رد پای فرعون | نقش ایران در ترور احمد شاه مسعود
سرگفتار نویسنده/ بازی های گلادیاتوری ایران وپاکستان وروس وهرخارجی دیگر را باید برسرزمین های خود شان انتقال داد. این جغرافیای محکوم وپیچیده اکنون همه را به محکومیت کشانده و دردام های خود شان گرفتار کرده است. من باورمندم که افغانستان غریب، بیچاره، جنگ زده وهرنام دیگری که بالایش می گذارند، به برکت مشیت خداوند، مرکزتحولات عالم خواهد بود. پس ازین، همه جا ازهمین جا یا به ورطۀ ویرانی می غلتند و یا این که نقشۀ تقدیر شان درهمین جا طراحی می شود.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
سرگفتار نویسنده:
همین حالا که پیشگفتار کتاب حاضر را می نویسم، بغضی تاریخی درگلویم بالا آمده است. به این می اندیشم که هیچ کسی نه از جنس کافر یا مسلمان یا مسلمان نماهای کافر اندورن نخواسته یا نتوانسته روح ما افغان ها را به مثابۀ مخلوق خداوند بشناسد. شاید درین حکمتی است که پامال گران عدالت وکرامت انسانی، هیچ گاه از دام وخطر افغانستان نیز درامان باقی نمی مانند. گاه دراعماق حکمتی فرومی روم که ذهنم توان نقب زدن بیشتردرژرفای آن را ندارد و لاجرم از روح خودم یاری می جویم؛ روحی که ذره ای از روح کل افغانستان است. از خود می پرسم:
ما برای بقا وماندگاری و داشتن ابتدایی ترین حق زندگی بهتر چقدر باید برای رفاه دیگران تاوان بدهیم؟ گاه از درگاه خدا می پرسم:
آیا دورۀ مصیبت های ما رو به پایان خواهد بود؟
این کتاب را به حرمت حکمت های معنوی این مرزبوم با آدم هایش به پیشگاه شما هدیه می کنم. خطه ای که هویت و وجدانش را مورد ضربه قرار می دهند تا ساکت باقی بماند. اما آیا هویت ووجدان یک ملت درگورستان خموشی گم می شود؟ دنیا پسندان روح باخته شاید درین باره چندان فکر نکنند؛ مگر نتیجۀ بازی با روح افغانستان همیشه یک چیز بوده است: شکست فراعنه تحت هراسم ورسمی که به این جا پا می نهند و پیشانی شان را به سنگ ذلت می کوبند و جا خالی می کنند.
این کتاب شاید اولین بار است که با این طرح وفضا ارائه می شود. امیددارم که نسل امروز افغانستان ازانبوهۀ رنج های پدران ومادران شان چیزهای جاودانه ای اندوخته اند تا پیام این کتاب را به قدرتی عملی مبدل کنند. این تلاش من درواقع سفری برای نرسیدن به مرزی مشخص است. من رؤیا های خود را برای ایجاد قدرتی پس انداز کرده ام که مرزهای عظمت وبیداری را پشت سر بگذاریم. رؤیا هایم را برای شما و مردم این سرزمین اسرار ومعنا های دست ناخورده، این طور تعبیر می کنم که نگذارید به دست خود ما، سقف خانۀ مشترک ما به روی خود مان بریزد. درضمن پیامی دارم برای گمشده گانی که برای دیگران فکر می کنند وانرژی های شان را به زیان این خانه مشترک و به سود دشمنان خود وهویت شان به کار می گیرند. می خواهم برای آنانی که برای دیگران برضدکشورشان کار می کنند، دعا کنم که این کتاب، وجدان حتی به خواب رفتۀ تان را به نفع مادران، پدران، خواهران وانسان های افغانستان بیدار کند.
مردن یا زنده ماندن؛ این سوالی است که هماره من وشما با آن روبه رو بوده ایم. حالا ما زنده ایم، برنده ایم؛ می خواهیم شاهد بازندگی آنانی باشیم که با مشیت خدا وروح انسان افغانستان بازی کرده اند.
بازی های گلادیاتوری ایران وپاکستان وروس وهرخارجی دیگر را باید برسرزمین های خود شان انتقال داد. این جغرافیای محکوم وپیچیده اکنون همه را به محکومیت کشانده و دردام های خود شان گرفتار کرده است. من باورمندم که افغانستان غریب، بیچاره، جنگ زده وهرنام دیگری که بالایش می گذارند، به برکت مشیت خداوند، مرکزتحولات عالم خواهد بود. پس ازین، همه جا ازهمین جا یا به ورطۀ ویرانی می غلتند و یا این که نقشۀ تقدیر شان درهمین جا طراحی می شود.
امیددارم که این کتاب سطح درک، تحلیل ونگرش اقشار تحصیل کرده وصاحبان این سرزمین را درمسیردرک ودریافت های تازه ای هدایت کند تا دید تاریخی واجتماعی ما از کلی نگری ها و سنجش های عامیانه درمورد خود مان ودیگران به نفع آیندۀ نسل های ما متحول شود.
رزاق مأمون
کابل- مکروریان دوم
ماه اسد سال 1389 خورشیدی
این کتاب بخش به بخش در کابل پرس? منتشر می شود.
رد پای فرعون
نقش ایران در ترور احمد شاه مسعود/ سرگفتار نویسنده
بخش اول: مهمان سرکش
بخش دوم: جلسه القاعده درقندهار
پيامها
26 آگوست 2010, 06:12, توسط باآمد تغییرنام اوغانستان به خراسان
سرشماری در بخشی ازمناطق چون ننگرهار، کامه، لغمان، کنر، ساک، کمری و شیوه کی آغازگردید.
