گریه میکنم ولی مینویسم پیروزی
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
دوستان ما پیروز شدیم، ما به خواست مشروع و عدالتخواهانه خود رسیدیم. ما مشت محکم به دیوار جهل کوبیدیم. ما گفتیم که تبعیض بس است، جهل ذلالت و پستی است. گفتیم ما عدالت را دوست داریم حتی بیشتر از جان. گفتیم جان میدهیم ولی زیر بار ظلم، جهالت، بد اخلاقی، کینه ورزی، تبعیض وتعصب نمیرویم. صدا زدیم تا ملکوت بلرزد، آسمان گریه کند، زمین خم شده و از شرم در خود فرو ریزد. ما توانستیم بفهمانیم که افغانستان ملت یک پارچهایست که از عدالت و برابری، تساهل وتسامح پشتبانی کرده و حمایت میکند. ما اشک می ریزیم، اشک شادی، اشک پیروزی، اشک امید و آرزو. ما به خود میبالیم، ما آزاد شدهایم، فراغالبال و بیقید صدا میزنیم که تو ای خورشید طلوعات مبارک، روشنایی و رقص دُر افشانت مبارک. پدر، مادر، زن ومرد، خواهر و برادر وشما ای دوست که از هر تبار و قشری هستید واز هرگروه و رنگی هستید، برای شما عرض میکنیم، میگوییم، فریاد میزنیم، گل تقدیم میکنیم، تا بدانید که ما پیروز شدهایم، و بعد از مدنیترین و انسانیترین اعتراضی که داشتیم ( بعد از هشت روز اعتصاب غذایی) به خواستمان رسیدیم.
فریاد مان، فریاد عدالتخواهی علیه جهل وتبعیض بود. با انسانیترین نوع اعتراض، تن به مرگ دادیم وصدای خود را بلند کردیم، بلند کردیم تا عرش هفتم، بلندیهای تاریخ، قلههای بزرگ، بلندتر از تاریکی، در کنار خورشید، تا شهر بهشت، تا بهترین فریاد، تا زیباترین زیبایی، تا بهترین خوبی، بهترین احساس، قشنگترین هدیه. برای تو، برای تو ای کشور عزیزم، ای منزویترین هویت در متنتاریخ، و برای تو ای مردم فرهنگ دوست و قدرتمند.
ما برای تو ای تاریخ این سرزمین! دَری بهسوی بهار، خوشبختی، تمدن، عقلانیت، صفا، صدق، روشنایی، غرور و... باز کرده و فضایت را رنگ امید بخشیدیم. هنرمند شدیم، تصویری بیبهدیلی به مردمیمان و به جهان تقدیم کردیم، این تصویر برایت مبارک، برایت مبارک، مبارک باد و باز هم مبارک.
مردم! تو با من، من با تو، ما با هم، پروازی کردیم، از پاینترین سکوت تا اعلیعلیین رفتیم و رسیدیم به شناخت، به خود و هرکسی خوب.
نفسمان آزاد شد وقتی ترا دیدیم، دیدیم که در کنارمان بودید، دستمان را گرفتید و به آغوشتان فشردید. نگفتید که از کجا و از کدام تباری هستید، به چه لسان و مذهبی و بهچه ایدئولوژیی وابسطهاید. با تمام وجود، صمیمانه از شما سپاس داریم.
شب و روزی سختی بود، وقتی آفتاب با حرارتی سنگین در عمق قلب میرسید، وقتی آلودگی هوا چشمان مانرا کور و راه تنفس را میبست، وقتی اوباش و لُچک خوانده میشدیم، وقتی برخی بد میشدند ونگاه بد میکردند، وقتی صدایمان شنیده نمیشد، وقتی به پاکترین و مقدسترین حرکت دشنام میدادند و دشنام میشنیدیم، وقتی نا امید شده و با سکوت مواجه میشدیم، وقتی وزیر از سفر اش بر نمیگشت، وقتی برخی از وکلا حرفهای رکیک میگفتند، وقتی مراکز صحی از پذیرفتن بیمارانِ مان سر باز میزدند، وقتی از ادرارِ مان خون آمده و گردههای مان از شدت درد به ترکیدن می رسید، آنشب و آنروز سخت بود، زجر دهنده و نگران کننده بود، درد بود و وحشت.
اما، وقتی کسی ما را دوست میداشت و در کنار ما میآمد و ما را حمایت میکرد، از اقوام و نژادهای مختلف با ما میپیوستند، ما را همراهی و همکاری میکردند، خوش میشدیم و توانا. خوش میشدیم وقتی رضاخوشک ( وکیل محترم هرات) هر لحظه و هر دقیقه با چهرهای نیرومند به مایان قوت قلب میبخشید و از ما و از خواستههای برحق و قانونیمان با تمام وجود وصدق نیت دفاع میکرد. خوشک! سربلند باشید، پاینده و سعادتمند باشید، درود بر شما، از شما سپاس ویژه داریم.
خوب بود، نیکو بود، زیبا و قشنگ بود وقتی پوقانههای رنگارنگ فضای کابل را میگرفت، وقتی پوقانهها حاوی پیام عدالت وبرابری میشد. وقتی آسمان کابل به فریاد آمده و با ترکیدن پوقانهها سکوت میشکست، وقتی پوقانهها سخن میگفت، نطق میکرد، عدالت میخواست.
آرام میشدیم و راحت وقتی دوستان هنرمند و شاعر، شمع به دست، شعرِ مبارزه دکلمه کرده و شبها را رویایی میساخت. راحت میشدیم وقتی شبی برای گفتن خاطرات دانشجویان اختصاص داده میشد ودر کنار هم قصه میکردیم. آن هنگام میگفتیم و میشنیدیم، از بلاهت وتباهی، از هر آن مسائلی که خاطرات بد و خوبمان را تشکیل میداد، از رنج و عذابمان، از حقارت و زجر مان که کشیده بودیم، از آنچه که بر سر مان آمده بود، از آنچه که بر ما روا داشته شده بود و از هر گناهی که رئیس دانشکده و برخی اساتید ( از جمله فیصل امین) کرده بودند، میگفتیم و قصه داشتیم.
وقتی میشنیدیم که در گوشه گوشهای کشور و جهان از ایران تا ترکیه، از انگلیس تا کانادا و استرالیا به حمایهمان دست به اعتراض میزنند، اعتصاب میکنند و تظاهرات صورت میگیرد، قوت میگرفتیم، خوش میشدیم و میدانیستیم که فریاد عدالتخواهی تنها نیست.
سپاس بود و تمنیات، وقتی که مامورین امنیتی، انتظامات دانشجویی وتیم صحی شب و روز بدون خستگی در آسودگی و امنیتمان سعی داشتند و میدویدند و لحظه لحظه، دقیقه دقیقه با ما بود و در کنار ما.
اما امروز، روز پیروزی، روز خوبیست، روز خنده وشادیست، روز آزادی و رهاییست، روز نفس کشیدن و به چشمانهم نگاه کردن است. روزیست که هم میگیرییم و هم میخندیم. بهاریست پر شگوفه، شگوفههای به زیبای گل نسترن و گل نرگس. روز زندگی و رحمت است. اما، ما این روز را اولین قدم پیروزی خود میدانیم، این جریان ادامه خواهد داشت، راهی پیروزی راهی دور و درازیست، ما خسته نخواهیم شد، تا توان داریم به اصلاح و تغییر میاندیشیم وبرای آن تقلا خواهیم داشت.
