جنگها و دروغ های دولت آمريكا
آمريكاييها براي شروع جنگ ويتنام، افغانستان، عراق و كوبا دروغهايي گفتند كه فقط بهانه بود.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
جنگها و دروغهاي دولت آمريكا
قدرتهاي اشغالگر و استعمارگر هنگامي كه اراده لشكركشي به جايي كنند، نيازي به توجيه و بهانه نميبينند، زيرا با استفاده از امكانات و رسانههايي كه در اختيار دارند قادر خواهند بود بهانهتراشي كرده و اقدام نارواي خود را توجيه كنند. نگاهي گذرا به جنگهاي ايالات متحده آمريكا از پايان قرن 19 تا ابتداي قرن 21 ميلادي، صحت اين معادله را براي ما روشن ميسازد. نبرد آمريكا با اسپانيا در سال 1898 براي استيلايافتن بر جزاير درياي كاراييب، به بهانه اقدام اسپانيا در انفجار كشتي آمريكايي آغاز شد و پس از گذشت 82 سال از اين جريان،آمريكا اعتراف كرد اسپانيا هيچ ارتباطي با آن انفجار نداشته و دليل آن انفجار از درون خود كشتي بوده است.
دروغ هاي بزرگ
ورود آمريكا به جنگ اول جهاني در سال 1915 در اثر تجاوز آلمان به كشتي جنگي آمريكا و نابودي آن اعلام شد، اما بعدها روشن گرديد اين آمريكاييها بودند كه اطلاعاتي درباره آن كشتي نظامي به ارتش رايش سوم دادند تا آن را نابود سازند و تمامي افراد داخل كشتي را غرق كنند تا بهانهاي براي ورود آمريكا به جنگ عليه متحدين باشد.
اما موضوع پرل هاربر در سال 1941 نيز كه به دليل آن واشنگتن دخالت در جنگ جهاني دوم را براي خود عليه ژاپن، آلمان و ايتاليا جايز دانست، دروغ ديگري بود كه بعدها روشن شد فرماندهان بلندپايه ارتش آمريكا اطلاعات دقيقي از زمان حمله و ميزان آن پيش از وقوع داشتند. به گواهي يكي از فرماندهان پايگاه دريايي وقت آمريكا حتي ارتش اين كشور تلاشي براي جلوگيري از حمله به اين پايگاه انجام نداد. در جنگ كوبا نيز كه در ابتداي دهه 60 قرن گذشته در خليج خوكها رخ داد، طبق اسناد سازمان اطلاعات مركزي آمريكا (سيا) روشن گرديد چندين سناريو براي توجيه حمله به كوبا پيش روي خود داشته است، از جمله انفجار كشتي آمريكايي نزديك ساحل كوبا و متهمكردن فيدل كاسترو يا حمله به خيمههاي آوارگان كوبايي در «ديامي» و كشتن تعدادي از آنها و متهم كردن دولت كوبا به انجام آن يا آمادهكردن هواپيماي بدون سرنشين از نوع هواپيماي شهري و سپس انفجار هواپيماي بدون سرنشين ديگر و اتهام بستن به دولت كوبا مبني بر اين كه در اين انفجارها دست دارد.
شايد رسوايي بزرگتر دولت آمريكا، نبرد واشنگتن در ويتنام باشد. در آن هنگام رابرت مك نامارا، وزير وقت دفاع آمريكا ادعا كرد اين ويتناميها بودند كه كشتي آمريكايي مادوكس را در خليج تونكين غرق كردند و دولت وابسته «سايگون» نيز اين اتهام را تاييد كرد. در نتيجه آن، جنگ طولانيمدتي آغاز شد كه بيش از 4 ميليون ويتنامي و دهها هزار آمريكايي جان خود را در آن از دست دادند، اما مك نامارا پس از گذشت 40 سال اعلام كرد كشتي آمريكايي در خليج تونكين اصلا وجود خارجي نداشته است.
شايد همين كار را كالين پاول، وزير امور خارجه اسبق آمريكا پس از 45 سال از جنگ عراق انجام دهد و از اسنادي كه درخصوص وجود سلاح كشتار جمعي در عراق ارائه داده است، پوزش بخواهد! در زمينه عراق دروغهاي بسياري براي توجيه شروع جنگافروزي بيان شد كه يكي از بارزترين آنها ادعاي حضور 2500 نظامي عراقي با تانكها و ادوات نظامي در مرزهاي كويت و عربستان و رساندن اين پيام به رياض در سال 1990 بود تا مجالي براي پنتاگون به وجود آيد كه پايگاههاي نظامي خود را در عربستان سعودي و ديگر كشورهاي حاشيه خليج فارس تاسيس كند. اما مدتي بعد روشن شد اين خبر از ابتدا دروغ بوده و حتي يك تانك عراقي يا يك نظامي عراقي در آن مرزها ديده نشده است.
از ديگر دروغپردازيهاي آمريكا درخصوص عراق و توجيه جنگ در اين كشور، گواهي يك پرستار كويتي در واشنگتن مبني بر رفتار وحشيانه نظاميان عراقي و كشتن كودكان و نوزادان در يك بيمارستان كويتي بود كه در آينده روشن شد اين پرستار، دختر سفير وقت كويت در ايالات متحده آمريكا بوده و اين گواهي ساختگي، كار يكي از شركتهاي رسانهاي و تبليغاتي آمريكايي بوده است.
نكته: جنگ ويتنام به بهانه غرق يك كشتي شروع شد و در آن بيش از 4 ميليون ويتنامي و دهها هزار آمريكايي جان خود را از دست دادند، اما مك نامارا پس از گذشت 40 سال اعلام كرد كشتي آمريكايي در خليج تونكين اصلا وجود خارجي نداشته است.
در افغانستان، اسناد آمريكايي گوياي آن است كه پيش از حوادث 11 سپتامبر در سال 2001، ايالات متحده طرح حمله به اين كشور را برنامهريزي كرده بود و اين برنامه در 10 سپتامبر 2001 روي ميز بوش پسر (رئيسجمهور سابق آمريكا) قرار داشت. اين برنامه از سوي مديران شركت نفتي Unocal پس از ناكامي مذاكرات اين شركت با طالبان و اجازه نداشتن طالبان به آن براي ايجاد خط انتقال گاز از كشورهاي حاشيه درياي خزر به اقيانوس آرام طراحي شده بود. مديران اين شركت نفتي به طالبان گفتند: ما شما را يا با طلا ميپوشانيم يا با مرگ و شما ناگزير به انتخاب يكي از اين دو گزينه هستيد.حامد كرزاي، رئيسجمهور كنوني افغانستان يكي از مهمترين مشاوران شركت نفتي مذكور به شمار ميرفت. آيزنهاور، رئيسجمهور اسبق آمريكا زماني هشدار داده بود كه شوراي نظامي و صنعتي آمريكا به شوراي نظامي، صنعتي، نفتي و بانكي تبديل نشود.
يادآوري اين حوادث موضوعات بسيار مهمي است كه حوادث پيرامون خود ـ بويژه موضوع سوريه ـ را بهتر دريابيم و فريب اين تبليغات رسانهاي و بازيهاي تبليغاتي و اطلاعاتي خطرناك كنوني آمريكا را نخوريم. آنها بدون ترديد تلاش دارند از خواستههاي مردمي سوريه و اوضاع داخلي اين كشور بهرهبرداري كرده و به اهداف نامشروع خود دست يابند.
جنگ افروزي و فساد
دروغپردازي، تنها وسيله براي دولت آمريكا در جنگافروزي اين كشور عليه مردم عراق نبود، بلكه ارتباط تنگاتنگي ميان اشغالگري و فساد و حيف و ميل اموال مردم وجود دارد.هماكنون شهروندان آمريكايي از سرنوشت 20 ميليارد دلاري كه دولت در خزانه كشور به امانت گذاشته بود تا در تاسيس مدارس، راهسازي، ساخت بيمارستان و ديگر امور زيربنايي در عراق صرف شود، ميپرسند. مردم عراق هيچ يك از خدماتي را كه در زمان دولت بوش به آنان وعده شده بود، دريافت نكردهاند. جهانيان شاهد نيرنگ و فريبكاري آمريكا هستند. اولين مجري اين طرح، پل برمر اولين حاكم غيرنظامي آمريكا در عراق بود كه بيشترين بهره را از شركت هاليبرتون برد. شركتي كه ديك چني يكي از كارگزاران آن بود و دونالد رامسفلد وزير دفاع وقت آمريكا و ديگر افسران و مشاوران دولت سابق به دليل غارت منابع طبيعي عراق و سود حاصل از افزايش ماليات در آمريكا به بهانه جنگ عراق ثروت سرشاري به دست آوردند. به عنوان مثال، شركت مذكور، سود بيسابقه 5/10 ميليارد دلار را تنها ظرف چند ماه كسب كرد كه هيچيك از شركتهاي آمريكايي (به جز شركت نفتي اكسون) چنين ثروت هنگفتي را به دست نياورده است.
همانطور كه آمريكا غرق در فساد است، ديگر متحدان غربي ايالات متحده نيز به نحو بيسابقهاي از سرمايههاي عراق غارت كردهاند و كارگزاران و مزدورانشان در اين كشور نيز مفاسد بسياري انجام داده و كاري كردهاند كه عراق و افغانستان در فهرست فاسدترين كشورهاي جهان قرار گيرد. به عنوان مثال، كميته پاكسازي در عراق از دست داشتن مزدوران عراقي در كشتار شهروندان و اعضاي اين كميته و انفجار ساختمانهاي آن و سرقت اسناد پرده برداشته است. بدون ترديد، اين جنگ حقايق ديگري را نيز آشكار كرد كه مهمترين آن، رابطه اشغالگران با صهيونيستها و برنامه آنان براي به آشوبكشاندن اوضاع در منطقه و تبديل آن به صحنه درگيريها و فتنههاي نژادي و قومي و مذهبي و واداركردن به اصطلاح «جامعه جهاني» به موافقت با برنامهها و تصميمهاي آمريكا و تلاش براي توجيه اقدامات آمريكا به حساب ميآيد كه پرداختن به اين همه مجالي ديگر را طلب ميكند.