مذاکرات صلح و بازی های رندانه حاشیه ای!
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
گاهی وقت ها در ارتباط با افغانستان اتفاقاتی رخ می دهد که نه آن را می توان تحلیل سیاسی واقعی کرد و نه به یک طنز سیاسی می ماند، اما در عین حال واقعیتی است که رخ داده و زمانی که مسیر این حوادث تا پایان آن دنبال می شود، اتفاقی است واقعا خنده دار که فقط در تحولات سیاسی افغانستان آنهم در ارتباط مذاکره با طالبان رخ می دهد و بس!.
داستان نامه ملاعمر رهبر طالبان به امریکا را بسیاری از مردم یا خوانده اند و یا شنیده اند، دو سه روز پیش خبری در رسانه های به نشر رسید که ملاعمر نامه ای برای برخی از مقامات امریکایی ارسال کرده و در آن بر ادامه مذاکرات تاکید کرده و خواهان آزادی زندانیان طالبان شده است. این نامه زمانی به نشر رسید که اعلام گردید که در هفته گذشته نشست میان طالبان و امریکا در قطر به شکست مواجه گردیده و حتی ممکن است برخی از نمایندگان طالبان که گفته می شود تعداد آنها به 150 نفر! می رسند، قطر را ترک می کنند. در چنین زمانی نامه ملاعمر رهبر طالبان به امریکا رسانه ای گردید و چنین تصور به وجود آمد که طالبان ممکن است از خواسته های خود کوتاه آمده و بار دیگر بر ادامه مذاکرات تاکید کرده است، زیرا آنچه که در برخی از رسانه های به نشر رسیده است، این است که طالبان اول خواستار آزادی زندانیان خود از گوانتانامو شده اند و سپس برادامه مذاکرات روی موضوعات دیگر موافقت کرده اند و اما امریکا تاکید روی آتش بس داشته و به دنبال آن آزادی زندانیان طالبان باید مطرح می گردید، این دواختلاف نظر سبب گردید که نشست هفته گذشته طالبان به صورت غیر رسمی هم نتیجه ای نداشته باشد و یا اصلا برگزار نگردد. در این مرحله حساس بود که موضوع نامه ملاعمر به امریکا مطرح گردید.
این که این نامه چه تاثیری در روند صلح دارد، بحثی نیست، مسئله اساسی این است برخی از رندان روزگان از این وضعیت آشفته بازار سیاسی و از نام طالبان چه بازی ها و چه استفاده ها که نمی کنند و نقطه طنز آمیز این اتفاق در همین جا نهفته است. طالبان تا پیش از این هیچ گونه آدرسی نداشتند و حالا هم از آدرس درستی برخور دارنیست، امریکا می خواست طالبان در قطر آدرس داشته باشد، اما اکنون روشن شده است از همین آدرس نیز پیامهای مشکوک صادر می شود که این بار امریکا را نیز گیج کرده است، زیرا پیش از این مقامات حکومت افغانستان از این گونه بازی های رندانه گیج شده بودند و این بار نوبت امریکا است.
نامه ای منسوب به ملاعمر که برای مقامات امریکایی ارسال گردیده نه دارای امضا است و نه کسی دیگر حتی مقامات امریکا یی امضای ملاعمر را می شناسد، به همین دلیل امریکا هم کاملا گیج شده اند که آیا واقعا این نامه ملاعمر است یا این که رندی به نام ملاعمر نامه نوشته است؟. این سردرگمی زمانی بیشتر گردید که ارسال این نامه از سوی سخنگوی طالبان رد گردید، اما نامه از یک منبع معتبر بدست امریکایی ها رسیده! یعنی همان آدرسی که خود امریکا برای طالبان دنبال می کرد، دوحه قطر!.
