صفحه نخست > دیدگاه > مرور کوتاهی به زندگی سیاسی دوکتور محمد صادق برنا آصفی و انگیزه ایجاد نهضت (…)

مرور کوتاهی به زندگی سیاسی دوکتور محمد صادق برنا آصفی و انگیزه ایجاد نهضت سری جوانان شمال افغانستان

نهضت سری جوانان خراسان
محمد همایون سرخابی
يكشنبه 26 فبروری 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

مطالبی که پیش کش حضور شما عزیزان میگردد ، نتیجه تلاش های پیگیر و دوامدارست که بنابر تقاضای کانون پژوهشگران افغانستان مقیم انگلستان ، با سعی و تلاش فراوان و زحمات بی پایان با چشم جستجوگر در بستر مریضی با این طبیب حاذق انجام شده ، ولی به هیچ وجه بیانگر همه فعالیت های حیات سیاسی او نمیباشد .

گرد آورنده محمد همایون سرخابی

(این نوشته به دلیل بلند بودن در چند صفحه نشر شده است. روی شماره های پایین کلیک کنید تا ادامه نوشته را بخوانید.)

( شایان تذکر است این حرکت سیاسی از سوی بعضی حلقات و شخصیت های محترم سیاسی و فرهنگی کشور مانند اکادمسین محترم دستگیر پنجشیری و محترم عبدالحمید مبارز و غیره تاریخ نگاران کشور به نام جمعیت سری جوانان خراسان نام گذاری شده و همچنان برخی حلقات و متنفذان روشن ضمیر ولایات فاریاب ، بلخ ، جوزجان ، سمنگان و کابل بخصوص مرحوم ابوالخیر خیری ، مرحوم نظر محمد نوا ، مرحوم خال محمد خسته ، مرحوم محمد کریم نزیهی جلوه ، مرحوم نزیر قل خان میمنگی و دیگران را نا آگاهانه از مشوقین پنهانی این جمعیت به شمار آورده اند که این داوری ها و نامگذاری ها کاملاً عاری از حقیقت است که متأسفانه ثبت تاریخ گردیده است ) دوکتور برنا جهت ارتقای سطح دانش علمی و آگاهی بیشتر سیاسی اعضای آن سازمان همواره کتب ، مجلات و مواد ارزشمند علمی را از مراجع مختلف شهر کابل تهیه و جمع آوری نموده ، با قبول مشکلات فراوان ، طور مخفی و منظم به ولایات شمال کشور ارسال می نمود . در سال 1957 عیسوی مطابق 1336 هجری شمسی حینکه دوکتور برنا مصروف انجام آخرین روزهای دور آموزش دروس نظری و عملی فاکولته طب ( دوره ستاژ ) خود بود ، رویداد تلخ ، ناگوار و حادثه ، عجیب و غیر قابل تصوری به وقوع می پیوندد که متاسفانه پیامد های نامیمون و جبران ناپذیری را د ر تداوم حیات سیاسی و فعالیت های آینده این نهضت از خود به جا میگذارد .

در یکی از روزهای هفته که دوکتور برنا سخت غرق اندیشه های سیاسی و انجام کارهای عملی و نظری دوره ستاژ خویش بود ، اطلاع حاصل می نماید که محترم سید یحیی خان میمنگی یکی از اعضای فعال آن نهضت و نماینده شرکت هوایی آریانا در شهر مزار شریف طور عاجل جهت اجرای پاره امور رسمی وارد شهر کابل شده و آماده برگشت به وظیفه خویش در شهر مزار شریف میباشد . دوکتور برنا که همواره در جستجوی چنین فرصت های مناسب و طلایی بود ، موقع را غنیمت شمرده با عجله با یک پارسل حاوی چند جلد کتاب ، نامه ها و پیام ها برای خانواده ، دوستان و هم پیما نانش روانه اقامت گاه موقت او واقع عقب مسجد پل خشتی شهر کابل شده و مورد استقبال گرم رفیقانه او قرار میگیرد . حین ملاقات با محترم سید یحیی خان یکی از اعضای فعال آن نهضت محترم محمد کریم مجاهد نیز جهت ارسال نامه و پیام برای خانواده و دوستان خود قبلاً در آن جا حضور به هم رسانیده بود . دریغا دوکتور برنا که در آن روز وظیفه خطیر نوکریوالی مریضان شفاخانه علی آباد را بر عهده داشت ، قادر نبود مریضان نیازمند را کنار گذاشته و با رفقای هم رزم خویش به صحبت های گرم و صمیمانه ادامه بدهد . او با بی صبری و عجله تلاش می ورزد تا از ضیاع وقت جلوگیری نموده و بعد از تقدیم پارسل و نامه ها هر چه عاجل رهسپار شفاخانه علی آباد گردد . ضیق بودن وقت از یک سو کمبود وسایل ترانسپورت شهری الی شفاخانه علی آباد از سوی دیگر باعث آن میگردد ، تا دوکتور برنا نتواند به صحبت های گرم بیشتر با همرزمان خویش ادامه داده و آدرس صحیح و دقیقی را روی پارسل دست داشته خود عنوان و انشاء نماید . متاسفانه در تحریر عنوان پارسل غلطی فاحشی رخ میدهد و این سهل انگاری ، بی دقتی و بی توجه ای هنگامه بزرگی را برپا نموده و در فرجام باعث واژگونی آن نهضت نیز میگردد . دوکتور برنا ، شتاب زده به اشتباه در ظهر پارسل می نویسد به مطالعه دانشمند محترم مجاهد صاحب در لیسه سلطان برسد . محترم سید یحیی خان میمنگی نماینده شرکت هوائی آریانا حین بر گشت در شهر مزار شریف ، با مطالعه عنوان آن پارسل مشکوک شده و نوشته روی پارسل را شفر خاص تلقی نموده و آن را در لیسه سلطان رضیه بلخ تسلیم عبدالصمد خان جاهد استاد آن لیسه می نماید . آقای جاهد که اصلاً عضویت آن سازمان سیاسی را نداشته و از موجودیت چنین سازمانی نیز آگاهی و اطلاعی نداشت ، بعد از گشودن پارسل و مشاهده نامه ها و بخصوص ملاحظه رساله کوچک ( حزب چیست ؟ نوشته لیوشاوچی ) سخت متعجب و حیران گردیده و آن را توطئه خطرناک و دسیسه ء آشکار علیه خود پنداشته بدون ضیاع وقت و بازنگری به سایر نامه ها و پیام ها ، با عجله به منزل والی ولایت بلخ آقای ( پره ماچ ) که شخص نهایت تند خوی و کنجکاوی بود مراجعه و تسلیم می نماید . والی بلخ با مشاهده کتب و تعداد نامه ها و بخصوص مشاهده یک نامه عنوانی محترم دوکتور محمد اسحاق نگارگر یکی از فعالین شناخته شده سیاسی ولایت بلخ که هرگز عضویت آن سازمان را نداشت سخت مشکوک متعجب و خشمگین شده و همه آنانی را که عنوان شان نامه ها ارسال گردیده بود طور جداگانه به حضور خود می طلبد و همه را بعد از بازجویی مختصر یکایک روانه زندان می نماید . تحقیقات همه جانبه از سوی ارگان های امنیتی طور جدی ، جهت تکمیل دو سیه ها جریان می یابد و فامیل های جوانان محبوس با تقدیم عرایض شب و روز دروازه والی ولایت و محبس شهر را دق الباب نموده و از حبس و نبود فرزندان خود سخت خشمگین و هزاران نفرین را نثار سازمان دهندگان این توطئه می نمایند . ولی رهبر آن سازمان هیچ اطلاع و آگاهی از وقوع این حادثه تلخ حاصل نه می نماید . چند هفته به همین منوال سپری میگردد . دوکتور برنا که با استفاده از تعطیلات زمستانی فاکولته طب روانه زاد گاه خویش شهر میمنه گردیده بود ، با شادی و شور بی پایان وارد شهر مزار شریف میگردد . موتر بس حامل او به دروازه تاشقرغان شهر مزارشریف توقف نموده و مسافرین را به مرخصی دعوت مینماید . دوکتور برنا با قلب مملو از عشق به جوانان پرشور و امید به فردا های روشن جوانان دلیر کشور ، سوار بر گادی ، آن یگانه وسیله ترانسپورتی شهری روانه یکی از کاروان سرای ها واقع در دروازه بلخ میشود . مگر در عرض راه بر سبیل تصادف محترم نبی جان برادر دوکتور سرور باختری با او روبرو شده ، گادی را متوقف و جریان ماجرای تلخ و باز داشت بی رحمانه برادر بزرگ و اقارب خویش را برای دوکتور برنا یکایک حکایت می نماید . دوکتور برنا از شنیدن آن خبر تلخ ، تکان دهنده و هولناک سخت متعجب و متحیر گردیده ، با عجله برایش میگوید لطفاً نزد والی بلخ مراجعه نموده و از آمدنش در شهر مزار شریف والی بلخ را مطلع سازد . دوکتور برنا حینکه وارد کاروان سرای مورد نظر خویش در دروازه بلخ میگردد ، جهت جلو گیری از افشا بیشتر اسرار حزبی بعضی اسناد مهم دست داشته مربوط به سازمان خویش را با مهارت خاصی در یکی از مستراح آن کاروان سرای جابجا نموده و خود را از این ناحیه خاطر جمع و از نظر روانی خود را تقویت میبخشد . لحظه بعد چند تن از سربازان مسلح دولتی داخل کاروان سرا شده و بعد از جستجو او را دستگیر و با همه لوازم دست داشته تسلیم مسئولین امور امنیتی دفتر والی بلخ مینمایند . دفتر والی بلخ که به شکل نهایت جالب و شانداری تزئین گردیده بود ، در آن روز علاوه بر یک تعداد مستنطقین رسمی دولتی ، مشاورین مقام ولایت ، یک جنرال متقاعد عسکری را نیز به خود جا داده بود . والی بلخ که بی صبورانه انتظار چنین روزی را میکشید ، با دیدن یک چنین جوان کوچک اندام متعجب شده می پرسد ! دوکتور برنا آصفی تو هستی ؟ و این پارسل و نامه ها را تو ارسال نموده بودی ؟ جواب میدهد بلی درست می فرماید ! بعداً می پرسد حزب شما چه نام دارد ؟ و چرا ناجوانمردانه علیه این حکومت جوان که خواهان نو آوری و تحول در کشور است چنین توطئه های ناجوانمردانه را سازماندهی نموده و قدر ناشناسی میکنید ؟ او به جواب میگوید ما حزبی نداریم که نامگذاری شده باشد ! و ما هرگز بر ضد حکومت ترقی خواه و تحول پسند خویش که چشم امید به جوانان کشور دوخته و گام های سازنده و مثبت در جهت ایجاد جامعه مرفه و مدنی بر میدارد قرار نداریم ، بل ما جوانان خود سپاه ، ممد ، همکار و سر سپرده راه ایشان هستیم . والی بلخ به مدیر دفتر خود هدایت میدهد تا آن پارسل بزرگ تر دیگر را هم بیاورید . ( قابل یاد آوری است که چندی قبل دوکتور برنا یک تعداد کتب ، مجلات و روزنامه های مفید را ذریعه یکی از دکانداران روشن ضمیر آن شهر طور مخفی بدون ذکر نام و آدرس شخص مورد نظر در شهر مزار شریف ارسال نموده و تصمیم داشت تا در نامه بعدی خویش از محترم سینایی تقاضا نماید آن پارسل را از آدرس دوکاندار مذکور دستیاب نموده و به اعضای سازمان توزیع نماید . مگر قبل از رسیدن نامه دومی آن بسته بزرگتر هم توسط ارگان های امنیتی کشف و ضبط گردیده و دکاندار بد شانس هم مانند سایرین روانه زندان گردیده بود ) .

خوشبختانه در آن روز ها از شانس خوب و اقبال نیک ، خبر سفر رسمی ورشیلوف صدر هیات رئیسه شورای عالی اتحاد شوروی وقت در افغانستان هنگامه عجیبی را در شهر و ده بر پا نموده و بین طیف وسیع مردم ، خبرنگاران و ژورنالیستان داخلی و خارجی تبصره ها و قضاوت های متفاوتی را راه اندازی نموده بود . زیرا یک سال قبل سردار محمد داود صدر اعظم جوان و پر تحرک کشور با اندیشه های نوین رادیکال خود ، بعد از بازگشت از ایالات متحده آمریکا ، آزادی عقیده و بیان و رهایی از قید مناسبات غیرعادلانه قرون اوستایی را به همه شهروندان کشور، بخصوص روشنفکران و جوانان میهن نوید میداد و همه جوانان را به آزاد اندیشی و همکاری صمیمانه با دولت دعوت مینمود . چنانکه سردار داود خان حین ایراد بیانیه تاریخی خود در فاکولته طب کابل با انتقاد جدی از عملکرد و موضعگیری های منفی و خصمانه بعضی پیشوایان مذهبی کشور که به دستور بیگانگان همیشه سد راه اقدامات تحول طلبانه در افغانستان گردیده اند ، پرده برداشته و در بخش از صحبت خویش طور علنی با اشاره دست به سوی قلعه جواد کابل گفته بود که : با ایجاد یک چنین فضای آزاد و باز سیاسی چه توطئه های بیشرمانه از سوی دشمنان مردم ما راه اندازی خواهد شد . مگر دولت قدرت و توانمندی آنرا دارد که به دشمنان داخلی و حامیان خارجی شان جواب دندان شکن بدهد و فعالیت های مزوّرانه شان را در نطفه خنثی نماید . دوکتور برنا متکی به بیانات تحول طلبانه سردار داود خان به ادامه صحبت های خویش با متانت خطاب به والی بلخ میگوید ، جلالتمآبا ! حرکات تحول طلبانه که در هر گوشه و کنار کشور توسط جوانان تحول پسند و ترقی خواه صورت گرفته و میگیرد ، همه به دستور شخص سردار محمد داود خان صدراعظم ترقی خواه ما راه اندازی گردیده است . تا همه جوانان میهن صرف نظر از تعلقات قوم ، زبان و محل سکونت در هر کجای که هستند بر ضد ارتجاع بین المللی و جیره خوران داخلی آنها مبارزه بی امان نموده و مسؤلیت تاریخی خویش را آگاهانه ادا نمایند . مطالب ارایه شده از جانب دوکتور برنا فضای بی اعتمادی و شیشه های مکدر ناباوری ، خشونت ، کینه و عداوت را آهسته آهسته به فضای صلح ، آشتی ، صمیمیت و همدیگر فهمی مبدل مینماید . والی بلخ با شنیدن صحبت های منطقی ، گرم و صمیمانه دوکتور برنا بخود تکان خورده ، با محبت و علاقمندی او را به نشستن در کنارش دعوت می نماید تا از جریانات بیشتر شتابنده سیاسی کشور او را مطلع و مستفید سازد . دوکتور برنا با چنین موضعگیری زیرکانه و صحبت های مودبانه و دلنشین خود بعد از گذشت چندین ساعت با نوشیدن چای و تعارفات لازم محترمانه از دفتر والی بلخ اجازه مرخصی حاصل نموده و دوباره رهسپار کاروان سرای مورد نظر خویش میگردد . خوشبختانه در همان روز همه زندانیان سیاسی که در ارتباط این قضیه بازداشت شده بودند ، یکی پی دیگری از زندان رها میشوند . دوکتور برنا با وصفی که از شیوه کار و تلاش های پیگیر و زحمات خستگی ناپذیر خویش تا حدی راضی به نظر می رسید ، ولی هرگز نه توانست از سهو بزرگ و اشتباه جبران نا پذیرکه از وی سر زده برای همرزمانش جواب قانع کننده تهیه نماید . زیرا اکثر اعضای آن سازمان که در اقصای کشور فعالیت داشتند ، یکی پی دیگر از وقوع آن حادثه تلخ و دردناک آگاهی کامل حاصل نموده با قضاوت ها و داوری های متفاوت به تدریج علایق خویش را با آن سازمان نو پا کمرنگ و به تدریج بکلی قطع نمودند . دوکتور برنا که در همان سال 1957 عیسوی مطابق 1336 هجری شمسی سند فراغت از دانشکده طب دانشگاه کابل را به درجه عالی بدست آورده بود ، رهسپار زاد گاهش شهر میمنه گردید تا جلسه اعضای کنگره موسس نهضت جوانان را دایر و جریان آن رویداد تلخ را به تفصیل بیان و بازگو نماید . مگر اکثریت اعضای کنگره موسس بنابر شرایط غیر مطمئن و حساس آن زمان از اشتراک در اجلاس خود داری ورزیدند ، زیرا چند ماه قبل قوماندان ظالم و پر قدرت امنیتی ولایت فاریاب محترم عبدالله خان عبدالرحیم زی ، برادر محترم عبدالملک عبدالرحیم زی وزیر مالیه آن وقت که به اتهام جرم توطئه کودتا علیه حکومت سردار محمد داود خان زندانی گردیده بودند ، فضای سیاسی کشور را سخت متشنج نموده افراد مشکوک و شبکه های فعال مربوط ایشان نیز در همه نقاط کشور تحت مراقبت شدید و پی گرد جدی دولت قرار داشتند . بناً تحت چنین شرایط حساس دایر نمودن جلسه اعضای کنگره موسس یک امر مشکل و حتی نا ممکن به نظر می رسید ولی دوکتور برنا با تک تک اعضای کنگره موسس طور جداگانه بازدید و ملاقات نموده و هر یک شان را از چگونگی وقوع حادثه تلخ و حقایق دردناک موضوع آگاهی داد . دریغا فعالیت های این نهضت پیش گام ، که با همان علاقمندی و شتا بندگی آغاز یافته بود متاسفانه به همان سرعت و بی علاقگی به سردی گرایید و برای همیش خاموشی اختیار کرد و بعداً در هیچ شهری جلسات آن دایر نشد ، جلب و جذب و سایر فعالیت های تبلیغاتی آن برای همیش متوقف و خفه گردید . ( خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود )

دوکتود برنا که از وقوع آن حادثه تلخ و تکان دهنده و فروپاشی آن نهاد ملی و مترقی شدیداً متاثر، خسته ، دلگیر و مایوس گردیده بود ، برای همیش از دوام فعالیت های سیاسی انزوا و گوشه گیری اختیار ورزید و دیگر نخواست با جریانات سیاسی کشور که طور مخفی و یا علنی فعالیت داشتند طور مستقیم و یا غیر مستقیم پیوند حاصل نماید ، ولی همیش در کنار جنبش های چپ و نهاد های مترقی ملی قرار داشت و بی دریغ از فعالیت روشنفکران و جوانان دلیر پیش گام کشور که در جهت دفاع از حقوق مستضعفان و تحقق دموکراسی و آزادی بیان فعالیت می نمودند حمایت گسترده و پشتیبانی بیدریغ نموده و می نماید . ومن الله التوفیق

محمد همایون سرخابی از لندن

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • روحش شاد. ضایعه از دست دادن وی به همه تورکان اوزبیک، هزاره، تورکمن، قزلباش و ایماق تسلیت باد.

    • آقای ترکلر!
      آقای برنا تاهنوز نمرده است بل‍که دربستر بیماری قرار دارد اول
      مقاله را بخوان بعد امضاکن

    • با تآسف اطلاع حاصل نمودیم که جناب محمد صادق برنا آصفی یکی از پیشکسوتان تداوی مدرن امراض روانی وبنیان گزارنخستین درمانگاه امراض روانی در شهر کابل به اثر مریضی طولانی مدتی که دامنگیر ایشان بود،
      حوالی ساعت چهاربعداز ظهرروز جمعه بیست وچهارم ماه فبروری 2012 میلادی در یکی از شفاخانه های شهر لندن داعی اجل را لبیک گفته وبه رحمت ایزدی پیوستند.
      دکتورمحمد صادق برنا آصفی فرزند میزا عبدالقادرخان، به روز سوم جنوری 1933 میلادی در یک خانوادۀ روشنفکر تورکان ازبیک درشهر میمنه چشم بجهان کشود.
      در سال 1940 میلادی شامل مکتب متوسطۀ ابوعبید جوزجانی شهر میمنه گردیده، در سال 1948 بدرجۀ اعلی از صنف نهم آن مکتب فارغ وبکمک مرحوم نذیرقل خان میمنگی یک تن از شخصیت های مبارز وملی آن
      زمان به لیسۀ حبیبیۀ کابل که یکی از مکاتب مخصوص اشراف ودرباریان افغانستان بودچانس
      شمول بدست آورد.
      در سال 1952 با گرفتن مقام اول نمره گی دورۀ خود از صنف دوازدهم لیسۀ حبیبیه که از طرف ادارۀ انکشاف بین المللی امریکا تمویل واداره میگردیدفارغ، بعدازسپری نمودن موفقانۀ امتحان کانکوربه فاکولتۀ طب راه یافت.
      در سال 1958 فاکولتۀ طب را با موفقیت ختم وشامل کاردر وزارت صحت عامه افغانستان گردید.
      مرحوم برنا آصفی چندین دوره آموزشی را در رابطه با شیوه های نوین تداوی امراض روانی در کشورانگلستان
      تکمیل واولین شفاخانۀ صحت نوین روانی را در شهر کابل بنیاد نهاد.
      دکتور برنا آصفی در راه خدمت به انسانهای رنجور ودرد دیدۀ میهنش تا آخرین روزهای زندگی خود پایدار
      واستوار باقی مانده ، با وجود دوری اجباری اش از دامن مام میهن در سالهای اخیر زندگی، هیچ اندیشۀ جز گشایش روزنه های جدید کمک به هم میهنانش در سر نداشت.
      این مرد درد مند ودرد آشنا در سالهای اخیرعمرش به شدت مریض وبعداز تحمل رنج های بیحد از از آسیب مریضی به روز جمعه بیست وچهارم ماه فبروری سال 2012 به عالم ابدی رهسپار گردید.
      هیئت رهبری واعضای فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان این ضایعۀ بزرگ رابه اعضای خانواده، دوستان جناب برنا آصفی ومردم افغانستان تسلیت گفته از بارگاه ایزد یکتا به روح آن فرزند برومند میهن طلب مغفرت
      مینمایند.
      دررا بطه با مراسم جنازه وفاتحۀ این خدمتگار صدیق مردم ومیهن هنوزاطلاعی دردست نیست وبا دست یابی به
      اولین معلومات درین رابطه علاقمندان آن مرحومی را در جریان قرار خواهیم داد.
      انا لله وانا الیه راجعون
      ازطرف کارکنان سایت نشراتی تورکلر«ففتا» ارگان نشراتی فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان

    • تورکلر خان پیش از این که از این نبشته برداشتی انسانی کند...در قصهء تورک بودنی شخصی مورد بحث است...کاش نامت را انسان نمی گزاشتی....

    • آقای بدون نام حرف وگپ هایت راسنجیده وانسانی بزن.در نخست خودرا انسان بساز ،نام انسانی انتخاب نمایی ودر بعد چون سگ وشغال یه دیگران تاخت وتاز کنی.غالب تصور از کوچه انسانیت عبور نکرده ایی وروی این دلیل انسانی حرف زدن فرا نگرفته ای.بلی -تورکها انسان اند واما خود را از نقطه نظر اتنیکی معلوم و اشکار ننموده که اسنان استی ویا از تبار میمون؟
      تیمور بهارکی.

    • نبود داکتر برنا آصفی برای همه مردم کشور ما یک ضایعه ی بزرگ است. این شخصیت انسان دوست، مهربان و آزادیخواه دوست من بود. خاطره های تابناک زندگی پر باراو برای دوستانش جاویدانه خواهد ماند . جای شرم است که کسانی از سر گرایش های بویناک نژاد پرستی چنین شخصیت هارا به قوم وتبار ی محدود ومنحصر می دانند.

    • salam to all he was really a very good dr he done a lot for the people of afghanistan he also after the fallen o f dr najib governemt he went to miamana to help people there but unfortunetely he force by genral dostum to leave afghanistan and the took refugee in london. Allah forgive all of his seen.

    • آفای فرشید سلام ودر بعد عرض میدارم که قوم وتبار یک پدیده انسانی؛اجتماعی وتاریخی میباشد.زمانیکه یک ملیت وتبار از داشته هایش که،شامل زبان،تاریخ ،فرهنگ وشخصیت هایش به نیکی یاد نماید؛آنگاه از نظر تو وهم قماش های تو به نژاد پرستی وغنودن در محدوده تبار واتنیکی محکوم میشود.هنگام که شما از جانی ترین شحصی وخایین ترین انسان تعریف وتوصیف به خروار مینمای ؛زمانیکه شما ؛از کسانی به ویژهگیهای معلوامحال وآدم کش شخصیت قلابی وآسمانی میتراشی وبیگانه گان را به مردم ،بابا تحمل میکنی ویا قتلین هزار ها انسان بیگناه کشور را قهرمان خظاب میکنی وما ؛حرف های دروغین که در بستر دروغ عجین یافته را گوش میدهیم و؛نگفته ایم که نژاد پرست هستی ودر گودال قوم غرق هستی.رویهمرفته شخصیت های تورک به تورک مربوط اند،شخصیت های تاجیک به تاجیک وشخصیت های افغان به افغان.روی این منظور ما،نمیتوانیم که سیب را بید وچناررا ناک بنامیم وبه همین طور شخصیت های با وقار تورک را تاجیک وافغان خطاب نمایم وبرعکس.
      بالنده گی یک ملیت در وجود شخصیت های فرهنگی است که چرخ حرکت صعودی وتعالی را کماکان هدایت ورهبری میکنندوداکتر برنا آصفی یکی از شخصیت های تورک کشور است که ما افتخار میکنیم.افتخار کردن ویاد خاطره های چراغانی ونقد کارنامه ودستآورد های انسانی شخصیت های تورک کشور در نخست حق ما است واین
      عمل وکار فرهنگی وپذیریش مسولیت را در چار چوب ملیت ومردم را نباید از نقطه نظر کوتاه وکج بینی به این وآن محکوم کرد.حبیب قویاش

    • رحم ازبیک با قهر اوغان مساوی است اعمال نژاد پرستانهء اسلام کریموف درتاشکند 
      در دشمنی با فارسی زبانها دیگر هیچ مجالی برای شک وتردید نمیگذارد که 
      اگر همتباران شان درافغانستان
       بقدرت برسند انسانرا جی که حتی سگ را هم نعل بسته میکنند.
      این نمک ناشناسان خدا ناترس آنطوریکه ازبیوگرافی این جهنمی معلوم شد ازآموزش به
       زبان پشتو فعان شان به آسمان رسیده بوده است
      وعذر می کردند که به لحاظ خدا به زبان فارسی مارا تعلیم بدهید
      هرزمانیکه ازبرکت زبان فارسی آدم شدند مثل پشتونها علیه زبان فارسی قرار گرفتند
       من میگویم چشم نادرخان وهاشم خان را صدقه که این قوم نمک حرام را شناخته بودند.

    • شاغلی فارس ! شما نخستین فارسی هستید که چشم نادر خان و هاشم خان را صدقه شده اید . بپالید در وجود شان غیرازچشمان که شاید جا های نرم و نفیس دیگری هم داشته باشند که از برکت تجارتش به کرسی فرمانروایی رسیده اند که ارزش صدقه شدن به شما را داشته باشد . از چشمان که چیزی ساخته نیست !!

  • rohsh shad bad wa khoda jan hamrayash khobi konsf

    ok

  • درود و سلام بی پیان به این شیر مرد فراموش ناشدنی جایش در قلب انسانهای انسان دوست خالی بوده و جای انرا دارد تا وی را ولگوی خویش قرار داده و مصدر خدمت شویم .
    یاددت گرامی باد وخاطرات نیکت در قلب ما جاوید است .
    نعلت بر این وطن فروشان بی فرهنگ که با نبودن تو خادیم وطن احساس خوشحالی میکنند ما به نوبه خود به نادر و نادریان نفرین میفرستیم و وبه این قوم وحشی و قوم خود سر نعلت مینمایم ما هیجگاه دشمنی نادر شیاد تاریخ را با قوم منحوث چرگین مردار چتل قبیلوی ان فراموش نکرده نفرین خودرا میفرستیم .
    اوغان غول وحشی چتل کورمغز کوچی صحرائی قبیلوی چرس فروش تریاک فروش دشمن علم دشمن فرهنگ دشمن معرفت دشمن پیشرفت دشمن صلح وصفا دشمن صمیمیت وغیر وغیر

  • نعلت به نادر خر نادر سک نادر لعین نادر وطنفروش نادر شیاد نادر کوچی نادر جت نادر کفر نادر خائن نادر ظالم نادر بی ناموس نادر اجنت انگلیس نادر دو روی نادربو قلمون نادر راسیست نادر مردار خور نادر چتل خور .

  • آقای قویاش!
    وقتی تعصب نژادی کسی را چنان از خود بیخود می سازد که چرند می نویسد وکس دیگررا به گناه ناکرده محکوم می کند، جای بسیار تاسف دارد. شما مرا به این متهم کرده ای که گویا از کدام خاین وقاتل وجانی تعریف وتوصیف کرده ام . ولی نگفته ای که کی ودر کجا؟ انسانی که دچار غیض وغضب نژاد پرستی شود به همین جا سقوط می کند.دروغ وافترا.
    نکته ی دیگر این که روانشاد دکتور برنا آصفی دوست من بود . من اورا از نزدیک می شناختم وبا اندیشه های انسانی او آشنایی داشتم. او مانند شما نژاد پرست نبود وگرنه نهضت جوانان خراسان را " نهضت تورکتباران" نام می گذاشت.
    من خودرا متعلق به انسانیت می دانم وبه هیچ نژادی برتری وامتیاز قایل نیستم و بدین باورم که ماهیت وهویت انسانی میان همه تیره ها وتبار ها مشترک است وهیچ قوم وتباری نسبت به دیگران برتری ندارد. شما که انسان هارا بنابر نژاد وقومیت به سیب وناک وخربوزه وانگور و مرچ وشلغم تقسیم می کنید این اندیشه ی شما است . افتحار کردن به نژاد وقومیت نشانه ی جهل وبدوی گری می باشد.

    • آقای فرشید درود به شماإمن به نظریات هومانیسم شما همنظرام وهمزمان تاریخ خونابه کشور مان را بگونه گسترده وبر مبنای حقایق تلخ استوار است را مطالعه نموده وجنایت های که ؛تحت نام قوم وملیت وزبان در شقیقه خونبار تاریخ کشور آویزان اند را نباید انکار نمود.تنوع قوم وملیت وزبان در یک کشور غنامندی است که باید افتخار نمود وافتخار نمودن به این غنامندی بر مبنای تعین سرنوشت شهروندی استوار باشد ونه تحملی وتقلبی إ
      هومانیسم برداشت عالی ومثبت است واما،تحت این یرداشت جنایت های هولناکی صورت گرفته است ونباید انکار نمود.انسانیت ؛زبان وملیت باهم گره محکم داردو روی این اصل حرف ها را از کوچک به بزرگ جلوه داده ام.
      ما-نمیتوانیم که تحت نام ونشان انسانیت از جنایت ها چشم پوشی نمایم وجنایت های طی 150 سال آخیر در کشور صورت گرفته است را در چانتای انسانیت زندانی کرد.حرفم مشخص بسوی شما نبود واما،ذهن وتوجه شمارا
      درآن سو ،سوی که تحت نام قوم وملیت وزبان عملکرد غیرانسانی وجنایت به خروار صورت گرفته است ؛مبذول داشتم.
      حبیب قویاش تحصیلات عالی پزشکی دارد وهیچ وقت خویشتن را در گرداب منحط نژاد پرستی وقومگرایی سقوط نداده وبرعکس علیه همچو جریانات طرد شده تاریخ مبارزه کرده ومبارزه خواهیم نمود.
      در فرجام خاطرنشان میسازم که؛تاریخ 30 سال آخیر کشور را طوریکه شاید وباید است ؛مطالعه نماید خوب میشود.باتجدید درودإ

  • اقای فارس !
    معلوم نیست تو کی را " جهنمی " خوانده ای؟ اگر منظورت دکتور برنا آصفی بوده پس به روی خودت تف انداخته ای. لعنت به امثال شما که از موضع قبیله پرستی پشتونی ولی با نام جعلی به یک قوم دیگرحمله می کنی و فحش می دهی. خجالت بکش .

  • پشت مرده زیاد گپ نزنین که دوباره زنده شده انتقام خواهد گرفت از یکی یک شما . حالا شما فکر میکنین که به بهشت میره یا به دوزخ ؟

  • باقی سمندر
    ۱۰ حوت سال ۱۳۹۰ خورشیدی
    ۲۹ فروری سال ۲۰۱۲ میلادی

    سلام به خوانندګان ارجمند کابل پرس?
    سلام به اعضا ی خانواده و بازماندګان ودوستان دګتورمحمد صادق برنا اصفی
    ما نیز به نوبه خویش وفات المناک دکتر محمد صادق برنا آصفی را برای همه اعضای خانواده و دوستان ویاران شان از صمیم قلبم تسلیت ګفته وبرای دکتور برنا اصفی بهشت برین وبرای بازماندګان شان از بارګاه ایزد متعال صبر جمیل خواهانم .
    باقی وهمه اعضای خانواده سمندر

    آنلاین : مرور کوتاهی به زندگی سیاسی دوکتور محمد صادق برنا آصفی و انگیزه ایجاد نهضت سری جوانان شمال افغانستان

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس