تفسیری از فرمان حامد کرزی در مورد کوچی ها
فرمان "افغان ملت" با امضای رییس جمهور
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
نشر نخست در کابل پرس?: چهار شنبه 30 ژوئيه 2008
من به صفت حقوقدان و ژورنالیست آزاد خود را مسوول میدانم که فرمان رییس جمهور افغانستان را مورد بررسی دقیق حقوقی قرار بدهم. باید متذکر شد که فرمان یک سند حقوقی است که حیثیت قانون را دارد. یکی از اصول عام قانون سراسری بودن آن است که باید منافع عامه در متن و محتوای آن تبلور یابد و برای همه افراد جامعه قابل تطبیق باشد، در غیر آن قانون مذکور خاصیت قانون را ندارد و مورد اعتراض مردم قرار میگیرد. متاسفانه متن این فرمان با شعار ها و خواست های گرداننده های تجاوز کوچی ها در بهسود همخوانی بیشتر دارد ، تا با منافع عامه. یکی از انگیزه های مقاله من اینست که خصوصیت غیرحقوقی این فرمان را به خواننده تشریح کرده و سعی می کنم تا این ادعا را در جریان بررسی بیشتر تا پایان این مقاله به اثبات برسانم.
فرمان حامد کرزی با متن محتوا و لحن حساب شده ی سیاسی و حمایه گری و اهداف تفرقه افگنانه نوشته شده از نقطه نظر حقوقی یکی از نمونه های بی نظیر متن های حقوقی است که به صفت نمونه باید در آرشیف های تاریخ گداشته شود. من که در سال های هشتاد میلادی غرض تحقیق در آرشیف ملی رفته بودم ، نظیر این سند را که شامل قرارداد ها و عهدنامه های شاهان افغانستان با خانان قبایل بود، خوانده بودم. در آنوقت فکر می کردم که این اسناد مربوط به تاریخ گذشته افغانستان است و دیگر تکرار نخواهد شد، ولی فرمان کنونی رییس جمهور کرزی به مراتب فرتوت تر از آن اسناد تاریخی می باشد که جای سزاواری را در آرشیف و موزیم کسب می کند.
در آغاز بررسی به متن و محتوای این سند حقوقی مکث، سپس انگیزه های جملات دلچسپ "حقوقی" را که در حقیقت اهداف سیاسی طرح کننده ها و امضا کننده را نمایان می سازد، به شناسایی می گیریم. این کار را با برجسته ساختن نکاتی از متن فرمان و بررسی هر جمله تکمیل می نمایم:
نکته اول: در مقدمه فرمان آمده است: " جنگهاي خانمانسوز چند دههء اخير، برعلاوه مصائب فراوان ديگر، زمينهء مداخلات اجنبيان و تفرقه افگنی را نيز ايجاد نمود که براي دفع نمودن و خنثی نمودن اين دسايس، ملت غيور افغان همواره تلاش کردهاند. با تأسف فراوان، در اين اواخر يک تعداد از هموطنان ما بر اثر اختلافات روي استفاده از علفچرها کشته و يا مجروح گرديدهاند." در این جملات نویسنده ها کوشیده اند که اجرای جنایات انکار ناپذیر امروزی را بدوش به اصطلاح "دهه های اخیر" گذشته بیاندازند. در حالیکه جرم عبارت از اجرای عمل قبلا منع شده در قانون است که عنصر مهم آن اجرا کننده است. در قضیه بهسود عمل جرمی کشتار جمعی توسط اجرا کننده معلوم الحال صورت گرفته است، فرمان آن را به دهه ها پیوند میدهد تا اجرای عمل جرم و مجازات و اجرای عدالت را مغشوش نمایند. به نظر من این شیوه دیگر بی حد تکراری است که مردم افغانستان به آن آشنایی دارند. اگر بخواهیم پیوند تاریخی این قضیه را جستجو کنیم ریشه آنرا در دوره عبدالرحمن و طالبان دیده می شود ولی حقوق و تاریخ از هم متفاوت است، حقوق و قانون مجرمین مشخص را مسوول عمل جرمی معین دانسته و به آنها جزای مشخص را به پیشبینی می کند. مگر قانون کرزی در جای قابل اجرا نیست و در جای دیگری قانون بسنده نمی شود و فرمان هم در عین موضوع صادر میگردد. این خصوصیت فرمان را از یک سند حقوقی به یک ورقه تبلیغاتی تبدیل می کند. مگر قبل از فرمان حکومت کرزی مکلفیت نداشت که از اتباع افغانستان دفاع نماید؟
انداختن تقصیر جانیان زنده و بالفعل بدوش گذشته ها و مرده ها که نمی توانند اجرا کننده جرم بعد از مرگ شان باشند، منطق حقوقی فرمان را مختل و آنرا تابع اغراض گروهی و قومی طراحان و امضا کننده می سازد. یک سند حقوقی تا این اندازه تحمل پذیرش تاثیرات تبلیغات آیدیولوژیک را ندارد.
نکته دوم: در فرمان می خوانیم که " با تأسف فراوان، در اين اواخر يک تعداد از هموطنان ما بر اثر اختلافات روي استفاده از علفچرها کشته و يا مجروح گرديدهاند." قابل یادآوری است ، کلمات، جملات و متن های که در قانون جا داده می شوند، باید به "زبان قانون" باشند. در این جمله زبان قانون دیده نمی شود. جای مفاهیم قانون را مکر و حیله پر کرده است. در "اختلاف روی استفاده از علفچر ها" نویسنده با استعمال به اصطلاح "اختلاف" هدف کاملا حساب شده را در نظر گرفته اند که هدف اول چشمپوشی از جنایات انکازناپذیر به شمول کشتار جمعی ، بی جا سازی و سوختاندن خانه ها و تصرف ملکیت مردم با استفاده از سلاح می باشد، تا بتوانند اعمال غیرقانوی "کوچیها" را مخفی سازد. این جمله به خواننده این پیام را میدهد که قضیه بهسود یک اختلاف است . پس بکاربرد کلمات "استفاده از علفچر ها" حیله دیگریست که استفاده کننده ها(ساکنان اصلی و کوچی ها) را در حقوق مساوی قرار داده و واقعیت قضیه را در ابهام قرار میدهد. همچنان حق مالکیت زمین و خانه را به "استفاده کننده" تبدیل کرده و بی عدالتی و بیداد را در مواد فرمان رییس جمهور که حیثیت قانون را دارد، قرار میدهد. یا به عبارت دیگر قانون بیدادگری را در جامعه تحمیل می کند. امضا کننده فرمان کرزی با این جمله علفچر بودن مناطق هزاره جات را تایید و تاکید می نماید و عمدا نمی خواهد ارزش امر امیر عبدالرحمن را مورد سوال قرار بدهد، حتی با مهارت آنرا به رسمیت می شناسد.
