کرزی مسوول تجزیه افغانستان خواهد بود
تجزیه یک کشور به چند بخش یک امر سیاسی است که در سطح ملی و بین المللی با مراسم و مراحل حقوقی نیاز دارد. ولی علل و عوامل تجزیه استبداد، تبعیض، برتری خواهی یک عده بالای دیگران، جنایت و خیانت ملی است. یعنی علل تجزیه دقیقا چیز های اند که حامد کرزی در دوره بیش یک دهه حکومت خود ، به ویژه در سه سال اخیر انجام داده است.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
نشر نخست در کابل پرس?" جمعه 3 فوريه 2012
هرگاه کسی از تغییر مثبت یا تحول در افغانستان سخن گفته، زمامداران زور و زر مهر تکفیر «تجزیه» را به پیشانی شخص تحول طلب چسپانده اند. در جهان همه چیز به فرسایش می گراید و تغییر می کند یا رو به زوال می شود ، ولی «تکفیر ها» در افغانستان کهنه نمی شود، زیرا پشتیبان نیرومند خارجی دارد.
حامد کرزی نیز در این روز ها مهر تکفیر را در دست دارد و آنرا در پیشانی مخالفین سیاسی اش میچسپاند. لازم است بدانیم که «تکفیر تجزیه» چیست، عوامل آن در کجاست؟
تجزیه یک کشور به چند بخش یک امر سیاسی است که در سطح ملی و بین المللی با مراسم و مراحل حقوقی نیاز دارد. ولی علل و عوامل تجزیه استبداد، تبعیض، برتری خواهی یک عده بالای دیگران، جنایت و خیانت ملی است. یعنی علل تجزیه دقیقا چیز های اند که حامد کرزی در دوره بیش یک دهه حکومت خود ، به ویژه در سه سال اخیر انجام داده است.
بخاطر اثبات این ادعا عملکرد حامد کرزی را در عرصه های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی مرور می کنیم:
در بخش سیاسی: اقدامات حامد کرزی به شمول خیانت های ملی، حمله بر پارلمان، اجرای روابط مرموز با کشور های خارج، زمینه سازی ها برای اجرای قتل عام، تقلب در همه عرصه های سیاسی کشور، انتقال جنگ از منطقه جنگ زده به مناطق امن افغانستان، تشویق تروریزم و اعمال انتحاری و استفاده از عمل انتحار بخاطر امحای مخالفین سیاسی، حل مسایل سیاسی با استعمال زور، چیدن دسایس خونبار بخاطر حفظ و انحصار قدرت بدست حلقات مافیایی مفسد و متعصب ملی و مذهبی و ده ها مسایل دیگر که مستقیما به نارضایتی مردم و تجزیه افغانستان جهت دارد. زیرا کرزی کاری می کند که شرایط و زمینه های همزیستی میان مردم را نابود می کند، نفاق و خصومت را بوجود می آورد.
در بخش فرهنگ: حکومت کرزی بجای رشد متوازن فرهنگ، تحصیلات ، هنر و نشرات فقط بنیادگرایی ، تعصب و فرهنگ جنگ ، تعصب و زورگویی را ترویج می کند. بجای مکتب مدرسه می سازد، بجای انجنیر و داکتر طالب تربیه می کند.
کرزی تحمل آنرا ندارد که در مناطق امن افغانستان مکتب و آموزش باشد و مردم رسم و رواج های پسندیده شان را اجرا کنند. حکومت بجای عنعنات پسندیده ، مزخرفات و موهمات را ترویج می کند.
حمایت بی دریغ و دوامدار کرزی از فرهنگ طالبی و تحمیل آن بالای همه ساکنان افغانستان، دو فرهنگ را در مقابله و رویارویی مستقیم قرار داده است که افغانستان را بسوی تجزیه کشانیده است. یعنی اگر کسی بخواهد یا نخواهد، تجزیه میان فرهنگ خشونت و انتحار و فرهنگ مدنیت صورت گرفته است که عامل آن بدون شک حامد کرزی است.
در بخش اموراجتماعی: هر اجتماعی از مرد و زن، پیر و جوان، اقشار و طبقات اجتماعی و گروه های اتنیکی ساخته شده است که برعلاوه خصوصیات گروهی، قشری و طبقاتی باید دارای فرهنگ واحد ملی نیز باشند. حالا می بینیم که حامد کرزی در قبال مسایل اجتماعی چه کرده است؟
از زن و مرد که مهمترین رکن جامعه است آغاز می کنیم.
درست است که حکومت مفسد و متعصب حقوق و آزادی شکلی را برای زنان در قانون اساسی و قانون انتخابات جا داده، تا بخاطر تبلیغات از آن استفاده کند، ولی در عمل زنان افغانستان از محروم ترین زنان دنیا است که توسط حکومت طالبان و کرزی به این موقف رسیده اند. در حقیقت قضایای «گلنار» و «سحرگل» که در ماه جاری در افغانستان رخ داد، نمونه های از صدا ها و هزاران قضیه است که به رسانه ها راه باز کرده است.
واضح است که هر روز صدها قضیه زن ستیزی در افغانستان رخ میدهد که علت اساسی آن نه تنها عقب ماندگی جامعه، بلکه تعصبات و مزخرفاتی است که از ماهیت دولت فاسد و نهاد های ساخته شدة دولت و استخبارات خارجی تحریک و تشویق میگردند.
جوانان در افغانستان وضعیت خوبی ندارد و سالمندان از حمایت دولت بی بهره اند.
تلاش برای ایجاد طبقه آدمخوار که پاسخگوی منافع مافیای خارجی باشد ، افغانستان را به جایگاه چپاولگران تبدیل کرده است.موضوع مورد نظر در این تبصره کوتاه بحث در باره اقشار و طبقات جامعه نیست، ولی باید گفت که بوجود آوردن طبقه آدامخوار، مفسد و وحشی با استفاده ابزاری از دولت، روز به روز فاصله میان مردم را بیشتر می سازد و افراط و تفریط فقیر و ثروتمند شدن به اوج خود می رسد. واضح است که این روند به شکل عجولانه آن موجب نارضاییتی شده و در سطح دولت تناقض و رویارویی و خصومت های جدی را بار می آورد.
اقوام مانند اقشار و طبقات و سایر گروه ها رکن مهم اجتماع اند که در سازندگی جامعه نقش بزرگ دارند. هیج جامعه در هیچ مملکت نمی تواند یک قومی باشد. پس رعایت مناسبات متوازن و مساوی میان آنها از وظایف مهم دولت است. اقوام مهمترین عامل وحدت ملی است که باید در مورد آنها از سیاست های دقیق کار گرفته شود.
با تاسف این وجیبه مهم ملی در افغانستان همواره قربانی برتری جویی های حاکمان دست نشانده و منافع حمایتگران آنها بوده که در دوره طالبان و کرزی به آخرین اوج خود رسیده است.
علت اساسی و مهم این همه بی عدالتی های اجتماعی که نفاق، جدایی و تجزیه را بوجود می آورد، تمرکز قدرت است. حامد کرزی زیر شعار های دروغین دموکراسی، آزادی و حکومت انتخابی (تقلبی) وحشی ترین شکل دیکتاتوری یک گروه مفسد و نومنکلاتوریزه شده را بالای مردم افغانستان تحمیل می کند. سوال در این جاست که آیا می توان قرن ها در دیکتاتوری و استبداد زیست؟
باید به مفهوم واقعی (وحدت ملی) پی برد. ملت تنها شامل کرزی و طالب و جاسوسان خارجی نیست، همه ساکنان افغانستان مالک این کشور هستند. تنها کرزی نمی تواند نظام بسازد، این کار از صلاحیت مردم افغانستان است. وحدت ملی با زور و غصب قدرت بوجود نمی آید. شرط اساسی وحدت ملی مشارکت ملی است. مردم وقتی با هم نزدیک می شوند و وحدت می کنند که چیز های مشترک داشته باشند، این چیز قدرت و حاکمیت است. هرگاه حاکمیت غصب شود، چیزی برای وحدت باقی نمی ماند.
پس عمل تجزیه افغانستان از جانب شخص حامد کرزی در همه عرصه های زندگی اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی جامعه عمیقا برنامه ریزی شده انجام می شود و تکفیرگیری های وی بخاطر جلوگیری از اصلاحات و تحولات مترقی بی مورد و بی اساس است.
تمرکز قدرت افغانستان را بسوی تجزیه می کشاند و تقسیم قدرت، موجب همبستگی، ترقی و شگوفانی آن میگردد.
تروریست های طالب و طرفدارانشان در حکومت مافیایی قبیله ای کرزی افغانستان را به سمت تجزیه می کشانند!
گرچه در دو قرن اخیر عاملان جنایات سیستماتیک، یکی از دلایل خود را برای ارتکاب این جنایات، یکپارچه سازی توصیف کرده اند و به سرکوب حرکت های عدالت خواهانه پرداخته اند اما تمام این سرکوب ها و جنایات، برای گسترش و تحکیم نظام خودکامه و مستبد قبیله ای در این سرزمین بوده است.
جمعه 13 ژانويه 2012, بوسيله ى کابل پرس
پيامها
2 فبروری 2012, 13:59, توسط کلکانی
دو یا سه ولایت فاسد باید از افغانستان جدا شود و مردم افغانستان ارام واسوده شده در رابطه به پیشرفت مملکت و ارامی مردم خود فکر خواهند کرد.
بگذار که پشتون ها این قوم لجوج ومکار شیطان برای خود پشتونستان بسازد.
ما مردم خرسان بزرگ این چتل ها را ویزه هم نخواهیم داد که دوباره بیاید خراسان بزرگ را بیبینند که ما چی بهشتی ساخته ایم ما تاجیک هزاره و وزبک مثل مشت اهننین دست بدست هم داده خراسان بزرک را اباد خواهیم کرد.
بگذار که این چتل ها تریاک بکارند و چرس بکارند و مرداری کنند.
زنده باد اتحاد تاجیک هزاره و وزبک.
ما سه برادر و برابر همه مشکلات که قبلا سیاف و گلبدین در بین ما بوجود اورده بود به اصل موضوع پی برده و فراموش کرده ایم و در مقابل دیکتاتوری پشتون این وطنفروشان اتحاد کرده از خراسان بزرگ دفاع مینمایم.
درود به این سه قوم متحد و یکپارچه.
پشتون هایکه اهلی هستند با مشوره انها را هم میپزیریم در صورتیکه کار کنند وقسم بخورند که به وطن خود صادق هستند و اندیشه وطنفروشی را ندارند.
3 فبروری 2012, 01:20
باز طالب آمد و ریش و بروت بسیار شد
چرس و چلم زیاد شد و زیب دهن نسوار شد
کرتی و پطلون مهاجر شد به صوب جرمنی
لنگی ی شش متره بین که همسر ایزار شد
شد حمام گرم ویران زیر امر طالبان
اشپش و کیک و خسک در بستره خروار شد
چشمها را سرمه مالیدند همه پیر و جوان
عطر و شامپو و کلونیا بعد از این مردار شد
تی وی و دی وی دی و کست همه اعدام کنند
طبله و ارمونیه و بانگودرم بیمار شد
شاعران برباد شدند و شعر شان نابود گشت
ذکر و ضرب و نعت و تکبیر زینت بازار شد
طالب و ملا شده وزیر با فرهنگ مان
داکتر و انجنیر مان شاگرد نجار شد
بانوان محصور خانه گشته اند درد و دریغ
حال شان دیدیم خراب و قلب ما افگار شد
بهر اوباما همی دوزند واسکت زری
مرد بازی میکنند خانم به ایشان عار شد
زاهد درویش بگو تا میتوانی حرف حق
حاکم بلاد مایان نوکر اشرار شد
زاهد درویش
3 فبروری 2012, 10:21, توسط حاجى در ويش
و هم بشتونوالى نميكنند.
5 فبروری 2012, 23:53, توسط wahid
شما واقعا شرم ندارید از اول تا امروز افغانستان را شما فرختین اول بچی سقا بعدش کارمل روسها را با خودش اورد بعد او قهرمان ملی د پشت تمامی مجاهدین خنجر زد و با روس ماهده صلح امظا کرد و بعد از مرگش شاگردایش امریکایی ها را دعوت کردن راست گفتن عاقبت گرگ زاده گرگ شود گرچه با ادمی بزرگ شود .
میخ کوبیدن هزاره بی ناموسی ازبک چور و چپاول پنجشیری وتجاوز شان به مردم را فکر کنم از یاد بردین امروز یک پنجشیری پیدا کو که دکان مسستری داشته باشه امروزفقد بخاطری که پشتون را بد بگویی این همه جنایات را یاد بردی چون از این مسعله بیشتر از ۲۰ سال میگزره شاید تو هم سمره همین جنایات باشی واگر نه فراموش کردن این همه ج............
یک چیز را بیاد داشته باشین اگر سایه پشتون از سر تان کم شوه شما اقوام دیگه مثل سگ بجان هم می افتین سال ۷۱ تا ۷۵ را به یاد بیار در شمال پشتون قدرت نظامی نداشت .
خدا کنه فشار تو زیاد بالا نره
تجزیه افغانستان این همه خواب است و خیال ومحالwahid
24 آپریل 2012, 21:05, توسط خراسانی
راست مگی اگر سایه پشتون سر ما نباشد ما همچون سگ و پشگ به جان هم می افتیم. در بامیان که امنترین نقطه کشور هست را مگی ؟؟؟ یا سمت شمال را کلا؟؟ در شرایط فعلی جنگ در کجاست ؟؟ سمت شمال یا جنوب ؟؟؟همانطور که امروز شما پشتونها به جان هم افتادین. اگر غربی ها از وطن ما خارج شوند بدون شک بدترین جنگها در سمت جنوب بوجود خواهد امد. می بینیم که مجددی خان پیرکی را که چند چوکی را غبت کرده و جنگ کرده کده خرزی از خاطر چوکی شورای صلح و بخی قار کرده و خود را خانه نشین کده ها ؟؟
یا این را نمی دانی که خرزی خان مزدور ای اس ای پاکستان شده و کشور عزیز ما را به دال فاسد پاکستان فروخته؟؟
اصلا طالبان تاجیک هست هزاره هست ازبک هست ترکمن هست کجایی هست خوب معلوم هست که پشتونهای داخل و خارج و جمعی از جاهلان هست.
2 فبروری 2012, 14:46, توسط zahed
افغانستان اگر تجزیه شود تا قرنهای قرن پشتونها با جهالت تام زندگی خواهد کرد زیرا اینها در دولت مداری امتحان شان را داده است. نمیخواهد افغانستان تجزیه شود و میخواهد ما فارسی زبانها هم در یک کشور بنام افغانستان عقب مانده زندگی کنیم .
2 فبروری 2012, 15:19
به امید جدایی از بیفرهنگیهای قبایل.
2 فبروری 2012, 20:09, توسط خ . نبیل مزاری
آقای نیکپی درود و ادب تقدیم است . مشکل اساسی اوغانستان کرزی نیست . کرزی یک پیاده شطرنج است که دست های آنرا از یک خانه به خانۀ دیگری جابجا می کند . مشکل ما غیر اوغانها نداشتن سواد سیاسی و انسجام بهتر اقوام غیر اوغان است که فرا راه ماقرار گرفته و ما نمی توانیم ازین منجلاب با درایت و فهم بدر آئیم .
در اوغانستان فقط چند رهبر جهادی در صدر قرار دارند که از نگاه سیاست و مدارا ناکام در ناکام اند . احمدضیا مسعود نسبت قرابت برادری با زنده یاد احمدشاه مسعود به رهبری سیاسی شورای نظار آمده ، نه بر اساس درایت سیاسی و کفایت رهبری ، جنرال دوستم یک افسر ارتش است نه شخص سیاسی ، اخند محقق هم اگر کمی شعور سیاسی دارد در رده های پائین تصمیم گیری قرار دارد . هزاره ها ، ازبک ها و تاجک در میان خود نتوانسته اند رهبری را انتخاب نمایند که پاسخ گوی خواست ها ، منافع سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی شان باشد . با داشتن رهبران مردمی و فارغ از خواست های شخصی غیر اوغانها میتواند منسجم شده علیه استبداد قبیله بایستند . ولی در اوغانستان امروز یک شورایی از شخصیت های دانشمند غیراوغان و غیر وابسته ، با فهم سیاسی ، توانمند با سوق و اداره مردم و قوت های خلع سلاح شده ضرورت اشد است که در نخست بتواند گرد هم آیند و بعد از انتخاب رهبری یگانه ، مبارزه دقیق با مرام مشخص را ارایه بدارند .
امروز قبیله کرزی را پیش کرده فردا ملا عمر را پیش میکند و یا شاید گلبدین هم درین لست قرار داشته باشد . هر اوغانی که بیشتر و بهتر رنگمالی مزدوری آموخته و در فروختن و بازار یابی انگشت بالا داشته باشد ، بدون در نظر داشت شخصیت او باخه لعنتی پادشاهی (بازشاهی) را به زور یا به رضا به کله اش می نشانند . اوغانها نیز مانند ما رهبری شایستۀ ندارند که بتوانند خواست اعلی و مرام اوغانوالی را بطور پنهانی ، با سیاست دروغ گویا وحدت ملی زیر پرده پیش ببرد که صدا و آواز دیگران خفته بماند . امروز اوغانها دست و پاچه اند که با به وجود آمدن حتی سیستم پارلمانی در حکومت ریاستی اوغانی ، اقتدار قبیله زوال می یابد که جبران ناپذیر است چی رسد به سیستم فدارلی اداره حکومت اوغانی .
منتها کرزی مانند استاد عطا بچه مفلس استادانی دارد که سیاست دوراندیشی ، درایت رهبری و فهم سیاسی ندارند به شمول اوغانملتی های تکنوکرات ، خلقی های رژیم دیده و حزبی های گلبدین . طبقه قلم دار ، فهمیده و نویسنده اوغانی آنقدر پشت مسعود را بخاطر لقب گویا قهرمانی و زبان بیچاره پارتی دری را گرفته اند که فکر میکنند با چنین تبلیغات دروغ و زهرآگین ره به جایی می برند . غافل ازین اندکه ، آنهایی که مسعود را دوست دارند و قهرمانش میخوانند هرگز و هرگز تن به تبلیغ بیموقع و دروغ اوغانها نداده و نمی دهند و آنهایی که زبان پارتی دری را زبان مادری خویش میخوانند با پشتیبانه شهنامه چنان قامت افراشته اند که جنگ اوغانها جز با مشت خالی با دروش رفتن بوده میتواند و بس .
پس وظیفه اساسی ، رسالت میهنی و وجیبه مادری و پدری هر غیراوغان است که متحد شوند و بدون در نظر داشت بعضی سوتفاهم های که خلق شده ، گرد هم آیند تا بتوانند رهبری سالم و راه درست و معقولی را دریابند که هم گل بدست آید و هم دل یار نرنجد . در غیر آن همان جنگ است و تباهی است و جنگ است و تباهی است جنگ است و تباهی است !!!! مزاری
3 فبروری 2012, 04:12, توسط kabir
"پس وظیفه اساسی ، رسالت میهنی و وجیبه مادری و پدری هر غیراوغان است که متحد شوند و بدون در نظر داشت بعضی سوتفاهم های که خلق شده ، گرد هم آیند تا بتوانند رهبری سالم و راه درست و معقولی را دریابند که هم گل بدست آید و هم دل یار نرنجد . در غیر آن همان جنگ است و تباهی است و جنگ است و تباهی است جنگ است و تباهی است !!!! مزاری"
اقاي مزاري
اگر ان همه قتل كشتار بي ناموسي در سالهاي 1992 ِ1996 يك سوتفاهم بوده خدا ازجنگ شما مردم غير پشتون را نگه كند
سخنرانی رهبر شهید ـ 8 / 2 1372
فرستاده شده توسط دوستی به نام �متحد� بصورت ایملی
سخنراني رهبر شهيد - 8 / 2 / 1372
بسم الله الّرحمن الّرحيم
با تشكر از برادران عزيز كه زحمت كشيده اند اين جا تشريف آورده اند براي روز تاريخي كه هم در جهان تاريخي است هم براي مردم افغانستان كه بايد از اين روز تجليل بكنند. در اين شرايط سخت كه برادران فرهنگي حزب وحدت زحمت كشيده اند اين جلسه را فراهم نموده اند و از برادران كه سرود و مقاله خوانده اند و ما استفاده كرديم از همة اين عزيزان تشكر مي كنم.
مسأله اي كه امروز روز تاريخي است چه از نگاه جهان و چه از نگاه مردم افغانستان فرق مي كند. از نگاه جهان كه امروز مسلماً روز پيروزي مردم افغانستان به شمار مي آيد. ولي از نگاه مردم افغانستان فكر مي كنم امروز روز پيروزي ظاهري است. روز پيروزي واقعي مردم افغانستان امروز نيست. لهذا براي شما مردم چند دقيقه اي كه زحمت مي دهم و وقت عزيز شما را مي گيرم مي خواهم در بارة چند موضوع خدمت شما صحبت كنم. يكي دربارة اين روز تاريخي و يكي هم چرا امروز روز پيروزي واقعي مردم افغانستان نيست. اينكه در رابطه با يك سال كه بنام به پيروزي رسيدن انقلاب مي گذرد براي شما چه چيز به وجود آمده است، مسأله ديگر فاجعه افشار است و مسأله يا كه اين فاجعه با اينكه چقدر دردناك است اما براي ما و شما درس كه از اين فاجعه گرفتيم. و سه باور را كه ملت ما داشت و آن سه باور عوض شد فكر مي كنم يك پيروزيست. و مسأله اخيريكه خدمت شما بايد به عرض برسانم مسأله وضعيت فعلي كشور و توافقات اسلام آباد است كه اين مطالب را اگر وقت برايم ياري كرد خدمت شما عزيزان و پدران و برادران و ريش سفيدان به عرض مي رسانم.
دلم هيچ نمي خواست كه بعد از فاجعة افشار صحبت كنم. مگر در آن وقتي كه مي شد مردم ما اين انتقام را بگيرند از دشمنان. ولي چرا امروز حاضر شدم كه با شما مردم صحبت كنم، علت اصلي اش اين است كه عاملين و خائنين اين فاجعه دستگير شده بود و خواستم اين را براي شما توضيح بدهم و در اين جا در محضر شما آنها را به جزاب اعمالشان برسانيم. فقط اين چيز باعث شد بيايم براي شما صبحت بكنم
موضوع ديگر اينكه ما مدت 250 سال باوري را كه داشتيم، قضية افشار و چنداول روشن مي كند كه اين باورها هم اشتباه است. آن باور اين است كه ما در طول 250 سال باور داشتيم كه ظلم را كه فقط يك خاندان جاه طلب بالاي مردم ما مي كرد، تعميم مي داديم و فكر مي كرديم همه پشتون ها بالاي ما ظلم كرده و ظلم مي كنند و ما در آينده آن وقت به حق و حقوق خود مي رسيم كه در كنار فارسي زبان ها باشيم و از فارسي زبان ها دفاع كنيم با اين ها همسنگر و هم موضع باشيم در حق و حقوق خود مي رسيم. قضيه افشار و چنداول اين باور را هم باطل كرد. خط بطلان كشيد. ما اگر در صد سال پيش شاهد مسأله اي بوديم كه پسران ما را مي گرفتند مي فروختند و مردم ما را سر مي بريدند و مي كشتند و برده درست كرده بودند و كنيز. ولي بعد از صد سال و چهارده سال مبارزه و هم سنگري عين مسأله تكرار شد و بدتر از آن. اينجا كه اطفال هشت ساله ما را كشتند و آنها را فروختند و زن ها را كشتند و صورتشان را پوست كردند. اما از دست كي؟ از دست كسي كه چهارده سال مبارزه كرده و شعار مي دهد كه حكومت اسلامي را برقرار كرده ام. از كساني كه استاد علوم الهي و سياسي و اسلامي است اين عمل انجام مي شود. ولي اين باور را براي ما اثبات مي كند كه اين باور، باور اشتباه بوده است. قدرت طلبي و انحصارطلبي، يك تعدادي كه خلاف مسير اسلامي و انساني رفتار مي كنند اين متعلق به اين نژاد و آن نژاد نيست و ما امروز بايد تجديد نظر كنيم. درست است كه عبدالرحمان 62٪ مردم ما را از بين برده است ولي عبدالرحمان و خاندان عبدالرحمان از بين برده است نه همه پشتون ها. و ما امروز بايد اين مسأله را باور كنيم كه اين جنايت كه در چنداول و افشار به وجود آورده نه همه تاجيك ها. و اينجاست كه در باورهاي گذشته خود تجديد نظر بكنيم. بايد با واقعيت ها و حقيقتهاي جامعه برخورد كنيم و از اين درس بگيريم.
