ایران و حزب وحدت اسلامی
رد پای فرعون | رابطۀ ایران در ترور احمدشاه مسعود | بخش بیستم
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
اطلاعات تحلیل شدۀ شبکۀ دی ایکس
به دنبال بیش از سه سال نبرد های ویرانگر میان "تنظیم" های مجاهدین ازسال 1371 تا اواخر 1374 که ایران درآن سهم عمده داشت، بازی استخباراتی درمسیردیگری پیش می رفت. مقارن ظهور عملی طالبان درمیدان بازی افغانستان که ازسوی انگلیس وپاکستان مدیریت می شدند، ایران درجستجوی تعیین جایگاه منافع خود درآینده بود. "اطلاعات وسپاه پاسداران" درهم آهنگی با "وزارت خارجۀ جمهوری اسلامی ایران" دو پروژه را دردواستقامت به راه انداختند تا جنگ وسبوتاژ دردو بخش ادامه یابد.
آقایان استاد محمد اکبری ومصطفی کاظمی که ازحمایت "اطلاعات وسپاه" بهره مند بودند به سوی حکومت آقای ربانی لغزانیده شدند و بخش وزارت خارجۀ ایران درتبانی با پاکستان وازبکستان، درپایه ریزی ائتلاف موسوم به "شورای هم آهنگی" با عضویت حزب وحدت اسلامی، حزب اسلامی گلبدین حکمتیار، جنبیش ملی جنرال دوستم وجبهه نجات ملی به رهبری پروفیسورصبغت الله مجددی مشارکت مستقیم داشت. هدف این پروژه سرنگونی حکومت پروفیسور ربانی وانهدام توان نظامی احمد شاه مسعود بود.
درمرحلۀ بعدی، ایران بعد ازکسب اطلاع ازشروع کارزار "تحریک" قدرتمندی به نام "طالبان" بدون تأخیروارد میدان شد وبه منظورتسجیل سهم جمهوری اسلامی درحکومت پس از حاکمیت پروفیسورربانی، با پاکستان وانگلیس از درمعامله پیش آمد. گام حسن نیت ایران درین معامله، دادن استاد شهید عبدالعلی مزاری نخستین رهبرحزب وحدت اسلامی به عنوان تحفۀ سیاسی به انگلیس وپاکستان بود که همزمان با مسلط شدن طالبان برسریرحاکمیت کابل، صفحۀ زندگی اش برای همیشه بسته می شد.
قبل از ماه حوت سال 1374 ادارۀ جاسوسی دی ایکس تحت نظارت احمد شاه مسعود چنین خبرداد:
هیأت گروه طالبان درقندهار با هیأت های ایرانی درمذاکره نشسته اند. تا کنون میان نماینده های "وزارت اطلاعات" تحت پوشش مأموران وزارت خارجه سه بار با افراد بلند پایۀ طالبان ملاقات انجام شده است. سفیرایران دراسلام آباد درتماس با مولوی جلیل فرد مهم وابسته به آی، اس، ای دیدارهایی انجام داده اند و حتی یک گروه از افراد وابسته به جناح کمونیست "خلق" که درترکیب طالبان عضویت دارند، به تهران سفر کرده اند. به نظرمی رسد که مضمون اصلی مذاکرات در مورد تصمیم گیری پیرامون سرنوشت استاد مزاری رهبرحزب وحدت اسلامی، دور می زند. گزارش های داده شده از تهران نیز حکایت ازآن دارد که ایرانی ها درحکومت آیندۀ طالبان خواستار رسمیت دادن سهم مؤثر ومشخص آن کشور درافغانستان اند.
احمد شاه مسعود بعد ازبررسی یافته های استخباراتی شبکۀ دی ایکس، دروهلۀ نخست، زیگنال هشدارخطر به جان استاد مزاری را از مجاری خاص ارسال کرد؛ اما درکمال شگفتی، زیگنال خطر از سوی حزب وحدت اسلامی برگشت خورد! برداشت غالب چنین بود که حزب وحدت از سوی استخبارات ایران به طوراغفال شده ای قانع ساخته شده است که دادن دست اتحاد با طالبان، منافع وجایگاه آنان درحکومت را تضمین می کند. مسعود با اشاره به رابطۀ کج دارومریزاستاد مزاری با هیأت های استخباراتی ایرانی به این نتیجه رسیده بود که استاد مزاری از لحاظ احرازموقعیت ثابت برای تصمیم گیری، با شک وتردید های عمیقی روبه رو شده است.
یکی ازمسئولان آن زمان شبکۀ ویژۀ اطلاعاتی مسعود که درمأموریت های "تفاهم" و"میانجیگیری" میان حکومت وحزب وحدت با استاد مزاری دیدارهایی داشته، می گوید که مسعود از چندین دور دیدار های پرتشنج استاد مزاری با اطلاعاتچی های ایران مطلع بود. ازجمله می توان به دیدار استاد مزاری با آقای مرتضوی به تاریخ 23 سنبله سال 1373 اشاره کرد. یکی یک" عضوهیأت میانجی" میان دولت وحزب وحدت"، صحنه را این طورتعریف می کند:
به تاریخ 23 سنبله ( روزکودتای سپاه ووزارت خارجه ایران) که به هدف دوپارچه کردن حزب وحدت اسلامی سابق تحت رهبری آقای مزاری عملی شد، آقای طاهرتوفان نمایندۀ استاد محمداکبری، سیدعلی مزاری رئیس دفترآقای مزاری، آقای مرتضوی جاسوس ایرانی ومن (عضوویژۀ اطلاعاتی شخص مسعود درکسوت نمایندۀ حزب اسلامی گلبدین حکمتیار÷) درمقرحزب وحدت حضور داشتیم. آقای مرتضوی عکس بزرگ آیت الله خمینی را همراه با یک علم کوچک با خود آورده بود و روی میز کوچکی گذاشته بود. استاد مزاری روی یک بالشت تکیه داده و هیچ سخن نمی گفت. آقای مرتضوی به نشانۀ شروع مذاکره برای میانجیگری به عکس خمینی وعلم کوچک اشاره کرد و گفت:
به برکت همین امام برحق که برای اعتلای شیعیان ...
هنوز کلامش تمام نشده بود که آقای مزاری ناگهان بلند شد و یک دست، عکس وعلم را با شدت از روی میز به گوشۀ اتاق پرتاب کرد و گفت:
این حرف ها را برای خودتان نگهدارید. شما خود درعقب این بربادی قراردارید. شما مسبب هردو جانب فاجعه هستید!
آقای مرتضوی با حالتی برافروخته ازجایش برخاست ومجلس را ترک کرد. خروج مرتضوی ازجلسه درواقع نخستین اتمام حجت علیه آقای مزاری وسرنوشت حزب وحدت اسلامی بود. ازنظرجاسوسان ایرانی، بحران باید دردو سوی حزب وحدت زنده نگهداشته می شد وهردوسو، از سوی ایران به نفع سیاست های آن کشورباید کنترول می شد. همان طوری که پاکستان با روی صحنه آوردن طالبان، سیستم رهبری قومی درمناطق جنوب وشرق افغانستان را محود کرد، ایران هم با انحلال ساختار های قومی وملی تلاش هایش را به هدف جایگزینی سیستم آخوندی ولایت فقیه درجامعۀ شیعۀ افغانستان ادامه داده است.
قبل از تسخیر کابل به وسیلۀ طالبان، سرکشی آقای مزاری دربرابر ایرانی ها، کم کم نتایج خویش را درتماس های پس پرده میان ایران وطالبان آشکارمی کرد. چنان که قبلاً اشاره رفت، معاملۀ ایران وطالبان برسرحذف فزیکی آقای مزاری قبل ازماه حوت 1374 رد یابی شده بود.
تشدید حملۀ طالبان برای اشغال کابل و نمایش اتحاد آقای مزاری با طالبان، برکلیه گزارش های شبکۀ دی ایکس مهرتائید گذاشت. مسعود با بهره گیری ازین وضع، یورش شش روزه زمینی وهوایی گسترده ای را برمواضع حزب وحدت اسلامی به راه انداخت وسازمان نظامی حزب وحدت درغرب کابل متلاشی گردید و آقای مزاری طبق برنامه قبلی ازسوی ایرانی ها به طالبان تحفه داده شد.
گزارش دوم شبکۀ دی ایکس
سال 1998
مکان: بزنس سنترایران- جادۀ لینن- شهرعشق آباد ترکمنستان
جلسه خصوصی با حضورالیاس وزیرنفت سابق ترکمنستان، نمایندۀ شرکت لوله سازی نفت اکال نوران ایران و کمپنی نفت بابه جان ایران وتاجرافغان (وابسته به شبکۀ دی ایکس احمدشاه مسعود.) مأموردی ایکس می گوید:
بحث اصلی جلسه دربارۀ دادوستد های تجاری نفتی درمرز ها بود. مثلاً این موضوع مطرح شدکه ایرانی ها نفت عراق را به طورقاچاقی می خریدند وبالای طالبان به فروش می رسانیدند. درجریان صحبت ناگهان وزیرنفت ترکمنستان به سوی نمایندۀ شرکت اکال نوران دور خورد وسوال کرد:
شما تا چه زمانی جنگ درافغانستان را ادامه می دهید تا ترکمنستان بازارهای مفید نفتی وگازی را از دست بدهد؟ یک بار با ربانی متحد شدید و سپس کمرمخالفان حکومت ربانی را محکم کردید. البته ترکمنستان می داند که هدف شما چیست. شما جنگ را درافغانستان ادامه می دهید تا پروژه های احداث لوله گاز ازایران به سوی شبه قاره و دیگر مناطق به پایۀ اکمال برسد.
الیاس افزود: آقای نیازوف براهمیت اقتصادی افغانستان برای ترکمنستان علاقه خاص دارد.
جاسوس دی ایکس درگزارش خود دربارۀ توضیحات نمایندۀ تجاری ایران چیزی درج نکرده است.
درحالی که جنگ استخباراتی درچندین نوبت دستخوش نوسان شده بود، جاسوسان دی ایکس مستقر درتهران مشتاق نزدیکی باآقای حسینی نمایندۀ اطلاعات ایران و شنیدن تحلیل های وی بودند. هدف اصلی، شفاف ترکردن قضیۀ معاملۀ استادمزاری با طالبان بود. مسعود قصد داشت ازین برگ برنده درمصاف های آینده علیه ایران استفاده کند. تا آن زمان، ایرانی ها تعداد قابل توجهی از افراد جنبش مقاومت را درایران به خود متمایل ساخته بودند. ورود افراد بیشتر به محفل ایران گرایی به امری عادی وپذیرفته شده مبدل می شد. جاسوسان دی ایکس با استفاده از همین روال معمول پس ازمدتی موفق شدند تا پلان معاملۀ استاد مزاری با طالبان را یک باردیگراز زبان مسئولان اطلاعاتی ایرانی تثبیت کنند.
یک مأمول درسال 2001 درهوتل تهران بزرگ با حضورآقای حسینی مسئول ادارۀ ضد جاسوسی وزارت اطلاعات حاصل آمد. این دیداردربرج سرطان 1380خورشیدی درهوتل تهران بزرگ انجام شد. آقای حسینی ترک نژاد نمایندۀ آقای نوری معاون وزارت اطلاعات دردولت آقای سیدمحمدخاتمی بود. درآن روز، وی به سواری ماشین( موتر) بنز مدل 1988 به رنگ یشمی به هوتل آمده بود.ایشان درستاد مشترک درامور افغانستان کارمی کرد. درچای خانۀ هوتل تهران بزرگ، آقای وحدتی قنسول ایران درپشاورنیز حضور داشت. سخنان آقای حسینی دررابطه به معامله دربارۀ جان استاد مزاری با لحنی اطلاعاتی وصدور پیام مخفی آغاز شد. گویا ایشان با وجود آن که روی آوری افغان های مقیم قنسولگری مشهد ودیگرساکنان خانه های کرایه شدۀ از سوی سپاه به افراد مقاومت را امری عادی تلقی می کرد، " دوست افغانی" حاضردرچای خانۀ هوتل تهران بزرگ را از هواداران طالبان فرض کرده بود؛ اما " دوست افغانی" وابسته به شبکۀ دی ایکس بود. درمجلس آقای حسینی ازرهبری طالبان گلایه کرد که آنان به توافقات قبلی درقندهار پشت کردند وعلی رغم آن که آقای مزاری دراختیار آنان قرارگرفت، به وعده های خویش عمل نکردند سهم شیعیان درحکومت طالبان که منافع جمهوری اسلامی ایران را تأمین کند، تقریباً درحد هیچ است. وی افزود: ما درین کار پاکستان را مسئول می دانیم.
