جنرال عظیمی ادعای مقاله نشر شده را تصدیق کرد
متن جوابیه جنرال عظیمی درسایت پندار
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
جنرال محمد نبیی عظیمی نویسنده کتاب اردو وسیاست که قبلا اینجایب پرسش را از وی مطرح نموده بودم جوابیه خویش را به یکی ازسایت های هوادار حزب خویش ارسال نموده که من بخاطر آگاهی بیشتر خواننده گان عزیز آنرا به اطلاع تان میرسانم.
توقع میرفت که جناب شان درهمین سایت جوابیه خویش را ارسال مینمودند اما نظر به هرعلت که بوده بنده بار د یگر متن جوابیه شان را بدون دخل وتصرف به اطلاع خواننده گان میرسانم.
خوشبختانه ایشان نیز باردیگر از آنچه که از زبان ریئس جمهور نجیب الله شنیده اند آنرا تصدیق نموده اند.
این جوابیه عنوانی مدیر مسوول سایت پندار آقای عظیم بابک ارسال شده است:
دوست گران ارج ،عظیم بابک گردانندهء تارنمای وزین پندار، سلام ودرود بر شما
من نیز مانند صدها خوانندهءمطالب با ارزش وجدی، هرگاه فرصتی میسر شود، به سراغ تارنماهای پندار ومشعل واصالت می روم و ساعتی با خواندن مطالب روشنگرانه ومفید آنها حظ می برم. اجازه بدهید پیش از پرداختن به سوال شما درآن مورد به خصوص ،مؤفقیت های روز افزون تان را در امر روشن ساختن حقایق وتفکیک نمودن سره از ناسره برای تان از ژرفای فلب تبریک بگویم.
واما در بارهء آن مطلب بایداحتراماً به عرض آقای (....) نویسندهءآن پرسش برسانم که من شخصاً هیج ادعایی برضد جناب بصیر عمر زی نداشته وندارم. راستش تا همین امروز من حتا چهرهءآن جناب را ندیده واو رانمی شناسم. اما آن چه که درصفحهء 544کتاب اردو سیاست( چاپ دوم ) در بارهء جناب بصیر عمرزی آمده است، اتهام نیست. این گفته هارا داکتر نجیب الله فقید دریک صحبت شخصی با من مطرخ نموده بودند که با کمال امانتداری در آن کتاب نقل قول شده است. گفتنی است که معلومات من در این زمینه همینقدر بود وهست. ولی دربارهء این موضوع بسیاری ازآگاهان آن زمان حرف هایی شنیده بودند وآوازه هایی وجود داشت که دال بر صحت گفته های داکتر صاحب در آن مورد می تواند بود.
بیشتر ازاین زحمت افزا نمی شوم.
سرفراز وکامگار باشید
با صمیمیت : نبی عظیمی
پيامها
24 جنوری 2008, 15:05, توسط بهمن اندرابی
نبی عظیمی و سایر کنچنی های سیاسی که بامعامله گری ،اردوی منظم کشور ما را به اشرار بی فرهنگ تسلیم کردند ، بایست بزودی به ملت افغانستان جواب پس بدهند . بخصوص عظیمی که دو سره پف میکرد و ضمن چاپلوسی به داکتر نجیب با گروه محمود بریالی و شرکای خاین شان و زد و بند با مسعو و دوستم در سقوط داکتر نجیب نقش اساسی داشتند و فکر میکردند که در دولت مجاهدین دوباره ازین مهره های سوخته استفاده خواهد شد . لیکن با یک شرفۀ پا کشور را ترک گفتند و به عوض رفتن به آغوش باداران روسی شان ، در زیر لحاف امپریالیست ها پناه برده و کنون با بیشرمی ووقاحت باز هم ترانه میخوانند . مردم کور و کر نیستند . فوتو های این جنرال خاین هنگامیکه خریطه های نظامی را به مسعود تشریح و تسلیم مینمود در همه جا هست هنوز . وطن و ناموس مردم را فروختند و با بکس های اسعار خارجی به بیگانگان و دشمنان مردم افغانستان پناه بردند . ننگ و نفرین به خاینیین به مردم ووطن فروشان .
24 جنوری 2008, 15:46, توسط شهپر
اندرابی صاحب!
خیلی تیز میدوانی عزیزم چنان می نمایانی که گوئی همه آسمان وزمین بدست همین جنرال عظیمی بالای سرمردم افغانستان ریخته شده است.
عزیزم!
آخرین نظام دست نشانده مسکو اگر میخواستی ویانمیخواستی بدست همان کسانیکه جنابعالی ایشان را اشرار بی فرهنگ میخوانی سقوط کردنی بود.
اگر اینچنین نبود معنی آماده گی گرفتن آخرین رئیس جمهور شما نجیب الله خان احمدزی به همکاری بینین سیوان ملل متحد بفرار از کشور چگونه نزد مردم توجیه میشود؟
آیا نجیب قصد فرار دزدانه ازوطن را نداشت؟
اینجا تقصیر عظیمی چی است؟
آیا خود نجیب بعد از پناه بردن اش به مرغانچه سازمان ملل نامه سرگشاده به سرمنشی ملل متحد ننوشت که مرا از این دام خلاص کنید؟
وی چگونه وطن پرست بود که همه رفقای خویش را یکجا رها کرده و فقط خودش را همراه میرمن فتانه جان و احمدسرور خان در دهلی نجات میداد؟
مگر دیگران اولاد نداشتند؟
اندک عاقلانه باید فکر کنید که گپ درکجااست.
25 جنوری 2008, 01:08, توسط شهپر
آقای اندرابی فقط همان چند حرف بیهوده و بکلی دور از حقیقت را درینجا تکرا میکند.
آق! جنرال نبی عظیمی یکی از افسران ارشد در ارتش چارصد هزاری نجیب بود. اتکای نجیب کهه خاد ، جنرالهای هوادار خودش و گروی حفیظ الله امین بود .او در لحظات حساس تاریخ چرا میدان را ترک گفت.
آن همه اطرافیان شکم بزرگ و دبل بروتش که به رتبه های جنرالی نایل آمده بودند چه شدند؟
نجیب چرا خود حزبش را تنها میگذاشت و فرار میکرد.
آقای اندرابی !
من عضو حزب شما نیستم .اما وقایع آن زمان را خوب بیاد دارم .اگر محمود بریالی و جنرال نبی عظیمی داخل اقدامات معین سیاسی نمیشدند ،حزب شما را قتل عام تهدید میکرد. سپاسگذار در تاریخ از همین محمودبریالی و عظیمی باشید. گلیم شما مدتها پیش از سقوط نجیب جمع بود.نجیب مانند همه خادیستهای شما با سیاست بلدیت نداشت.
او سقوط کرد زیرا دیگر شوروی وجود نداشت و امریکا اینقدر ساده لوح نبود که بوسیله نجیب در افغانستان سیاست کند.
بسیاری جنرال های حزب شما افراد بزدل و استفاده جو بودند .اگر در اردوی شما چند جنرال با تقوا وجود داشت یکی آن همین ها آقای عظیمی است.
من کودتای تنی را بیاد دارم. نجیب در همان شب فرار کرده بود. حتا صدراعظم و وزیر خارجه او نمیدانستند نجیب کجاست.کشتنمد ، مزدک ، وکیل ، کاویانی و دیگران در شب کودتای تنی در زیرزمینی وزارت خارجه پنهان شوه بودند. اگر تنی پیروز میشد پروژه ایجاد کنفدراسیون افغان -پاک وارد مرحله اول خود میگردید اما همین نبی عظیمی در شکست آن توطئه ضد ملی نقش ارزنده بازی کردند.
شما از نجیب قهرمان میسازید اما او نه سیاستمدار درست بود ونه آدم شجاع.
بگفته شما اشرار هم روابط پشت پرده با او داشتند که شما حزبی های پایین رتبه و احساساتی ازان بیخبر بودید.
نجیب در زمان حاکمیت خود به جنرال دوستم حتا در جنوب و شرق کشور اتکا میکرد. اما چه شد که امروز طرفدارانش دوستم را میکوبند. نجیب شش ماه منتظر ماند تا احمد شاه مسعود بیاید و پست خالی وزارت وفاع را اشغال کند . اینها همه ساده لوحی ها و بیخبری او از سیاست بود.
او بدست خود حزب خود را متلاشی کرد. پیروانش امروز نیز آدمهای بیخبر ازسیاست اند و فقط همین چند حرف میان تهی شما را در مورد بریالی و عظیمی تکرار میکنن.
من طرفدار شما و عضو حزب تان نیستم. اما میخواهم شما مرد شوید .یک نیروی سیاسی مترقی شوید. مانند رهبران تان در سالهای 40 و 50 به مبارزه شروع کنید. درفکر وطن باشید. این بت پرستی ها را کنار بگذارید و سیاست کنید .سیاست بدون دنش نو ممکن نیست .نخست دانش بیاموزید!!!
شهپر
25 جنوری 2008, 02:36, توسط پرشور
هربد که میکنید نباید روح کارمل بزرگ را آزرده سازید.
25 جنوری 2008, 04:17, توسط شهپر
آقای پرشور!
چرا عصبانی هستید. کسی درینجا نه بد کرده و نه در مورد ببرک کارمل چیزی نوشته است.
شما لطف میکردید کسی را به بد گفتن متهم نمیساختید و دیدگای خود را بیان میداشتید.
هر کس دربیان دیدگای خود آزادی دارد البته بدون دشنام و اتهام و اهانت به فرد.
شهپر
25 جنوری 2008, 06:36, توسط پرشور
روح کارمل بزرگ ازهمه فرزندان صدیق حزب دموکراتیک خلق افغانستان حزب شهیدان حزب قهرمانان میخواهد که یکبار دیگر بدور هم جمع شده وبخاطر نجات وطن آبائی واجدادی خویش تمام اختلافات سلیقوی سمتی زبانی وقومی خویش را کنار گذاشته صرف بخاطر شهدای حزب دموکراتیک خلق افغانستان پیش آهنگ طبقه کارگر کشور بدور خویش جمع شده وهمچو یک مشت فولادین در برابر ارتجاع منطقه وهژمونیستان ونوکران حلقه بگوش امریکای جهان خوار درصف واحد قرار بگیرید.
همه اعضای وفادار حزب دموکراتیک خلق افغانستان وحزب وطن بمثابه فرزندان کارمل بزرگ نباید ازین دین تاریخی وملی خویش شانه خالی کنند.
25 جنوری 2008, 11:37, توسط شهپر
پرشور صاحب در کابل پرس? فراخوان دادید و من از حوصله میر هزار گرانقدر سپاسگذارم. سپاسگذارم که سانسور نمیکند و به اهانت اجازه نمیدهد.
حزب تان و ببرک کارمل رابه تاریخ میسپاریم. روح شهدا ی تان هم شاد! آنها همه رفتند.اما
ارتجاع ، هژمونیزم ، قومگرایی و به گفتهء شما نوکران آن وجود دارند و در افغانستان بیداد و جهل حکومت میکند.
مکانیزم وحدت رفقای تان کدامست.برنامه تان چیست.چند حزب دارید.علت پراگنده گی تان چیست.
رفقای خارج نشین تان با مملکت و وضع آن آشنایی دارند؟؟؟
رهبران و کادر های تان دیگر پیر شده اند ،برای مبارزات بعدی نسل نو و جوان دارید؟
شما راست هستید یا چپ؟ مقصدم حزب شماست. در افغانستان که راست و بنیادگرا فراوان داریم.اما چپ عدالت پسند ضعیف است. این برای افغانستان فاجعه معنا میدهد.
امید وارم با حوصله و دید روشن به سوالات من جواب بدهید.
با احترام
شهپر
25 جنوری 2008, 12:34
بلی شهپر عزیز
ما چپ استیم هم برنامه داریم هم خط مشی داریم مأیوس هم نیستیم ازدشمنان دوست نما مانند شما نفرت داریم.
شما که خود در چندین پیام تان وحتی درهمین پیام تان اعتراف دارید که من عضو حزب شمانیستم. درصورت که نیستید باید باشما نوع دیگر از دیالوگ را آغاز کنیم.
شما ازیکطرف به حزب ما حسن نظر نشان میدهید وازطرف دیگر همه را به تاریخ میسپارید.
من اصلا از طرز استدلال شما عمیقا متعجب ام که شما خودتان چی استید؟
چپ یا راست؟
25 جنوری 2008, 13:23, توسط شهپر
پرشور صاحب باز با عصبانیت جواب دادید.
فرض کنید من دشمن دوست نمای شما نه، دشمن سوگند خورده تان. چرا از من نفرت داشته باشید. در سیاست دیگر نباید خشونت و نفرت مطرح باشد. تعقل و تحمل باید مبنا گردد.
من گذشته شما را بدون قضاوت شخصی به تاریخ سپردم و پرسیدم برای حال و آینده چی دارید؟
بر مبنای چی من حکم کنم که شما تا هنوز هم چپ هستید. برنامه نوشما کجاست؟خط مشی تانرا در کجا اعلام کرده اید؟ حزب تان در کجا حضور دارد و در کجا راجستر است؟
بی حوصله نشوید . من میخواهم بدانم .
با احترام
شهپر
25 جنوری 2008, 13:45, توسط بابک
راستی که این کارملی ها فواحش سیاسی هستند.
وطن را فروختند، کشور را نابود کردند، دو میلیون انسان را به کام مرگ فرو بردند، میدان را به جنایتکاران جهادی رها کرده گذاشتند افغانستان نابود شود، تا مغز استخوان نوکر و پیرو باداران مسکویی خود بودند و اگر در مسکو باران میشد در کابل چتری بدست میگرفتند و ...
اما حال آنقدر چشم پاره و بی حیا میشوند که کارمل این شاه شجاع ثانی را درود گفته در این سایت بیانیه میدهند.
شما ها فقط نزد سی ای ای شاید خریدار داشته باشید همانگونه که علومی، تنی، گلابزوی و سایر "رفقا"ی تان خریداری شدند شما را هم به قیمت خوب میخرد که یکبار دیگر از شما برای نابودی افغانستان قبرستان شده استفاده کنند. شما تنها در کنار "جبهه ملی" جنایت سالاران جا میتوانید باز کنید و بس.
بین مردم به اندازه مگس ارزش ندارید و منفور هستید. ازهمینرو اکثر تان حال انقلاب کردن را در اروپا و روسیه آغاز کردهایئ و حتی جرئت داخل شدن به کشور را ندارید.
زنده تان چه که حتی مرده شما در این خاکی که آنرا به فلان تان برابر کردهاید جا ندارد، مگر قبر کامل تان انفجار داده نشد.
سرنوشت محتوم شما معلوم است، تاریخ بر پیشانی شما تاپه سیاه زده که تا ابد آنرا زدوده نمیتوانید.
25 جنوری 2008, 14:03, توسط آشنا
در زمان حکومت دست نشانده روس شاید بسیار افسران به رتبه جنرالی رسیده باشد ولی د میان آنها هیچ فرد دیگر به اندازه نبی عظیمی کثیف ، وطنفروش و بی وجدان دیده نشده است . این خائین و چوچه سگ روسها نه تنها که خود را با افتخار به روسها فروخته و از هیچ دون صفتی برای راضی نگهداشتن آنها دریغ نکرد بلکه در سقوط اردوی وطن ما دست های کثیف خود را با پلید ترین دزدان و سیه دل ترین جنایت کاران یکی کرده و سقوط دولت افغانستان و بربادی مال ، منال و ناموس مردم ما را فراهم کرد.
جالب این است که یکی دو خود فروخته شده و دون صفت به تمجید از پلید ترین چهره در تاریخ کشور ما یعنی کارمل خائین و بی وطن که نه تنها یکبار بلکه دوبار خود را به روسها های جنایتکار فروخت و تباهی کشور و مردم ما را به کمک نبی عظیمو ها و پرشور های دوت صفت مساعد کرد ، پرداخته اند.
مردم افغانستان حتی خاک کثیف کارمل را در کشور شان نخواهند گذاشت و شما دیدید که فقط یک روز بعد از به خاک شدن برادر کثیف و هرزه او بریالی ، قبرش را مردم قهرمان کابل به آتش کشیدند.
لعنت و نفرین ابدی باد بر نوکران دون صفت روس نبی عظیمی ،کارمل و سگ های کثیف او
25 جنوری 2008, 16:50, توسط بهمن کشن آبادی
آقای شهپر!
فرار نجیب در شرایطی که همه اطرافیان او علیه او توطیه کرده وحتا بریالی گفته بود که :" من امشب میتوانستم نجیب را مثل سگ بکشم ولی گذاشتم تا مردم افغانستان درمورد جنا یاتش تصمیم بگیرند" یک امر طبیعی ویگانه گزینه ی معقول میتوانست باشد. من نه خادیست بودم ونه نسبتی و تعلق خاطری به نجیب داشتم. اما بدین باور هستم که هر رویدادی را باید در بستر شرایط زمان و دررابطه به عوامل مشخص بررسی کرد . همنام من (بهمن اندرابی) پر بیراه نگفته است.