سربلند باد مردم افغانستان
زنده باد عدالت
زنده باد پیروزی
پاینده باد اتحاد
پیروزی علم برجهل مبارک
امروز مبارک، فردا مبارک، روشنایی و طلوع مبارک، برای تو و همه مبارک
پیام ما، پیام رهایی از جهل، رهایی از تبعیض و تعصب است، پیام عدالت خواهی و برابری است
پیروز باشید و سربلند
پيامها
28 می 2013, 06:26, توسط نادر
این پیروزی را به هریک شما فرزندان غیور وطنم از صمیم قلب مبارک میگویم.
به امید مبارزه بیشتر برای تأمین عدالت و به امید پیروزی های بیشتر!
به امید اینکه این جنبش الگوی باشد، برای یک رستاخیز عمومی علیه این دولت فاسد و علیه قاتلان 65 هزار کابلی.
28 می 2013, 12:48, توسط نجیب پوپل
قرار اخرین اطلاعاتی که از استادان پوهنتون کابل داشتم وشخصا با جناب پوهاند اسمعیل یون که یک شخص فخیم وافتخار ملت افغانستان هستند وهم از برادر مبارز ماه نستوه جان نادری شنیدیم اساتید پوهنتون کابل به ضد مداخله اشکار رژیم کثیف ایران ومزدوران ایشان که در اثر جعل وتقلب کاری اشکار در ولایات دایکندی وبامیان به پوهنتون کابل راه یافته واکنون خواهان ایجاد یک دیپارتمنت بنام فقه جعفری شده اند. در پس این تحریک دولت کثیف وکافر ورافضی وصیغه پرست ایران قرار دارد. همان رژیم منفوری که حتی یک مسجد به پنج ملیون اهل تسنن ساکن تهران ندارد.
مظاهره کنندگان خواهان رفع فرمان برکناری علامه پوهاند فاروق عبدالله و استاد جوان فیصل امین هستند که قربانی توطیه جنایتکاران ملعون وحدتی شده اند. جنبش امروز که متشکل ازتمام اقوام ساکن افغان زمین بود توانست مانع ورود نوکران سپاه پاسداران ایران در محوطه پوهنتون کابل گردد. همین اکنون نمایندگان مظاهره کنندگان با وکلای پارلمان مشغول بحث وگفتگو هستند. این جنبش پخپل سر بوده وتنها استادان وپروفیسورانی مانندی استاد اسمعیل یون, استاد حبیب الله رفیع, جناب کریم خرم, استاد غفور لیوال وغیره از ان حمایت مالی کرده اند که البته این حمایت جنبه قانونی هم دارد ومانند کمک های کشور ایران به شیعه ها نیست.
اشخاصی مانند باقی سمندر باید خجالت بکشند که از جریان گروهک منافق طرفدار ایران حمایت کرده بود. قرار گفته نستوه جان نادری که خود یکی از برگزار کنندگان این مظاهره بود مظاهره چیان خواهان به محاکمه کشانیدن جنایت کار جنگی بنام حکیم شجاعی هم هستند کسی که فعلا در مهمانخانه کریم خلیلی زندگی دارد واستاد یون دوسیه وی را ساخته وقرار است که درمحکمه هاگ فرستاده شود
مرگ به دولت ایران
مرگ به سگ های دولت ایران
مرگ به قوم مغول
زنده باد افغان وافغان زمین
نجیب پوپل
ریس اسبق موزیم ملی افغانستان
فعلا مهاجر وپناهنده در پنسلوانیا
ایالات متحده امریکا
پیام، نظر، تفسیر یا نقد؟
كى هستيد؟
28 می 2013, 14:47, توسط نادر
امید که گفته های آقای نجیب پوپل واقیعت نباشد. امید که نوکران ایران از محصلین قوم شریف هزاره
سؤاستفاده سیاسی نکنند. " ایجاد یک دیپارتمنت بنام فقه جعفری " که آقای پوپل ازآن یادآوری کرده اند، خیلی بوی ایرانی میدهد.
امید که عقب این حرکت محصلی سیاست های تخریبگرانه دولت ایران نهفته نباشد. امید.....
