بهترین گزینه فدرالیسم است و آسانترين و پربارترين گزینه تجزیه است
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
عدم حتی کوچکترین قرارداد سياسى اجتماعى، پيرامون هدف و اهداف مشترک (چه رسد به ایجاد طرز فکر برای یک خیال واهی وحدت به اصطلاح "وحدت ملی" )، بحران ها و درگیری های گوناگون، خصومت و نفرت درکل بيشتر میان حاکمان دولت و حتی بین سختترين هسته غالب حکومت و حتى در بين خود اقوام پشتون درهردو کشور ساختگى با پيشينه برنايى از همان ملیت و قبیله انحصار قدرت در دست یک ملیت خاص، عدم استقلال و خودمختاری قوه هاى مقننه و قضاییه، رشوه , خويش خورى و قومپرستى و فساد , عدم کار در دولت، اجرای قانون، عدم اشتغال، بیکاری و فقدان اراده سیاسی از دلایل اصلی اند که چرا بر بحران ها و بر منازعات این کشور غلبه نمى شود و حتى راه هاى بيرون رفت از اين منجنيق، از اين برزخ از سوى دولت به واقعيت انجام نرسيده اند.
دولت به طور عمده مسئول این وضعیت است. دولت وهزينه زياد مبالغ نامتناسب پول را برای نیروهای امنیتی این کشور، برای ارتش، پلیس و سرویس های جاسوسى، که آنها "اطلاعاتی" مى نامد به هدر خرچ مى کند-
پشتون چطور اکثریت هست، که 80 درصد از سرباز ها ى نظامی از مردم غیر پشتون تشکيل شده و 95٪ از مردمان غير پشتون ازطرف تروريستهاى پشتونتبار کشته مى شوند?!?
در گذشته رژیم شاه استدلال مى کرد که پشتون ها از پرداختن مانند پرداخت مالیات و خدمت نظامی و ديگر تعهدات معاف بودند چرا که آنها برای استقلال 1919 جنگيده بودند وحتى بدون کار "تن خواه" (پول جسم) مى گرفتند!!
پشتون ها کى ها هستند؟
چرا پشتون ها را ترجیح می دهند؟
به نظر میرسد که حاکمان پشتون بر گرده مردم غیر پشتون کشور حکومت کند و نه در سر پشتونها.
و امروز پشتون ها دقیقا مانند 50 سال پیش از وظایف معاف هستند و تنها حق و حقوق دارند. پشتون ها هم از سوى جامعه جهانى ترجیح داده می شوند، شاید به این دلیل که پشتون از 12 طایفه گمشده اسرائیل هستند؟!?
که در کوه سليمان آرياورتا پناه آوردند؟
حتی تروریستهاى پشتون هم ترجیح داده می شوند!
به جای که تروریست پشتون مجازات شوند برای عمل تروریستی از اسارت آزاد و با پول و چپن کرزی تشويق مى شوند .
بی کفایتی رژیم حاکم پشتون :
رژيم پوشالى و مزدور بین مهم و غيرمهم تشخیص قايل نیست. به جای پيريزى و تقويت امنیت، شرايط تخريب امنيت توليد مى کند, به تقویت نیروهای امنیتی نمى پردازد, سوء استفاده از ملتها و ملیت های موجود مى کند.
حداقل اقدام کند چند قومی را در جنبه هاى اهداف کوچک مشترک متحد سازد، وظايف رابا شيوه هاى مديرىت نوين وفنآورى دولتدارى نوين ( نه طى کردن باربارمراتب مرحله اى از بالا تا پايان و باز از پايان تابه بالا ) هماهنگ
رژیم غالب عمدتا پشتون ، تفاوت های زبانی، تبارى ، مليتى و مذهبی برای اهداف سیاسی و قدرتسوء استفاده مى کند
برای تقويت زبان پشتون زبان های غیر پشتو را تضعیف مى کند.
رژیم بی کفایت حاکم پشتون فکرمى کند پشتو در تعضيف فارسى ويا پشه اى تقويت مى شودبلکه بر پايه کار گروهى ويا تيمى وباهمى و دموکراتيکى!
در همین حال، غیر پشتون در حکومت و دولت ها در کار نیست؛ انتخابات دستکاری شده و به اثبات رسیده تقلب انتخاباتی در مقیاس صنعتی انجام شده. در واقع، رژیم غیر قانونی است و دولت قانون نیست، .
یکی از ویژگی های بی مورد رژیم , تولید هرچه بیشتر درگیری و بحران است. دولت غالب پشتون باعث درگیری بیشتر در داخل و خارج است. به عنوان مثال، با موضوع مرز و مرزکشى 120 سال پیش، اگر چه افغان یا پشتون در پاکستان خود شان بار بار به عنوان ساکنان و یا شهروندان پاکستان می داند و نه به عنوان شهروندان افغانستان!
ولى دولت پوشالى مى خواهد 20 ميليون شهروندان پاکستان را شهروندان افغانستان کند
رژیم بی کفایت حاکم پشتون کسانى که از6000 سال پيش به عنوان مردمان اصلی بومی (تاجیک، ازبک، مردم فارسی زبان و هزاره .....) در اين کشور زندگی کرده اند , مى خواهد در کشورهاى نو به وجود و جدا شده از فلات باستانى مادر زمين "آريا نم" تعبيد کندو به پاکستانى ها اجازه داده می شود "شهروند" شود؟
اگر رژیم دست نشانده قادر است، پس باید عمل کند، تا پناهندگان از پاکستان و جاهای دیگر به افغانستان بازگشت نمايند.
آنها،پشتونها، حتى به پشتوندارى خود هم صادق نيست:
يک بار از 12 اقوام گمشده اسرائیل آمده است ،يعنى سامى اند و بار ديگر از فرهنگ ايرانى. دانشمندان پشتون آريايى ويا ايرانى بودن خود را با اردشیر بابکان , و پسراش شاه پور گان (دودمان ساسانى ) نسبت دادند که افغان از ابکان و اپگان تغيرآو نموده است.
در زمان فاشیسم هیتلر گفتند: "نژاد ما ایرانی است" ."نژاد ما آريايى است" به همین دلیل است که آنها خود را شهروندان آریانا ناميدند، آریانا, آريانم, آرياويشتا و آرياورتا...مندرج در اويستا و ريگويدا و سانسکريت نام قدیمی هندوایران و توران بود.
نام چندین نهادهاى دولتى شرکت هوايى, سینما، باشگاه، اکادمى، تلویزیون "آریانا" ساختند که همه نامها گردان هاى باستانى ميانه و نو زبانهاى ايرانى بويژه "پارسى هخامنشى" (پارسى قديم), "پارتثى پارتها" (پارسى ميانه يا پهلوى ) و "پارسى درى" (پارسى نوين آغاز با فرمان بهرام گور - ارانشهر بخوان ايرانشهر)
توماس هايد در کتاب به لاتين چاپ اول سال 1700 ، چاپ 2 سال 1776 ميلادى مى نگارد
““Deri, hoc est dicere, Persica. Ideó autem vocata est Deri, quia Behrâm- Ghûr decretum faciebat, ut in Aulâ suâ omnes loquerentur Persica omnidque Decreta Epistolae Persice Scriberentur. A quo tempore factum est ut Linguà Persica vocaretur Deri.
Loquitur nempe de Linguâ quae hodie vocatur Persica, in quâ در Der est Ostium, Porta, &, درگاه Derghah اشک Ashak Limen seu Vestibulum Porta atque Palatium, Aula Regis: hinc دري Deri quod primà fronte videtur Denominativum à Der, revera est Denominativum a Derghah, ut abbreviari solent talia; eoque significatur Aulica, seu Curialis.
Cumque illo tempore multi uterentur veteri Lingua Pehlavi, aquae a Rege Behram Ghur non fuit amata, ipse jussit ut omnes in ejus Aula Regiâ uterentur Linguà Perso-Medciâ [...]
(1) Historia religionis veterum Persarum, eorumque Magorum (Oxford, 1700).”
برگردان به پارسى نو
دری، که فارسی نام دارد است. بهرام گور پس از یک تصمیم يابى فرمان داد که نامه ها و مکاتبات پرسشها و پاسخها در دربار با کليه نهادهاى منطقوى گوناگون با زبان پارسى دربارى گفته ونوشته شود. درآن هنگام زبان فارسی-مادى "دری" نامیده می شد. زبان فارسی دری از "در" به معنی دروازه و یا و درگاه يا حولى (حیاط و یا قلعه یا قصر) به دست آمده است. اینجا دري در نگاه اول به نظر می رسد که از درگاه مشتق شده است که در آن درى مخففى از دربار و درگاه و يا حولى شاهى مى باشد
منبع کتاب:
https://books.google.de/books?...
https://books.google.de/books?...
با چنین شرایطی، حتی نمی تواند یک همکاری موردى صورت گيرد، چه رسد به وحدت ملی!!
وحدت ملى در ستان ما با پيشوند "افغان" ناممکن است
بنابراین, بهترین گزینه فدرالیسم است و آسانترين و پربارترين گزینه تجزیه است