صفحه نخست > دیدگاه > معامله گری ها زیر نام صلح!

معامله گری ها زیر نام صلح!

مرتضی رحیمی
پنج شنبه 23 فبروری 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

حامد کرزی با پیش کشیدن پاکستان از یک سو به خاطر منافع خود، پای بر خواسته دیرینه مردم افغانستان که همانا صلح است نهاده و از سوی دیگر رسماً خود را وابسته پاکستان نمود. اگر تلاش های مشترک کرزی و پاکستان برای شامل شدن در روند مذاکرات قطر و در غیر آن ناکام کردن این مذاکرات، به ثمر برسد، واضح است که حامد کرزی مدیون پاکستانی ها خواهد شد و برای ادای این دین، مجبوراً در آینده از پاکستان اطاعت نماید.

گرچه فروخته شدن و زیر امر بودن به خارجیان، روال همیشه گی حاکمان افغانستان بوده است و حامد کرزی نیز از این امر مستثنی نیست اما حامد کرزی با دست زاری دراز کردن به سوی پاکستان، خواسته و یا ناخواسته خود و افغان ها را بیشتر از پیش به چنگ پاکستان انداخته و همچنان می خواهد یک امید برای صلح را که آرزوی دیرینه افغان ها بوده است را ناکام نماید.

به این ترتیب بار دیگر صلح و آرزوی صلح افغان ها، قربانی جاه طلبی یک جاه طلب دیگر شد و بار دیگر یک حاکم افغانستان به خاطر منافع خود ریسمان برده گی بیگانه گان را به گردن نهاد.

زندگی در یک فضای امن توام با صلح و ثبات آرزوی دیرینه مردم افغانستان بوده است و هر افغان، امید روزی را دارد که در کشور صلح و ثبات به میان آمده و دیگر جنگ و خون ریزی جایی در این خاک نداشته باشد اما این آرزو و خواست مردم افغانستان تاکنون بنا به دلایل مختلف داخلی و خارجی براورده نگردیده و صلح به یک خواسته دست نیافتنی به مردم افغانستان تبدیل شده است.
افغانها با شهامت و دلیری تمام زیر بار استعمار و استعمار گران تاریخ نرفتند و هر قدرتی که چشم استعمار افغانستان را داشت، خاک بر چشمش خورده و سرافکنده و شرمناک از کشور خارج گردید. اتحاد جماهیر شوروی سابق آخرین قدرت استعماری بود که چشم بر افغانستان دوخته بود و در تلاش استعمار آن بود اما پس از تلاش های فراوان و تلفات سنگین، شکست خورده از افغانستان خارج شد و این شکست ارتش شوروی سرمنشا فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی گردید.
جهاد و مقاومت مردم افغانستان علیه قدرت های خارجی که همه و همه به خاطر زیر بار نرفتن به استعمار و تامین صلح و ثبات و حاکمیت خود افغانها بود، منجر به شکست بزرگترین قدرت های زمان گردید اما یگانه چیزی که افغانها آن را به دست نیاوردند، صلح به معنای واقعی آن در کشور بود.
پس از پیروزی مجاهدین و شکست شوروی سابق، افغانستان گرفتار جنگ های داخلی گردید که بیشترین تلفات و خسارات را افغان ها در این جنگ ها دیدند.
ظهور حکومت طالبان و حکمروایی این گروه وحشی در کشور نیز یک لکه سیاه در تاریخ افغانستان بود. این گروه با چشم پوشی از تمامی اصول انسانیت، در جریان چندین سال حکومتش در افغانستان، وحشیانه بر افغان ها ظلم و ستم نمودند که هیچ وقت جنایات طالبان وحشی که دست نشانده های پاکستان بودند از یاد افغان ها نخواهد رفت.

حاکمیت طالبان نیز پس از حمله تروریستی 11 سپتامبر 2001 در امریکا و در پی آن، حمله امریکا و متحدینش به افغانستان، فروپاشید. اساس دموکراسی در کشور پایه گذاری شد حکومت انتقالی و سپس موقت به ریاست حامد کرزی تشکیل گردید تا زمینهء برگزاری انتخابات برای انتخاب رییس جمهور را فراهم سازد. افغان ها یک بار دیگر امیدوار شدند تا شاید صلحی که از مدت ها در انتظارش بودند با تشکیل حکومت جدید که خودشان آن را انتخاب می کنند در کشور تامین گردد و دیگر اثری از جنگ، خون ریزی و کشتار افغان های بی گناه در سراسر افغانستان نباشد.
اما گذشت زمان نشان داد که از امنیت، ثبات و صلح در کشور هیچ خبری نیست و باز هم افغان ها قربانی جاه طلبی های یک تعداد خود فروخته می شوند و دست هایی نیز از خارج از کشور این جاه طلبان را حمایت می نمایند تا به اهداف خودشان در افغانستان برسند.
گروه طالبان پس از مدت کوتاهی دوباره در کشور عرض اندام کرد و بار دیگر قدرت گرفته تا جایی که امروز در نزدیک ترین ولایت ها به کابل نیز آزادانه بر افغان امر و نهی و ظلم و ستم می نمایند.
حکومت حامد کرزی که افغانها به آن امید داشتند تا شاید افغانستان را از گرداب مشکلات نجات دهد نیز خود در گرداب فساد غرق شد و مسوولین حکومتی بی توجه به افغانهایی که چشم امیدشان به این حکومت بودند، به زر اندوزی و پر کردن جیب های خود و یا عضوی از فامیل خود سرگرم شدند.
صلح یگانه خواست افغان ها، در پس یک تعداد معاملات پشت پردهء تعدادی سود جو و جاه طلب پنهان گردید و بازهم مردم افغانستان قربانی شدند و قربانی می دهند. جنگ و ناامنی از یک سو، فقر و بی کاری از سوی دیگر مانند ابری سیاه آسمان زندگی هر افغان را تار نموده است و هر گونه تلاش حکومت کرزی برای دست یافتن به صلح نتیجه نمی دهد.
هر روز موقف کشورهایی که برای آوردن صلح در افغانستان می توانند تاثیر گذار باشند، رنگ تازه به خود می گیرد و هر روز این کشورها با افغانها بازی جدیدی را آغاز می نمایند.
یکی از این کشورها، پاکستان است. پاکستان که منبع و سرمنشاء تمام مشکلات فعلی افغانستان است همواره در تلاش است تا با دامن زدن نفاق در افغانستان، آتش جنگ و ناامنی را در کشور شعله ورتر نماید تا باشد که در پس دود این آتش، به اهداف پنهانی خود دست یابد.
پاکستانی ها از بدو تشکیل تاکنون نفع خود را در نا امنی و بی ثباتی در افغانستان جستجو می کنند و از همین رو در زمان های مختلف، تلاش های متفاوتی را برای دامن زدن به نا امنی ها در کشور انجام داده اند.
به هر حال، چندین سال تلاش های صلح خواهانه افغانستان که از سوی حکومت کرزی اجرا می شد نتیجه چندانی در بر نداشت و دستاورد تمام این تلاش ها فقط سلاح بر زمین نهادن نمایشی شماری طالب یا به نام طالب بود که پس از گرفتن امتیازات از حکومت، دوباره به سنگرهای نبرد خود باز می گشتند.
اما در این اواخر اعلام آمادگی طالبان برای داشتن یک دفتر سیاسی در قطر و آغاز مذاکره با امریکا، برگ پیروزی را به دست امریکا داده است و گویا پاکستان و حکومت کرزی در این بازی، به سوی باخت نزدیک می شوند.
مذاکرات امریکا با طالبان در قطر به این خاطر باخت حکومت کرزی است که حامد کرزی در این مذاکرات در حاشیه رانده شد و از روند مذاکرات توسط گروه طالبان کنار رفت، البته با توجه به ضعف و ناتوانی حکومت کرزی و همچنان فساد گسترده در آن، انتظاری بیش از این نمی رفت.
پاکستان نیز در صورت تداوم مذاکرات قطر و موفقیت آن، هم نفوذ خود در میان طالبان را از دست خواهد داد و هم منافع اش در افغانستان به خطر خواهد افتاد، به همین دلیل موفقیت مذاکرات قطر به مثابه باخت پاکستان خواهد بود.
پاکستان و حکومت کرزی با تداوم مذاکرات طالبان با امریکا در قطر، هر دو موقف خود را شدیداً در خطر می بینند و هر دو در تلاش برای به دست آوردن جایگاه در این مذاکرات و اگر آن نشد، ناکام کردن این مذاکرات هستند.
تلاش های جداگانه پاکستان و کرزی برای یافتن جای پای در مذاکرات قطر نتیجه یی در بر نداشت و حال این دو مشترکاً در پی دست یافتن به این هدف مشترک هستند.
سومین نشست سه جانبه در اسلام آباد، مکان خوبی بود تا حامد کرزی با حکومت پاکستان یک دست شده و برای یافتن جای پا در مذاکرات قطر یا ناکام کردن این مذاکرات، طرحی مشترک بوجود آورند.

پس از پایان نشست سه جانبه، اولین نشانه یی که حاکی از یک دست شدن حکومت پاکستان با حامد کرزی برای رسیدن به هدف مشترکشان می باشد، اظهارات اخیر حنا ربانی کهر وزیر خارجه پاکستان به روزنامه بریتانیایی گاردین است. بانو کهر به این روزنامه بریتانیی گفته است که "تا زمانی که حکومت افغانستان از روند گفتگوهای صلح با طالبان در قطر پشتیبانی نکندف پاکستان از این گفتگوها، پشتیبانی نخواهد کرد."
پشتیبانی نکردن پاکستان از مذاکرات قطر می تواند در موفقیت مذاکرات امریکا با طالبان در قطر، ضربه شدیدی بزند زیرا
پاکستان تاهنوز در میان سران طالبان نفوذ زیادی داشته و می تواند از این نفوذ خود علیه تداوم مذاکرات در قطر استفاده کند.
پس از پیدا شدن رد پای اسامه بن لادن رهبر شبکه القاعده در پاکستان و همچنان حمله هلیکوپترهای امریکایی به نظامیان پاکستانی در خاک پاکستان، روابط این دو کشور را به صورت گسترده به وخامت کشاند و حال پاکستان در تلاش است تا با عدم پشتیبانی از مذاکرات قطر از یک سو دوباره نظر امریکا را به خود جلب کند و از سوی دیگر نفوذ خود میان گروه طالبان را از دست ندهد.
اما حامد کرزی که خود همواره دست زاری به سوی طالبان دراز می نمود و با برادر خواندن قاتلین مردم افغانستان، آنها را به سوی صلح دعوت می کرد، چرا حال در پی ناکام کردن مذاکرات صلح قطر است؟

واضح است که حامد کرزی نیز با در حاشیه رانده شدن از مذاکرات صلح توسط گروه طالبان،از ازدست دادن موقف خود در اینده افغانستان نگران است و می خواهد به هر قیمت ممکن خود را در این مذاکرات شریک سازد و یا اینکه این مذاکرات را ناکام نماید.
حامد کرزی از ضعف خود و حکومتش آگاه است و می داند که برای رسیدن به هدف ناکام کردن مذاکرات قطر، خود به تنهایی نمی تواند کار را به جایی برساند و به همین دلیل دست به سوی پاکستان دراز نموده و پاکستان نیز که منافع اش در همکاری با کرزی و ناکام کردن مذاکرات قطر است، این پیشنهاد کرزی را پذیرفته است.
حامد کرزی با پیش کشیدن پاکستان از یک سو به خاطر منافع خود، پای بر خواسته دیرینه مردم افغانستان که همانا صلح است نهاده و از سوی دیگر رسماً خود را وابسته پاکستان نمود. اگر تلاش های مشترک کرزی و پاکستان برای شامل شدن در روند مذاکرات قطر و در غیر آن ناکام کردن این مذاکرات، به ثمر برسد، واضح است که حامد کرزی مدیون پاکستانی ها خواهد شد و برای ادای این دین، مجبوراً در آینده از پاکستان اطاعت نماید.
گرچه فروخته شدن و زیر امر بودن به خارجیان، روال همیشه گی حاکمان افغانستان بوده است و حامد کرزی نیز از این امر مستثنی نیست اما حامد کرزی با دست زاری دراز کردن به سوی پاکستان، خواسته و یا ناخواسته خود و افغان ها را بیشتر از پیش به چنگ پاکستان انداخته و همچنان می خواهد یک امید برای صلح را که آرزوی دیرینه افغان ها بوده است را ناکام نماید.
به این ترتیب بار دیگر صلح و آرزوی صلح افغان ها، قربانی جاه طلبی یک جاه طلب دیگر شد و بار دیگر یک حاکم افغانستان به خاطر منافع خود ریسمان برده گی بیگانه گان را به گردن نهاد.

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • تشکر آقای رحیم.
    متأسفانه در افغانستان حاکمان هیجوقت به فکر مردم آنهم تمام مردم افغانستان نبوده اند و سیاستهای سیاست مداران ما نیز بیشتر سطحی، قوم پرستانه، دور از فاکتورهای معتبر سیاسی وحقوقی می باشد.
    اینگونه صلحی که جناب کرزی در پیش گرفته است به ترکستان رفتن است. صلحی که همه مردم افغانستان را گیج کرده است که کی باکی و روی چی و درکجا صلح می کند؟؟؟؟؟
    جنگش هم برای خودشان جنگ نبود فقط بارش را مردم افغانستان می کشد.

    آنلاین : مرتضی مالستانی

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس