صفحه نخست > دیدگاه > چرایی مقاومت بهسود و سوالات فرا راه

چرایی مقاومت بهسود و سوالات فرا راه

محمد کاظم وحیدی
چهار شنبه 16 می 2012

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

4 ـ نقش اولوس داري در سرکوب مردم

از آن جا که بهسود عمده ترین دروازه ي ورودي مهاجمين مسلح به هزارستان می باشد، اقدامات و تدابیر عاقلانه ی مسوولین سیاسی ـ امنیتی در همین نقطه ی ورودی حایز اهمیت والایی می باشد، درحالی که در اين رابطه شواهدي وجود دارد که ورود و تهاجم وحشیانه ی کوچی نماها طی چندسال گذشته اغلب با همکاري و حتا رهنمايي فهيمي اولوس دار مرکز بهسود و فرمانده ي پوليس اين اولوس داري صورت گرفته است. در این خصوص 4 سال قبل وقتی در مرکز اولوس داری به دستور وحیدالله سباوون که در گذشته رییس استخبارات گلبدین بود و اینک به عنوان نماینده ی خاص کرزی و رییس کمسیون دولتی در رابطه با مسأله ی کوچی ایفای وظیفه می نمود، به مدت 2 ساعت بازداشت شدم. در ای مدت يکي از مسوولين اولوس داري مرکز به من گفت که آقاي فهيمي با درايت خود کوچي ها را از مناطق مربوط حصه ي دوم بهسود به سوي حصه ي اول سوق داد (چه درايتي!!). یعنی سوق دادن عده ای متجاوز به سوی خانه های مردم جهت آدم کشی، سرقت اموال مردم و به اتش کشیدن خانه ها از نظر مسوولین اولوس داری تدبیر و درایت به شمار می رود. پس وقتی کسانی با آنان می-نشیند و برنامه می ریزد، نبايد از نقشه ي تجاوز و جنایت مهاجمين مسلح بی خبر بوده باشند و اساساً انتصاب مجدد اولوس داری با کارکردی که کاملاً منافع متجاوزین را تأمین می نماید (پس از اخراجي که به خاطر شکايت مردم صورت گرفته بود) امری است که از نظر دولت و همکارانی چون خلیلی شایسته و حتا کاملاً صروری بوده و برای تسهیل کار متجاوزین و اجراي طرح های توسعه طلبانه ی دولت قوم محور، باید حضور فعال داشته باشد. بنابراين، شخص اولوس دار درعین حال و با بسیج عناصر اطلاعاتی از تمامی برنامه هاي مردم برای مقاومت و ایستادگی در برابر متجاوزین باخبر بوده و آن ها را در اختیار کوچی نماها قرار می داده است. مردم محل همیشه شکایت داشتند که در دوره ی حضور متجاوزین در منطقه و حتا پس از آن، جلب و احضار و بازداشت عوامل مشکوک به همکاری با مقاومت گران احتمالي و تهديد مروجين انديشه ي مقاومت، از جمله اقداماتي است که شخص اولوس وال و مهره های امنیتی منطقه به آن اقدام نموده اند که جوی از هراس را در منطقه ایجاد می نمودند. علاوه بر این اقدامات، همیشه اطلاعات نادرستی را در اختیار مسوولين بلندپايه ي دولتي، رسانه ها قرار می داد که روی هم رفته فضا و شرایط را به زیان مقاومت گران و مردم می-ساخت. به همين دليل، نبايد تلاش هاي وي و همکارانش را در شکستن جو مقاومت و جلوگيري از بسته شدن چينين نطفه اي کم بها داد. اولوس داری ها و مقامات دولتی در هزارستان اکثراً در سرکوب مستقیم و یا شناسایی استخباراتی نیروهای رزمنده ی هزارگی نقش برجسته ای داشته و دارند که تماماً از سوی دولت مرکزی برای این کار موظف شده اند.

5 ـ بي تجربگي و عدم آمادگي رزمي پس از چندین سال آرامش

زمانی که اولین بار تجاوز کوچی نماها بر بهسود صورت گرفت، حدود شش سال از آخرين نبردها و مقاومت مردم هزاره درمقابل تجاوزگران طالبي مي گذشت. دراين مدت هيچ کس سلاح بر نگرفته بود و روحيه ي رزمي مردم نيز توسط رهبران احزاب سیاسی هزارگی به کلی کشته شده و به همین دلیل هم رزمندگان دیروزی که تا دیروز نیروی رهگشا و محور مبارزاتی به شمار می رفتند، روز به روز و به تناسب به حاشیه راندن شان توسط پیران اورنگ پرست و سپس تبلیغات زهرآگین قشر تحصیل کرده ی بی خاصیت ما، مشروعيت خود را از دست می دادند. به عبارت دیگر، نیرویی که تا دیروز و متناسب با نیاز مرحله ای تهاجمات مسلحانه ی گروه های سیاسی ـ نظامی دست به مقاومت مسلحانه زده بودند، بیش از هر نیروی دیگری توسط نسل کتاب خوان کنوني مورد سرزنش قرار گرفتند. این بی رحمی و بی انصافی نسبت به نسلی که با فدیه ی جان و مال خود به ضروری ترین نیاز زمان و دفاع از بود و هست مردم پرداخته، بزرگ ترین ضربه را بر روحیه ی آنان وارد نمود که دیگر به هیچ قیمتی حاضر نگشتند تا دوباره دست به سلاح ببرند. در کنارش طرد شدن نامردمانه ی آنان از دم و دستگاه رهبران احزاب سیاسی ای که بقا و کسب موقعیت های سیاسی ـ مالی شان را مدیون جان بازی های آنان هستند، درس دیگری بود که آنان از جریان حوادث آموخته بودند تا دیگر در رکاب کسی شمشیر از نیام نکشند که در پایان کار تنها به منافع شخصی خود بیندیشند.

همچنين تبليغ و ترویج شعار فریبنده ی «پايان يافتن جنگ»، تمايلات و گرایشات خشونت گرايانه را به کلي از اذهان زدود و حس بی مسوولیتی رزمندگان مقاومت دیروزی جای آن را گرفت. دو جريان یادشده (رهبران سیاسی احزاب هزارگی و قشر تحصیل کرده) بيش ترين نیروهایی بودند که تبليغ پايان یافتن پروسه ي جنگ و آغاز مبارزات سياسي و برخورد انديشوي را به منظور باز کردن جایی برای خود در حول و حوش قدرت، با جدیت دنبال نمودند تا رقبای با اعتبار میان مردم را از صحنه کنار بزنند. قشر رزمنده ی دیروزی هزاره طي تبليغات فراگير رسانه ها و نیروهای تحصیل کرده ی کتاب خوانش، شرم زده از مبارزات و مقاومت هاي مسلحانه ي گذشته، به گوشه ی عزلت فردی خزيد و چون در دنیای سیاست و تحولات آن جایی برایش درنظر گرفته نشده بود، اوضاع تازه را به عنوان تغییر شرایط و به دنبال آن پایان یافتن مأموریت شان دانسته و بدین گونه خودشان را از صحنه کنار کشیدند. آنان به عنوان ابزاري که دیگر موردی برای استفاده ندارند، با بي مهري و کم لطفي کاملی مواجه شدند که ناچار از پيوستن به زندگي شخصي شدند. عدم قدرداني از آنان و حتا محکوم شدن-شان توسط نسل کتاب خوان و مدعی روشنفکری، آنان را نسبت به همکاري مجدد با نیروهای تازه ای که با ورودشان به صحنه راه و روش ناسازگاری را با آنان پیش گرفته بودند، بدبين نمود و آنان را به حدی عقده اي ساخت که با کنار کشيدن از صحنه ي مبارزات و مقاومت هاي خشونت بار، درصدد آن گشتند تا کاری کنند که لااقل از گزند حملات ناجوان مردانه ی کتاب خوانان تازه به دوران رسیده ی خنثا، در امان بمانند.

6 ـ تجرید هزاره هاي ساكن خط مقدم

مردم در طول خط مقدم از داي ميرداد و تيزك گرفته تا مركز بهسود (حصه ي دوم) و ناعور و خوات معتقدند كه برنامه ي كوچي نماها، رفتن تا متن هزارستان باستان بوده و مقاومت ما برسر دروازه هاي ورودي سرزمين نياكاني همه ي هزاره ها، مستلزم ياري رساني تمام هزاره ها مي باشد. به عبارت دیگر، مسأله ی کوچی را باید یک معضل عمومی برای تمامی مردم هزاره به شمار آورد که براساس اندیشه ی غصب سرزمین های نیاکانی و کوچ اجباری پی درپی مردم ما توسط توسعه طلبان هویتی ـ سرزمینی حاکم، درست آن گونه که طی حدود سه سده ی گذشته به اجرا گذاشته شده اند، درحال اجرا شدن می باشند. بنابراین، تجاوز همه ساله به نوار مرزی هزارستان باستان از میدان گرفته تا غزنی، هرگز درگیری محلی نبوده تا تنها مردم این نواحی با آن سر و کار داشته باشند و حتا به عنوان حرکت های ماجراجویانه، بعضاً مورد ملامت و یا تحقیر هزاره های دیگر مناطق قرار نگیرند. مقاومت ستوه آور در مرزهای غرب و جنوب غرب هزارستان در برابر تجاوزات باید به مثابه ی نیاز مبرم مبارزاتی مردم هزاره برای دفاع از کیان نیاکانی و نیز بخشی از مبارزات دموکراتیک و برابری خواهانه ی هزارگی به شمار رفته و هر هزاره به نحوی دستش را برای یاری رساندن به آن دراز نماید. گرچه در این خصوص دست هایی به شدت کار می کنند تا برای ضربه زدن به کل مقاومت هزاره ها، دفاع در مرزهای غرب و جنوب غربی هزارستان را امری محلی مطرح نمایند و با عمده کردن گرایشات سمتی و طایفه ای میان هزاره ها، نه تنها مانع یاری رسانی هزاره های دیگر مناطق گردند که حتا تنش میان آنان را شدید نموده و زمینه و راه را برای گرایش بخش هایی از مردم هزاره به سوی دولت حامی کوچی نماها هموار سازد. البته وقتی این سخن را برزبان می آورم شواهد کافی برای ادعای خود دارم و اگر دقیق به افرادش اشاره نمی کنم، علتش آن است که امکان دارد نام بردن از آنان، باعث شوم تا بت های ساختگی عده ای را زیر سوال ببرم که با برخاستن سر و صدای هواداران این گونه افراد به تشدید تضادهای درونی مردم خود کمک شوم، درحالی که کارکردهای منطقه گرایانه ی آنان بیش از افشاگری من به کل مسأله ی هزارگی ضربه وارد خواهد نمود. همچنین کاملاً مطمئن هستم که بت ها و شخصیت های پقانه ای کنونی تنها از کاربرد مقطعی شرایط ارام و ابریشمین برخوردارند و در فاز عمل و رسیدن به مرحله ی رویارویی ناگزیر با ارتجاع و فاشیزم قومی حاکم، از باد و هوا خواهند ماند و چهره ی واقعی شان برای همگان آشکار خواهد شد. من وقتی این سخن را می گویم از نشستی که 5 سال قبل در مسجد اتفاق دشت برچی برگزار گردید و هدف عمده اش بی غیرت خواندن بهسودی ها در مقاومت شان در برابر کوچی نماها بود، یاد می کنم. این است که مسأله ی مقاومت در برابر تجاوزات کوچی نماها نباید امری منطقه ای، سمتی و طایفه ای گردد و تمامی بار و بهاپردازی آن را بر دوش مرزنشینان غرب و جنوب غرب هزارستان انداخته شود.

مجموعه عواملی که طی این صفحات یادآوری گردید و نيز مسائل کوچک تر ديگر، روی هم رفته باعث شدند تا آن چه طی این چندسال در بهسود رخ داد، هیچ گونه مقاومت مشخص و حرفه ایِ ناشی از کنار گذاشته شدن نسل رزمنده ی دیروزی از صحنه، را به همراه نداشت که این امر باعث می-گردد تا در صورت تداوم چنین وضعیتی که هرگز دور از انتظار نخواهد بود، تبدیل به فاجعه ي بزرگ انساني گردد که صدالبته دولت به عنوان مرجع قانونیِ ذي صلاح و مسوول تأمين امنيت شهروندان، مسوول کامل آن خواهد بود. چراکه وقتی آنان با خلع سلاح مردم ما، نه تنها هيچ تلاشي جهت جلوگيري از تجاوزات مسلحانه ی کوچی نماها بر مردم هزاره ی بومی ننمود، بلکه وقتی متوجه عدم موجودیت نیروی مقاومتی از سوی مردم گردید، با شادماني ناظر اوضاعی گشت که کاملاً به-سود جناح انحصارگر قومي قدرت که طراح اصلی و پشت پرده ی برنامه های تجاوز بود. درکنار آن، با قرار دادن افراد متعصبی چون وحيدالله سباوون مشاور شخصي ریيس جمهور در رأس کمسیون دولتی حل منازعه ی کوچی ـ ده نشین، اوضاع را کاملاًٌ بر وفق مراد متجاوزین قوم محور پیش برد. این فرد در اجتماع مردم در مرکز بهسود وقتي احساساتي شد، ناخودآگاه حرفي از دهنش خارج گرديد که ماهيت وي و جناح هاي همکارش را برملا ساخت. وي خطاب به من گفت: «من بزرگ شما هستم، من مير شما هستم». بنابراین باید دانسته شود که قرار گرفتن افرادی در رأس کميسيون دولتي حل مسأله ی کوچی که خود شدیداً طرف دار حرکت مسلحانه ي کوچي نماها می باشند، بيش ترين تلاش و بالاترین اقدام جهت سرکوب و هشدار هزاره ها به شمار می رود.

اميد است، جماعت هاي کتاب خواني که مبارزه را دست کم مي گيرند و به دليل شيفتگي شان به واژه -هاي به اصطلاح مدرن و تحت تأثير جو قرار گرفتن، مي پندارند که همه چيز با کليد واژه هاي کتابی آنان حل خواهد شد، کمي به خود آيند و بدانند که پروسه ي کنوني مرحله ي آمادگي براي تحقق و تداوم استراتژي «تاجک ها به تاجکستان، ازبک ها به ازبکستان، هزاره ها به گورستان» بوده که نهایتاً افغانستان، پشتونستانی باید گردد که حدود سه سده آمال و آرزوی حکام قوم محور را تشکیل می دهد.

بله قوم گل من،

اگر واقعاً تصمیم به زندگي نمودن گرفته اید، بايد خود را براي هرنوع مبارزه و مقاومتی آماده نمایيد. باید این حقیقت درک گردد که مبارزات خاصی پاسخ گوی شرايط خاص بوده و فرد ناچار از آمادگی برای هرگونه مبارزه مي باشد. در این خصوص یک ضرب المثل اسرائيلي می گوید، «وقتي در برکه زندگي مي کنيد، بايد هم زيستي با تمساح را بياموزيد». پس در شرايط میهني ما که جمعي درصدد تحقق آرمان هاي سلطه گرانه ي قومي هستند، بايد هر لحظه منتظر حادثه و فاجعه ی تازه ای باشيم که نحوه ی مقابله با آن را از قبل آموخته باشيم.
مسلماً نمی توان بیش از این سکوت را بر لبان جاودان ساخت و دست ها را بی حرکت بر هم دیگر گذاشت. باید جوانان کارهایی اساسی نمایند و برای آمادگی و کسب صلاحیت مبارزاتی دورهم جمع گردند و برنامه و تصمیم لازم را در این راستا ایجاد نمایند. پس همه با هم پیش برای ایجاد تشکل پیش گام هزارگی تا بتوانیم مردم خود را از این وضعیت نجات دهیم.

پانبشته ها

1. یک نفر از اهالی بهسود هنگام صحبت با خبرنگاران گفته بود که من در سن و سال خودم هرگز چیزی به نام کوچی را به یاد ندارم و این سوغات آقای کرزی است که برای ما فرستاده است.

2. کمسیون مردمی پی گیری مسائل کوچی، تشکل مردمی ای بود که در بنیان گذاری آن سهیم بودم. زمانی که دولت برخورد جدی این کمسیون با مقامات دولتی را دید، فوراً کمسیون دولتی ای را ایجاد نمود تا با قرار دادنش در موازات آن، ابتکار عمل را از دست مردم و کمسیون آنان خارج گرداند.

3. به برخی از این افراد می توان اشاره نمود که مثلاً حبیب الله رفیع مسوول نشریه ی خلافت در قندهار بوده، یا احدی، اشرف غنی و برادرش حشمت غنی که فعلاً ریاست شورای کوچی ها را برعهده دارد، در دوران حاکمیت طالبان با تمامی نیرو تلاش می نمودند تا به جلب پشتیبانی بین-المللی برای طالبان و نیز گرفتن کرسی سازمان ملل برای این جریان ضدمردمی و خائن بپردازند. همچنین عناصری چون اسماعیل یون به عنوان کاتب کمسیون جریان تمامیت خواه قومی با نوشتن کتاب «سقاوی دوم» خط و استراتژی را برای این نیروی قرون وسطایی روشن و برجسته می-ساخت.

20 ثور 1391
کابل


آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • emroz ke shoma dar moqabele chand kochi een hama ehsase zaaf mekoneed farda ke taleban bargardand chi khwaheed kard

    pas behtar ast ke tamreene defa ra az kochi ha shoro koneed

    • شیکایتی شماه بی فایده است اگر حق از شماه است زن مرد در مقابلش مقا مت کنید نه کوچی امده میتوانت نه غیری کوجی داد زدن فا ایده نه دارد
      لاف از قومی هم پیمان میزنید اما در مقابیل چهار کوچی ایستاد شده نمیتوانید مرگ است کوچی ها زیاد باشد صد خان اماه شماه در هر غار صد خانه استید

    • besoodi beghairat

    • kabul press ham behsodi ast

  • agar talib amad ke baz zameen ra rooda wa asman ra shekamba megeerad mooqawemat haye besoodi wa qaera-ha

    • hazara behsood baghairattarin hazra hast der moqabil 2 khana kochi maqawmat na mitwanid

  • اگرامسال نیزکوچی های کرزی وطالبان نیکتایی پوش دربهسود حمله ور شوند باید تمام ممردم هزاره برعلیه آنهااستاده کامل نمایند دیگر مردم ما زیربار پشتونیزم نمیروند دیگر هزاره کوشی بس است دوران عبدالرحمن لعین خاتمه یافت است.

  • besudi ha ham az ghairat baz manda ast agar kami ghairat kunad wal mazhabe kuchi murdar khor ham amda nametanad

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس