بدون شرح
يكشنبه
9 می 2010
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
پيام‌ها
8 می 2010, 22:22, توسط ادم خان
دا سه بلا دی ؛ په دی باندی پوه نشوم . پیخی را بندی دی او په لاس کی توپک , او هغه بل تول زان را بندی دی او یو لاس را خلاصی دی ؛ په هم دا خلاصی لاس کی کتاب را اخیستی ده . دا سلی چه پخی را بندی دی او په لاس کی توپک را نیولی ده ؛ دی جامی را نه معلو میژی که در قطغن نه دی . خیر دومره بس دی . دا تول لیوانیان را شکاره کیژی .
9 می 2010, 10:21, توسط jawid
البته با سپاس از سوژه های ناب شما محترم عتیق جان شاهد که من همیشه بسیار به آسانی به عمق معنی کارتون شما پی میبرم . اینکه برادر ما نوشته که من نفهمیدم من میخواهم درین زمینه برای تا کمی شرح بدهم .
1/درین دو تصویر بالا دو نفر را می بینید که یکی از صلح صحبت می کند . اما قسمیکه در عکس نشان داده شده است تمام بدنش به پایه بسته شده فقط شعار برای صلح می دهد . که میشود اینرا برای مردم صلخواه ما تشبه کنیم یا روشنفکران که در تمام زمینه ها بندش های برای تحقق صلح دارد و که این بندش ها یا قانون است یا موانع اجتماعی برایشان اجازه پیشروی را نمی دهد.
2/در تصویر فردی را می بینیم که نمایندگی از جنگ سالاران ، طالبان ، اشرار مسلح ، قاچاقچیان ،و تمام کسانی که در انواع مشکلات دست دارند مانند ستون پنجم در داخل و در خارج تلاش دارند که در صحنه حاضر شوند مانند همین طرفداران منحوس حزب اسلامی که ماسک جدیدی وارد مذاکره با دولت شدند . که میشود اینرا به این تعبیر کرد که آنها دست باز تری برای فعالیت های مخرب دارند که اگر همین طور ادامه یابد آنها وارد صحنه شوند چون به صلح و پیشرفت و آرامی و سعادت مردم عقیده ندارند . وضع را ناهنجار می سازند . که این کارتون هشدار دادن به دولت است که باید متوجه شود و نخواهد برسرنوشت مردم با دشمنان آنها معامله نکند . ورنه تاریخ را یکبار دگر تکرار خواهند کرد.
اما چاره چیست ؟ هوشیاری مردم شناخت دین و آگاهی از تاریخ ساینش و تنویر اذهان ، تا شود مانند جهان متمدن از این بندش ها رها و جامعة پیشرفته داشته باشیم و حاکم سرنوشت و خود ما بتوانیم . سرنوشت خود را بدست بگیریم .
http://www.youtube.com/watch?v...
با سپاس
9 می 2010, 18:31, توسط ادم خان
مننه دی ترجمه دی دا کارتون ؛ پوه شم چه ته صرف پشتو باندی پوهیژی خو بیا خبر اتری را کولای نشی ؛ خیر زه په فارسی درته وایم چه این اختطاف های سیاسی در ایران از زمان خلخالی و خاصتاء از زمان قربان علی وزیر اطلاعات کلتور ایران فیشن وقت شده بود وبعداء با کشته شدن ویا طاهراء خودکشی سعید امامی معاون وزیر اطلاعات ایران در دوره ریاست جمهوری خاتمی و سه نفر دیگر درزنذدان های قصر و اوبن پایان یافت در ان زمان یک گروه از زیر دستان استخبارات دولت ایران موظف به قتل اشخاص سرشناس ایرانی که دست اندر نوشتن و بیدار ساختن افکار عمومی داشتن پرداختند و حتی انها بعضی اشخاص را در بیرون ایران نیز به قتل رسانیدن ؛ اشخاصی که در ردیف فولادوند بودند یکی پوینده ؛ مختاری این دو نویسنده و محقق و پروانه اسکندری و داریوش فروهر رهبر حزب مخلف اخوند ها بودند ؛ ملاه ها سینه های پروانه اسکندری را بریده بودند ؛ و وقتی جسد سرد شده نواسه عباس هویدا را از جاده کرج یافتند مردم واقعاء به فغان امده بودند ؛ در ان کشت و کشتار در حدود نود شخصیت مهم اعم از نویسنده ؛ شاعر ؛ محقق , و دانشمند را کشته بودند ؛ تا اینکه به حساب خودی ایرانیا ( گندش ) در امد و خاتمی کمیته را موظف به یازدید گمارد ؛ خوب ما کاری نداریم ؛ ولی فولاد وند و دیگر نویسنده گان امروزی ایران اکثر برای بازکرداندن پسر شاه سابق از امریکا به ایران کوشش دارند و پسز شاه به اندازه یک بچه کوچه کابل از سیاست اطلاعات ندارد . در باره کارتون خوب مرا فهماندید و سوال کردن اسان تر از نفهمیدن است ؛ من که از این کارتون که به شکل معما بیرون داده میشود نتوانستم چیزی بفهمم ؛ ولی حضرت علی نمیدانست که سگ چرا یک پای خود را به دیوار بلند نموده شاشه میکند ؛ یسبار عجیب است که شخصی مانند حضرت علی که بسیار مشغول هستند در امور قتلو قتلو از خود و بیکانه به شاشیدن سگ چنان توجه نموده اند که برای ایشان سوال خلق شده است که چرا مانند انسان ها درست سر جای خود ایستاده شده نمیشاشد ؛ تا بلاخره از کسی این سوال را پرسید ؛ شخص جواب داده بود که سگ وقتی جوان میشود این جوری میشاشد ؛ بعداء حضرت علی نفس راحتی مانند من بعد از دانستن معنی این کاری کاتور کشیده پی کار و بار کندیدن دروازه قلعه های مردم از جمله دروازه خندق رفته بودند .
9 می 2010, 18:52, توسط jawid
با احترام به شما جناب آدم خان !
صحبت های شما همه درست است در یک قسمت که دوکتور فولادوند فعلا پسر شاه را قبول ندارد چرا که اگر کسی بخواهد زمام کشور را بدست بگیرد به گفتار نمیشود بلکه برایش باید جانبازی کند .که پسرشاه با این ایدة کدبان اختلاف نظر داشت . و فولاد وند حرفهایش را برای مردم ایران از طریق تلویزیون گفت بعد برای کار عملی و جنگیدن با رژیم از لندن بطرف ایران حرکت کرد و در بین مردم فعلا آماده میشود تا با مشت و گلوله این رژیم ضد انسانی را از پا در آورند .
لاکن این به آن معنی نیست که پسر شاه سیاسی نیست بلکه چندین زبان را صحبت می کند ولی آن بیس اجتماعی آن این نیست که به مبارزه بپردازد و با رژیم اسلامی بجنگد.
که این خصلتش به نظر کدبان فولادوند خوش نخورد و دیگر راة فولاد وند از راة پسر شاه جدا شد.
اما از نظر فولاوند شاه کسی است که با رای مردم به قدرت برسد و با شهامت تر و سرسپرده تر از دیگران برای رهایی آبادی و به کرسی نشاندن آئین ریشه یی کار کند . و هدفش خدمت به مردم باشد و روزی که نتواند از عهدة این فعالیت ها بر آید باید عزل شود.
و این پادشاه ار هر گروه نژاد زبان جنسیت و مذهبی باشد فرق ندارد . معیار همان آئین ریشه یی است .
اما صرف مسلمان بوده نمیتواند .
http://www.youtube.com/watch?v...
9 می 2010, 23:46, توسط ادم خان
جاوید صاحب !
سیاست را مردم امروز بدون اینکه کدام تهداب فکری برای ان قایل باشند به نرخ روز بازی میکنند به همین منظور برای پاین اوردن اخوند های ایرانی از تنخت قدرت معلوم نیست کدام راه حلی توسط چه نوع شخصی و یا دسته سیاسی و یا اجتماعی انتخاب گردد . و ایا همچو گروپ های نا منظم میتوانند مملکت را بعد از این همه بحران سیاسی و اقتصادی از منجلاب فساد فکری و اجتماعی و اقتصادی بیرون بیاورند یا خیر . ما هم یک پسر شاه داریم که در اخر عمر پدرش منحیث دست راست و یا معاون او در مسایل افغانستان در شروع حکومت کرزی او را کمک های میکرد منظور من از میرویس پسر ظاهر خان است در مکتب اسقلال درس خوانده است شاید عمرش در حدود 55 باشد . حالا ایشان یا اریکه سلطنت را میخواهند بر قبرغه مردم و یا اصلا از شناخت خود منحیث افغان شرم میکند . پسر شاه ایران را در چند مجلس بیانیه هایش دیده ام ولی دانش سیاسی ویا اعتماد بنفس یک رهبر را در او نمیبینم و در عین زمان مردم ایران خاصتاء جوانانی که در تهران موسوی را زینه بالا رفتن و قفاق زدن به چهر خامنه ایی درست کرده بودند در تقریباء اخرین روز های سال کهنه شمسی نیز از انسجام و رهبری خاصی بر خردار نمیباشند . فولاد وند چند تا برادر و خواهر هستند یکی شان به کارو بار ترجمه مشغول است به طور مجموع کسانی نیستند که شورشی را بتوانند بدون دست داشتن حزب سیاسی راه بیاندازند . از حرب توده خبری خاصی در دست نیست و مجاهدین خلق نیز به کاغذ پرانی مشغول اند . به نظرم که از ماه جوزا شاید دولت کمک های خود را به مردم ببندد و دیگر صد در صد کارد به اشتخوان مردم میرسد .
9 جون 2010, 12:34, توسط hbibulla
chi ziba k do ta mnafq wa agnd ihodi bin khod jr bs miknnd