این در حالیست که مهاجمین بدون مواشی غرض غارت و کشتار به قریه ها هجوم آوردند و بجای شتر و حیوانات بارکش، از وسایل ترانسپورت طالبی مانند "پیک آپ" های امریکایی استفاده می کنند و با ماشیندار مسلح هستند.
نکته سوم: در این جا از بخش مقدماتی فرمان وارد متن احکامی آن می شویم. نخستین حکم فرمان ماهیت اصلی، محتوا و انگیزه های صدور آنرا آشکار می سازد. یک نکته بسیار مهم در این فقره رشته های تجاوز سال پار را با جنایات امسال "کوچیها" پیوند میدهد. در فقره اول فرمان آمده است: " کوچيها در حال حاضر به محلات اقامت خزاني و زمستاني شان جابجا گردند." در این حکم بکاربرد " در حال حاضر" با چنان مهارت شیطانی جابجا شده است که اظهارات سال گذشته کرزی را که گفته بود: "کوچی بهسود را موقتا ترک کنند"، تکرار می کند. این بدین معنی که در حال حاضر بروند و در آینده می توانند برگردند، واضح است که برگشت آنها کشتار و غارت را بار می آورد.
مهارت مزورانه در این حکم عدم امتناع و طفره رویی از محل اقامت خزانی و زمستانی است. زیرا اقامت اصلی کوچی پاکستان است. درمنطق حکم ، این مفهوم جای دارد که کوچی ها در حال حاضر به پاکستان بروند و می توانند دوباره برگردند.
نکته چهارم: فقره دوم فرمان ماهیت اصلی پالیسی کنونی رژیم کوچی و حامیان خارجی آنرا برملاتر می سازد. در فقره دوم می خوانیم که : " اردوي ملي و پوليس ملي، مؤظف اند امنيت کوچيها را در مسير بازگشت شان به موقعيتهاي خزاني و زمستاني، بهصورت جدي تأمين نمايند." این فقره نه تنها حمایت روشن و بیدریغ از کوچی ها ، بلکه بی ارزشی افراد متوطن را که جانب مقابل کوچی ها هستند تمثیل می کند. در سند حقوقی حکومت به اصطلاح انتخابی که "دموکراسی" غربی از هر گام وی نظارت دارد، دولت امنیت و مصونیت متجاوزین خارجی را که مرتکب کشتار جمعی ساکنان اصلی افغانستان شده اند، تامین می کند. گویا کسانیکه در خانه های شان کشته شده اند ، واجب القتل بوده اند.
بکاربرد کلمه "جدی" در این حکم ، دلسوزی بیشتر نویسنده های فرمان را نسبت به کوچی ها و بی ارزشی و نفرت علنی آنها را به جانب مقابل کوچی ها نشان میدهد. آیا ساکنان بهسود حق امنیت و مصونیت را نداشتند؟ فرمان رییس جمهور نشان میدهد که این مردم از این حق محروم هستند. در متن و محتوای این فقره فرمان نحوه بی حیایی سیاسی دیده می شود. گرچه فرمان سند حقوقی است، ولی این فقره آنرا از یک سند حقوقی به یک ورقه امریه یی تبدیل کرده که سپه سالار یا فرمانده ی در حال جنگ آنرا به قطعات و جزوتام های مادون فرستاده باشد.
نکته پنجم: فقره سوم فرمان جنگ و جنایت "کوچی ها" را "قانونی" و مشروع" میداند و برعکس دفاع مشروع مردم بهسود را غیر قانونی . رژیم کرزی به گردانندگی "افغان ملت" و حلقات مافیایی خارجی یک ماه تمام تجاوز و کشتار جمعی در بهسود را تماشا کردند، زمانیکه علایم دفاع مشروع از جانب مردم بهسود بروز میکرد، ناظران رژیم کرزی دفاع مردم را نتوانست تحمل کنند و به دفاع ازکوچی ها دست بکار شدند که یکی هم صدور همین فرمان است.
در فقره سوم فرمان آمده است: " اردوي ملي و پوليس ملي، به هيچ فرد اجازه ندهد تا خواستهها و مطالبشان را با توسل به اسلحه، حل و فصل نمايند." یعنی مردم بهسود حق دفاع از خود را ندارند. زیرا منع قرار دادن بکاربرد اسلحه در این فقره نمی تواند متوجه کوچی ها باشد. بر عکس "کوچی ها" بعد از کشتار جمعی، تخریب خانه های مردم و غارت اموال مردم حق استعمال سلاح را داشتند ، حالا که مردم باید در دفاع از مال و ناموس شان آماده می شوند، بیدرنگ استعمال سلاح قطع می شود. آیا کرزی نمی توانست قبل از وقوع قضیه استعمال سلاح را منع قرار دهد؟ در حالیکه قانون این کار را کرده است، قبل از صدور فرمان کرزی هم استعمال سلاح غیر قانونی بوده ولی دولت وظایف قانونی خود را در خلع ساح آنها، انجام نداده است.
نکته ششم: فقره چهارم فرمان همچنان به دفاع از کوچی ها ادامه میدهد که ادامه و مکمل منطق مواد قبلی این فرمان است. در فرمان آمده است: "ارگانهاي عدلي و قضايي کشور، مؤظف اند الي آغاز موسم جديد کوچيدن کوچيها، موضوعات حقوقيشان را با در نظرداشت اسناد شرعي، عرفي و فرامين دولتي دست داشتهء آنان، به شکل همهجانبه بررسي و راههاي حل دايمي آن را جستجو و عملي نمايند." در این فقره فرمان هدف از "اسناد شرعی ، عرفی و فرامین دولتی دست داشته" ، همان اسناد دوره امیر عبدالرحمن خان است که کوچی ها ادعای مالکیت آنرا دارد. اسنادی که بخاطر نابودی مردم هزاره در آن دوره ساخته شده بود. حالا بجای معذرت خواهی و باطل ساختن بدون قید و شرط ، فرمان کرزی آنها را به حیث اسناد "شرعی ، عرفی و دولتی" می شناسد. در حقیقت این فرمان به نحوی از انحا اقدام در راه تجدید این اسناد خونین و جنایتبار می باشد.