25 جنوری 2008, 18:28, توسط بهمن کشن ابادی
آقای پرشور (خادیست پرشور)!
از ببرک کارمل یک "بابای ملت" دیگر برای ما نسازید. او شاید پدر شما بوده است نه از دیگران.این بت پرستی وبت تراشی تهوع آوررا تا کی ادامه میدهید؟ چرا پیوسته مردم را به روح شهیدان حزب سوگند میدهید؟ مگر آن صد ها هزار قربانی دیگر از مردم افغانستان فاقد روح بوده وارزش یاد آوری را ندارند؟ نا سپاسی وپررویی تا این حد؟
26 جنوری 2008, 03:43, توسط رامین راستین
تحلیلگر محترم سیاسی ,نظامی,اجتماعی و اقتصادی شهیر صاحب!
برای کسب معلومات در باره اساسنامه, برنامه و خط مشی ما لطفآ به تارنمای www.mashal.org مراجعه نموده و به معلومات خویش راجع به یکی از احزاب موجودسیاسی درکشور بیفزایید.
والسلام
25 جنوری 2008, 14:09, توسط بهمن اندرابی
آغای شهیر .
آتش به دو دست خویش در خرمن خویش / ما خود زده ایم ، چه نالیم از دشمن خویش /
کاش آسمان به سر مردم چپه میشد ، کاش فرو می ریخت . ایکاش سنگ فتنۀ کودتاچیان نمیبارید ، تا هست و بود ملت بخاطر چند جاه طلب خاین ، برباد فنا نمی رفت . اردوی حافظ ناموس ملت از هم پاشید ، ناموس مردم جلو چشم شان «درافشار و میکروریانها » زیر دست و پای وحشیان ضجه زنان ، عفت و جان باختند ، 400 زن و دختر مردم بدست سیافیان و شورای نظار افتاد . تاراج کبیر در شهر در جریان و کودتا چیان خاین در گارنیزیون به خوش خدمتی مشغول تسلیمدهی به آمر صاحب بودند . عکسها گواه هست . جعد شب به شهر سایه انداخت ، همه جا وحشت مرگ . وتنها در محفل عظیمی و بریالی جان ، با جنرال بابه جان و فوزی و علومی و دیگر آدم های هزار چهره ، بوی کباب و شراب بود در روشنی چراغ های گیس . حالی تو ، نه کِرکِر ، کی کِرکِر ؟ ماکیان ... آب که سربالا میرود ، قورباقه ابوعطا می خواند . میگی نجیب سیاست یاد نداشت ؟ اگر سیاست ، خیانت است ؟ راستی که شما استادید والله . لیکن گاهی کور میخوانی ، بودنه . وختی آمر صاحب عفت و ناموس تان را گرفت ، در پشت تان تف انداخت . علومی را توسط قوماندان قسیم ترور کرد ، بریالی جان پیش و شما بگیل بودنه ها از پس ، زیر چپن دوستم . و بعد هم مثل جن گرفتگی ها مسابقۀ دوش به سمت حیرتان و ماورالنهر . ای والله ی تان . عظیمی میگه : راپور آمد که از بلاک مقابل با راکت انداز به خانه ات فیر میشه ؟! بهانه برای فرار . علومی که ترور شد ، عقل بسر دیوانه ها آمد . نی والله . دیگه چوکی نیست . ترور شروع شد . بیا بپر ... دگر جنرال با ستاره های سری شانه ، فیته های سرخ در دو سمت پطلون ، مثل موش ازین غار به اون غار ، در جستجوی لانه . شرم و ننگ ...ای لعنت خدا به هر چه خاین هست ، باد .
آری : آنانیکه سر دادند و سنگر ندادند هستند، گرچه پیر شده اند ، چراغ راه جوانان شان اند هنوز . اینبار با شناخت از خاین و خایف و خود فروشان ووطنفروشان ، راه شان را نیک میدانند ... و دار ها در میدان شهر ، در انتظار اند .
25 جنوری 2008, 15:08, توسط شهپر
آقایان اندرابی ، آشنا و بابک که بدون شک وشبه بابک دیگر غیر از عظیم بابک هستید.زیرا از طرز کلام تان پیداست.
من زمانی باشما داخل بحث میشوم که حد اقل عفت کلام ، آداب بحث و فرهنگ گفتمان سیاسی را یاد بگیرید.
من مخالف سیاسی آدمهای که شما به حیث دشمنان تان از آنها نام برده اید هستم.اما مخالفت هم فرهنگ دارد. شما با حرفهای پوچ و بازاری ، اتهامات غیر موجه و دشنامهای زشت و مبتذل زمینه یک بحث سازنده بین چند روشنگر را دریک سایت بیطرف و مترقی مانند کابل پرس? ازبین میبرید.
به امید بحث منطقی با سایر دوستان کابل پرس عزیز اما دیگر نه باشما.
من میدانم طرفداران داکتر نجیب تنها دشنام دادن و تهمت زدن و خود را بیگناه کشیدن را خوب یاد دارند زیرا این کار را در خاد نزد مشاورین روسی نجیب و کی جی بی فرا گرفته اند.
شهپر
25 جنوری 2008, 15:48, توسط بهمن کشن آبادی
جنرال نبی عظیمی یک کودتا چی حرفه ایست . چنین عناصر به هیچ رژیم ورهبری وفا دار نبوده و صرف به پله ی ترازو چشم میدوزند .کار نامه ی تیم کودتا علیه نجیب به همه روشن است .این استدلال که گویا اگر کودتا و معامله صورت نمیگرفت اعضای حزب قتل عام میشد از همان تر فند های است که برای کسب آبرو ارایه میشود.اولاٌ باید بیاد داشت که اگر طرح ملل متحد از سوی کودتا چیان سبوتاژ نمیشد امکان آن وجود داشت که با کناررفتن نجیب از قدرت بر نامه ی مطروحه در طرح ملل متحد در عمل پیاده شود و در آن صورت قتل عام اعضای حزب نمیتوانست مطرح شود. از سوی دیگر، گیریم که کودتا و تسلیم قدرت محصول عقده های گروه کارمل علیه نجیب نبود و گویا تدبیر خیر خواهانه ی بود که به ابتکارکودتا چیان برای نجات جان اعضای حزب صورت گرفت ـ آیا تیم کودتا میتواند از مسوولیت کشتار هزاران انسان اعم اززن وکودک و خانه خرابی های که پس از تسلیم قدرت به تنظیمهابر مردم افغانستان تحمیل گردید ، شانه خالی کند؟ شما گویا بزعم خود اعضای حزب رانجات دادید ولی نمیتوانید این حقیقت را انکار کنید که با این خیانت خودده ها هزار هموطن دیگررا به کام مرگ فر ستاده و زمینه را برای ظهور طالب و فجایع بعدی که تا امروز ادامه دارد ، هموار نمودید . آیا خون اعضای حزب با خون دیگران تفاوت داشت؟ آقای پرشورحق دارد از ولی نعمت خوددفاع کنداما نباید فراموش نماید که مردم افغانستان بزرگترین ولی نعمت ما و اصلی ترین ارزشی است که منافع آنها معیار ومحک عمل برای هر عضو حزب بشمار میرفت. ما بنام مردم افغا نستان سوگند مبارزه خورده بودیم نی بنام کارمل،تره کی، امین یا نجیب. آنها رفتند با بد نامی یا نیکنامی اما مردم افغانستان زنده اند وحا فظه ی خودرا از دست نداده اند .این اصل جاویدانی را فر اموش نکنید . به شرطی که کمی وجدان باقی مانده باشد.
25 جنوری 2008, 16:40, توسط بهمن اندرابی
جناب شهیر .
به یزدان که گر ما خرد داشتیم / کجا این سر انجام بد داشتیم /
من نه عظیم ام نه بابک ام ، به یزدان پاک . یک شهروند ساده در جامعۀ گوسفندی ، که نفهمیده در دهن گرگهای چون شما افتادم . هست و بود من و مردم شهر ، دود هوا شد و رفت . آنانیکه کنون در مستراح تاریخ میاندیشند ، نیک میدانند که بر شهر چه رفت . زمان طالبان آواره شدم . با همسر و طفل صغیرم از راه میمنه ، دشت اندخوی پای پیاده . در بندر آقینه برای وطنم گریستم . خودم کردم که لعنت بر خودم باد . کنون برو ، ترانه مخوان . ای سیل برین مشتِ خس و خار چه خندی ؟ ماییم که راه تو گشودیم و گذشتیم / فقط اذعان دارم که : تاریخ مزرعۀ ایست که در آن هیچ دانۀ سالم گم نخواهد شد . تو به آن آدم های هزار چهره ات بگو : در صد فتنه را بر خود گشودی / دو گامی رفتی و از پا فتادی / خیانت بخشوده نخواهد شد . انتقام مقدس است .
25 جنوری 2008, 17:26, توسط بهمن اندرابی
توضیح : پیام « بهمن کشن آبادی » از نگارنده « بهمن اندرابی » نیست . پاسخ کوبنده از دردمند دیگریست ، به آدرس آنانیکه کنون وضو ساخته و در بارگاه ثروت و راحت بیگانه نماز میگذارند و در قبرستان شهروندان ، کنون به پایکوبی برخاسته اند . پیام مردمانیست ، وقتی کارد به استخوان شان برسد ، نمیدانند خدا چه رنگی میداشته باشد .
25 جنوری 2008, 18:08, توسط شهپر
ای برادر ما دیگر با این رنگ فروشی ها بلدیم.
دیگر طفل هم میداند کی کی است و یک نفر چند نام دارد. ما بحث میخواستیم نه رنگ فروشی و رنگبازی.
با همین عقده های خود بمانید.
من این بحث را برای خود پایان یافته دیدم . در مباحثات دیگر با روشن اندیشهای پاک ضمیر شامل بحث میشوم.
طفل مکتب هم میداند که دروغ شاخدار نجیب بنام پلان ملل متحد از ساخت و پرداخت خادیستی او بود و هیچ کودتای در میان نبود و نبی عظیمی بمراتب پاکتر از نجیب و یاران نیمه راهش بودند . آنها این فجایع را آفریدند. بهر صورت شما و عقده های علاج ناپذیر تان به درد بحث نمیخورید .معذورم
با احترام
شهپر
26 جنوری 2008, 09:47, توسط بهمن کشن ابادی
آقای شهپر!
کسانی به رنگ بازی ورنگ فروشی نیاز دارند که برای انتقام کشی وتصفیه ی حساب شخصی از نجیب قدرت را به نیروهای جنایتکار تقدیم کرده و موجبات قتل عام اهالی کابل و ویرانی پایتخت کشوررافراهم آوردند.همان آقای بریالی(انقلابی رمانتیک !) بعد از آنکه حنایش در نظر جمعیت اسلامی رنگ باخت و تاریخ مصرفش بسر رسید، فراررا بر قرار تر جیح داده ودر یک محفل خصوصی به یاران خویش گفته بود: "ما خواستیم ملل متحد و نجیب را کشت ومات دهیم اما خود ما کشت ومات شدیم." تا کنون اسناد ومدارک کافی در جهت افشای حقایق مربوط به توطیه ی تیم کودتا با جزئیات و تفصیل کافی به نشر رسیده ویقین دارم که شما همه را خوانده اید ولی چون مامورید ومعذور ، خودرا به تجاهل میزنید.آقای شهپر! تصور نکنید که میتوانید با رنگبازی خودرا در لباس دیگری جازده و از کودتا چیان بی آرزم که هنوز اعضای حزب را مدیون خود میدانند ، دفاع نمایید و کسی شمارا نشناسد. مصلحت نیست که از پرده بیرون افتد راز/ ورنه در محفل رندان حبری نیست که نیست!
25 جنوری 2008, 21:18, توسط بهمن اندرابی
دگر جنرال ! پاچه سرخ گرامی .
ای آنکه مانده گلو پر از صد سرا سخن . واویلا ... چی کربلا ؟ چی فواره های خون ؟ که برپا داشتی و رفتی . دل سنگ سوزد ، ز شرارۀ که هر شب ، در دل ما گذاشتی . یادت بخیر ، جایت سبز ، آرام باشی . وقتی کارد به استخوان برسد ، نمی پرسم ، خدا چه رنگی میداشته باشد ، میدانی ؟ گاهی در قهرمان سازی مبالغه می شود ، گاهی ملکات اخلاقی و شریعت مکتوب زیر پا میرود ، گاهی طغیانگرانِ همیشه گی علیه آزادی چیره می شوند . لیکن این پدیده نه ما را هراس زده کرده است و نه از خوشبینی زیاد نا بینا شده ایم . نه به دریوزه گی اینجا ، آنجا سر سفرۀ بیگانگان به افطار نشسته . شتر گاو پلگان ، ای واژۀ دروغ . از داغ لاله دور شو . گم ...
25 جنوری 2008, 22:15, توسط بهمن اندرابی
به آنهای که در کلاه خود پر خونینی دارند ، آنهای که تهی از سلامت وجدان اند ، و به آنهایی که رنگ رخساره نشان میدهد از رنج درون ، بگو سلام ما هم برسان . یاد آر ز شمع مرده یاد آر .اگر به سعادتی برسیدی ؟ سلام ما هم برسان .
26 جنوری 2008, 19:07, توسط بهمن اندرابی
علی ایحال ، گروه شما محمود بریالی ، وکلیل ، نجم الدین کاویانی ، فرید مزدک ، با عدۀ جنرالان بی مخ مث جنرال فتاح قوماندان هوایی ، بابه جان ، نبی عظیمی ، آصف دلاور و دگران ، نبایست دست خیرخواهان تا را گاز می گرفتید ؟ تسلیمی ها و معامله گران امروز ماحصل کار شان را نیز میدانند و حتی اون ازبک کله خام میگوید: چه بد کردم که لعنت بر خودم باد . درین میانه عظیمی خوب کباب پز است . گاهی سعی میکند که نه سیخ بسوزد نه کباب . به سایت های پرچمی ها میرود که : مرا بگیرید به بازی . آخر من که با شماهم هستم . آری تو هستی . دیگر بس است بر مرده هندو الم تره کیف .
روز نو روزی نو . ازین سفره برو کاکا . جلو خانه ات بازی کن . سوی میدان شهر نه روی ، دار ها در انتظار اند . کاکا
2 فبروری 2008, 06:04, توسط عبدالله وطنپور
به پاسخ شهپرجان مشعل باز!
شخپرجان عزیز! اکروجدان دارید بکویید که مردم افغانستان شهید داکترنجیب الله رابهترووطنپرست میشمارند ویارهبران کودتاچی شمارا ؟؟ به حکم وجدان فقط درچندکلمه جواب دهید.
اولا که داکترنجیب الله فرارنکرده اند، ولی اکر هم میخواستند فرارکنند ، آیاتلاش برای نجات دادن خود ازدام خاینین وشیادان تاریخ ووطنفروشان فرض و ضرورت نیست ؟، درحالیکه حلقه کودتا تامیدان هوایی کابل ، کارنیزیون کابل ، وقطع لینهای تیلیفون و استقراروحشیان رشیدی درنقاط مهم شهربواسطه ای جنرالان خاین ، پرید مزدورک ، قابیانی ،ووکیل مرتجع وخودفروش تکمیل شده بود، هموطنان ارجمند ! درچنین حالتی تسلیم شدن به این دسته نامردان وغداران تاریخ یک اقدام به جا وعمل «انقلابی »میبود ؟ البته برای کودتاچیان شرف باخته کمال مطلوب بود که شهیدنجیب الله خودرا به آنها تسلیم داده تاجنایتکاران اورابه شیوه نامردانه ای خویش توسط کلیم جمعهای پاچه کشادبه شیوه ای وحشیانه نابودش میکردند وخدمتی رابرای ارباب وحامیان شان انجام داده تادرمقابل چوکی هاومقامهای را در نظام « برادران » کسب مینمودند .
کرچه شهیداکبرملت افغان با افتخاروسربلندی به بای داررسید و توسط سیاه ترین نیروهای تاریخ به شیوه ای بسیار نامردانه به شهادت رسیدند ، ولی افتخارابدی رابه خود ، یاران وملت عذاب دیده ی خویش به جاکذاشت .
25 می 2008, 00:21, توسط هاشم از هرات
باسلام خدمت دوستان
دعوی مکن که برترم ازدیگران به علم چوکبر کردی نادان وفروتری
از من گوی عالم تفسیرگوی را گردرعمل نکوشی نادان مفسری
جناب عظیمی بنده یکی ازطرفداران کتاب اردو وسیاست هستم چون کرامت به کرداروگفتارمربوط است درآن کتاب تقریبا میتوان گفت ازصداقت نسبی کارگرفته شده است دربعصی موارد<واماشما تمام پارلمان را خرتصورمیکنید آیا به فکراعمال خودتان هم بودیدچراکه خودتان درکتاب اردوسیاست اعتراف میکنید که به نظام سردارداود خیانت کردیدوباعث تمام بدختی ملت افغان شدید به گفته خودتان شمابودیدورفقایتان که این خرها به قدرت رساندید