ایران و احمد شاه مسعود

رد پای فرعون | رابطۀ ایران در ترور احمدشاه مسعود | بخش شانزدهم
رزاق مأمون
سه شنبه 23 نوامبر 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

برای افغان ها دوستی ایران معادل دشمنی پاکستان است!

  • شهید احمدشاه مسعود-

بسیاری از افراد و گروه ها در افغانستان از روی تبلیغات رسانه های ایران، پاکستان و محافل رسمی عرب و همچنان مخالفان جنگی – سیاسی مسعود گمان می برند که ایران به عنوان پشتوانه جنبش مقاومت در مقابله با تهدید های گروه طالبان، نقش کلیدی داشت. اما یک سری واقعیت های مشخص و سری، حقایق تکان دهنده ای را در خصوص نیات ایران در قبال مسعود آشکار می کنند. حکومت ایران از صبح فردای ورود نیروهای مسعود به کابل در سال هزارو سی صد وهفتاد یک، با تمام ظرفیت های خویش در داخل، مرزها و درمیان کشور های منطقه به هدف تحقیر و انزوای سیاسی و نظامی مسعود استفاده کرد. هدف، یکسره کردن جنگ نه، بل، ادامۀ جنگ بدون برنده وبازنده بود.

ایران در سقوط حاکمیت مجاهدین در سال های دهه هشتاد خورشیدی نقش تعیین کننده داشت. با ظهور و اوج گیری حرکت طالبان پس ازتسلط آنان بر کابل و بخش های عمده افغانستان، ایران با فرض این که تحریک طالبان درواقع به حیث لشکر منطقه ای اهداف امریکایی درمنطقه تبارز کرده است؛ از بیم پیشروی های آنان به سوی مرز های ایران، به کمک های کج دار و مریز و ناقص و بعضاَ شکننده برای جنبش مقاومت اقدام کرد. ورود عمیق ترایران مسعود را به شدت ضعیف کرد و افراد زیادی را از اطراف مسعود دراستخبارات خویش جذب نمود. مسعود از معامله های مخفی ایران با دسته های فرماندهانی که در خط دفاع ملی از افغانستان چندان متعهد نبودند، سخت بیمناک بود. شواهد زنده و اسناد زیادی درین خصوص در دست است که ملت افغانستان باید ازآن آگاه شود. این اسراردرآینده دنبال می شود. درآن سال ها، حوادث در مسیری شکل می گرفتند که مسعود با آن همه تجارب افسانه ای جنگ های آزادی بخش از سال های هشتاد میلادی تا آن زمان، از چندین جهت زیرضربه قرار گرفته و تشکیل نظامی اش درخطر انهدام قرار داشت. وی صراحت می داد که در دفاع از حاکمیت ملی افغانستان و سرکوب طالبان ( ارتش ملیشیایی پاکستان و آی، اس، آی و شرکت های نفتی بین المللی) ترجیح می دهد که از هر منبعی کمک دریافت کند.

روسیه و کشور های آسیانه میانه هم ازجهت سرعت پیشروی های طالبان به سوی مرز های شان، وهم ازبابت بازی ومعامله با طرف های رقیب خویش، با بی رمقی وحسابگری دست یاری به سوی مسعود دراز کرده بودند. کمک های نظامی به مسعود به طور حساب شده ای صورت می گرفت که درنهایت امر، رخنه جنگ به سوی آسیای میانه و ایران را مانع شود. اسناد ثقه بیانگر واقعیت های تکان دهنده ای اند که ایران و روسیه چه گونه از طریق سفارت ها و دپلومات های خویش، درصدد به رسمیت شناختن طالبان و مشغول بازی استراتیژیک ودر نهایت درصدد انهدام مقاومت مسعود بودند؛ اما طالبان علی رغم آن که از سوی پاکستان مدیریت می شدند، چنین فرصت های مساعد را از دست دادند. برای ملاحظه اسناد مؤثق درین باره به مراجعه کنید به کتاب « افغانستان و پنج سال سلطه طالبان» اثر وحیدالله مژده ، چاپ سال 1382- تهران با این حال، مسعود هیچ گاه با حلقات روسی به ویژه مقامات ایرانی که به هدف گسترش دامنه جنگ وویرانی درافغانستان، درمقاطع زمانی مختلف دست یاری دراز می کردند، سرسازگاری نشان نداد.

دکترنادرشاه احمدزی مسئول شبکۀ سری « صادق هجرت» که بنا به دستور احمد شاه مسعود، امور فعالیت های ضد جاسوسی برعلیه مداخلات ایران را برعهده داشت، می گوید:

مسعود از برنامه های تخریبی ایران به هدف شکستن بنیاد های ملی وسیاسی تحت نام کمک به جنبش مقاومت به سختی رنج می برد. وی درموقعیت نهایت حساس، جنگ نا برابر برضد مداخله گران آشکار و پنهان را رهبری می کرد. مسعود افکار خود در باره ایران را دریک جمله چنین خلاصه می کرد:

برای افغان ها دوستی ایران معادل دشمنی پاکستان است!

مسعود می افزود: اگر دست پاکستان برسد، پای ما را از ناحیه زانو قطع می کند؛ اما اگر ایران امکان بیابد، پای ما را از بیخ اره می کند.

پژوهشگران و سیاست دانان افغانستان درسالیان اخیر، با تکیه بر تجارب سال های جنگ و حتی پیش از آن، درک می کنند که به طور سنتی و عادتی، رخ اتهامات و دادخواهی افغانستان از چندین دهه به این سو، به سوی پاکستان توجیه شده است. با این حال، پرونده استراتیژی مخرب ایران در افغانستان بسیار قطور است و انجام تحقیقات درآن زمینه، به یک حرکت ملی- پژوهشی نیاز دارد. عجالتاً درین اجمال، روی برخی نشانه ها در خصوص نقش ایران در ترور احمد شاه مسعود تمرکز صورت می گیرد.

رد پای فرعون

نقش ایران در ترور احمد شاه مسعود/ سرگفتار نویسنده

بخش اول: مهمان سرکش

بخش دوم: جلسه القاعده درقندهار

بخش سوم: به سوی هندوکش

بخش چهارم: مهمانان در کابل

بخش پنجم: نگاهی بر چلیپای شمشیر ها

بخش ششم: شناسنامه بن لادن

بخش هفتم: شتر به غمزه می افتد

بخش هشتم: گژدم عربی، سحاری امریکایی

بخش نهم: بازی موش و پشک


بخش دهم: عملیات نرم

بخش یازدهم: پیشمرگان عرب در پنجشیر- تخار

بخش دوازدهم: پردۀ اسرار

بخش سیزدهم: آخرین ملاقات

بخش چهاردهم: حالت فوق العاده

بخش پانزدهم: مرحله دوم تحقیقات

بخش شانزدهم: ایران و احمد شاه مسعود

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • aghai mamon
    besyar aali wa jaaleb

  • مسعودشخصی پیچیده زرنگ هوشیار حیله گر بود و زندگی اسرار امیز داشت که خیلی طول خواهد کشید تا مردم او را براستی بشناسند.
    او برای بعضیها یک قهرمان واقعی و ملی است که حاظر است برایش جان خود را فدا کند.
    او برای بعضی افغانها یک قصاب بیرحم و جنایتکار و خایین ملی است که از نام بردن اسمش نفرت دارند و لعنت الله را به اسمش اظافه میکنند.
    خیلی جالب است. خوب بیایید تا یک نگاه مخطصر به بعضی کارهایش بیندازیم.
    مسعود برای منافعش گاه با شرق و گاه با غرب همکاری کرد و این چیزی است که تمام رهبران مجاهدین نمودند.
    مسعود از طرف فرانسه و ایران بنام نسل اریایی تا توان اخر کمک میشد و از سوی دیگر زمانیکه روسها در سالهای 1988 وقتی که فهمیدند که در افغانستان شکست میخورند و حکومت کارمل و نجیب رو به سقوط است اینها خواستند که راه های دیگری را پیش گیرند تا منافع شلن در افغانستان محفوظ باشد و روسها میدانستند که با حمایت شدید و بیحد امریکا و غرب و پاکستان از حکمتیار روسها هیچ راه سازش با حکمتیار ندارد و از سوی دیگر مسعود با حزب اسلامی همیشه درگیر بود و قومندانهای زیادی از همدیگر را طرور نمودند و جنگ ها و زد و خورد های داشتند.
    حزب اسلامی مورد توجه خاص پاکستان بود و کمکهای زیادی از طرف غرب و پاکستان میشد چرا که هر چه کمک های غرب به مجاهدین بود به پاکستان امده و پاکستان صحم خود را برداشته و بقیه را به گلبدین میداد و حکمتیار یک چیزنا چیز به احزاب دیگر میداد و بیشتر کمک ها در جیب خودش میرفت که این باعص شد تا حزب اسلامی بسرعت بیش از حد رشد نموده و بزرگترین و پرقدرت ترن حزب در افغانستان گردد.
    مسعود از این کار سخت ناراحت بود چون میدانست در صورت پیروزی مجاهدین بیشترین قدرت در حکومت جدید به حکمتیار اخطصاص خواهد یافت ولی نمیتوانست هیچ اقدام در این صورت بکند.
    روسها که میدانست روابط مسعود با گلبدن و پاکستان خوب نیست بنابراین رو بسوی مسعود نمودند. و این چیزی بود که مسعود از خدا میخواست و از این سو سیل کمکهای روس بسوی پنجشیر روانه گردید که شاهدان حرکات هلیکوپطرهای روسها بطرف پنجشیر را در زمان روسها در افانستان دیدند و ما همه دیدیم که مسعود با روسها اتش بس امظا کرد و با روسها چندان دگیر نشد و گزرگاه سا لنگ تقریبا برای همیشه بروی قطار های روس باز بود و مسعود در حمله مجاهدن در جلال اباد هیچ نوع همکاری نکرد و در پنجشیر با افسران روس شکست حکمتیار را جشن گرفت.
    بعد از پیروزی مجاهدین همه دیدیم که مسعود قدرت نمایی نمود و میخواست بیشتر قدرت در حکومت جدید به او داده شود که این اغاز جنگهای که افغانستان را اواره و بیچاره کرد بود.
    و در اخر وقطیکه امریکا تسمیم حمله نظامی به افغانستان را گرفت خواست بهر قیمت مسعود را از سر راه شان بردارد چون میدانست که مسعود با روسها و ایران همکاری نزدیک دارد و این در اینده میتوانست برای امریکا در افغانستان یک سلسله مظاحمت ها و مشکل ها خلق کند و بنابراین با کمکها القاعده ISI و نزدیکان مسعود از قبیل سیاف فهیم عبدالله قانونی وووو که با پول و وعده های قدرت در حکومت جدید توانست اینها را بخرد این نقشه را عملی نمود.
    عرض سلام: سمیر

    • mobarakat bad

      ba een hama estedad dar kheyal pardazi , mashwaraye man een ast ke az hameen hala qalam ba dast begeer wa dastan haye kotah wa boland benwees , hayfe een estedad ke hadar berawad ok

    • rasti behtar ast ke hangame nashre dastan hayat yak name ham bar khod begzari choon een bar benam tashreef dari ok

    • بلی مسعودوف خیلی زندگی اسرار آمیز داشت از جمله پری گل معصوم زن او هم یک سر او را افشا کرده که او نه تنها یک جنایکار، جاهل و خائین بود بلکه تصور خیلی حیوانی در مورد زنان داشت

      برای اینکه این زاویه زندگی مسعودوف هم برای شما واضح شود این لینک را باز کنید و بخصوص به نکات ذیل در آن توجه کنید:

      • اینکه پدر پری گل به احمق شاه مسعودوف نامرد میگوید که دخترش خیلی خورد است و او به زن پخته تری ضرورت دارید. پری گل معصوم میگوید وقتی او 5 ساله بود مسعودوف این منحرف اخلاقی در فاکولته پولیتخنیک کابل درس میخواند.
      • مسعودوف با پری گل به زود و بدون رضایت پدر طفل معصوم پری گل عروسی کرده
      • مسعودوف او را از دیدن همه حتی برادران خودش و حتی خواهر زاده 12 ساله خودش منع کرده بود
      • مسعودوف او را از گرفتن عکس و دور رفتن از چهار دیواری خانه منع کرده بود.

      بخوانید و به این منحرف و خائین ملی و مفعول معروف تف کنید:

      http://www.bbc.co.uk/persian/a...

    • یکی از افسانه سرایان شورای دزدان این آقای مامون است که باید بوسیله حامیان احمق شاه مسعودوف با قسمت عمده پولهای که از د افغانستان بانک سرقت کرده اند تقدیر شود.

      ولی قربانیان جنایات احمق شاه مسعودوف در کابل و حتی پریگل معصوم خانم احمق شاه مسعودوف باید او را لقب مداح جنایتکار ترین و خائین ترین شخص را در تاریخ افغانستان به او بدهند و لعنتش کنند.

    • شماری زیر نام مستعار به دشنامدهی می پردازند و به اشخاص و افراد حقیقی بی حرمتی می کنند. چه نامردانی!
      یک بار نام اصلی و محل زندگی شان را بگویند باز دشنام بدهند تا بدانیم که چقدر غیرت دارند. اینهاشماری اشخاصبز دل بی غیرت اند و کار شان دشنام پراگنی و نفرت افزایی است. نمی دانم چگونه ممکن است که یک آدم اینقدر مکتب رفته باشد و سواد آموخته باشد که در انترنت پیام بنویسد و اما اخلاق بحث و معاشرت و صحبت با دیگران را نداند. در سابق می گفتند: هرکه مکتب رفت آدم می شود، اما درینجا باید گفت:

      هرکه مکتب رفت، ضرور نیست که آدم شده باشد. شاید در گذشت ها چنین بوده باشد اما حالا می بینیم که بسیاری مکتب رفته اند، سواد یاد گرفته اند، از انترنت استفاده می کنند... و هرگز هم آدم نشده اند.

    • دوست ارجمند دولتشاهی احترام و درود به شما و دوستان کابل پرسی !

      میگویند اشتر را پرسیدند : ترا در زنده گی زیاده چی می رنجاند ؟ کم آبی ؟ بیابان گردی ؟ خار خوردن ؟
      اشتر بگفتا : هیچ چیز مرا نرنجانده است ، جانگداز تر ازین چی خواهد بود که افسار مرا بدم خر بسته اید !

      بلی ما همانهایم که جبر روزگار افسار مار بدُم اینان بسته است .

      تنویر ، شبیر ، اصیل کابلی ، بابر ووو همه از یک آبشخور آب میخورند ، زورگویی ، دروغ ، جعل ، تذویر و در اخیر توهین و دشنام . هرگز باور نمی توانستم بایانی را که گاهی از دفاتر و دیوان مولانا سخنها داشت و گاهی هم چشمان کور و نابینای خود را به هر در و شهر میفرستاد تا بینا شود ، درین سنین کهولت و پیری چنین آدم سخیف ، بی آبرو و حیثیت باشد .

      وقتی دعوت میشوند به روبرویی ، گفتمان و بحث منطقی ، بگفتۀ برادران هزاره ما با دُم بلند چنان دوتا میکنند که گریز وزیرگل مامد از حبهه جنوبی را آبرو میبخشند . شبیر کاکل که تا دیروز با نیزۀ چوبین هر طرف باد دل خالی میکرد ، لافهای پوز مالی می زد و نامه های سرگشاده می نوشت ، امروز در غار توره بوره چنان لمیده که سور اسرافیل را هم توان نیست تا او را بلند کند .

      فقط یک خرعیسی مانده که مانند دیسک های استفاده شده ، فقط دوره میکند و چتلسان ، چتلستان گفته روان است و بیخبر از آنست که تار و پود تارتنک قبیله از نهر بازار ( بورد ) پیشاورآب خورده و نشو نما نموده است . فقط گمان برده همینکه بر ضد پاکستان شعار دهد وطنپرست شده و القاب دانشمند و استاد را غیر از کاکل از دیگران هم نصیب خواهد شد . پاکستان سالهاست از نادانی و جهالت این مردم استفاده نموده که این تارتنک ها نمی دانند و هی داد غیرت میزنند .

      سخنانها زیاد شد ببخشید ، تنها میخواستم یک نوشته در ارتباط تائید پیام شما داشته باشم . پیروز و صحتمند باشید .

  • تنوير جان نميتوانى تعصب و عقده خودرا در برابر مدافعين راستين وطن و حتى شهدا تحت كنترول بياورى و قوله ميكشى مانند سك ديوانه به هر طرف حمله ميكنى.راستى كه تو يك انسان هم فاعل و هم مفعول هستى .اكر ان راد مرد بزرك احمد شاه مسعود نميبود,امروز زير باى باكستانى بودى امروز حقايق دارد روشن ميشود كه اين اقوام ازاده غير بشتون همه ازاد و بيدون تعلق از حق و حقوق خود دفاع كرده تنها و بيدون خارجى جنكيده اند. انكه مزدوراين مزدور ان بوده و بعدا از جند كشور بوده وزير باى جند كشور همزمان او فتاده همان فا شيستان قبيله و افغان ملتى هاى فاشيست است.

    • آقاى بينا شما چطور مسعود را مدافع راستين وطن ميناميد؟
      مگر مسعود كابل را به ويرانه مبدل نكرد؟
      چرا بعدأ وقتى طالبان كابل را گرفت مسعود با هـزاره هـا دوست شد؟ هـمين حزب وحدت كه او در كابل با آنها ميجنگيد و آقاى ربانى در يكى از سخنرانى هـايش در سالگرد آقاى مزارى در شهـر مزار شريف به تعريف از مزارى شروع نمود و اينكه مزارى يك شخص بزرگ بود.
      خوب پس چرا در كابل با او ميجنگيد؟
      مسعود قشايد قهـرمان بود اما فقط براى مردم پتجشير نه براى همه ملت افغانستان حتى نه براى همه قوم تاجيك. فقط براى مردم پنجشير.
      قهـرمان ماى كسى است كه خدمت بارى وطنش و مردمش نمايد اشخاص چون گاندى در هـندوستان و نلسون مانديلا در آفريقاى جنوبى
      چه كس تا هـنوز در افغانستان و مردمش خدمت كرده؟
      هـيچكس
      درافغانستان قهـرمانهـاى قومى است مثال مسعود و مزارى و دوستم و پشتونهـا هم براى خودشان قهـرمان دارند چون داود خان ولى در افغانستان هـيچ قهـرمان ملى وجود ندارد و اين يك حقيقت است.

    • سلام برشماوطندارهای عزیز؟نه مسعودقهرمان بود ونه دیگررهبرهای وطن پروش :قهرمان همان کسی است کی امروزدرافغانستان میجنگد همراهی اشغالگران بخاطراسلام ایمانش وقت مسعودیادیگران میجنگیدندبکی میجنگیدند برادرکوشی میکردندوطن دارای عزیزقهرمانی دالر نشووقهرمانی دنیا نشو قهرمانی آخرت شو وقهر مانی جنت شو£وسلام مسافروطنپرست ودین پرست من خدم ساکن بنگلادیش استم افغانم ولی ندیدم وطن راچرادید م ازطریق انترنت ودیش وتلویزن اماکمزورسوادهم دارم

    • خدا خیر کند ! یک غول دیگر به عوض تنویر پیدا شد.
      او لوده چرا رک وراست نمیگی که از مامورین آی اس آی هستی و فارسی را هم کم و بیش در زمان نوکران تان طالبان اموخته یی. تو دیگر گورت را گم کو منافق.. با دهن نصوار بویت نام مسعود رانگیر زیرا سگ او بر پاکستانی و طالب شرف دارد. اگر من صلاحیت داشتم میدانی چه میکنم ؟ در قدم اول شهنواز تنی ، دیگ بخار خرم ، داود سلطان زوی ، حقانی ، وردک و دیگر اجنتان پاکستان را در ملا عام دار میزنم تا عبرت دیگر وطنفروشان شود و به دروازه تورخم یک لوحه می بندم و در ان مینویسم:
      (( سگها میتوانند بیایند اما پاکستانی ، نه ! ))

    • من به حیث یک افغان این حق را به تمام کسانیکه مخالف مسعود هستند می دهم. چراکه هر افغانی به جای انها قرار بګیرند چنین عقیده خواهند داشت.
      مخالفین چند طبقه اند
      ۱. روس و حکومت های دست نشانده شان
      ۲. کسانیکه می خواستند حکومت به دلخواه پاکستان بسازند.
      ۳. باز هم پاکستانی ها و مزدوران قهرمان شان که میخواستند حکومت پاکستانی بسازند.
      ۴. متعصبین و کوردل هایکه در طول مبارزات مسعود حکومت های دست نشانده شان از دست مسعود روز نداشتند.
      این سه طبقه اول حق عام و تام تا در مورد اینها هر چی می خواهند بکویند دارند اما در مورد طبقه چهارم اینها بروند و در بکی از شفاخانه ها خود را تداوی کنند چراکه متعصب نیست مکر مریض و مریض ندارد جای جز شفا خانه،

    • هرآنکس که احمدشاه مسعودرابه حیث قهرمان ملی افغانستان نمیشناسد اوازافغانستان نبوده،یا گنگ است که هیچ چیزرانشنیده،یاکوراست که هیچ راندیده ومردم افغانستان افتخاردارندکه شهیددواودخان،شهیدداکترنجیب الله،وقهرمان ملی کشورشیداحمدشاه مسعودداتشندکه خاک افغانستان راهمچون یعقوب خان شروع بدون امان الله بدون حبیب الله کلکانی تازمان داودخان ودراویل طالبان همه وطن فروش خاینان این کشوراندکه تاامروزمردم افغانستان درچنین حالت انداگراینهاخاین نمی بودندافغانستان به این حالت امروزی نمیرسیدمسعودتنها قهرمان افغانستان نیست قهرمان 23 کشور دیگرجهان است که زیراستعمارشوروی بودندوازبرکت جهادمردم افغانستان استقلال خودرابه دست آوردندشمامردم چراینقدرتبعیض داریدبالاخره افغانستان خاک تمام مردم که درآن زنده گی میکننداست چرا چرا چرا چرا چرا چرا............... لطفا جواب بدهید.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس