صفحه نخست > دیدگاه > انتخابات > این انتخابات هیچ چیزی را عوض نخواهد کرد

این انتخابات هیچ چیزی را عوض نخواهد کرد

از یک سو وقتی به گذشته میبینیم، جز سرنوشت بسته و محتوم اما آراسته با تاج کاغذین افتخار های موهوم چیزی به نظر مان نمی آید.
یعقوب ابراهیمی
سه شنبه 11 آگوست 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

هر قدر هلهله ی انتخابات در کشورم بلند تر میشود، نمیدانم چرا بیشتر از پیش به درستی آنچه در پیش روست، بی باور میشوم. مایی که از یک وضعیت پریشان بسوی آینده ی مبهم در حرکت ایم، ناخدای سفینه ی سرنوشت ما از بخت بد، باز هم بیگانه است. هیچکس نمیداند تا کجا خواهیم راند. اما میدانیم، در جهتی که این کشتی سالها در گل نشسته میراند، بعید است جز گرداب منزلگهی در پیش باشد.

نمیدانم سرنشینان بهت زده عزم شکار نهنگ دارند، یا قصد تکرار ماجرای تایتانیک! اما همین سانی که ما با این بادبانهای پاره و پاروی به عاریت گرفته میرانیم، جز ویرانی چی پایانی میتوانیم داشت؟

از یک سو وقتی به گذشته میبینیم، جز سرنوشت بسته و محتوم اما آراسته با تاج کاغذین افتخار های موهوم چیزی به نظر مان نمی آید. سرزمینی را میبینیم، که همیش ارث و غلبه ی نظامی تعیین کننده ی قدرت و سرنوشت ما درمانده ها بوده.

با خود میگوییم شاید این انتخابات اعتراضیست در برابر گذشته. یا شاید سایه روشنی است از بارور شدن باور کثرت گرای شهروندی، بر روی ویرانه های آفتاب سوخته تک باوری و یکسویه نگری.

آخر درین منجلاب ماتم زده که سالهاست اتفاق میمونی در آن نیافتاده، همین یک هلهله ی به عاریت گرفته کافیست چنین به وجد مان آورد.

مایی که همیش طعم تلخ شکلهای مختلف نظامات تمامت خواه را با تاروپود خویش چشیده ایم، بیشتر از خوشباوری چی کرده میتوانیم؟ میگوییم؛ خوب بالاخره همین شکل اش کافی است، وقتی شکل وجود داشت محتوا در درون آن جان میگیرد.

فقط به همین دل خوش میسازیم. یکی رای میدهیم، یکی تحریم میکنیم و یکی هم بی تفاوت ایم. آخر همه ی کاری که میتوانیم جز این چی میتواند باشد. و بعد نامش را میگذاریم روش دموکراتیک و رفتن بسوی مدرنیته. هر کدام مان هم برای عمل کرد خود در برابر دیگری صدها دلیل آماده داریم. میگذریم ازین که چی تعدادی نا دانسته این کارها را انجام میدهیم. بیش ازین چی از دست ما می آید؟

مایی که سلسله وار شکار بهانه ایم، بهانه ای دیگری دست مان داده اند، تا به آن دل خوش سازیم.

آما آیا هیچ فکر کرده ایم که، رای دادن یا رای ندادن، تماشا کردن یا در خانه نشستن ما، هیچ اثر معنی داری بر نهایت این بازی پر هیاهو ندارد؟

برای آنانیکه هزاران فرسنگ دور از ما پیرنگ این سناریو را ریخته اند، رای ندادن ما به همان اندازه ی رای دادن، هیچ ارزشی برایشان ندارد.

آنها میداند، این قصه را با چی پایانی به آخر برسانند. چون امروز سرنوشت ما به یک فلم دست سوم بالییودی مانند است، که نتیجه اش از همان آغاز هویداست.

همه میدانیم، درنتیجه یکی شاه خواهد شد! اما مردم بازهم گدا میمانند. این همه شعار ها و وعده ها همه شک برانگیز اند و گوش مردم از آنها پر. حد اقل این مردم چندی پیش نیز به پای همین شعار ها زانو زدند و نمایش را مشروعیت بخشیدند. اما چی حاصل شان شد؟ به جز منت بیاگانگان و یاران بومی آنها که تا هنوز به رخ شان کشیده میشود. تا هنوز از عقب هر تربیون و بلند گوی به مردم طعنه میدهند، که شایسته گی چنین هدیه ای را نداشتند، حال که برایشان ارزانی شده، باید تا زنده اند منت گذار باشند.

من در میان این هیاهو واقعا نمیدانم به جز از نظاره کردن"چی باید کرد". اما بگذارید این انتخابات – ولو به عاریت گرفته- با آنکه هیچ چی را عوض نخواهد کرد، برگزار شود. تا فردا نگوییم اگر آن انتخابات برگزار میشد این طور نمیشد. چنانیکه امروز ده های بهانه ی آماده داریم که اگر آن "انقلاب" نمیشد، یا این "کودتا" اتفاق نمی افتاد، روزگار بهتری میداشتیم. از سوی دیگر عده ای فکر میکنند، برای این انتخابات عاریتی، بهای بزرگی پرداخته شده و خونهای فراوانی ریخته است. بنا فکر میکنند، همین که مردم رای دادند، در های مدرنیت بروی ما گشوده خواهد شد. با این همه من بسیار میترسم که این ملت بعد از آن همه غسل خون ها، بار دیگر همان پیراهن چرکین خویش را به تن نکند!

واژه های کلیدی

انتخابات در افغانستان
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • باهمه احترامی که بتوفرزندانديشه ودردوبرادرقربانی شئونيزم مذهبی ونژادی دارم نبايدمردم رابسوی يأس وسکوت وخموشی فراخواندکه درحقيقت مهرتأئيدگذاشتن بروضع جاريست نبايدنقش مردم راتجاهل ورزيدکه خالق سرنوشت خوداندهيچ وقت درمسيرتوده هاقالين فرش نکرده اندبلکه اين مردم اندکه اگرهزاران هزاربارهم به سرخورده باشندبايدبرخيزندوفريادکشندوبدوندوهرقدرهم که درميسرشان رهزنان کمين زده باشندترديدی رابه خودراه ندهندشمامگرميتوانيدجامعه ومردمی رانشان دهيدکه بدون فرازوفرودوشکست وپيروزی ورنج ومشکلات به قله أرزوهارسيده باشندنقس برگذاری انتخابات باوجوديکه هرگزشفاف ودمکرتيک واستندردنخواهندبوديک قدم بزرگ بسوی مدنيت ودمکرسی است مافعلاچيزی بنام دمکرسی درکشورنداريم بلکه دمکرسی راتمرين ميکنيم وفرهنگ دمکرسی راتبليغ بديل انتخابات چيزی جزامارت جهل وجوروجادونميتواندباشديعنی قبيله سالاری وحاکميت خانوادگی پس بايدمردم راتشويش کردتاباشورشعف زيادی درين پروسه مشارکت ورزندچون اراده مردم اراده خداست وقتی مردم مخلصانه وبادرک وأگاهی چيزی رابخواهندحتماشدنيست امروزحضورجامعه جهانی درکشورمانه تنهاجرم وگناهی نيست بلکه مصدرتحول وانقلاب اجتماعی وحتی فکری درين جامعه بدوی است مهم اين است که ماچگونه ازين چانس وامکانات استفاده کرده ميتوانيم ؟ مگرچندين کشورديگربدين شکل خودرانساخت بگذاريدمردم افغانستان ازلجنزارقبيله ورسم ورواج های قرون وسطائی عبورکندتاديگردين ابزارقدرت ومتاع تجارت عبادالشيطان نباشدامروزچراديانت شينواری ازديانت قرضاوی فرق داردبخاطريکه ديانت شينواری يک ديانت قبيلويست ولی ديانت قرضاوی ديانت مدنی وفراقومی امروزتنهاکامبخش درکشورمامظلوم است بلکه اسلام مظلومتراست چون بحيث نه يک هدف بلکه وسيله تخويف وتکفيروتوهين استخدام ميشودبنابرين بايدعوض سلاح بامنطق جنگيدواين منطق جزبابرگذاری انتخابات وايجادنظام ملی ودمکرتيک (فدراليزم يادست کم نظام پارلمانی) ميسرنيست باميدبيداری مردم موفق باشيد

    • سلام به دوستان و بخصوص به این حاجی کانادای !
      حاجی صاحب نفسی تو از جای گرم میبراید خودت به کانادا و شاید هم فرزندانت به آمریکا ،خودت از دل گرم وزنده گی کاملا آرام و آسوده چنین حرفهای را بزبان می آوری .من که خودم در حدود 27 سال دارم و در داخل افغانستان زنده گی کرده هم بجز از رنج و بدبختی چیزی دیگری را بیاد ندارم .
      مردم ما کاملادر زیر خط فقر زنده گی میکنند اما دولت مردان فاسد و فاجر ما از گذسته(چهل سال دوره جهل و نادانی ظاهر) تا حکومت خشخاش سالارن و دزدان (حکومت کرزی ) کاری برای نجات این ملت انجام نداده اند فقد و فقد به فکر اولاد خود جمع کردن پول حرام. بس .

    • آقای ابراهیمی درست میفرمایند، این انتخابات فقط چونه‌ایست که بروی کثافت کاری های هشت ساله رژیم نوکر امریکا ریخته شود و مردم برای یک دوره دیگر به انتظار باغ های سرخ و سبزی که بوسیله کاندیدان برایشان وعده داده شده نشانده شود و عملا هیچ چیزی را تغییر نخواهد داد و همان چور و چپاول و زورمداری و زیر پا شدن فقیر ترین توده های این وطن بیچاره و دیدنی دار ادامه خواهد داشت.

      در کشوری که بوسیله بیش از چهل کشور اشغال باشد، همیشه یک رژیم منفور، مزدور، بیگانه پرست و خاین بر سر اقتدار خواهد بود تا منافع این کشورها حفظ شود و مردم بیشتر از قبل زیر چکمه های خارجی ها و نوکران داخلی اش قلع و قمع خواهند شد.

      حال از اوضاع چنین به نظر میرسد که یا کرزی و یا هم اشرف غنی کسانی اند که امریکا میخواهد اینان را دوباره بر ما تحمیل کنند و میخواهد آنان را با این انتخابات دروغین چهره های مردمی و "منتخب" جار زند. یکی را رئیس جمهور و دیگری را به اصطلاح "چیف ایگزیکتیف" خواهد ساخت تا یک دوره دیگر بر ما حکم بچلانند و بر زخم های ملت بخندند و خاینان و وطنفروشان و مافیازادگان پست را فربه تر سازند. امریکا همیشه بر سر یکچنین انسانهای خودفروخته و جانی و تهی از شرف و غیرت و انسانیت سرمایه گذاری میکند.

      و درین میان من به حال آقای بشردوست افسوس میخورم که این همه درامه های امپریالیستی را درک نکرده جانش را کشید و درین بازی برای انتخابات دروغین امریکایی یک چهره دموکراتیک و مردمی بخشید و همه جا داد زد که انتخابات کنونی دموکراتیک ترین و شفاف ترین خواهد بود. او تا توانست در کمپاین هایش به طالبان چراغ سبز نشان داد و در حدی پیش رفت که طالبان را از حامیان خود بشمار آورد!

      اگر طرفدار بشردوست هستید دعا کنید که او هرگز برنده نشود ورنه برایش آبرویی نخواهد ماند. او آنقدر به مردم وعده و وعید داد که از عملی کردن یکی هم موفق بیرون نخواهد شد و به اینصورت مردم ما را در یاس عمیقتری فرو خواهد برد. آقای بشردوست با یک دست هیچ کاری نخواهد توانست چون یک دستیار و و حتی معاون فعال هم ندارد و میخواهد یک تنه مقابل مافیای اقتصادی و نظامی و جهانی افغانستان را رهبری کند که کاریست ناممکن چون او نه حزبی دارد، نه تفنگی و نه هم حداقل چند دستیار لایق و وطندوست و آگاه.

  • ابراهیمی !

    بهتر شده نوشتن تو , ولی مسایل سیاسی و جنگ را رنگ دراماتیک دادن از اثر ان میکاهد . همچنان نوشتن مانند نقاشی نمودن است , که اول فکر خود را بروی کاغذی میاندازی بعداء به جزییات ان مانند سایه ها , پرداس , و رنگ ها را نضر به اقلیم سیاسی ان فکر که میخواهی نقاشی کنی انتخاب میکنی , همیشه در انتخاب فکر باید تک رو باشی , گاهی جزیی ترین مسله بزرگترین مهمی را بیان خواهد نمود و گاهی ایستادن در مقبل جمع غفیری از نظریات از اهمیت نوشتن میکاهد و یا مهارت و دانش زیادی اجتماععی و سیاسی میخواهد تا به ارامی ان فکر را گرم ساخته "شی" از ان ساخت که شما میخواهید . اگر میخواهید نویسنده باشید ضرور نیست که پیرو مکتب خاص "فکری" باشید و یا اگر میخواهید برای انجمنی بنویسید حتما باید معلومات زیادی راجع به تمام مسایل ان انجمن داشته باشید و طرز نوشتن خود را چنان صیقل دهید که رگ رگء خیالات و مغز استخوان ان مکتب و یا اصول و یا انجمن را بیان نماید . در مسیر راه اهسته اهسته تجربه خواهید اندوخت و نویسنده گی مانند ذغالی است که از پف کردن به ان اتش همیشه زنده خواهد بود , ورنه خاموشی .

    مکرر اینکه :

    نقطه نظر تو نسبت به خیلی ها واقعیت است و کاملا درست است . بعد از انتخابات یکی شاه خواهد شد و باقی همه گدا .

    عزت زیاد صنوبر .

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس