بازی موش و پشک
رد پای فرعون | نقش ایران در ترور احمد شاه مسعود | بخش نهم
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
بن لادن همین که پایش به خاک افغانستان رسید، در گفت و گو با عبدالحاری الاتوان خبرنگار فلسطینی با لحن پر اطمینانی گفت:
من ده سال بر ضد شوروی جنگیدم و جنگیدن با امریکا آسان تر است.
این مصاحبه درشهرقندهار( دارالاماره طالبان) درخانه بن لادن صورت گرفت. سازمان استخبارات پاکستان، مسئولیت رهنمایی خبرنگاران به سوی اقامت گاه رهبر القاعده را برعهده داشت. سازمان جاسوسی امریکا گزارش داد که آی، اس، آی پاکستان سیستم ارتباطی خانه بن لادن را طوری تنظیم کرده بود که هیچ دستگاه پیشرفته کشف و شنود قادر نبود صحبت هایی را که دراتاق های بن لادن صورت می گرفت، دریافت کند. آی، اس، آی درواقع سازمان حفاظتی قدرتمندی را به منظور جلوگیری ازهرنوع آسیب به بن لادن به وجود آورده بود.
این طور فهمیده می شد که امریکا، سعودی وپاکستان ازحضور و نام ونشان ترسناک بن لادن برضد رقبای منطقه ای خویش بهره برداری می کردند. درین صورت خیلی مهم بود که در زمینه کنترول مصحت آمیز تدابیر ظریفانه ای را عملی می کردند تا بن لادن ضایع نشود.
این سیاست، البته مانع چانه زنی ها و ابرازنگرانی ها از طریق رسانه ها نبود. حتی هیأت های عالی رتبه میان ریاض- اسلام آباد و واشنگتن در رفت و آمد بودند تا به جهانیان نشان دهند که آنان خطر تروریزم و افراطی گری درافغانستان بدون حاکمیت را همواره جدی تلقی می کنند.
تام سایمن درسال 1998 که کارل اندرفورث سیاست دان معروف امریکایی را در سفر به منطقه همراهی می کرد به طالبان گفت:
بن لادن با شماست. او از شما اطاعت نمی کند وگفته شما را که باید فعالیت سیاسی نکند، نادیده می گیرد.
اما فعالیت های بن لادن صرفاَ « سیاسی» نبود واو سرگرم پایگاه های استوار برای سازمان القاعده بود. وی به اتفاق ایمن الظواهری، فتوای آغاز جنگ صلیبی برضد امریکا را اعلام کرد.
شهزاده عبدالله ولیعهد سعودی به شهزاده ترکی خواست باردیگر به قندهار سفر کند. ترکی دردیدار با ملاعمر گفت:
اگر خواهان رابطه خوب با سعودی هستید، باید بن لادن را خارج کنید!
آقای ترکی همچنان ازملاعمر سوال کرد: آیا شما موافق هستید که بن لادن را به سعودی تسلیم دهید؟
ملاعمر پاسخ داد:
به شاه وولیعهد اطمینان بدهید که این موقف من است.
با وصف آن که نشانه های واضحی وجود داشت که ملاعمر در مورد سرنوشت بن لادن با امریکا وسعودی حاضر به معامله شده بود، دست کم درهمان اوضاع واحوال، رفتار امریکا و سعودی قضیه محاکمه واسترداد بن لادن به سردی گرائیده بود. امریکایی ها درک کرده بودند که حکومت شاهی سعودی مایل بود که بن لادن از سوی امریکاییان به دادگاه کشانیده شود تا مسئولیت این اقدام درذهنیت عمومی جهان اسلام، به نام امریکا ثبت شود.
ملاعمر رهبرطالبان نیز به نوبه خویش ، این بازی موش وپشک درمورد بن لادن را ازنزدیک دنبال می کرد. مدتی پس از سفر شهزاده ترکی به قندهار، وی باردیگر به دیدار ملاعمر شتافت تا جدیت و اراده زعمای سعودی در مورد فعالیت های بن لادن درافغانستان را برای رهبر طالبان بازگو کند. وی به رهبرطالبان گفت:
ما انتظار داشتیم که مطابق وعده، بن لادن را به ما تحویل دهید!
آقای ترکی مشخص نکرد در صورتی بن لادن را به چنگ بیاورد، او را به کجا منتقل خواهد کرد؟ سعودی جرئت نداشت بن لادن را به خانه اش بازگرداند و او را به محاکمه بکشاند. این همان نکته ای بود که رهبران ریاض از آن وحشت داشتند.
این بار ملاعمر عصبانی شد وگفت:
چرا شما این کار را می کنید؟شما چرا این مسلمان شجاع را زجرمی دهید؟ به جای این کار، با ما همدست شوید تا جزیره العرب را از اشغال نیروهای کفار آزاد سازیم.
ترکی از جا برخاست وگفت:
حاضر به شنیدن این گونه سخنان نیستم!
وی درلحظات خدا حافظی به ملاعمر گفت:
آنچه را که تو امروز انجام می دهی، نه تنها ترا متضرر خواهد ساخت، بل، افغانستان را آسیب پذیر خواهد کرد!
ملاعمر بدون تردید به این نتیجه رسیده بود که درعقب سفر های نمایشی و سخنان دپلوماتیک آقای ترکی، چیزی بیشتر از حفظ وضع موجود در خصوص بن لادن وجود نداشت. وقتی به دپلوماسی فرسایشی سال1998 نگاه می کنیم، درمی یابیم که اگر ملاعمرفی المجلس حاضر به تحویلی بن لادن به شهزاده ترکی می شد، آقای ترکی دست پاچه می شد و صحبت را درمسیردیگری می انداخت. حکومت سعودی درآن زمان، هرگزحاضر نبود به خاطر بن لادن، خود را در دنیای اسلام به درد سر بیاندازد. گذشته ازین، درسال های اواخر دهه نود، بن لادن سرمایه گزافی را درتقویت واحد های جنگی طالبان، تأمین لجستیک و پایگاه سازی درمناطق مختلف افغانستان به کار گرفته بودو ملاعمر که درجنگ پرمصرف و سنگین با احمد شاه مسعود درگیربود، توان معامله بر سر بن لادن را ازدست داده بود و دسته های متهور و فدایی القاعده قطعات نظامی مستقلی را تحت فرمان خودش ایجاد کرده بود.
حفظ بن لادن در افغانستان در دپلوماسی مشترک امریکا و عربستان درهمان آوان درمیان حلقات استخباراتی، همچنان امری تغییر ناپذیر بود. جنت رینو از مسئولان اطلاعاتی امریکا به کاخ سفید گفت:
استفاده از قوه نظامی برضد بن لادن را زمانی مجاز می دانم که حمله بن لادن برضد امریکا یک چیزحتمی باشد. همزمان با موضع مقامات واشنگتن، احمد شاه مسعود اعلام کرد که بیست وهشت هزار افراطی عرب و پاکستانی برای حمله قطعی برای اشغال سراسر افغانستان به جبهات جنگ وارد شده اند. اسناد سیا نشان توضیح می دهد که امریکا به درخواست های مکرر مسعود درزمینه فاصله گرفتن از وابسته گی با سیاست های پاکستان، عنایت لازم نشان نداد و اداره بل کلنتن به خصوص دپلومات ها دروزارت خارجه امریکا، نسبت به مسعود و درخواست های وی، نظرمثبت نداشتند.
آقای میلم سفیرامریکا درواشنگتن درسال 1999با قاطعیت نتیجه گیری کرد:
مسعود درحال باختن جنگ است!
مسعود به هیأت امریکایی گفت:
امریکا درنهایت به این نتیجه خواهد رسید که طالبان دشمن آن کشوراند. برنامه سی، آی، ای برضد بن لادن محکوم به شکست است. زیرا امریکا تمام توجه خود را علیه بن لادن و چند تن از همکارانش معطوف داشت وعواملی را که باعث نیرومند شدن او شده، از نظر انداخته است. اگر بن لادن دستگیر هم شود، امریکا با مشکلات بزرگی درافغانستان مواجه خواهد بود.زیرا القاعده بزرگ تراز بن لادن وظواهری است وصدها و هزاران پیرو بن لادن به کمک طالبان به حملات علیه امریکا و کشور های آسیای میانه دست خواهند زد.
این نتیجه گیری، به نحوی تکرار خوش بینی های خانم رافایل در مورد آینده روابط امریکا با رژیم نوع طالبی بود ونگاه منتظر حلقات حاکم نسبت به سیر حوادث درافغانستان را بازگو می کرد. آن چه درمیدان واقعیت جریان داشت، ایستادگی مسعود دربرابر طالبان بود که به تدریج خصلت منطقه ای اختیار می کرد.
در سال 2000 سی،آی، ای دست به مانور دیگری در عملیات رد یابی بن لادن درجلال آباد زد که بنا به اسناد سیا، عملیات مسعود به هدف بازداشت ویا کشتن بن لادن عقیم ماند. آقای استیوکول نویسنده مستندات اطلاعاتی می نویسد که در حساس ترین لحظات عملیات مسعود برای رد گیری بن لادن در منطقه درونته در نزدیکی جلال آباد،« مرکز سی،آی، ای به پنجشیر پیام فرستاد که عملیات بالای درونته را لغو نماید.» اجرای این عملیات، بخشی از تماس های امریکا با مسعود بود که در اصل هدف ازآن، جمع آوری و خریداری ستینگر های زمین به هوا از گروه های مسلح بود. درین سند افشا شده است که « سی، آی، ای اجازه قانونی ندارد تا اطلاعاتی به مسعود بدهد که او با استفاده از آن، علیه بن لادن دست به عملیات نظامی بزند. افراد مسعود گفتند که آنان قادر به لغو عملیات نیستند؛ زیرا افراد بیشتر به محل اعزام شده و آن ها تماس رادیویی با افراد خویش ندارند.»
آن چه در ظاهرامر، مانع از کشتن بن لادن می شد، « موانع قانونی» بود که حتی مأموران امریکایی از خوانش مواد چنین قانونی به خنده می افتادند.
ستیوکول با سردرگمی دردناکی می افزاید:
« تعدادی از امریکایی ها در بمب گذاری های افریقا کشته شده بودند؛ اما صد ها نفر از مردم شمالی را طالبان قتل عام کردند. درحالی که امریکا در پی دستگیری و محاکمه بن لادن بود، اما قانون امریکا محاکمه طالبان را که قاتل مردم شمالی بودند، مطالبه نمی کرد و رهبران سیاسی امریکا به ندرت از کشتار های طالبان چیزی می گفتند. چنین روش به نظر برخی ازافراد مسعود، یک نوع دو رویی آشکار امریکا را به نمایش می گذاشت.»
در دور دیگربحث درباره کار مشترک اطلاعاتی میان پنجشیر و سی آی ،ای با صراحت اعلام شد که سی،آی،ای اجازه نداردکه نقشه محل بودوباش ایمن الظواهری معاون بن لادن و تفنگ دورزن را دراختیار افراد مسعود قرار دهد.
خطر طالبان والقاعده درمیان حلقات سیاسی واستخباراتی امریکا روزتا روز این گونه تعبیرمی شدکه ممکن است بر منافع امریکا سایه افگند. درهمان سال، یک مقام اطلاعاتی امریکایی به محمود رئیس استخبارات پاکستان هشدار داد که سیاست امریکا در منطقه درحال تغییر است و« اگر طالبان به زودی در برابر بن لادن کاری نکنند، امریکا ممکن است، ارسال کمک به احمد شاه مسعود را آغاز کنند.»
مقامات پاکستان ازین تهدیدی که هیچ گاه به واقعیت بدل نشد، بیشتراز گذشته بیم ناک شدند. اما آنان نمی دانستند که امریکایی ها هرگز چنین کاری را عملی نخواهند کرد. با این حال، رئیس آی، اس،آی با عجله به دیدار ملاعمر به قندهار سفر کرد وبرای وی گفت:
وضعیت به سوی یک بحران پیش می رود!
وی ضمن قرائت خواسته های امریکا به ملاعمر، چنین گفت:
هیچ چیز کمتر از اخراج بن لادن به کشوری که بتواند زمینه محاکمه او را مساعد کند، مورد قبول امریکا نخواهد بود. وی در توضیح بیشتر به ملاعمر، از احتمال قطع کمک پاکستان به طالبان وتهاجم سربازان روس به قلمرو افغانستان به بهانه تعقیب کردن تروریست ها نیز سخن گفت.
اما تحلیل گرامریکایی ستیوکول می نویسد:
همه این حرف ها لافی بیش نبود!
سیا به نقل از محمود فاش می کند که رهبر طالبان اظهار داشت که وی می خواهد خود را از معضل بن لادن رها کند اما نمی داند که چه گونه این کار را انجام دهد؟
نقطه بزنگاه قضیه همین است که نه استخبارات پاکستان و نه هم، مدیران سی،آی،ای حاضر نشدند تا ملاعمر را در عملی کردن این خواسته اش، یاری کنند!
درمجموع وضعیت به گونه ای بود که صدای پای خطر نزدیک می شد و موازی با آن، مدیران سیاسی کاخ سفید سعی داشتند، بدون انجام عملیات کارسازو کنارآمدن با مسعود، از همه اول تر، وضعیت را برای خود شان روشن کنند. کارل اندرفورث سیاست دان معروف کاخ سفید گفت:
انتقاد از طالبان نباید به شناسایی جبهه متحد به رهبری احمد شاه مسعود از سوی امریکا تعبیر شود.
این نکته ای که مسعود از آن آگاه بود. بنا به حواله اسناد سیا، کوفر بلیک از کارمندان ارشد استخباراتی در باره « خطرات امنیتی» رو به افزایش سخن می گفت. او به این باور بود که « تماس با مسعود از آن رو برای امریکا ضروری است که القاعده حمله بزرگی را علیه امریکا به راه اندازد ودولت امریکا سیاست خود نسبت به طالبان را تغییر بدهد و به مسعود نیاز پیدا کند.»
آقای بلیک حتی در خصوص دلیل تماس با پنجشیر اظهار داشت که این تدابیر درواقع آماده گی برای «جنگ سوم جهانی» است. این همان گزافه گویی هایی بود که امروز می توان نمای آن را به طور شفاف مشاهده کرد.
تناقض درشت دیگری که قید اسناد تاریخی شده این است که بل کلنتن درتوجیه اهمال علیه القاعده چنین گفت:
« ما تقریباَ می دانستیم که بن لادن شب را درکجا می گذراند؛ اما به ما گفته شده بود که بن لادن در کمپی در نزدیکی خوست وجود داشت؛ ولی او چند ساعت قبل ازحمله راکتی، محل را ترک گفت. ما تنها چهل درصد چانس زدن او را داشتیم.»
تعریف کوتاه این گونه موضع گیری ها، به جای آن که بیانگر غلتیدن درورطه سردرگمی سیاسی باشد، صاف وساده بازی با زمان بود.
وقتی جورج بوش به کاخ سفید وارد شد، به کاندولیزا رایس گفت:
از پشه زدن خسته شده ام، می خواهم به حرکت تهاجمی دست بزنم!
درجلسات جدی تر مقامات واشنگتن، از مجموعه اطلاعات سری چنین استنباط می شد که خطر القاعده برای منافع امریکا درحال گسترش است. سی،آی، ای درگزارشی مخفی چنین وضاحت داد:
« از مطالعه گزارش های پنج ماه گذشته برمی آید که درهفته های آینده، بن لادن حمله تروریستی را علیه اهداف امریکا و اسرائیل به راه خواهد انداخت.»
آیا ممکن است که بر جمع بندی گزارش ها به طور برنامه ریزی شده ای رنگ تهدید زده می شد؟
گزارش بعدی این گونه نوشته شده بود:
بن لادن مصمم به حمله برخاک امریکاست.
به سلسله اسناد سیا، اطلاع درشت تری به کاخ سفید وارد شد که درآن آمده بود:
« ما به زودی مورد حمله قرار خواهیم گرفت؛ تعداد زیاد امریکایی ها خواهند مرد و حمله درخاک امریکا صورت خواهد گرفت.»
پیش ازآن، احمدشاه مسعود درسفربه فرانسه درکنفرانس خبری که درشهر استراسبورگ برگزارشد، این گونه هشدار داده بود:
« اگررئیس جمهور بوش، ما را کمک نکند، این تروریست ها برامریکا و اروپا ضربه وارد خواهند کردو آنگاه دیر خواهد بود!»
این هشدار یکی ازپیشگویی های تاریخ است که از زبان یک فرمانده کارکشته وسیاست دان آسیایی بیان شده بود که به طور مرموزی با سکوت دنیای غرب مواجه شده بود.
چنان می نمود که امریکا، خود نیز به سوی یک انفجار هولناک به طور داوطلبانه چشم دوخته بود که گویا به آن همه حاشا و انتظارش می ارزید.
رد پای فرعون
نقش ایران در ترور احمد شاه مسعود/ سرگفتار نویسنده
بخش اول: مهمان سرکش
بخش دوم: جلسه القاعده درقندهار
بخش پنجم: نگاهی بر چلیپای شمشیر ها
پيامها
27 سپتامبر 2010, 07:45, توسط تنویر-
آقای مامون باید بدانند که نوشته های ایشان با قصه های خرمنگسک هیچ فرقی ندارد.
هر کسیکه مسایل تاریخی و سیاسی را مورد تحلیل و نگارش قرار میدهد باید ماخذ و مرجع برای ثبوت ادعا ها و حرف های خویش ارائه کند. ولی آقی مامون مانند یک قصه گوی واقعی چنان اکت میکند مثل اینکه شاهد تمام حوادثی بوده که در قصه چند بخشی شان ذکر کرده اند.
اینکه سفیر امریکا با قهرمان مولی احمق شاه مسعود مذاکره کرد و رئیس آی اس آی " با شتاب خود را به ملا عمر " رساند حرف های است خیلی احمقانه اگر ثبوت و دلیل و سندی در زمینه ارائه نشود.
ملا عمر مانند احمق شاه مسعود جنایتکار ملی یک فروخته شده کثیف است که تمام کار و بار و گفتگو های او را آی اس آی چتلستان آماده میکند و او بدون آی اس آی اصلا یک جسم کثیف و منجمد است.
اینکه مامون میگوید ملا عمر هم " بازی موش و پشک امریکا را ...." از نزدیک و با دقت بررسی میکرد به جز از مزاح دیگر هیچ چیز نباید تعریف کرد.
ملا عمر کور که حتی موجودیت او زیر سوال است اصلا استعداد اینرا ندارد که یک مسله عادی را مورد بررسی قرار بدهد چه بسا که بازی های امریکا را.
27 سپتامبر 2010, 10:19, توسط گردیزی
آقای تنویر
نور و روشنی تان هنوز ناکافی است تا بتوانی همه چیز را ببینی . حالا اگر میخواهی به نوشته آقای مآمون انتقاد داشته باشی انتقاد کن چرا به مسعود ناسزا میدهی . میدانی که این خاصیت اشخاص سالم و خردمند نیست که چنان به دیگران فحش بدهد. اگر تو به خود احترام داشته باشی دیگران را هم حتمن احترام میکردی . متاسفم که آدم های مثل خودت زمینه سازی نموده اند تا حیثیت وارزش سایت کابل پرس? کم شود
27 سپتامبر 2010, 10:47, توسط تنویر-
آقای گردیزی
تمام تلاش آقای مامون و قصه های خرمنگسک او در جهت قهرمان جلو دادن یک خائین ملی ، جنایتکار و منحرف اخلاقی چون ملا احمق شاه مسعود است ولی شعوری و یا غیر شعوری از ملا عمر وحشی هم غیر مستقیم یک تحلیل گر ماهر ! به ما تعریف داده است.
جنایتکار از هر قوم و سمت که باشد باید بدون در نظر داشت وابستگی های قومی و نژادی و سمتی با آنها محکوم شود. اینکه احمق شاه مسعود قهرمان مولی باشد، جنایتکار حکمتیار باشد یا ولد پنجاب ملا عمر کثیف و وحشی.
اما به یاد داشته باشید که دشمنی و محکوم کردن حکمتیار دشمنی با مردم ولسوالی امام صاحب نیست و به همان شکل دشمنی و محکوم کردن جنایات حیوانی احمق شاه مسعود و ملا عمر دشمنی با مردم نجیب پنجشیر و ارزگان نیست
28 سپتامبر 2010, 01:31, توسط Roshan
بسیار برایم جالب است که عکس العمل های دشمنان امرصاحب شهید رحمت الله عله که امروز شهرتشان جهانی شده را میبینم که مانند سگ عف میزنند غف میزنند کون پاره میکنند ولی هرروزی وهرسال که میگزرد مسعود بزرگ به یک روح بزرگ مبدل میگردد واین حال دوام دارد. صرف گجرنوال زاده های پست مانند تنویر کثیف پیدا میشوند که با روح ذلیل خود هذیان میگویند ومتاسفانه کابل پرس? را الوده کرده اند.
یک بی وجدانی مانند تنویر که لت وکوب یک استاد دانشگاه را بدست یک وحشی قبیله گرا بنام زلمی زابلی را موکول به تحقیقات دولت میکند اگر یک هم تبار وی در یک چنین وضعیت قرار میداشت در انزمان پارس کردن وی که از نیاکان خود به میرث برده را شما از کیلومتر ها دور میشنیدید. دهن تنویر با این گفته ها کاملا متعفنتر از مستراح های عمومی است
27 سپتامبر 2010, 13:47, توسط تنویر-
پنجابی کثیف و بویناک چتلستان خوشبختانه مانند شغال های لاهور حافظه ندارد زیرا همین یکی دو قوله شعر گونه را زیر نام مزاری هم نوشته بود.