در غیر آن واقعاّ از همهء اینها و این جنبش ها ناامید میشوم.
28 می 2013, 17:00, توسط بدخشی
زنده باد امریکاه که چوب را در کون تان زد تا شما را ادم بسازد
پا کستان زن و مرد شما را مزدور سا خته است.
مرگ بر ایران
مرگ بر پا کستان
مرک به شما وطن فروشان که طی 200 سال حکمرانی هنوز هم از حالت وحشیگری خارج نشده اید خجالت نمیکشید اوطایفه خر دنیا به کجا رسیده شما غول های وحشی هنوز هم در همان فکر که هستید و هستید اصلا طایفه و جن و هور مون های شما بیعقل است خدا میداند که شما وحشی ها از کجا سرازیر شده اید شما یطور یک طایفه بیعقل هستید که مثل و مانند ندارید افرین امریکا را جواب شما فقط طیاره های بدون سر نشین .
28 می 2013, 19:09, توسط كاكا جعفر
او بدخشى لوده ، أحمق تو خبر ندارى شيخ هاى فاسد، زنا كار، منافق ، ايران جوب ده كون تان درو كده ، أمريكايي ها امدند شيعه ها ادم شدند، اكه نئ خركوس ها نوكر ايران بودند و هستند
29 می 2013, 13:14, توسط اسد
زن تو و قوم خر توره سگ و خر بگایه نجیب پوقل . شجائی سینه زن های کثیف تان را بریده و ده کون های مردار طالب (نوکر پاکستان و عرب) چوب های چهار تراشه درو کرده . دیگه تمام شد وقت تان خر های بی فرهنگ . یون بی ناموس جاسوسه بگو برو زن فروشی اوغان های خره ده جلال آباد جلوگیری کو .
29 می 2013, 13:18, توسط اسد
نستو یک مفغول است . همی بی ناموس نستوه در یک کلیپ ویدیویی که شراب خورده اوغان های خره زن و فرزند گفته دو می زنه
29 می 2013, 17:31, توسط پرویز "بهمن"
درینجا صحنهء جالبی از تک وتکماری دو تن ازفاشیستهای اوغان را بنامهای نادرک و نجیبک پوپل دیوانه مشاهده کنید یکی دشنام میزند ودیگری ترمیم میکند یکی می تازد وآن دیگری غیرمستقیم توجیه میکند . واقعا اوغان زادهء ابلیس است .
نادرک :« امید است که چنین نباشد» « امید است که چنان نباشد »...... یعنی اینکه خودش نیز به مستقل بودن این حرکت خودجوش باور ندارد وتنها ازشرم زمانه واز روی مجبوریت آن پیام تبریکی را فرستاده است. پس معلوم شد که تبریکی دادنش هم از سرصداقت نبود. دقیق مثل فاشیستان اوغان ذلتی که حالا اعلام کرده اند وزیر تحصیلات هیچ تعهدی به دانشجویان معترض نسپرده است.
با احترام
پرویز بهمن
29 می 2013, 19:23, توسط كاكا جعفر
او سك هاى جاسوس ، تمام عمر تان خايه هاى ايرانى را طول كدين آخر مثل سك بربرى كفته بيرون تان ميكنه ٠ از بركت غين أوغان ها سألها زنده نان خوردين
29 می 2013, 20:30, توسط پرویز "بهمن"
جعفرکاکا!
عزیز دلم تاریخ را سرچپه خوانده ایی ! این اوغان بوده که ازبرکت غیر اوغانها صاحب نان ونمک ودسترخوان شد وازبرکت غیر افغانها نان خورده است، اوغان بیچاره درجنوب غیر از دنده کی دیگر خوراک نداشت.
ازنظر تاریخی متاسفانه که اوغان خودش در طول تاریخ بخاطر یک شکم نان حتی از ناموس خود هم گذشته است، اما تو کاکا شدی ولی عاقل نشدی و تاریخ را هیچ ورق نزدی .
چنانچه دربالا اشاره کردم اوغانها درجنوب غیر از دنده کی دیگر هیچ خوراکی را نمی شناختند، حاکمان اوغان خصوصا شاه امان الله خان غازی پلاستیکی، با اسکان اجباری اوغانها به شمال کشور، اوغانها را صاحب نان و نمک ودسترخوان ساخت ، وآنها راه رسم زنده گی را ازمردمان محل آموختند ، چگونه میتوانی که تاریخ راا سرچپه تشریح کنی ،
حد اقل شعر سلیمان لایق را دربارهء محرومیت تاریخی پشتونها نخوانده ایی که بخاطر یک لقمه نان، درطول تاریخ افغان یا پشتون بیچاره چقدرسرگردان ولالهان بوده است. اگر از بی نانی وگرسنگی ومحرومیت پشتونها خبر شوی، حتما همان آیهء قرآنی سورهء بقره یادت می آید که دربارهء بنی اسرائیل فرموده است: "وضربت علیهم الذلة والمسکنة" یعنی بعداز عصیان بنی اسرائیل خداوند فقر وفاقه گی وگرسنگی را درسرنوشت شان مهر زد. امروز گرسنگی وبی نانی اوغانها مصداق همین آیه ای است که از بنی اسرائیل هزاران سال قبل حکایه میکند.
اوغان بیچاره درطول تاریخ، درطویله با حیوان زاده شده با خر زنده گی کرده وباخر مرده است، اوغان نان ازکجا کرده ، آنچه که تاریخ بما میگوید: این گدامهای خان آباد درشمال بود که اوغان خر را درجنوب سیر میکرد. ولی زمانیکه راه عصیان وکبر ونخوت وبرتری جویی بالای اقوام دیگررا پیش گرفتند همان نعمت را نیز خدا از آنها گرفت حالا بخاطر بدست آوردن یک لقمه نان حاضر اند که ازپنجابی اطاعت کنند ومواد منفجره را داخل مقعد نموده وخودشان را انفجار دهند.
ملا محمد عمر امیرالمومنین شجاع وافغان اصیل باغیرت از عشیرهء با غیرت هوتکی از نواده های میرویس خان یک نمونهء عالی ناموس داری اوغان است که بخاطر پول وسرمایهء اسامه بن لادن دخترجوان خوده زیر پایش انداخت که حالا خواهرزاده هایتان دربازارهای کراچی یتیم میگردند نه آنها را پاکستان قبول میکند نه هم عربستان ونه هم افغانستان. .
با احترام
پرویز بهمن
29 می 2013, 21:20, توسط زر یا لَی
از فاشیست چیز دیگر نباید انتظار داشت آقای بهمن. خداوند اینها را زده که بوجی بوجی پیسه از ولایت فقیه از دال خوران پاکستان و از شیوخ عرب و از سیا و غیره میگیرند. اما دیگران را محکوم به نوکری میکنند. این دین و ایین این وحشی صفتان است. تنها یک گپ را نشخوار میتوانند. دلیل و مدرک در منطقشان معنا ندارد. با زور تولد میشوند و با زور میمیرند. بر ریش پدر کلانشان خنده که پدرشان را تربیت کرد که اینها را تربیت کند.
30 می 2013, 07:00, توسط كاكا جعفر
او بهمنك تاريخ اصلى أجداد وحشي تان مغول فراموش كدى كه بدون قتل و كشتار و ويراني كارى نداشت٠ حالى شما وحشى هاى مغاره نشين متمدن شدين ، ده سايه ايرانى ها رآه ميرين خود شتر خيال كدين، شما همو هزاره هاى موش خور هستين ، همى حالي نصف فأحشه هاى كابل دخترك هاى هزاره جناب متمدن ٠ بشرمين متمدن ها٠