داکتر بشردوست صدای اکثریت خاموش
نا امیدی در قلب من و یاران من حاکم نیست چون ما توانستیم در مدت دو ماه کمپاین ریاست جمهوری بدون پول و پلو سنگ تهداب افغانستان دیگر را بگذاریم./ انتشارات آی پی پلنز با همکاری کابل پرس/ تکثیر، انتشار، اقتباس يا ترجمه ی اين اثر و هرگونه استفاده سمعی و بصری و الکترونيکی بدون اجازه کتبی نويسنده و يا ناشر ممنوع است.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
داکتر بشردوست: صدای اکثریت خاموش
رمضان بشردوست
نشر اول بصورت اینترنتی (PDF) دسمبر 2009
شماره استاندار بین المللی کتاب:
ISBN 978-82-93037-01-9
انتشارات آی پی پلنز با همکاری کابل پرس?
تمام حقوق بصورت اينترنتی محفوظ و متعلق به نويسنده و ناشر می باشد.
تکثیر، انتشار، اقتباس يا ترجمه ی اين اثر و هرگونه استفاده سمعی و بصری و الکترونيکی بدون اجازه کتبی نويسنده و يا ناشر ممنوع است.
قیمت: رایگان
بنام خداوند (ج) و به یاد شهدا
از آن روز تا امروز دقیقأ ۱۵۶ روز میگذرد ،از روز سه شنبه ۲۶جوزا ۱۳۸۸ ، روز آغاز کمپاین انتخابات ریاست جمهوری تا امروز سه شنبه ۳ قوس ۱۳۸۸ ،روز نوشتن این مقدمه. آن روز تابستان بود و آفتابی ، شعاع امید و آرزو در سر زمین ما و در قلب ما می درخشید اما امروز خزان است و بارانی، سایه تاریکی بر سر زمین ما و بر قلب ما حاکم است.
اما نا امیدی در قلب من و یاران من حاکم نیست چون ما توانستیم در مدت دو ماه کمپاین ریاست جمهوری بدون پول و پلو سنگ تهداب افغانستان دیگر را بگذاریم.
برای دانلود اين کتاب (12.4 MB) اينجا را کليک کنيد.
در موتر کمپاین دو لاسپیکر بزرگ وچند پوستر نصب شده بود که من و یاران کمپاین را ( در حدود ۷ نفر) ازیک ناحیه به ناحیه دیگر، از یک ده به ده دیگر و از یک شهر به شهر دیگر منتقل می کرد. وقتی ما از دفتر مرکزی کمپاین در کابل ( خیمه ملت ، سرک دارالامان ) حرکت میکردیم تا رسیدن به محل کمپاین ، کلام الهی ما را در مسیر راه همراهی میکرد. از هر محل، ناحیه ، ده و شهری که عبور میکردیم اهالی آن قبل از دیدن من کلام الهی را میشنوید که از لاسپیکر موتر پخش میشد.
هر وقتی که من همین کلام الهی توسط همین قاری را میشنوم به فکر عمیق فرو میروم. چشمها را بسته، دوباره صحنه ها و سفر های کمپاین در عالم خیال در زهنم زنده میشود: کوه ها، دره ها ، دشت ها،ده ها و شهر ها و اهالی آن در شرق ( آغاز کمپاین از ننگرهار) و غرب ( ختم کمپاین در هرات ) و همچنین شمال و جنوب که من ویارانم بدون احساس خستگی و ترس پیمودیم. در کشوری که در پایتخت آن، در چند متری ارگ ریاست جمهوری احساس امنیت وجود نداشت و ندارد، ما در دور ترین و خطر ناک ترین دره ها، کوها، دشت ها، ده ها و شهرها حتی در شب در حرکت بودیم بدون سلاح و با دی گارد ، آنهم نه بصورت مخفی و خاموش بلکه به صورت آشکار و علنی با پخش کلام الهی توسط لاسپیکر موتر کمپاین. در بعضی کوه ها، دره ها ، ده ها ، شهرها که بیشتر احساس خطر بود، ما به جائیکه خود را پنهان کنیم و مخفی و خاموش از آنجا عبور کنیم بر عکس صدای تیپ موتر را به آخرین درجه بالا میکردیم، تا کلام الهی قرآن شریف سکوت را بشکند و خوف و هراس را دور کند. وقتی من حالا در کابل آن روزها و شب ها و آن صحنه های کمپاین را به یاد می آورم احساس یک افسانه و داستان را دارم تا یک واقعیت که خودم و یارانم آنرا زنده گی کردیم، با چشم های خود دیدیم و با پوست و گوشت خود لمس کردیم.
