صفحه نخست > دیدگاه > انتخابات > انتخابات و چهل ملا!

انتخابات و چهل ملا!

در مجموع حلقات قدرت (اربابان- قوماندانان و ملایان وطنی) که از قضا هیچ یک از این حلقات تحمل یک جریان دیگری که بخواهد در حوزه قدرت شان "انا رجل" بگوید نداشته و با زیرکی خاص خودشان دام و تله های بسیار ظریف و در عین حال خطرناکی را طراحی و اجرا می کنند که امسال چهل ملا در این دام سخت گیر افتادند.
نایب
سه شنبه 6 اكتبر 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

1- در ایام انتخابات امسال ریاست جمهوری و شوراهای ولایتی در افغانستان بسیاری از علما و طلاب افغانستانی از حوزه های علمیه در ایران بخصوص حوزه علمیه قم به افغانستان آمده بودند. طلاب و علمای جاغوری حوزات علمیه در ایران( بخصوص مجمع اما در واقع حزب طلاب و علماي جاغوري) نیز این فرصت را مغتنم شمرده و تعداد زیادی از آنها راهی این سفر تبلیغی، تفریحی و تزویجی شده و بخصوص امسال با توجه به مساله انتخابات اهداف سیاسی به نظر می رسید که (انگولگ به انتخابات) نیز در سر فصل برنامه ها قرار داشت، این سفر با استقبال تعداد زیادی از مشتاقان سیاست و طالبان شهرت واقع گردید. اگرچه تعداد این بزرگواران زیاد بود و کسی آمار دقیقی نداشت اما در میان مردم به چهل ملای اعزامی از ایران شهرت یافته بود.

تعبیر چهل ملا به طور تصادفی انتخاب نشده، بلکه اشاره دارد به ضرب المثلی که می گوید: "چهل ملا یک خر را بار کرده نمی تواند" بسیاری از این ملاها که امسال مسایل سیاسی در رأس برنامه های شان قرار گرفته بود، به رغم سنت هر ساله که بیشتر کارهای علمی- فرهنگی در قالب همایشها و یا جلسه و منبر داشتند، این بار سوار بر استر چموش و لگد پران سیاست در عرصه سیاست یکه تازی های جانانه ای کردند، که سر انجام خوشی نداشته و در گودال روابط پیچیده و نا مرئی اربابان و قوماندانان و ملاهای با تجربه و کارکشته منطقه گیر افتادند که جز بدنامی و ذلت سیاسی عایدی دیگری نصیب شان نگردید.

این ملاها که بسیار متکبرانه و در عین حال ناشیانه به مساله انتخابات بخصوص نسبت به مساله تعدد کاندیداهای شورای ولایتی برخورد کردند، به خیال خام شان ابتکار عمل بسیار جالبی را انجام داده اند. با ان که کاندیداهای شورای ولایتی هرکدام نماینده قوم و طایفه خوده بوده و قبلا بر اساس زدو بندهای پیچیده قومی شان و در تبانی با سایر قومیت ها و طوایف و از طرفی بر مبنای مقررات قانونی کشور و حقوق شهروندی و انسانی خود برای نمایندگی در شورای ولایتی ثبت نام کرده و هزینه های زیادی را برای تبلیغات خود انجام داده بودند، چهل ملا یکباره و در اخرین روزهای مانده به برگزاری انتخابات تصمیم می گیرند که نقش شورای نگهبان ایران را در جاغوری بازی کرده ولی بدون هیچ صلاحیت شرعی و قانونی تعدادی از کاندیداها را کم (حذف) کنند. در حالیکه هزینه ها صرف شده و با توجه به جو روانی، و قومی و طایفه ی بودن مساله و پخش گسترده اعلانات و پوستر ها و اعلام برنامه ها، قضیه جنبه حیثیتی نیز پیدا کرده بود. اما به رغم این مسایل چهل ملا با تحریک برخی از جریانها که در صدد بدنام کردن شان بودند آلت دست آنها قرار گرفته و رایزنی های را با برخی از حلقات شروع کرده و میخواستند از میان کاندیداها 5 نفر را در واقع بر اساس ملاک قومی (از قوم گری و ازدری و باغچری هرکدام یک نفر و از قوم آته دو نفر) به اصطلاح برگزینند و بقیه باید با گرفتن لوح تقدیر!!! از چهل ملا انصراف دهند. چنانچه عقب نشینی معنی دار شورای علما و نمایندگان معارف و تنها گذاشتن حضرات از ایران رفته در این صحنه- بعد از درگیر ساختن شان در این وادی پیچیده- خود می تواند گویایی خیلی از مسایل و حاکی از تمسخر و استهزاء آشکار باشد.

تعداد از کاندیداها به درخواست اولیه این چهل ملا مبنی بر دادن "اختیار خط" امتناع کرده و اساسا به آنها هیچ اعتنایی نکردند. تعدادی هم که چنین کرده بودند بعدا به رغم اینکه چهل ملا 4 یا 5 نفر را به اصطلاح اصلح و مورد تایید شان اعلام کردند ولی تصمیمات چهل ملا عملا به سخره و استهزاء گرفته شد و تا اخر کسی به خاطر این تصمیم انصراف نداده و در رای گیری شرکت کردند. چهل ملا که وزن سیاسی و اجتماعی ناچیز خود را بسیار برآورد کرده بودند، با این حرکات سیاسی ناشیانه در بدترین شرایط سیاسی خود را به محک تجربه و آزمون گذاشتند. این ملاها این قدر با اوضاع و شرایط منطقه نا آشنا و در عین حال مغرور بودند که به عنوان نمونه حتی قادر به درک این مساله نه چندان پیچیده هم نشدند که شخصیت های موثر و ذی نفوذی که این ها را تحریک کرده بودند و امروز طرفدار تقلیل کاندیداها شده بودند، خود در موقعی که راحت تر می شد کاندیداها را کاهش دهند سبب تکثر کاندیدا بوده اند. چون فرد مورد نظر شان در میان کاندیداهای که ثبت نام کرده و هزینه پرداخته بودند نبوده، لذا بجای اینکه از مثلا دو نفر یکی را تقلیل دهند فرد سوم را کاندیدا کرده بودند. بعد با این ابتکار چهل ملا میخواستند فرد سوم مورد نظر که از قضا با اصرار آنها بعدا کاندیدا شده بوده ابقا و بقیه را که قبلا ثبت نام و هزینه کرده و هرکدام شخصیت مناسبتر بودند از کاندیداتوری کنار بگذارند، و چهل ملا همین کار را هم کردند.
این ملاها بدون اینکه یک ارزیابی ساده از جایگاه اجتماعی و سیاسی خود داشته باشند چنان تکبر سیاسی به خرج داده و بعضا با تحکم حق قانونی و شهروندی کاندیداها را زیر سوال برده و صرفا نظر خود را مبنی بر اینکه چه کسی باید باشد و چه کسانی باید انصراف دهد قبول داشتند، و نظری هم که ارایه می کردند عملا منتهی به انتصابات می شد. حتی برخی از آنها بسیار با اعتماد بنفس مساله درجه دین و ایمان کاندیداها را مطرح ساخته و صلاحیت بر اساس میزان تقوی و دیانت و دوری از به اصطلاح فسق را زمزمه می کردند، در صورتی که از قضا در دوره قبلی شورای ولایتی از جاغوری فرد روحانی- و از طبقه همین بزرگواران که خود را هیأت تمیز و تشیخص صالح و ناصالح می دانند- افتخارات بزرگی همچون تجدید فراش با زن شوهر دار و ماجراهای بسیار تهوع آور که همه می دانند، به برکت نمایندگی در شورای ولایتی برای جاغوری به ارمغان آورده است.
البته این نکته قابل توجه است که بسیاری از انها که خود را جامع علوم معقول و منقول دانسته و خود را در منطقه بوعلی سینای زمان احساس می کردند اما در واقع برخی از آنان قادر به درک مفاهیمی چون دموکراسی، انتخابات، مشارکت سیاسی، حقوق شهروندی و ... نبوده و بعضا این مفاهیم را در قالب یک سری توهمات و در بهترین حالت در قالب قرائت دینی و حوزوی و تهی از مفهوم واقعی، درک و دریافته بودند. در واقع بسیاری از آنها نه قادر بودند و نه اساسا تمایل به درک این مطلب از خود نشان دادند که کاندیداها بر اساس و بر مبنای قانون اساسی و قانون انتخابات کشور آن هم در سطح ولایت (شورای ولایتی) و نه در سطح ولسوالی و در راستای اعمال حق سیاسی و شهروندی خود اقدام قانونی کرده اند اما چهل ملا هیچگاه از خود سوال نکردند که آنها این صلاحیت قیم مآبانه خود را از کجا بدست آورده و به استناد کدام قانون این حق را کمایی کرده اند؟ شاید به نحوی اگر این نوع مداخلات بی جا باعث اخلال در مشارکت سیاسی و اعمال حقوق شهروندی شهروندان باشد عنوان مجرمانه داشته و موجب مجازات باشد( چه اینکه در همین مساله شنیده شد که برخی از این ملاها به عنوان اخلالگر در امر انتخابات از سوی یوناما احضار شده اند).

2- چهل ملا به رغم اینکه همه از قومیت هزاره بودند و خیلی از این قید و بندها و تعصبات از قبیل (مذهبی، قومی، نژادی و طایفه ی و منطقه ای) آسیب دیده اند اما در این مانور سیاسی مبلغ بسیار جدی مسایل طایفه ای (نماینده بر مبنای چهاردسته قومی جاغوری) و منطقه گرایی (جاغوری گرایی) شده بودند آیا نمی توان گفت که چهل ملا عملا به تعصبات منطقه ای و طایفه ای دامن زده اند؟ و چگونه با این رویکرد می توانند دیگران را که در سطح کلان و کشور این نوع تعصبات را اعمال می کنند محکوم بدانند؟ و یا عمل کسانی دیگر را که نوع دیگر از این تعصبات کور و بی منطق را دامن می زنند تقبیح نمایند؟ از جانب دیگر بر اساس همین گزینش ملایان (گزینش بر اساس دسته های قومی جاغوری) آیا مصلحت جاغوری خود بخود و اتوماتیک وار به مصالح و منافع این دسته ها تقلیل پیدا کرده و تخصیص نخواهد یافت؟ آیا چنین نماینده ی با این فرض مبتنی بر دسته های قومی می تواند حافظ منافع همه جاغوری باشد؟ یا اینکه وی وامدار، نماینده و حافظ منافع صرفا دسته ی قومی خود خواهد بود؟

3- به هر حال حتی در میان اکثر مردم به اصطلاح ملایان؛ عوام الناس! این مساله شایع و روشن شده بود که چهل ملا در زیر چتر آقای فلان تجمع کرده و مجری منویات او شده است و همانند عوامل بی اراده در اختیار اوست. البته برخی از اربابان منطقه در برخی محافل به صراحت از باب تمسخر نسبت به چهل ملا صراحتا اظهار می کردند که اینها اینقدر ناشی و نابلد هستند که فلان ارباب (...) به تنهایی همه آنها را جهت داده و با یک انگشت خود می چرخاند.

در مجموع حلقات قدرت (اربابان- قوماندانان و ملایان وطنی) که از قضا هیچ یک از این حلقات تحمل یک جریان دیگری که بخواهد در حوزه قدرت شان "انا رجل" بگوید نداشته و با زیرکی خاص خودشان دام و تله های بسیار ظریف و در عین حال خطرناکی را طراحی و اجرا می کنند که امسال چهل ملا در این دام سخت گیر افتادند.

4- در آخر بی انصافی خواهد بود اگر از برخی از طلاب و علمای اعزامی و برخی از علمای منطقه که صادقانه و به دور از هیاهوی دنیای شهوت و شهرت و قدرت به وظایف معنوی و روحانی خود همت گمارده و کارهای اساسی را انجام داده اند، یاد نگردد. شخصیت های متقی و پرهیزکاری هم هستند که در مراکز دینی و فرهنگی به کار اصلی و اساسی یک روحانی مسئولانه در حال فعالیت بوده و در کمال تواضع و فروتنی زندگی ساده ی دارند. چنانچه در یکی از روزهای پر هیاهوی انتخابات که چهل ملا با برخی دیگر از علمای منطقه (که به جای فعالیت های دینی و علمی به کار سیاست و فتنه انگیزی مشغول اند) در هوتل و رستوران بازار (جای که در ان روزها مملو از طبقات مختلف از مردم که مشغول مبارزات انتخاباتی برای کاندیداها بودند) در هنگام نماز ظهر و عصر به شکم بارگی با پولهای کذایی مشغول بودند، برخی از علمای وارسته هم بودند که به عنوان نهار به نان خشک ریز ریز شده و دوغ اکتفا کرده و بعد هم اقامه نماز ظهر و عصر. به نظر شما رسیدگی به شکم آنهم در چنین رستورانتی و در چنان فضایی و در حین آذان و موقع نماز ظهر و عصر، از سوی جمع کثیر از علما و روحانیت با هیبت و ابهت اعزامی از قم در ذهینت مردم چه تاثیری خواهد گذاشت؟ قضاوت بر عهده خود شما.

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • دوست عزیز آقای نایب سلام و درود تقدیم است ! با این نوشتار و گزینش مطلب ، راست به غدۀ انگشت گذاشته اید که سالهاست مردم بیچارۀ گرسنه شکم و پا برهنۀ سرزمین مانرا درمانده و به حالت زار کشانیده و بخاطر برکندن و دور افگندن این تومور نه راهیست ، نه چاره یی و نه درمانی . در ضمن مقاله سوال (...اما چهل ملا هیچگاه از خود سوال نکردند که آنها این صلاحیت قیم مآبانه خود را از کجا بدست آورده و به استناد کدام قانون این حق را کمایی کرده اند؟ ) را نموده اید که این ازدین حقیر مذهب فقیر چنین جواب ارایه مینماید :

    ما !! تنها ما !! و باز هم ما !! اجازه بدهید کمی واضحتر این ما شدن را خدمت تان بنگارم . من وقتی ما میشویم که در زیر منبر مینشینیم ، گوش می نهیم و با جان و دل سخنان توبه فرمایانرا پذیرایم . در زیر منبر همه ما ایم ! در آن جایگاه حق من شدن همیشه ذایل است و این توبه فرما حاکم دلهای ما ! در آن مقام ، ابراز بغاوت و سرکشی از حکم آخند و ملا ، ستیزی است از حکم خدا و محمد مصطفی ! آنجاست که این آخند و ملا صلاحیت قیم مأبانۀ خود را به هزار گونه رسم و دستور به ما تفهیم میکند . گوئیا هر آنچی این فضیلت مأب در منبرمیفرماید ، دریچه یست به سوی فلاح و رستگاری !

    این چهل ملا نخستین ها و پایانی ها نیستند که از چشمۀ قم سیلوار سرازیر می شوند و زمین های حاصلخیز را آحک می بندند و داشته های طشت رسوایی شان لبریز میشود . این جویبار را دیوبندی ها و الازهری ها زمانه هاست که با لوش رنگپریدۀ خود پر نموده اند . کرم شاه های انگریزی ناخدا های این کشتیی و سرنشینان گوش به فرمان اوست که دیگر به حجت الاسلامهای قمی جایی نیست . این مایم که هرکی در منبر آمد دستورش را پذیرایم چی کام بیز باشد چی جام ریز . پس ما ملامتیم ، ما که نمیتوانیم زشتی ها را از نیکی ها نفی نمایم ، ما ملامتیم که سر تسلیم به هر خوانده و نا خوانده فرو آورده ایم ، ما ملامتیم که خط قیم شدن خود را با ادای جزیه پذیرفتیم و آهی هم نکشیدیم ، من ما شدیم و افسوس که چی ما شدنی !!!! قلم تان فرا تر و رسا تر بادا !

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس