نقطه کور مذاکرات قطر در کجاست؟
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
هرچند یکی از اعضای شورای عالی صلح افغانستان گفته است که هنوز هم دفتر گروه طالبان در دوحه قطر به صورت رسمی بازگشایی نشده است و در این زمینه گفتگوها جریان دارد، اما براساس اخباری که در هفته پیش در رسانه های به نشر رسید، هفته جاری را برای مذاکرات صلح مهم و کلیدی توصیف کرده بودند؛ زیرا گروه طالبان و امریکا در هفته جاری رو در روی هم دیگر به مذاکرات جدی با یک دیگر می پردازند. برخی از مقامات بلند پایه امریکا در هفته گذشته گفته بودند که امکان دارد، بحث های اصلی در گفتگوها میان امریکا و طالبان در هفته جاری در قطر آغاز گردد، مقامات امریکایی هدف این بحث ها را ایجاد اعتماد میان دو طرف پیش از آغاز گفتگوهای رسمی می دانند، با توجه به این اظهارات این نشست ها هنوز هم رسمی و علنی نیست و هم چنین این نشست ها سری است و رسانه ها از موضوعاتی که میان دو طرف مطرح می شود آگاه نیستند.
دراین گفتگو ها حکومت افغانستان حضور ندارند و نشست ها فقط میان امریکا و طالبان است، طالبان قبلا اعلام کرده بود که در نشست ها طرف مقابل آنان فقط امریکا است و با دولت کابل مذاکره ندارد. اما به تدریج تلاش می کند تا بعد از ایجاد اعتماد میان امریکا و طالبان واسطه میان طالبان و دولت افغانستان نیز شود و در نشست های رسمی دولت افغانستان را نیز در این گفتگو ها شرکت دهد. از این تلاش ها چنین نتیجه بدست می آید که دولت افغانستان حتی اگر در مذاکرات میان طالبان و امریکا حضور پیدا کند و طالبان نمایندگان حکومت افغانستان را اجازه حضور هم بدهد، بازهم حکومت افغانستان در این مذاکرات در حاشیه قرار دارد و این امریکا است که میدان اصلی مذاکرات را در اختیار دارد، زیرا وقتی جریانی پا درمیانی کند که طرف دیگر در جلسه شرکت کند، طرف دعوت شده هرقدرهم قوی باشد، بازهم واسطه است که ابتکار عمل در دست دارد.
جالب تراز همه این است که این مقام امریکایی شرایطی را نیز برای حضور حکومت افغانستان در این مذاکرات تعیین کرده و گفته است که اگر گفتگوها میان امریکا و طالبان در قطر به خوبی انجام شوند، آن وقت است که مقام های حکومت امریکا، طالبان و نمایندگان حکومت افغانستان هم در نشست های صلح شرکت خواهند کرد و پل ارتباطی میان حکومت افغانستان و طالبان امریکا خواهد بود. تاکنون نیمی هفته جاری گذشته است و هیچ گزارشی از نشست مخفی میان طالبان و امریکا گزارش نشده است و روشن نیست که چه موضوعاتی میان دوطرف مطرح شده و یا خواهد شد و ایا این موضوعات مورد قبول همه مردم افغانستان و گروهها و جناح های سیاسی افغانستان نیز هست یانه؟ از آنجایی که موضوعات گفتگوها روشن نیست، تفسیرها و تحلیل های گوناگون و مختلفی را ارایه می دهند. گفته می شود که طرح واگذاری جنوب افغانستان به گروه طالبان یکی از طرح هایی است که در این مذاکرات مطرح شده و یا مطرح خواهد شد، هرچند گروه طالبان در موضع گیری که در برابر مذاکرات اپوزیسیون سیاسی حکومت افغانستان در برلین داشت، هرگونه تجزیه طلبی را در افغانستان رد کرده بود و اپوزیسیون سیاسی حکومت اقای کرزی را به این کار متهم کرده بود، اما واقعیت این است که گروه طالبان حتی چند سال پیش که تازه بعد از حمله امریکا به افغانستان قد راست کرده بود و برای اولین بار موضوع مذاکره با طالبان به میان آمده بود، این گروه طرح واگذاری جنوب را در مساحت ده ولایت به طالبان، پیشنهاد کرده بود که این طرح از سوی دولت کابل رد گردید، اما اکنون مذاکرات مخفی در قطر جریان دارد، یکی از طرح هایی که در این مذاکرات برای راه حل صلح ارایه می گردد، واگذاری جنوب افغانستان به گروه طالبان است، حال روشن نیست که این طرح تاکنون در مذاکرات مقدماتی و یا غیر رسمی هم مطرح شده است یا خیر؟. زیرا نشست های غیر رسمی و حاشیه ای، مهمتر و راهبردی تر از مدذاکرات علنی و رسمی است، تمام چانه زنی ها و بحث ها در همین نشست های مخفی و غیر رسمی و مقدماتی و حاشیه ای، صورت می گیرد و بعد از توافقاتی که در این گونه نشست ها به میان آمد، آن وقت است که جلسه علنی می شود تا در یک جلسه علنی مفاد و مواد توافق شده را به امضا برسانند و در این جلسه علنی از حکومت افغانستان هم دعوت به عمل خواهد آورد تا در یک عمل انجام شده قرار گرفته و پای توافقنامه صلح را امضا کند.
طرح دیگری که در این مذاکرات مطرح شده و یا مطرح خواهد شد برقراری حکومتی شبیه امارت طالبان است و امریکا هم از آن حمایت خواهد کرد، می گویند با تغییر قانون اساسی کشور باردیگر امارتی شبیه طالبان در کشور حاکم خواهد شد. هرچند گروه طالبان بارها خواهان تغییر قانون اساسی و خروج نیروهای خارجی از افغانستان شده و حکومت کابل را وابسته به امریکا قلمداد کرده است، اما آنچه در این میان مایه نگرانی و جای سئوال است این است که آیا واقعا امریکا دموکراسی نوپای افغانستان را در این مذاکرات قربانی مشارکت طالبان در قدرت سیاسی می کند؟. باید گفت که امریکا در طول یک ماه و اندی که از روند مذاکرات مخفی با طالبان می گذرد، اظهار نظری برخلاف میل طالبان نکرده است و از ادامه نظام دموکراکسی، عدم تغییرقانون اساسی سخنی نگفته است. نماینده ویژه آمریکا در امور افغانستان و پاکستان گفته است: "برای افتتاح دفتر طالبان در قطر، نیاز به یک اعلامیه روشن از طرف طالبان برعلیه تروریسم بینالمللی و در حمایت از روند صلح برای پایان دادن به کشمکشهای مسلحانه داریم". در این سخنان نه سخنی از دموکراسی است و نه از عدم تغییر قانون اساسی و مشارکت عادلانه همه اقوام در قدرت، بلکه تنها خواسته امریکا این است که گروه طالبان طی اطلاعیه ای فاصله خود را از گروه القاعده اعلام نمایند و بس!.
این خواسته امریکا در واقع تکرار خواسته ده سال پیش امریکا قبل از حمله به افغانستان بود، بعد از حادثه 11 سپتامبر 2001 قبل از آن که امریکا به افغانستان حمله کند، این کشور از طالبان خواسته بود که رابطه خود را با القاعده قطع کند، اگر گروه طالبان ئر همان زمان به این خواسته تن در می دادند، این احتمال وجود داشت که امریکا از حمله گسترده به طالبان خود داری کند و فقط مراکز القاعده را بمباران نماید، امارت طالبان به رهبری ملاعمر از این خواسته سر باز زد و امریکا حملات گسترده ای را در افغانستان آغاز کرد و منجر به سرنگونی رژیم طالبان در کابل گردید.
اکنون سئوال اساسی این است که آیا گروه طالبان پس از ده سال نبرد با امریکا به این خواسته تن در خواهد داد؟ اگر چنانچه این گروه با این خواسته مخالفت کند آیا امریکا بازهم با این گروه مذاکرات خود را ادامه خواهد داد؟ و در صورت مخالفت با این موضوع اساسا زمینه ای برای گفتگو و اعتماد میان امریکا و طالبان باقی خواهد ماند؟. طالبان اولین خواسته امریکا را که برقراری آتش بس بود به شدت رد کرده و اکنون در برابر دومین خواسته امریکا قرار گرفته است، یعنی در برابر همه امتیازاتی که تاکنون امریکا برای طالبان داده و از جمله صد میلیون دالر برای دفتر طالبان اختصاص داده و رهبران بلند پایه این گروه را از زندان گوانتانامو آزاد کرده است، فقط امریکا یک موضوع را مطرح کرده است و آن این که "طالبان باید رابطه خود را با القاعده قطع نماید". اگر امریکا به این هدف نایل آید، قطعا امتیازات بیشتری به این گروه خواهد داد، زیرا این خواسته آروزی است که امریکا در طول ده سال به دنبال آن بوده است. اما سئوال این است که آیا امریکا واقعا به این هدف نایل خواهد آمد؟.
تاهنوز طالبان در برابر این خواسته امریکا هیچ واکنشی نشان نداده است و از مذاکرات هفته های گذشته و این هفته نیز هیچ خبری به بیرون درز نکرده است که طالبان این خواسته را قبول کرده یا رد کرده است. دایره کور تلاش ها و نشست های سری امریکا و طالبان نیز در همین جاست، زیرا گروه طالبان در بازی های سیاسی تا این اندازه تجربه پیدا کرده است که اگر مستقیما بگوید که رابطه خود را با القاعده قطع نمی کند و تمامی رشته هایی که برای مذاکرات رشته و امتیازاتی که بدست آورده همه پنبه نماید. اما از سوی دیگر دست برداشتن از گروه القاعده نیز کار دشواری است، زیرا گفته می شود که هم اکنون القاعده بخشی از نیازمندی های مالی طالبان را تامین می کند، زیرا عربهای سرمایه دار سلفی در کشورهای عربی وقتی به طالبان کمک می کنند وا سطه میان آنها و طالبان القاعده باشد. و از سوی دیگر گروه القاعده نیز در شرایطی نیست که بخاطر این گروه از امتیازاتی که امریکا برای طالبان قایل می شود، نادیده بگیرد، اگر امریکا به خواسته هایی که طالبان دارد و نیازهای مالی این گروه را تامین نماید و دیگر نیازی به کمک های سرمایه داران سلفی عرب وابسته به القاعده نداشته باشد و موفق به تغییر قانون اساسی کشور و نظام شبیه امارت طالبانی در افغانستان گردد، ممکن است طالبان رابطه خود را با القاعده لااقل برای مدت کوتاهی هم که شده قطع کند و عامل سکوت طالبان در برابر خواسته امریکا نیز همین موضوع است.
نقطه کور مذاکرات قطر نیز همین موضوع است، زیرا طالبان نمی خواهد دست از امتیازاتی امریکا به این گروه می دهد دست بردارد و نه می خواهد کمک های سلفی های عرب برای آنها قطع گردد. حتی گفته می شود که طالبان مذاکرات مخفی را با القاعده نیز شروع کرده تا این گروه را بقبولاند که برای مدتی کوتاه هم که شده در ظاهر رابطه خود را با دیگر قطع کنند.
بدین ترتیب آنچه در مذاکرات قطر جریان دارد، منافعی که است دو طرف یعنی امریکا و طالبان به دنبال آن است و این که مردم افغانستان چه می خواهند و به دنبال ارزش های آزادی و دموکراسی هستند، هرگز در مذاکرات قطر مطرح نشده است.
پيامها
31 جنوری 2012, 16:59, توسط 39
اگرنقطۀ کور چهرۀ درون این رسم سیاه منظورجناب عالی باشد ومااین رسم را به تقلید از کاریکاتورست دنمارکی بپنداریم پس هویداست که فقط چهرۀ پیامبراعظم محمد مصطفی فراموش شده
31 جنوری 2012, 17:26, توسط عمرزی
بابا تو اول نمیدانی که عدد 39 چه معنی میدهد من برایت بگویم که معنائی مرده گاو اکر نه خود ات جستجو بکن.
دوم اینکه توبسیار از پیغمبر ات میبالی او شخص بود که با اطفالهای خورد جماع میکرد یا این شایسته ئی یک رهبر است که با اطفال های خورد یعنی زیر 18 سال ازدواج کند مگر بی بی عایشه 9 ساله نبود این پیغمبر تو از تروریست کرده تروریست تر است ان مرد دنمارکی خوب کرده که کریکاتور ان خونخوار را ترسیم کرده است.
محمد 14 زن داشت بدون از خدیجه متباقی همه را به زور خود گرفته بود بگونه اینکه او پیغمبر است کسی با او جواب رد داده نمیتواند. در بین دروغ گوی ها او دروغ گو ترین ادم بوده از کجاه او در اسمان رفت چطور هر روز به او خط امد این 14 زن را گرفت که شاید از وی بچه دار شود خوب شد که نشد سوال من اینجاه است که چرا از جبرویل سوال نکرد و نه گفت که برو از خدا سوال بکو که من چرا بچه ندارم و زن من چرا بچه دار نمیشود و او میدانست که همه چیز را دروغ گفته و مردم را بازی داده است ما این دروغ های شاخدار را قبول کرده نمیتوانیم.
تمام حرف هایکه گفته دروغ است مکر است کل قران را خودش نوشته کرده ما صد فیصد پکر کرده هستیم که وای گپ او دروغ است بخدا دروغ جان است.
په درناوی
31 جنوری 2012, 20:45, توسط 39
ien mohamad tazi khailiha kerroookk boda
6 فبروری 2012, 09:37
شما عمر زی ها کی به اسلاعقیده دارید
شما از نسل یهود هستید