نکته هفتم: در فقره پنجم دولت افغانستان موظف می شود که مصارف تجاوز را بپردازد. خنده آور ترین و مضحک ترین بخش فرمان را تثبیت "خسارتی" است که نمی تواند در زبان و متن قانون جا داشته باشد. من در جریان دو دهه کار مطالعاتی و پژوهشی ام با چنین یک موضوع روبرو نشده ام. توضیح این قضیه با نوشتن کتاب نیارمند است. دولت "انتخابی" و "دموکرات" به افراد مسلح که از خاک کشور همسایه داخل افغانستان شده و مرتکب جنایاتی چون کشتار جمعی، تخریب و تجاوز به اتباع اصلی شده به تامین مصونیت و امنیت آنها مکلف هستند، بر عکس دولت مکلف پرداخت جبران خساره به متجاوزین میگردد.
کلمات و مفاهیمی در فقره اخیر فرمان مثلا: "خسارات متوقع از عدم دسترسی به علفچر ها و کوچیدن قبل از فرارسیدن موسم معینه". بازهم تاکید دوباره فرمان داران بر علفچر بودن هزاره جات ، برحق بودن کوچی ها و تایید استبداد عبدالرحمن خان است.
تحلیل: نکات مهم این فرمان را مانند " ارتکاب جنایات آشکار را که امروز اجرا شده، مربوط به "چند دههء اخير" ساختن، جنایات مشهود را " اختلافات روي استفاده از علفچرها" دانستن ، مالکیت را که قانون اساسی از آن حمایت می کند ، آنرا با مفهوم خود ساخته "استفاده کننده" ، نشان دادن ، طرح جدید "خسارات از عدم دسترسی به علفچر ها و کوچیدن قبل از وقت"، این همه تکمیل و تجدید پالیسی عبدالرحمن خان است که از عقل کرزی و اطرافیان وی بالاترمی باشد.
با صراحت می توانم بگویم که طرح و تهیه این فرمان که متن آن دقیقا با لفاظی و بازی با کلمات در قانون اساسی استفاده شده است، مشابهت کامل دارد. چنین شیوه نگارش در رسانه های غربی بویژه نشرات بی بی سی دیده می شود که چطور بتوانند، موضوع مهمی را بی ارزش و چیز بی ارزش را بزرگتر جلوه بدهند. این شیوه موشگافانه "کوچک سازی و بزرگ سازی" از مطبوعات غربی به قانونگذاری کشور های تحت تسلط مانند افغانستان راه باز نموده است که قانون اساسی افغانستان یکی از نمونه های بارز آن بوده و فرمان کنونی کرزی از "نابترین" نمونه های آنست که باید مورد تدقیق و بررسی بیشتر قرار بگیرد. این و آن از یک دست است.
در فرمان فقط یک نقطه مثبت دیده می شود که عبارت از برگشت بیجا شدگان دهنشین واحد های اداری بهسود و دایمیرداد به خانه های شان می باشد. البته این یک ناگزیری است. اگر کرزی می خواست یا نمی خواست، فشار وارده از کابل و تظاهرات صد ها هزار نفر و رهبری خردمندانه راهپیمایی های خیابانی ، اعتراض نویسنده ها و نشرات آزاد در افغانستان و سراسر جهان هر روز حلقه محاصره رسانه های انحصاری را می شکستاند و صدای مردم بهسود در سراسر جهان طنین انداخته بود. با اندک تاخیر چهره های دروغین دموکرسی و آزادی در افغانستان افشا می شد. خواه مخواه مردم بهسود باید به خانه های شان برمیگشتند.
جنگ بهسود در پهلوی همه بدبختی های که نصیب مردم کرد، افتخاراتی نیز نصیب قربانیان جنگ و مردم هزاره نمود. از یک دیدگاه دیگر جنگ بهسود دسیسه خطرناکی بود که می خواستند دامنه جنگ را گسترش بدهند. در این پلان حلقه افغان ملت کرزی و حلقات "تفرقه افگن و حکومت کن" خارجی نیز اشتراک داشتند. آنها با استفاده از کوچی ها می خواستند که مردم را به انتقام و خشونت کشانیده آتش جنگ را شعله ور ساخته و مردم محل را به تمرد و جنگ در مخالفت با دولت و قوای خارجی مجبور نموده و زمینه های نابودی کامل آنها را فراهم نمایند. ولی پلان وحشت با شیوه های مدنی و دموکراسی روبرو شد. رهبری خردمندانه تظاهرات کابل به جهانیان که بنابر عللی گوش های شان را کر میگرفتند، ثابت ساخت که هزاره از کوچی تفاوت دارد. بربریت با مدنیت مقابله کرده نمی تواند. این حرکت مردم افغانستان به جهانیان را هشدار داد که کس نمی تواند ما را به وحشت بکشاند. مظاهره و اعتصاب در مقابل وحشت درسی بود که افتخاراتی زیاد را ثبت تاریخ مردم ما کرد.
جنگ در بهسود و مظاهره و اعتصاب در کابل اشاره یی بود به گرداننده های کابل نشین نفاق و وحشت تا باخبر باشند که مردم فتنه های آنها را میدانند.
در اخیر باید گفت که صدور این فرمان هیچ امتیازی برای قربانیان قضیه وردک نداده و با بکاربرد ادبیات ویژه استخباراتی که مربوط به رسانه های غربی است ، کوشش شده است که در اعاده "موقف" کوچی ها بپردازند و آز آنها دفاع نمایند. این فرمان فرمان عبدالرحمن خان را به شیوه یی به رسمیت می شناسد، مناطق هزاره جات را باز هم بنام علفچر اعلان می کند و با مساوی دانستن کوچی های متجاوز با قربانیان بهسود جنایات آنها را قانونی می سازد و به مردم بهسود و همه ساکنان هزاره جات اهانت روا میدارد. پس کسانیکه صدور این تزویر خطرناک را پیروزی میدانند، یا خط را ناخوانده امضا می کنند، یا در سیاست خام هستند، و یا سازشی در میان است. با جنایات کوچی ها ، حمایت حلقات دولتی از آنها و تقبل قربانی چه در بهسود و چه در کابل ذهنیت هموطنان ما طوری آماده شده بود که باید به استفاده معقول امتیازات بیشتر بدست می آمد.
چند مقاله از این نویسنده در باره مساله کوچی ها را در کابل پرس? بخوانید :
1. حامد کرزی مسوول جنایات در بهسود
حامد کرزی بجای معذرت خواهی از جنایات اسلافش، تکرار و ادامه جنایات آنها را زمینه سازی می کند/ تجاوز کوچی ها ادامه "پاکسازی" سیاست امیر عبدالرحمن خان ،محمد نادرشاه و طالبان است که حالا توسط کرزی عملی میگردد.
2. شمال و جنوب هندوکش برای کوچی ها نیست
اگر کوچی ها "حق" اسکان را دارند ، پس اسکان آنها نباید حق زندگی ، مالکیت و زندگی مسالمت آمیز و مصونیت دیگران را سلب کند.
3. “Meaningful” silence of media about genocide in Afghanistan
فرمان حامد کرزي رئيس جمهور اسلامي افغانستان در مورد حل منازعه ميان کوچي ها و ساکنين ولسوالي هاي بهسود و دايميرداد
30/4/1387
بسمه تعالي
اقوام با هم برادر کشور در طول تاريخ پرافتخار وطن ما با کمال صفا و صميميت با هم زندگي نمودهاند ولي جنگهاي خانمانسوز چند دههء اخير، برعلاوه مصائب فراوان ديگر، زمينهء مداخلات اجنبيان و تفرقه افگني را نيز ايجاد نمود که براي دفع نمودن و خنثي نمودن اين دسايس، ملت غيور افغان همواره تلاش کردهاند.
با تأسف فراوان، در اين اواخر يک تعداد از هموطنان ما بر اثر اختلافات روي استفاده از علفچرها کشته و يا مجروح گرديدهاند.
بخاطر تأمين امنيت کامل در مناطق وقوع حادثه و جلوگيري از خسارات جاني و مالي هموطنان ما هدايت داده ميشود:
1.کوچيها در حال حاضر به محلات اقامت خزاني و زمستاني شان جابجا گردند.
2. اردوي ملي و پوليس ملي، مؤظف اند امنيت کوچيها را در مسير بازگشت شان به موقعيتهاي خزاني و زمستاني، بهصورت جدي تأمين نمايند.
3 . اردوي ملي و پوليس ملي، به هيچ فرد اجازه ندهد تا خواستهها و مطالبشان را با توسل به اسلحه، حل و فصل نمايند.
4. ارگانهاي عدلي و قضايي کشور، مؤظف اند الي آغاز موسم جديد کوچيدن کوچيها، موضوعات حقوقيشان را با در نظرداشت اسناد شرعي، عرفي و فرامين دولتي دست داشتهء آنان، به شکل همهجانبه بررسي و راههاي حل دايمي آن را جستجو و عملي نمايند.
5. به منظور تثبيت خسارات وارده بر طرفين، هيأتي را تحت رياست وحيدالله سباوون وزير مشاور رياست جمهوري و به ترکيب معينان وزارتهاي احيا و انکشاف دهات، زراعت و آبياري و معاون اداره مستقل ارگانهاي محل، توظيف مينمايم.
هيأت، خسارات ناشي از حادثات اخير را به شمول خسارات متوقع ناشي از عدم دسترسي به علفچرها و کوچيدن قبل از فرارسيدن موسم معينه، بهصورت دقيق تثبيت نموده و زمينهء برگشت بيجا شدگان دهنشين ولسواليهاي بهسود و دايميرداد را بهطور مناسب به خانههاي شان فراهم نمايند.
هيأت از اجراآت خويش، طي يک هفته به مقام رياست جمهوري اسلامي افغانستان گزارش دهند.
پيامها
30 جولای 2008, 07:04
ميرهزارگرامی!
والله در نگا ه اول من فکرکردم که اين نوشته از انوارلحق احدی است. در دل گفتم که باز احدی صاحب چی گلی را به اب داده است . ولی به زودی فهميدم که نوشته از اقای نيکپی است.
به این ترتیب رابطه عکس احدی را به این نوشته نه دانستم .
و السلام
کابلی
30 جولای 2008, 12:02, توسط احمد
آقای کابلی
از نوشته شما بر میاید که شما مقاله را ناخوانده تبصره نموده اید
30 جولای 2008, 08:52, توسط آرش
برادر جان!
عکس احدی نشاندهنده این است که نویسنده فرمان بوده و کرزی صرفاً امضا کده.
30 جولای 2008, 11:58, توسط احمد
آقای نیکپی خیلی نیک نوشته اند،
من میخواهم که علاوه نمایم که این جمله فرمان کرزی کاملآ دروغ است که "اقوام با هم برادر کشور در طول تاريخ پرافتخار وطن ما با کمال صفا و صميميت با هم زندگي نمودهاند" اقوام در افغانستان هیچ گاه با هم برادر نبوده اند وهمیشه یک قوم برتری جوی کرده و در خدمت بیگانه ها قرار گرفته و بر دیگر اقوام افغانستان هجوم آورده و دست به قتل و غارت زده است.
دوره طالبان نمونه زنده و انکار نا پذیر آن است.
در برابر این جاهلان قرن بیست یکم مردانه باید رزمید و گر نه در غیر آن کشور های سردم دار حقوق بشر و آزادی بلاخره با این جنایات کاران کنار خواهد آمد و باز هم حق حقوق همه اقوام عدالت پسند، آزادی خواه وتمدن خواه در افغانستان به گونه بد تر و درد آور تر از زمان عبدالرحمان غدار، طالبان وحشی، توسط این فاسدان و دزدانی که بنام متخصص و کار شناس به افغانستان صادر شده اند، در تولید و تجارت مواد مخدر و حیف میل میلون ها دالر دست دارند، پایمال خواهد شد.
30 جولای 2012, 06:59, توسط رمضان علی از شهر کابل
نمیدانم که مردم چی وقت به حقیقت پی خواهند برد و من حیف میدانم که به جای اینکه در فکر پیشرفت و ترقی وطن و ملت خویش باشند همیشه کوشش مینمائیند تا به الفاظ تبعیض آمیز خود اسرار کنند من به تمام این آقایون این را توصیه میکنم که من ترا خوب مشناسم که کی هستی و پسر کی هستی و چی کارو بار میکنی .
برو آغا جان در فکر زنده گی شخصی ات باش نشود که خدا ناخواسته نشود که دختران و خانم هایتان دست به گدائی و کدام کار دیگر بزنند و همیشه در جامعه سرخم و شرمنده زندگی نمائید.
30 جولای 2008, 14:31, توسط راوی
آقای نیکپی!
حیف اینهمه زحمات تان.جاهلان قبیله کی توانایی درک تفسیر حقوقی را دارند.در شکمبه هایِ این مفتخواران همان چیزی نشخوار میشود که قبلأ توسط آی،اس،آی تفاله شده است.
30 جولای 2008, 16:55, توسط Behrooz
آقای میرهزارعزیز درود برشما!
چون آدرس تماس مستقیم شمارا بلد نبودم که ازآن طریق می فرستادم. بهرصورت ازشما خواهشمندم که این متن را که فرستاده میشود درصورت امکان ترجمه انگلیسی آنرا نیزتهیه ودرسایت پربیننده خویش نشرکنید واین متن باید به تمام نمایندگی های سیاسی وداد گاه های کشورهای دخیل درامورافغانستان باید تحویل بدهیم وبدنبال آن باید طی مقالات پی هم ازاداره کرزی خواهش شود تا رسماً محکوم کند ودست به اقدام قضائی درموردطراحان این فیصلهبزند درصورت سکوت باید به فیصله کننده گان طرح تروریستی هشدارجدی داده شود وهم به تجارپکتیاوال که درآینده هراقدامی که میشود مسئول دارودسته کرزی، درراس باند افغان ملت خواهد بود.
منبع نشر خبر: تارنمای پشتو زبان (تاند) .taand.comببینید در افغانستان چه میگذرد:
جایزه دوصد هزار دالری بخاطر از بین بردن لطیف پدرام تعین شد
خبرنگار ودان خوستی: صدها تن از جوانان و بازرگانان در استان پکتیکا طی یک گردهمایی بزرگ به روز سه شنبه گفته های اخیر رهبر حزب کنگره ملی آقای لطیف پدرام را محکوم نموده و بخاطر کشتن وی مبلغ دوصد هزار دالر جایزه تعین نمودند.
رئیس انجمن جوانان استان پکتیکا میگوید که بازرگانان این گام را زمانی برداشتند که دولت تا این دم در باره محاکمه نمودن آقای پدرام کم آورده است.
رئیس انجمن جوانان استان پکتیکا میگوید که این گردهمایی از سوی انجمن جوانان و بازرگانان به راه انداخته شده و هیچ مقام دولتی در آن اشتراک نداشته است.
به قول منبع، جوانان و بازرگانان بالای دولت انتقاد مینمایند که چرا تابحال در مورد محاکمه نمودن آقای لطیف پدرام هیچ نوع تصمیمی را روی دست نگرفته است.
در این گردهمآیی بازرگانان اعلان نمودند که آنها بخاطر کشتن آنکسیکه به شخصیت های ملی توهین نموده اند مبلغ دو صد هزار دالر امریکایی جایزه را اختصاص داده اند
به گفته مسؤل جوانان استان پکتیکا، بازرگانان اینرا نیز گفتند که در پهلوی دوصد هزار دالر جایزه، آنها در مورد تضمین سر و مال قاتل به مردم اطمینان میدهند.
در استان پکتیکا پس از آن بخاطر کشتن پدرام جایزه تعین میگردد که روز گذشته حزب کنگره ملی سنخنان منسوب به رهبر خود را رد نمود.
د پدرام پر سردوه لکه ډالره جایزه کېښودل شوه
چهارشنبه, 07.30.2008, 12:02am (GMT)
(خبریال : ودان خوستی )په پكيتكا ولايت كې سلګونو ځوانانو او سوداګرودسې شنبې په ورځ د يوې لویې غونډې په ترڅ كې د ملي كنګرې د ګوند مشر لطيف پدرام وروستۍ څرګندونې وغندلې او د ده د وژنې پر سر يې دوه لكه ډالره جايزه كيښوده.
د پكتيكا ولايت د ځوانانو د ټولنې مشر وايي چې سوداګرو دغه ګام وروسته له هغه اوچت كړ چې دولت د پدرام د محاكمه كولو په كار كې تر دې دمه پاتې راغلى.
د پكيتكا ولايت د ځوانانو ټولنې مشر وايي چې دغه غونډه د سيمه یيزو سوداګرو اوځوانانود ټولنې لخوا جوړه شوې چې دولتي چارواکو پكې برخه نه درلوده.
د سرچينې په وينا ځوانانو او سوداګرو په دولت نيوكه وكړه چې د لطيف پدرام په محاكمه كولو كې يې تر اوسه هيڅ ډول اقدام نه دى كړى.
په غونډې كې سوداګرو اعلان وكړ چې دوى به د هغه چا د وژنې په بدل كې چې ملي شخصيتونو ته يې سپكې سپورې ويلي دي دوه لكه ډالره جايزه ځانګړې كړي.
د پكتيكا د ځوانانو ټولنې د مسوول په وينا سوداګرو دا هم وويل چې د دوه لكه ډالرو د جايزې ترڅنګ به د سر او مال د ساتنې په ترڅ كې هم خلكو ته پوره ډاډ وركوي.
په پكتيكا ولايت وروسته له هغه د پدرام د وژنې پر سر د دوه لكه ډالرو د جايزې اعلان كيږي چې تيره ورځ ملي كنګرې ګوند د خپل مشر د وروستيو څرګندونو سپناوى وكړ.
1 آگوست 2008, 01:03, توسط احد ترکمنی
برادر گرامی آقای نیکپی
من یکبار تحلیل جنابعالی را از سر تا پا خواندم و لازم می دانم چند بار دیگر نیز بخوانم. نه تنها آن که استنباط های شما را تصدیق می نمایم، بلکه خواستم با توجه به توارد مفاهیم فرمان کرزی با اعلامیه کوچی ها، به شما خاطر نشان سازم که با وجود مطالبی که شما تذکر داده اید، مسایل دیگری نیز در اعلامیه کوچی ها به نظرم بسیار مبهم و بالاثر کثیر المعنین آمد و تمنا می کنم اگر لازم دانستید، در نوشته ای نظر حقوقی خویش را با تفسیری از موارد گنگ آن ارائه فرمایید. این درخواست من به خاطر آنست که بسیار آرزو دارم افرادی مثل شما به حرکت روشنفکران و خبرگان سیاسی هزاره و سایر اقوام در موارد حقوقی و قانونی نیرو و توان تخصصی ارزانی نمایید. ما واقعاً به یک مرکز مطالعات حقوقی نیاز داریم زیرا درد ما اگر با سیاست حل نمی شود دلیل عمده اش نظامات کهنه و استعماری حقوقی ملی و بین المللی است که هرقدر عبارات و استعاره ها در چنین مواد و قوانین با هم متفاوت باشند، معیار های حقوقی آن را پول سازان برای ضمانت نظام شان در صورت تغییرات در قوانین اساسی و مدنی ساخته اند. آیا موجویت فرامین عبدالرحمن و تمسک کرزی و کوچی ها و دیگر ارباب اغراض خود نشانه این ظرافت نیست؟
یکی از آن موارد ماده اول اعلامیه کوچی هااست: «تمام اقوام افغانستان، از آن جمله بومي، اصلي و هزاره هاي محلي برادران ما هستند ما درگذشته نيز با ايشان در فضاي صميمانه و مشترک زندگي نموده ايم و باز هم در فضاي بيشتر دوستانه همچنان ادامه مي دهيم. ما با هيچکس مشکل نداريم و به کسي ديگر نيز اين حق را نمي دهيم که به موضوعات حقوقي رنگ سياسي و اقليتي دهد و ميان کوچيها و هزاره ها نفاق افگني نمايد.»
آیا عبارت «بومی، اصلی و هزاره های محلی» گه مفهومی را تفسیر می نماید؟ (وهزاره های محلی؟)مسبوق به (بومی و اصلی) هست یا نه؟
با عرض حرمت
1 آگوست 2008, 08:46
جناب احد ترکمنی سلام
چون این تفسیر یک موضوع حقوقی بود، من در مقابل ساکنان غیر اصلی یعنی کوچی ها اصطلاع "اتباع اصلی" و "ساکنان اصلی" را بکار بردم. و در جایی دیگر از اصطلاح ""متوطن" استفاده کرده ام.
بلی از نقطه نظر تاریخی و زیست شناسی اصطلاح "بومی" زیبا تر ست. هرگاه این کلمه در اینجا استفاده شود من مخالف نیستم.
آنلاین : نیکپی
5 آگوست 2008, 17:55, توسط پنجابي
قبل از انكه تفسير دوستان راببينم همان روز صدور فرمان كرزي صاحب من اين متن را نوشته بودم ولي نمي دانستم به كدام آدرس بفرستم تااينكه امروز 15/5 اين صفحه را باز كردم تفسير زيباي برادرمان را وقتي خواندم خوشحال شدم فعلاهمين متن كه نوشته بودم را ارسال مي كنم با ياد آوري اين نكته كه اين متن را با همان حس كه از خواندن فرمان برايم دست داد بدون چرك نويس وباز خواني نوشتم وبعدانخواستم احساساتم را تغيير دهم لذا با همان ادبيات تقديم مي كنم اگرچه مي توان منطقي تر بررسي كرد.
ريس جمهوركرزي مدافع جانفداي كوچيها
هموطنان عزيز مستحضرندكه از حدود يكماه قبل كوچيهاي مسلح طبق فرمان يعقوب خان والي ظالم عبدالرحمن خان درباميان ، به مناطق مركزي هزارجات هجوم بردند ،
درحالكه حمل سلاح براي افراد غير مسؤل طبق قانون كشور غير مجاز است ، جناب ريس جمهور اصلا واكنش نشان نداد ودربرابر تظاهرات ميليوني شهروندان صلح طلب كابل خونسردي خودش را حفظ كرد تا شايد كوچيها بتوانند مثل سال گذشته با توسل به زور كشتزارهاي مردم مظلوم ونظم پذيروقانون مدار هزارجات را از بين ببرند .
علي رغم تلاشهاي نمايندگان مردم آن مناطق درشوراي ملي براي حل مسالمت آميز مسأله ودرخواست آنان از آقاي كرزي ، جناب ايشان كه تاعمق جان راضي از عمليات كوچي ها بود ، اعتنائي به اين درخواستها نداشت ، آنگاه هم كه با حمله كوچيها به منطقه كجاب وبيجا شدن اهالي بي دفاع آغاز شد ريس جمهور خرسندانه به انتظار تكرار جنايت عبدالرحمن خان بود ،
ولي آنگاه كه مردم بي دفاع وغيور محل خود را بين مرگ وزندگي احساس كردند بعداز تقديم بيش از 11 شهيد مركب از زن ، كودك ، مريض ، پيرمرد و... ومشاهده تخريب زراعت وباغها ومنازل محقر ، آماده دفاع شدند ، كرزي صاحب به صفت يك حامي دلسوز كوچي ومدافع خط ظلم عبدالرحمن ، فورا نيروهاي اردوي ملي را به عنوان حايل به منطقه اعزام وجلو مدافعه مردم جان به لب رسيده وزخم ديده را سد نمودند بهترين دليل بر تاكتكي بودن اين اقدام ريس جمهوراين بود كه نيروهاي ائتلاف وقتي براي حايل شدن به محل عزيمت مي كنند اذناب ريس جمهور در ميان را دره ميدان جلو آنهار مسدود ووادار به باز گشت به كابل مي كند چه اينكه خوب مي داند اگر نيروهاي ائتلاف به منطقه برود ديگر به كوچي اجازه حمله را نخواهد داد ، حال انكه نيت جناب كرزي از اعزام نيروي حايل تجديد قواي كوچيها بود ، آن هنگام كه كوچيها ازهرات تا جلال آباد طالبان جانفدائي را به كمك خواست وتسليحات كامل براي شان توسط هليكوبترهاي اردوي ملي فراهم شد ، هدايت داد تا توافقنامه آتش بست 15 روزه امضا شود ، !!!
با استفاده از اين فرصت نيروهاي اردوي ملي به ظاهر حايل را به كابل فراخواند تا راه هجوم براي طالبان به ظاهر كوچي كه اينك كاملا تجهيز شده است باز شود ودرموقع پيمان آتش بست حمله غافلگيرانه شان را آغاز كنند !!!
چه اينكه پيمان شكني عادت ديرينه اين ددمنشان به ظاهرمسلمان وباطن كافراست ، زيرا قرآن كريم پيمان شكني را از صفات بارز كفار مي داند وبه خاطر پيمان شكني آنان به مسلمانان دستور جنگيدن با آنهارا صادرمي كند ( وَإِن نَكَثُوا أَيمَانَهُم مِن بَعدِ عَهدِهِم وَطَعَنُوا فِى دِينِكُم فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الكُفرِ إِنَّهُم لَا أَيمَانَ لَهُم لَعَلَّهُم يَنتَهُون) مردم آزاده بهسود به خاطر دارندكه همين پيمان شكنان هيئتهاي سياسي شان( شهيد حاج عبدل محمدي وشهيد سرور فاضلي ) را درسال 71 سر ميز مذاكره صلح به شهادت رساندند وهمينها بودندكه پيشواي مقاومت ضد انحصار استاد شهيد را روي قسم وعهد اسير وبه شهادت رساندند .
اينك كه مردم تصميم گرفتند بعد ازاتمام حجت نزدملت افغانستان ومجامع بين المللي ودولت آقاي كرزي ، ازمال وجان وناموس خويش دفاع كنند وبه منطق حسيني« مرگ باعزت زعيش درمذلت بهتر است » جامه عمل بپوشد ، ونامردان پيمان شكن را از سرزمين وخانه هاي خويش بيرون برانند ، جناب كرزي تازه به فكر افتاده است كه اوهم مسؤليتي دارد ولااقل براي منزوي نشدنش اظهار وجود كند ، ولي او باز هم خودش را نشان داد كه مدافع متجاوزاني است كه با استفاده از منطق عمر عاص هنگام شكست از شمشير عدالت قرآن به سر نيزه كند يا خود را عريان نمايد !!!
ايشان اين نيت خويش را همراه با اوباشان بيابانگرد يكجا دراطلاعيه اي دريك صفحه بيان مي كند تا نشان دهد كه براي تدوام فرمان عبدالرحمن خاني ، حداكثر تلاش خويش را بكاربسته وشرح اقدامات خود را با اعلاميه متجاوزين بيابانگرد ان دريك صفحه به نشربسپارد ،
هموطنان عزيز مي توانند اين دو اعلاميه را دريك صفحه در سايت باختر مشاهده كنند.
حال شاهد مدعاي ما متن حكم جناب كرزي است :
اقوام با هم برادر کشور در طول تاریخ پر افتخار وطن ما ، با کمال صفا و صمیمیت با هم زنده گی نموده اند ، ولی جنگ های خانمانسوز چند دهه اخیر بر علاوه مصایب فراوان دیگر ، زمینه مداخلات اجنبیان و تفرقه افگنی را نیز ایجاد نمود که برای دفع نمودن و خنثی ساختن این دسایس ملت غیور افغان همواره تلاش نموده است . با تاسف فراوان دراین اواخر یک تعداد از هموطنان ما به اثر اختلافات روی استفاده از علفچر ها ، کشته و یا مجروح گردیده اند ، بخاطر تامین امنیت کامل در مناطق وقوع حادثات و جلوگیری از خسارات جانی و مالی هموطنان ما ، هدایت داده میشود.
1- کوچی ها در حال حاضر به محلات اقامت خزانی و زمستانی شان جابجا گردند.
2- اردوی ملی و پولیس ملی موظف اند امنیت کوچی ها را در مسیر بازگشت شان به موقعیت های خزانی و زمستانی بصورت جدی تامین نمایند.
3- اردوی ملی و پولیس ملی به هیچ فردی اجازه ندهند تا خواسته ها و مطالب شانرا با توصل به اسلحه حل و فصل نمایند.
4- ارگانهای عدلی و قضائی کشور موظف اند الی اغاز موسم جدید کوچیدن کوچی ها موضوعات حقوقی شانرا با در نظر داشت اسناد شرعی ، عرفی و فرامین دولتی دست داشته انان بصورت همه جانبه بررسی و راه های حل دایمی انرا جستجو و عملی نمایند.
5- بمنظور تثبیت خسارات وارده به طرفین ، هیئت را تحت ریاست وحیدالله سباوون وزیر مشاور ریاست جمهوری وبه ترکیب معینان وزارت های احيا وانکشاف دهات و زراعت و ابیاری و معاون اداره مستقل ارگانهای محل توظیف می نمایم .
هیئت خسارات ناشی از حادثات اخیر را بشمول خسارات متوقع ناشی از عدم دسترسی به علفچر ها و کوچیدن قبل از فراه رسیدن موسم معینه بصورت دقیق تثبیت نموده و زمینه برگشت بیجا شده گان دهنشین ولسوالی های بهسود و دایمیرداد را بطور مناسب به خانه های شان فراهم نماید ، هیئت از اجراات خویش طی یک هفته بمقام ریاست جمهوری اسلامی افغانستان گزارش دهد.
حمايتي بودن فرمان كرزي از كوچيان چپاولگر بركسي پوشيده نيست ، ماده اول : بخاطر آن صادرشده كه دوام غارتگري ديگر امكان ندارد چون خشم توفنده آوارگان از كاشانه شان آنان رامي سوزاند ، مجبورند به سوي زادگاهشان پاكستان وپيش ارباب شان ملاعمر واسامه بن لادن برگردند.
ماده دوم : قواي مسلح كشور محافظ چپاولگران وحشي است ، تا انهارا به سلامت به مأمن شان بازگردانند .
ماده سوم : قواي مسلح كشور بعد از حراست كوچيهاي مسلح ورساندن آنان به سنگر اصلي شان واطمينان از حفظ سلاح وتجهيزات آنان به محل باز گشته مواظب بيجا شدگان وتوان نظامي آنان باشند !!!
ماده چهارم : ارگان هاي عدلي وقضائي از راههاي قانوني !! تا سال آينده ، زمينه تحقق فرمان عبدالحمن را فراهم سازند .
ماده پنجم : هيئتي به رياست سباوون كه سابقه سياسي جز خيانت به وطن درقالب حزب اسلامي حكمتيار وطالبان وكوچي گري ندارد مقرر مي شود تا خسارات متوقع نرسيدن كوچيها به منازل ساير مردم هزاره جات ، ونيز باز گشت زود هنگام از غارتگري به يغماگران برآورد وپرداخت شود .
دراين ميان بيجا شدگان تنها به منازل سوخته شان بازگردانده شود.
اينك با مشاهده اين فرمان ومطالعه جريان حوادث امسال كوچيها وجنايات آنان دربهسود ، بر انديشمندان هم وطن است كه ظلم اين غارتگران وهمدستي ريس جمهور كرزي با آنان را به جهانيان ومجامع دفاع از حقوق بشر باز گووتبيين كنند ، وبر وجدانهاي بيدار رجال سياسي كشور در داخل يا خارج ويا داخل دولت است كه نگذارند بار ديگر افراد آلوده باطن چون كرزي رهبري جامعه اي را به عهده بگيرد كه با شعار برقراري عدالت اجتماعي سازوكار نويني را آغازكرده است .
د. پنجابي
10 جون 2012, 09:18, توسط داکتر حبیب قویاش تالقانی
سلام به خوانندگان کابل پرس? :آقای احد ترکمنی إ به احتمال زیاد از تاریخ کهن وباستانی کشور خویش اگاهی نداشته و عدم مطالعه وبرداشت علمی از تاریخ حقیقی کشور ،روشنفکران جامعه وطن را در گرداب چالش وسازش ها غرق میسازد.تاریخ است که ،بومی را از کوچی تقکیک بخشیده وعلوم حقوقی وسیاسی عملکرد این دو پدیده اجتماعی را در راستای تاریخ به بررسی میگیرد.امیدوارم که در زمینه یعنی بومی "هزاره "وکوچی "قبایل"را در گرداب خونابه چندین قرن مطالعه وتحقق نموده واز روی رسالت ودین تاریخی به موضعگیری مثبت اقدام نماید،خوب میشود.
8 جون 2012, 23:46
أقاى نيكيى سلام !
من سالهاى قبل ازينكه غرض تحصيل عازم كشور شوراهاى وقت شده بوديد شماراديده بودم ومى شناسمت تحليل هاى علمى واكادميك شمارا ييوسته ميخوانم وعمق قضايارا دران درميابم خيلى خوش مى شوم وأميد وارما كردم كه جامعه ما دردامن خود شخصيت هاى علمى وفرهنكى را يرورده است .ولى يك تعداد مضامين كه در مسائل مذهبى توام بايك عالم ازمسائل توخالى وبازارى را دران خواندم وتعدادى انرا بعضى بشمانسبت دادندكه اين اثارت عالمى از مفاهيم رادارد وارائيه مى دهد كه قابل استفاده روشنفكران است وبا ان اثار جهليات ودسايس كهو دران وجود داشت با اثر هاى علمى ات كه وفق نداشت باورنكردم زيرا با وقار علمى ات نيز تطابقت نداشت اميد وارم حدسم به يقين مبدل كردد كه درانصورت به شما توفيق مى خواهم واكر مانندعده شما نيز به جنين عوامل منفى خداى نخواسته مصروف باشئد بازهم به شما هدايت نيك مى خواهم كه اكر مثبت انديش باشيد روزى درجامعه مقام رفيعى را بخود اختصاص خواهى داد .يكى از هموطنانت
9 جون 2012, 04:18, توسط شمس الدین
انورالحق احدی از بدترین فاشیستان است. او در یک مقاله ای مشهور در امریکا علنا می گوید که پشتون ها باید برای گفتن حاکمیت پشتون بر افغانستان متحد شوند. به همین خاطر، انورالحق احدی با طالبان و حزب اسلامی همکاری می کند.
انورالحق احدی اقوام غیر پشتون را اصلا قبول ندارد.
9 جون 2012, 12:33, توسط محمد عمر هزاره
تشکر آقای نیکپی. به نظر من کرزی نه تنها در مورد کوچی و نه تنها در برابر هزاره ها بلکه در مورد تمام موضوعات سرنوشت ساز افغانستان و در حق تمام اقوام افغانستان خیانت آشکار کرده است کار به جایی رسید که سیاستمداران جهان در لند ن گفتند: افغانستان را خران رهبری می کند.
کوچی لشکر حکومت کرزی
این جای شکی نیست که کرزی از کوچی به حیث یک ابزار برای نابود کردن قوم هزاره استفاده می کند و گرنه یک اشتوک پنج ساله هم می فهمد که در این سالها نه در کوهها هزارجات علف مانده که کوچی برود گوسفندان خودرا بچراند و نه مردم ده دیگر طاقت هجوم کوچیهای مسلح را دارد و نه کوچی رفتن در کوههای خشک هزارجات را از حیث اقتصادی به نفع خود می بیند بلکه کوچی صرفا برای فشار بر هزاره ها ونا امن کردن مناطق آرام و رو به رشد هزاره ها هر ساله به هزارجات گسیل می شوند که آن مردم را به مرگ بگیرند تا به درد کرزی راضی شود و دم از عدالت اجتماعی و دموکراسی و مشارکت در سیاست و قدرت و حق تصمیم گیری نزنند.
اسناد زور ساخته کوچی
اما در مورد زمینهای شخصی که احیانا اگر کوچی از مردم هزاره خریده باشد بازهم معلوم است که در آن زمان در ولایتهای دیگر کسی مجانی زمین را تصاحب نمی شد چگونه در هزارجات سرد سیل و بی حاصل کوچی می آیدزمین می خرد؟ معلوم است که حکومت زمان بر مردم هزاره فشار وارد می کرد و از سوی دیگر لشکر کوچی را هم به مناطق هزاره نشین گسیل می کرد سرانجام مردم هزاره نا چار می شدند به جای اینکه مفت و مجانی زمین شان را از پیش شان می گرفت با بهای اندک زمین خودرا به کوچی واگذار می کرد. یعنی می خواهم بگویم از نظر حقوقی اسناد کوچی به معنای واقعی کلمه نشان ظلم و جنایت آنان و نشان ابزار قرار گرفتن کوچی به دست حکومت برای فشار بر هزاره ها ست.
کرزی باید بداند کوچی کوچی است هیج گاه نمی تواند لشکر خوبی برای او باشند بیش از آنکه درست کنند خراب می کنند و سرانجام میاه نابودی خود کرزی و کوچی می شود