از هر بعُد ، نقطه و نظر کمپاین دو ماهه ما بیشتر به یک افسانه و داستان شباهت دارد تا به یک واقعیت. از نظر امنیتی: رفتن یک کاندید برای کمپاین حتی با ده ها بادی گارد و موتر ضد گلوله در سراسر افغانستان غیر قابل تصور بود حتی برای خود من قبل از رفتن اما ما رفتیم بدون بادی گارد، بدون موتر زرهدار (کرزی به چند کاندید به اصطلاح مطرح موتر ضد گلوله داده بود اما من نگرفتم) اما با توکل به خداوند (ج) و اعتماد به مردم.
از نظر اقتصادی: کمپاین کردن در سراسر افغانستان بدون منابع مالی مواد مخدر، دزدی و اختلاس پول جهاد و بیت المال و پول خارجی ها ناممکن به نظر می رسید اما ما به یاری مردم افغانستان و بخصوص مهاجرین افغان در کانادا، استرالیا، اروپا ، امریکا ، آسیا... غیر ممکن را ممکن ساختیم.
از نظراجتماعی: غیر قابل تصور بود که مخاطب یک کاندید نه یک قوم و قشر خاص و منطقه خاص بلکه تمام مردم و اقشار جامعه باشد. معمولأ کاندیدان دیگرجلب وجذب شان را روی یک قوم خاص ، یک قشر خاص یا منطقه خاص متمرکز میکردند.
اما کمپاین من روی قوم خاص، منطقه خاص، قشر خاص اجتماعی متمرکز نشده بود؛ مخاطب من همه بود، بدون فرق و تبعیض بین خان و غریب بی سواد و با سواد، پشتون و تاجک ، ازبک و ترکمن ، هزاره و پشه ئی، نورستانی و بلوچ ، ایماق و تاتار، شمال و جنوب ، شرق و غرب.
از نظر سیاسی فقط درخواب و خیال و در افسانه و داستان ممکن بود که یک فرد بدون نام ، نان و نشان بتواند رأی صدها هزار افغان را از هر قوم، منطقه ، لسان ، مذهب، تنظیم، قشر، دین، ایدئولوژی به خود اختصاص دهد بدون دادن پول و پلو ، بدون حمایت وزیر، وکیل ، سناتور، والی، قوماندان ، ولسوال، ملک ، رهبر قوم ، رهبر تنظیم، بدون حمایت رسانه ها ، بدون پخش اعلانات رادیوئی، تلویزیونی. اما ما قادر شدیم که با دست خالی اما با انگیزه و آرمان قوی خواب و خیال، آرزو و آرمان را به واقعیت تبدیل کنیم اما نه صد درصد. ما توانستیم که قسمت ناب و خالص ملت را در شمال و جنوب ، در شرق و غرب از چنگال خونین و آلوده وزرأ، وکلا، سناتوران، والیان، قوماندانان، ولسوالان، سران، رهبران ، بزرگان، متنفذین ، نخبگان ، روشنفکران که فقط به منافع شخصی خود می اندیشند و از خون و مال مردم بنام قوم، مذهب، تنظیم، حزب ، لسان ، ایدئولوژی ، دین ... تغذیه مکنند خارج کنیم این قشر خاص بدون شک هسته مرکزی و اصلی افغانستان دیگر را تشکیل میدهد: افغانستان عاری از خون ریزی ، ازظلم ، از تبعیض، از رشوت خوری، ازبی عدالتی ، از بی قانونی ، از بی کاری .
اما برای ساختن افغانستان دیگرما راه طولانی و مملو از سنگ و خار را پیش رو داریم به همین دلیل من از تمام خواننده گان این کتاب میخواهم که آن را به دقت خوانده و نقاط مثبت و منفی را تشخیص دهند و باما شریک کنند (از طریق تیلفون، ایمیل، نامه...) تا در کمپاین های دیگر که پیش رو داریم این اشتباهات و نقاط منفی تکرار نشود.
با احترام
داکتر رمضان بشردوست
کابل ۳ قوس ۱۳۸۸
آدرس پستی: کابل ، سرک دارلامان مقابل پارلمان
شماره تماس: ۰۷۹۹۳۳۵۳۱۶-۰۷۷۷۳۳۵۳۱۶
ایمیل آدرس: bashardost bashardost.org
ویب سایت: www.bashardost.org
پيامها
30 نوامبر 2009, 15:05, توسط jalalabady
به همه سلام،
کرزی و عبدالله هر دو از امکانات کشورهای خارجی سود بردند و لیکن در انتخابات برنده اصلی محترم بشردوست بود.
اکنون نباید خاموشانه در انتظار پنج سال اینده بسر برد از امکانات مردمی باید بشردوست صاحب به نفع ملت استفاده نماید و در اداره و سازماندهی حکومت ودر ساختن افغانستان نبابد از دور نگاه کرد؟
باید دست بکار شد و رای مردم را نباید به هیچ شمرد.
جلال ابادی
1 دسامبر 2009, 02:25, توسط Wali
سلام!
فاشیستهای تاجیک نه تنها از پاچهً پشتونها مثل سگ گرفته اند بلکه اشخاص نیکنام دیگر اقوام برادر ما را هم زیر بمبارد دروغهای شان قرار داده اند. ایشان این چندین بار است که در باره آقای بشردوست دروغبافی میکنند. بنده به برادران هزاره میگویم که فریب این چربزبانان را نخورید. بس است که ما پشتونها را سالها برادر کلان گفته فریب دادند و زمانیکه از قوت ما کاسته شد اولین بار همینها ما را از پشت با خنجر زدند. نوشتهً ذیل از سایت فاشیست خاوران گرفته شده که بر ضد بشر دوست عزیز است.
رمضـــان عـــلی بشـــردوست را بـــاید شـــناخت!
نوشته شده توسط آرین نژاد
دوشنبه ، 9 آذر 1388 ، 16:27
بعد از انقلاب ثور و خاصتاً بعد از تجاوز اتحاد شوروی به میهن ما کسانی که احساس وطن دوستی نداشتند تا از وطن و منافع ملی دفاع نمایند. فرار را بر قرار ترجیع دادند. و از کشور فرار نمودند. و دین ما در وطن را ادا نه نمودند.
اما بودن شخصیت های فروانی و توده های وسیع مردم در مقابل رژیم دموکراتیک وابسطه به اتحاد شوروی و بعداً در مقابل تجاوز ارتش سرخ که از نام ارتش سرخ کاخ های امپریالیست ها در واشنگتن، لندن، پاریس، بٌن، توکیو وغیره مراکز امپریالیستی به لرزه می افتاد. به مقابله پرداختند به این معنی قدرت و توانائی ارتش سرخ را غربی ها در جنگ دوم جهانی مشاهده نموده بودند. اگر ارتش سرخ در مقابل لشکر هیتلر نازی مقاومت و جنگ نمیکرد. نازی های فاشیست مطابق به شعار و برنامه شان جهان را به اسارت خود میگرفتند. بناً غربی ها از ارتش سرخ حراس داشتند. و با شوروی خود را روبرو نمیکردند. اتحاد شوروی مطابق به برنامه های تاریخی خود به کشور ما تجاوز نمود و کشور ما را اشغال کرد و یک دولت دست نشانده را در وطن ما مستقر نمود.
اما توده های ملیونی مردم ما تحت رهبری سنگر داران جهاد و مقاومت جنگ را با متجاوزین آغاز نمودند. که از جمله سنگرداران آگاه، دلیر، شجاع، مقاوم، با اراده و تسلیم نا پذیر سنگر دار مشهور میهن شهید احمد شاه مسعود بود. که در هر دو تجاوز یعنی تجاوزسرخ از شمال و تجاوز سیاه از جنوب مقاومت و استاده گی نمود تا دین ما در وطن را مانند نیاکان با غیرت اش میر مسجدی خان، میر بچه خان، درویش خان وغیره وغیره غازیان وطن ادا کرده باشد..
اما استعمار انگلیس توان مقابله رو یا روی را با شهید مسعود نداشت اول توسط گلبدین حکمتیار و بعداً توسط گروه سیاه طالبان میخواست دولت مستقل مجاهدین را سقوط بدهد. اما نتوانست که نظام ملی کشور ما را توسط طالبان و یا گلبدین از قدرت بر اندازد. همان بود از ترفند های خطرناک استخبارات خود استفاده نموده. دو نفر عرب القاعده را با امکاناتی که در داخل جبهه مقاومت ملی داشت ارسال نمود. و رهبر مقاومت ملی کشور ما را نا جوان مردانه و خلاف تمام موازین اخلاقی و انسانی به شهادت رسانید.
با شهادت آن راد مرد وطن زمینه به انگلیس ها مساعد گردید. تا در امور داخلی کشور ما دست آزاد داشته باشد. و در مقدرات کشور و مردم ما تصمیم گیری نماید. همان بود که کنفرانسی در بٌن به اشتراک کشور های خارجی و نماینده غیر قانونی جبهه مقاومت ملی صورت گرفت. و در یا تهداب یک رژیم نا مشروع را اساس گذاشتند. که در رأس رژیم شخص گمنام، بی کفایت، بی سواد، مسخره و ناتوانی را بالای کشور و مردم ما قبولاندند.
در اولین روز های که کرزی با داد و دسته اش وارد کشور گردیدند. همان فراری های که در اولین روزهای انقلاب ثور و تجاوز اتحاد شوروی نا امیدانه وطن را ترک کرده بودند. و در غار های کشور های غربی مثل موش ها زنده گی حقارت بار را با زبونی سپری میکردند. و هم به بسیار بی شرمی در خدمت استخبارات کشور های فوق بخاطر حد اقل زنده گی ذلت بار قرار گرفته بودند. از غار ها بر آمدند و نظر به هدایت و فرمان باداران خارجی شان مانند مور و ملخ وارد کشور ما گردیدند.
یکی از این افراد فراری که بسیار بی حیا، دیده درائی، بی شرم، خیره سر و کودن شخصی است به نام رمضان بشر دوست!
رمضان بشر دوست آنقدر کودن و خیره سر است فکر مینماید. افشا نمودن بعضی اشخاص غرق در فساد وابسطه به رژیم خود را مخلص به مردم و وطن و نشان میدهید. به ریا کاری، تذویر، پیاده گردش کردن در شهر، لباس ساده پوشیدن چهره واقعی شما پوشانیده نمیشود. البته رمضان خان فکر مینماید که چهره اصلی اش با ریا کاری، تذویر پنهان میشود. به قول مولانای بزرگ.
به هر رنگی جامه پوشی – ما از طرز خرامات میشناسیم
رمضان خان!
به باداران انگلیسی ات میگویم که دیگر قرن ۱۸، ۱۹ و ۲۰ نیست که جواسیس خود را در لباس دین، مذهب، ملا، ملنگ، مولوی، سید، ایشان، خبرنگار، طبیب، سوداگر، روشنفکر، عالم، سردار، محمد زائی، آخندزاده وغیره وغیره به کشور های شرقی اعزام نمائی تا به نفع دولت انگلیس خدمت نمایند. انگلیسها بدانند که فعلاً قرن بیست یک است دیگر سلاح فرسوده قرون گذشته تان کار گر نمی افتد.
رمضان خان!
از همان روز های نخست که شما با دیگر فراریان غرب گرا به بسیار دیده درائی وخیره سری که خاصیت شما است. به کشور آمدید مردم چیز فهم چهره واقعی شما را و وظیفه تان را تشخیص نموده بودند.
حال برای اینکه خودت خوب درک نمائی که چهره واقعی شما افشا شده است از نزد شما چند سوال دارم. لطفاً سوالات من را جواب قانع کننده بدهید. اگر قانع کننده هم نه دادید حاشیه روی کردید. به من فرقی ندارد. منتها کشوری که شما را به جاسوسی به خدمت گرفته البته چهره جاسوس اش افشا شده است زیرا شما در جاسوسی ماهر نبودید. و شما را تعلیم و تربیه جاسوسی را خوب نه داده بودند. و یا اگر شما را خوب تعلیم و تربیه داده هم بودند. ولی شما بی استعداد هستید به بسیار زمان کم چهره واقعی تان افشا شد باید مانند خانواده یحی خان، مجددی ها، گیلانی ها وغیره وغیره چهره خود را پنهان میکردید تا مورد اعتماد مردم قرار میگرفتید. و به کشوری که شما را توظیف نموده بود بهتر خدمت میکردید حال که چهره شما افشا گردیده است شما به بادار تان خدمت کرده نمیتوانید شما اعتماد خود را در نزد آن ها از دست داده اید.
ادامه دارد.
1 دسامبر 2009, 02:27, توسط Wali
من از جناب شما چند پرسش دارم و چشم براه پاسخ های شما هستم!
۱. جناب عالی در روز نخست که از خارج کشور تشریف آوردید در ارگ ریاست جمهوری هم اتاق و هم کاسه حامد کرزی بودید شما چه مناسبت با حامد کرزی داشتید؟
۲. شما چند روزی را در کشور سپری نکرده بودید. که بحیث وزیر برنامه ریزی تعین گردید. در آن وزارت کار های کردید اگر چه بنیادی نبود. اما به نفع شما تبلیغاتی بود. مانند افشا گری انجو ها تا چهره ملی به خود اختیار نماید. اگر شما مخالف انجو ها بودید. انجو از کشور های است که شما را هم همان کشور ها به آن مقام رسانیده بودند. دیگر اینکه شما در همان وزارت بسیار ریا کاری و فضل فروشی هم میکردید. تا شهرت کسب کنید. همان بود به هدایت همان کشوری که شما را وزیر تعین کرده بود از وزارت کنار رفتید. تقریباً وظیفه تان در آن وزارت ختم شده بود. زیرا شما دیگر چهره تقریباً به ظاهر ملی و خلاف استعمار را کسب کرده بودید. البته در نزد خود تان. در صورتیکه در کشور بهترین دانشمندان علم اقتصاد بود شما به کدام قدرت وزیر برنامه ریزی شدید؟
۳. شما چهره وطن پرست و مردم دوست در زمان تجاوز اتحادشوروی کجا تشریف داشتید. به چه دلیل در آن زمان مردم دوستی و طن پرستی تا را تبارز ندادید؟
۴. یک سوال جالب دیگر به شما راجع میگردد. آن این است شما یک خیمه دارید. و در هر کجای شهر که خواستید آن را بلند مینماید. اما رژیم هیچ مانع شما نمیشود. به غیر از شما اگر کسی دیگر همین عمل را نمائید جای اش زندان است. این قدرت را شما از کجا گرفته اید؟
۵. در زمان استبداد طالبان همه روزه در شهر کابل، منطقه شمالی، پروان، بامیان، هرات، بلخ، کندز وغیره مناطقی که مربوط به ملیت تاجک و هزاره بود طالبان جنایت مینمودند اما از جناب شما خبری نبود؟ تا از مردم بی دفاع در مقابل استبداد طالبانی که از پاکستان، جنوب و شرق کشور سرا زیر شده بودند به دفاع مپیرداختید؟