من معتقدم در اينجا در طول تاريخ گذشته افغانستان حكومت ملي و اسلامي بوجود نيامده. اما يك خاندان و تعداد قدرت طلب بالاي مردم ظلم كرده است. اكر ما در اينجا بياييم يك حكومت اسلامي كه مردم ما مي خواهند به وجود آوريم كه در آن حق همه مليتها تعيين شده باشد، اين باور، باور درستي مي باشد. ولي سلسله تاريخ وقتيكه آورده بود بالاي ما هم قبولاند. اينجا براي شما واضح مي گويم در افغانستان دشمني مليتها فاجعه بزرگي است. در افغانستان برادري مليتها مطرح است. حقوق مليتها يعني برادري مليتها. دو برادري كه در يك خانه زندگي مي كنند چطور برايشان حق قائل اند كه در اين خانه من هم حق دارم آنهم حق دارد. اين برادري است نه دشمني. بلي اين عناصر قدرت طلب و جاه طلب است كه در اين مسأله به عنوان نژاد و غيره استفاده مي كنند براي سيادت شان.
اما اين مسأله تاريخي است كه خدمت شما بگويم چرا با شما دشمني دارند و جاي تأسف است كه كسيكه خود را استاد الهيات مي گويد و به اين گونه مقابل مردم ما برخورد مي كنند. آقاي رباني بعد از جنگ افشار وقتيكه به پاكستان مي رود، با قاضي احمدحسين اين مسأله را مطرح مي كند. ببينيد اين باورهاي غير اسلامي سر از كجا درمي آورد. به قاضي احمدحسين مي گويد كه اين مردم بسيار مردم جاني است. شما را مي گويند، چرا جاني است؟ در حاليكه از روزيكه اينها به نام اسلام به كابل حاكم شده اند، هشت جنگ بر عليه شما انجام داده است. مي گويد اين ها از اولادهاي چنگيزخان هستند كه در باميان جنگ كرده اند 700 سال پيش. اين را جناب آقاي رباني براي قاضي احمدحسين در پاكستان مي گويد. بعد از قضيه افشار زمانيكه اشتباه شان در دنيا بالا مي شود و جنايت شان در دنيا منعكس مي شود كه چقدر اينها بر سر ما جنايت كرده اند. آنگاه آقاي رباني مَثَل تاريخي مي زند كه شما مستحق اين جنايت و مستحق اين ظلم هستيد، چون اولاده چنگيزيد.
اين آقاي رباني كه در مصر تحصيل كرده و در دانشگاه كابل الهيات درس مي داد، اول اين آدم بيسواد از تاريخ خبر ندارد كه شما بومي ترين مردم افغانستان هستيد، قبل از اينكه چنگيز در افغانستان حمله كند شما اينجا بوده ايد و شما عليه چنگيز در باميان مقاومت كرديد. اين آدم بيسواد اول كه از تاريخ بي خبر است و باز هم آنوقت ما از آقاي رباني باخواست مي كنيم، بر فرض اين باور تو راست بود، اينها اولاد چنگيز بود و چنگيز هم در باميان جنايت كرده. تو با كدام منطق اسلامي و الهي حق داري كه 700 سال بعد انتقام آن را از افشار و چنداول مي گيري و اين با كدام منطق اسلامي و انساني سازگار است!؟ اينجاست كه چرا با شما دشمني دارند و چرا تمام فكرش اينست كه شما را از بين ببرد، چون اين باور تاريخي را دارند. روي اين باور تاريخي شما را مي كُشند. لهذا ما در اين جا اشتباه كرده بوده ايم. عمل يك دسته اي را به نام يك قوم مي كشانديم و از اينها حمايت مي كرديم. اما اين اشتباه را مرتكب شديم. اين مسأله بود كه در اينجا در رابطه با افشار اين باورها را روشن كرد كه در آينده گول اين باورها را نخوريم.
اما مسأله امروز كه من حاضر شدم كه وقت شما را بگيرم كه در محضر شما جرأت كردم كه بيايم صحبت كنم و آن يك باور تاريخي ديگر هم بود كه اينجا فرق كرد.
صد سال پيش از مردم ما خائني پيدا شد و عليه مردم ما دست به خيانت زد و مردم ما را به شكست مواجه كرد. بعد از 100 باز اين تاريخ فاجعه تكرار شد ولي اينجا اين بار يك پيروزي نصيب شما شد. و آن اينست كه اين خائنين شناسايي شدنند و اين خائنين را بحمدلله اكثريت ايشان را گرفتيم. من براي شما مردم تعهد سپرده ام كه از شما دفاع كنم و به شما خيانت نكنم. و دست خيانت كاران را بگيرم. الحمدلله دراينجا حزب وحدت اسلامي موفق شد كه اين خائنين را شناسايي بكنند و اكثريت شان را دستگير بكنيم و چند تن از اين ها پرونده شان تكميل شده و بعد از اثبات جرم و اعتراف و طي مراحل شرعي حكم صادر شده امروز شما شاهد جزا دادن شان هستيد. اين قضيه در تاريخ گذشته نشده بود و آن كسانيكه براي ملت ما خيانت كرده آنها به دربار مزدور بود، جا داشت، روي رياست داشت و مردم ما را از بين برده بود، ولي بحمدلله اين خائنين موفق به اين كار نشدند كه بعد بالاي خون مردم ما و ناموس مردم ما معامله كند و مردم ما باز هم زير ظلم بماند. اينجا است كه همين براي شما اطمينان مي دهد كه هم اينها را امروز در محضر شما حكم شان را صادر كرده به اين جا اعدام انقلابي مي كنيم. والسلام
3 فبروری 2012, 09:14, توسط خ . نبیل مزاری
آقای کبیر ! نداستنم مخاطبم کیست ، بدین مفهوم که شما اوغانید یا هزاره ؟ اگر شما اوغانید هدف این همه زحمت کشی های دوست بینام شما را که گفتار و بیانیه شفاهی ویدیویی بابه مزاری را به خط و قلم آورده و بخاطر تبلیغ ونشر به همۀ شما ها ایمل نموده ، در جای دیگری نهفته میدانم که دوستان غیر اوغان بخوبی میتوانند آنرا درین برهه نازک تاریخی درک نمایند . اگر شما هزاره اید میتوانم با شما درین مورد منحیث یک تاجک بیطرف گفتمان داشته باشم ، زیرا دوستان هزارۀ خود را مردمان دانشمند ، منطقی و دارای عقل سلیم یافته ام .
تا وقتیکه خود را معرفی میدارید ، پدرود .
3 فبروری 2012, 10:15, توسط kabir
ى خ . نبیل مزاری ???????
مخاطب خودات نه تاجيك هست نه هزاره نه اوزبك و يا پشتون..اما من افغانم، گفتار شهيد مزاري به صورت دقيق مشت كوبنده است بر فرق كوته فكران و متعصب پيشه ان كه نفاق لساني و قومي را دمن ميزند. از خدا شرم كنيد واز اين گمراهي خود را نجات دهيد
3 فبروری 2012, 10:37, توسط ن.ب
اى خبير جان,بسيار به كزشته جند شخص شما ميبيجيد و جنايت يك و يا جند شخص را بر روى تمام مردم شريف و با فرهنك تاجيك ميكشيد.افشار افشار كفته دهن باره ميكنيد,قضيه افشار يك قضيه موهوم و ساخته اى اس اى است. اسناد و شواهد موثق هم نيست و باز هم در خمير موى ميبالى؟
بكو كه در عاشوراى كابل كى دست داشت؟
عقب انانيكه فوت كرده جه حرف ميزنى و خودرا قاضى ساخته يي.از امروز و رزيكه بيش رو است حرف بزن كه جه كنيم و جا ره را بسنج.تو ربانى ربانى ميكويي يكى ميايد امروز در عقبت با لكد ميزند.
امروز بياييد كه متحد شويم تا از كله هاى ما بشتونهاى با كستانى و مزدوران او غان شان كله منار نسازند.
3 فبروری 2012, 10:47, توسط حاجى در ويش
مزارى صاحب اين موجود نو است كه از زير بوته برامكده نه نصب دارد و نه اصل. اين موجود جديد الخلقه در تاريكى مشت ميزند.
و مطمن است كه ديكران همه كمراه شده و تنها او از خدا شرميده و به راه راست روان است.كه طالب بوست از سرش جدا ميكرد كمى به هوش ميامد و انجا ميكفت كه من او غان هستم كه دهنش را ميكوبيدند.ترجمه افغان بشتون است.ببينيد در هر غياث الغات.
3 فبروری 2012, 17:37, توسط خ . نبیل مزاری
آقای کبیر اوغان ! شوربختانه که من حقیر اوغان نیستم ، در حال میتوانم فقط خود را اوغانستانی خطاب نمایم . مدت زیاده از دوصدوپنجاه سال است که بدین ترفند و نیرنگ توانستید آدم بکشید ، سرزمین های مردم را پایمال نمائید ، ملت های غیر اوغان را از آموزش به دانشگاه های نظامی و دپلوماسی محروم سازید ، مالیات را بر غیر اوغانها وضع نمائید و اوغانها را معاف ساختید ، خدمت زیر بیرق و سربازی را بر غیر اوغانان اجباری نمائید و اوغان را جنرال و افسر ساختید . اخر تا بکی بنام اینکه ما همه اوغانیم ، ذلت را ما بکشیم و عزت را شما ببیند ؟
جنایت در افشار ، بهسود ، مزار ، بامیان و و و شده است که پاسخ آنرا نه ملت هزاره میدهد ونه تاجک و نه ازبک ، بلکه پاسخ گویی آن بدوش رهبران جهادی است که بدون در نظر داشت شناخت موقع و موضع عمل نمودند و اینک گویا دست آویزی به شما شده که جنایت در افشار توسط تاجک ها شده و امیر آهنین اوغان شما به اساس گفته های بابه مزاری برائت حاصل نموده است . آیا پاسخ گوی این همه جنایات کی ها اند ؟ آنانیکه بنام اسلام و مردم کابل جنگیدند و یا آنهایی که بخاطر گرفتن قدرت سیاسی اوغانی کابل را راکت باران نمودند ؟ اگر گلبدین با اندیشه مردمخواهی و انسان دوستانه ، بعد از تسلیمی حکومت داکتر نجیب به مجاهدین به کابل می آمد و با دیگر مجاهدین گویا فی سبیل الله حکومت را تقسیم میکرد ، چرا جنگ میشد ؟ هیچگاهی جنایت افشار به وقوع نمی پیوست . آغای کبیر اوغان ، پهلو بگردانید و بیدارشوید که صبح شده و مردم همه بیدار اند .
با وجود این هم ، اگر روزی تاریخ حکم نماید که ملت تاجک مسول جنایت افشار است ، نه رهبران جهادی شان ، نخستین تاجکی خواهم بود که از فرد فرد ملت همزبان و هم فرهنگ هزاره خراسانی خویش رسمأ معذرت بخواهم .
امروز جُل و پوستک تانرا آتش گرفته ، وقتی می بینید آخندمحقق با ملاضیامسعود در یک میز نشسته و یک هدف مشخص را دارند تعقیب می کنند . بترسید از روزیکه مانند هند و پاکستان همۀ قبایل زورگیر سلیمان کوهی جل و پوستک خود را بر اشتران ببندند و تا شینوار و کویته بگریزند . اگر همین آش و کاسه باشد آنروز دیر نخواهد بود .
آیا شما اوغانها شرم از خدا دارید که دروغ بزرگی را بنام اینکه همه باشنده گان اوغانستان اوغان اند ، به دید همه گان می نویسید ؟ با این دروغ کلان ، تهمت ناگوار و غیرحقیقی به غیر اوغانها ، وقتی باز هم از شرم داشتن از خدا می نویسید ، خود شرم بزرگی است اگر بدانید !!!!
6 فبروری 2012, 00:14, توسط wahid
مشکل همین جاست که ادم با شعوری د میان شان وجود نداره . از بودم .بودم ها بگزر از حالا بگو . میفهمی مشکل شما ها در چیست وقتی نکتایی را که می بندید فکر میکنید جامع الکمالات استید .
تا کی این نیروی خارجی اینجاست که حامی تان باشد . این گفتار ونوشتار جواب دادن هم دارد
wahid
2 فبروری 2012, 21:10
تا وقتی اوغانوالی و وحشت باشد اوغانستان بدبخت ترین و عقب اوفتاده ترین مملکت جهان است. لعنت بر پختون والی.
2 فبروری 2012, 22:58, توسط فرشید
اقای مزاری تحلیل واقعبینانه ای را ارایه کرده است. من بار ها نوشته ام که فدرالیسم آری ودر صورتی که اوضاع ازاین هم بدتر شود تجزیه آری ولی نه به رهبری این عناصر فاسد وقدرت طلب و مردمفریب.
3 فبروری 2012, 17:17
لعنت بر هزاره ها بی فرهنگ که فرهنگ ایرانی را در کشور دامن زدند این افغانان اگر نمی بودند حالا هزاره میتوانستند که پشت کمپیوتر نشسته وبنوسیند نه بلکه همان کیله فروش میبودند وهمان خرکار بس دیگرچیزی ساخته نیست از اینها در بامیان مردم ان موتر را نمی شناختند بلکه سروکار انها با خر بود حیف صد حیف به این هزاره ها پلیت ......
به جواب شما
3 فبروری 2012, 06:08, توسط مجاهد
زندگی دولت داری مشترک با باقبیله وحشی اوغانی ممکین نیست اگر ممکین می بود دکتا توران قبلی افغانستان را آباد و از چنکا واشغال آزاد میکرد یگا نه راه برون رفت از این بد بختی ها سر بریدن ها خود کشی ها پار لمانی شدن وفدرالی شدن افغانستان است .
3 فبروری 2012, 08:27, توسط nazar
کبیر جان مقاله دنباله دارت را خواندم نظر به یک موضع با اهمیت متوجه شدم که خودت پشتون هستی . ازینکه و قت از 62 فیصد قتل وعام هزاره ها را تنها بگردن فامیل عبدالرحمن نوشته کردی و گفته پشتونها مقصر نبوده . عزیز چهل هزار یلجاری پشتون جنوبی به کمک سربازان دولت وقت را فرا موش کردی و دوران طالبان نسل کشی هزاره ها در مزار شریف و یکاولنگ و کندی پشتها را چرا یاد اور نشدی . در یک کلام خطر پشتونها 80 درجه از تاجیکها زیاد تر است شورای نظار مسعود و سیاف پشتون هم در افشار فا جعه بود و فاجعه پشتونها هر سال است نمونه اش بهسود ...نظر
3 فبروری 2012, 08:37, توسط 32
اقای نظر جان . کبیر جان سخن رانی بابه مزاری شهید را نوشته است و بابه در همه جا .جانب احطیاط را در نظر گرفته بود و سخن گفته بود و سخن ایشان بخا طرکه زیاد تفرقه بین اقوام نشود بوده است . اگر نه براستی تاریخ 80 فیصد پشتونها را در قبال حمایتهای شان از عبدالرحمن نوشته .بابه مزاری اگر درزمان جنایت طالبان در قبال مردمش میبود شاید با دید دگیر حرف میزد. پشتونها یکبدی که دارد بسیاز ملیت پرست است خدا اینها را هدایت کند . از کرزی گرفته تا ملا عمر کور شان .
3 فبروری 2012, 10:27, توسط kabir
عجيب است يكي سخنان شيهد مزاري را سخنان خودش نه بلكه پشتون قلمداد ميكند، و ديگري انرا به ذم خود با اگر و مگر مسخ ميكند
3 فبروری 2012, 16:29, توسط فراری غرب
سلام به ارجمندان گرامی وبزرگ.
گذشته اگر تلخ بود و اگر شیرین بود اگر دوست بودیم و اگر دشمن اگر خوب کردیم و اگر بد کردیم باید به لحاظ خداوند به لحاظ شیر مادر وطن به ابروی وعز ت مرده ای مظلوم ما بخاطر بقای خود واطفال خود باید اتحاد و متحید و یکپارچه بوده علیه این متجاویزین مبارزه خستگی ناپزیر خود را اغاز نمایم در صورتیکه این سه برادر بزرگ با هم اتحاد داشته باشد چون از منطق و عقل سالیم بر خوردارهستیم میتوانیم از هویت خود و از ناموس خود و از وطن خود دفاع نمایم.
بزرکترین ضربه به پیکر خسته و تکه تکه دشمن شکست خورده ما اتحاد بزرک برادر بزرک تاجیک های خوب ما هزاره های خوب ما و اوزبک های خوب و شجاع ما است در صورتیکه ما اتحاد داشته باشیم دشمن به مرض سرطان جگر مبتلا بوده و قابل تداوی نبوده به زود ترین وقت خواهند مرد .
در شرایط کنونی اتحاد ما بدست روشنفکران وقلم بدستان ما بوده چون اهمیت فاصله از بین رفته و وقت خیلی ارزش دارد ما میتوان با عرصه وقت اتحاد خود را بوجود اورده و بمقابل دشمن به نمایش بگذاریم.
زنده باد اتحاد تاجک اوزبک وهزاره.
نابود و بی ابروباد وطنفرشان
4 فبروری 2012, 02:50, توسط kabir
سخنرانی رهبر شهید - 16 / 10 /1371
بسم الله الّرحمن الّرحیم
جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا
به اجازه اساتید، بزرگان، ریش سفیدان و شما مردم قهرمان و غیور که قهرمانی و رشادت تان را در این ایام تاریخی و سرنوشت ساز ثابت کردید و مقاومت تان را برای جهانیان آشکار ساختید. می خواهم صحبت هایی را خدمت شما در این مجلس پرشکوه بعرض برسانم................ شما در جریان قضیه هستید که برادرانی که در پیشاور نشسته بودند گفتند که شیعه ها در افغانستان دو درصد یا سه درصد هستند و از کل رادیوها اعلان شد که شیعة دودرصد یا سه درصد هیچ حق ندارد که در حکومت نقش داشته باشد و این حرف عقلایی است و غیر عقلایی نیست!
در اینجا بود که ما فکر کردیم پس ما که تا حالا در سرو صورت می زدیم که دولت در افغانستان تشکیل بدهیم و آن دولت وابسته نباشد، حکومت ناب اسلامی باشد، و وقتی که ما در افغانستان موجودیت نداریم، این حرف بی خودیست. باید امروز از موجودیت خود در افغانستان دفاع کنیم. ما باید اول برای این برادران اثبات کنیم که ما در افغانستان هستیم و روی این مسأله بود که حزب وحدت تشکیل شد.
وقتیکه حزب وحدت تشکیل شد، اولین کاری را که در دست گرفت این بود که هیأتهای متعدد بفرستد تا با قومندانهای داخل تفاهم بکند. چون رهبر ها در پیشاور امتحان شده و امضا گرفته شد و اعتراف کرده که شما در افغانستان نیستید! حالا برویم سراغ قومندانها که آیا آنها هم ما را می گویند که �شما در افغانستان نیستید� و یا اینکه می گویند که بلی شما مردم هستید و در انقلاب سهم داشتید، موجودیت داشتید و دارید.
روی آن مبنایی که برای شما در مقدمه ی صحبت هایم گفتم که در بین همه این روحیه بود که ما در طول دوصدوپنجاه سال از طرف پشتونها و حاکمان پشتون صدمه دیدیم. لذا با این باور و با این ذهنیت اولین هیأت در سال 67 و در پیش مسعود رفت که تو هم ملت محروم هستی و ما هم ملت محروم. بیا که دست بدست هم بدهیم. فهرست این را برایتان می گویم. مسعود در ظاهر استقبال کرد و قرار گذاشته شد که هیأت دوم را ایشان بفرستند که تا سال 71 نفرستاد. وقتیکه در سال 71 همه بر این مبنا رسیده بودند که انقلاب به شکل نظامی اش در افغانستان پیروز نمی شود و سازمان ملل طرح داده بود و دولت های همسایه پذیرفته بود و رهبران مجاهدین هم پذیرفته بودند تا نماینده ای را که در دولت بی طرف معرفی می کنند، معرفی کنند و همه هم معرفی کرده بودند.
در اینجا جرقه ای از شمال شروع شد وجنرالهای شمال با این حزب سیاسی شما تماس گرفتند. 13 تا جنرال نامه نوشتند که اگر حزب وحدت از ما حمایت بکند ما دولت را سرنگون می کنیم، علیه این دولت قیام می کنیم... برادرهای ما در بامیان احساسات نشان می دادند که از این کرده حرف خوب و از این کرده طرح بهتر چیست؟ و می گفتند که بلافاصله موافقت بکنیم و آنها مزار را ساقط کنند و بیاییم کابل.
ولی ما واقعاً تشویش داشتیم؛ تشویش از این بود که مردم ما در کابل است، مردم ما در کابل سلاح ندارند، اگر ما مزار را ساقط بکنیم و سمنگان و بغلان را هم اگر ساقط بکنیم در کابل مردم ما قتل عام می شوند. روی این مسأله هشت روز بحث کردیم، مسأله دومی که ما اقدام کردیم این بود که روی همان سنت تاریخی باز در پنجشیر هیأت فرستادیم تا با آقای مسعود صحبت کند؛ به عنوان اینکه تو نمایندگی از یک ملیت محروم میکنی، و ملت ما هم محروم است، بیاییم دست بدست هم بدهیم دولت ساقط می شود و از حقوق همدیگر دفاع کنیم. قطعنامه ای را امضا کردیم به 15 ماده. و فیصله ما بر این بود که 4000 نفر از چاریکار حرکت بکند و 4000 یا 6000 نفر از میدانشهر، از این 4000 نفر چاریکار هم 1000 نفرش از حزب وحدت باشد و3000 نفر از آقای مسعود.
ما با این تعهد خود عمل کردیم و این سنت تاریخ را رعایت نمودیم با ایشان دست دادیم، ولی ایشان وقتیکه چاریکار آمدند قوماندانها جمع شدند و آقای مسعود به عنوان رئیس شورای جهادی تعیین شد؛ آقای �محقق� از حزب وحدت به عنوان معاون و جنرال �عبدالرشید دوستم� به حیث رئیس نظامی این شورا که بیایند و حکومت را بگیرند.
آقای مسعود در اینجا فقط این شورا را اسماً اعلام کرد و ریاست خودش را دیگر هیچ عمل نکرد و گذشته از آن وقتی که تصمیم گرفته شد که وارد کابل شود، راه را بند کرد و ما را خبر نکرد؛ نیروهای آقای دوستم بین میدانشهر و کابل فاصله داشت. مسعود با فشار راه را بر روی میدانشهر بست و نیروهای ما یک هفته در میدانشهر گرسنه ماند. تمام هم و غم آقای مسعود این بود که سلاحی که در کابل است در دست مردم هزاره نیفتد که فردا برای ما درد سر ایجاد نکند. توافقنامه را هم نقض کرد؛ از پیشاور دعوت کرد که بیایند و حکومت را تحویل بگیرند! خوب از این مسئله هم می گذریم. مسئولین حزب وحدت در بامیان نشستند و فکر کردند که چه کار کنیم؟ مردم ما در کابل است اگر سلاح در دست اینها نرسد چطور می شود، اینها که در طول تاریخ هم فشار مذهبی را دیده اند و هم فشار نژادی را؛ چهار نفری هم که در دولت بودند، بیچاره ها مثل مار می تپیدند، پیغام می دادند که از برای خدا بیایید که این امکاناتی را که ما برای نجات مردم خود گرفته ایم از دست ما نرود. خوب، حزب وحدت مسئولین بلند پایه اش را به کابل فرستاد و خواست خدا هم این بود که شما سلاح داشته باشید و از خود تان دفاع کنید! آری، خلاف اراده و خلاف تصمیم مسعود، شما مسلح شدید و من این همبستگی و این وحدت ملی را برای شما تبریک می گویم.
بعد چهار تا جنگ که در اینجا پیش آمد همانطوریکه آنروز دیگر برادرمان جناب آقای خلیلی توضیح داد، ما سند داریم، و شما سلاح بدوشان هم می دانید که اگر 60٪ دست آقای مسعود را در این جنگ ها که سر ما تحمیل شد اثبات نکنیم، 40٪ آن را سند واضح داریم. مسأله �دهبوری� را هیچکدام شما فراموش نمی کنید که آقای مسعود قومنده داد و قندهاری ها سر شما حمله کرد. در این چهار جنگ مسعود نقش فوق العاده داشت. وقتیکه در میدانشهر نیروهای ما محاصره بود، آصف دلاور آن روز لوی درستیز بود، با او مطرح شد که شما مگر با حزب اسلامی جنگ ندارید؟ امروز که نیروهای ما محاصره است شما یک یا دو هلیکوپتر بدهید که ما فرماندهان خود را بیاوریم. آصف دلاور گفت: چرا، بیایید ما از خدا می خواهیم، ما تعهد کرده ایم که از ملت شما حمایت بکنیم. ولی وقتیکه پیش آقای مسعود رفتند، گفت نه. این به نفع نیست!
این دوستی بود که ما هم فکر می کردیم و شما هم فکر می کردید! گفت اگر شهدای شان مانده ما موتر می فرستیم تا بیاورند، جنگ گسترده می شود، حزب اسلامی از ما می رنجد...!
این حرف آقای مسعود بود. این چهار جنگ را شما در زمانی که آقای ربانی به قدرت رسید، سپری کردید. به آقای مجددی که ملت ما، مردم ما این همه احساسات نشان می دهد فقط بخاطر یک حرف حق است که از او شنیده که گفت: در جنگ، سیاف متجاوز بود، این مردم مظلوم است، باز هم سر اینها تجاوز می کنند. این را مجددی در بیانیه ی رسمی اش ایراد کرد و به این خاطر است که در بین مردم و مسئولین ما احترام دارد. این مسأله بود که در این دوران پیش آمد.
در دورانی که آقای ربانی رئیس جمهور بود، مسئولین حزب وحدت با تلاش و با اخلاص رفته با ایشان مذاکره کردند و توافقنامه امضا نمودند، ربانی به این مسأله تعهد کرد که کسانیکه با شما مخالف است با ما هم مخالف است حضور وسیع شما را در دولت دیده نمی تواند. لهذا حق شما در این که با من توافق کردید نیست، بیشتر از این است، ولی شما این را در بین مردم اعلان نکنید، به رادیوها اعلان نکنید، من به ملت شما این حق را می دهم. امضا کرد و این امضا در پیش آقای فاضل است و وقتیکه ما به دولت پیوستیم و به پاکستان و ایران رفتند، ایشان هیچ برگه ای نداشتند، غیر از اینکه افتخار بکند که حزب وحدت به دولت پیوسته و بهایش را از پاکستان هم گرفت و هم از ایران. امّا وقتیکه برگشت این تعهدات را عمل نکرد. نصفش را هم عمل نکرد! ولی ما چون مردمی هستیم که تعهد کردیم که این را افشا نمی کنیم و این نوشته را بیرون نمی دهیم، لذا با همه ی تخلفش بیرون ندادیم...
امّا آمدیم که چرا جنگ بوجود آمد و چنداول را چرا زدند؟ آیا چنداول پایگاه نظامی حزب وحدت بود؟
آیا چنداول در شش روز جنگ با حزب وحدت رابطه داشت؟
برایش مهمّات می رسید؟ غذا می رسید؟ سلاح می رسید؟ چه بود؟
شما می دانید که صرف یک پایگاه سی، چهل نفری برای دفاع مردم چنداول بود که رابطه اش در روز اول قطع شد... پس چنداول را چرا زدند؟
چنداول، چنداولی است که در سال 1358 بعد از آنکه سایه کمونیستها در همه ی این مملکت انداخته شد، تمام رهبرانی که امروز رهبر جهادی اند فرار کردند، آنچنان وحشت در این مملکت حکمفرما شده بود که باورش نمی آمد که کسی بتواند در مقابل این حکومت با حمایت اتحاد جماهیر شوروی که پشتش ایستاده بود قیام کند.
ولی چنداول شجاع، این پایگاه علی در 22 سرطان 1358 قیام کرد. آنروز برای این رهبران غیر از بوریا چیزی وجود نداشت که بالایش بنشینند و از این خون چنداول بود که صاحب همه چیز شدند. چنداولی که آنروز همه ی رادیوها گفتند، تاریخ هم نوشته کرد که 12000 کشته و دستگیر داشت. چنداول آن روز محاصره شد و تمام پایگاههای خلق و پرچم در آنجا توسط مردم ما خلع سلاح گردید و بیش از 200 میل سلاح به غنیمت درآمد. آن روز هم وارد چنداول شدند و کمونیستها مسجد صادقیه را زدند که پایگاه مذهبی و سیاسی شیعیان اینجاست. آن روز تمام جا را محاصره کرده بودند و یک هفته مردم ما را بعنوان بینی پوچوقان دستگیر می کردند؛ این همان چنداول است. امروز فقط لفظش تغییر کرده است. امروز می گویند که قلفک چپات. امروز لفظ طعنه زنان مدرن شده اند!
4 فبروری 2012, 05:04, توسط بیخدا
دوستان متوجه باشند که این کبیر نام هزاره نیست، عمال قبیله است.. و پالان هزارگی سری خود مانده و با مطرح کردن جنگ کابل میخواهد بین اقوام ستمدیده، همفرهنگ و همزبان نفاق افکنی نماید!
عمله ای جهل قبیله برای نفاق افکنی بین اقوام ستمدیده از چند چیز بصورت دائیم استفاده خایینانه و سوء میکنند.
1- مطرح کردن جنگ های کابل بخصوص فاجعه افشار
2- مطرح کردن مسائیل شیعه و سنی
3- مطرح کردن ترک و فارس، آریایی و غیر آریایی
اقوام ستمدیده خراسان زمین باید هشیار باشند و نباید فریب چنین ترفند های خایینانه را بخورند!
4 فبروری 2012, 08:45, توسط ن.ب
من هم طرفدار بيخدا هستم و متيقن هستم كه شايد كبير نام جاسوس با كستان باشدو به اين شكل ما را به هم باندازد و به مكاره كى اشك تمساح ميريزد.
دشمن خو شاخ و دوم ندارد. و ميكويد كه نى تو خوب هستى مادرت زن خراب است و بدرت هم خوب است.
4 فبروری 2012, 05:40, توسط kabir
بیخدا (از اسم ات دانسته ميشود چه گونه شخص هستي).
من صرف گفتار شيهد مزاري را نقل كرده ام باز اين چه ربط به مسله شیعه و سنی دارد و يا مطرح کردن ترک و فارس، آریایی و غیر آریایی.و مسله اي افشار چندوال و غرب كابل جزاي جنايت فراموش ناشدني تاريخ چرا به يادي فراموشي سپرده شود.
اين پالان هزارگي گفتن خودات توهين اشكار و نمايان گر ديد مريض ات ميباشد
4 فبروری 2012, 11:23, توسط عالیه راوي - میاخیل
دا به په افغانستان کې ډیره ماشومانه خبره وي چې د فدرال لغت به ادبی توګه وژباړل شي او د هغه سیاسی مفهوم او مانا د افغانستان د سیاسی حالاتو سره پرتله نکړی. که څوک د فدرالی دولت د لغوی اړخ له پلوه د اتحادی دولت په مانا ومنی هغه څوک په دې باندې هم ښه پوهیږي چې فدرال په عمل کې د دولت د سیاسی واک ویښ ته وایی . فدرال یا اتحادی دولت په واقعیت کې مرکزی غښتلې دولت دی لکه د امریکا فدرال دولت خو د هغه سیاسی مفهوم په اوسنې افغانستان کې د سیاسی واک ویش او کمزوې مرکزی دولت. که چیرې د اروپایی هیوادونو سیاسی او ټولنیز پرمختک د فدرالی نظام لاسته راوړنه وبولي باید به دې باندې هم ځان پوی کړو چې په اروپا او امریکا کې فدرالی نظامونه قومی یا تنظیمی بڼه نه لري. خبره دا ده چې فدرالی دیموکراتیکه نظام د سیاسی اړخ له پلوه بد نظام نه ده خوصا چې یوه لویه خاوره لکه المان او د امریکا متحده ایالت. فدرالې کمزوره مفسده نظام هم شته چې د صدارتی سیستم پربڼست ولاړ وي لکه پاکستان او د روسیی فدرالی دولتونه خو خبره دلته دا ده چې د افغانستان د تجزیی دپاره فدرالی نظام لومړنی ګام دی چې لومړی مرکزی نظام مات شي او بیا د فدرالې نظام تر پلمې لاندې هره فدرالی برخه د یوه بل بهرنی هیواد سره اړیکې ټینګ کړی بیا هره فدرال برخه د خپل سیمې دپاره د خراسان ، آریانا او یا ترکستان نومونه غوره کړی او کوم شی چې نن د افغانستان په نامه يادیږې په سوله ییره توګه د فدرالې نظام ترپلمې تجزیه شي. خبره دا ده چې د سیاسی اړځ له پلوه صدارتی نظام غیر دیموکراتیک یا نامشروع نظام نه ده د بلې خوا د امیر شیرعلې خان د پاچاهی څخه د طالبانو تر واکمنی پورې په افغانستان کې صدراعظم موجود و. د افغانستان ولس د صدارتی نظام په مانا پوهیږي او ضروره نه ده چې ډبل عبدالله ورته د صدارتی نظام ښه والې تشریح کړي. د داود خان حکومت مطلقه صدراتی نظام و او شاهی نظام وروستی حکومتونه صدارتی نظام و چې دیموکراتیکه بڼې لرلې خو اوس خبره دلته ده چې صدارتی نظام یا ولس مشری یا ریاستی نظام د ښوالې یا بد والې خبره نه ده کیدی شې چې ریاستی نظام د مرکزی دولت سره لکه فرانسه منځ ته راشي یا ښه فدرالې نظام لکه امریکا یا جرمنی منځ ته راشي. افغانان دلته باید په دې باندې پوی شي چې نن دوستم ، د نظار شورا مشران او د وحدت ګوند غواړې چې د قوم او سیمې پربنا افغانستان تجزیه کړی. البته چې دعمل په ډګر کې د تجزیی ترعنوان لاندې سیاست په افغانستان کې بازار نه لری او افغانان نه غواړی چې خپله خاوره تجزیه کړي خو که چیرې سیاسی واک ( د مرکزی دولت سیاسی واک) د په دیموکراتیکه توګه په څو فدرالو سیمو سره وویشل شي بیا به پنځه یا لس کالو وروسته هره فدراله سیمه د مرکزی نظام څخه غښتلې شي او د افغانستان ګاوندیان هم هر یو د خپل خوښ فدرال نظام سره مرسته وکړی بیا به افغانستان په اتوماتیکه توګه تجزیه کیږی.
د پاکستان صدارتی نظام د فدرال حکومتونه په پرتله څښټ زیات غښتلی دي خو د کرزی موجوده مرکزی حکومت د بلخ والی بدلوی نشي.که قوماندان عطا اوس د شمالی ولایاتو ګورنروي سبا به د خراسان بیرغ پورته کړی وی. همدا اوس په ولسی جرګه کې د شمال تلواله اکثریت دی تاسو د یو شیبې دباره فکر وکړی چې سیاسی اقتدار او واک د صدراعظم په لاس وی او صدراعظم هم محقق ، ډبل عبدالله او یا دوستم وي نو د افغانستان څرګنده خبر ده چې د افغانستان په نامه کوم شی به پاته نه وي.
د شمال تلواله استدلال کوی چې د افغانستان د سیاسی ستونزې د حل لاره صدارتی نظام دی. آیا د افغانستان خلک هیر کړي کله چې حکمتیار صدراعظم و او رباتی جمهور ریس و نو ولې جمهور ریس صدر اعظم ته اجازه نه ورکاووه چې د کابل ښار ته داخل شي؟
د ربانی د حکومت په صدراتی نظام ډبل عبدالله د بهرنیو چارو وزیر و حکمتیار صدر اعظم او مړ مسعو د دفاع وزیر و جمهور ریس او د دفاع وزیر صدر اغظم ښار ته نه پریښودل نو څرګنده خبره ده چې عبدالله ته صدارتی نظام ډیر خوند کوي.
همدا اوس قوماندان عطا د بلخ ولایت پخپل سر والي دی که شاخدار عطا د فدرال ایالت ګورنر وي بیا عطا مرکزی نظام ته سر ټیتوی؟. بیا تورن اسماعیل د هرات امیر نه کیږي؟ بیا په بامیان کې د ایران الوتکې په آزاده توګه الوتنې نه کوي؟
په ټولیزه توګه د افغانستان د کشالې د حل لاره دا ده چې د طالبانو او بهرنیانو ترمنځ سوله ټنګه شي ، بهرنیان له افغانستان څخه ووځي او په افغانستان کې یو ولسواکه غښتلې ملی مرکزی نظام منځ ته راشي چې د افغانیت او اسلامیت پربڼست ولاړ وي.
خبره دا چې د شمال تلواله مشران باید په دې باندې پوی شي چې افغانان او په تیره بیا پښتانه کوم ناپوه خلک نه دي چې د شمال د تلوالې په دسیسو باندې پوی نه وي .افغان ولس په دې باندې ښه پوهیږي چې په اوسنې حالاتو کې فدرالی یا صدارتی نظام د هغه شی چې موږ افغانستان بولو د هغه د بربادی په مانا دی. نوله دې کبله باید دوستم ، محقق ، قانونی ، ضیا مسعود ، ډبل عبدالله او نورستمیان په دې باند پوه شی چې افغانان د دوی په کرغیړنو پلانونو باندې ښه پوهیږي او هیڅ کله نه پریږدي چې څوک د فدرالی یا صدارتی نظام تر پلمې د افغانستان خاوره تجزیه کړي. ډیر خائینان د افغانستان د تجزیی خوبونه لیدلې دي خو تورمخ بیرته ګرڅیدلې دي.
هې د شمال تلواله سرغنو تاسو په دې باندې ښه پوی شی چې د افغانستان تجزیه ناشونې دی خوشحال بابا ویلې :
لا تراوسه یی ماغزه په کرار نه دی – چا چې ماسره وهلی سره په سنګ دی
د شمال تلواله باید په دې باندې پوی وی ( تر څو چې یو افغان وي تل به دا افغانستان وي) . د شمال تلواله چې نن غور وهي پوهیږي چې کرزی په واک کې دي او د کرزی دوه مرستیالان د شمال تلوالې غړي دي او د ناتو قوواوې هم د دوی ترڅنګ دي خو که د کرزی پر ځای کوم بل افغان په کابل کې واکمن وی د تاسو خوله لا دمخه مات کړی وی چې د فدرالې او صدارتی نظام تر پلمې د افغانستان د تجزیی پلان جوړه کړی وی.
ښه او غوره به دا وي چې د افغانستان ټول اوسیدونکو قومونو د زړه له کومی ومننی چې افغان دي او ځکه چې په افغانیت هم عزت ، هم شرف او هم ویاړ دي او افغانیت د افغانستان د ټولو اقوامو ستر سیاسی ویاړ دی.
د یموکراسی یا ولس واکې او د بیان آزادی په دې مانا نه چې هر ځوک هر شې چې زړه وغواړی وکړي او یا ووایی او یا د بیان د آزادی په استفادې سره افغانستان تباه او برباد کړي. رحمان با با وایی :
چې کشور د افغانانو معطر شي – هر مصرع د شعر مې زلفې د خوبان شي
تل دې وي افغانستان ، تل دې وي ملی یوالې او تل دې وي افغان ولس
4 فبروری 2012, 12:28, توسط کابلی2
/ ۹/ ۱۳۷۱
نن بیا په کابل کې سخته جګړه ونښته دغه جګړه د رباني په مشرۍ داسلامي جمعیت او دعبدالعلي مزاري په مشرۍ داسلامي وحدت دګوندونو ترمنځ پیل شوه نن په ښار کې هزاره ګانو تاجکان او تاجکانو وروڼو هزاره ګان وروڼه له موټرو کوزول او پخپلو زندانو کې یې اچول او یا یې په ځینو ځایونو کې ځای پرځای وژل.هر ځل نوې جګړه دنویو ډلو او تنظیمونو ترمنځ پیښیږي او په نتیجه کې یې بې ګناه کسان وژل کیږي.
۱۵/ ۹/ ۱۳۷۱
سخته جګړه دوام لري داحمدشاه مسعود وسله وال کسان کوښښ کوي دهزاره ګانو سیمې ونیسي خو هغوی مقاومت کوي،دلته دجګړې لومړۍ کرښه په خیرخانه کې دڅارندویو بلاکونه دي موږ کله کله له کړکیو ور ګورو له تایمني سیمې څخه د وحدت ګوند کسان بلاکونه چې دمسعود کسانو پکې سنګرونه نیولي دي په مرمیو ولي.
غرمه مهال دڅلورم بلاک یو اوسیدونکي چې په ګوډ مشهور دی هڅه وکړه چې زموږ او تایمني ترمنځ په چمن کې پروت مړی را ولیږدوي خو له تایمني څخه پرې ګولۍ واوریدې او وویشتل شو،نورو په ډیر زحمت لږ وروسته دده مړی راوړ.دبلاکونو ترمخ داحمدشاه مسعود دکسانو له خوا څو تنه هزاره ګان هم وژل شوي او مړي یې پراته دي څوک نه شي کولای له چمن څخه مړي انتقال کړي،ډیره وحشتناکه صحنه ده،زما کوچنۍ لور مینې چې کله دا مړي او ټپیان ولیدل یو عجیب رواني حالت پرې راغی او ماته یې ژړل چې له کوره ونه وځم. خو هلته دښار ګوټي پخوانی مسول اینجنیر سید علم وفات شوی هیڅوک نه و،چې دهغه مړی خاوروته وسپاري ، زه مجبور وم چې له کوره ووځم او دسیدعلم مړی هدیرې ته یوسو او خاورو ته یې وسپارو.موږڅو تنو دسید علم جنازه دمرمیو په باران کې له قلعه نجارا څخه تر پنجصد فامیلي هدیرې پورې ورسوله او خاورو ته مو وسپارله.
اینجنیر سید علم دډاکټر نجیب الله په وخت کې دساختماني پروژې مسوول و،څو ورځې دمخه چې موږ په دغه چمن کې چې اوس دجګړې ډګر دی ناست و،سید علم راغی ،ویې ویل چې دپروژې ذخیره چې د۲۲۰۰ کورونو لپاره ټول ضروري مواد له ښیښو را نیولې تر قلفونواو دستګیرو پورې هرڅه و،دغو خلکو وړي او پنجشیر ته یې انتقال کړل ، سید علم دومره خواشینی و،چې هلته یې ډیر وژړل ،ویې ویل چې موږ دزړه په وینو دغه مواد ساتلي وو،خو اوس یې په یوه ورځ چور کړل،له هغه وروسته اینجنیر سید علم ناروغ شو او له دغه دوکه مړشو.
۱۶/ ۹/ ۱۳۷۱
جګړه نن هم دښار په زیاترو سیمو کې دشورای نظار او وحدت اسلامي تنظیم ترمنځ پخپل شدت سره روانه ده ، له بلې خوا په شیبو شیبو باران اوریږي ، خلک له بې سابقه ستونزو سره مخ دي ، قیمتي هم ده دلرګیو من په ۹۵۰ افغانۍ،داوړو من په ۳۰۰۰ افغانۍ ،دتیلو یو ګیلن په ۴۰۰۰ افغانۍ دی او هغه هم نه پیدا کیږي دښار خلک دخپل نیم ژوانده ژوند سختې شپې او ورځې تیروي.
دکابل له لویدیځې سیمې څخه یوه تن کیسه کوله ویل یې د مسعود دنظار شورا او سیاف داسلامي اتحاد له خوا له هزاره ګانو وحدت ګوند سره په جګړه کې یې پلار چې دستي کراچې ګرځوله شهید شو، دنظار شورا له خوا په ده بوري باندې د ویشتل شوي راکټ له امله یې پلار ټوټه شو، دسیمې خلک راغلل دهغه مړی یې دقلعه شاده د ډبرو سکرو په هدیره کې خاورو ته وسپاره.
۱۸/ ۹/ ۱۳۷۱
جګړه لا هماغسې دوام لري، په تیرو جګړو سربیره نن دعبدالرشید دوستم پوځونو په شورای نظار برید وکړ ډیرې مهمې سیمې یې دمسعود له کسانو څخه ونیولې، او خپل زور یې ورښکاره کړ،ددغو جګړو او غورځو پرځو له امله ډیرې ورانۍ هم رامنځته شوې دي.
۲۰/ ۹/ ۱۳۷۱
اوس جګړه څه ناڅه کراره ده خو خلک په ویره کې دي.
۲۱/ ۹/ ۱۳۷۱
په ښار کې برښنا او اوبه او ... نشته ، دبلې سختې جګړې دپیښیدو آوازې خپرې دي ، دښار زیاتو سیمو ته تازه نفسه جهادیان راغلي دي،نوي سنګرونه جوړوي او جګړو ته تیاری نیسي.
رباني زموږ دملک ریس جمهور دی
نو دخلکو ژوند مو ځکه په ضرور دی
بس وژل،تړل،ترټل دي په وطن کې
په هر ځای کې وینې ډنډ روان ترور دی
۲۳/ ۹/ ۱۳۷۱
4 فبروری 2012, 14:21, توسط مجاهدین
ما دولت فدرالی میخواهیم
مادولت پشتونیزم قبیله ئ طالبی نمی خواهیم
ما دولت اسلامی میخواهیم
ما دولت وحشی گری نمی خواهیم
ما دولت پیشرفته مستقیل بدون فساد میخواهیم
مادولت اجر غلام حلقه به گوش پا کستان نمی خواهیم
ما صلح آرامی پیشرفت ترقی میخواهیم
ما انتحار انفجار تیزاب پاشی نمی خواهیم
ومن الله توفیق
با احترام مجا هدین
4 فبروری 2012, 14:28, توسط مجاهدین
الله اکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــبر مـــــــــــــــــــــــــــــاست
آستاد محقیق ، احمد ضیا مسعود ، جنرال عبدالرشید دوستم رهبر ماست
تا خــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــون در رگ مـــــــــــــــــــــــاست
فـــــــــــــــــــــــــــــــــــــدرالی شدن شعار مــــــــــــــــــــــــــــاست
دولت ریـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــا ستی را دیگر مردم افغانستان نمی خواهد
مردم افغانستان باالخصوص مردم غیر پشتون از والی ها قوماندانان کر زی به گوش رسیده است
4 فبروری 2012, 23:51, توسط azad
کبیر بچیش هزاره نیستی میخواهی به این حرفها اتحاد مردم فارسی زبانها را به هم بزنی بخدا قسم اگر امروز مزاری میبود در کنار باقی برادران در مقابل کرزی که واقعا ملیت گرا هست قیام علنی میکرد . حرف مزاری در زمان خودش حکم خودرا داشت اما امروز شرایط کاملا تغیر کرده بطور یقین روح شهید مزاری از کرزی و تیم قوم پرستش نفرت دارد ام حکم خداوندی این است که باید روح استاد شهید در مرحله خود سیر داشته باشد .
5 فبروری 2012, 01:25, توسط kabir
والى بلخ :به کسى اجازه نمى دهم باسخنان خود حکومت را تهديد نمايد
مزار شريف
آژانس خبرى پژواک
هر کسى که با حکومت مرکزى مشکل دارد، اگر هر يک شخص، تنظيم ، رهبر و يا سخنگو باشد، هيچگاهى به سطح تمام ولايات شمال تصميم گرفته نمى تواند.
عطا محمد نور والى بلخ در اجتماعى که به تاريخ ١٦ دلو با شرکت مسؤولين و صد ها تن از مردم در شهر مزار شريف داير شد، با ابراز مطلب فوق گفت که شمال خانۀ اقوام مختلف است و باشنده هاى آن حق دارند که در مورد آيندۀ خود، تصميم بگيرند.
وى افزود که اين سخنان را بحيث يک مامورحکومت ميگويد اما به کسى در شمال اجازه نمى دهد که با سخنان خود، حکومت مرکزى را تهديد نمايد که از آن بوى تجزيه و حکومت فدرال به مشام برسد.
والى بلخ اظهار داشت: ((اينگونه حرفها جنايت و خيانت ملى است! ))
اگر چه والى بلخ ، از کدام شخص و تنظيم نام نبرد، اما سيد نور الله نورى سرپرست جنبش ملى طى کنفرانس خبرى دو روز قبل در مزار شريف زمانى که منزل جنرال عبدالرشيد دوستم در کابل تحت محاصرۀ پوليس قرار داشت، هشدار به ختم فورى محاصره داده، گفته بود که تمام مردم شمال، از جنرال دوستم حمايت ميکنند.
به گفتۀ وى ، در صورتى که اينگونه عمل ( محاصرۀ منزل دوستم) تکرار شود، ساحات آرام کشور نيز نا آرام خواهد شد.(اشاره وى به ولايات شمال بود.)
والى بلخ در پاسخ به پرسش خبرنگاران که اگر جنرال دوستم در شمال تحريک ايجاد نمايد، موضيع وى چه خواهد بود؟ گفت: (( من با دوستم مخالفت ندارم ،اما اگر وى و هرکسى ديگرى که بخواهد برضد منافع ملى و درمقابل حکومت مرکزى در شمال تحريک ايجاد کند، مخالفت خواهم کرد. ))
وى افزود که ولايات شمال، شمال ديروزى نيست که هرکه به نفع شخصى خود در آنجا معامله نمايد.
عطا محمد نور در پاسخ به پرسش ديگرى که جبهه ملى از جنرال دوستم حمايت کرده و اکثر اعضاى جمعيت اسلامى در جبهه عضويت دارند و وى هم عضو مهم جمعيت بوده ،ولى حالا بر خلاف موضعگيرى جبهۀ ملى، از حکومت حمايت مى کند؟گفت که وى عضو جبهۀ ملى نيست و سوالى در اين زمينه ايجاد نمى شود.
والى بلخ علاوه کرد که فکر نمى کند که رهبران جمعيت مانند برهان الدين ربانى و مارشال قسيم فهيم از دوستم حمايت کنند و اگر حمايت هم نمايند، نظر شخصى شان خواهد بود،اما وى منافع ملى را قربان منافع حزبى نخواهد کرد!
فرهاد عظيمى رئيس شوراى ولايتى بلخ نيز با اظهارات مسوولين جنبش مخالفت کرده، گفت که هيچ رهبر و تنظيمى، بخاطر منافع شخصى و سياسى خود نمى تواند که از نام ولايات شمال به نفع خود استفاده نمايد.
والى بلخ، در گذشته يکى از قوماندانهاى جهادى جمعيت اسلامى بود که بعداً به حيث قوماندان فرقۀ ٧ در شمال تعيين شد. جنرال عبدالرشيد دوستم در آنوقت قوماندان فرقۀ ٨ در شمال بود.
به اثر درگيرى هاى که درزمان حکومت مجاهدين، بين طرفداران اين دو شخص در ولايات شمال رُخ داد، شمار زياد مردم کشته ،مجروح و خساره مند گرديدند
5 فبروری 2012, 01:52
عطا مثل سگی می ماند که هر کس استخوانی پیشش انداخت به طرف همان می رود.
5 فبروری 2012, 12:53, توسط خ . نبیل مزاری
دوستان عزیز درود . قوماندان عطامامد فرزند نورمامد گدامدار که در زمان حاکمیت داود دیوانه خط مفلسی داد و به پاکستان گریخت ، نماینده و رهبر منتخب وسخن گوی مردم ولایت بلخ و باشنده گان شمال اوغانستان نیست و هرگز هم نخواهد بود که از نام مردم شمال سخن بگوید . ملا عطا گفته : به کسی در شمال اجازه نمى دهد که با سخنان خود، حکومت مرکزى را تهديد نمايد که از آن بوى تجزيه و حکومت فدرال به مشام برسد!
اقای عطا مامد ! ببخشید شما سرپیاز ، کون پیاز و کجای پیازید که شما مردم را اجازه نمی دهید سخنی بر ضد حکومت مزدور مرکزی بزنند ؟ چند روزی اگر زحمت نمی شود نزد مهرآئین رئیس دفتر تان شاگرد شوید تا به شما بیآموزاند مردم چیست ، ملت چی را گویند ، تجزیه چیست و فدرال چی را گویند ! ریش تراشیدن معنی اینرا نمی دهد که مردم شمال شما را رهبر و پیشوای خویش کرده باشند و هر چی از دهن تان برآید لبیک گویند . خاموشی مردمان بلخ و شمال پیش درگاه شما از ترس شما و ترس فدا مامد برادر بزرگوار شماست که بی شاهد و محکمه به طریقه صحرایی ترور و اعدام مینماید . در غیر صورت شما را زیر تف غرق خواهند کرد اگر روزش برسد . آیا نزد شما گاهی سروده سرایان بلخ بامی این شعر حافظ شیرین سخن را نخوانده اند که می فرماید :
نه هر که چهره برافروخت دلبری داند ++ نه هر که آینه سازد سکندری داند
نه هر که طرف کله کج نهاد و تند نشست ++ کلاه داری و آیین سروری داند
تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن ++ که دوست خود روش بنده پروری داند
هزار نکته باریکتر ز مو این جاست ++ نه هر که سر ( ریش ) بتراشد قلندری داند
این شما نبودید که گویا شهر پدری خود را نخستین بار زیر آتش راکت های کور بستید ؟ این شما و دزدان کوهی شما نبودند که زیر قوانده شما به تظاهرچینان بی سلاح مزاری و گویا همشهریان شما مسلسل و رگبار گشودند و کشتند ؟ وقتی شما مجاهد فی سبیل الله بودید پس این قصر های مرمرین و ملیونها دالر سرمایه را از کجا در کیسۀ نامیمون خویش ریختید ؟ پدر شما که خط مفلسی داده بود !
شما با جنرال دوستم دشمنید ولی از ترس بزبان نمی آورید ، اگر جوانان نمی دانند ما آن زمانی که شما علیه دوستم جهاد کردید ، در گذرمارمل زنده گی میکردیم و خوب هم بیاد داریم که شما بخاطر گرفتن قدرت از جنبش ، سر ناسازگاری برداشتید و باشنده گان گذر های مارمل ، چتگری ، سرخانقاه ، پنجشیر ، شادیان ، یولمرب و در مجموع شمال شهرمزار را زیر سم ستوران ملیشه ازبک رسول پهلوان انداختید و خود با چند دزد غنیمت گیر اسلامی تان ، مردانه و مجاهد وار گریختید و به کوه ها و بعدأ به پاکستان فرار نمودید . حال شما مینویسید که : من با دوستم مخالفت ندارم !! لعنت خدا به دروغ گو !! یاد تان هست که چند سالی پیش گفته بودید که : سگ طالبان بهتر از دوستم است ! یا اینکه مانند مرغ چاق و فربه شده اید و آنچی برون ریخت کرده بودید فراموش کرده اید . باور داشته باشید مردم آن سخنان نا میمون شما هرگز فراموش نکرده و نمی کنند .
باز چی راست و درست میگوئید که :( ولايات شمال ، شمال ديروزى نيست که هرکه به نفع شخصى خود در آنجا معامله نمايد . ) آیا این شما و علم سیاه کله خور لنگر خانه نبود که جبهه غرب مزار ، عزیز آباد را با طالبان معامله نمودید و با گرفتن شاید ملیون ها دالر ، هزاره های وحدتی بیچاره بامیانی را از پشت خنجر زدید و مانند همیشه مردم شهر را اینبار زیر سم ستوران چار تایره طالبان رها نمودید و گریختید ؟ آن زمان آیا منفعت شخصی کی معامله شد آقای بچه مفلس ؟
بلی درست فرمودید که شمال ، شمال دیروزه نیست که باورمند به چند دزدی مانند شما باشند ، ولی در شرایط امروز باشنده گان شمال شمای دزد را ترجیع داده اند نسبت به جمعه خان همدرد و چند قبایلی دیگری که به زور پاکستان و انگلیس قدرت را بدست دارند . وگر این ترفند و نیرنگ اوغان و اوغانوالی نباشد ، اطمینان داشته باشید که فرزندان شما در دوبی آموزش خواهند دید و هرگز از ترس تف مردم در پارک تکت دار پدری شان در کارته خالد بن ولید چکر نخواهند زد .
شما از برهان الدین ربانی و مارشال قسیم یاد نموده اید که با جبهه ملی نیستند . برهان الدین ربانی از دیار فنا به عقبا رفته و پسر ارشد شان مشغول دیپلوماسی و تجارت پول های خدا داده پدری شان در دوبی و دوشنبه استند . مارشال تان هم پنج رای مثبت در ملک پدری اش پنچشیر دارد . اگر این تاجکان تاجک فروش با شما باشند یا نه هیچ تأثیری به تصمیم نهایی مردم و سرنوشت سرزمین ما ندارید . میدانید شما مزدور دبل عبدالله دورگه هستید و هرچی دبل عبدالله دورگه قندهاری بگوید مانند موش خرما سر دوپا می ایستید و کله می شورانید و شما از خود نه قدرت عمل دارید و نه هم درایت و استعداد رهبری به غیر از فخر فروشی و زراندوزی .
فرهاد عظیمی ، پسرمنشی عظیم قبلأ رئیس شورای ولایتی بلخ ، علم سیاه تازی کله خورلنگر خانه ، غضنفر ازبک ، صیفره نیازی فاحشه جهادی وو همه مزدبگیر و نوکر عطامامد هستند که به زور و پول والی بلخ وکیل مردم شدند نه به زور و رای مردم . اگر بچه منشی عظیم گویی میخورند معنی آنرا ندارد که سخن مردم را گفته اند ایشان مانند گدی کوکی اند و آماده به نان خوردن به قیمت روز .
همشهری های عزیزم ، بلخیان آزاده ! طرف سخنم با شماست . نسل عطامامد نور از قبایل ناقل لوگری است که لباس میش پوشیده خود را در جمع گوسپندان زده . شما یکبار متوجه شوید که هشتاد فیصد آمرین و قوماندان نظامی قطعات و دوایر دولتی ولایت بلخ اوغان اند و بعد منظوری عطا مامد اشغال وظیفه نموده اند . اگر چند تعمیر در شهر مزارشریف اباد شده پول ، همت و نیروی شما عزیزانم بوده نه ابتکار والی بلخ . هیچ کار بنیادی که بتواند ما و شما را از گرسنه گی و بی سرنوشتی آینده برهاند در بلخ صورت نگرفته است . نه برقی ، نه آبی ، نه کارخانۀ و نه مکتب و آموزشگاهی . امسال ده سال میشود که ما و شما به سر امواج مانند حباب خانه کرده ایم و لحظه امکان آن میرود که عطامامد ما را بار دیگر به طالبان وحشی بفروشد و با بردران و آل و عیالش به سرزمین تازی های دین فروش بگریزد و عیش مسلمانی نماید .
اگر میخواهید به سرنوشت آینده خود حاکم باشید و تصمیم نهایی را شما بگیرید ، در شرایط امروز متحد شوید و از روی مجبوریت و ناچاری با جبهه ملی همکار و همنوا شوید . دوستم ، محقق و ضیا مسعود دشمن مردم شمال و مزار نیستند و اگر دشمن شما باشد فقط همین بچه نورمامد مفلس است . شاید دوستان مرا سرزنش نمایند که تو بر ضد عطا مامد مزاری نوشته میکنی ولی وجیبه و رسالت من تاجکتبار و بلخی که اجدادم هزاران سال بلخ را آباد نمودند و ام البادش ساختند همین است که آنچی در بطن این مار افعی خوش خط و خال و مردم فروش تازی پرست میدانم ، بنویسم و دوستان عزیزم را آگاهی بدهم ، با وجودیکه گاهی مزارشریف میروم به واقعیت میترسم . شاید روزی شما متوجه این نکته های باریک شوید و امیدوارم آنروز دیر نشده باشد . باور داشته باشید این عبدالله قنداری و عطامامد شما را به بسیار قیمت کم به طالب و پاکستان میفروشند و باز با ترفند و نیرنگ شما را زیر همان قمچین طالب خواهد انداخت و ریش ماندن و سنت کنترول نمودن مردم را در شهر و کوچه ها مروج خواهند ساخت .
6 فبروری 2012, 03:45, توسط نادر
با تائید سخنان آقای مزاری، فقط اضافه میکنم که آلمانها بالای عطا نور زیاد سرمایه گذاری کرده اند.
و یک نکته دیگر: در صورت فدرالی شدن یا تجزیه افغانستان این عطانور در رأس یکی از فدرال های شمال قرار خواهد گرفت و سر تقسیمات مناطق شمال علیه دوستم، فهیم و.... سگ جنگی های شان دوباره آغاز خواهد شد. آنوقت دیگر خدا هم به داد مردم بیچاره نخواهد رسید. زیرا خودکرده را نه درد است نه درمان.
6 فبروری 2012, 08:40, توسط وردکی
>>> صفات و تعریفات طالبان ....
هر کجا انسان بود، من انتحارش می کنم,
کودک و زن گیرم آید، سر به دارش می کنم,
هر کجا حیوان ببینم، می کشَم تیغ از گلو ...,
من قصابی قرن بیستم، پار پارش می کنم, .
... ریش و لنگی می گذارم، لکه بر اسلام زنم,
قوم اسراییلم و نیک نامی، بارش می کنم,
واسکتی دارم که اجدادم، به من میراث داد,
هرکه گوید لااله، آنوقت شکارش می کنم,
گر به تاریخ ام بینی، بزچرانی کرده ام,
مکتب و مسجد نخواهم ، غارغارش می کنم,
بن لادن بهر من ، امروز پیغمبر بود...
جان خود را من فدای ، هر شعارش می کنم,
همچو خَر هَنگ می زنم ، فرهنگ می خندد به من,
عاقبت روزی به پشت خود، سَوارش می کنم,
زه پتنگ یم ، زه ملنگ یم، زه څوان,
خلتَه ام را هر که پُر کرد، زود کارش می کنم,
هستم اوغانی جنوبی ، دا زما هم ډنده ده,
وحشت و دهشت بیارم ، بی قرارش می کنم,
من چرا بار غلامی را، ز پنجابی کشم ؟؟,
پول دهد هر کس بخواهد، غارغارش می کنم,
گر فریب ات می دهم، از حال این کشور بپرس؟,
انتحارش کرده بودم، انتحارش می کنم..
6 فبروری 2012, 09:22
کپ های برادر عزیز ما نبیل مزاری را منحیث یک بلخی تائید مکنم
ویک جهان تشکر که مردم شریف مزار شریف را آگاه ساختید
6 فبروری 2012, 09:51
فرین به فرهنگ وکلتور وتعلیم وتربیه شما
قبیله اوغان از فرهنگ های والای بر خور دار است
آقای وردکی اگر در پاکستان بوری قابل تقدیر هستی .
دستگاه استخبارات پاکستان یک واسکت انتحاری برایت تحفه مدهند
6 فبروری 2012, 09:53
معرفی فرهنگ اوغان
آفرین به فرهنگ وکلتور وتعلیم وتربیه شما
قبیله اوغان از فرهنگ های والای بر خور دار است
آقای وردکی اگر در پاکستان بوری قابل تقدیر هستی .
دستگاه استخبارات پاکستان یک واسکت انتحاری برایت تحفه مدهند
6 فبروری 2012, 14:03, توسط baradr
سلام . باز کنید برای یکبار ببنید تبغیض قومی را .
http://www.hazaranetwork.com/v...
14 فبروری 2012, 09:48, توسط قدیر
جمعه, 10 فبروري 2012 07:49 | لیکوال: تلکس
تاریخ : ۱۸:۱۰ ۱۳۹۰/۱۱/۲۰
ارسال به شبکه های اجتماعی، وبلاگ ها و دیگر سایت ها ارسال به دیگران
روز سه شنبه مورخ 1390/11/18 به ساعت ده بجه ی قبل از ظهر به وقت و اشنگتن آقای اکلیل حکیمی سفیرکبیر و نماینده فوق العاده جمهوری اسلامی افغانستان در واشنگتن- ایالات متحده آمریکا ، توسط آقای هارون الکو مستشار آن سفارت مورد لت و کوب قرار گرفت.
این حادثه زمانی به وقوع پیوست که آقای هارون الکو مستشار سفارت افغانی در واشنگتن و پسر آقای محمد اسحق الکو لوی سارنوال جمهوری اسلامی افغانستان صبح سه شنبه حین ورود به دفتر کارش در سفارت متوجه میشود که کامیپوتر لبتاب اش به سرقت برده شده است و همین بهانه میشود برای گشودن عقده های دیرینه اش در برابر سفیر.در همینجاست که آقای الکو با عصبانیت اتاق خود را به قصد منزل پائین که اتاق سفیر در آن موقعیت دارد ترک گفته و بدون دق الباب داخل اتاق سفیر شده و با لحن تند به طرف سفیر کرده و میگوید که برخیز که دزد هایت کامپیوتر مرا دزیده اند و دست خود را بطرف سفیر دراز کرده و از نکتائی سفیر محکم گرفته و در مغایرت با تمام اصول و پرنسیب های دیپلوماتیک و حتی قواعد اخلاقی ، او را کش کش کنان به طرف منزل بالا برده و داخل اتاق خود مینماید.از کوتاهی بخت که در همین لحظه آقای سروش یکی دیگر از مستشاران آن سفارت که روابط تنگاتنگی با سفیر دارد و هنگام تقرر آقای اکلیل حکیمی به حیث سفیر در و اشنگتن جزو تیم کاری اش به حیث مستشار به این سفارت آورده شده است، متوجه میشود که آقای الکو شخص سفیر را با بی حرمتی به مانند یک متهم به طرف بالا میکشاند، به عجله خود را از عقب آنها به داخل دفتر آقای هارون الکو میرساند و به مجردی که میخواهد که یخن سفیر را از دست آقای الکو رها کند، در اثر یک سو تفاهم کوچک آقای الکو فکر میکند که شاید آقای سروش به طرفداری از سفیر به او حمله ور شود، وی که پیشینه ورزشی خوبی در رشته بوکس دارد، برق آسا با مشت محکم (هاکن) یکی به روی سفیر و مشت دیگری (اپرکت) هم به روی آقای سروش حواله میکند که زد و خورد میان آنها جان تازه میگیرد و جنگ حدودا ده دقیقه در عقب درهای بسته میان این دیپلوماتان ادامه پیدا میکند که در نتیجه بر اثر تلاش آقای میرویس ناب و تقی خلیلی پسر ارشد محمد کریم خلیلی معاون دوم رییس جمهوری اسلامی افغانستان که دوتن دیگر از مستشاران آن سفارت اند، دروازه اتاق باز شده و حیث نیروی میانجی و خلاص گیر وارد اتاق میشوند مگر کار از کار گذشته بود صرف توانستند که مانع کشتن سفیر و یا آقای سروش توسط آقای الکو شوند و با سرعت تمام آقای سفیر را چهار دست و پا به اتاقش برده تا از نظر بقیه اعضای سفارت و کارمندان خدماتی پنهان نگه دارند و آقای سروش را به وسیله موتر راهی شفاخانه مینمایند.شانس خوبی که نصیب طرفین زد و خورد گردیده این است که چون محل حادثه داخل محوطه سفارت است بنابرین با استفاده از مصئونیت های دیپلوماتیک جلو مداخله پولیس آمریکا گرفته میشود و حالا که دو روز از حادثه میگذرد جناب آقای اکلیل حکیمی سفیر کبیر و نماینده فوق العاده جمهوری اسلامی افغانستان در واشنگتن تحت مدوای خانگی در اقامتگاه شان و آقای سروش زیر مراقبت شدید دکتران در یکی از شفاخانه های نزدیک به سفارت ، قرار دارند و متاسفانه تنها اجراتی که در زمنیه صورت پذیرفته است که حسسب هدایت تیلفونی سفیر موضوع طی مکتوب رسمی که توسط آقای عبدالحکیم عطارد مستشار و مسئول امور قونسلی سفارت و میرویس ناب آماده شده بود و پس از گرفتن امضای سفیر در بستر بیماری اش ، به مرکز (وزارت امور خارجه) انعکاس داده شد و در آن از مقام وزارت امور خارجه تقاضا به عمل آمده است که آقای هارون الکو را از این سفارت به جای دیگر تبدیل نمایند که این موضوع هم با واکنش آقای محمد اسحق الکو لوی سارنوال جمهوری اسلامی افغانستان مواجه شده است و در این واکنش لوی سارنوال طی تماس تیلفونی با وزیر امور خارجه اخطار داده است که در صورت کدام اقدام در برابر پسرش ، وی تمامی دوسیه های فساد و اختلاس سفارت خانه ها ، جنرال قونسلگری های افغانستان را در خارج و همچنان از مرکز وزارت امور خارجه را دوباره روی دست گرفته و تحریک مینماید.فعلا در عدم موجودیت آقای سفیر و آقای زمری اعظمی که پسر کاکای جلالتمآب محترم حامد کرزی رئیس جمهور جمهوری اسلامی افغانستان است و در بدماشی از خود نام و نشانی دارد که نمونه اش را در اخبار قبلی در رابطه به لت و کوب آقای قدیر نور یکی از دیپلوماتان این سفارت ، با چشم سر مشاهده فرموید و فعلا در رخصتی های زمستانی بسر می برد، به زور لوی سارنوال، شخص آقای محمد هارون الکو از امور سفارت سرپرستی می نماید
22 آپریل 2012, 11:47, توسط پنجشیری
او wahid دیوانه توچی غلط میکنی؟؟؟؟؟
22 آپریل 2012, 22:32
تنها عده ی معدودی از کسانی کی قدرت را به دست گرفتند دست به اشتی ملی زدند مثل مرحوم دکتر نجیب و بقیه فقط به اقوام پشتون قدرت و نفوذ دادند و مشکلات هم از اینجا است کی یک قوم قدرت دارد و دیگر قومها هیچ در تاریخ نیست کی این قوم به دیگر اقوام افغانستان خوبی کرده باشد فقط نابودی دیگر اقوام ثمره ی به قدرت بودن انها است قتل عام هزاره ها چی به دست طالبان و یا حکام قدیم و قتل عام ازبیکها و یا تاجیکها
اگر به کشورهای اروپایی یا غربی نگاه کنیم انها خیلی بیشتر قوم دارد مثل سویدن کی دارای اقوام لاپلندی اقوام سامی و اقوام سویدی است ولی در قانون هیچ نیست کی قدرت باید در دست یک قوم باشد و یا این قوم بهتر است
هیتلر کی این همه ادم کشت با این اندیشه کشت کی قوم خود را و خون خود را برتر و بهتر میدانست و دیگران را میکشت
23 آپریل 2012, 08:00, توسط نادر
وطن را از زیر پای تان امریکا ربود، اما شما بالای تقسیمات آن جنگ دارید.
این جدال شما مرا بیاد قصه سه دزد که در دوره اپتدائی مکتب میخواندیم، میاندازد.
دو نفر دزد خری دزدیدند
سر تقسیم با هم جنگیدند
چون آن دو بودند سرگرم زد و خورد
دزد سوم خر شان را زدو بُرد
در سایت بی بی سی بخوانید و به همه وطنفروشان تبریک بگوئید!
مذاکره کنندگان آمریکایی و افغان موافقتنامه همکاری در مورد نقش آمریکا در افغانستان پس از
خروج نیروهایش از آن کشور در پایان سال ۲۰۱۴ را نهایی کرده اند.
جزئیات این توافقنامه که اکنون باید توسط رؤسای جمهوری دو کشور مرور شود علنی نشده است.
موافقتنامه روز یکشنبه در کابل از سوی رایان کروکر سفیر آمریکا و رنگین دادفر اسپنتا مشاور امنیت ملی افغانستان امضا شد.
23 آپریل 2012, 17:12, توسط hafez
een kheyal asto mahal asto junoon
24 آپریل 2012, 22:42, توسط ( حقبین )
سلام به همه !
کامنت گذاری که از نام جلیل پرشور پیام گذاشته ، خورد ظابط خلقی باند امین بنام جلال بایانی مشهور به پاچه گیر بایان است نه جلیل پرشور.
دوستان مطلع باشند!
1 جولای 2012, 13:58, توسط mo
سلام و درود
بیایید تا دست به دست هم بدهیم تا این جنایتکار های وحشی را از افغانستان عزیز
بیرون کنیم .تا این قوم پشتون کثیف حیوان صفت دوباره به جای اصلی شان که
اسرایل است نروند هیچگاه در افغانستان امن نمیاید.این ها اصلان مسلمان نیستند
زیرا عمل را که این حیوان ها انجام میدهند در اسلام منع کرده اند .مرگ و هزار مرگ
بر این قوم پشتون حیوان صفت .لطفآ به این لینک بروید .
http://www.youtube.com/watch?v...
http://www.youtube.com/watch?v...
2 جولای 2012, 00:08, توسط نسیم
تجزیه کشور یک اشتباه و یک خودکشی برای تمام اقوام و مردم افغانستان است. هر کس که داد از تجزیه می زند باید در این مورد بیشتر فکر کند.
تجزیه طلبی در افغانستان نه مورد قبول مردم است و نه هیچگاه عملی خواهد شد. در صورت تجزیه شدن کشور، هر قوم کشور ضرر می کند.
21 نوامبر 2012, 14:20, توسط Jamil
در اینجا بود که ما فکر کردیم پس ما که تا حالا در سرو صورت می زدیم که دولت در افغانستان تشکیل بدهیم و آن دولت وابسته نباشد، حکومت ناب اسلامی باشد، و وقتی که ما در افغانستان موجودیت نداریم، این حرف بی خودیست. باید امروز از موجودیت خود در افغانستان دفاع کنیم. ما باید اول برای این برادران اثبات کنیم که ما در افغانستان هستیم و روی این مسأله بود که حزب وحدت تشکیل شد.
http://hazaracommunity.blogspot.com/
21 نوامبر 2012, 14:22, توسط Jamil
در سایت بی بی سی بخوانید و به همه وطنفروشان تبریک بگوئید!
http://hazaracommunity.blogspot.com/