"دوست افغانی" محتاطانه سوال می کند:
شما چرا دست به این بازی زدید؟
آقای حسینی جواب می دهد: سوال تان زیرکانه است!
چرا پاکستان وطالبان به تعهدات خویش با ایران درمورد دادن امتیاز برای عمال ایرانی( نه شیعیان) درحکومت خویش پا گذاشتند؟ مسئولان دی ایکس جواب می دهند که آنان از شروع ماجرا، به دستورمسعود، تمامی اطلاعات درمورد معامله برسرجان استاد مزاری ازسوی اداره های اطلاعاتی ایران را به منابع انگلیس، امریکا و جامعۀ جهانی افشا کرده بودند.
رد پای فرعون
نقش ایران در ترور احمد شاه مسعود/ سرگفتار نویسنده
بخش اول: مهمان سرکش
بخش دوم: جلسه القاعده درقندهار
بخش پنجم: نگاهی بر چلیپای شمشیر ها
بخش هشتم: گژدم عربی، سحاری امریکایی
بخش یازدهم: پیشمرگان عرب در پنجشیر- تخار
بخش پانزدهم: مرحله دوم تحقیقات
بخش شانزدهم: ایران و احمد شاه مسعود
بخش هفدهم: طرح تجزیه افغانستان از سوی ایران
بخش هجدهم: کابل؛ دیدار با ملا عبدالصمد خاکسار
پيامها
22 فبروری 2011, 12:43, توسط Roshan
جالب اینست که بعد از برملا شدن رسوایی جنسی رازق مامون با نطاق سابق تلویزیون طلوع وتیزاب پاشی شوهرش به روی این کثیف مکار که رازق مامون انرا کار ایران خواند و افکار عامه را به گمراهی کشانید ما فکر میکردیم که اگر مامون غیرت داشته باشد دیگر چهره کثیف خود را نشان ندهد ولی معلوم میشود که این شخص به اخرین حد پستی رسیده است وگویا میخواهد نشان بدهد که کتابش که زاده افکار مالیخولیایی وی است واقعیت دارد واین ایران بوده که بالای وی بخاطر شهکار رد پای فرعون بر وی تیزاب پاشی کرده است. حکومت اخندی ایران اگر قصد ترور مامون را داشته باشد توسط برادرش وی را به قتل میرساند وضرورت ندارد که مانند مامون ماجرا جویی کند وکسی را به این کار بگمارد که درقدم اول بنابر روابط نامشروع خانمش با این فرد مورد شک قرار بگیرد.
رازق مامون اگر شخصیت میداشت در زیر دهل نجیب الله کابلی که یک لچک تمام عیار ویک لواط کار مفعول است نمیرقصید.
اقای میر هزار لطفا کامنت مرا سانسور نکن تا باشد یک چنین افراد کثیف که اذهان عامه را منحرف میسازند رسوا شوند. من خودم کسی بودم که مسله تیزاب پاشی به روی این کثیف را شدیدا تقبیع کرده بودم ولی بعد از درک حقایق از این منفور سخت متنفر هستم که حتی پاس نمک خواجه رفیع وپدرش را نگهه نکرد وبا خانمش روابط نامشروع جنسی را برقرار کرد.
مرگ به هر نمک حرامی که است ولو از هر قوم وقبیله که باشد
22 فبروری 2011, 15:43, توسط پرویز "بهمن"
آقای روشن!
به نظرمن شما درهردوحالت که ذکر کرده اید خودتان مقصراستید هم بار اول که تیزاب پاشی را به صورت مامون محکوم کرده اید هم حالا که قبل از وقت به دشنام وتوهین وی می پردازید. ازقدیم ها گفته اند نه به آن بی نمکی ونه به ین شوری شور! هیچ کسی شما را به زور وجبر وادار نساخته که ازکسی پشتیبانی کنید وبعد یکصدوهشتاد درجه از آن برگشت نمائید. موضوع تیزاب پاشی به سر وصورت مامون تاکنون درهالهء ازابهام قرار دارد هیچ کسی تاکنون ازین رشته کارهای مرموزیکه درحق وی انجام شده بدرستی سربدر نیاورده ویقینی حکم کرده نمی تواند. بگذارید که حوادث خودش سیر طبیعی آن طی کند تا آنچه در دیگ باشد درکاسه نیز بریزد. نشود که باز روزی برسد که ازین سخنان تان هم اظهارپشمیانی کنید. توصیه من بشما این است که اندکی خون سردی تان را حفظ کنید وبیجا وبدون سند معتبر بالای افراد تاخت وتازنکنید منتظرباشید که تااصل قضیه روشن شود
23 فبروری 2011, 06:14, توسط Roshan
بهمن خان, هرکسی میتواند در اوایل زیر تاثیر عواطف خود قرار بگیردوچیزی بگوید.من مسله تیزاب پاشی به روی مامون میمون صفت را هنوزهم تقبیع میکنم ومیگویم که هی کاش در این دولت فاسد سیستم عدلی وقضایی درست وحسابی وجود میداشت تا رفیع مجبور نمیشد که دست به این کار میزد.
ولی کار رازق مامون بسیار خبیثانه است. مامون بخوبی رفیع را شناخته بود وحتی گفته میشود که قبل از تیزاب پاشی چند کلمه میان ایشان رد وبدل هم شده است ولی مامون این مکار میمون صفت خواست که اذهان عامه را منحرف بسازد (که چنین هم کرد ومن هم تحت تاثیر قرار گرفتم زیرا از رژیم اخندی ایران سخت تنفر دارم ولی بعدا معلوم شد که این مسله شخصی است ومامون این را به ثبوت رسانید که شخصی است که اگر در ماتحتش هم درخت سبزکند در سایه اش مینیشیند.
رابطه غیر مشروع مامون با خانم موسوی در تلویزون طلوع کاملا اشکارا بود ومامون کار را بجای رسانیده بود که موسوی را خواهر خوانده برای زن خود معرفی کرده بود. این یک مسله کاملا واضع است وفکر نکنم که اخندهای ایران انقدر احمق باشند تا برای کشتن ویا جزا دادن مامون کسی را استخدام کنند که در قدم اول مورد شک قرار میگرفت.
اخندها میتوانستند با دادن 500 دالر امریکایی ستارقاق ویا انور لچک ویا صبور پترول ویا جان اغای چرسی ویا قیوم دینگ را که لچک های نامی کابل هستند را استخدام کند تا چنان جزای به مامون بدهند که تازنده باشد بطرف ناموس کسی چپ نگهه نکند.
22 جولای 2012, 06:34, توسط مبارز
آقای روشن!
نکنه که مزدور یا جاسوس رژیم خونخوار ایران باشی!
22 فبروری 2011, 13:10, توسط timur
آقای میر هزار ایا شجاعت این را ندارید تا نظرات همه را نشر کنید،چرا نظر مرا حذف کردی از کی پول گرفتی برای اینکار؟اگر اینطور نیست لطفاً نظر مرا دوباره نشر کن.
22 فبروری 2011, 17:45, توسط محمد عمر طالب
سلام علیکم و رحمته الله و برکاته هو , و به اصحاب الجمعین و تبارک الله و بسم تعالی و خیر الراقین :
در قضیه شماره یک کابل پرس? راجع به تجاوز جنسی طبعه کشور امارت اسلامی افغانستان محمد رزاق مامون باید فتوای داده شود که در حالیکه جرم ثابت شده باشد ویا خیر : این شخص را تا نیم بدن در زمین گورانیده گردد و با سنگ های که بزرگی ان برابر به کچالو های لوگر باشد انقدر مدارای اسلامی گردد که جان از بدنش به ایزد متعال باز گردد . و اما بعد بر لاش او نماز جنازه خوانده نشود و لاش او را در مسجد عقب قبر امیری امارات اسلامی افغانستان محمد امیر عبدالرحمن خان برای سه روز قرار داده شده و از مشترکین در ساخت و باخت قضیه شهوانی با خبر چی سخن پراگنی کاپل زوجهء شخصی که بروی این شخص تیزابءسلطانی پاشیده است موضوع را بین کشور های ایران و علاقه مندانی مانند کرزی و سی ای ای و ای اس ای به طور انتظار برای متعلقین نگه داشته شود . تا لاش را تصاحب نمایند , . باقی اجراات بعد از مصاحبه انکر و منکر در اولین لحظات قبر و بعد از ان در عرش معالی در روز اخرت در 21/12/2012 اجرا خواهد شد تا ان روز و ماه و سال لاش ایشان را نظر به تجاربی که من دارم در طبقه اسفل و السافلین دوزخ امانتاء قرار خواند داد . فی امان الله .
23 فبروری 2011, 01:09, توسط حسين زاهدی
نجیب کابلی شخص که تلویزیون "امروز " را گردانندگی میکند و عضو سابق مجلس نمایندگان در پارلمان افغانستان نیز بوده است٬ نجیب کابلی به دلیل مخالفت های آشکار وی با دولت ایران مشهور و سر زبانهاست و توانسته است با همین مخالفت ها در قلب تعداد کسانی که از دولت ایران دل خوشی ندارند جا خوش کند و از همین شیوه به خوبی توانسته است که به نام و نوای دست یازد.
بیش از دو هفته یعنی پس از نشر گزارش کنفرانس خبری٬ لطف الله مشعل سخنگوی ریاست امنیت ملی که در ۲۶جنوری سال جاری در حضور خبرنگاران اعلام کرد که تحقیقات ریاست امنیت ملی افغانستان نشان میدهد که انگیزه ی اسید پاشی به نویسنده و روزنامه نگار شهیر کشور (رزاق مامون ) خصومت شخصی بوده و انگیزه ی سیاسی و دست داشتن کشور های خارجی را مردود دانست ٬آقای مشعل افزوده بود که چون انگیزه ی اسید پاشی مسئله شخصی بوده بنابرین امنیت ملی با تکمیل گزارش و نتیجه تحقیقات از متهم (رفیع) به ثارنوالی مرجوع میشود .
رفیع متهم به اسید پاشی همراه با نتایج تحقیقات یاد شده و تکمیل پرونده به ثارنوالی سپرده میشود و پدر و مادر متهم اجازه ملاقات مییابند و شادمانی شان را ابراز میکنند که حداقل با تلاش های که صورت گرفته بود اصل قضیه و انگیزه این حمله به رزاق مامون از سوی امنیت ملی مورد تایید قرار گرفته است٬ این شادمانی پس از سه روز به یاس و نا امیدی مبدل میشود و رفیع دوباره به امنیت ملی باز گردانده میشود. و حالا بیشتر از دو هفته است که رفیع ممنوع ملاقات شده و پدر رفیع نتوانسته است در طول این دو هفته رفیع را ملاقات کند.
ویبلاگ کنکاش که از بدو حادثه تیزاب پاشی پیگر این قضیه بود٬ حلقه ی را به وجود آورد که در تلاش و با همکاری یکدیگر بتوانند حداقل حقایق مربوط به این پرونده را باز گو کنند یاران این حلقه از روزنامه نگاران٬ کارمندان رادیو و تلویزیون های داخلی و کار بران انترنیتی شکل گرفته است .
با تلاش این حلقه حقیقت جو و همکاری یکی از کارمندان امنیت ملی افغانستان که نخواست نامش فاش شود از بازگرداندن پرونده تیزاب پاشی و و ممنوع ملاقات شدن رفیع (متهم به تیزاب پاشی) در امنیت ملی مسئله را به شرح ذیل باز گو میکنند.
کارمند امنیت ملی میگوید :که بعد از مختوم اعلام شدن پرونده رفیع و اعلام انگیزه شخصی در بوجود آمدن این حادثه حلقات که به نجیب کابلی و رزاق مامون نزدیک هستند در تلاش شدند تا رفیع و پرونده اش به امنیت ملی برگردانده شود که در نهایت موفق شدند و این پرونده به امنیت ملی بر گردانده شد.
کارمند امنیت ملی می افزاید: که تلاش کرده بود تا حداقل ملاقات حضوری خواجه محمد عالم پدر رفیع را با رفیع که بیشتر از دو هفته است در امنیت ملی محبوس است برقرار کند اما حلقات نزدیک به نجیب کابلی و رزاق مامون مانع چنین ملاقات شده است.
همچنان کارمند امنیت ملی میگوید: که رفیع تحت شکنجه ی روحی شدید قرار دارد و حلقات یاد شده تلاش دارند تا رفیع را وادار سازند آنگونه که انها میخواهند اقرار دهد و در تلاش هستند تا با سناریوی جدید این پرونده به ثارنوالی فرستاده شود.
کارمند امنیت ملی از سرقت اسناد که صحت گفته های متهم مبنی بر انگیزه حمله به رزاق مامون را شخصی و ناموسی نشان میداد را نیز خبر میدهد و میگوید که همان اسناد باعث شد تا ریاست امنیت ملی حمله به رزاق مامون را با انگیزه ی خصومت شخصی مختومه اعلام نماید.
برای شنیدن مصاحبه با پدر رفیع اینجا را کلیک کنید.
پدر و مادر رفیع از تمام هموطنان مخصوصا ٬ رسانه ها و جامعه ی روشنفکری عاجزانه میخواهند که نگذارند عدالت پایمال شود٬ نگذارند حقیقت را نجیب کابلی و مافیایی شومش پرده ظلم را بر آن بگستراند. نگذارند ظلم و تعدی همیشه دست بالای داشته باشند٬ نگذراند مظلوم همیشه مظلوم بماند ٬ نگذراند قدیسان فرهنگی بنیه خانواده هارا به عناوین مختلف از هم بپاشانند ٬ نگذارند ابرو و عزت جامعه مدنی را اشخاص باورمند به ابتذال نزد افکار عامه تحت سوال قرار بدهند و نگذراند که اعتماد مردم از کار کردن همسران و دختران شان در دفاتر و بیرون از خانه از بین برود.
http://hussainzahedi.blogfa.com/
23 فبروری 2011, 08:12, توسط sharif Hamdam
I strongly believe that Masoud played a crucial role in the death of Mazari.
Masoud by his constant, violent attacks against forces loyal to Mazari forced him into negociation with the Taliban to keep his forces resistance alive and eventually was slain brutally at their hands.
24 فبروری 2011, 05:33, توسط محمد عمر طالب
نو من , ازیت نوت ورک لایک دیس . مزاری ترای تو فایند سم فریند ان ساید طالبان , لایک مسعود دید ویت سیاف دیورنگ دی اتک ان افشار . سو , ات واز ا کیند اف ریفینج اپریشن بای مزاری هو هی لاست هی از لاایف . ایف مزاری واز نوت اپریت اور انی کنیکشن ویت ایرانین , می طالبان کنسیرن ابوت هی از پیس تالک اور فریند شیپ ریکوست . بت بیکاز هی واز ایرانین اجینت ان افغانستان . دیرواس نو چانس فور هیم .
24 فبروری 2011, 09:22, توسط sammie
من مقاله هاى رزاق جان را دوست دارم ولى انچه از مصاحبه پدر رفيع شنيدم اگر درست باشد اين جاى خجالت است و بهتر بود رفيع اگر خانمش بدكار بود بايد طلاقش ميداد و بس چون بزور كه نميشه با كسى زندگى كرد بهر حال خدا كند حق به حقدار برسد ما كه حقيقت را نميدانيم بهتر است قضاوت بيجاى نكنيم
24 فبروری 2011, 15:24, توسط صالح
من تا امروز هم فکر میکردم که بسیجی های ایران وفادار ترین افراد آخوند ها اند ولی این آقای حسین زاهدی ثابت کرد که من اشتباه میکردم زیرا وفادار ترین فرد آخوند ها او است.
25 فبروری 2011, 04:21, توسط حسين زاهدی
نامه رفیع به فرزندانش و شرح انگیزه ی سو’ قصد به رزاق مامون
به تنها دلبندان بنده ایمان جان و سبحان جان
پسران عزیزم این ورق را برای این مینویسم که به شما مجهول نماند که پدر ما چرا این عمل خطرناک را انجام داد. امروز ۲۰/۸/۱۳۸۹ برابر با روز تولدم می باشد باید به شما توجیح کنم من عاشق مادر شما بودم و هستم و خواهم بود برای اینکه که به مادر شما برسم از همه چیز گذشتم از بهر مادر٬ حتی از مذهب٬ وقتی که به او رسیدم انگار بهشت خود را در دنیا پیدا کردم اما از آمدن ما در افغانستان مادر به کسی دیگر دل بست و مرا دچار دیوانگی نمود شبها تابه صبح پیشش گریه نمودم که از وی بگذرد او صاحب زندگی٬ زن و اولاد است٬ که از من کرده پولدار و قدرتمند میباشد که بسیار معروف و سر شناس٬ اما کجا گوش شنوا و چشم بینا پیشش هزار بار التماس کردم که به وی روی خوش نشان ندهد و بخاطر پاکی اولادهای معصوم ما که ترا مادر صدا می زنند از معشوقه بازی دست وردارد اما نشد.
نامبرده بنام رزاق مامون بسیار عیاش و مشروب خوار که در ظاهر مسلمان و با شرافت خودرا نشان میدهد ولی در باطن خبیث و نمک به حرام ٬ که ۱۰ سال تمام نمک مرا خورد.
با بسیار رذالت مسج های عاشقانه و همچنان سکسی به مادر روان کرده و مادرت هم در مقابل جواب مثبت داده که بیش از دها مسج هر دورا پیدا کرده خوانده ام و همچنان از کاکایت پرسان کنید که بین من و مادرت جنجال های فامیلی صورت گرفته که حتی مرا زندان هم نمود٬ وقتی که تحقیق و تعقیب نمودم معلوم گردید تحریک کننده این ماجرا رازق مامون بوده. پسران عزیز این را مینویسم که اگر من کشته و یا زندان بروم برای انتقام جویی از تجاوز به ناموس من و شما میباشد که به شما کاملا روشن باشد.
پدر یکه و تنهای شما رفیع
دوستتان دارم
امضا رفیع
پشت نامه
بزن سنگ به قلب شیشه ی من
گر شیشه شکند هر توته ی آن خنجر شود
شکستن شیشه افتخار نیست به سنگ سخت
سنگ گر سخت بود سنگ دان بشکند
پدرتان خواجه عبدالرفیع
برای دیدن اصل نامه به ادرس زیر مراجعه کنید
http://hussainzahedi.blogfa.com/
25 فبروری 2011, 12:49, توسط پرویز "بهمن"
اگر این نامه واقعا از خواجه رفیع باشد باید رزاق مامون ننگ ابدی را برای خویش درهمین سایت کابل پرس? بخرد وخودش خودرا لعنت کند.
واما چندنکته ای دررابطه به کتابهای مامون!
مهم این است که کتابهای آقای مامون دررابطه قتل دکتورنجیب الله وکشته شدن مسعود تاکنون مورد قبول پشتونها قرار نگرفته است.
آقای اسدالله وحیدی مسؤول سایت گران افغانستان معتقد است که کتاب مامون دررابطه به کشته شدن نجیب الله یک توطئه است که مامون خواسته میان پشتونها نفاق وشقاق بوجود آورد.
به عقیده آقای وحیدی شورای نظاری ها خواسته اند با چاپ آن کتاب ، قندهاری ها واحمد زی ها که یکی متعلق به آقای غرزی خواخوزی ودیگری به دکترنجیب الله است با این کتاب بجان هم افتد.
کتاب رد پای فرعون درباره نقش ایران درترور احمدشاه مسعود نیزازنظرپشتونها قابل قبول نیست زیرا آقای وحیدی میفزاید که این کتاب بخاطر قهرمان سازی نگاشته شده است تا وابستگی های شورای نظاررا به ایران پنهان کرده ورنگ ملی بدهد. ازنظرپشتونها ایرانیها ومقامات برسراقتدار تهران فقط با پشتونها درتقابل قرار دارند وپشتونهارا بخود رقیب میدانند نه افرادی مثل مسعود ونجیب کابلی ورزاق مامون را که آقای وحیدی همه را شورای نظاری میداند.
بناء به مشکل میتوانم تصورکنم که مسعود توسط عمال استختاراتی ایران ازبین رفته باشد. خصوصا عبارات دی ایکس وبی فایف وغیره میرساند که مامون خیالات وفرضیه های خویش درکتاب گنجانیده باشد بازهم منتظرحوادث بعدی باید بود
25 فبروری 2011, 13:24, توسط صالح
پرویز جان برف کوچ
به همانقدر که این نامه تقلبی است کتابهای مامون افسانه اند.
من نوشته های مامون را نه تنها در مورد قتل بزک پنجشیر مسعود بلکه گاوک پکتیا نجیب ، قتل وزیر امنیت دولتی یعقوبی و عبدالخالق به دو قسمت تقسیم میکنم.
قسمت های که واقعیت های عینی و غیر قابل انکار اند و همه از آن خبر دارند
و قسمت های که فقط و فقط افسانه های مامون اند
در زمینه قتل یعقوبی وزیر امنیت دولتی در همین سایت کابل پرس? مامون گفت که : " اعتراف می کنم که این گونه تحقیقات که درامر حفظ، سروسامان دادن هویت وساخت ملی ما یک امر مهم است، تنها کار من نیست؛ باید بر مجموعه ای عظیمی از یافته ها واطلاعات یک تیم مطلع و آگاه بنا یابد. من بر پایه تلاش های خودم کم کم به این مسایل پرداخته ام و هرگز ادعا نکرده ام که راست گفته ام و یا حرف آخر را زده ام."
درمورد ایران هم همه میدانند که منافع مشخص شانرا داشته و نه عاشق بزک پنجشیر مسعود بودند و نه مزاری و اگر قتل هر یکی از آنها به منافع شان برابر بود هم از آن دریغ نکرده و نمیکنند.
این برای همه واضح است که ایران خواب تجزیه افغانستان و چاق کردن دشمنی بین افغانها را در سرلوحه خویش داشته و دارد و اینکه مامون اینرا بگوید یا نگوید ما همه میدانیم
ایران از هر کس برای منافع خود استفاده میکند که یکی شان هم این آقای حسین بسیجی است.
ولی بخش دیگر از نوشته های آقای مامون افسانه های است که در تمام کتاب های او بخصوص عبدالخالق و مسعود در نبرد استخباراتی خیلی واضح است.
در این کتاب ها مامون از بزک پنجشیر مسعود چنان سیمای تراشیده که رستم دوران . شخص که در تمام سرویس های استخباراتی نفوذ داشته و از هر چیز آگاه بوده و هیچ نوع خطای از او سر نزده
مگر این افسانه ها را به غیر از برفکوچ ، بینا و باآمد تغیر افغانستان به خراسان کدام انسان دیگر قبول خواهد کرد ؟
په درناوی
25 فبروری 2011, 15:49, توسط پرویز "بهمن"
آقای طالح!
اجازه دهید که باسبک و ادبیات قبیله ایی خودت شما را خطاب کنم زیرا درفرهنگ قبیله تغیردادن نامها وانحراف یک نام بنام دیگر بخاطرتوهین وتحقیر یک کارپسندیده شمرده میشود آنطوریکه یک حاسوس سلطنتی بنام ولی نوری نام برهان الدین ربانی بحران الدین ربانی تغیرداده است این سخن مرا دفاع ازربانی ندانید. صرف یک مثالی بود که خواستم برای تان گوشزد کنم که برف کوچ خواندن من ازسرصداقت نیست که گویا خواسته اید بهمن را ترجمه کنید بلکه خواسته اید جو مسخره وتوهین را برای خود وهمفکران خویش مساعد سازید. باهمه حال من برایت نشان دادم که دیگران هم قادر به این کار استند ومیتوانند نام شخص خودتان را هم تغیر داده وازصالح که معنای نیکو کار را میدهد به طالح که انسان بدسرشت وبدبخت میباشد تغیردهد.
آقای طالح!
بزخواندن وگاو خواندن هریکی مربوط به خودتان میشود وبمن ارتباط نمیگیرد ولی من این را میخواهم بگویم که من کتابهای مامون را خوانده ام نمایشنامه اعدام حبیب الله کلکانی هرگز خیالپردازی نیست بلکه جمع نمودن معلومات ثقه ازمنابع مختلف تاریخی وشخصیتهای تاریخی است و او آنرا به شکل یک نمایشنامه در آورده است که امروزیا فردا توسط ممثلین متعهد به روی صحنهء تیاتر در می آید واین کار مامون ازماندکارترین کارهای آفرینشی او درزمینه تاریخ وادبیات معاصرافغانستان است.
کتابهای را که درمورد قتل دکتورنجیب الله ویعقوبی نوشته است پشتونها آنرا بخاطر تعصب و حمیت پشتونوالی شان قبول ندارند ورنه کور هم میداند که داکترنجیب الله قربانی یک عمل وحشیانه و انتقام جویانه قبیله گرایانه شد که بقایای خلقی برهبری شهنوازتنی از وی انتقام خون رفقای خویش را گرفتند. چرا درین مورد شما به مامون می تازید. اگر مامون پشتون می بود وآن کتاب را به زبان پشتون باهمان اسناد ومدارک دراختیارخواننده ها قرار میداد آیا واکنش شما همسان واکنش امروزی شما می بود؟ هرگزنه!
زیرا پختون ها بحدی ازنویسنده های غیرپختون آزاد منش نظیر مامون نفرت دارند ولو که حرف شان حق هم باشد وبه نفع خودشان هم باشد پختون حاضر به قبول آن نیست این یک واقعیتی است که نه شما منکرآن شده می توانید ونه دیگران.
ایران وتجزیه طلبی!
اینکه ایران درپی تجزیهء کشوراست این سخن شما به یک طنز شباهت دارد. به این معنی که آیا دولتمردان ایران با تجزیه افغانستان تاثیر وعواقب این تجزیه را بالای کشورخودشان نه سنجیده اند؟ که باتقسیم افغانستان وضعیت ایران و کشورهای منطقه درمجموع به کدام سمت کشانیده میشود؟ شما و آقای نوری وسیستانی وجهانی وغیره درین فکرهستید که ایران منتظر این فرصت است که مناطق هزاره نشین وتاجیک نشین را ازپیکرکنونی افغانستان جدا کرده وضم خاک خویش میکند اما اینرا فکر نه کرده اید آیا ایرانی ها موضوع هضم این لقمه بزرگ را هم فکرکرده اند یانه؟
ایران از دوران جنگ هشت ساله اش باعراق تا امروز مواجه به خطرات تجزیه است که بلندای شعارهای خودمختاری درکردستان وآذربایجان، خوزستان واهواز لرستان ونقاط مرزی بلوچ نشین افغانستان وپاکستان گوش سردمداران ایرانی را هرروز می آزارد. وراضی شدن ایران به تجزیه افغانستان هم در گذشته وهم حالا تن دادن به خودکشی است . تجزیهء افغانستان توسط ایران زاده افکار مالیخولیای اشخاصی نظیر اشخاصی که قبلا از آنها یاد شد میباشد بعبارت دیگر میتوان گفت تجزیه افغانستان توسط ایران تنها یک فرضیهء ذهنی پختونهاست تا اقوام غیرپختون را ازمشارکت درقدرت محروم ساخته وبا برچسپ زدن تجزیه طلب وخاین بوطن وغیره میخواهند تا خواسته های مشروع اکثریت غیراوغان را سرکوب کند. هرچند به نظر بنده تجزیه بهتراززنده گی ذلت بار است اما امکانات چنین پدیده ای درشرایط کنونی نه در داخل مساعد است ونه هم درسطح منطقه.
حسین زاهدی وتهمت بسیجی!
من نمیدانم که شما به روی کدام سند به زاهدی تهمت بسیجی بودن را زده اید. آیا هرکسی که شیعه باشد ونظریات مستقل را ارائه کند باید بسیچی ایرانی باشد. چرا نمی گوئید که تعصببات مذهبی ویا اختلافات سلقیوی میان زاهدی ومامون باعث شده تا زاهدی علیه مامون قرار گیرد برچسپ بسیچی شما روی کدام سند استوار است؟
25 فبروری 2011, 10:47, توسط صالح
حسین خان زاهدی یا بهتر است بگویم حسین خان بسیجی
بیچاره خواجه عبدالرفیع شاید در زندگی قادر نشود با این ادبیات نامه بنویسد
این بیچاره بدبخت هم سره از دست داد هم ....
هم دستور آخوند ها را عملی نتوانست، هم نام خود وفامیل خود را به زمین زد و رسوای دنیا و آخرت کرد و هم خود را سوختاند
25 فبروری 2011, 17:33, توسط صالح
پرویز جان برف کوچ
من نمیدانم چرا بهمن را خوش دارید ولی برف کوچ را نه ؟
ولی به هر صورت. کاش به عوض تبدیل نام من به یک کلمه بد آنرا هم ترجمه میکردی
من سخن خود آقای مامون را برایتان نقل قول کردم که اعتراف کرده است.
اینکه ایران میخواهد افغانستان تجزیه شود یا طالبان را کمک میکند ، یا بزک پنجشیر را کمک کرده یا مزاری را ....... مهم نیست . مهم این است که ایران چه مامون بگوید یا نه ما میدانیم که ایران به خاطر منافع خود اگر روزش رسید حتی با ملاعمر هم قرار داد امضا خواهد کرد
اینکه شما تمام مسایل را رنگ قومی داده اید . تاسف میکنم
په درناوی
26 فبروری 2011, 11:23, توسط صالح
این پرویز جان برفکوچ مثل اینکه خفه شد چه بلا
شما باور کنید که من کلمه برف کوچ را خیلی دوست دارم .
چون شما برای یک لحظه تصور کنید که با چه زیبایی نزول ناگهانی برف از قله ها با دو کلمه زیبا توصیف شده است
وقتی برف کوچ میکند و از خانه و کاشانه خود رخت بر میبندد
واقعا زیبا است.
ولی حالا بهمن را ببینید
نه زیبا صدا میدهد و نه شرح این حادثه زیبا ولی در عین حال پر خطر طبیعی است.
بهمن مثل اینکه بمب یا یک حادثه شوم . در حالیکه برف کوچ ترسیم واقعی جدا شدن برف از خانه اش است
27 فبروری 2011, 01:07, توسط حسين زاهدی
نامه ی از رزاق مامون به زهرا موسوی
سلام زهرا٬
از این که از روز چهار شنبه به بعد تلفنم خاموش است٬ نگران نباش. من اخرین باری که برایت
با علامت سوالیه و امریه پیامک فرستادم٬ از نظارت خانه ولایت بود. حلقاتی که علیه من
هماره توطئه درست میکنند٬ روز چهارشنبه در کارته پروان موترم را توقف دادند٬ استلال شان
این بود که روز گذشته این موتر در اختیار فرد مشکوک تحت پیگرد بوده است. تا اقدام
متقابل از سوی من٬ افراد امنیتی تلفن های مرا کنترول کردند و تمامی شماره ها را ظاهرا به کنترول
داده اند. من میدانم که ریشه کار در کجاست فقط از بابت شماره های تو و استفاده های تنبهی از آن
علیه من٬ نگران بودم. خوشبختانه توطئه خنثی شد اما همان روز قریب هشت ساعت در
توقیف ماندم و غیر از دکتر نادر هیچ کس اطلاع ندارد . تاتعین شماره جدید اصلا نگران
من نباش . حالا برایم گزراش رسیده است که که حتی تون یا آهنگ صدای من در دستگاه های
کنترول اتوماتیک مخابراتی قابل شناسایی است. این طور نتیجه گیری شده است که استخبارات ایران
در همکاری با افراد شان در امنیت ملی افغانستان فکر کرده اند که حاجی نجیب کابلی به وسیله
من در تنگنا افتاده است.آنچه در خصوص صحبت های بابا در تلفن شنیده بودی برای هیچ
کسی یاد آوری نکن. فکر میکنم بابا قبل از آنکه برای تو تلفن بزند٬ در جای مهمان بوده است
و انتقال آن پیام از زبان وی در واقع حفاظت از اهمیت حاجی نجیب است که تقریبا در
تنگنا قرار گرفته است. باید بگویم که بابا گرامی من و تو ٬ در کمال صداقت٬ اطلاع نداشته
است که چی گونه نوعی خبر کاذب را به وسیله ایشان به این سو تزریق میکند.
مسآله در حال حل شدن است. به زودی سیم کارت جدید میگیرم و برایت زنگ می زنم .
مامون تو
برای دیدن اصل نامه به ادرس زیر مراجعه کنید
http://hussainzahedi.blogfa.com/
27 فبروری 2011, 13:41, توسط صالح
حسین جان بسیجی
سی آی ای و سازمانهای دیگر استخباراتی اگر هر روز نه هر ماه یکبار نامه را که بگذار ، حتی ویدیو های جعلی بن لادن را برای مقاصد شان به میدیا عرضه میکنند
در زبان فرانسوی به آن faux و در زبان انگلیس به چنین اسناد و ویدیو ها phony و در تورکی به آن sahte میگویند
شما بیخود به خویش اینقدر زحمت میدهید.
همه میدانند که رژیم کنونی ایران خیلی شیطان ، خیلی قسی القلب و خیلی رذیل و حیوانی است
28 فبروری 2011, 06:25, توسط Roshan
صالح: بچیم سگ پاچه گیر شدی بخدا! از این به بعد من ترا سگ پاچه گیر صدا میکنم زیرا میبینم که دی ان ای تو بطرف حیوانات رفته است وهرکس را همطراز خود فکر کرده بنام حیوانات صدا میزنی وبالای هرکسی میجفی. کچی!
از سایر دوستان هم تقاضا میکنم تا صالح مشهور به سگ پاچه گیر را به این نام صدا بزنند تا مجبور شود با نام مستعار دیگر مشغول هتاکی گردد. کچی کچی. صالح بیگرش!
28 فبروری 2011, 10:13, توسط صالح
روشن صاحب
پشت این صالح بیچاره چه میگردی ببین که در جمهوری اسلامی پاکستان چه حال است. پاکستان مقام اول را در جهان در سکس با حیوانات کمایی کرده است. این را میگویند اسلام
مه میگم ماشاالله — حد اقل یک ریکارد قهرمانی که همسایه های ما دارد. ما افغانها که در هیچ چیز قهرمان نشدیم.
http://freethinker.co.uk/2010/07/14...
http://creepingsharia.wordpress.com
28 فبروری 2011, 10:27, توسط صالح
روشن صیب
http://freethinker.co.uk/2010/...
http://creepingsharia.wordpres...
آیا تا کار ذیل نشود اسلام دوباره با اعتبار خواهد شد
http://www.dividepakistan.blogspot.com/
28 فبروری 2011, 22:17, توسط Nasim Nooristani
کسانیکه در تلویزیون طلوع در گذشته کار کرده اند، همه از جریانات اخلاقی ای که آنجا موجود است باخبر اند و مخصوصا داستان عاشقانه رزاق مامون با زهرا موسوی را با جزئیاتش خبر اند. این چیز نو نیست و جالب است که چرا رفیع چرا بعد از اینهمه سالها به این عمل دست زد.
مامون کسیست که با باندهای خطرناک آدمکش رابطه داشته است، به آرشیو استخبارات مسعودیست ها دسترسی دارد و به مثابه یکی از دروغ پراگنان این باند مافیایی عمل میکند. او به هیچ اصول انسانی پایبندی ندارد و بیشرمی اش به حدی است که روابطش با زهرا را از خانم خود هم پنهان نکرده و قرار معلوم این زن در خانه مامون رفت و آمد داشته است.
من فقط به دولت مافیایی کرزی لعنت میفرستم که رفیع را در زندان انداخته اند، واقعیت قضیه را پنهان میکنند و مامون را به پول ملت به هندوستان جهت تداوی فرستاد.
از آقای زاهدی باید ممنون بود که نگذاشت مطبوعات دروغگوی ما بتوانند به آسانی یک دروغ شاخدار را زیر نام حقیقت به مردم ما بدهند و با اسناد مستدل مچ مامون را باز کرد.
1 مارچ 2011, 13:14, توسط صالح
ایران گفته است که اگر انگلستان سمبول مسابقات المپیک سال 2012 را که در لندن صورت خواهد گرفت تغیر ندهند نه تنها که آنرا بایکوت میکنند بلکه بر اساس هدایت مقام معظم رهبری !!! خامنه ای تمام کشور های اسلامی در آن شرکت نخواهند کرد
زیرا مقام معظم شیطانی در آن سمبول کلمه صهیون Zion را دیده است که به گفته ایشان نهایت راسیستی است
http://news.bbc.co.uk/sport1/h...
ما شاالله به این مقام رهبری !!!!
این لینک را باز کنید و سمبول را مشاهده کنید — جالب است که آقای نورستانی و حسین بسیجی هم در در هر نامه عشقی مامون بدبخت را میبینند
http://www.attitudedesign.co.u...
1 مارچ 2011, 17:28, توسط سهراب سپهر
آقای روشن
لطفاً با "سگ خواندن" صالح، به سگ های بیچاره اینقدر توهین روا ندارید.
1 مارچ 2011, 07:58, توسط sammie
اين نامه كه به دست خط نوشته شده و بعدأ از ياهو ايمل شده من نميدانم كه چطور اين واقعت داشته باشد. شايد بگويي كه مامون اين را به قلم خود به كاغذ نوشته و بعد scan نموده و از ياهو فرستاده خوب چرا اين همه زحمت كشيده و اين نامه را بفارسى در كامپيوتر تايپ نكرده؟ و اينكه اگر كسي دست خط مامون را دارد انرا نشر كند كه ببينيم اگر اين دست خط دست خط مامون است يا نه
1 مارچ 2011, 17:24, توسط محمد عمر طالب
ما شنیدیم که زاهدی خلقی است و در لباس مومن های اهل تشیع خود را مخفی نموده است .