فورم های خانه پری شده دو کاپی داشت که اصل آن به ریاست طرح و تحلیل احصائیه مرکزی و یک کاپی آن به وزارت پلان برای توحید ارقام سپرده می شد.
با دشورای درچند هفته توانستیم آمار جمع آوری شده را با معیارهای احصاییوی توحید کنیم. با شگفتی به آمار دقیقی دست یافتیم که پشتونها در مناطقی که ادعای اکثریت دارند از ٣۵ درصد بیشتر نیستند. شماری از بین اینها هم می گفتند، ما پشتون هستیم، اما زبان ما فارسی است. بنابران درکامه، لغمان، ننگرهار، حسین خیل کمری و شیوکی ٧۵ در درصد مردم به زبان فارسی سخن می گفتند.
بدینگونه با نیمه ی سرشماری نفوس به جعل و سفسطه « تیوری اکثریت » پی بردیم که سالها با افسانه ی اکثریت مردم را شستشوی مغزی کرده و فریفته بودند.
ساعت پنج عصر در دفتر وزیر احصاییه مجلس بود که در آن مجلس علی احمد خرم، وزیرپلان و مشاور روسی (استرلسوف) با ترجمانش ( فرهاد علی اکبر اوف)، مشاورین هندی وسردار عبدالله رئیس طرح وتحلیل حضور داشتند. چون آمار در دفترما توحید می شد، باید آقای وحدت از چگونگی توحید آمار برای مجلس گزارش می داد. وی همه با دانش و بینش ژرف آدم ترسویی بود و یارای بیان حقایق را در حضور وزیر نداشت. بنابران ازمن خواست تا همرای وی در این مجلس حضور یابم و اگرآقای حکیمی اجازه بدهد، چگونگی آمار را من گزارش بدهم.
پرونده ها را زیر بغل زدیم و داخل مجلس شدیم، آقای وحدت گفت: چون ثریا آمار را با وسواس ویژه ی خود توحید کرده است، خواستم تا وی پیرامون آن گزارش بدهد.
عبدالکریم حکیمی که پدرش از لغمان و مادرش از قندهار وخودش یکی از پشتونیست های دوآتشه بود، نخست مرا برای خرم و مشاوران خارجی بعنوان یک زن یونیک و با استعداد معرفی کرد و گفت: این خانم جوان تازه از دانشکده ی اقتصاد فارغ شده است، من دقت و پشتکار وی را می ستایم. برای همین به وی اجازه می دهم تا از چگونگی آمار گزارش بدهد.
من آرام آرام آمار نفوس را گزارش می دادم، تا بدآنجا رسیدم که پشتونها در این مناطق اکثریت نیستند و مردم آنجا بیشتر به زبان پارسی سخن می گویند
http://www.afghanistan.fi/kanu...
http://www.youtube.com/watch?v...
21 دسامبر 2011, 07:41, توسط اا
برادر عزیز من هم همچو تو هزاره هستم و علاقه دارم مطالب صفحه شمارا بخوانم. ولی قدری تحت فشار معلوم میشوید که از هزاره بودنم خجل هستم و از مردم غیر هزاره که این مطالب بی مورد و طفلانه را میخواند میشرمم.
امید باعث رنج تان نشه.
تشکر
26 آگوست 2010, 06:55, توسط باآمد تغییرنام اوغانستان به خراسان
http://www.youtube.com/watch?v...
عبدالرحمن خان 12000 خانوار درانی و 4000 خانوار غلجايی را به ارزگان کوچ داد و زمين هايی را که قبلا ملک هزاره ها بود به آنها بخشيد. بطوريکه در منطقه اروزگان که تا آنوقت قلب هزاره جات بود و مرکز آن محسوب ميشد ، فقط يک اقليت هزاره محروم از ملک و زمين باقی ماند و بس"4.
"ملک ارزگان و قلندر و بوباش و میانشین و پشئه و شیرداغ و زاولی سلطان احمد و حجرستان و تمزان و گیزاب را تا متصل جرغی و مالستان و هزاره دای زنگی و تمام چنانچه بیاید به مهاجرین و ناقل افغان داد، فقط"5 .
"از آن سوی ایشک آقاسی دوست محمد خان، خادم شهزاده آزاده سردارحبیب الله خان وارد «گیزاب» شده برطبق حاکم دست خطی حضرت والا دادن ملک «چوره» را به اولادهء دارونکه کرده، چون زمستان بود، هفده در بند قلعه را از هزاره پرداخته، مردم «اچک زایی» و «بارکزایی»[را] داده، در بهار مردم هزاره را چنانچه بیاید از ملک بیرون کشید"6 .
"در این زمان عبدالرحمان با قبایل محمد زای و احمدزای به توافق رسید که علیه هزاره ها بجنگند:«سرهای شان از من و اموال و اطفال شان از شما». سپس جنگ بزرگی بین هزاره ها و پشتون ها (افغان ها) شروع شد، که در نهایت پشتونها پیروز شدند و بهسود، دایزنگی، دایکندی، شهرستان و دیگر جاها را به تصرف خود درآوردند؛ کلیهء هزاره های این مناطق یا کشته شدند و یا سرزمین خود را ترک کردند"7.
http://www.afghanistan.fi/kanu...
26 آگوست 2010, 10:17, توسط باآمد تغییرنام اوغانستان به خراسان
خواهر های عزیز متأسفانه نمیتوانم مامردم غیر اوغان شمارا از شر اين جاهل و جابر ِ اوغان نجات دهیم
http://www.youtube.com/user/Za...