در دهه ها چهل و پنجاه که کابل رودخانه داشت و بهترین جایی که این رود خانه هم گذرگاه در نزدیکی های دهمزنگ بود و نیز گذرگاه جایی بود که مسافران زیادی از اطراف افغانستان می آمدند و تن و لباس های شان را می شستند، در این میان کیسه بران و رندان و چهارتک های کابل همیشه آنجا بودند و خود را دایه دلسوزتر از مادر برای مسافرانی که از روستاها می آمدند جلوه می دادند، یکی از رندان زرد آلوی گندیده ای و یا نجاستی به لباس های مسافران می مالید و چند رند دیگر دور او را حلقه کرده و می گفتند که لباس هایش کثیف شده و او را به طرف گذرگاه هدایت می کردند، در کنار رودخانه وقتی مسافر لباس هایش را از تن بدر می کردند، رندان فورا با پتکی و یا چادر اطراف اورا می پوشاندند که بدن لخت او را مردم نبینند، زمانی که مسافراز همه جا بی خبر مشغول شستن جان و لباسش می گردید، رندی لباس ها، پول و دیگر اشیای قیمتی اورا می ربود و می رفت، وقتی مسافر تن و لباس های کثیفش را می شست و با لطف و اکرام رندانی که اطراف او را گرفته بودند از آب بیرون می آمد، آن وقت متوجه می گردید که فقط خودش مانده و لباس هایش! و همه دار و ندارش را هم برده اند و بازهم همین رندان باقی مانده در اطراف او بودند که او را دلداری می داند و اشک تمساح می ریختند!. واقعیت این است که داستان مذاکره با طالبان هم شبیه همین رندان گذرگاه شده است، دکانداری در سال گذشته بود ظاهرا که خود را نماینده طالبان جا زده بود و با مقامات بلند پایه افغانستان چند دور مذاکرات را برگذار کرد و با پول حکومت سفرهای دوبی را رفت و معلوم نشد که از این نشست ها چقدر باج گرفت، اما سرانجام وقتی به مقصدش که همان باج گیری بود، رسید و فرار کرد، یک دکان دار پشاوری از آب در آمد!.
طولی نکشید که رندی خود را به عنوان ملاعمر جازد وبا یکی از نمایندگان زن پارلمان افغانستان ملاقات کرد و نامه ای را عنوانی حامد کرزی به او داد، همانطوری که مذاکرات قبلی آن رند در رسانه ها بسیار پیچید، این نامه و اصرار آن نماینده مبنی بر ملاقات با ملاعمر مدتی به شدت رسانه ای گردید و سرانجام همان نامه نیز در رسانه ها به نشر رسید که فقط چند سطر نوشته ای روی یک تکه کاغذ کوچک وجود داشت که از هیچ گونه امضا و نشانه دیگر برخور دار نبود، اکنون عین همین نامه برای مقامات امریکایی ارسال شده است. یعنی نامه ای است که نه امضا دارد و نشان می دهد که دست خط ملاعمر است یا نه؟، چون هیچ کس نمی داند که دست خط ملاعمر چگونه است تا آن نامه را به دستگاه تست خط بدهد و به همین دلیل است امریکایی ها نیز گیج شده اند، منبعی که این نامه را ارسال کرده باور کند یا اینکه نامه بدون امضا را غیر معتبر بداند، از سوی دیگر وقتی موضوع نامه از سوی سخنگوی طالبان رد شد، امریکایی ها را بیشتر به تردید واداشته است، آیا کشوری که ابرقدرت جهان است، با چه کسی با کدام منبعی و با کدام آدرسی مذاکره می کند؟. آیا طالبان یک آدرس دارند و روی قول و تعهداتی که می بندند، پای بند هستند یا خیر؟.
پیش از این برخی از کاشناسان گفته بودند همانطوری که حکومت افغانستان در تلاش های مذاکرات صلح بازیچه طالبان قرار گرفت و تا آنجا پیش رفت که رئیس شورای عالی صلح افغانستان استاد ربانی هم از همین طریق رندانگی به شهادت رسید، ممکن است امریکایی ها نیز بازیچه طالبان در بازی های صلح قرار بگیرد. اکنون این نشانه تقریبا آشکار شده است و طالبان بجای فرستادن نمایندگان واقعی خود رندان خود را برای مذاکرات در قطر فرستاده است و هنوز برای امریکا روشن نیست کسانی که هم اکنون در قطر رفته اند، آیا واقعا همانهایی اند که با نام و مشخصات داده شده وارد مذاکره شده اند یا این که کسانی دیگری با این نام و عناوین با امریکا مذاکره می کنند و این کشور صاحب قدرت را به بازیچه می گیرند؟.
به هرحال این بازی مثل این که تازه شروع شده و معلوم نیست که چه بازی ها و اتفاقات رندانه دیگری در راه خواهد بود و البته از این گونه بازی ها طالبان راضی است و به بازیچه گرفتن طرف مقابل خود را خوب یاد گرفته است.