اقوام غیر پشتون: وسیله ای باج گیری سیاسی و نظامی برای پشتونها
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
از زمان بوجود آمدن جغرافیای نحس افغانستان تا حالا اقوام غیر پشتون هیچگاهی ارزشی بالاتر از وسیله ای فشار سیاسی و نظامی یک قبیله و گروه پشتون بر قبیله و گروه دیگر آنها نداشته اند. این گروه انسانهای ساکن کشور که از نظر پشتون های شئونیست صرفا منحیث وسیله ای بازی تاج و تخت برای پشتون ها آفریده شده اند، اما صادقانه و عاجزانه این ستم های سیستماتیک را در طول تاریخ تحمل کرده و هیچگاهی حرف جدی برای گفتن و دفاع از خود شان نداشته اند؛ بجز تکرار " فرمانبردارم سرورم". اگر گاهی هم یکی از رهبران یک قوم غیر پشتون در کنار مردمش صادقانه جان شان را برای تحقق عدالت، آزادی و برابری در مقابل حکومت های توتالیتر پشتونی سپر وقربانی نموده اند، اقوام دیگر نه تنها که در کنار چنین شخصیت ها و حرکت ها نه ایستاده اند بلکه خود به نیروی انحصار گر و مستبد حکومت های شئونست پشتونی پیوسته اند.
در این سالهای پسین و خصوصا این روز ها حکومت فاشیست کابل از یک طرف و براداران تروریست ناراضی شان از طرف دیگر چپ و راست مردم عادی غیر پشتون، خصوصا هزاره ها را قتل عام و چور و چپاول می کنند. هرچند که در این میان پشتون های بیطرف و بعضی قبیله های پشتون نیز قربانی این بازی ویرانگر قبیله ها و رهبران انحصار طلب و خونخوار پشتون می شوند، اما دریغا که همین پشتون های تحت ستم جرأت و انگیزه ای راندن نیروی های تروریستی و فاشیستی قبیله های متخاصم پشتون ها را از خانه و دیار شان ندارند. در طرف دیگر اما روزانه صدها انسان ملکی و نظامی مربوط به اقوام غیر پشتون در گوشه و کنار کشور، در خانه و شفاخانه، در دانشگاه و مکتب و یا در مسیر رفت و برگشت وظیفه شان مثل گوشت قصابی مثله می شوند. هردو طرف دخیل در این خونریزی ها و جنایت ها؛ حکومت فاشیستی و انحصاری کابل و همچنان برادران تروریست ناراضی شان، در تمام این جنایت های سیستماتیک و ضد بشری دست دارند.
هرچند اشخاصی از اقوام غیر پشتون از طرف این گروه های متخاصم، انحصار گر و مستبد بطور سمبولیک جذب دستگاه شئونیست پشتونی می شوند، اما اینها هیچ وقتی صلاحیت اجرایی و وظیفوی در دستگاه های فاشیستی کابل ندارند بجز همدستی برای تخریب و از بین بردن مردم خودشان. بنا بر این، مردم غیر پشتون در قدم اول از چند عنصر بیکاره و خیانت کار شان در دستگاه کابل نباید شکایت و امیدی داشته باشند، چون آنها خود شان بطور مستقیم برای مشروعیت بخشیدن به نظام های استبدادی و فاشیستی پشتون ها استفاده شده و منحیث روپوش برای جنایت های ضد بشری قبیله های متخاصم و خونخوار پشتون ها بکار گرفته می شوند. از طرف دیگر مردم غیر پشتون باید در صدد ایجاد جبهه ای قوی و متحد بر ضد تمام قبیله های متخاصم و انحصار طلب پشتون ها بوده و در این راستا بی درنگ اقدام های عملی برای دفاع خودی و آزادی مناطق شان از دست تروریست های طالب و فاشیست های ارگ کابل نمایند.
چنانچه ما همه شاهد حوادث خونین و ناگوار در گوشه و کنار کشور، بخصوص در کابل هستیم، می بینیم که شباهت های زیادی بین این وقایع و جنایت ها وجود دارند. سوالی که اینجا پیش می آید اینست که چرا چنین جنایت ها سیستماتیک و پیوسته اتفاق می افتد؟ بدون شک غفلت نیروی های امنتی و مسئولین آشکار هست. این غفلت، چنانچه اکثر آگاهان مسایل نیز به این باورند، سر چشمه از باج گیری سیاسی و نظامی چنین فاجعه های انسانی می گیرند. قتل های زنجیره ای و هدفمند، انفجار در مکان های اموزشی، انفجار در شفاخانه ها و مرکز های ورزشی، اخططاف ها و گروگان گیری ها همه و همه به نوعی وسیله ای فشار سیاسی و نظامی جناح های متخاصم پشتون برای بدست گرفتن و بدست آوردن چوکی و مقام تبدیل شده اند، تا این جناح ها بتوانند در پروسه ناکام و پروژه ای صلح "بین قبیله های متخاصم پشتون" سهم بیشتر بدست بیاورند.
در آخرین جنایت هولناک و ضد بشری تروریستان طالب و همدستی برادران فاشیست ارگ نشین شان در مکتب "سیدالشهدا" در غرب کابل حد اقل پنجاه نفر شهید و کم از کم صد نفر دیگر زخمی شدند، که بیشتر شان دانش آموزان هستند. این جنایت ضد بشری و حادثه های خونین قبلی گواه این مدعاست که زندگی انسان غیر پشتون برای تروریست های پشتون و حکومت های پوشالی و فاشیست پشتون هیچ اهمیتی ندارد. اما ما باید متأسفانه این را بپذیریم که چنین جنایت های خونین و ضد بشری تا زمانی بر اقوام غیر پشتون تحمیل خواهند شد که این اقوام از سیطره ای حاکمیت مطلق و تک رو پشتون ها رهایی یابند. ولی آنچه که خیلی مهم و قابل یاد آوری است اینست که، توطئه ها و قتل عام های سازمان یافته ای تروریست ها با تبانی حاکمان دستگاه فاسد حکومت پشتونی چی در گذشته و حال محدود به هزاره ها نبوده و نیست. بلکه این جنایت های سازمان یافته بر ضد تمام اقوام غیر پشتون بصورت سیستماتیک و خطرناک اجرا شده و می شوند.
تاریخ گواه این داعیه است که پشتون ها از هر جناح و گروهی که باشند، آرامش و سعادت هیچ کسی را در افغانستان نمی خواهند بلکه تمام این گروه یک هدف واحد را دنبال می کنند: کنترول و حکومت بی حد و حصر پشتون ها بر تمام اقوام غیر پشتون تحت هر شرایط. اما اقوام غیر پشتون صرفا با درس از گذشته و امروز شان و با دشتن اتحاد قوی شان در مقابل هژمونی پشتونها می توانند بقا یابند و سرنوشت شان را بدست خودشان بگیرند.
مطالب مرتبط
-
حملات توطئه گرانه بر علیه رهبران اقوام غیر پشتون ادامه دارد
-
تذکرۀ تابعیت الکترونیکی با تحمیل ملیت "افغان = پشتون" برای اقوام غیر پشتون یا تدوام نیرنگ های پشتونیزه کردن کشور
-
جعل هویت و توهینِ قوم هزاره در سند رسمی «اطلس اتنوگرافی اقوام ساکن در افغانستان (اقوام غیر پشتون)» اکادمی علوم افغانستان
-
پشتونیزم منحیث دستگاهی برای سرکوب غیر پشتون ها و زنگ خطر برای تمام اقوام غیر پشتون