه خداوند متعال از منافقان بيان فرموده تأمل كن «ولا يذكرون الله الا قليلا»[69]
« خداوند را جز اندكي ياد نميكنند» و فراموش نكن كه قرآن بزرگترين ذكر است و از طريق صحابه رضيالله عنهم متواتراً براي ما نقل شده، از طريق صحابهاي همچون: عمر بن الخطاب، عثمان بن عفان، علي بن ابي طالب، عبدالله ابن مسعود، اُبي بن كعب و زيد ابن ثابت، آنگاه فرق ميان صحابه و منافقان را كاملاً درك ميكني، چرا چنين نباشد و حال آنكه قرآن بزرگترين و برترين ذكر است..
اگر در اين ناقلان قرآن طعن كنيم، در قرآن و تواتر آن نيز طعن ميشود، بلكه تمام دين زير سؤال ميرود، و با فهم اين مطلب پي ميبريم كه چرا خداوند ما را به پيروي از مهاجرين و انصار دستور دادهاست، زيرا دين از طريق آنان نقل شده است.
ميتواني حال منافقان را كه در رفتن به جهاد عقب گرد و تأخير ميكردند و فقط افراد اندكي از آنان به قصد شايعه پراكني و يا جمع كردن مال غنيمت به جهاد ميرفتند، با صفت مهاجرين كه خدا و رسولش را ياري ميكنند مقايسه كني، خداوند در وصف آنان ميفرمايد« و ينصرون الله و رسوله »[70]
نقطهاي ديگر نيز كه فرق ميان آنان را آشكار ميسازد، اين است كه خداوند هنگام ذكر مهاجرين ميفرمايد« للفقراء المهاجرين الذين اُخرجو من ديارهم و اموالهم يبتغون فظلاً من الله و رضواناً و ينصرون الله و رسوله » [71]
«آن في خاص بينوايان هجرت كردهاي است كه از خانههايشان و اموالشان رانده شده اند، از خدا فضل و خشنودي ميجويند و خدا ورسولش را ياري ميدهند»
پس يكي از صفات آنان اين است كه خدا و رسولش را ياري ميكنند و اين نصرت در غزوه بدر، احد، خندق، تبوك و فتوحات ديگر دوران صحابه رضيالله عنهم، آشكارا تحقق يافت.
اما منافقان به ندرت در جهاد، همراه با رسولالله صلي الله عليه وسلم حاضر ميشدند همان گونه كه خداوند ميفرمايد« و لو ارادوا الخروج لأعدواله عدةً و لكن كره الله انبعاثهم فثبطهم و قيل اقعدوا مع القاعدين لو خرجوا فيكم ما زادو كم إلا خبالا و لأوضعوا خلالكم يبغونكم الفتنة و فيكم سماعون لهم والله عليم بالظالمين…»[72]
« واگر آهنگ بيرون آمدن داشتند حتماً براي آن ساز و برگي فراهم ميديدند ولي خداوند روي كرد آنان براي رهسپار شدن به جهاد را خوش نداشت، پس آنان را از حركت باز داشت و گفته شد به خانه نشينان در خانه بنشينيد، اگر همراه با شما بيرون ميآمدند در حق شما جز فساد نميافزودند و فتنه جويان در حق شما به ميان صفوف تان ميتاختند و در ميان شما جاسوساني دارند خداوند به حال ستمكاران داناست»
9 می 2010, 18:50, توسط ادم خان
الف !
من تازه دانستم که این موضوع را تو نوشته کردی ؛ توبه به اتو مسایل دست میزنی که همه اش سیم برق لچ واری است .
10 می 2010, 00:42, توسط الف
با سلام خدمت محترم آدم خان؛
مسأله اگر تنها لواطت باشد شاید جهانیان آنقدر شوکه نشوند، چونکه در هر اجتماعی چنین غرایض جنسی غیر عادی و نامطلوب به شکل و گونۀ موجود بوده و ادامه خواهد داشت.
اینکه در وطن ما و بدین گونه، با زندگی اطفال بچه ها بازی میشود و آنهم از طرف اشخاصیکه دَم از اسلام میزنند و با فخرفروشی تمام از جهاد شان با کفار و روسها بر رُخ مردم میکشند، این چنین یک عمل نابخشودنی بوده و سزاوار اشد مجازات میباشند.
10 می 2010, 08:59, توسط ادم خان
در اسلام با پسر و دختر نه ساله و در اطرف حدود سن بلوغت اجازه دست یازی و حتی گذاشتن ران را در بین رانی پسر و دختر صغیر اجازه داده است والی جناب محسنی که تقریباء مشتهد هستند و سنی از ایشان گذشته است با دختر نه ساله ازدواج نمیکردند .
17 می 2010, 04:40, توسط hbibulla
نگاهي به آياتي كه در باره منافقان نازل شده است
قبلاً گفتيم كه صحابه گروهي ديگر غير از منافقان هستند بنابراين ستايشي كه در قرآن براي صحابه آمده و اعلام خداوند به اين كه آنان را تزكيه نموده، در هيچ صورتي شامل منافقان نميشود…
قبلاً اين آيه را ذكر كردم كه خداوند متعال ميفرمايد:« و السابقون الاولون من المهاجرين و الأنصار و الذين التّبعوهم بإحسان رضي الله عنهم و رضو عنهم و أعدّلهم جنات تجري تحتها الأنهار خالدين فيها ابداً» و در آيهي بعدي ميفرمايد:« و ممن حولكم من الاعراب منافقون و من اهل المدينه مردوا علي النفاق »[57]
آيا كساني كه به آنان مژده داده شده كه تا ابد در بهشت ميماند با كساني كه خداوند فرموده دوبار عذاب خواهند شد، برابرند؟!!.
با بيان آياتي كه دربارهي منافقان نازل شده، صفاتي كه آنان را از صحابه رضيالله عنهم متمايز ميكند آشكار ميشود، و مجالي براي متصف كردن منافقان به صفات صحابه رضيالله عنهم باقي نميماند؛ زيرا هر گروهي از آنان صفات و ويژگيهاي مشخص دارند كه آنان را از يكديگر تفكيك ميكند.
خداوند در سورهي توبه چند جا از منافقان سخن گفته و فرق ميان منافقان و صحابه رضيالله عنه را بيان فرموده است، مثلاً ميفرمايد:« انما السبيل علي الذين يستأذنونك و هم أغنياء رضوا بأن يكونوا مع الخوالف و طبع الله علي قلوبهم فهم لا يعلمون. يعتذرون اليكم اذا رجعتم إليهم قل لا تعتذروا لن نؤمن لكم قد نبأنا الله من اخباركم ».[58]
« سرزنش بر آنان است كه با آن كه توانگرند از تو اجازة ماندنميطلبند، خشنود شدند به آن كه با زنان خانه نشين همراه باشند. بر دلهايشان مهر نهاده شد پس آنان نميدانند، چون به سوي آنان باز آييد، نزد شما عذر ميخواهند، بگو: عذر نخواهيد هرگز سخن شما را باور نميداريم به راستي كه خداوند ما را از برخي خبرهايتان آگاه نموده است».
ببين كه چگونه از حضرت پيامبر صليالله عليه وسلم و صحابه رضيالله عنهم هنگامي كه از غزوه تبوك برگشتند، معذرت خواهي كردند تعداد صحابه به تقريباً 30000 نفر بود، بنابراين صحابه و منافقان با هم فرق داشتند.
خداوند دروغ بودن ادعاي منافقان را اين گونه بيان ميفرمايد:« و يحلفون بالله إنهم لمنكم و ما هم منكم و لكنهم قوم يفرقون ».[59]
« به خدا سوگند ميخورند كه آنان از زمره شما هستند، ولي آنان از شما نيستند بلكه آنان گروهياند كه ميترسند».
ببين كه چگونه منافقان براي صحابه رضيالله عنهم سوگند ميخورند كه از آنانند، اما خداوند در پي آن خبر ميدهد كه منافقان از صحابه رضيالله عنهم نيستند، سبحانالله چگونه مسلماني ميتواند جرأت كند و اصحاب رسول الله صليالله عليه وسلم را به نفاق متهم كند، در صورتي كه خداوند متعال از صحابه رضيالله عنهم دفاع نموده و منافقاني را كه خود را جزو صحابه رضيالله عنهم اعلام كردند، رد كرده است!!.
علامت كلي منافقان اين است كه براي جهاد نميروند، به اين خاطر اجازه ميخواهند كه در خانه بمانند، همان گونه كه خداوند ميفرمايد:« إنما يستأذنك الذين لا يؤمنون بالله و اليوم الآخر وارتابت قلوبهم فهم في ريبهم يترددون و لو ارادو الخروج لأعدواله عدةً و لكن كره الله انبعاثهم فثبطهم و قيل اقعدوا مع القاعدين ».[60]
« فقط آنان از تو اجازه ميخواهند كه به خداوند و روز قيامت ايمان نميآورند و دلهايشان شك آورده است پس آنان در شك خود سرگردان ميشوند و اگر به راستي آهنگ بيرون آمدن داشتند حتماً براي آن ساز و برگي فراهم ميديدند ولي خداوند رويكرد آنان براي رهسپار شدن به جهاد را خوش نداشت پس آنان را از حركت باز داشت و گفته شد: با خانه نشيناندر خانه بنشينيد».
و برخي از منافقان بيم وقوع در فتنه را دستآويز خود قرار ميدهند، خداوند ميفرمايد:« و منهم من يقول ائذن لي ولا تفتنّي ألا في الفتنة سقطوا و إن جهنم لمحيطه بالكافرين…».[61]
« و كسي از آنان هست كه ميگويد: به من اجازه ده و مرا به فتنه مينداز. بدانكه در فتنه افتادهاند و به راستي كه جهنم فراگير كافران است».
17 می 2010, 04:45, توسط hbibulla
البته امكان دارد كه تعداد انگشت شماري از منافقان به قصد شايعه پراكني و يا مال غنيمت و… همراه با صحابه رضيالله عنه براي جنگ بيرون بروند، لذا ميبينيم كه خداوند اين تعداد اندك منافقان را كه با حضرت پيامبر صليالله عليه وسلم بيرون رفتند، و از اصحاب رضيالله عنهم عيبجويي كردند، از ياد نبرده، بلكه آنان را رسوا كرده و آنچه را كه در دل داشتند برملا ساخته است، آنگاه كه صحابه رضيالله عنهم را مسخره كردند و گفتند: ما هرگز مردماني شكم گندهتر، دروغوتر و بزدلتر از اينها نديدهايم، بلا فاصله خداوند اين آيهها را در بارهي آنان نازل فرمود:« يحذر المنافقون ان تُنزل عليهم سورة تنبئهم بما في قلوبهم قل استهزئوا إن الله مُخرج ما تحذرون ولئن سألتهم ليقولن إنما كنا نخوض و نعلب قل أبا لله و آياته و رسوله كنتم تستهزئون لا تعتذروا قد كفرتم بعد ايمانكم إن نعف عن طائفة منكم نعذب طائفةً بانهم كانو مجرمين »[62]
« منافقان از آن بيم دارند كه سورهاي در بارة آنان فرود آورده شود كه آنان را به آنچه در دلهايشان است خبر دهد، بگو: ريشخند كنيد، بي گمان خداوند آشكار كنندة چيزي است كه از آن بيم داريد، و اگر از آن بپرسي چه ميگفتند گويند: شوخي و بازي ميكرديم، بگو: آيا به خدا و آيات او ورسولش ريشخند ميكرديد؟ عذر نياوريد به راستي كه پس از ايمانتان كفر پيشه كرديد اگر از گروهي از شما در گذريم گروهي ديگر را به كيفر آنكه گناهكار بودند، عذاب كنيم».
جالب اين كه خداوند متعال سه نفري را كه براي جهاد نرفتند، اما منافق نبودند، نيز ياد آور شده و حساب آنان را از منافقان جدا ساخته و اعلام نموده كه توبهي آنان را پذيرفته است، خداوند در اين باره ميفرمايد:« و علي الثلاثه الذين خلفوا حتي اذا ضاقت عليهم الارض بما رحبت و ضاقت عليهم انفسهم و ظنو أن لا ملجأ من الله إلا اليه ثم تاب عليهم ليتوبوا إن الله هو التواب الرحيم ».[63]
« و بر آن سه كس كه باز پس داشته شدند تا آنكه زمين با همة گستردگياش بر آنان تنگ شد و جانهايشان بر آنان تنگ آمد و دريافتند كه از خداوند جز به سوي او پناهگاهي نيست، آنگاه از آنان در گذشت تا توبه كنند، بي گمان خداوند است كه توبه پذير مهربان است».آن سه نفر مراره بن الربيع و هلال بن أميه و كعب بن مالك بودند.
واقعاًجاي تعجب است كه باوجود اين باز هم افرادي پيدا شوند كه ميگويند: گروهي از برگزيدگان مهاجرين و انصار و سابقين اولين مرتد و منافق شدند و بلكه مدتي طولاني رهبري و قيادت امت را نيز به عهده گرفتند…شما را به خدا چگونه خداوند راز اين تعداد اندك منافقان را كه در لشكر مسلمانان بودند بر ملا ميسازد ولي دربارهي اين افرادي كه بايد امت را از آنان بر حذر داشت - آن گونه كه آنان ميپندارند- سخني به ميان نياورد؟!!.
ربنا لا تزغ قلوبنا بعد اذ هديتنا وهب لنا من لدنك رحمة إنك انت الوهاب…
خداوند خبر داده كه پيامبرش صلياللهعليه وسلم منافقان را نميشناسد، همان گونه كه ميفرمايد:« و ممن حولكم من الاعراب منافقون و من اهل المدينه مردوا علي النفقاق لا تعلمهم نحن تعلمهم سنعذبهم مرتين ثم يُرَ دّون إلي عذاب عظيم »[64]
« برخي از باديه نشيناني كه پيرامون شما هستند و برخي از اهل مدينه منافقند كه بر نفاق خو گرفتهاند تو آنان را نميشناسي، ما آنان را ميشناسيم، دوبار آنها را عذاب خواهيم كرد آن گاه به عذابي بزرگ باز گردانده ميشوند».
سپس خداوند متعال عموم اين منافقان را براي پيامبرش صليالله عليه وسلم بيان و صفاتشان را برايش ذكر فرمود، همان گونه كه ميفرمايد:« و لو نشاء لأريناكهم فلعرفتهم بسيماهم و لتعرفنهم في لحن القول والله يعلم اعمالكم »[65]
« و اگر ميخواستيم آنان را به تو مينمايانديم آن گاه آنان را به سيمايشان ميشناختي، و آنان را در اسلوب سخن گفتن ميشناسي و خداوند اعمالتان را ميداند»
10 می 2010, 06:21, توسط Ali Alizada
اگر محمد آخرین پیغمبر خدا نبود خداوند برای این سرزمین موسی را پس نازل میکرد تا هدایتمان کند .
الف
10 می 2010, 18:48, توسط الف
آیا اشخاص چون محسنی و یا امثال ایشان از جانب خداوند صاحبان امر مقرر شده اند و یا انانیکه برای ایشان از قم، مصر و یا ریاض دیپلوم و یا لقب آیت الله و یا حجت الاسلام را میدهند، چه سند و مدرکی مبنی بر چنین یک امر دینی و اعتقادی دارند که در زندگی معنوی بیشتر از یک و نیم ملیارد مسلمان تصمیم میگیرند، فتوا میدهند و بسا اعمال ناشایسته و غیر قابل قبول عصر معاصر را در تۀ پوشش فتواهای عوام فریبانۀ گویا مذهبی و دینی مجوز میشمارند.
آنچه که دین اسلام برای بشریت در نظر گرفته، نمیتواند چنین گفتار و کردار نامطلوب و قبول ناپذیر باشد.
اسلام واقعی؛ اعمال نیک، گفتار نیک، سخاوت، تقوا، بُرده باری، انسان دوستی و پرهیزگاری و .... میآموزد و برای هر فرد مسلمان امر مینماید تا از اوامر خداوند، رسول و امیر الموئمنینش اطاعت نماید.
حضرت محمد (ص) دیگر در بین مسلمانان نیستند سپس سوال درینجاست که چه شخصیتی میتواند امیر همۀ مسلمانان باشد تا همه از او طبق فرمان خداوند اطاعت نمایند و مطابق عصر و زمان هدایت شوند و دیگر نزاع هم در بین مسلمانان بوجود نیاید؟
10 می 2010, 22:47, توسط ادم خان
الف صاحب !
شما یک شخص مومن هستید , مومن به معنی انسان نه به معنی یک شخصی دینی که اعتقاد به صد ها امیرالمونین که خاصتاء در افغانستان در طی سه دهه گذشته قد علم نموده و برای خوشنودی اسلام و یا مانند خلفای دور چهل سال اول اسلام همه مردم ما را طی تیغ نمودند و خود یا به پاکستان و یا به ایران متواری گشتند . در رساله توضیح المسایل ایت الله خمینی این مسله عشق بازی به طریق لمس نمودن اعضای بدن دختر صغیر و پسری صغیربه طوری ( عارفانه - ویا - صوفیانه ) امده است و اشاره شده است که گناه ندارد و محسنی بعد از زنا نمودن به دختر نا بالغ و بعد از گرفتن رضایت پدر و مادر دختر نابالغ دختر صغیر را به هر نوع که بود راضی ساخته با ازدواج نمود . . . حالا ما محسنی را از بحث میاوریم بیرون میپرسیم از مدهب اهل تشیع که ( صیغه ) یعنی چه و در مذهب اهل تسنن ( هلاله ) یعنی چه . . این طور وطریقه های خنده اور برای بهتر عمل نمودن احکامات الهی ( من در اوردی ) است , ولی وقتی ایت اللهء مانند خمینی و شخصیت اسلامی مانند محسنی برای ارفا خواهشات خود با موجودیت قران قوانین خداوندی را تغیر میدهند و یا ملا عمر امیرالمونین طلبانء مسلمانان افغانستان را ته تیغ مکیند . . یعنی اسلام قدرت و توانایی عملی را برای مردم و در جامعه از دست داده است . و ما باید اصول دین افغانی را جانشین صرف نحو عربی نمایم . الهمه اصل الله و محمد و . . .
17 می 2010, 03:36, توسط hbibulla
صحابه و منافقان در قرآن كريم
آيا مگر كسي انكار ميكند كه همراه با حضرت پيامبر صليالله عليه وسلم در مدينه و در اطراف آن منافقاني وجود داشتهاند؟.
آيا مگر كسي ميتواند انكار كند خداوند متعال در آيات متعددي، صحابه را تعريف و تمجيد كرده است؟.
آيا قرآن اين دو گروه را از همديگر متمايز نموده است؟.
آيا مگر كسي حديث حوض را كه از پيامبر صليالله عليه وسلم ثابت است. و اين كه مردماني از حوض رانده ميشوند، انكار ميكند؟.
اينها همه حقايقي است كه در آن هيچ شك و ترديدي نيست، اما چگونه ميتوان آنها را با هم تطبيق داد؟!!..
چگونه اين و آن را هم جمع كنيم، و آيا صحابهاي كه خداوند آنان را در آيات متعددي ستوده است، همانهايي هستند كه پس از وفات رسولالله صلي عليه وسلم مرتد شدند؟!!.
اينها همه نكاتي است كه بايد به آن تدبر و تأمل نماييم، از خداوند ميخواهيم كه ما را به آنچه ميپسندد و به آن راضي است، توفيق دهد.
آيا قرآن صحابه و منافقان را از همديگر متمايز كرده است؟!.
شايد برخي از مسلمانان از قضيهي مهمي، يعني وجود منافقاني در مدينه در زمان رسول الله صليالله عليه وسلم ناآگاه باشند و از اينجاست كه اين امر را به كلي نفي ميكنند، در صورتي كه قرآن اين مطلب را صراحتاً بيان نموده است، خداوند متعال ميفرمايد:«و ممن حولكم من الأعراب منافقون و من اهل المدينه مَرَدوا علي النفاق»[15].
« برخي از باديه نشييناني كه پيرامون شما هستند و برخي از اهل مدينه منافقند كه بر نفاق خو گرفتهاند»
اما در مكه پديدهاي به نام نفاق اصلاً وجود نداشت.
از طرفي ديگر برخي از مردم آياتي را كه دربارهي صحابه رضيالله عنهم نازل شده و آياتي كه در بارهي منافقان است از هم تشخيص نميدهند، و در فهم آن دچار مشكل ميشوند و ميپرسند: آيا برخي از صحابه منافق بودهاند و يا منافقان كساني ديگرند؟
در پاسخ به اين اشكال بايد گفت كه:
بدون ترديد دربارهي صحابه رضيالله عنهم آيات زيادي نازل شده است همانگونه كه دربارهي منافقان نيز آياتي نازل شده، و اين امر براي كسي كه قرآن را تلاوت كند و به آن تدبر كند، واضح و آشكار است.
بنابراين نه صحابه منافقند و نه منافقان صحابي، و گرنه تمييزي كه قرآن بين آنان قايل شده، هيچ سودي نداشت، پس هنگامي كه قرآن صحابه را ميستايد منافقان مراد نيستندو نيز هنگامي كه منافقان را نكوهش ميكند و آنان را به آتش جهنم و عذاب وعده ميدهد، صحابه مراد نيستند.
دقيقاً همان گونه كه خداوند مؤمنان و كافران و پرهيزگاران و بد كاران را از همديگر متمايز نموده است.
تفاوت ميان صحابه و منافقان در قرآن كريم كاملاً آشكار است و عيناً در همان سورهاي كه مؤمنان را ميستايد، منافقان را نيز مذمت ميكند و اين دليل بر اين است كه آنان دو گروه متفاوت هستند، خداوند ميفرمايد: «و يحلفون بالله إنهم لمنكم و ما هم منكم»[16].
«و به خدا سوگند ميخورند كه آنان از (زمرهي) شما هستند ولي آنان از شما نيستند»
خداوند متعال خبر ميدهد كه منافقان سوگند ميخورند كه آنان نيز از صحابه رضيالله عنهم هستند،و سپس اعلام ميدارد كه آنان از صحابه رضيالله عنهم نيستند.
خداوند متعال ميفرمايد: «و السابقون الاولون من المهاجرين و الأنصار و الذين اتّبعوهم بإحسان رضي الله عنهم و رضوا عنه و أعدّلهم جنات تجري تحتها الأنهار خالدين فيها ابداً ذالك الفوز العظيم و ممن حولكم من الاعراب منافقون و من اهل المدينه مردوا علي النفاق لا تعلمهم نحن نعلمهم سنعذبهم مرتين ثم يُرَ دّون إلي عذاب عظيم »[17].
« و پيشروان نخستين از مهاجران و انصار و كساني كه به نيكوكاري از آنان پيروي كردند، خداوند از آنان خشنود شد و آنان نيز از او خشنود شدند و برايشان باغهايي كه زير آن جويباران روان است آماده ساخت كه در آنجا هميشه جاودانهاند. اين كاميابي بزرگ است. برخي از باديه نشيناني كه پيرامون شما هستند و برخي از اهل مدينه منافقند كه بر نفاق خو گرفتهاند تو آنان را نميشناسي ما آنان را ميشناسيم، دو بار آنان را عذاب خواهيم كرد آنگاه به عذابي بزرگ باز گردانيده ميشوند».
در اين دو آيه خداوند بيان نمود كه او مهاجرين و انصار را به باغهايي وعده داده كه در آن جويهايي روان است و آنان براي هميشه در آن ميمانند، و وعدهي خداوند حق است و هرگز خُلفي در آن صورت نميگيرد و سپس افزود كه در مدينه و اطراف آن منافقاني وجود دارند معناي اين مطلب اين است كه مهاجرين و انصار منافق نيستند و برعكس، ان شاء الله در اين باره بيشتر توضيح خواهيم داد.
بنابراين معلوم گشت كه خداوند در تعدادي از آيات از صحابه و در تعدادي ديگر از منافقان سخن گفته و صفات و ويژگيهاي هر دو گروه را بيان نموده است.
فهرست
روش امامان و اهل بيت همان روش قرآن است
من با برخي از شيعهها كه با آنان زيستهام، در بارهي بعضي آيههاي قرآن، خصوصاً در موضوع صحابه، گفتگوهايي داشتهام…
اما قبل از اين كه برخي از اين گفتگوها را براي شما نقل كنم، ميگويم كه: بدون ترديد روش درست و حق، روش قرآن كريم است و امامان اهل بيت، بر روش قرآن عمل مينمودند..
نبايد فراموش كنيم كه بر امامان اهل بيت رضياللهعنهم بسيار دروغ گفته شده، همان گونه كه بر جدشان، رسول الله صليالله عليهوسلم نيز دروغ گفته شده، و پيروي از اهل بيت به اين معنا نيست كه اين روايات دروغين را بپذيريم، بلكه به اين معنا است كه روايات صحيح را بشناسيم، و آنگاه ميتوانيم از آنان پيروي كنيم…، و هر كس از قرآن و سنت پاكيزهي رسول الله صلياللهعليهوسلم پيروي كند، در واقع به همان راهي رفته است كه امامان اهل بيت رضياللهعنهم رفتهاند؛ زيرا دين كامل گشته و نيازي نيست كه كسي چيزي ديگر به آن بيفزايد…
امام جعفر صادق رحمهالله نيز به همين مطلب اشاره ميكند، آنجا كه ميفرمايد: «از خدا بترسيد و آنچه از ما نقل ميشود و مخالف كلام پروردگارمان و مخالف سنت پيامبرمان صليالله عليه وسلم است،نپذيريد، زيرا هر گاه ما حديثي باز گو ميكنيم، ميگوييم: « خداوند عزوجل ميفرمايد، رسول الله صليالله عليه وسلم فرمودند»[18].
و نيز ميگويد: « هر حديثي كه به ما نسبت داده ميشود نپذيريد، مگر آن كه با قرآن و سنت موافق باشد»[19].
پس امامان اهل بيت توصيه نموداند كه فقط آن دسته از احاديث منسوب به آنان پذيرفته شود كه، با قرآن و سنت رسول الله صليالله عليه و سلم موافق باشد، اما واقعاً شگفت آور است كه برخي برعكس عمل ميكنند و تنها آن آيات و احاديث پيامبر صليالله عليه وسلم را ميپذيرند كه با دروغهاي منسوب به امامان رحمهم الله موافق باشد.
خواننده گرامي: ما نميخواهيم همچون آن مسيحي عمل كنيم؛ و سخناني بي اساس را به امامان اهل بيت نسبت دهيم و سپس مردم را متهم كنيم كه از روش اهل بيت پيروي نميكنند، روشي كه در واقع صد در صد با روش اهل بيت رحمهم الله منافات دارد.
كساني كه ادعاي پيروي از روش اهل بيت را دارند، دهها فرقه هستند و هر فرقهاي خود را بر حق و ديگران را بر باطل ميداند، ميبينيم كه آنان، هر چه دلشان بخواهد به امام علي رضيالله عنه و امام جعفر رحمهالله و ديگران، نسبت ميدهند و سپس از مردم ميخواهند كه از آنان پيروي كنند.
ميگويم: لازم است كه ابتدا روش اهل بيت را صادقانه و بي غرض بشناسيم تا بينش و داوري ما بر اساسي صحيح و استوار باشد.
17 می 2010, 03:52, توسط hbibulla
KHR KHAN
CHRA OQTI K ISLAM SR TO WA AIN RQM MRTTHA RA MIBRD HMATAN OAR KHTA MISHIN
17 می 2010, 04:26, توسط hbibulla
khr khan
bia mrd sho jang kn k amrikaiha wa mrttdahi otni k msl to khoda afghan wa mslman migirn. dr otn chizi nmandn na zn na bcha wo ghira .to kho mrd nisti wa nmishi ps shir mrdhai km jang miknnd braishan gp bad nzn k agr anha nbashnd baz flm tra khoahd didim.
17 می 2010, 07:17, توسط Babur
کتاب نکاح طریقطه التحریر امام حمینی باید مطالعه شود.
17 می 2010, 10:41, توسط ادم خان
سلامونه !
این خمینی در رساله توضیالمسایل زمانی که زنده بود و و مشتهد بود نوشته بود که با ( بچه ) که عمرش در حدود نه سال باشد و پشت لب سبز ننموده باشد باید فقط ( بدنش در حد لذت بردن دست مالی شود ) عیبی ندارد همچنان برای دختر صغیر گفته بود که اگر حتی ( ران مرد در میان ران دختر صغیر قرار گیرد ) ولی شهوت مرد بیرون نیاید , حرام نیست و گناه نمیباشد . یعنی به زبان صیفوی کلکانی که میگفت ( بچه رازی رازی - دور دورش بگردی - ده مابینش ناندازی ) .. این بدعت و فحاشی کلتور افغانی نیست و مانندی که امریکایی ها فحاشی را از لاس انجلس و پدر کلان های بابر کشت و خون و وطن فروشی را از پاکستان برای ما از جمله ( واردات ) جنگی ساخته اند به همین منوال عربها که از ازمنه قدیم به زن اصلاء رغبت نداشتن توسط محمد جاهل که اصلاء نه خواندن و نه نوشتن بلد بود و از دور بت خانه کعبه سرگین های شتر های تجارارن مصر و مداین را صاف میکر د با زور منع از ( بچه بازی ) میشدند ( زور ) یعنی عربهای تازی را از اتش دوزخ میترساندند و برای خوابیدن با خواهر و مادر شان بهشت را به طور تحفه پیش میکردند . اصولاء بهشت و ماحول بهشت مانند یکی از پست ترین فاحشه خانه های است که امروز عربها برای خوش گذرانی هم مانند زمانه عرب های محمدی به تایلند میروند و بیرق لاالله اله الله هو را به دست روسپی های تایلندی میدهند تا انر در میان دیگر مستان از نشه هیروین و شراب های انگلیسی بچرخانند و ثوابی از اسلام محمد و خداوند کمایی نمایند . این همه گوه خوری و گوه بازی . . میخواستم عرض کنم که خلاف کلتور افغانی است و افغان هیچ گاه حاظر نخواهد شد که ببیند که دختر معصوم و لخت مادر زاد او در بهشت موعود لب جوی شراب انتهور با نره خری خوابیده است و به حکم خداوندی خود را ارضا میکند . همچنان ( الطهور شطرال ایمان ) را برای افغانهای که از بدوه پیدایش با اب زلال شسته میشوند و تا اخر عمر از همه اعضای بدن خود نظارت میکنند از ناخن پای تا موی سرشان تمیز است , نگفته اند . . این ایت برای عربهای امده است که در سال دو یا سه بار خود را از مجبوریت میشستند و از بوی بدی بدن زنان عرب مرد های عرب چنان به داد امده بودند که به پسر های نا بالغ روی اورده بودند . در زمان های بعثت عرب ها چنان کثیف و بد بوی دار بودند که پناه بر شیطالرجیم , برای حفظ اخلا ق و کلتور افغانی . . . این دین بدویت و تازی ها و جاهلون و قاتلون را باید به عربستان سعودی برگرداند و به جای ان کلتور افغانی را دین این کشو غیور ساخت .
17 می 2010, 14:18, توسط Babur
احکام نکاح یا ازدواج و زناشویی از رساله امام خمینی-ره
منابع مقاله:
http://www.hawzah.net/Hawzah/A...
18 می 2010, 06:04, توسط hbibulla
KHR KHAN
TO IK KAFFR MRTTD ASTI FQD BGO K AOLAD HRAMI KADAM IHOD ASTI.
18 می 2010, 10:12, توسط ادم خان
حبیب الله !
من اولاد یک افغان هستم و تا دمب و ریشه شما سرگین خور ها و شاش شتر خوران و دلالان عربی را از افغانستان قطع نکنم ارام نخواهم نشست . . لیکن اگر تو میخواهی که مادر و خواهر تو در بهشت موعود با عرب نره خر بخوابد ( این نقد بگیر و دست از ان نسیه بدار ) به افغانستان جوانان بی زن و خانه بسیار هستند , , میگن که چراغی که به خانه بسوزد به مسجد حرام است . . پس بگذار این دنیا را به جای عربها و ملا های پاکستانی افغانهای خودت برای خواهر و مادرت بهشت درست کنن . اولاد ذنای عرب .
18 می 2010, 10:38, توسط ادم خان
به واسطه عقد ازدواج، زن به مرد حلال می شود و آن بر دو قسم است: دائم و غیر دائم. عقد دائم آن است که مدت زناشویی در آن معین نشود، و زنی را که به این قسم عقد می کنند دائمه گویند. و عقد غیر دائم آن است که مدت زناشویی در آن معین شود، مثلا زن را به مدت یک ساعت یا یک روز یا یک ماه یا یک سال یا بیشتر عقد نمایند، و زنی را که به این قسم عقد کنند متعه و صیغه می نامند. بابر ولد :خمینی .
وقتی امام خمینی میخواست بزرگترین فاحشه خانه تهران ( شهر نو ) را در جنوب تهران ببندد , محمد خاتمی که یکی از رهبران جنبش اصلاح طلبی تقریباء بر ضد رژیم بود و اتفاقاء همشری ریس جمهور قبلی ریس جمهور اسرایل ( موشی کتسف ) " یزدی " نیز بود , در محفلی گفته بود که شهر نو و یا این فاحشه خانه را نبدید و گرنه در تمام خیابان های ایران فاحشه خاه های باز خواهد شد . خاتمی بعد از شرکت در کنفرانس سران کشور های G8 که اتفاقاء چوکی او و ریس جمهور اسراییل به خاطر ردیف الف بای انگلیس یکی بعد از دیگری امده بود , , , ناگهان ریس جمهور اسراییل موشی کتسف که یک ایرانی اصیل است و در شهر یزد تولد یافته بود و مدرسه را تا کلاس ششم در یزد خوانده بود به خاتمی به زبان و لهجه شیرین یزدی ها خیر مقدم میگوید , , در وهله اول خاتمی شاک شده بود ولی بعد از این ملاقات اتفاقی و بر گشت موشی کتسف به اسراییل و بر گشت خاتمی به ایران سیاست خارجی ایران و اسراییل به مقابل همدیگر نرم میشود و این باعث ملال خاطر جنگ و فتنه اندوزانی چون خمینی و سازمان موساد گردیده و خاتمی از ریاست جمهوری برخاست میگردد و موشی کتسف توسط پلاننگ بی شرمانه از چوکی ریاست جمهوری برکنار میگردد به هرحال بعد از اینکه خمینی که منبع فساد عالم انسانی است شهر نو را میبندد و صیغه را بی شرمانه که در بین خاتواده محمدی رواج داشت مروج میسازد در بین ایرانیان , و از برکت شریعه اسلام علیء ولی اللهی است که امروز نیم ایران به فاحشه تبدیل گردیده است و نیم دیگر ایرانی به معتادان و از فقر دست به فرختن اعضای بدن خود میزنند .
18 می 2010, 18:37, توسط الف
ارجمندان آدم خان و حبیب الله جان؛
منحیث یک هموطن و همنوع از حضور شما صمیمانه تقاضای عفو و بخشش مینمایم که اگر این مضمون به نشر رسیده ام باعث اختلافات نظر شما شده و زمینۀ رنجش دلهای شما را ببار آورده باشد.
عزیزان؛
با دانش، معرفت و اخلاق انسانیی که دارید لطفاً انرژی و توانایی تانرا در راه حل معضلات ناشی از جهالت و رسوم غیر انسانی چون بچه بازی و امثالش، را که دامنگیر مردم اکثراً بیسواد و بیخبر ما گردیده، بخرچ بدهید.
من مطمئن هستم که هر دو از دانش و تربیت والا و از احساسات واقعی و انسانی برخوردار هستید و دلهای تان برای بهبودی و نجات مردم ستم دیده و مظلوم وطن در سوز است.
پس چه خوب خواهد بود که لیاقت و توانایی خود را یکجا و باهمدیگر در راه آبادی و ترقی کشور ونجاتش از اینگونه کردار های کثیف و تهوع آور نثار نموده و باافتخار بسوی همدیگر از دریچۀ دوستی و صفا نگریسته و الگوی دیگران واقع شویم.
که در غیر از کردار جاهلان چه گِله و چه شِکوه؟
18 می 2010, 23:13, توسط ادم خان
الف صاحب !
شما مطمین باشید که من منحیث یک افغان وظیفه ساختن افغانستان را دارم و درین زمانه قلت یک افغان واقعی من چگونه یک افغان مانند حبیب الله جان را فدای رهبران اسلامی که در قبر ها سال هاست که خفته اند میسازم , . صد رحمت به چنگیز و هلاکو که کشتند و پی کارشان رفتند , ولی رهبران اسلامی هنوز که هنوز است دست از کشتن بر نداشته اند و به نام های مختلفی از مردم ما گور های دسته جمعی و کله منار ها میسازند . در ساختن افغانستان باید مسولیت ها بین تمام افراد این کشور در داخل و خارج افغانستان طوری باید تقسیم گردد که همه اقوام و اقشار این جامعه نظر به کلتور و عنعنات و رسم و رواج ها و عقاید خود سهمی در از بین بردن جنگ و ساختن یک افغانستان مقتدر داشته باشند . وقتی تمام افراد یک جامعه به اندازه کافی تحصیل یافته و با دانش بودند , این بدعت عربی ( بچه بازی ) را هیچ کس خریدار نخواهد بود . شما هیچ وقت معذرت خواهی ننماید .. امر بفرمایید .
19 می 2010, 11:23, توسط hbibulla
khr khan
shmaha ain rqm afgahn astid
http://www.youtube.com/watch?v...
http://www.youtube.com/watch?v...
20 می 2010, 10:09, توسط hbibulla
salam brai hma moslmanan
bradran qzaot knid k shriat islam dr barae tmam jnaiatha wa khsosan bcha bazi chi hkm miknd wa qanonhai digr jhan chi hkm miknd tnha dr qanon islam hkm kshtn anha sadr shda wa bs .hala ksira k islam hkm kstnsh ra dada baid k islam ra bd bbinnd wo balie islam hr gona thmt knt .bkhatr zndagi khod wa az kata hai khod ra tzmin knnd .
20 می 2010, 10:20, توسط hbibulla
khr khan
to bria amrikaih wa uropaiha dadi agr in kar ra nmikrdidi hala joan hai otn hm psht khan at dr nobt nmimodn.
http://www.youtube.com/watch?v....
http://www.youtube.com/watch?v...
3 جولای 2010, 17:09, توسط Fahim
درود و سلام به محترم آدم خان
تشکر از ایکه جواب این حبیب الله تازی زاده را دادین. شما درست گفتین، آنقدر حبیب الله شاش شتر خورده که هزیان میگوید.
زنده باد افغان واقعی
16 جون 2010, 15:59, توسط hbibulla
كسانى كه كافر شدند، براى آنان تفاوت نمىكند كه آنان را (از عذاب الهى) بترسانى يا نترسانى; ايمان نخواهند آورد. (6)
خدا بر دلها و گوشهاى آنان مهر نهاده; و بر چشمهايشان پردهاى افكنده شده; و عذاب بزرگى در انتظار آنهاست. (7)
گروهى از مردم كسانى هستند كه مىگويند: «به خدا و روز رستاخيز ايمان آوردهايم.» در حالى كه ايمان ندارند. (8)
مىخواهند خدا و مؤمنان را فريب دهند; در حالى كه جز خودشان را فريب نمىدهند; (اما) نمىفهمند. (9)
در دلهاى آنان يك نوع بيمارى است; خداوند بر بيمارى آنان افزوده; و به خاطر دروغهايى كه ميگفتند، عذاب دردناكى در انتظار آنهاست. (10)
و هنگامى كه به آنان گفته شود: «در زمين فساد نكنيد» مىگويند: «ما فقط اصلاحكنندهايم سذللّه! (11)
آگاه باشيد! اينها همان مفسدانند; ولى نمىفهمند. (12)
و هنگامى كه به آنان گفته شود: «همانند (ساير) مردم ايمان بياوريد!» مىگويند: «آيا همچون ابلهان ايمان بياوريم؟!» بدانيد اينها همان ابلهانند ولى نمىدانند! (13)
و هنگامى كه افراد باايمان را ملاقات مىكنند، و مىگويند: «ما ايمان آوردهايم!» (ولى) هنگامى كه با شيطانهاى خود خلوت مىكنند، مىگويند: «ما با شمائيم! ما فقط (آنها را) مسخره مىكنيم!» (14)
خداوند آنان را استهزا مىكند; و آنها را در طغيانشان نگه مىدارد، تا سرگردان شوند. (15)
آنان كسانى هستند كه «هدايت» را به «گمراهى» فروختهاند; و (اين) تجارت آنها سودى نداده; و هدايت نيافتهاند. (16)
آنان ( منافقان) همانند كسى هستند كه آتشى افروخته (تا در بيابان تاريك، راه خود را پيدا كند)، ولى هنگامى كه آتش اطراف او را روشن ساخت، خداوند (طوفانى مىفرستد و) آن را خاموش مىكند; و در تاريكيهاى وحشتناكى كه چشم كار نمىكند، آنها را رها مىسازد. (17)
آنها كران، گنگها و كورانند; لذا (از راه خطا) بازنمىگردند! (18)
2 جولای 2010, 06:43, توسط Fahim
حبیب الله تازی زاده
نوکر اعراب، اینجا هم که ویروس پاشی میکنی، خجالت نمیکشی که اینجا هم وایرس اسلامی پخش میکنی؟
دوستان عزیز، حبیب الله نوکر اعراب است و ایشان یک ملای خود فروخته بیش نیست.
بچه بازی یا همان غلمان بازی، (غلمان یعنی بچه های 12 تا 14 ساله) در قرآن به مومنین وعده داده شده، خوب معلوم است که خیلی از انسانها نسیه دوست ندارند و میخواهند که نقدش را در این دنیا داشته باشند، یعنی در این دنیا غلمان بازی کنند و طاقت صبر کردن تا جنت را ندارند.
این کلیپ بچه بازی در مسجد را تماشا کنید و به ریش حبیب الله تازی زاده خنده کنید
http://iranianuk.com/article.p...
2 جولای 2010, 07:13, توسط Fahim
نگاهی به قرآن و یا تازینامه بیندازید و مشاهده کنید که غلمان بازی (بچه بازی) در جنت وعده داده شده است.
غلمان جمع غلام است (غلامها)
حبیب الله تازی زاده، حالا چه میگوئید؟ آیا توجیهی دارید؟
سوره الانسان آیه 19
و يطوف عليهم ولدان مخلدون اذا رايتهم حسبتهم لؤلؤا منثورا (19)
و بر گرد آنان پسرانى جاودانى مىگردند چون آنها را ببينى گويى كه مرواريدهايى پراكندهاند (19)
..........................................................................................
همچنان سوره الواقعه آیات 17 و 18
يطوف عليهم ولدان مخلدون (17) باكواب و اباريق و كاس من معين (18)
بر گردشان پسرانى جاودان [به خدمت] مىگردند (17) با جامها و آبريزها و پياله[ها]يى از باده ناب روان (18)
2 جولای 2010, 07:17, توسط Fahim
خوب این ملای مسجد هم پیش از رفتن به جنت دست بکار شده و خود را برای جنت آماده میکند.
تماشا کنید.
http://iranianuk.com/article.p...
2 جولای 2010, 08:18, توسط Fahim
آیه دیگری از بچه بازی در قرآن
سوره طور آیه 24
و يطوف عليهم غلمان لهم كانهم لؤلؤ مكنون (24)
و براى [خدمت] آنان پسرانى است كه بر گردشان همىگردند انگارى آنها مرواريدىاند كه [در صدف] نهفته است 24
2 جولای 2010, 08:22, توسط Fahim
غلمان و حوری، دو نعمت بهشتی برای مردان.
پس از رفع نیاز خوردن و مسکن، مهمترین نیاز هر انسان، صرفنظر از جنسیتش، نیاز جنسی است.
اعراب، یکی از اقوامی هستند که به این نیاز بیشترین اهمیت را میدادند و زن را صرفا بعنوان ابزار جنسی در خدمت مرد میدیدند.
قرآن نیز برای تحریک هرچه بیشتر آنها به پذیرش اسلام، از این خصلتشان در جهت اهداف خویش استفاده مینماید.
اسلام برای مردان مومن، باغی را پس از مردن میبخشد که یکی از خصیصه های این باغ(بهشت)، وجود همسرانی است بینهایت زیبا.
از نظر یک عرب، همسری زیباست که دارای چشمانی درشت و رنگ پوستی کاملا سفید باشد؛ از ابتدائی ترین شرایط یک همسر خوب کم سال بودن او و باکره بودنش میباشد که صفت حیا و عدم کوچکترین تماس حسی (دیدن شکل و یا شنیدن صدا و لمس کردن و ...) با نامحرم را نیز باید با آن اضافه نمائیم.
قرآن برای مردان مسلمان، پس از مرگ، حوریانی چشمی درشت را وعده داده است:
وَحُورٌ عِينٌ ( واقعه/22) و حوریهای چشم درشت (در این باغ هستند).
این حوریها مانند مرواریدی که در صدف باشند و هنور کسی به آنها دست نزده و آنها را ندیده است، میباشند؛
كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ (واقعه/23) همچون مرواريد در صدف پنهان!
در اینجا صفت عدم تماس حسی نیز نهفته است.
كَذَلِكَ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ (دخان/54) اینچنین است که ما آنها را به ازدواج حور چشم در می آوریم.
پس تا اینجا دو نمونه از صفاتی که از دید عرب منطقهی عربستان، باید در همسر مناسب یافت گردد، به آنها وعده داده شده است؛ چشمانی درشت و عدم دست زدن و نگاه کردن نامحرم به آنها.
اما صفتی دیگر این حوریان، باکره بودنشان است؛ اعراب به این صفت اهمیتی بسیار میدادند:
فِيهِنَّ خَيْرَاتٌ حِسَانٌ (رحمن/70 ) در آنها دوشيزگان نيكخو و زيبا روست.
حُورٌ مَّقْصُورَاتٌ فِي الْخِيَامِ (رحمن/72) حوريان پردهنشين شده ها در چادرها.
لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ (رحمن/74) دست هيچ انس و جنى پيش از ايشان به آنها نرسيده است(باکره هستند(.
فِيهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانّ (رحمن/56 ) در اینها ( باغها) پرده نشینان (چشم) نگهدار از نگاه(به نامحرم) کسانیکه پیشتر (نه) انسی آنها را لمس نموده است و نه جنی.
وَعِنْدَهُمْ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ عِينٌ (صافات/48) و نزدشان پرده نشینانی هستند چشم نگهدار از نگاه (به نامحرم).
در وصف رنگ پوست آنها نیزقرآن دچار تناقض گوئی شده، از یک سو آنها را مانند یاقوت و مرجان، قرمز میداند:
كَأَنَّهُنَّ الْيَاقُوتُ وَالْمَرْجَانُ (رحمن/58 ) آنها همچون ياقوت و مرجانند.
و از سوئی دیگر آنها مانند تخم مرغی که در زیر بال مرغ پنهان هستند، سفید میداند:
كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌ مَّكْنُونٌ (صافات /49) (از شدت سفیدی) مانند تخم مرغی که (در زیر بال مرغ ) پنهان هستند.
اما در وصف زیبائی آنها
پیامبر اسلام به آنها وعده داده است که اگر مسلمان باشند و بر این دین استوار بمانند،الله آنها را به ازدواج زنان بسیار عاشق و زیبا در میآورد:
وَفُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ (واقعه/34 ) و همبسترانی بلند بالا.
إِنَّا أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَاء (واقعه/35 ) ما آنها را می نگاریم چه نگارشی!
فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا (واقعه/36 ) پس آنها را باکره قرار میدهیم.
عُرُبًا أَتْرَابًا (واقعه/37) (مانند) دخترانی همسال که همسرش را بسیار دوست میدارد.
البته درشرح این آیات، گفته شده که منظور از این زنان، همسران دنیائی مؤمنان میباشند، همسرانی که در صورت بهشتی بودن، ما (الله) آنها را عاشق تر از دنیا و زیباتر قرار میدهیم:
البته عُربًا به معنای دختر عرب بادیه نشین است.
آیا بین عُرُبًا و عُربًا ارتباطی هست یا نه، در حیطه ی تخصص من نیست و باید متخصصین زبان عرب به آن پاسخ دهند.
نظر شخصی من:
دختران بادیه نشین عرب، بدلیل زندگی قبیله ای همواره از قیافه ای ثابت و زیبا برخوردار بودند که سایر اعراب برای بیان زیبائی از آنها مثال میزدند. اعراب بادیه نشین تا پیش از اسلام حاضر نبودند که دخترانشان را به ازدواج یک شهرنشین در بیاورند 0البته بعدا هم این سنت ادامه داشت منتها با شدت کمتری) و این عقده در آنها مانده بود. پیامبر اسلام به آنها وعده داد اگر شکیبا باشید و دستورات اسلام را اجرا نمائید، در باغ(بهشت) همسرانتان را مانند همان دختران، بلکه زیباتر و عاشق تر قرار میدهیم.
اما آیا زیبارویانی که در قرآن از آنها بعنوان کسانیکه برای آنها هستند یاد مینمایند فقط از مادیگان هستند؛ یا زیبارویانی دیگر نیز الله برای آنها در نظر گرفته است؟
قرآن ازپسرانی نوجوانانی برای بهشتیان یاد مینماید که الله آنها را مخصوص ایشان قرار داده است؛ اینها نوجوانانی هستند که از زیبائی همیشگی برخوردارند (همیشه نوجوانان میمانند)، و در حالیکه مومنان دنیا(بهشتیان)، بر تختی به ردیف چیده شده، نشسته اند؛ این نوجوانان برای آنها نوشیدنیهائی از جویهای بهشتی را که در کوزه، آفتابه و جامی پر کردهاند را (در صورت تمایل) میریزند؛
عَلَى سُرُرٍ مَّوْضُونَةٍ (واقعه/15) آنها (مقربان) بر تختهائي كه صف كشيده و به هم پيوسته است قرار دارند.
مُتَّكِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِينَ (واقعه/16) در حالي كه بر آن تكيه كرده و روبروي يكديگرند.
يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ (واقعه/17) و بر گردشان نوجوانانی (در زیبائی) جاویدان میگردند.
بِأَكْوَابٍ وَأَبَارِيقَ وَكَأْسٍ مِّن مَّعِينٍ (واقعه/18) با كوزهها و آفتابه ها و جامهائي از نهرهايجاري .
يَتَنَازَعُونَ فِيهَا كَأْسًا لَّا لَغْوٌ فِيهَا وَلَا تَأْثِيمٌ (طور/23) در آنجا جامى را كه نه مايه بيهودهگويى و نه گناه است، از دست هم مىگيرند.
در اینجا از دو صفت منفی که با آمدن نام شراب در ذهن مسلمان ایجاد میشود یاد نموده و بیان مینماید که در آن باغ، نه بیهودهگوئی هست و نه گناهی.
پرسشی که به ذهن میرسد این است که آیا بیهودهگوئی(با توجه به مجزا شدنشی از گناه) گناه نیست؟
در آیهی پائین نیز باز از دو صفت منفی دیگری که شراب در دنیا داراست، یادمینمای؛ سردرد و بی عقلی (ناشی از مستی) :
لَا يُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا يُنزِفُونَ ( واقعه/19 ) نه از آن (شراب) دردسر میگيرند و نه بىعقل (ناشی از مستی) می گردند.
آیا وظیفهی این نوجوانان، تنها ریختن شراب برای مقربان الله میباشد، یا کاری دیگر نیز دارند؟
قرآن در بیان صفاتی که مستقیما به تحریک جنسی مربوط میگردد، از حوریانی یاد مینماید که مانند مرواریدی هستند که در صدف پنهان باشند و هنور کسی به آنها دست نزده و آنها را ندیده است.
این کتاب، دقیقا همین صفت را به این پسران نوجوان میدهد.
صاحبان این نوجوانان، اولین کسانی هستند که آنها را میبینند و این مشخصه، از بهترین صفات یک همبستر خوب، از دید اعراب است (در حال حاضر از مشخصه های خوب بهترین همبستر از دید تمام مسلمانان و شاید هم در بسیاری از فرهنگهای دیگر باشد).
این صفت، صفتی است که برای تاکید بر عدم دسترسی نامحرم به آنها، بکار برده میشد.
کتاب مقدس مسلمانان نیز همین صفت را به این پسران نوجوان میدهد:
وَيَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمَانٌ لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَّكْنُونٌ (طور/24) و بر گرد آنها غلمانشان میگردند که مانند مرواريد در صدف پنهان هستند. صفت پسران نوجوان(غلمان).
كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ (واقعه/23) (حوریان)همچون مرواريد در صدف پنهان هستند(صفت حوریان) .
پس یکی از کارهای آنها، میتواند همبستر شدن با مردانی از اهل همان باغ(بهشت) باشد که تمایل به همبستر شدن با آنها را دارند!
اما تخت آنها از چه جنسی است؟
قرآن برای بیان جنس این تختها، از آنها به عنوان تختهائی که از استبرق درست شده اند، یاد مینماید:
مُتَّكِئِينَ عَلَى فُرُشٍ بَطَائِنُهَا مِنْ إِسْتَبْرَقٍ وَجَنَى الْجَنَّتَيْنِ دَانٍ (رحمن/54 ) آنها بر فرشهائي)بالشهائی) تكيه كردهاند كه درونشان استبرق (ابریشم و یا چیزی مانند این) و ميوههاي رسيده (از) دو باغ بهشتي در دسترس است.
منظور از استبرق همان درختی است که هنگام شکوفه دادن، پرهائی بسیار نرم از آن پخش میگردد که سفید درخشنده است و در جنوب ایران از آن بعنوان خرگ نام می برند.
أُوْلَئِكَ لَهُمْ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الْأَنْهَارُ يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِن ذَهَبٍ وَيَلْبَسُونَ ثِيَابًا خُضْرًا مِّن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَّكِئِينَ فِيهَا عَلَى الْأَرَائِكِ نِعْمَ الثَّوَابُ وَحَسُنَتْ مُرْتَفَقًا (کهف/31) (اینان) کسانی هستند که در باغ عدنی که در زیر آنها جویهائی جاری است و لباسی سبز از سندس (ابریشم نازک) می پوشند و بر (بالشهائی) تکیه میزنند که در آنها ( پر شده از) استبرق، ، هم پاداشى نيكو است و هم مجلسى نيكو.
يَلْبَسُونَ مِن سُندُسٍ وَإِسْتَبْرَقٍ مُّتَقَابِلِينَ (دخان/53 ) و (لباسهائی) می پوشند از سندس و استبرق درحالیکه روبروی همند.
همچنین علاوه بر لباسها و بالشتهای بسیار زیبا و در نهایت نرمی، طلا و نقره نیزبرای آنان حلال است:
عَالِيَهُمْ ثِيَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِن فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا (انسان/21 ) بر اندام آنها لباسهائي است از سندس(حرير نازك) سبز رنگ، و از استبرق و با دستبندهائي از نقره تزيين شدهاند، و پروردگارشان شراب طهور به آنها مينوشاند!
تناقضی دیگر در قرآن
بر طبق نوشتههای قرآن، باغی (بهشت) که به هر مومن وعده داده شده است، ویژهی اوست و کسی در این باغ با او شریک نیست.
لذا هر نعمتی که در این باغ است، مخصوص همان مومن میباشد؛ اما قرآن میگوید که مومنان به ردیف بر روی تختهای چیده شده و هم ردیف، تکیه زدهاند و ما (الله) آنها را به ازدواج حور عین در میآوریم.
پس در اینجا آنها در باغی عمومی منتظر حوریان هستند:
مُتَّكِئِينَ عَلَى سُرُرٍ مَّصْفُوفَةٍ وَزَوَّجْنَاهُم بِحُورٍ عِينٍ (طور/20) تختهايى رديف هم تكيه زدهاند و حوران درشتچشم را همسر آنان گرداندهايم.
عَلَى سُرُرٍ مَّوْضُونَةٍ (واقعه/15) بر تختهای به ردیف چیده شده زرنشان.
مُتَّكِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِين (واقعه/16 ) روبروی هم بر آنها تکیه زده اند.
اگر در نعمتهای باغ(بهشت) وعده داده شده برای مسلمانان نگاه نمائیم، اثری از پاداش برای زنان و دختران مؤمن نیست!
2 جولای 2010, 08:25, توسط Fahim
حبیب الله تازی زاده
امیدوارم که تو هم در بهشت غلمان شوی تا دیگران بتوانند از تو استفاده کنند
2 جولای 2010, 08:27, توسط Fahim
حبیب الله تازی زاده
امیدوارم که تو هم در بهشت غلمان شوی تا مومنان الله بتوانند از تو استفاده کنند و لذت ببرند
22 آگوست 2010, 18:06, توسط hbibulla
سلام برای همه
فهيم يهودزاده
از تودر اين دنيا ۱۶ نفر اوزبک وديگران به اقرار خودت لذت بردن وچقدر ديگر لذت خواهد برد.
يگانه دينکه برخلاف بچه بازی است دين پاک اسلام است که برای فاعل و مفعول مثل تو و کاته هایت مجازات تعين نموده حالا ميخواهی براهت بگيری امکان ندارد هر وقتيکه انشآالله(ج) زير قانون شريعت افتادی باز ميدانی که اسلام يعنی چی .تا فعلآ دمبت را قيل بگير عو عو کرده باش
به عوعو سگها دريا مردار نميشود
22 آگوست 2010, 18:16, توسط hbibulla
سلام برای همه
ای مرتدان ای جاسوسان ای کافران ای وطنفروشان لعنت الله(ج)برشما
اين شماها استيد که با بجه باسگ با خر با اسپ وغیره هم بستر شده و عروسی میکنید حالا میخواهید که این حیوانیت خودرا بالای دین پاک اسلام تهمت کنید آفتاب به یک انگشت پت نمیشود همه میدانند که حق در کجاست شرمم آمد وگرنه فلم هایتان را به نمایش ميگذاشتم
29 آگوست 2012, 13:19, توسط باقر
واقعا که احمق و خرید که کار های احمقانه خود را میخواهید درست جلوه دهید.