۶. شما از یک طرف رژیم را نا مشروع میدانید. اما در رژیم نا مشروع بحیث قانون گذار رژیم ایفای وظیفه هم مینمائید؟ به این معنی است تمام اجرات ضد ملی و بشری رژیم را شما در پارلمان تقلبی و بی خاصیت مشروعیت میدهد. اگر این طور نیست شما تا بحال کدام عمل ضد ملی رژیم را مانع شده اید؟ بطور مثال زمین های مردم را در پغمان سیاف غصب نمود، زمین های مردم را در بگرامی ملا تره خیل کوچی به امر کرزی غصب نمود، دیگر اینکه کرزی تحت نام افغان های کوچی هزاران جریب زمین مردم اطراف و نواحی کابل را به اقوام خود بنام کوچی توضیع نموده و شهرک ها هم برای آن ها میسازد. حتی قبائل پاکستانی را به نام کوچی زمین های مردم کابل را میدهد. از همه بدتر این است در منطقه بهسود میدان افغان های کوچی به همکاری رژیم زمین های زراعتی و جایداد های اجدادی هزاره ها را غصب نمودند. و سردمدار رژیم هم از عمل کرد افغان های کوچی پیشتبانی نمود. اما جناب عالی در پارلمان هیچ کاری را پیشبرده نتواستید. در حقیقت شما هم در خدمت رژیم نمی میباشید؟
۷. چیزی که چهره شما را بهتر افشا کرد همانا کاندیدی شما در انتخابات ریاست جمهوری بود. شما فکر میکردید با پیاده رفتن های تان در شهر و نکتائی مزهک تان که بیرق رژیم میباشد. و فریب کارانه و ریا کارانه فریاد میکشدید تا همکاران نزدیک تان مانند کرزی و وزیران آن به دادگاه کشانیده شود. شما به این اعمال و گفتار تان فقط افراد ساده لوح را فریب داده میتوانید. اگر کسی اندکی فکر نماید. دیگر طلسم تان و جادو گیری تان بالای آن ها کار گر نمی افتد. زیرا شما هم جز همین رژیم نا به کار و فساد کرزی میباشد آیا دیگر به این ریا کاری مردم را فریب داده میتوانید؟
۸. تمام گفتار های تان رو بنائی است شما هیچ گاه مشکل اساسی مردم و کشور ما را که همانا مداخلات و تسلط انگلیس در کشور ما در حدود دو قرن بوده و توسط مزدوران خود یعنی خانواده محمد زائی ها خاصتاً آل یحی حکومت مینمایند هیچگاه در گرد هم آئی و سخن رانی های تان مداخلات انگلیس را افشا نکردید؟و هم نادر غدار و خانواده آنرا به هدایت انگلیسها چه جنایاتی نبود که در کشور ما نکردند هیچ گاه رژیم استبدادی نادر غدار را محکوم نکردید؟ و وابسطه آنرا به انگلیس شما دانشمند و سیاست مدار محترم افشا ننمودید؟ حتی بعضی اوقات بچه کثیف آنرا بابای ملت هم بخاطر خوشی انگلیس ها گفتید. این مطلب را چه جواب دارید؟
۹. جای تعجب این است کسی حد اقل سواد دارد. و یا از ملیت های تاجک، هزاره و اوزبک است در منطقه تحت تسلط طالبان رفته نمیتوانند، اما شما به بسیار جرئت آن هم برای تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری سر تا سر مناطق تحت تسلط طالبان را گردش کردید. و بدتر از همه با آن ها هم صحبت هم شدید. اما از بخت بد تان در منطقه لوگر طالبانی که شما به آن ها قبلاً معرفی نشده بودید. توسط آنها گرفتار گردید. اما بعد از مدت دو ساعت شما رها میشود این هم از عجایب کار های نابغانه شما میباشد؟
در این مورد از شما سوال گردید شما را به چه دلیل طالبان بعد از گرفتاری رها کردند. شما در جواب گفتید که آن ها هم مخالف رژیم هستند و من هم مخالف رژیم میباشم. این جواب تان را فقط کسانی شاید بطور موقت قبول نمایند. که بسیار ساده، کم هوش و یا بی عقل باشند. اگر کسی اندکی هوشیار و با فکر باشد.
جواب شما را قبول نمی نماید. زیرا کسانی هستند که واقعاً مخالف رژیم میباشند اما در مناطق تحت تسلط طالبان رفته نمی توانند. اما شما هیچگاه مخالف رژیم نمی باشید. زیرا قانون اساسی رژیم را قبول دار هستید؟ در گذشته نه چندان دور وزیر برنامه ریزی رژیم بودید. فعلاً در یک پارلمان نام نهاد در خدمت رژیم هستید. و به نفع رژیم خدمت مینماید؟ چطور انسان عاقل و با تفکر قبول نمائید، که شما مخالف رژیم هستید؟ بلکه طالبان هم مخالف رژیم نمیباشند. زیرا سرد مدار رژیم و اکثریت به اتفاق کادر رهبری رژیم اندیشه طالبانی دارند. فقط اختلاف بین رژیم به سر اقتدار و طالبان در بعد داخلی نیست مسئله بعد خارجی دارد. که اختلاف در نظریات و منافع امریکا و انگلیس میباشد. شما که در لوگر گرفتار شدید. توسط طالبان و بعد از دو ساعت رها گردیدید. قضیه روشن است. مرکزی که طالب را اداره مینماید. شما هم به آن وابسطه هستید. زمانیکه شما گرفتار شدید آن مرکز به طالب هدایت داد که شما را آن ها رها کردند و شما نظر به هدایت آن مرکز رها گردید. مرکز فوق لندن میباشد. یعنی جناب عالی شما و طالبان از یک مرکز رهبری میشود.
۱۰. در جای دیگر تشت رسوائی شما می افتد. و آن این است. مردم عادی که رای داده بودند و انسان های ساده وطن بودند. اما طالب انگشت دست آن را قطع کرد و شما معجزه کردید زیرا کاندید ریاست جمهوری بودید. بدتر از هم هزاره شعیه هم هستید شعیه صد مرتبه به طالب دشمن است. هزاره هزار مرتبه دشمن طالب است. با همه همین خصایص شما باز هم طالبان به شما دل سوزی کرده شما را از کشتن نجات داد. این هم از عجایب شما و با بادار تان انگلیس نمیباشد؟
۱۱. ( شما فکر مینماید پول های که برای شما از غرب در زمان انتخابات میآید کسی خبر ندارد بواضاحت بشما میگویم اگر به دیگر کاندید ها دالر میآمد به شما یورو ارسال مینمود. و نماینده تان چند روز در هفته در زمان انتخابات هزاران یورو را از نماینده گی کابل بانک واقع علاوالدین تسلیم میشد شما و باداران تان فکر مینماید که هیچ کس از راز پوشیده تان آگاه نمیشود. اما امروز عصر کمپیوتر، انترنت و موبائل است هر عملی که در یک گوشه جهان میشود به زود ترین فرصت مردم جهان از آن آگاهی پیدا مینمایند اینکه برای شما پول ارسال میگردید و افشا گردید آیا این پول های یور از کدام کشور برای شما ارسال میگردید؟ شاید در ظاهر شما و کشور که به شما یورو ارسال میکرد قبول نمی کند که به شما پول داده است. اما در باطن خود می فهمید که مطلب فوق واقعیت دارد. و شما هم می فهمید که جریان پول گیری شما افشا شده است. اینک پول از کدام کشور گرفته اید. شاید انگلیس باشد.
در اخیر:-
به دولت انگلیس میگویم دیگر قرن هفده، هجده، نزده و بیست نیست فعلاً قرن بیست یک است تمام هنر ها و نیرنگ های شیطانی شما افشا شده است. دیگر نمیتوانید از اشخاصی مانند امیر دوست محمد خان، وزیر اکبر خان، امیر شیر علی خان، امیر عبدالرحمن، امیر نادر خان، امیر ملا عمر، امیر کزی خان و امیر رمضان خان بشر دوست استفاده و منافع خود را در کشور ما حفظ نماید. زیرا زمان تغیر کرده اگرچه من خوب درک میکنم که توانائی و قدرت نامرئی و نا محسوس قوی دارید. همین قدرت نامرئی و نا محسوس تان بزرگترین قدرت های جهان و منطقه را در قرن ۱۹ و ۲۰ به زانو در آورد. اما کرزی و رمضان زئی چهره شان افشا شده از این ها مثل اشخاصی که قبلاً یاد آوری گردید استفاده کرده نمیتوانید. دیگر شما توانائی آنرا ندارید که آقامحمد خان نوری در ایران و نادر خان را در کشور ما بسازید و توسط آن ها منافع تان را بر آورده سازید. شما هم پیر و فرسوده شده اید.