صفحه نخست > خبر و گزارش > کنفرانس دوم بن؛ نظرات، دیدگاه ها، پیام ها و انتقادات خود را بنویسید!

کنفرانس دوم بن؛ نظرات، دیدگاه ها، پیام ها و انتقادات خود را بنویسید!

طالبان نکتایی پوش، افغان ملتی ها و بنیادگرایان حزب اسلامی شاهرگ های کلیدی حکومت را در اختیار گرفته و روند طالبانی کردن حکومت را بر پایه اندیشه های راسیستی روی دست گرفتند. علایق شخصی، مال و ثروت اندوزی کسانی که با نام قوم در نمایش قبیله سالاران شرکت کرده بودند، فرصت خوبی به آنان داد تا تبعیض سیستماتیک را در افغانستان پیش ببرند و علاوه بر اینکه با اختلاس و معاش های گزاف دالری، به منافع شصی خود پرداختند و در خدمت استخبارات کشورهای مختلف قرار گرفتند، افغانستان را به سمت یک بحران تمام عیار سوق دادند.
کابل پرس
چهار شنبه 27 جولای 2011

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

کابل پرس?: طبق اظهار نظر مقامات داخلی و بین المللی، کنفرانس دوم بن در چند ماه آينده برگزار خواهد شد. از نخستین کنفرانس بن که در ماه نوامبر و دسامبر سال 2001 در شهر بن آلمان برگزار شد، به عنوان کنفرانسی مهم برای تشکیلات افغانستان پس از فروپاشی رسمی رژيم طالبان یاد می شود. در این کنفرانس نمایندگانی از گروه های درگیر در جنگ با طالبان و همچنین گروه هایی که در غرب زندگی می کردند گرد هم آمدند تا با حمایت جامعه جهانی ساختار سیاسی رژيم پس از طالبان را مشخص کنند. در این کنفرانس چند روزه حکومت موقت همراه با اعضای کابینه آن، ساختار یک جرگه قبیله ای که در افغانستان به لویه جرگه معروف است، روند تشکیل نیروهای دولتی مانند ارتش و پولیس و نیز حمایت جامعه جهانی مشخص شد.

گفته می شود شرکت کنندگان در این کنفرانس به "ستار سیرت" به عنوان رییس دولت انتقالی افغانستان رای دادند اما به دلیل رابطه ی حامد کرزی با زلمی خلیل زاد و از آن راه بدست آوردن پشتیبانی آمریکا و همچنین معامله برخی از چهره ها مانند یونس قانونی، ستار سیرت علی رغم داشتن رای کافی به عنوان رییس دولت انتقالی انتخاب نشد و حامد کرزی در جای او قرار گرفت.

حامد کرزی علی رغم وعده هایی که برای راه اندازی برنامه هایی مانند "عدالت انتقالی" داده بود، هر روز فرصت بیشتری در اختیار جنایتکاران قرار داد و کابینه و دستگاه حکومتی و دولتی را به ترکیبی از جنایتکاران دوره های مختلف از محمد ظاهر تا رژيم طالبان و طالبان نکتایی پوشی که در غرب تحصیل کرده اند و در سر اندیشه های قبیله ای-طالبانی را می پرورانند تبدیل کرد.

در این چند سال هیچ تلاشی برای حقوق بشر از سوی حکومت صورت نگرفت و هر روز به موارد نقض حقوق بشر به شمول جنایات حاد مانند جنایات جنگی، کوچ اجباری و تجاوز جنسی افزوده شد. حکومت مافیایی کرزی که رفته رفته بدست طالبان نکتایی پوش و مهره هایی چند سره مانند اشرف غنی احمدزی، انور الحق احدی، امین ارسلا و فاروق وردک افتاد، از جنگ سالارانی مانند یونس قانونی، کریم خلیلی، قسیم فهیم، رسول سیاف، محمد محقق و برهان الدین ربانی استفاده لازم را برد تا چهره ای ملی از خود تصویر کند. جنگ سالاران در چند سال منافع شخصی خود را پیش بردند و به مال و اموال خود افزودند و با رای و نام قوم و قبیله ی خود تجارت کردند.

طالبان نکتایی پوش، افغان ملتی ها و بنیادگرایان حزب اسلامی شاهرگ های کلیدی حکومت را در اختیار گرفته و روند طالبانی کردن حکومت را بر پایه اندیشه های راسیستی روی دست گرفتند. علایق شخصی، مال و ثروت اندوزی کسانی که با نام قوم در نمایش قبیله سالاران شرکت کرده بودند، فرصت خوبی به آنان داد تا تبعیض سیستماتیک را در افغانستان پیش ببرند و علاوه بر اینکه با اختلاس و معاش های گزاف دالری، به منافع شصی خود پرداختند و در خدمت استخبارات کشورهای مختلف قرار گرفتند، افغانستان را به سمت یک بحران تمام عیار سوق دادند.

قبیله گرایان برای پیاده نمودن برنامه های خود از چند مسیر حرکت کردند که همه ی این مسیرها به یک راه منتهی می شد و آن احیای دوباره نظام قبیله ای و برتری قومی در افغانستان می باشد. مشروعیت دادن به طالبان، خارج کردن نام آنان از فهرست سیاه سازمان ملل و تغییر نام این گروه از تروریست به حرکت مردمی، مسلح سازی کوچی ها و حمایت کامل از آنان در جنایات، در ولایاتی مانند میدان و غزنی، دست بردن در انتخابات ریاست جمهوری که منجر به انتخاب غیر قانونی کرزی شد، دست بردن در انتخابات پارلمانی همراه با تقلب برنامه ریزی شده، تبعیض در بودجه ملی، تبعیض در پروژه های بازسازی، گسترش تولید و قاچاق مواد مخدر، جابجا سازی و مسلح سازی طالبان و نیروهای تمامت خواه قبیله در نیروهای دولتی، گسترش ناامنی به مرکز و شمال، گسترش لابی در کشورهای مختلف با استفاده از امکانات مالی و سیاسی دولتی و...تنها نمونه هایی اندک از کوشش قبیله گرایان در افغانستان است.

حکومت افغانستان با زمینه چینی های لازم برای مشروعیت دادن به طالبان و حمایت مادی و معنوی از آنان، به سمت کنفرانس دوم بن می رود تا اینبار متشکل تر و برنامه ریزی شده تر در نشستی بین المللی تروریزم، واپسگرایی، قبیله سالاری و حکومت انحصاری قبیله سالاران را رسمی تر و علنی تر بسازد. گزارش ها حاکی از آن است که گروه افغانستان ملت و طالبان نکتایی پوش از همین اکنون لابی گری را شروع کرده اند تا نتایج این کنفرانس را به نفع خود تغییر دهند.

کابل پرس? از خوانندگان، نویسندگان و روشنفکران می خواهد تا نظرات و دیدگاه های خود را درباره عملکرد حامد کرزی و حکومت-دولت وی از زمان نشست بن در سال 2001 ارزیابی کرده و زوایای کنفرانس دوم را بررسی کنند.

متن کامل توافقنامه بن به زبان انگلیسی، روی سایت رسمی سازمان ملل

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • میرهزار گرامی ! تپ و تلاش ، جد و جهد ، آرزو و آرمانت را در قبال مردم و وطن همگان ما میستایم . می بینی دوست ارجمند که این عنوان با همۀ عمق و پنهای معنی و مفهوم آن درین مرحلۀ تاریخ با اهمیت وسرنوشت ساز برای همه ، بر هیچ خوانندۀ دلچسپ نیست . زیرا همه میدانند که در تصمیم گیری و نتایج این کنفرانس ها و گردهم آیی ها سمبولیک گدی ها ، نظر ، دیدگاه ، پیام و انتقاد مردم ما هیچ تأثیری نداشته و نخواهد داشت .

    در بُن نخست چی خاکی را بالای کلخی کردند که در دومین اش بکنند . طبق پلان سی ای ای باید طالب کنار میرفت که رفت ، کی و کدام قطی گوگرد باید به اوغانستان حاکم باشد که شد . مدرک مصرف پول مالیه دهنده گان غربی های احمق بنام دموکراسی هویدا شد که شد ، اینک وال ستریت کمی سیر شده و میخواهد شرایط انتخابات را در آمریکا طوری راه جوری کند که هم لعل بدست آید وهم دل یار نرنجد . درین کنفرانس ها کشورگشایان فقط میخواهند آنچی آرزو دارند و در پلان استراتیژکی شان درج شده را به میدان کشند و به آن رنگ و رُخ قانونی بدهند . غربی ها خوب میدانند که در اوغانستان چگونه میتوانند اکثریت نادان و اقلیت خائین را خریداری نمایند . آیا شما باور دارید همان کور و کر هایی که درین کنفرانس ها اشتراک نموده با سرنوشت ما بازی میکنند چقدر نماینده گی مردم ما و روحیه آزاده گی و مردمی را دارند ؟ همه فروخته شده گان و مزدوران اند که در کنفرانس ها میروند ، دستخط میکنند و تصمیم باداران را به جان و دل خریده شمله بلند می بندند و دعوای غیرت اوغانی هم میکنند . این کنفرانس ها هم جز افتخارات ننگین ماست که در دفتر تاریخ ثبت شده و آینده گان ما هزاران لعنت به ما خواهند فرستاد . لسان الغیب میفرماید :

    درپس آينه طوطی صفتم داشته اند ++آنچه استاد ازل گفت بگو مي گويم

  • با درود خدمت دست اندرکاران کابل پرس? ، ایا از تاریخ برگزاری این جلسه چیزی میدانید؟
    تظاهرات باید کرد

  • باقی سمندر
    پنجم اسد سال ۱۳۹۰
    ۲۷ جولای سال ۲۰۱۱ میلادی

    سلام به همه خوانندګان کابل پرس?

    سلام به آقای کامران میرهزارو ګردانندګان کابل پرس
    از طرح شما با نبشتن چند جمله ای استقبال مینمایم .

    کنفرانس بن دوم بسوی تحکیم حاکمیت ملی افغانستان
    یا حاکمیت مانیفست وحشت وبربریت طالبانی ؟

    عجالتا نشانی و آدرس و یک متن از قبل تهییه شده بزبان المانی در مورد کنفرانس دوم بن در اختیارم قرار ګرفت که منبع تدوین کننده آن یک بنیادی بنام فردریش ایبرت شتیفتونګ میباشد-
    من نشانی- متن المانی را در اختیار شما میګذارم تا دوستانی که بزبان المانی آشنایی دارند هریک بخش ها و یا صفحه های این بخش را بزبان دری برګردانند ویا شاید همین متن بزبان دری نیز موجود باشد - با خواندن این متن میدانیم که یک بخش از بحث ها برای اجندای کنفرانس بن دوم مدتها پیش در المان تدوین شده است .
    اګر نخبه ګان ملی افغانستان در پرتو منافع ملی افغانستان بتوانند به یک توافق یا وفاق ملی برسند و خطوط کلی و اصلی خواسته افغانستان را از جامعه بین المللی - روابط افغانستان را با همسایګان و بويژه با دول پاکستان وایران را
    تدوین کنند و تصویر روشنی از منافع ملی - خط مشی ملی- دولت ملی واقتدار ملی ترسیم نمایند و آجندایی درپرتو خط مشی ملی -برای دولت - ملت در چهارچوب منافع ملی افغانستان را پی ریزی کنند وبنمایند - ممکن دیر نشده باشد ـ و اګر نخبه ګان افغانستان وجامعه مدنی و رسانه ها ی نوشتاری و دیداری وشنیداری راه ګفتګو با مردم را باز نمایند و نکات دقیق وشمرده را برای آجندای بحث از میان خواسته سیاسی - مطالباتی - نظامی - امنیتی برای منافع کوتاه مدت - میان مدت و دراز مدت افغانستان جمع بندی وتدوین نمایند - تا حدی کنفرانس بن دوم میتواند دارای نتایج مثبت برای منافع ملی افغانستان باشد- وباید نتایج کنفرانس بن دوم به نفع منافع ملی افغانستان به پایان رسانیده شود .
    ارزیابی همه فعالیت های دولت افغانستان و جامعه بین المللی اززمان سقوط حاکمیت طالبان به وسیله قوای ایالات متحده امریکا و آتش باری وبمبارد بی ۵۲ با تفاله های رادیواکتیو و بمهای ۵۰۰ کیلویی وبه تعقیب ۷ اکتوبر ۲۰۰۱ برګزاری کنفراس پیترز برګ وبه اقتدار رسانیدن دولت انتقالی وحاکمیت حامد کرزی و یاران اش تا روابط از کنفرانس توکیو تا کنفرانس کابل میتواند مورد بررسی قرار ګیرد .
    از زندانهای ګونتانامو تا زندانهای بګرام و زندانهای شخصی وانفرادی - از بمباردمان روزانه و شبانه تا تلاشی خانه های مردم در سایر ولایات توسط قوای نظامی و استخباراتی و قوه ویژه ایالات متحده امریکا
    و متحدینش در افغانستان میتوانند بازهم مورد جروبحث قرار ګیرند و همه تجارب جمع بندی ګردد و راه حل واقعی ومنطقی برای یک افغانستان مستقل - آزاد - آباد وشګوفان ومترقی تاحد امکان طرح ګردد.
    اینکه دولت افغانستان با ایالات متحده امریکا وایالات متحده امریکا با افغانستان در رابطه متن ومحتوی پیمان همکاری یا اعلامیه همکاری با در نظرداشت میکانیسم يیمان و یا اعلامیه در کنګره امریکا چه خواهد بود - به چه توافقی دست خواهند یافت در کنفرانس بن دوم تاثیر مستقیم خواهد داشت .
    روابط افغانستان با طالبان وحزب اسلامی از طریق کنفرانس صلح که اقای برهان الدین در راس همچو کمیته ای قرار دارد یا روابط وجلسات میان طالبان وشبکه های ایالات متحده امریکا در رابطه آشتی با طالبان وسهیم ساختن آنها در قدرت سیاسی و طرح نمودن سه پیش شرط
    يک - پزیرش قانون اساسی افغانستان
    دو = قطع رابطه با القاعده
    سه - دست کشیدن از ترور ودهشت افګنی
    را طالبان چګونه بررسی خواهند نمود یا نموده اند - مطالب بحث برانګیزیست که باید تا کنفرانس دوم بن روشن تر ګردد،
    طرح افغانستان واحد ودولت قوی ومنضبط و یا افغانستان ضعیف ونحیف وناتوان هردو میتوانند درکنفرانس بن دوم تاثیر داشته باشند -
    طالبان با ترور- دهشت افګنی در تخارستان - مزار شریف - هرات -در کابل- در قندهار و در همه ګوشه وکنار افغانستان تا بدار آویختن کودک هشت ساله در هلمند و امروزبازهم در
    قندهار با ترور نمودن آقای حمیدی رییس بلدیه یا شهرداری یا شاروالی قندهار نشان دادند که نتنها با تحمل ګویاصوف کندن اززندان قندهار پنجصد نفرشان از زندان بیرون میشوند- نتنها نامشان از لست های سیاه جامعه بین المللی و ملل متحد پاک میګردد -نتنها برایشان درقطر یا ترکیه اجازه ګشودن دفتر مستقل داده میشود- بلکه طالبان با ګوش وبینی بریدن - با سنګسار نمودن - باسر بریدن و یا بدار آویختن یا با مین ګزاری در کنار جاده ها و یا عملیات انتحاری در شهر ودر ده - در دفتر و مسجد یا ګورستانها و با همه تاکتیک های دهشت افګنی در خدمت استراتژی عمق استرتیژی پاکستان و یک افغانستان ضعیف وناتوان تا سطح صوبه پنجم اسلام آباد در حرکت اند
    با شرکت فعال از موضع منافع ملی افغانستان با شعور وآګاهی ملی در کنفرانس دوم بن افغانها میتوانند تاثیر کذار بالای کنفرانس بوده و منافع کوتاه مدت ودراز مدت افغانستان را مطرح سازند و در پی تحقق آن در افغانستان برآیند-
    در کنفرانس بن دوم یا هر کنفرانس دیګرهرنوع معامله ګری درمورد استقلال سیاسی افغانستان منتج به خیانت ملی وتسلیم طلبی ملی خواهد ګردید -
    در کنفرانس بد یا هر کنفرانس دیګر عقب نشینی از خواسته های تساوی حقوق بین زن ومرد در افغانستان منتج به فاجعه و جنایت آشکار ملی خواهد ګردید
    در کنفرانس بن ویا هر کنفرانس دیګر تن دادن به برتری طلبی قومی وقبیلوی نتایج خونبار برای افغانستان ومنطقه بار خواهد آورد
    در کنفرانس بن یا هر کنفرانس دیګر تن دادن به طرح تجزیه افغانستان منتج به خاک وخون کشیدن افغانستان خواهد ګردید
    در کنفرانس بن باید از موقف استقلال - آزادی -برابری - برادری- دیموکراسی - عدالت اجتماعی حرکت صورت ګیرد - من میدانم که همه کنفرانس ها میتوانند رهمنود های عملی ای داشته باشند ولی این کنفرانس دوم بن با ید با تمام قوت ونیرو در خدمت منافع کل مردم افغانستان ومنافع ملی افغانستان بدون همه تنګ نظری های مروج قرار ګیرد -
    در غیر آن انزوای افغانستان و تکرار فجایع پیش روی افغانستان قرار خواهدداشت و بازهم افغانستان حمام خون ومیدان رقابت های جهانی- منطقوی وهمسایګان قرار خواهد ګرفت و از ګران تاکران افغانستان مانیفست وحشت وبربریت دمار از روزګار و پوست از پیکرمردم افغانستان بازهم جدا خواهد کرد و هزاران سر را به سر دار خواهند برد !
    هوشیار باشیم وبیدار !
    تنګ نظری و افتادن در دامن طرح های چرچیل مبنی بر تفرقه بیانداز وحکومت کن

    مجالی برای تحقق ندهیم .
    متن وادرس فریدریش ایبرت شتیفتونګ در باره کنفرانس بن دوم

    im PDF-Format
    (http://www.fes.de/cgi-bin/gbv....)

  • از اولش چه خیر نصیب مظلوم و مظلومستان شد که از دومش !!همان آش و همان کاسه همهان غلامان اجنبی !!

    به نظر این حقیر یک گزارش ارقام کلی مالی بن گذشته و چگونگی جنبه مصرفی ان با نام ونشان پرژوه ها با تائید ناظران کمک کنند و تائید مردم محل که باز سازی و نو سازی در ان انجام شده است و تاثیرات ان بر مردم , در بن دوم ارائه در صورت قبول جامعه جهانی بگفته تر هکی بابا مخ په وراندی !! در غیر ان بگفته قندهاریان شاته !!

  • باقی خان سمندر سلام:
    من با وحشی و بربر خواندن طالبان با شما صد در صد موافقم و مزدور و غلام بودن انها را نیز اظهر من الشمس میدانم. ولی چیزی را که چشم شما، عده از کابل پرسیان و سایر قوم بازان از جنس غیر پشتون دیده نمیتواند، وحشی ها و بر بر های" نخبه گان" غیر پشتون است. یعنی نخبه گان شما ربانی، مسعود ها، خلیلی، محقق، دوستم، عبدالله عبدالله... در کنفرانس بن اول هم همین ها بودند با اضافه سیاف، کرزی و چندتکنوکرات ظاهر شاهی و یا به گفته ی بعضی ها طالب نکتایی پوش (نخبه گان شما). و یقیناً که در بن دوم و سوم ...نیز همین "نخبه گان" شما خواهند بود و سرنوشت مردم ما. فقط شاید بعضی افراد تغیر کند. مثلاً رنگین سپنتا عوض فرضاً ستار سیرت. نخبه گان شما اگر بتواند گلبدین و ملا عمر و حقانی را نیز در حلقه خود شامل کند، درا صورت حلقه شیطانی نخبه گان شما تکمیل می شود و این بار شما نیز مانند رنگین سپنتا از آگاه مسلیل سیاسی به یک مقامی مثلاً وزارت حج و اوقاف خواهید رسید.

    می نویسید:" در کنفرانس بن باید از موقف استقلال - آزادی -برابری - برادری- دیموکراسی - عدالت اجتماعی حرکت صورت ګیرد" سوال ایجاست که کی ها باید از موقف ارزش های یاد شده حرکت کند؟؟؟؟؟ نخبه گان شمارا که معرفی کردیم به شمول شما هم اگر درین کنفرانس حضور داشته باشید نمیتوانند و نمیتوانید از موفق ارزش های فوق حرکت کنید. چپ نمایی هایت با بوسیدن پای پاک قبر احمد شاه مسعود و گریه های تان به خاطر یاد بود از سالگرد کشته شدنش دگر رنگ ندارد. هر کاری که میکنید دل تان خو بهتر است خودرا شورای نظاری معرفی گنید تا چپ.

    • امید واریم در کنفرانس بن دوم غربیها و امریکاییها درسی خوبی از تروریست نارویژی اموخته باشند و بازیهای موش و پشک را با طالبان بیهویت تروریست کنار ‌ګذاشته و از چوکی دادن به تروریستها و برسمیت شناختن تروریستها خود داری نموده و مانع تلاشهای تیم اوغانملت و طالبان نکتایی پوش بخاطر اهداف طالبانیزم و پاکستانیزم شده و به سرنوشت اکثریت قاطع مردم اوغانستان بازی نکنند.

    • باقی سمندر
      اسدسال ۱۳۹۰ خورشیدی
      ۲۹ جولای سال۲۰۱۱

      سلام به همه خوانندگان ارجمند !
      سلام به یما خان !
      در نوشته ناب یما خان دیدم که با من یعنی باقی - سمندر در یک مورد توافق نظر دارد و در مواردی هم اختلاف نظر .
      درمورد ی هم بخود وهم به من اتهام می بندد .
      یک – نکته توافق نظرش بامن چنین نوشته شده است :
      "
      من با وحشی و بربر خواندن طالبان با شما صد در صد موافقم و مزدور و غلام بودن انها را نیز اظهر من الشمس میدانم "
      این نکته نظر تاییدی یما خان برای آینده افغانستان بسیار خوب است تا فردی بنام یما وصد ها یما ی دیگرنیز چنین نظری را داشته باشند و برضد وحشت وبربریت مبارزه نمایند .
      دو - موضوع اختلاف :
      یماخان بدون دلیل وبرهان یک رشته اتهامات رابرمن بسته و من ونظرم را در کنار نظریات دگران یکی میداندو از اشخاصی نام میبرد که نامهایشان در نوشته اش موجود است و بعدن

      بخش اصلی نظر من را چنین نوشته میکند و مینویسدکه باقی سمندر "
      می نویسید
      می نویسید:" در کنفرانس بن باید از موقف استقلال - آزادی –برابری - دیموکراسی - عدالت اجتماعی حرکت صورت ګیرد"
      سوال اینجاست که کی ها باید از موقف ارزش های یاد شده حرکت کند؟؟؟؟؟ نخبه گان شمارا که معرفی کردیم به شمول شما هم اگر درین کنفرانس حضور داشته باشید نمیتوانند و نمیتوانید از موفق ارزش های فوق حرکت کنید !؛؛؛

      پاسخ من در همان بخش قبلن منتشر شده است – بازهم باهم میخوانیم که :
      اګر نخبه ګان ملی افغانستان در پرتو منافع ملی افغانستان بتوانند به یک توافق یا وفاق ملی برسند و خطوط کلی و اصلی خواسته افغانستان را از جامعه بین المللی - روابط افغانستان را با همسایګان و بويژه با دول پاکستان وایران را
      تدوین کنند و تصویر روشنی از منافع ملی - خط مشی ملی- دولت ملی واقتدار ملی ترسیم نمایند و آجندایی درپرتو خط مشی ملی -برای دولت - ملت در چهارچوب منافع ملی افغانستان را پی ریزی کنند وبنمایند - ممکن دیر نشده باشد ـ و اګر نخبه ګان افغانستان وجامعه مدنی و رسانه ها ی نوشتاری و دیداری وشنیداری راه ګفتګو با مردم را باز نمایند و نکات دقیق وشمرده را برای آجندای بحث از میان خواسته سیاسی - مطالباتی - نظامی - امنیتی برای منافع کوتاه مدت - میان مدت و دراز مدت افغانستان جمع بندی وتدوین نمایند - تا حدی کنفرانس بن دوم میتواند دارای نتایج مثبت برای منافع ملی افغانستان باشد- وباید نتایج کنفرانس بن دوم به نفع منافع ملی افغانستان به پایان رسانیده شود ؛؛
      آقای یما خان !
      پاسخ به پرسش شما یکبار دیګر پیش چشمان شما ګذاشته شد تا دقیقن متوجه نظر من شده باشید !
      اګر شما خودرا عنصری میدانید که وفادار به منافع ملی افغانستان میباشید – شما هم بدون چون وچرا میتوانید در تصامیم کنفرانس دوم وسوم بن و ده ها کنفرانس دیګر نیز اثر ګذار باشید –اګر نه-
      پس بنویسید که شما چگونه برای تحقق
      استقلال - آزادی –برابری
      دیموکراسی - عدالت اجتماعی می اندیشیید یا نمی اندیشید و اګر می اندیشید –
      چګونه حرکت مینمایید ؟
      در غیر آن بازهم بجای استقلال – اسارت – بجای آزادی- زندان – بجای عدالت اجتماعی – بی عدالتی اجتماعی – سیاسی – اقتصادی وفرهنگی و بجای برابری همانا نا برابری موجود ادامه خواهد یافت !
      مگر مبارزه نمودن برای تحقق آزادی – برابری – دیموکراسی – عدالت اجتماعی و یا حرکت بخاطر تحقق آرمانها و منافع ملی و حاکمیت ملی جرم است ؟
      یا اینکه فقط چند نفر انحصار گر تحقق خواسته های یاد شده را در انحصار خود میدانند و یا تیکه داران مبارزه ملی- دموکراتیک خود را میدانند ؟
      نکته سوال برانگیز !
      یما خان در سفته اند – ببینیم چگونه ؟
      ؛؛چپ نمایی هایت با بوسیدن پای پاک قبر احمد شاه مسعود و گریه های تان به خاطر یاد بود از سالگرد کشته شدنش دگر رنگ ندارد. هر کاری که میکنید دل تان خو بهتر است خودرا شورای نظاری معرفی گنید تا چپ ؛؛
      نخستین گپ ساده اینست که چپ بودن یا چپ نمایی از هم متفاوت اند و هیچ فردی نمیتواند درتمام زندگی سیاسی من لحظه ای چپ نمایی را نشان بدهد – چپ نما به عده ای گفته میشود که اشاره به چپ مینماید وحرکت بسوی راست دارند !
      این که افکار من و خط حرکت من چپ است در نخستین بخش یادداشت خود به آن اعتراف نموده وخود را با من موافق نشان داده اید .
      بازهم همان نکته چپ من و تایید شما را باهم میخوانیم :
      ؛؛من با وحشی و بربر خواندن طالبان با شما صد در صد موافقم و مزدور و غلام بودن انها را نیز اظهر من الشمس میدانم – ؛؛
      اما اینکه مینویسید : ؛؛چپ نمایی هایت با بوسیدن پای پاک قبر احمد شاه مسعود و گریه های تان به خاطر یاد بود از سالگرد کشته شدنش دگر رنگ ندارد. هر کاری که میکنید دل تان خو بهتر است خودرا شورای نظاری معرفی گنید تا چپ ؛؛
      هر خواننده معقول از خود می پرسد :
      اگر باقی سمندر پای پاک قبر احمد شاه مسعود را بوسیده وبخاطر کشته شدنش گریه ها کرده است ؟ !
      این آقای یما خان در کجا قرار داشتند که دیدند واینک شهادت میدهند ؟
      نکند خدا نخواسته بخود هم تهمت بزنید که گویا در قبر احمد شاه مسعود رفته بودید تا خبرکشی نمایید ودیدید که کی چگونه گریه مینمود و کی چگونه پای پاک قبرش را می بوسید ؟
      چه منطقی !
      اگرمن گریه نه کرده باشم –یقین داشته باشید که به کشته شدن وترور احمد شاه مسعود خنده وخوشحالی هم نکرده ام و با افرادی که خودرا خادم حمید گل رییس آی –اس – آی یا بن لادن وشرکا یا – محمد گل مومند و یا نویسندگان دویمه سقوی مینامند و یا سخنرانی های حکمت یار در پکتیا را خانه به خانه پخش مینموده اند – هیچگاه همنوا نبوده ام ونخواهم بود !
      اینست تفاوت من با کسانیکه بمن تعرض مینمایند تا در میان متن مستتر شان دفاع آشکار از تروریست ها بخاطر کشتن احمد شاه مسعود بوسیله تروریستها بنمایند –
      آنهاییکه به شادی بن لادن والظواهری و آی اس آی وشرکا افزودند -حالا به طرفداران تروریست ها چراغ سبز نشان میدهند که اگر باقی سمندر در مرگ احمد شاه مسعود گریه نموده این گروه ایکه به باقی سمندر تعرض مینمایند – شادی ها کرده اند وچلم های چرس و بنگ را تازه نموده و به سلامتی قاتلان احمد شاه مسعود یگان پیک شراب باز سرکشیده و شب تا صبح پایکوبی نموده اند !
      تفاوت ما در همین جاست !
      اینکه بمن اتهام میزنید برایم جای تعجب نیست – چون میبینم که در افغانستان مخالف سیاسی خود را میکشند و با بم وگلوله از میان برمیدارند و هیچگاه مخالف سیاسی خود تحمل ندارند – اتهام بستن بسیار امر معمولی است اما هر کی اتهامی را بدون دلایل واسناد باور مینماید- خرد وعقل خودرا زیر سوال میبرد !
      اقای یما خان !
      انسان های معقول پیش از ما و شما گفته اند که :
      ابله میگوید و احمق باور میکند !
      نه احمد شاه مسعود نیاز به بوسیدن دست و پای اش داشت و نه دوستانش به شخصی اجازه میدهند که پای پاک قبر اش را ببوسند ونه باقی سمندر پای بوس یا پای بوس پای پاک انسانی شده یا بوده میتواند !
      اگر در بالای قبر احمد شاه مسعود برویدو بپرسد که باقی سمندر را میشناسید که آمده و گریه کرده یا نه میشناسید- ؟
      برایتان معلوم خواهد شد که باقی سمندر پایبوس است یا نه ؟
      از اینرو امید وارم که هرشخصی که برایتان این داستان را گفته است – از وی کمی روشنی بخواهید و بپرسید در کدام روز – کدام وقت سال – در مقابل کی باقی سمندر پای پاک را بوسیده است؟
      و باز بپرسید که شاهد شما خودش در آنجا چه مینموده است ؟
      اینکه من خود را شورای نظاری معرفی نمایم یا نه نمایم این مربوط بمن است نه به کدام شخص دیگر !
      اینکه من خود وافکار خود را چپ میدانم اینرا شما میتوانید باورنداشته باشید اما اگر شما کدام نوع تفکر یا نکته یا گرایش چپ پیدا نمایید من خوشحال میگردم چونکه درافغانستان کنونی چپ بودن دل وگرده میخواهد ولوچپ ها با نام مستعار بنویسند و تا جایی که میتوانند رازداری و پنهان کاری را مراعات نمایند
      چپ ها باید بدانندکه از هر جایی و هر کمپیوتری که مینویسند – باید جای وکمپیوتر های خود راپیوسته تغییر بدهند اگر نه دچار خبط واشتباه بزرگ میگردند !
      برای آرمانهای چپ مبارزه کردن با شعار دادن خلاصه نمیگردد !
      چپ باشید وچپ بیاندیشید ! باقی سمندر ازشما حمایت خواهد کرد حتی اگر در وزارت حج واوقاف هم کدام وقت آمدید اگر شما نه برای خود بلکه برای کدام عضو خانواده شما که راهی حج باشند- به مشکلی مواجه گردیدید – شاید باقی سمندر بتواند کدام رهنمایی خوب را برایتان معرفی دارد – این کار ضرورت ندارد که باقی سمندر در وزارت حج واوقاف کدام کاره ای گردد ویا باشد ؟
      باقی سمندر عجالتن مصروف پاک کاری طویله های اوژیاس گونه است !
      هر زمانی که از پاک کاری طویله ها خلاص شدم – باز در فکر کدام چپراسی گری در کدام مکتب خواهم گردید !

      •  
    • باقی خان سمندر سلام:
      شما عادت دارید وشاید هم وقت کافی برای نوشتن داشته باشید لذا نوشته های تان دراز تر از ریش سیاف و گلبدین در تمام سایت ها به ملاحظه میرسد
      اولاً صرفاً ضد طالب بودن چپ نیست. راست های حتی خطرناک تر از طالب و وبرادران سکه طالب هم میتواند ضد طالب باشد. به گونه مثال صیهونیزم و رژیم ایران، ربانی، گلبدین، سیاف، برادران مسعود، قانونی، خلیلی، محقق....همه ضد طالب اند. ولی چپ نیستند.
      سوالی که مطرح میشود اینست چه تفاوتی بین نیرو های بنیاد گرا وجود دارد. ویا به نظر شما ربانی، مسعود، خلیلی...بنیاد گرانیستند. به نظر من زمانی میتوان تبارز چپ کرد که مبارزه را با تمام سیاهی ها وجهل بنیاد گرایی از هر نوع که باشد، به پیش برد.من به گوش خود گریه هایت را در سایت خاوران که به منظور یادبود از کشته شدن مسعود ازیکی از رسانه های صوتی ثبت شده بود، شنیده ام اینرا میدانید که با آمدن انترنت دگر نمیشود زیر بوریا آب دواند. نزد من کشته شدن مسعود توسط برادران عربش، کشته شدن مزاری توسط طالب، کشته شدن ترکی توسط امین ویا احیاناً کشته شدن گلبدین توسط فهیم... مایه تاثر شده نمیتواند. منظور من از گریه تان، آواز اندختن نیست. بلکه تاثر از کشته شدن مسعود و مسعود را با اوصافی معرفی کردن است که به هیچ وجه سزاوار آن نیست. راستی خدمت عرض شود که من هیجگاه خودرا چپ نگفته ام. فقط با برداشی که از چپ داشتم با شما داخل بحث شدم.
      آقای سمندر میدانید و میدانیم که امریکا بن لادن و طالب را ساخت و به جان انسانها و به خصوص انسان وطن من و شما انداخت. زمانیکه تاریخ مصرف آنها پوره شد، چاروب شان کرد و در بن اول برادران سکه آنهارا از مغاره ها و جاسوس خانه کشور های همسایه و غربی با چند تگنوکرات مزدور حاکم به سرنوشت ما ساخت. همین ها یقیناً در بن دوم نیز حضور خواهند داشت و خارج از اراده مردم ما احتمالاً که گلبدین و بخشی از طالبان همانطوریکه نوشته بودم شامل حلقه شیطانی و وطن فروشان خواهد کرد. عرض کردم که این بار شاید جایگاه ستار سیرت را رنگین سپنتا اشغال خواهد کرد. من بسیار شباهت میبینم بین برامد شما و رنگین سپنتا. وی هم از کارشناس مسایل سیاسی و تبارز چپ شروع کرد و از دموکراسی، عدالت اجتماعی... صحبت کرد. ولی بعداً مشاور کرزی، وزیر خارجه مشاور امنیتی شد .کار به جای کشید که پیمان ستراتیژیک با امریکا را تدوین میکند. و شما هم قبل از کنفرانس بن دوم به مثابه کارشناس سیاسی با تبارز چپ می خواهید تبارز کنید و بعداً به مقامی نایل شوید.
      در حاکمیتی که امریکایی ها دربن اول آنرا بر گرده مردم سوار کرد همان حیوانات وحشی هستند که تنها در کابل 65 هزار هموطن تانرا از تیغ کشیدند. خود امریکایی ها نیز همان سان که بعضاً شما قلم رنجه مینمایید و از جنایات شان می نویسید. تمام موازین جقوق بشر را درکشور ما و عراق پامال کردند. این طویله بدون زدودن این حیوانات وحشی پاک نمیشود.
      همین امریکایی ها و ناتو در بن دوم نیز از همین گله حاکمیت خواهند ساخت. وما با هیچ عملی نمیتوانیم جلو آنرا بگیریم. اینکه چگونه می توانیم منافع ملی، استقلال، دموکراسی و عدالت اجتماعی را بوجود بیاوریم بحث جدا گانه را میطلبد. که در قدم اول باید تثبیت کرد که آیا با حاکمان فعلی و مداخله امریکا و ناتو ویا علیه آنها وبا کدام قوت ها باید متحد گردید.
      آقای سمندر: این طویله ایکه بنام دولت افغانستان یاد می شود پاک شدنی نیست. چون هر حیوان هر روز چنان مرداری میکند که شما به هیچ وجه آنرا پاک کرده نمیتوانید. فکر میکنم که بهتر است در فکر محو این وحوش شوید تا گرفتن وظیفه پاک کاری طویله شان.
      راستی یادم نره که خدمت عرض کنم که نزد من" خادم حمید گل رییس آی –اس – آی یا بن لادن وشرکا بودن و یا سخنرانی های حکمت یار در پکتیا را خانه به خانه پخش نمودن" به همان اندازه تهی شدن از شرف و وچدان است که مسعود و سایر تبه کاران را رهبر مقاوت ... . خواندن.

    • باقی سمندر

      اسد- رمضان سال ۱۳۹۰
      اګست سال۲۰۱۱

      بازهم سخنی با یما خان !

      سلام به خوانندګان اجمند
      سلام به یما خان !
      یما خان !
      شما نوشته اید که :
      ؛؛ شما عادت دارید وشاید هم وقت کافی برای نوشتن داشته باشید لذا نوشته های تان دراز تر از ریش سیاف و گلبدین در تمام سایت ها به ملاحظه میرسد ؛؛

      یک – نه بخاطر عادت داشتن ونه به خاطر وقت کافی داشتن من در مورد نوشته ها تماس ګرفته و نظرم را بیان کرده ام .
      دو- اینکه شما مینویسد :
      :‎؛؛نوشته های تان دراز تر از ریش سیاف و گلبدین در تمام سایت ها به ملاحظه میرسد ؛؛
      نه به خاطر جمله بالایی تان میخواهم بنویسم-
      من اختیار نوشتن و بیان در موردنظر شما و هر نظر دیګری را دارم و همچنان هر انسانی حق را دارد تا از هر موضع و موقف ودیدګاه با هر جهان بینی که دارد – نظر من را نقد نماید – این حق دوجانبه است و من برای تحقق آزادی ګفتار و بیان سالها است که درافغانستان وخارجه تلاش ومبارزه مینمایم ودارم .
      یقین دارم که شما بارها متوجه شده اید که بسا و برخی انسانها درمورد هرنوع نظر ودیدګاه اقتصادی- سیاسی – فرهنګی- فلسفی – اجتماعی ؤ.... تا همین حالا برخورد انتقادی داشته اند وهمین دیدګاه انتقادی برای پیشرفت وتعالی افکار بسیار مهم وضروری بوده – میباشد وخواهد بود- این برخورد خوب است ونه بد .
      شما نوشته اید –
      ؛؛ اولاً صرفاً ضد طالب بودن چپ نیست ؛؛
      ؛؛ . به گونه مثال صیهونیزم و رژیم ایران، ربانی، گلبدین، سیاف، برادران مسعود، قانونی، خلیلی، محقق....همه ضد طالب اند. ولی چپ نیستند ؛؛
      من در بخش در همین صفحه کابل پرس? نوشته بودم که :

      درحاشیهء ترور احمد ولی کرزی ومرور کوتاهی بر رویدادهای ګذشته -قسمت دوم 26 ژوئيه 13:29, بوسيله ى baqi samandar
      باقی سمندر
      چهارم اسد سال ۱۳۹۰ خورشیدی
      بیست وششم جولای سال ۲۰۱۱ میلادی
      اګر کافی داشته باشید همین بخش را ببینید

      شماپرسیده ایدکه :
      ؛؛ سوالی که مطرح میشود اینست چه تفاوتی بین نیرو های بنیاد گرا وجود دارد. ویا به نظر شما ربانی، مسعود، خلیلی...بنیاد گرانیستند ؛؛
      به نظرمن :
      بنیاد ګرا ها به نیروهایی ګفته میتوانم که به اصطلاح اروپایی و امریکایی فوندامنتالیست ها باشند ـ بنیاد ګرا ها ی اسلامی اساس و بنیاد تفکر شان را برابر به احکام دینی شریعت با برداشت قرن هفتم میلادی و سال های نخستین پیامبر اسلام و خلفای راشدین میدانند وهیچ نوع اصلاحات را در تفکردینی نه می پذیرند وخواهان برګشت به احکام ۱۳۹۰ سال میباشند . اینکه در میان بنیاد ګراهای در کشور هایی اسلامی – افکار سلفی – وهابی – محمد عبد ه یی وطرفداران اخوان المسلمین وجود دارد و مضاف بر آنها در افغانستان با افکار
      دیوبندی یا پنج پیری – مودودی- مفتی محمود و دیګران میتوان برخورد نمود – اینها همه نیازبه نوشتن به شکل مقاله های جدا ګانه دارند -
      بنیاد ګرا های عیسوی هم طرفدار برګشت به افکاردوهزار سال پیش وبویژه پیش از دوره رنسانس در اروپا و امریکا اند ـ که حتی ارتودوکس ها را قبول ندارند .
      بنیاد ګراهای یهودی هم ده ها نوع رابین های خود را دارند ---
      میتوان در مورد هر نوع بنیاد ګرایی ده ها مقاله جدا ګانه نوشت ـ
      اما در مورد اینکه مینویسید:
      ویا به نظر شما ربانی، مسعود، خلیلی... بنیاد گرانیستند ؛؛ ؟
      در این مورد اګر مایل باشید اسناد کنفرانس در مورد مسعود شناسی را بخوانش بګیرید – شما خواهید دید که چه دیدګاهایی متفاوت در مورد احمد شاه مسعود وجود داشته است !
      اګر سخنرانی های مسعود را در پاریس و شتراسبورګ بتوانید یکبار دیګر ببینید و بشنوید – خواهید دریافت که آیا وی بنیاد ګرا بوده یا خیر ؟
      در موردآقای برهان الدین ربانی میتوانم بنویسم که من آقای برهان الدین ربانی را ازتابستان سال ۱۳۵۸ به اینطرف شخصن میشناسم – افکارآقای برهان الدین ربانی در سی سال اخیر مانند افکار صد ها انسان دیګر در تغییر وتبدل بوده است ـ آقای برهان الدین ربانی یکی از اساس ګذاران سازمان جوانان مبارز اسلامی وبعدن جمعیت اسلامی بوده و جز لاینفک جامعه اخوان المسلمین است – شما دیدید ومیبینید که آًقای بر هان الدین ربانی از آغاز حرکت اخوان المسلمین تا برخورد در دره پنچشیر در زمان ریاست جمهوری داود با شاخه دیګر اخوان المسلیمن که اکنون توسط ګلبدین حکمتیار نمایندګی میګردد – اختلاف فکری وعملی داشته است ـ
      نوشتن در مورد این اختلافات فکری وعملی نیاز به نوشتن مقاله های جداګانه دارد .
      اګر منظور شمااز خلیلی –همانا آقای کریم خلیلی باشد-آقای کریم خلیلی از تفکر بنیاد ګرایی نمایندګی نمیکند- بنیاد ګرایی بخش سنی یا شیعه دوزاده امامی هر دو با هم اختلاف دارند و خلیلی از هیچ یک از نوع بنیاد ګرایی نمایندګی نه میکند- شما میتوانید در صفحه ویژه خلیلی با افکار وی بیشتر آشنا ګردید و برضد افکار آنها هر چه مینویسید – این حق شماست و اختیار شماست - !
      به همینترتیب میتوانید علیه مسعود یا ربانی و هر کی دلتان باشد – بنویسید – این مساله شماست .
      پس از خود بپرسیم که آیا برهان الدین ربانی یا کریم خلیلی مدافع تیوریک وپراتیک وحشت وبربریت میباشند ؟
      به نظرمن نه !
      من در سیاست نمیخواهم صف مخالفین خود را خودم هرچه وسیع تر وګسترده ترسازم ـ
      ازاینرو به نظر من هیچنوع ضرورت نمی بینم که با خوردهایی برهان لدین ربانی یا کریم خلیلی را بسوی طالبانیسم ببینم ـ
      یک نمونه برای شما می نویسم :
      یک خانم بنام هما سلطانی مدعی است که وی با ملاعمر ارتباط دارد ومیتوان از طریق وی با ملا عمر تماس برقرار کرد !
      یک خانم دیګر بنام حبیبه سرابی همین اکنون والی شهر بامیان است ـ
      از هر دیدګاه چپ یا راست اګر به قضیه بامیان دیده شود این سوال برایم مطرح است که آیا والی یک ولایت اګر یک زن است وواقعن چنین است !
      آیا تفکر طالب و بنیاد ګرایی زن را به مثابه والی تاحالا در افغانستان پذیرفته است ؟
      بنیاد ګراهایی طالبی مکتب ها را میسوزانند و دختر ها را از مکتب رفتن ممنوع مینمایند و کریم خلیلی نمیتواند برضد خانم حبیبه سرابی اقدام عملی نماید ْ!
      آیا تفاوت را شما میبینید ؟
      اینکه شما مینویسید :
      ؛؛ من به گوش خود گریه هایت را در سایت خاوران که به منظور یادبود از کشته شدن مسعود ازیکی از رسانه های صوتی ثبت شده بود، شنیده ام اینرا میدانید که با آمدن انترنت دگر نمیشود زیر بوریا آب دواند. ؛؛
      من بازهم با تاکید بر نوشته پیشتر خود نموده و این بار باز می پرسم که :
      اګرشما ګریه های مرا در سایت خاوران شنیده اید لطف نمایید همان بخش را از سایت خاوران یا هر سایت دیګر پیدا نمایید و منتشر سازید تا غیر از شما همه علاقمندان این بحث بشنوند و بازهم سخن خواهیم ګفت :
      من نظر شمارا در همین مورد دوباره مینویسم که نګاشته اید :
      با آمدن انترنت دگر نمیشود زیر بوریا آب دواند ؛؛
      پس برخود زحمت را هموار نمایید و همان ګریه هایم را پیدا نمایید و با عنوان ومقاله جداګانه درکابل پرس منتشر ګردانید – من بازهمنظرم را بیان خواهم کرد.
      شما نوشته اید :
      ؛؛نزد من کشته شدن مسعود توسط برادران عربش، کشته شدن مزاری توسط طالب، کشته شدن ترکی توسط امین ویا احیاناً کشته شدن گلبدین توسط فهیم... مایه تاثر شده نمیتواند؛؛
      اما برای من تروریسم از اساس مردود بود ومیباشد – اګر شما با افکار بارتولد برشت آشنا باشید – میتوانید در مورد کشتن ها نظر خود را مورد تجدید نظر قرار دهید .
      شما نګاشته اید که :
      ؛؛آقای سمندر میدانید و میدانیم که امریکا بن لادن و طالب را ساخت و به جان انسانها و به خصوص انسان وطن من و شما انداخت. زمانیکه تاریخ مصرف آنها پوره شد، جاروب شان کرد و در بن اول برادران سکه آنهارا از مغاره ها و جاسوس خانه کشور های همسایه و غربی با چند تگنوکرات مزدور حاکم به سرنوشت ما ساخت. ؛؛
      شما میدانیدومن میدانم که نتنها طالب بلکه مدت ها پیشتر از پیدایش احزاب و ګروه های سیاسی- نظامی توسط دشمنان رنګارنګ مردم افغانستان از دین ومذهب استفاده ابزاری در افغانستان وبسا کشورها صورت ګرفته است – نمونه های ثبت شده اش پیش ازسلطنت شاه شجاع وبعد از آن و از زمان سلطنت امیر حبیب الله تا حالا وجود دارد – اګر استعمار انګلیس یا مجموع کلونیالیسم و نیو کلونیالیسم و بویژه چرچیل و پیروانش از ؛ ؛ اکثریت نادان و اقلیت خود فروخته ؛؛ تا حالا در افغانستان اکثر سو استفاده را نموده اند ومینمایند این برمن وشما باید پوشیده نباشد – درجلسه پترز برګ یا بن اول – آنچه کردند نه برمن ونه بردنیا پوشیده است و دست پخت جلسه بترز برګ را تاحال مردم افغاانستان ومنطقه تجربه کرده اند –
      من در جلسه پترز برګ شرکت نګرده بودم – من همان وقت در افغانستان رفتم و با طرح خودم رفتم – شما اګر وقت داشتید ګزارش چګونګی رفتن من را در صفحه سی – ان – ان در ماه دسامبر سال ۲۰۰۱ زیر نام عبدال سمندر
      http://edition.cnn.com/SPECIAL...
      DECEMBER 10, 2001
      Afghan refugee Abdul Samandar risks his passport and possible arrest to fly home after 20 years. CNN’s Jim Clancy reports (December 10)

      میتوانید بیابید و بخوانید تا دریابید که من چګونه به افغانستان نګاه میکردم وسفر نمودم .
      تا هنوز که این جملات را مینویسم – باور دارم که اګر نیروهایی ملی – دموکرات افغانستان متشکل میبودند - در جلسه پترزبرګ و تا این ده سالی که
      ګذشت میتوانستند تاثیر ګذار باشند اما افسوس که نیروی منتقد و ملی- دموکرات افغانستان هنوز هم در پراګنده ګی روزګار میګذراند .
      شما نوشته اید که :
      ؛؛ همین ها یقیناً در بن دوم نیز حضور خواهند داشت و خارج از اراده مردم ما احتمالاً که گلبدین و بخشی از طالبان همانطوریکه نوشته بودم شامل حلقه شیطانی و وطن فروشان خواهد کرد. ؛؛
      اګر دست روی دست بګذاریم شاید ده ها ګروه شناخته و ناشناخته دیګر در بن دوم حضوربیابند و بر اریکه قدرت


      ادامه دارد--- بخش دوم را ببینید

    • پیوسته به بخش نخست
      سخنی با یما خان

      باقی سمندر

      ؛؛ همین ها یقیناً در بن دوم نیز حضور خواهند داشت و خارج از اراده مردم ما احتمالاً که گلبدین و بخشی از طالبان همانطوریکه نوشته بودم شامل حلقه شیطانی و وطن فروشان خواهد کرد. ؛؛
      اګر دست روی دست بګذاریم شاید ده ها ګروه شناخته و ناشناخته دیګر در بن دوم حضوربیابند و بر اریکه قدرت سیاسی افغانستان تا سالهای دیګر نصب ګردند – بخاطر جلوګیری از تکرار فاجعه ها نوشتم که :
      ؛؛ در کنفرانس بن باید از موقف استقلال - آزادی –برابری –
      دیموکراسی –
      عدالت اجتماعی حرکت صورت ګیرد ؛؛
      من از باید سخن ګفته ام- این باید تا زمان تحقق اش معلوم خواهد ګردید که صف آرایی نیروها و سمت وسو دادن افکار چګونه خواهد بود ؟
      من برای تحقق بخشیدن نظر خود تلاش مینمایم – ببینیم که چه میتوانم و دیګران که دشمنان تاریخی استقلال افغانستان – ازادی مردم و عدالت اجتماعی و دمو کراسی اند تا چه حد موفق خواهند بود .؟
      مبارزه جریان وادامه دارد !
      بحث اینجاست که چګونه میتوان به این سناریو نکته پایان ګذاشت ؟
      در نوشته های من شما همیشه از مبارزه ملی – دموکراتیک میخوانید و این مبارزه در تمام قرن بیست در افغانستان جریان داشته است و حالا نیز جریان دارد من – خود را جز از انسانهایی میدانم که در این مبارزه ملی- دموکراتیک در چهل سال واندی نقش ای بسیار ناچیز داشته ام .
      شما نوشته اید که :
      ؛؛عرض کردم که این بار شاید جایگاه ستار سیرت را رنگین سپنتا اشغال خواهد کرد. من بسیار شباهت میبینم بین برامد شما و رنگین سپنتا. وی هم از کارشناس مسایل سیاسی و تبارز چپ شروع کرد و از دموکراسی، عدالت اجتماعی... صحبت کرد. ولی بعداً مشاور کرزی، وزیر خارجه مشاور امنیتی شد .کار به جای کشید که پیمان ستراتیژیک با امریکا را تدوین میکند. و شما هم قبل از کنفرانس بن دوم به مثابه کارشناس سیاسی با تبارز چپ می خواهید تبارز کنید و بعداً به مقامی نایل شوید؛؛
      اینکه اقای رنګین سپنتا چه کاره خواهد ګردید این مربوط به وی است اما من برای آرمان استقلال – آزادی – دموکراسی از چهل سال واندی بدنسومبارزه وتلاش دارم و شاید سالهای سالها اګر هر دوما زنده باشیم خواهیم دید که من در همین موضع اپوزسیون قرار خواهم داشت . برای من همین مقامی که همین اکنون دارم و میتوانم با شما جروبحث نمایم به سادګی بدست نیامده است – در این جا باشما بحث دارم و آرزو دارم این بحث را با سایر علاقمندان سرفرازی و سعادت مردم افغانستان بتوانم ادامه بدهم .
      شما نګاشته اید که :
      ؛؛در حاکمیتی که امریکایی ها دربن اول آنرا بر گرده مردم سوار کرد همان حیوانات وحشی هستند که تنها در کابل 65 هزار هموطن تانرا از تیغ کشیدند. خود امریکایی ها نیز همان سان که بعضاً شما قلم رنجه مینمایید و از جنایات شان می نویسید. تمام موازین جقوق بشر را درکشور ما و عراق پامال کردند. این طویله بدون زدودن این حیوانات وحشی پاک نمیشود.
      همین امریکایی ها و ناتو در بن دوم نیز از همین گله حاکمیت خواهند ساخت. ؛؛
      شاید تعداد شهدا وکشته شده ګان در کابل بیشتر از شصت وپنج هزار انسان باشد و مینویسند که در سی سال اخیربیشتر از یک ونیم ملیون انسان در افغانستان کشته شده اند – ملیون انسا همین حالا در افغانستان – بیوه –یتیم ومعلول و زخمی اند وصد ها هزار انسان هم معتاد شده اند و ملیونها انسان هم آواره و در بدر اند-
      پس باید به این همه جنایات نکته پایان ګذاشت – بایست تلاش ورزید که درافغانستان ٍثبات – امنیت – صلح دایمی توام با استقلال و آزادی ودیموکراسی و عدالت اجتماعی تامین ګردد – من در این راه تلاش ورزیده ا م وبازهم تلاش خواهم ورزید . اینکه شما چګونه می اندیشید این مربوط به شماست !
      اینکه شما مینویسید :
      ؛؛ وما با هیچ عملی نمیتوانیم جلو آنرا بگیریم ؛؛
      من مخالف نظر شما مینویسم که میتوان جلو هزاران نوع جنایت – خیانت – بربریت ووطن فروشی هارا ګرفت و باید به خود باور داشت واز پخش نمودن نظر وافکار خود لحظه ای ابا نه ورید – شاید همینطوریکه ما تا حالا دوانسان در این مورد تبادل افکار مینماییم – در آینده انسانهایی زیادی به این نکته با ما در جروبحث شامل ګردند- همین اکنون در داخل افغانستان – رسانه های دیداری – شنیداری ونوشتاری در اینمورد جروبحث دارند ومردم هم در خانه وکاشانه شان نګران روزګار حال وآینده شان میباشند- مهم اینست که ما در کجا قرار میګیریم ؟ در کجا قرار داریم ؟
      شما مینویسیدکه :
      ؛؛در قدم اول باید تثبیت کرد که آیا با حاکمان فعلی و مداخله امریکا و ناتو ویا علیه آنها وبا کدام قوت ها باید متحد گردید ؛؛
      من مینویسم که قدم اول به معنی قدم آخر نیست ونمیتواند باشد !
      در قدم اول بایست تثبیت کرد که ما کی هستیم وچه میخواهیم ؟
      حاکمان فعلی در افغانستان با ایالات متحده امریکا وناتو و همه موتلفین شان یک نیروی موجود میباشند – اینها در تعاملات آینده افغانستان خواهی نخواهی سهم خواهند داشت واینها تلاش دارند تا خود را تثبیت نمایند .
      طالبان وحزب اسلامی و آی – اس آی و بخشهای از نظامیان پاکستان و دولت های مخالف آشکار ونهان امریکا خواهان فشار آوردن بالای حاکمیت و قدرت کنونی حامد کرزی میباشند .
      تضعیف حاکمیت موجود کابل به معنی تقویت بالقوه و بالفعل طالبان و شرکا خواهد بود !
      اګر از هر موضع این تضعیف نمودن ادامه بیابد – این طالبان اند که حاصل تلاشهایی دیګران را با یک چشم برهم زدن از آن خود نموده اند وبازخواهد نمود !
      اګر حامد کرزی واعوان وانصارش با طالبان یکی شوند وبرنامه های سیاسی و نظامی و اقتصادی وفرهنګی طالبان را قبول نمایند – فاجعه صد بار بیشتر خواهد ګردید-
      اما تلاش برای استقلال سیاسی افغانستان – تامین آزادی – دیموکراسی – برابری و عدالت اجتماعی در خدمت ثبات و صلح دایمی در افغانستان خواهد ګردید .
      من نه طرفدار طالبان بوده ام ونه میباشم .
      من نه تجاوز نه طرفدار اسارت وجنګ و نا امنی و ظلم واستبداد وبربریت وجهالت بوده ام ونخواهم بود !
      هرکی برضد اسارت – ظلم – ستم – استبداد وبربریت وجهالت یک ګام میګذارد – من دو ګام خواهم ګذاشت !

      پایان
      باقی سمندر

    • باقی - سمندر

      اسد- رمضان سال ۱۳۹۰
      اګست سال۲۰۱۱

      بازهم سخنی با یما خان !

      سلام به خوانندګان اجمند
      سلام به یما خان !
      یما خان !
      شما نوشته اید که :
      ؛؛ شما عادت دارید وشاید هم وقت کافی برای نوشتن داشته باشید لذا نوشته های تان دراز تر از ریش سیاف و گلبدین در تمام سایت ها به ملاحظه میرسد ؛؛

      یک – نه بخاطر عادت داشتن ونه به خاطر وقت کافی داشتن من در مورد نوشته ها تماس ګرفته و نظرم را بیان کرده ام .
      دو- اینکه شما مینویسد :
      :‎؛؛نوشته های تان دراز تر از ریش سیاف و گلبدین در تمام سایت ها به ملاحظه میرسد ؛؛
      نه به خاطر جمله بالایی تان میخواهم بنویسم-
      من اختیار نوشتن و بیان در موردنظر شما و هر نظر دیګری را دارم و همچنان هر انسانی حق را دارد تا از هر موضع و موقف ودیدګاه با هر جهان بینی که دارد – نظر من را نقد نماید – این حق دوجانبه است و من برای تحقق آزادی ګفتار و بیان سالها است که درافغانستان وخارجه تلاش ومبارزه مینمایم ودارم .
      یقین دارم که شما بارها متوجه شده اید که بسا و برخی انسانها درمورد هرنوع نظر ودیدګاه اقتصادی- سیاسی – فرهنګی- فلسفی – اجتماعی ؤ.... تا همین حالا برخورد انتقادی داشته اند وهمین دیدګاه انتقادی برای پیشرفت وتعالی افکار بسیار مهم وضروری بوده – میباشد وخواهد بود- این برخورد خوب است ونه بد .
      شما نوشته اید –
      ؛؛ اولاً صرفاً ضد طالب بودن چپ نیست ؛؛
      ؛؛ . به گونه مثال صیهونیزم و رژیم ایران، ربانی، گلبدین، سیاف، برادران مسعود، قانونی، خلیلی، محقق....همه ضد طالب اند. ولی چپ نیستند ؛؛
      من در بخش در همین صفحه کابل پرس? نوشته بودم که :

      درحاشیهء ترور احمد ولی کرزی ومرور کوتاهی بر رویدادهای ګذشته -قسمت دوم 26 ژوئيه 13:29, بوسيله ى baqi samandar
      باقی سمندر
      چهارم اسد سال ۱۳۹۰ خورشیدی
      بیست وششم جولای سال ۲۰۱۱ میلادی
      اګر کافی داشته باشید همین بخش را ببینید

      شماپرسیده ایدکه :
      ؛؛ سوالی که مطرح میشود اینست چه تفاوتی بین نیرو های بنیاد گرا وجود دارد. ویا به نظر شما ربانی، مسعود، خلیلی...بنیاد گرانیستند ؛؛
      به نظرمن :
      بنیاد ګرا ها به نیروهایی ګفته میتوانم که به اصطلاح اروپایی و امریکایی فوندامنتالیست ها باشند ـ بنیاد ګرا ها ی اسلامی اساس و بنیاد تفکر شان را برابر به احکام دینی شریعت با برداشت قرن هفتم میلادی و سال های نخستین پیامبر اسلام و خلفای راشدین میدانند وهیچ نوع اصلاحات را در تفکردینی نه می پذیرند وخواهان برګشت به احکام ۱۳۹۰ سال میباشند . اینکه در میان بنیاد ګراهای در کشور هایی اسلامی – افکار سلفی – وهابی – محمد عبد ه یی وطرفداران اخوان المسلمین وجود دارد و مضاف بر آنها در افغانستان با افکار
      دیوبندی یا پنج پیری – مودودی- مفتی محمود و دیګران میتوان برخورد نمود – اینها همه نیازبه نوشتن به شکل مقاله های جدا ګانه دارند -
      بنیاد ګرا های عیسوی هم طرفدار برګشت به افکاردوهزار سال پیش وبویژه پیش از دوره رنسانس در اروپا و امریکا اند ـ که حتی ارتودوکس ها را قبول ندارند .
      بنیاد ګراهای یهودی هم ده ها نوع رابین های خود را دارند ---
      میتوان در مورد هر نوع بنیاد ګرایی ده ها مقاله جدا ګانه نوشت ـ
      اما در مورد اینکه مینویسید:
      ویا به نظر شما ربانی، مسعود، خلیلی... بنیاد گرانیستند ؛؛ ؟
      در این مورد اګر مایل باشید اسناد کنفرانس در مورد مسعود شناسی را بخوانش بګیرید – شما خواهید دید که چه دیدګاهایی متفاوت در مورد احمد شاه مسعود وجود داشته است !
      اګر سخنرانی های مسعود را در پاریس و شتراسبورګ بتوانید یکبار دیګر ببینید و بشنوید – خواهید دریافت که آیا وی بنیاد ګرا بوده یا خیر ؟
      در موردآقای برهان الدین ربانی میتوانم بنویسم که من آقای برهان الدین ربانی را ازتابستان سال ۱۳۵۸ به اینطرف شخصن میشناسم – افکارآقای برهان الدین ربانی در سی سال اخیر مانند افکار صد ها انسان دیګر در تغییر وتبدل بوده است ـ آقای برهان الدین ربانی یکی از اساس ګذاران سازمان جوانان مبارز اسلامی وبعدن جمعیت اسلامی بوده و جز لاینفک جامعه اخوان المسلمین است – شما دیدید ومیبینید که آًقای بر هان الدین ربانی از آغاز حرکت اخوان المسلمین تا برخورد در دره پنچشیر در زمان ریاست جمهوری داود با شاخه دیګر اخوان المسلیمن که اکنون توسط ګلبدین حکمتیار نمایندګی میګردد – اختلاف فکری وعملی داشته است ـ
      نوشتن در مورد این اختلافات فکری وعملی نیاز به نوشتن مقاله های جداګانه دارد .
      اګر منظور شمااز خلیلی –همانا آقای کریم خلیلی باشد-آقای کریم خلیلی از تفکر بنیاد ګرایی نمایندګی نمیکند- بنیاد ګرایی بخش سنی یا شیعه دوزاده امامی هر دو با هم اختلاف دارند و خلیلی از هیچ یک از نوع بنیاد ګرایی نمایندګی نه میکند- شما میتوانید در صفحه ویژه خلیلی با افکار وی بیشتر آشنا ګردید و برضد افکار آنها هر چه مینویسید – این حق شماست و اختیار شماست - !
      به همینترتیب میتوانید علیه مسعود یا ربانی و هر کی دلتان باشد – بنویسید – این مساله شماست .
      پس از خود بپرسیم که آیا برهان الدین ربانی یا کریم خلیلی مدافع تیوریک وپراتیک وحشت وبربریت میباشند ؟
      به نظرمن نه !
      من در سیاست نمیخواهم صف مخالفین خود را خودم هرچه وسیع تر وګسترده ترسازم ـ
      ازاینرو به نظر من هیچنوع ضرورت نمی بینم که با خوردهایی برهان لدین ربانی یا کریم خلیلی را بسوی طالبانیسم ببینم ـ
      یک نمونه برای شما می نویسم :
      یک خانم بنام هما سلطانی مدعی است که وی با ملاعمر ارتباط دارد ومیتوان از طریق وی با ملا عمر تماس برقرار کرد !
      یک خانم دیګر بنام حبیبه سرابی همین اکنون والی شهر بامیان است ـ
      از هر دیدګاه چپ یا راست اګر به قضیه بامیان دیده شود این سوال برایم مطرح است که آیا والی یک ولایت اګر یک زن است وواقعن چنین است !
      آیا تفکر طالب و بنیاد ګرایی زن را به مثابه والی تاحالا در افغانستان پذیرفته است ؟
      بنیاد ګراهایی طالبی مکتب ها را میسوزانند و دختر ها را از مکتب رفتن ممنوع مینمایند و کریم خلیلی نمیتواند برضد خانم حبیبه سرابی اقدام عملی نماید ْ!
      آیا تفاوت را شما میبینید ؟
      اینکه شما مینویسید :
      ؛؛ من به گوش خود گریه هایت را در سایت خاوران که به منظور یادبود از کشته شدن مسعود ازیکی از رسانه های صوتی ثبت شده بود، شنیده ام اینرا میدانید که با آمدن انترنت دگر نمیشود زیر بوریا آب دواند. ؛؛
      من بازهم با تاکید بر نوشته پیشتر خود نموده و این بار باز می پرسم که :
      اګرشما ګریه های مرا در سایت خاوران شنیده اید لطف نمایید همان بخش را از سایت خاوران یا هر سایت دیګر پیدا نمایید و منتشر سازید تا غیر از شما همه علاقمندان این بحث بشنوند و بازهم سخن خواهیم ګفت :
      من نظر شمارا در همین مورد دوباره مینویسم که نګاشته اید :
      با آمدن انترنت دگر نمیشود زیر بوریا آب دواند ؛؛
      پس برخود زحمت را هموار نمایید و همان ګریه هایم را پیدا نمایید و با عنوان ومقاله جداګانه درکابل پرس منتشر ګردانید – من بازهمنظرم را بیان خواهم کرد.
      شما نوشته اید :
      ؛؛نزد من کشته شدن مسعود توسط برادران عربش، کشته شدن مزاری توسط طالب، کشته شدن ترکی توسط امین ویا احیاناً کشته شدن گلبدین توسط فهیم... مایه تاثر شده نمیتواند؛؛
      اما برای من تروریسم از اساس مردود بود ومیباشد – اګر شما با افکار بارتولد برشت آشنا باشید – میتوانید در مورد کشتن ها نظر خود را مورد تجدید نظر قرار دهید .
      شما نګاشته اید که :
      ؛؛آقای سمندر میدانید و میدانیم که امریکا بن لادن و طالب را ساخت و به جان انسانها و به خصوص انسان وطن من و شما انداخت. زمانیکه تاریخ مصرف آنها پوره شد، جاروب شان کرد و در بن اول برادران سکه آنهارا از مغاره ها و جاسوس خانه کشور های همسایه و غربی با چند تگنوکرات مزدور حاکم به سرنوشت ما ساخت. ؛؛
      شما میدانیدومن میدانم که نتنها طالب بلکه مدت ها پیشتر از پیدایش احزاب و ګروه های سیاسی- نظامی توسط دشمنان رنګارنګ مردم افغانستان از دین ومذهب استفاده ابزاری در افغانستان وبسا کشورها صورت ګرفته است – نمونه های ثبت شده اش پیش ازسلطنت شاه شجاع وبعد از آن و از زمان سلطنت امیر حبیب الله تا حالا وجود دارد – اګر استعمار انګلیس یا مجموع کلونیالیسم و نیو کلونیالیسم و بویژه چرچیل و پیروانش از ؛ ؛ اکثریت نادان و اقلیت خود فروخته ؛؛ تا حالا در افغانستان اکثر سو استفاده را نموده اند ومینمایند این برمن وشما باید پوشیده نباشد – درجلسه پترز برګ یا بن اول – آنچه کردند نه برمن ونه بردنیا پوشیده است و دست پخت جلسه بترز برګ را تاحال مردم افغاانستان ومنطقه تجربه کرده اند –
      من در جلسه پترز برګ شرکت نګرده بودم – من همان وقت در افغانستان رفتم و با طرح خودم رفتم – شما اګر وقت داشتید ګزارش چګونګی رفتن من را در صفحه سی – ان – ان در ماه دسامبر سال ۲۰۰۱ زیر نام عبدال سمندر
      http://edition.cnn.com/SPECIAL...
      DECEMBER 10, 2001
      Afghan refugee Abdul Samandar risks his passport and possible arrest to fly home after 20 years. CNN’s Jim Clancy reports (December 10)

      میتوانید بیابید و بخوانید تا دریابید که من چګونه به افغانستان نګاه میکردم وسفر نمودم .
      تا هنوز که این جملات را مینویسم – باور دارم که اګر نیروهایی ملی – دموکرات افغانستان متشکل میبودند - در جلسه پترزبرګ و تا این ده سالی که
      ګذشت میتوانستند تاثیر ګذار باشند اما افسوس که نیروی منتقد و ملی- دموکرات افغانستان هنوز هم در پراګنده ګی روزګار میګذراند .
      شما نوشته اید که :
      ؛؛ همین ها یقیناً در بن دوم نیز حضور خواهند داشت و خارج از اراده مردم ما احتمالاً که گلبدین و بخشی از طالبان همانطوریکه نوشته بودم شامل حلقه شیطانی و وطن فروشان خواهد کرد. ؛؛
      اګر دست روی دست بګذاریم شاید ده ها ګروه شناخته و ناشناخته دیګر در بن دوم حضوربیابند و بر اریکه قدرت سیاسی افغانستان تا سالهای دیګر نصب ګردند – بخاطر جلوګیری از تکرار فاجعه ها نوشتم که :
      ؛؛ در کنفرانس بن باید از موقف استقلال - آزادی –برابری –
      دیموکراسی –
      عدالت اجتماعی حرکت صورت ګیرد ؛؛
      من از باید سخن ګفته ام- این باید تا زمان تحقق اش معلوم خواهد ګردید که صف آرایی نیروها و سمت وسو دادن افکار چګونه خواهد بود ؟
      من برای تحقق بخشیدن نظر خود تلاش مینمایم – ببینیم که چه میتوانم و دیګران که دشمنان تاریخی استقلال افغانستان – ازادی مردم و عدالت اجتماعی و دمو کراسی اند تا چه حد موفق خواهند بود .؟
      مبارزه جریان وادامه دارد !
      بحث اینجاست که چګونه میتوان به این سناریو نکته پایان ګذاشت ؟
      در نوشته های من شما همیشه از مبارزه ملی – دموکراتیک میخوانید و این مبارزه در تمام قرن بیست در افغانستان جریان داشته است و حالا نیز جریان دارد من – خود را جز از انسانهایی میدانم که در این مبارزه ملی- دموکراتیک در چهل سال واندی نقش ای بسیار ناچیز داشته ام .
      شما نوشته اید که :
      ؛؛عرض کردم که این بار شاید جایگاه ستار سیرت را رنگین سپنتا اشغال خواهد کرد. من بسیار شباهت میبینم بین برامد شما و رنگین سپنتا. وی هم از کارشناس مسایل سیاسی و تبارز چپ شروع کرد و از دموکراسی، عدالت اجتماعی... صحبت کرد. ولی بعداً مشاور کرزی، وزیر خارجه مشاور امنیتی شد .کار به جای کشید که پیمان ستراتیژیک با امریکا را تدوین میکند. و شما هم قبل از کنفرانس بن دوم به مثابه کارشناس سیاسی با تبارز چپ می خواهید تبارز کنید و بعداً به مقامی نایل شوید؛؛
      اینکه اقای رنګین سپنتا چه کاره خواهد ګردید این مربوط به وی است اما من برای آرمان استقلال – آزادی – دموکراسی از چهل سال واندی بدنسومبارزه وتلاش دارم و شاید سالهای سالها اګر هر دوما زنده باشیم خواهیم دید که من در همین موضع اپوزسیون قرار خواهم داشت . برای من همین مقامی که همین اکنون دارم و میتوانم با شما جروبحث نمایم به سادګی بدست نیامده است – در این جا باشما بحث دارم و آرزو دارم این بحث را با سایر علاقمندان سرفرازی و سعادت مردم افغانستان بتوانم ادامه بدهم .
      شما نګاشته اید که :
      ؛؛در حاکمیتی که امریکایی ها دربن اول آنرا بر گرده مردم سوار کرد همان حیوانات وحشی هستند که تنها در کابل 65 هزار هموطن تانرا از تیغ کشیدند. خود امریکایی ها نیز همان سان که بعضاً شما قلم رنجه مینمایید و از جنایات شان می نویسید. تمام موازین جقوق بشر را درکشور ما و عراق پامال کردند. این طویله بدون زدودن این حیوانات وحشی پاک نمیشود.
      همین امریکایی ها و ناتو در بن دوم نیز از همین گله حاکمیت خواهند ساخت. ؛؛
      شاید تعداد شهدا وکشته شده ګان در کابل بیشتر از شصت وپنج هزار انسان باشد و مینویسند که در سی سال اخیربیشتر از یک ونیم ملیون انسان در افغانستان کشته شده اند – ملیون انسا همین حالا در افغانستان – بیوه –یتیم ومعلول و زخمی اند وصد ها هزار انسان هم معتاد شده اند و ملیونها انسان هم آواره و در بدر اند-
      پس باید به این همه جنایات نکته پایان ګذاشت – بایست تلاش ورزید که درافغانستان ٍثبات – امنیت – صلح دایمی توام با استقلال و آزادی ودیموکراسی و عدالت اجتماعی تامین ګردد – من در این راه تلاش ورزیده ا م وبازهم تلاش خواهم ورزید . اینکه شما چګونه می اندیشید این مربوط به شماست !
      اینکه شما مینویسید :
      ؛؛ وما با هیچ عملی نمیتوانیم جلو آنرا بگیریم ؛؛
      من محال

    • اسد- رمضان سال ۱۳۹۰
      اګست سال۲۰۱۱

      بازهم سخنی با یما خان !

      سلام به خوانندګان اجمند
      سلام به یما خان !
      یما خان !
      شما نوشته اید که :
      ؛؛ شما عادت دارید وشاید هم وقت کافی برای نوشتن داشته باشید لذا نوشته های تان دراز تر از ریش سیاف و گلبدین در تمام سایت ها به ملاحظه میرسد ؛؛

      یک – نه بخاطر عادت داشتن ونه به خاطر وقت کافی داشتن من در مورد نوشته ها تماس ګرفته و نظرم را بیان کرده ام .
      دو- اینکه شما مینویسد :
      :‎؛؛نوشته های تان دراز تر از ریش سیاف و گلبدین در تمام سایت ها به ملاحظه میرسد ؛؛
      نه به خاطر جمله بالایی تان میخواهم بنویسم-
      من اختیار نوشتن و بیان در موردنظر شما و هر نظر دیګری را دارم و همچنان هر انسانی حق را دارد تا از هر موضع و موقف ودیدګاه با هر جهان بینی که دارد – نظر من را نقد نماید – این حق دوجانبه است و من برای تحقق آزادی ګفتار و بیان سالها است که درافغانستان وخارجه تلاش ومبارزه مینمایم ودارم .
      یقین دارم که شما بارها متوجه شده اید که بسا و برخی انسانها درمورد هرنوع نظر ودیدګاه اقتصادی- سیاسی – فرهنګی- فلسفی – اجتماعی ؤ.... تا همین حالا برخورد انتقادی داشته اند وهمین دیدګاه انتقادی برای پیشرفت وتعالی افکار بسیار مهم وضروری بوده – میباشد وخواهد بود- این برخورد خوب است ونه بد .
      شما نوشته اید –
      ؛؛ اولاً صرفاً ضد طالب بودن چپ نیست ؛؛
      ؛؛ . به گونه مثال صیهونیزم و رژیم ایران، ربانی، گلبدین، سیاف، برادران مسعود، قانونی، خلیلی، محقق....همه ضد طالب اند. ولی چپ نیستند ؛؛
      من در بخش در همین صفحه کابل پرس? نوشته بودم که :

      درحاشیهء ترور احمد ولی کرزی ومرور کوتاهی بر رویدادهای ګذشته -قسمت دوم 26 ژوئيه 13:29, بوسيله ى baqi samandar
      باقی سمندر
      چهارم اسد سال ۱۳۹۰ خورشیدی
      بیست وششم جولای سال ۲۰۱۱ میلادی
      اګر کافی داشته باشید همین بخش را ببینید

      شماپرسیده ایدکه :
      ؛؛ سوالی که مطرح میشود اینست چه تفاوتی بین نیرو های بنیاد گرا وجود دارد. ویا به نظر شما ربانی، مسعود، خلیلی...بنیاد گرانیستند ؛؛
      به نظرمن :
      بنیاد ګرا ها به نیروهایی ګفته میتوانم که به اصطلاح اروپایی و امریکایی فوندامنتالیست ها باشند ـ بنیاد ګرا ها ی اسلامی اساس و بنیاد تفکر شان را برابر به احکام دینی شریعت با برداشت قرن هفتم میلادی و سال های نخستین پیامبر اسلام و خلفای راشدین میدانند وهیچ نوع اصلاحات را در تفکردینی نه می پذیرند وخواهان برګشت به احکام ۱۳۹۰ سال میباشند . اینکه در میان بنیاد ګراهای در کشور هایی اسلامی – افکار سلفی – وهابی – محمد عبد ه یی وطرفداران اخوان المسلمین وجود دارد و مضاف بر آنها در افغانستان با افکار
      دیوبندی یا پنج پیری – مودودی- مفتی محمود و دیګران میتوان برخورد نمود – اینها همه نیازبه نوشتن به شکل مقاله های جدا ګانه دارند -
      بنیاد ګرا های عیسوی هم طرفدار برګشت به افکاردوهزار سال پیش وبویژه پیش از دوره رنسانس در اروپا و امریکا اند ـ که حتی ارتودوکس ها را قبول ندارند .
      بنیاد ګراهای یهودی هم ده ها نوع رابین های خود را دارند ---
      میتوان در مورد هر نوع بنیاد ګرایی ده ها مقاله جدا ګانه نوشت ـ
      اما در مورد اینکه مینویسید:
      ویا به نظر شما ربانی، مسعود، خلیلی... بنیاد گرانیستند ؛؛ ؟
      در این مورد اګر مایل باشید اسناد کنفرانس در مورد مسعود شناسی را بخوانش بګیرید – شما خواهید دید که چه دیدګاهایی متفاوت در مورد احمد شاه مسعود وجود داشته است !
      اګر سخنرانی های مسعود را در پاریس و شتراسبورګ بتوانید یکبار دیګر ببینید و بشنوید – خواهید دریافت که آیا وی بنیاد ګرا بوده یا خیر ؟
      در موردآقای برهان الدین ربانی میتوانم بنویسم که من آقای برهان الدین ربانی را ازتابستان سال ۱۳۵۸ به اینطرف شخصن میشناسم – افکارآقای برهان الدین ربانی در سی سال اخیر مانند افکار صد ها انسان دیګر در تغییر وتبدل بوده است ـ آقای برهان الدین ربانی یکی از اساس ګذاران سازمان جوانان مبارز اسلامی وبعدن جمعیت اسلامی بوده و جز لاینفک جامعه اخوان المسلمین است – شما دیدید ومیبینید که آًقای بر هان الدین ربانی از آغاز حرکت اخوان المسلمین تا برخورد در دره پنچشیر در زمان ریاست جمهوری داود با شاخه دیګر اخوان المسلیمن که اکنون توسط ګلبدین حکمتیار نمایندګی میګردد – اختلاف فکری وعملی داشته است ـ
      نوشتن در مورد این اختلافات فکری وعملی نیاز به نوشتن مقاله های جداګانه دارد .
      اګر منظور شمااز خلیلی –همانا آقای کریم خلیلی باشد-آقای کریم خلیلی از تفکر بنیاد ګرایی نمایندګی نمیکند- بنیاد ګرایی بخش سنی یا شیعه دوزاده امامی هر دو با هم اختلاف دارند و خلیلی از هیچ یک از نوع بنیاد ګرایی نمایندګی نه میکند- شما میتوانید در صفحه ویژه خلیلی با افکار وی بیشتر آشنا ګردید و برضد افکار آنها هر چه مینویسید – این حق شماست و اختیار شماست - !
      به همینترتیب میتوانید علیه مسعود یا ربانی و هر کی دلتان باشد – بنویسید – این مساله شماست .
      پس از خود بپرسیم که آیا برهان الدین ربانی یا کریم خلیلی مدافع تیوریک وپراتیک وحشت وبربریت میباشند ؟
      به نظرمن نه !
      من در سیاست نمیخواهم صف مخالفین خود را خودم هرچه وسیع تر وګسترده ترسازم ـ
      ازاینرو به نظر من هیچنوع ضرورت نمی بینم که با خوردهایی برهان لدین ربانی یا کریم خلیلی را بسوی طالبانیسم ببینم ـ
      یک نمونه برای شما می نویسم :
      یک خانم بنام هما سلطانی مدعی است که وی با ملاعمر ارتباط دارد ومیتوان از طریق وی با ملا عمر تماس برقرار کرد !
      یک خانم دیګر بنام حبیبه سرابی همین اکنون والی شهر بامیان است ـ
      از هر دیدګاه چپ یا راست اګر به قضیه بامیان دیده شود این سوال برایم مطرح است که آیا والی یک ولایت اګر یک زن است وواقعن چنین است !
      آیا تفکر طالب و بنیاد ګرایی زن را به مثابه والی تاحالا در افغانستان پذیرفته است ؟
      بنیاد ګراهایی طالبی مکتب ها را میسوزانند و دختر ها را از مکتب رفتن ممنوع مینمایند و کریم خلیلی نمیتواند برضد خانم حبیبه سرابی اقدام عملی نماید ْ!
      آیا تفاوت را شما میبینید ؟
      اینکه شما مینویسید :
      ؛؛ من به گوش خود گریه هایت را در سایت خاوران که به منظور یادبود از کشته شدن مسعود ازیکی از رسانه های صوتی ثبت شده بود، شنیده ام اینرا میدانید که با آمدن انترنت دگر نمیشود زیر بوریا آب دواند. ؛؛
      من بازهم با تاکید بر نوشته پیشتر خود نموده و این بار باز می پرسم که :
      اګرشما ګریه های مرا در سایت خاوران شنیده اید لطف نمایید همان بخش را از سایت خاوران یا هر سایت دیګر پیدا نمایید و منتشر سازید تا غیر از شما همه علاقمندان این بحث بشنوند و بازهم سخن خواهیم ګفت :
      من نظر شمارا در همین مورد دوباره مینویسم که نګاشته اید :
      با آمدن انترنت دگر نمیشود زیر بوریا آب دواند ؛؛
      پس برخود زحمت را هموار نمایید و همان ګریه هایم را پیدا نمایید و با عنوان ومقاله جداګانه درکابل پرس منتشر ګردانید – من بازهمنظرم را بیان خواهم کرد.
      شما نوشته اید :
      ؛؛نزد من کشته شدن مسعود توسط برادران عربش، کشته شدن مزاری توسط طالب، کشته شدن ترکی توسط امین ویا احیاناً کشته شدن گلبدین توسط فهیم... مایه تاثر شده نمیتواند؛؛
      اما برای من تروریسم از اساس مردود بود ومیباشد – اګر شما با افکار بارتولد برشت آشنا باشید – میتوانید در مورد کشتن ها نظر خود را مورد تجدید نظر قرار دهید .
      شما نګاشته اید که :
      ؛؛آقای سمندر میدانید و میدانیم که امریکا بن لادن و طالب را ساخت و به جان انسانها و به خصوص انسان وطن من و شما انداخت. زمانیکه تاریخ مصرف آنها پوره شد، جاروب شان کرد و در بن اول برادران سکه آنهارا از مغاره ها و جاسوس خانه کشور های همسایه و غربی با چند تگنوکرات مزدور حاکم به سرنوشت ما ساخت. ؛؛
      شما میدانیدومن میدانم که نتنها طالب بلکه مدت ها پیشتر از پیدایش احزاب و ګروه های سیاسی- نظامی توسط دشمنان رنګارنګ مردم افغانستان از دین ومذهب استفاده ابزاری در افغانستان وبسا کشورها صورت ګرفته است – نمونه های ثبت شده اش پیش ازسلطنت شاه شجاع وبعد از آن و از زمان سلطنت امیر حبیب الله تا حالا وجود دارد – اګر استعمار انګلیس یا مجموع کلونیالیسم و نیو کلونیالیسم و بویژه چرچیل و پیروانش از ؛ ؛ اکثریت نادان و اقلیت خود فروخته ؛؛ تا حالا در افغانستان اکثر سو استفاده را نموده اند ومینمایند این برمن وشما باید پوشیده نباشد – درجلسه پترز برګ یا بن اول – آنچه کردند نه برمن ونه بردنیا پوشیده است و دست پخت جلسه بترز برګ را تاحال مردم افغاانستان ومنطقه تجربه کرده اند –
      من در جلسه پترز برګ شرکت نګرده بودم – من همان وقت در افغانستان رفتم و با طرح خودم رفتم – شما اګر وقت داشتید ګزارش چګونګی رفتن من را در صفحه سی – ان – ان در ماه دسامبر سال ۲۰۰۱ زیر نام عبدال سمندر
      http://edition.cnn.com/SPECIAL...
      DECEMBER 10, 2001
      Afghan refugee Abdul Samandar risks his passport and possible arrest to fly home after 20 years. CNN’s Jim Clancy reports (December 10)

      میتوانید بیابید و بخوانید تا دریابید که من چګونه به افغانستان نګاه میکردم وسفر نمودم .
      تا هنوز که این جملات را مینویسم – باور دارم که اګر نیروهایی ملی – دموکرات افغانستان متشکل میبودند - در جلسه پترزبرګ و تا این ده سالی که
      ګذشت میتوانستند تاثیر ګذار باشند اما افسوس که نیروی منتقد و ملی- دموکرات افغانستان هنوز هم در پراګنده ګی روزګار میګذراند .
      شما نوشته اید که :
      ؛؛ همین ها یقیناً در بن دوم نیز حضور خواهند داشت و خارج از اراده مردم ما احتمالاً که گلبدین و بخشی از طالبان همانطوریکه نوشته بودم شامل حلقه شیطانی و وطن فروشان خواهد کرد. ؛؛
      اګر دست روی دست بګذاریم شاید ده ها ګروه شناخته و ناشناخته دیګر در بن دوم حضوربیابند و بر اریکه قدرت سیاسی افغانستان تا سالهای دیګر نصب ګردند – بخاطر جلوګیری از تکرار فاجعه ها نوشتم که :
      ؛؛ در کنفرانس بن باید از موقف استقلال - آزادی –برابری –
      دیموکراسی –
      عدالت اجتماعی حرکت صورت ګیرد ؛؛
      من از باید سخن ګفته ام- این باید تا زمان تحقق اش معلوم خواهد ګردید که صف آرایی نیروها و سمت وسو دادن افکار چګونه خواهد بود ؟
      من برای تحقق بخشیدن نظر خود تلاش مینمایم – ببینیم که چه میتوانم و دیګران که دشمنان تاریخی استقلال افغانستان – ازادی مردم و عدالت اجتماعی و دمو کراسی اند تا چه حد موفق خواهند بود .؟
      مبارزه جریان وادامه دارد !
      بحث اینجاست که چګونه میتوان به این سناریو نکته پایان ګذاشت ؟
      در نوشته های من شما همیشه از مبارزه ملی – دموکراتیک میخوانید و این مبارزه در تمام قرن بیست در افغانستان جریان داشته است و حالا نیز جریان دارد من – خود را جز از انسانهایی میدانم که در این مبارزه ملی- دموکراتیک در چهل سال واندی نقش ای بسیار ناچیز داشته ام .
      شما نوشته اید که :
      ؛؛عرض کردم که این بار شاید جایگاه ستار سیرت را رنگین سپنتا اشغال خواهد کرد. من بسیار شباهت میبینم بین برامد شما و رنگین سپنتا. وی هم از کارشناس مسایل سیاسی و تبارز چپ شروع کرد و از دموکراسی، عدالت اجتماعی... صحبت کرد. ولی بعداً مشاور کرزی، وزیر خارجه مشاور امنیتی شد .کار به جای کشید که پیمان ستراتیژیک با امریکا را تدوین میکند. و شما هم قبل از کنفرانس بن دوم به مثابه کارشناس سیاسی با تبارز چپ می خواهید تبارز کنید و بعداً به مقامی نایل شوید؛؛
      اینکه اقای رنګین سپنتا چه کاره خواهد ګردید این مربوط به وی است اما من برای آرمان استقلال – آزادی – دموکراسی از چهل سال واندی بدنسومبارزه وتلاش دارم و شاید سالهای سالها اګر هر دوما زنده باشیم خواهیم دید که من در همین موضع اپوزسیون قرار خواهم داشت . برای من همین مقامی که همین اکنون دارم و میتوانم با شما جروبحث نمایم به سادګی بدست نیامده است – در این جا باشما بحث دارم و آرزو دارم این بحث را با سایر علاقمندان سرفرازی و سعادت مردم افغانستان بتوانم ادامه بدهم .
      شما نګاشته اید که :
      ؛؛در حاکمیتی که امریکایی ها دربن اول آنرا بر گرده مردم سوار کرد همان حیوانات وحشی هستند که تنها در کابل 65 هزار هموطن تانرا از تیغ کشیدند. خود امریکایی ها نیز همان سان که بعضاً شما قلم رنجه مینمایید و از جنایات شان می نویسید. تمام موازین جقوق بشر را درکشور ما و عراق پامال کردند. این طویله بدون زدودن این حیوانات وحشی پاک نمیشود.
      همین امریکایی ها و ناتو در بن دوم نیز از همین گله حاکمیت خواهند ساخت. ؛؛
      شاید تعداد شهدا وکشته شده ګان در کابل بیشتر از شصت وپنج هزار انسان باشد و مینویسند که در سی سال اخیربیشتر از یک ونیم ملیون انسان در افغانستان کشته شده اند – ملیون انسا همین حالا در افغانستان – بیوه –یتیم ومعلول و زخمی اند وصد ها هزار انسان هم معتاد شده اند و ملیونها انسان هم آواره و در بدر اند-
      پس باید به این همه جنایات نکته پایان ګذاشت – بایست تلاش ورزید که درافغانستان ٍثبات – امنیت – صلح دایمی توام با استقلال و آزادی ودیموکراسی و عدالت اجتماعی تامین ګردد – من در این راه تلاش ورزیده ا م وبازهم تلاش خواهم ورزید . اینکه شما چګونه می اندیشید این مربوط به شماست !
      اینکه شما مینویسید :
      ؛؛ وما با هیچ عملی نمیتوانیم جلو آنرا بگیریم ؛؛
      من محال

    • باقی سمندر

      آقای یما خان
      متاسفم که پاسخ به نوشته شما در چند بخش پراکنده به خاطر مشکلات تخنیکی منتشر کردیدند

    • اسد- رمضان سال ۱۳۹۰
      اګست سال۲۰۱۱

      بازهم سخنی با یما خان !

      سلام به خوانندګان اجمند
      سلام به یما خان !
      یما خان !
      شما نوشته اید که :
      ؛؛ شما عادت دارید وشاید هم وقت کافی برای نوشتن داشته باشید لذا نوشته های تان دراز تر از ریش سیاف و گلبدین در تمام سایت ها به ملاحظه میرسد ؛؛

      یک – نه بخاطر عادت داشتن ونه به خاطر وقت کافی داشتن من در مورد نوشته ها تماس ګرفته و نظرم را بیان کرده ام .
      دو- اینکه شما مینویسد :
      :‎؛؛نوشته های تان دراز تر از ریش سیاف و گلبدین در تمام سایت ها به ملاحظه میرسد ؛؛
      نه به خاطر جمله بالایی تان میخواهم بنویسم-
      من اختیار نوشتن و بیان در موردنظر شما و هر نظر دیګری را دارم و همچنان هر انسانی حق را دارد تا از هر موضع و موقف ودیدګاه با هر جهان بینی که دارد – نظر من را نقد نماید – این حق دوجانبه است و من برای تحقق آزادی ګفتار و بیان سالها است که درافغانستان وخارجه تلاش ومبارزه مینمایم ودارم .
      یقین دارم که شما بارها متوجه شده اید که بسا و برخی انسانها درمورد هرنوع نظر ودیدګاه اقتصادی- سیاسی – فرهنګی- فلسفی – اجتماعی ؤ.... تا همین حالا برخورد انتقادی داشته اند وهمین دیدګاه انتقادی برای پیشرفت وتعالی افکار بسیار مهم وضروری بوده – میباشد وخواهد بود- این برخورد خوب است ونه بد .
      شما نوشته اید –
      ؛؛ اولاً صرفاً ضد طالب بودن چپ نیست ؛؛
      ؛؛ . به گونه مثال صیهونیزم و رژیم ایران، ربانی، گلبدین، سیاف، برادران مسعود، قانونی، خلیلی، محقق....همه ضد طالب اند. ولی چپ نیستند ؛؛
      من در بخش در همین صفحه کابل پرس? نوشته بودم که :

      درحاشیهء ترور احمد ولی کرزی ومرور کوتاهی بر رویدادهای ګذشته -قسمت دوم 26 ژوئيه 13:29, بوسيله ى baqi samandar
      باقی سمندر
      چهارم اسد سال ۱۳۹۰ خورشیدی
      بیست وششم جولای سال ۲۰۱۱ میلادی
      اګر کافی داشته باشید همین بخش را ببینید

      شماپرسیده ایدکه :
      ؛؛ سوالی که مطرح میشود اینست چه تفاوتی بین نیرو های بنیاد گرا وجود دارد. ویا به نظر شما ربانی، مسعود، خلیلی...بنیاد گرانیستند ؛؛
      به نظرمن :
      بنیاد ګرا ها به نیروهایی ګفته میتوانم که به اصطلاح اروپایی و امریکایی فوندامنتالیست ها باشند ـ بنیاد ګرا ها ی اسلامی اساس و بنیاد تفکر شان را برابر به احکام دینی شریعت با برداشت قرن هفتم میلادی و سال های نخستین پیامبر اسلام و خلفای راشدین میدانند وهیچ نوع اصلاحات را در تفکردینی نه می پذیرند وخواهان برګشت به احکام ۱۳۹۰ سال میباشند . اینکه در میان بنیاد ګراهای در کشور هایی اسلامی – افکار سلفی – وهابی – محمد عبد ه یی وطرفداران اخوان المسلمین وجود دارد و مضاف بر آنها در افغانستان با افکار
      دیوبندی یا پنج پیری – مودودی- مفتی محمود و دیګران میتوان برخورد نمود – اینها همه نیازبه نوشتن به شکل مقاله های جدا ګانه دارند -
      بنیاد ګرا های عیسوی هم طرفدار برګشت به افکاردوهزار سال پیش وبویژه پیش از دوره رنسانس در اروپا و امریکا اند ـ که حتی ارتودوکس ها را قبول ندارند .
      بنیاد ګراهای یهودی هم ده ها نوع رابین های خود را دارند ---
      میتوان در مورد هر نوع بنیاد ګرایی ده ها مقاله جدا ګانه نوشت ـ
      اما در مورد اینکه مینویسید:
      ویا به نظر شما ربانی، مسعود، خلیلی... بنیاد گرانیستند ؛؛ ؟
      در این مورد اګر مایل باشید اسناد کنفرانس در مورد مسعود شناسی را بخوانش بګیرید – شما خواهید دید که چه دیدګاهایی متفاوت در مورد احمد شاه مسعود وجود داشته است !
      اګر سخنرانی های مسعود را در پاریس و شتراسبورګ بتوانید یکبار دیګر ببینید و بشنوید – خواهید دریافت که آیا وی بنیاد ګرا بوده یا خیر ؟
      در موردآقای برهان الدین ربانی میتوانم بنویسم که من آقای برهان الدین ربانی را ازتابستان سال ۱۳۵۸ به اینطرف شخصن میشناسم – افکارآقای برهان الدین ربانی در سی سال اخیر مانند افکار صد ها انسان دیګر در تغییر وتبدل بوده است ـ آقای برهان الدین ربانی یکی از اساس ګذاران سازمان جوانان مبارز اسلامی وبعدن جمعیت اسلامی بوده و جز لاینفک جامعه اخوان المسلمین است – شما دیدید ومیبینید که آًقای بر هان الدین ربانی از آغاز حرکت اخوان المسلمین تا برخورد در دره پنچشیر در زمان ریاست جمهوری داود با شاخه دیګر اخوان المسلیمن که اکنون توسط ګلبدین حکمتیار نمایندګی میګردد – اختلاف فکری وعملی داشته است ـ
      نوشتن در مورد این اختلافات فکری وعملی نیاز به نوشتن مقاله های جداګانه دارد .
      اګر منظور شمااز خلیلی –همانا آقای کریم خلیلی باشد-آقای کریم خلیلی از تفکر بنیاد ګرایی نمایندګی نمیکند- بنیاد ګرایی بخش سنی یا شیعه دوزاده امامی هر دو با هم اختلاف دارند و خلیلی از هیچ یک از نوع بنیاد ګرایی نمایندګی نه میکند- شما میتوانید در صفحه ویژه خلیلی با افکار وی بیشتر آشنا ګردید و برضد افکار آنها هر چه مینویسید – این حق شماست و اختیار شماست - !
      به همینترتیب میتوانید علیه مسعود یا ربانی و هر کی دلتان باشد – بنویسید – این مساله شماست .
      پس از خود بپرسیم که آیا برهان الدین ربانی یا کریم خلیلی مدافع تیوریک وپراتیک وحشت وبربریت میباشند ؟
      به نظرمن نه !
      من در سیاست نمیخواهم صف مخالفین خود را خودم هرچه وسیع تر وګسترده ترسازم ـ
      ازاینرو به نظر من هیچنوع ضرورت نمی بینم که با خوردهایی برهان لدین ربانی یا کریم خلیلی را بسوی طالبانیسم ببینم ـ
      یک نمونه برای شما می نویسم :
      یک خانم بنام هما سلطانی مدعی است که وی با ملاعمر ارتباط دارد ومیتوان از طریق وی با ملا عمر تماس برقرار کرد !
      یک خانم دیګر بنام حبیبه سرابی همین اکنون والی شهر بامیان است ـ
      از هر دیدګاه چپ یا راست اګر به قضیه بامیان دیده شود این سوال برایم مطرح است که آیا والی یک ولایت اګر یک زن است وواقعن چنین است !
      آیا تفکر طالب و بنیاد ګرایی زن را به مثابه والی تاحالا در افغانستان پذیرفته است ؟
      بنیاد ګراهایی طالبی مکتب ها را میسوزانند و دختر ها را از مکتب رفتن ممنوع مینمایند و کریم خلیلی نمیتواند برضد خانم حبیبه سرابی اقدام عملی نماید ْ!
      آیا تفاوت را شما میبینید ؟
      اینکه شما مینویسید :
      ؛؛ من به گوش خود گریه هایت را در سایت خاوران که به منظور یادبود از کشته شدن مسعود ازیکی از رسانه های صوتی ثبت شده بود، شنیده ام اینرا میدانید که با آمدن انترنت دگر نمیشود زیر بوریا آب دواند. ؛؛
      من بازهم با تاکید بر نوشته پیشتر خود نموده و این بار باز می پرسم که :
      اګرشما ګریه های مرا در سایت خاوران شنیده اید لطف نمایید همان بخش را از سایت خاوران یا هر سایت دیګر پیدا نمایید و منتشر سازید تا غیر از شما همه علاقمندان این بحث بشنوند و بازهم سخن خواهیم ګفت :
      من نظر شمارا در همین مورد دوباره مینویسم که نګاشته اید :
      با آمدن انترنت دگر نمیشود زیر بوریا آب دواند ؛؛
      پس برخود زحمت را هموار نمایید و همان ګریه هایم را پیدا نمایید و با عنوان ومقاله جداګانه درکابل پرس منتشر ګردانید – من بازهمنظرم را بیان خواهم کرد.
      شما نوشته اید :
      ؛؛نزد من کشته شدن مسعود توسط برادران عربش، کشته شدن مزاری توسط طالب، کشته شدن ترکی توسط امین ویا احیاناً کشته شدن گلبدین توسط فهیم... مایه تاثر شده نمیتواند؛؛
      اما برای من تروریسم از اساس مردود بود ومیباشد – اګر شما با افکار بارتولد برشت آشنا باشید – میتوانید در مورد کشتن ها نظر خود را مورد تجدید نظر قرار دهید .
      شما نګاشته اید که :
      ؛؛آقای سمندر میدانید و میدانیم که امریکا بن لادن و طالب را ساخت و به جان انسانها و به خصوص انسان وطن من و شما انداخت. زمانیکه تاریخ مصرف آنها پوره شد، جاروب شان کرد و در بن اول برادران سکه آنهارا از مغاره ها و جاسوس خانه کشور های همسایه و غربی با چند تگنوکرات مزدور حاکم به سرنوشت ما ساخت. ؛؛
      شما میدانیدومن میدانم که نتنها طالب بلکه مدت ها پیشتر از پیدایش احزاب و ګروه های سیاسی- نظامی توسط دشمنان رنګارنګ مردم افغانستان از دین ومذهب استفاده ابزاری در افغانستان وبسا کشورها صورت ګرفته است – نمونه های ثبت شده اش پیش ازسلطنت شاه شجاع وبعد از آن و از زمان سلطنت امیر حبیب الله تا حالا وجود دارد – اګر استعمار انګلیس یا مجموع کلونیالیسم و نیو کلونیالیسم و بویژه چرچیل و پیروانش از ؛ ؛ اکثریت نادان و اقلیت خود فروخته ؛؛ تا حالا در افغانستان اکثر سو استفاده را نموده اند ومینمایند این برمن وشما باید پوشیده نباشد – درجلسه پترز برګ یا بن اول – آنچه کردند نه برمن ونه بردنیا پوشیده است و دست پخت جلسه بترز برګ را تاحال مردم افغاانستان ومنطقه تجربه کرده اند –
      من در جلسه پترز برګ شرکت نګرده بودم – من همان وقت در افغانستان رفتم و با طرح خودم رفتم – شما اګر وقت داشتید ګزارش چګونګی رفتن من را در صفحه سی – ان – ان در ماه دسامبر سال ۲۰۰۱ زیر نام عبدال سمندر
      http://edition.cnn.com/SPECIAL...
      DECEMBER 10, 2001
      Afghan refugee Abdul Samandar risks his passport and possible arrest to fly home after 20 years. CNN’s Jim Clancy reports (December 10)

      میتوانید بیابید و بخوانید تا دریابید که من چګونه به افغانستان نګاه میکردم وسفر نمودم .
      تا هنوز که این جملات را مینویسم – باور دارم که اګر نیروهایی ملی – دموکرات افغانستان متشکل

    • اسد- رمضان سال ۱۳۹۰
      اګست سال۲۰۱۱

      بازهم سخنی با یما خان !

      سلام به خوانندګان اجمند
      سلام به یما خان !
      یما خان !
      شما نوشته اید که :
      ؛؛ شما عادت دارید وشاید هم وقت کافی برای نوشتن داشته باشید لذا نوشته های تان دراز تر از ریش سیاف و گلبدین در تمام سایت ها به ملاحظه میرسد ؛؛

      یک – نه بخاطر عادت داشتن ونه به خاطر وقت کافی داشتن من در مورد نوشته ها تماس ګرفته و نظرم را بیان کرده ام .
      دو- اینکه شما مینویسد :
      :‎؛؛نوشته های تان دراز تر از ریش سیاف و گلبدین در تمام سایت ها به ملاحظه میرسد ؛؛
      نه به خاطر جمله بالایی تان میخواهم بنویسم-
      من اختیار نوشتن و بیان در موردنظر شما و هر نظر دیګری را دارم و همچنان هر انسانی حق را دارد تا از هر موضع و موقف ودیدګاه با هر جهان بینی که دارد – نظر من را نقد نماید – این حق دوجانبه است و من برای تحقق آزادی ګفتار و بیان سالها است که درافغانستان وخارجه تلاش ومبارزه مینمایم ودارم .
      یقین دارم که شما بارها متوجه شده اید که بسا و برخی انسانها درمورد هرنوع نظر ودیدګاه اقتصادی- سیاسی – فرهنګی- فلسفی – اجتماعی ؤ.... تا همین حالا برخورد انتقادی داشته اند وهمین دیدګاه انتقادی برای پیشرفت وتعالی افکار بسیار مهم وضروری بوده – میباشد وخواهد بود- این برخورد خوب است ونه بد .
      شما نوشته اید –
      ؛؛ اولاً صرفاً ضد طالب بودن چپ نیست ؛؛
      ؛؛ . به گونه مثال صیهونیزم و رژیم ایران، ربانی، گلبدین، سیاف، برادران مسعود، قانونی، خلیلی، محقق....همه ضد طالب اند. ولی چپ نیستند ؛؛
      من در بخش در همین صفحه کابل پرس? نوشته بودم که :

      درحاشیهء ترور احمد ولی کرزی ومرور کوتاهی بر رویدادهای ګذشته -قسمت دوم 26 ژوئيه 13:29, بوسيله ى baqi samandar
      باقی سمندر
      چهارم اسد سال ۱۳۹۰ خورشیدی
      بیست وششم جولای سال ۲۰۱۱ میلادی
      اګر کافی داشته باشید همین بخش را ببینید

      شماپرسیده ایدکه :
      ؛؛ سوالی که مطرح میشود اینست چه تفاوتی بین نیرو های بنیاد گرا وجود دارد. ویا به نظر شما ربانی، مسعود، خلیلی...بنیاد گرانیستند ؛؛
      به نظرمن :
      بنیاد ګرا ها به نیروهایی ګفته میتوانم که به اصطلاح اروپایی و امریکایی فوندامنتالیست ها باشند ـ بنیاد ګرا ها ی اسلامی اساس و بنیاد تفکر شان را برابر به احکام دینی شریعت با برداشت قرن هفتم میلادی و سال های نخستین پیامبر اسلام و خلفای راشدین میدانند وهیچ نوع اصلاحات را در تفکردینی نه می پذیرند وخواهان برګشت به احکام ۱۳۹۰ سال میباشند . اینکه در میان بنیاد ګراهای در کشور هایی اسلامی – افکار سلفی – وهابی – محمد عبد ه یی وطرفداران اخوان المسلمین وجود دارد و مضاف بر آنها در افغانستان با افکار
      دیوبندی یا پنج پیری – مودودی- مفتی محمود و دیګران میتوان برخورد نمود – اینها همه نیازبه نوشتن به شکل مقاله های جدا ګانه دارند -
      بنیاد ګرا های عیسوی هم طرفدار برګشت به افکاردوهزار سال پیش وبویژه پیش از دوره رنسانس در اروپا و امریکا اند ـ که حتی ارتودوکس ها را قبول ندارند .
      بنیاد ګراهای یهودی هم ده ها نوع رابین های خود را دارند ---
      میتوان در مورد هر نوع بنیاد ګرایی ده ها مقاله جدا ګانه نوشت ـ
      اما در مورد اینکه مینویسید:
      ویا به نظر شما ربانی، مسعود، خلیلی... بنیاد گرانیستند ؛؛ ؟
      در این مورد اګر مایل باشید اسناد کنفرانس در مورد مسعود شناسی را بخوانش بګیرید – شما خواهید دید که چه دیدګاهایی متفاوت در مورد احمد شاه مسعود وجود داشته است !
      اګر سخنرانی های مسعود را در پاریس و شتراسبورګ بتوانید یکبار دیګر ببینید و بشنوید – خواهید دریافت که آیا وی بنیاد ګرا بوده یا خیر ؟
      در موردآقای برهان الدین ربانی میتوانم بنویسم که من آقای برهان الدین ربانی را ازتابستان سال ۱۳۵۸ به اینطرف شخصن میشناسم – افکارآقای برهان الدین ربانی در سی سال اخیر مانند افکار صد ها انسان دیګر در تغییر وتبدل بوده است ـ آقای برهان الدین ربانی یکی از اساس ګذاران سازمان جوانان مبارز اسلامی وبعدن جمعیت اسلامی بوده و جز لاینفک جامعه اخوان المسلمین است – شما دیدید ومیبینید که آًقای بر هان الدین ربانی از آغاز حرکت اخوان المسلمین تا برخورد در دره پنچشیر در زمان ریاست جمهوری داود با شاخه دیګر اخوان المسلیمن که اکنون توسط ګلبدین حکمتیار نمایندګی میګردد – اختلاف فکری وعملی داشته است ـ
      نوشتن در مورد این اختلافات فکری وعملی نیاز به نوشتن مقاله های جداګانه دارد .
      اګر منظور شمااز خلیلی –همانا آقای کریم خلیلی باشد-آقای کریم خلیلی از تفکر بنیاد ګرایی نمایندګی نمیکند- بنیاد ګرایی بخش سنی یا شیعه دوزاده امامی هر دو با هم اختلاف دارند و خلیلی از هیچ یک از نوع بنیاد ګرایی نمایندګی نه میکند- شما میتوانید در صفحه ویژه خلیلی با افکار وی بیشتر آشنا ګردید و برضد افکار آنها هر چه مینویسید – این حق شماست و اختیار شماست - !
      به همینترتیب میتوانید علیه مسعود یا ربانی و هر کی دلتان باشد – بنویسید – این مساله شماست .
      پس از خود بپرسیم که آیا برهان الدین ربانی یا کریم خلیلی مدافع تیوریک وپراتیک وحشت وبربریت میباشند ؟
      به نظرمن نه !
      من در سیاست نمیخواهم صف مخالفین خود را خودم هرچه وسیع تر وګسترده ترسازم ـ
      ازاینرو به نظر من هیچنوع ضرورت نمی بینم که با خوردهایی برهان لدین ربانی یا کریم خلیلی را بسوی طالبانیسم ببینم ـ
      یک نمونه برای شما می نویسم :
      یک خانم بنام هما سلطانی مدعی است که وی با ملاعمر ارتباط دارد ومیتوان از طریق وی با ملا عمر تماس برقرار کرد !
      یک خانم دیګر بنام حبیبه سرابی همین اکنون والی شهر بامیان است ـ
      از هر دیدګاه چپ یا راست اګر به قضیه بامیان دیده شود این سوال برایم مطرح است که آیا والی یک ولایت اګر یک زن است وواقعن چنین است !
      آیا تفکر طالب و بنیاد ګرایی زن را به مثابه والی تاحالا در افغانستان پذیرفته است ؟
      بنیاد ګراهایی طالبی مکتب ها را میسوزانند و دختر ها را از مکتب رفتن ممنوع مینمایند و کریم خلیلی نمیتواند برضد خانم حبیبه سرابی اقدام عملی نماید ْ!
      آیا تفاوت را شما میبینید ؟
      اینکه شما مینویسید :
      ؛؛ من به گوش خود گریه هایت را در سایت خاوران که به منظور یادبود از کشته شدن مسعود ازیکی از رسانه های صوتی ثبت شده بود، شنیده ام اینرا میدانید که با آمدن انترنت دگر نمیشود زیر بوریا آب دواند. ؛؛
      من بازهم با تاکید بر نوشته پیشتر خود نموده و این بار باز می پرسم که :
      اګرشما ګریه های مرا در سایت خاوران شنیده اید لطف نمایید همان بخش را از سایت خاوران یا هر سایت دیګر پیدا نمایید و منتشر سازید تا غیر از شما همه علاقمندان این بحث بشنوند و بازهم سخن خواهیم ګفت :
      من نظر شمارا در همین مورد دوباره مینویسم که نګاشته اید :
      با آمدن انترنت دگر نمیشود زیر بوریا آب دواند ؛؛
      پس برخود زحمت را هموار نمایید و همان ګریه هایم را پیدا نمایید و با عنوان ومقاله جداګانه درکابل پرس منتشر ګردانید – من بازهمنظرم را بیان خواهم کرد.
      شما نوشته اید :
      ؛؛نزد من کشته شدن مسعود توسط برادران عربش، کشته شدن مزاری توسط طالب، کشته شدن ترکی توسط امین ویا احیاناً کشته شدن گلبدین توسط فهیم... مایه تاثر شده نمیتواند؛؛
      اما برای من تروریسم از اساس مردود بود ومیباشد – اګر شما با افکار بارتولد برشت آشنا باشید – میتوانید در مورد کشتن ها نظر خود را مورد تجدید نظر قرار دهید .
      شما نګاشته اید که :
      ؛؛آقای سمندر میدانید و میدانیم که امریکا بن لادن و طالب را ساخت و به جان انسانها و به خصوص انسان وطن من و شما انداخت. زمانیکه تاریخ مصرف آنها پوره شد، جاروب شان کرد و در بن اول برادران سکه آنهارا از مغاره ها و جاسوس خانه کشور های همسایه و غربی با چند تگنوکرات مزدور حاکم به سرنوشت ما ساخت. ؛؛
      شما میدانیدومن میدانم که نتنها طالب بلکه مدت ها پیشتر از پیدایش احزاب و ګروه های سیاسی- نظامی توسط دشمنان رنګارنګ مردم افغانستان از دین ومذهب استفاده ابزاری در افغانستان وبسا کشورها صورت ګرفته است – نمونه های ثبت شده اش پیش ازسلطنت شاه شجاع وبعد از آن و از زمان سلطنت امیر حبیب الله تا حالا وجود دارد – اګر استعمار انګلیس یا مجموع کلونیالیسم و نیو کلونیالیسم و بویژه چرچیل و پیروانش از ؛ ؛ اکثریت نادان و اقلیت خود فروخته ؛؛ تا حالا در افغانستان اکثر سو استفاده را نموده اند ومینمایند این برمن وشما باید پوشیده نباشد – درجلسه پترز برګ یا بن اول – آنچه کردند نه برمن ونه بردنیا پوشیده است و دست پخت جلسه بترز برګ را تاحال مردم افغاانستان ومنطقه تجربه کرده اند –
      من در جلسه پترز برګ شرکت نګرده بودم – من همان وقت در افغانستان رفتم و با طرح خودم رفتم – شما اګر وقت داشتید ګزارش چګونګی رفتن من را در صفحه سی – ان – ان در ماه دسامبر سال ۲۰۰۱ زیر نام عبدال سمندر
      http://edition.cnn.com/SPECIAL...
      DECEMBER 10, 2001
      Afghan refugee Abdul Samandar risks his passport and possible arrest to fly home after 20 years. CNN’s Jim Clancy reports (December 10)

      میتوانید بیابید و بخوانید تا دریابید که من چګونه به افغانستان نګاه میکردم وسفر نمودم .
      تا هنوز که این جملات را مینویسم – باور دارم که اګر نیروهایی ملی – دموکرات افغانستان متشکل

  • The following article may nothing to do with the Topic but It is an Important one!

    Mongols Influence over Pashtuns

    It is no secret that the Hazaras of Afghanistan have been belittled and ridiculed for many reasons, especially by the Pashtuns. The Pashtuns have shamelessly mocked Hazaras for being descendants of the Mongols, something that no one can control. For years they have called Hazaras "foreigners," "invaders," etc. There really is no way to pinpoint just where the origins of the Hazaras started and there have been many speculations but one thing is clear—the Hazaras have longer, stronger, and more solid ties to the region than the Pashtuns have. For years, however, the Pashtuns have held the Mongols’ past as a shameful pall over the Hazaras. Now, there is major irony here once this matter is deeply delved into. The Hazaras might share physical features but it isn’t anything significant because the Uzbeks, Turkmen, and other people like the Chinese, Vietnamese, Philippines, and Japanese have the same features. Whereas the Hazaras might share their physical features with the Mongols at the most, it is the Pashtuns who actually have more in common with the Mongols than any other ethnicity—in fact, they actually owe many of their terms and parts of their culture to the Mongols.

    The information for this article was provided by the book The Secret History of the Mongols by Paul Kahn. I was very fascinated by this book because it was to be an assembly of the ruling families during the time of the Mongols and it was made only for the royal families to read and possess. Their history and what they left behind is an interesting one. The Mongols ruled over the region for nearly a century. And then their Persianized descendants continued to rule for hundreds of years later—they were the Uzbeks and other descendants that had converted to Islam and had adopted the nature and culture of the region they were in. They were known as looters, destroyers, barbarians—ironically the very same words have been used to describe the Pashtuns, signaling another thing they have in common. The Pashtuns do not hesitate to throw this in the face of the Hazaras when in fact they should probably thank the Mongols because if it wasn’t for them, they would be missing half their tribes and culture. Pashtuns are known for their stubbornness and pride. What they have pride over is questionable. They are not as original or established as they like to believe they are. They have many borrowed terms and words from the Mongols.

    One of the major words borrowed by the Pashtuns from the Mongols is the word "Khan." Khan is a Mongolian title that originally meant commander, leader or ruler. Khan also means a leader of a tribe now, giving the word connotations of honor. Though the title is very common all over Central Asia, it is the Pashtuns who use it more than anyone else. They even use it twice in their names i.e. Khan Abdul Ghafar Khan. If it weren’t for this title, the Pashtuns wouldn’t know how to label their own leaders. And there are plenty of other terms and words.

    Many of the Pashtun tribes are derived from Mongolian names and terms. "Zadran" and "Zazai" are Pashtun tribes in Paktia, Paktika, and Khost. Their roots are from "Jadarin" and "Jaji" two Mongolian terms. "Zadran" and "Zazai" are also known by non Pashtuns in Afghanistan as "Jadran" and "Jaji". Jadarin is the name of the clan that Changiz Khan was from. Jaji was the name of Changiz’s grandfather and he was the leader of the Jadarin clan. In the Mogolian language "Jaji" means "foreigner" so the Zazai’s are basically calling themselves foreigners. "Khil" means "clan" in the Mongolian language, a term very much familiar with the Pashtuns. "Orya" is the name of one of Changiz’s grandson and "Oryakhil" is a name of a Pashtun tribe. "Zay" means "son" in the Mongolian language. The very-similar Pashto word "Zoy" also means "son." The Pashto words "Zai" and "Khil" signifies groups in Pashto and they were obviously taken by the Mongolian words mentioned earlier—"khil" and "zay." A few other words that are copied or "borrowed" are the Mongolian words "Wolos" which means "people," "Jerga" which means "council," and "Shahghalay" which means "mister." Changiz’s first wife, Borte Ujin, came from the Karot tribe and "Kharot" is the name of a Pashto tribe. This is obviously not a mistake or a coincidence. The Pashtuns basically "borrowed" or stole these name and applied them to themselves, illustrated just how obsessed they were with the Mongols.

    Karo was the title of a spiritual man in the clan of Changiz Khan’s first wife. And now, Karokhil is the name of a Pashto tribe. Also, another major source of pride for Pashtuns is the Mangal tribe from Paktia, Khost, and Paktika. I have seen many Pashtuns proudly proclaim themselves as mighty and proud Mangals. Interestingly enough the Mongols called themselves "Mangals." "Mongol" itself is an English word and "Mangal" is the Mongolian term just like "Mughul" is the Farsi word for Mongols. For example, Americans call the people of Germany as "Germans" but the Germans call themselves "Deutsch." There is also an island in Mongolia called Talkun which has two rivers that run through it. The names of the rivers are Selenge and Orgon. Changiz Khan’s clan was based right next to the Orgon River. Now, in Paktika, there is a place called Urgun.

    These were just some of the major terms and names that the Pashtuns took from the Mongols. I know that not a lot—if hardly anyone—is aware of the origins of some of the Pashto names and terms but they were obviously taken from the Mongols, a group of people that the Pashtuns have spent years making fun of. This exemplifies just how little claim the Pashtuns have over their own culture and names—what makes them think they can have any legitimate claim over anything else like the land? At the most, the Hazaras and others with similar features just share an outward appearance of the Mongols which is shared by probably one-third of the world. The Pashtuns’ resemblance to the Mongols goes deeper than just features. They have mentally and historically copied the Mongols in acts of savagery and barbarisms. Whereas the Mongols committed horrific acts in the 13th Century, the Pashtuns have and are committing horrific act to the present day in the form of Abdali, Abdul Rahman , the Taliban, and political oppression. Another thing the 13th Century Mongols and the present-day Pashtuns have in common is the fact that they both had tribal systems. The 13th Century Mongols were all different tribes which Changiz Khan united them all and became the Khan over them. Modern-day Mongolia is no longer tribal but the Pashtuns still hold unto their tribal system to this day—just like Changiz Khan’s people.

    AfghanMirror

  • میرهزارِ عزیز! افشاگری ماهیت معامله گری و نوکرمنشی شخصیت های افغانستانی را که متعلق به گروه های قومی مختلف می باشند، کاری ست ستوده و در خورِ تحسین. از نوشتة شما یک واقعیت آشکار می شود و آن این که کشورهای استعمارگرِ غربی، برعکس ادعاهای شان، نه در بندِ حقوق بشر و ارزش های دموکراتیک اند و نه هم به اندازة شمه ای به فکرِ سرنوشت توده های فقیر و زحمت کشِ افغانستانی اند، بل آنها در جست و جو منافع استعماری و اقتصادی خود اند، و هرگروه و یا نهادی و یا شخصیتی که بتواند خواست ها و آروزهای شان را برآورده سازند، مورد حمایت قرارداده و از طریق راه اندازی بازی های مضحک ظاهری برای آنها مشروعیت می بخشند؛ چنان که در مورد طالبان و مجاهدین این کار را کرده اند، و هنوز هم در این راستا گام برمی دارند. بدبختانه، ما مردمِ افغانستان هیچ گاهی حافظة تاریخی و سیاسی مان آن قدر رشد نکرده است که به همة تجاووزگری ها و آروزهای شومِ چنین کشورها پی ببریم و آن را در حافظة جمعی خویش حفظ کنیم؛ در حالیکه سرنوشتِ سیاسی افغانستان هرباری با تجاووز و اشغال شکل گرفته و هنوز هم چنین واقعیتی وجود دارد. به این خاطر، راه حل کلیدی ای که من در نظردارم، چیزی نیست جز به پاخاستین همة مردم به منظور سرنگونی این نظام و راندانِ غربی ها به تمامِ معنا از افغانستان، ورنه هزاران معاملة پشتِ پرده برای سوارکردنِ نیروهای بنیادگرا و قرون وسطایی در پشت پرده طرح خواهد گردید و بعداً برای تطبیقِ آن اقدام خواهند کرد.

  • اسد- رمضان سال ۱۳۹۰
    اګست سال۲۰۱۱

    بازهم سخنی با یما خان !

    سلام به خوانندګان اجمند
    سلام به یما خان !
    یما خان !
    شما نوشته اید که :
    ؛؛ شما عادت دارید وشاید هم وقت کافی برای نوشتن داشته باشید لذا نوشته های تان دراز تر از ریش سیاف و گلبدین در تمام سایت ها به ملاحظه میرسد ؛؛

    یک – نه بخاطر عادت داشتن ونه به خاطر وقت کافی داشتن من در مورد نوشته ها تماس ګرفته و نظرم را بیان کرده ام .
    دو- اینکه شما مینویسد :
    :‎؛؛نوشته های تان دراز تر از ریش سیاف و گلبدین در تمام سایت ها به ملاحظه میرسد ؛؛
    نه به خاطر جمله بالایی تان میخواهم بنویسم-
    من اختیار نوشتن و بیان در موردنظر شما و هر نظر دیګری را دارم و همچنان هر انسانی حق را دارد تا از هر موضع و موقف ودیدګاه با هر جهان بینی که دارد – نظر من را نقد نماید – این حق دوجانبه است و من برای تحقق آزادی ګفتار و بیان سالها است که درافغانستان وخارجه تلاش ومبارزه مینمایم ودارم .
    یقین دارم که شما بارها متوجه شده اید که بسا و برخی انسانها درمورد هرنوع نظر ودیدګاه اقتصادی- سیاسی – فرهنګی- فلسفی – اجتماعی ؤ.... تا همین حالا برخورد انتقادی داشته اند وهمین دیدګاه انتقادی برای پیشرفت وتعالی افکار بسیار مهم وضروری بوده – میباشد وخواهد بود- این برخورد خوب است ونه بد .
    شما نوشته اید –
    ؛؛ اولاً صرفاً ضد طالب بودن چپ نیست ؛؛
    ؛؛ . به گونه مثال صیهونیزم و رژیم ایران، ربانی، گلبدین، سیاف، برادران مسعود، قانونی، خلیلی، محقق....همه ضد طالب اند. ولی چپ نیستند ؛؛
    من در بخش در همین صفحه کابل پرس? نوشته بودم که :

    درحاشیهء ترور احمد ولی کرزی ومرور کوتاهی بر رویدادهای ګذشته -قسمت دوم 26 ژوئيه 13:29, بوسيله ى baqi samandar
    باقی سمندر
    چهارم اسد سال ۱۳۹۰ خورشیدی
    بیست وششم جولای سال ۲۰۱۱ میلادی
    اګر کافی داشته باشید همین بخش را ببینید

    شماپرسیده ایدکه :
    ؛؛ سوالی که مطرح میشود اینست چه تفاوتی بین نیرو های بنیاد گرا وجود دارد. ویا به نظر شما ربانی، مسعود، خلیلی...بنیاد گرانیستند ؛؛
    به نظرمن :
    بنیاد ګرا ها به نیروهایی ګفته میتوانم که به اصطلاح اروپایی و امریکایی فوندامنتالیست ها باشند ـ بنیاد ګرا ها ی اسلامی اساس و بنیاد تفکر شان را برابر به احکام دینی شریعت با برداشت قرن هفتم میلادی و سال های نخستین پیامبر اسلام و خلفای راشدین میدانند وهیچ نوع اصلاحات را در تفکردینی نه می پذیرند وخواهان برګشت به احکام ۱۳۹۰ سال میباشند . اینکه در میان بنیاد ګراهای در کشور هایی اسلامی – افکار سلفی – وهابی – محمد عبد ه یی وطرفداران اخوان المسلمین وجود دارد و مضاف بر آنها در افغانستان با افکار
    دیوبندی یا پنج پیری – مودودی- مفتی محمود و دیګران میتوان برخورد نمود – اینها همه نیازبه نوشتن به شکل مقاله های جدا ګانه دارند -
    بنیاد ګرا های عیسوی هم طرفدار برګشت به افکاردوهزار سال پیش وبویژه پیش از دوره رنسانس در اروپا و امریکا اند ـ که حتی ارتودوکس ها را قبول ندارند .
    بنیاد ګراهای یهودی هم ده ها نوع رابین های خود را دارند ---
    میتوان در مورد هر نوع بنیاد ګرایی ده ها مقاله جدا ګانه نوشت ـ
    اما در مورد اینکه مینویسید:
    ویا به نظر شما ربانی، مسعود، خلیلی... بنیاد گرانیستند ؛؛ ؟
    در این مورد اګر مایل باشید اسناد کنفرانس در مورد مسعود شناسی را بخوانش بګیرید – شما خواهید دید که چه دیدګاهایی متفاوت در مورد احمد شاه مسعود وجود داشته است !
    اګر سخنرانی های مسعود را در پاریس و شتراسبورګ بتوانید یکبار دیګر ببینید و بشنوید – خواهید دریافت که آیا وی بنیاد ګرا بوده یا خیر ؟
    در موردآقای برهان الدین ربانی میتوانم بنویسم که من آقای برهان الدین ربانی را ازتابستان سال ۱۳۵۸ به اینطرف شخصن میشناسم – افکارآقای برهان الدین ربانی در سی سال اخیر مانند افکار صد ها انسان دیګر در تغییر وتبدل بوده است ـ آقای برهان الدین ربانی یکی از اساس ګذاران سازمان جوانان مبارز اسلامی وبعدن جمعیت اسلامی بوده و جز لاینفک جامعه اخوان المسلمین است – شما دیدید ومیبینید که آًقای بر هان الدین ربانی از آغاز حرکت اخوان المسلمین تا برخورد در دره پنچشیر در زمان ریاست جمهوری داود با شاخه دیګر اخوان المسلیمن که اکنون توسط ګلبدین حکمتیار نمایندګی میګردد – اختلاف فکری وعملی داشته است ـ
    نوشتن در مورد این اختلافات فکری وعملی نیاز به نوشتن مقاله های جداګانه دارد .
    اګر منظور شمااز خلیلی –همانا آقای کریم خلیلی باشد-آقای کریم خلیلی از تفکر بنیاد ګرایی نمایندګی نمیکند- بنیاد ګرایی بخش سنی یا شیعه دوزاده امامی هر دو با هم اختلاف دارند و خلیلی از هیچ یک از نوع بنیاد ګرایی نمایندګی نه میکند- شما میتوانید در صفحه ویژه خلیلی با افکار وی بیشتر آشنا ګردید و برضد افکار آنها هر چه مینویسید – این حق شماست و اختیار شماست - !
    به همینترتیب میتوانید علیه مسعود یا ربانی و هر کی دلتان باشد – بنویسید – این مساله شماست .
    پس از خود بپرسیم که آیا برهان الدین ربانی یا کریم خلیلی مدافع تیوریک وپراتیک وحشت وبربریت میباشند ؟
    به نظرمن نه !
    من در سیاست نمیخواهم صف مخالفین خود را خودم هرچه وسیع تر وګسترده ترسازم ـ
    ازاینرو به نظر من هیچنوع ضرورت نمی بینم که با خوردهایی برهان لدین ربانی یا کریم خلیلی را بسوی طالبانیسم ببینم ـ
    یک نمونه برای شما می نویسم :
    یک خانم بنام هما سلطانی مدعی است که وی با ملاعمر ارتباط دارد ومیتوان از طریق وی با ملا عمر تماس برقرار کرد !
    یک خانم دیګر بنام حبیبه سرابی همین اکنون والی شهر بامیان است ـ
    از هر دیدګاه چپ یا راست اګر به قضیه بامیان دیده شود این سوال برایم مطرح است که آیا والی یک ولایت اګر یک زن است وواقعن چنین است !
    آیا تفکر طالب و بنیاد ګرایی زن را به مثابه والی تاحالا در افغانستان پذیرفته است ؟
    بنیاد ګراهایی طالبی مکتب ها را میسوزانند و دختر ها را از مکتب رفتن ممنوع مینمایند و کریم خلیلی نمیتواند برضد خانم حبیبه سرابی اقدام عملی نماید ْ!
    آیا تفاوت را شما میبینید ؟
    اینکه شما مینویسید :
    ؛؛ من به گوش خود گریه هایت را در سایت خاوران که به منظور یادبود از کشته شدن مسعود ازیکی از رسانه های صوتی ثبت شده بود، شنیده ام اینرا میدانید که با آمدن انترنت دگر نمیشود زیر بوریا آب دواند. ؛؛
    من بازهم با تاکید بر نوشته پیشتر خود نموده و این بار باز می پرسم که :
    اګرشما ګریه های مرا در سایت خاوران شنیده اید لطف نمایید همان بخش را از سایت خاوران یا هر سایت دیګر پیدا نمایید و منتشر سازید تا غیر از شما همه علاقمندان این بحث بشنوند و بازهم سخن خواهیم ګفت :
    من نظر شمارا در همین مورد دوباره مینویسم که نګاشته اید :
    با آمدن انترنت دگر نمیشود زیر بوریا آب دواند ؛؛
    پس برخود زحمت را هموار نمایید و همان ګریه هایم را پیدا نمایید و با عنوان ومقاله جداګانه درکابل پرس منتشر ګردانید – من بازهمنظرم را بیان خواهم کرد.
    شما نوشته اید :
    ؛؛نزد من کشته شدن مسعود توسط برادران عربش، کشته شدن مزاری توسط طالب، کشته شدن ترکی توسط امین ویا احیاناً کشته شدن گلبدین توسط فهیم... مایه تاثر شده نمیتواند؛؛
    اما برای من تروریسم از اساس مردود بود ومیباشد – اګر شما با افکار بارتولد برشت آشنا باشید – میتوانید در مورد کشتن ها نظر خود را مورد تجدید نظر قرار دهید .
    شما نګاشته اید که :
    ؛؛آقای سمندر میدانید و میدا


    ادامه را بعدن ببینید

    • باقی سمندر
      سخنی با یما خان

      ( متاسفم که این نوشته من به خاطر مشکلات تخنیکی درهم وبرهم منتشر میګردد- بخش اول در ‌آخر آمده است و بخش آخر در اول ولین بخش وسطی است .)

      اینکه شما مینویسید :
      ؛؛ من به گوش خود گریه هایت را در سایت خاوران که به منظور یادبود از کشته شدن مسعود ازیکی از رسانه های صوتی ثبت شده بود، شنیده ام اینرا میدانید که با آمدن انترنت دگر نمیشود زیر بوریا آب دواند. ؛؛
      من بازهم با تاکید بر نوشته پیشتر خود نموده و این بار باز می پرسم که :
      اګرشما ګریه های مرا در سایت خاوران شنیده اید لطف نمایید همان بخش را از سایت خاوران یا هر سایت دیګر پیدا نمایید و منتشر سازید تا غیر از شما همه علاقمندان این بحث بشنوند و بازهم سخن خواهیم ګفت :
      من نظر شمارا در همین مورد دوباره مینویسم که نګاشته اید :
      با آمدن انترنت دگر نمیشود زیر بوریا آب دواند ؛؛
      پس برخود زحمت را هموار نمایید و همان ګریه هایم را پیدا نمایید و با عنوان ومقاله جداګانه درکابل پرس منتشر ګردانید – من بازهمنظرم را بیان خواهم کرد.
      شما نوشته اید :
      ؛؛نزد من کشته شدن مسعود توسط برادران عربش، کشته شدن مزاری توسط طالب، کشته شدن ترکی توسط امین ویا احیاناً کشته شدن گلبدین توسط فهیم... مایه تاثر شده نمیتواند؛؛
      اما برای من تروریسم از اساس مردود بود ومیباشد – اګر شما با افکار بارتولد برشت آشنا باشید – میتوانید در مورد کشتن ها نظر خود را مورد تجدید نظر قرار دهید .
      شما نګاشته اید که :
      ؛؛آقای سمندر میدانید و میدانیم که امریکا بن لادن و طالب را ساخت و به جان انسانها و به خصوص انسان وطن من و شما انداخت. زمانیکه تاریخ مصرف آنها پوره شد، جاروب شان کرد و در بن اول برادران سکه آنهارا از مغاره ها و جاسوس خانه کشور های همسایه و غربی با چند تگنوکرات مزدور حاکم به سرنوشت ما ساخت. ؛؛
      شما میدانیدومن میدانم که نتنها طالب بلکه مدت ها پیشتر از پیدایش احزاب و ګروه های سیاسی- نظامی توسط دشمنان رنګارنګ مردم افغانستان از دین ومذهب استفاده ابزاری در افغانستان وبسا کشورها صورت ګرفته است – نمونه های ثبت شده اش پیش ازسلطنت شاه شجاع وبعد از آن و از زمان سلطنت امیر حبیب الله تا حالا وجود دارد – اګر استعمار انګلیس یا مجموع کلونیالیسم و نیو کلونیالیسم و بویژه چرچیل و پیروانش از ؛ ؛ اکثریت نادان و اقلیت خود فروخته ؛؛ تا حالا در افغانستان اکثر سو استفاده را نموده اند ومینمایند این برمن وشما باید پوشیده نباشد – درجلسه پترز برګ یا بن اول – آنچه کردند نه برمن ونه بردنیا پوشیده است و دست پخت جلسه بترز برګ را تاحال مردم افغاانستان ومنطقه تجربه کرده اند –
      من در جلسه پترز برګ شرکت نګرده بودم – من همان وقت در افغانستان رفتم و با طرح خودم رفتم – شما اګر وقت داشتید ګزارش چګونګی رفتن من را در صفحه سی – ان – ان در ماه دسامبر سال ۲۰۰۱ زیر نام عبدال سمندر
      http://edition.cnn.com/SPECIAL...
      میتوانید بیابید و بخوانید تا دریابید که من چګونه به افغانستان نګاه میکردم وسفر نمودم .
      تا هنوز که این جملات را مینویسم – باور دارم که اګر نیروهایی ملی – دموکرات افغانستان متشکل میبودند - در جلسه پترزبرګ و تا این ده سالی که
      ګذشت میتوانستند تاثیر ګذار باشند اما افسوس که نیروی منتقد و ملی- دموکرات افغانستان هنوز هم در پراګنده ګی روزګار میګذراند

      /retal.video.12.html#10th
      DECEMBER 10, 2001
      Afghan refugee Abdul Samandar risks his passport and possible arrest to fly home after 20 years. CNN’s Jim Clancy reports (December 10)

      شما نوشته اید که :
      ؛؛ همین ها یقیناً در بن دوم نیز حضور خواهند داشت و خارج از اراده مردم ما احتمالاً که گلبدین و بخشی

    • با عرض ادب وسلام.کنفرانس بن اول در سال 2001 بعداز سقوط طالبان بدست نظامیگران امریکایی ،ایجاد دولت موقت مجاهیدین برهبری آقای کرزی ،زمینهء دگری را ویا بهتر گفته شود دست اندازی علنی چندین کشور های
      همسایه ها را در امور داخلی افغانستان مساعد ساخت وبار دگر سر نوشت مردم وکشور را دوباره بدست چپاولگران قرن سپرد.کنفرانس بن 2 اگر دوباره بر رهبریت دولت وقوه های سه گانه تغیر بنیادی را بوجود نیاورد ،وضع ملت ومردم بد ترشده ،سر نوشت کشور به ترکستان است .خلص باید نوشت اگرمریکا وعرب در کل میخواهند که و
      ضع در افغانستان آرام شود وغرب با آبرو وسر بلند به کشورهایش بر گردند،مردم افغانستان از خدمات امریکاییها قدر کند واتوریتهءگمشده اش را دوباره کمایی کند باید،دولت کارا با اشتراک نخبه گان تمام ملیت های ساکن کشور وجلوقطع دست برد های مجاهیدین چپاولگر وناکارا را گرفت.زیرا از یک سو اجنت های پاکستانی وعربی ،ایرانی ومذهبی وغیره کشورهای دور ونزدیک
      که اکنون در تار وپت بدنه کشور مانند کنه چسپیده اند ،کشور رهایی می یابد واز سوی دگر مردم از شرظلم واستبداد ایشان (مجاهیدین)نجات مییابد.2. مشکل اصلی وضع ونا آرامی ،چپاول گری،قاچاق موادمخدر،بیکاری وغارت داراییهای مردم وکشور در موجودیت مجاهیدین سر بکف در رده های عالیه کشور بوده وهست که توان کارایی را ندارند بجز غارت،اجنتوری،چپاولگری،استبداد،بیسوادی،بربادی کشور،وگروگان گرفتن مردم افغانستان است.

    • در قدیم ها گفته بودند:« بنویس بنویس بنویس— تاکه شوی خوش نویس»
      1- شما هم تاکه می توانید دراز تر وتکراری بنویسید دستان تان به گفته مردم خوب رو می شود.
      2- اگر به نوشته دومی من توجه کرده باشید، من با صراحت نوشتم"منظور من از گریه تان، آواز اندختن نیست. بلکه تاثر از کشته شدن مسعود و مسعود را با اوصافی معرفی کردن است که به هیچ وجه سزاوار آن نیست." که این را در نوشته بعدی تان خود به صراحت بیان داشتید. در افغانستان واقعاً خون های بی شماری ریخته شده است ولی شما از عاملین آن یادی نکردید. زیرا مسعود و ربانی نیز شامل این گونه وحشی گپری ها و بربریت ها میشوند. بر علاوه نزد شما فقط طالبان مستر فیکس داستان است. وحشی ها و بربر های که از سبوتاژ پلان صلح ملل متحد تا تمام جنایاتی که در حق کابل و کابلیان مرتکب شده اند مبری اند.شما خود می نویسید" شاید تعداد شهدا وکشته شده ګان در کابل بیشتر از شصت وپنج هزار انسان باشد و مینویسند که در سی سال اخیربیشتر از یک ونیم ملیون انسان در افغانستان کشته شده اند – ملیون انسان همین حالا در افغانستان – بیوه –یتیم ومعلول و زخمی اند وصد ها هزار انسان هم معتاد شده اند و ملیونها انسان هم آواره و در بدر اند-
      پس باید به این همه جنایات نکته پایان ګذاشت – بایست تلاش ورزید که درافغانستان ٍثبات – امنیت – صلح دایمی توام با استقلال و آزادی ودیموکراسی و عدالت اجتماعی تامین ګردد – من در این راه تلاش ورزیده ا م وبازهم تلاش خواهم ورزید . اینکه شما چګونه می اندیشید این مربوط به شماست" !
      سوالی که مطرح میشود اینست که آیا مسعود – ربانی هم از عاملین این کشتار استند و یا خیر؟ آیا میشود با قاتلین ملت گامی برای دموکراسی و عدالت نهاد؟
      3- بنیاد گرا بودن مسعود فقط برای کسانیکه مرض قومی پرده بر چشمان شان کشیده باشد، مستور است. مسعود در آوان تحصیل اخوانی بود، با اخوانی ها یک جا فرار کرد، یکجا با گلبدین، خالص وربانی... درمکتب "دیوبندی یا پنج پیری – مودودی- مفتی محمود و دیګران" تجدید تربیت شد و درتعلیم گاه نظامی آی اس آس آخرین احساس ملی خودرا از دست داد. مگر نه؟؟؟ وتا آخر به همان تفکر خود باقی ماند. یا افتراست؟ شما با رجعت دادن من و سایر خوانندگان به اسناد مسعود شناسی می خواهید ثابت کنید که گویا با تحقیقاتی که چند مداح و مرض دار و اجنت انجام داده اند، مسعود یک آدم دموکرات و ضد بنیاد گرا بود. صد ها فوتو، مقاله و اثر... از جاسوس دوجانبه بودن، کشتار و آدم کشی ، معامله گری با برادران اخوانی اش ( گلبدین، سیاف، مزاری و غیره)، روابط با اربابان عربی اش، انحصار طلبی، نسل کشی( واقعه افشار)... مسعود در رسانه ها گوناگون به نشر رسیده است. شما با انکار بنیاد گرابودن مسعود ها به بهانه اینکه که گویا آنها تا حدی به زن حقوق قایل اند، می خواهید بر تمام بی ناموسی های آنها که در برابر زنان مرتکب شده اند، پرده بیاندازید.
      آقای سمندر:از مسعود تان شروع میکنم: مسعود به زن خود اجازه نمیداد که با برادر و خواهر زاده های مسعود ببیند.، مسعود به زن خود میگفت که به جز من هیچ مردی نباید تورا ببیند. یا دروغ است؟. اینست اوج طرفداری از حقوق زن!!! آیا مگر مودودی، خمینی، حسن البنا، سید قطب، ملا عمر از زنان شان چنین توقعی داشتند.
      سپاه مسعود بر زنان نابینا در مرستون تجاوز نکرد؟ ناهید به خاطر حفظ عفت خود از شر مسعودیان از منزل چهارم مکرویان خودرا به پایین پرت نکرد؟ دختران هموطنان هندوی مارا بعد از تجاوز نکشتند وبه چاه پرت نکردند؟ همین اکنون 80% تجاوز به دختران خورد سال وپسران، تفنگداران مسعودیان مراکب نمیشوند؟ آمنه را در تخار کی ها سنگسار کردند؟ در کندز دختری را با سگ جنگی معاوضه نکردند؟ وهمه آنها از جانب تفنگ داران ربانی – مسعود حمایت نمیشوند؟ آوردن چند نمونه مانند هما سلطانی و یا سرابی شکریه بارکزی و یا آمنه افضلی را فقط و فقط در نیرنگ امریکایی باید دید تا چشم باز ربانی- خلیلی. امریکایی ها ناگذیر برای جلب افکار عامه خود نغاره دموکراسی می زنند.اخوانی ها بر علاوه ایکه قسی القلب، وحشی، دزد ورهزن اند ماکیاولیست تمام عیار نیز اند. امریکا آنهار مفت از مغاره صاحب سرنوشت مردم هردم شهید ما نه ساخته اند.
      4- می نویسید: اګر حامد کرزی واعوان وانصارش با طالبان یکی شوند وبرنامه های سیاسی و نظامی و اقتصادی وفرهنګی طالبان را قبول نمایند – فاجعه صد بار بیشتر خواهد ګردید". واقعاً هم همانگونه که یک جا شدن حامد کرزی و اعیان و انصارش با قاتلان مردم ما و دزدان شرف و ناموس مردم ما چون اتلاف شمال، فاجعه بزرگ بود یک جا شدنش شان با طالب و گلبدین نیز فاجعه بزرگ خواهد بود.
      5- می نویسید: اما تلاش برای استقلال سیاسی افغانستان – تامین آزادی – دیموکراسی – برابری و عدالت اجتماعی در خدمت ثبات و صلح دایمی در افغانستان خواهد ګردید .

      آقای سمندر: استقلال بدون طرد نیروهای اجنبی از کشور ممکن نیست.
      عدالت بدون به محاکمه کشاندن جنایتکاران جنگی که تمام اتلاف شمال و طالبان را شامل میشود ممکن نیست.
      دموکراسی هم در حاکمیت مستبدین وقاتلین تامین نمیشود.
      وبالاخره صلح و ثبات دایمی را نیز نمیتوان از حاکمیت کنونی دزدان و رهزنان توقع داشت.

    • باقی سمندر
      ششم ماه اګست ۲۰۱۱- ششم ماهرمضان ۱۳۹۰
      سلام به خوانندګان ارجمند
      سلام به یما خان

      متاسفانه بخاطر مشکلات تخنیکی پاسخ شما را کابل پرس? نمیتواند دریافت نماید - این مشکل حل شدنی است
      ياسخ شما در بخش دیګر به ادامه نوشته انګلیسی منتشر خواهد ګردید-
      باقی سمندر

    • نوشتن ګناه نیست -اتهام بستن درست نیست- یما خان

      نوشتن ګناه نیست- اتهام بستن هم درست نیست – یما خان !
      باقی سمندر
      اسد سال ۱۳۹۰
      پنج اګست سال ۲۰۱۱

      بازهم سخنی با یما خان !

      سلام به خوانندګان کابل پرس? !
      سلام به آقای یما خان !
      امروز بازهم نوشته دیګری از شما را به خوانش ګرفتم که دادخواهانه است – اما درعین داد خواهی توام با اتهام بستن هاست که اتهام بستن بخودی خود از نیرو و قوت دادخواهی می کاهد !
      شما میدانید که نوشتن ګناه نیست – اما اتهام بستن هم درست نیست –
      اګر من مینویسم یا شما مینویسید این نوشتن ها را من برای دادخواهی و دادستانی ارج می ګزارم واز همینروست که نوشته های شما را بی پاسخ نګذاشته ام – ممکن شما متوجه شده باشید یا نباشید که بسا از اشخاص با نام های ګوناکون مستعمار در مورد من بسا اتهامات را بسته و در تارنماهایی رنګارنګ به نمایش ګذاشته اند – اما من در پاسخ به انها قصدن وعمدن سکوت را برګزیده ام ـ میتوانستم بنویسم و بنویسم اما نخواستم .
      امابه پاسخ پرسشهایی شما ګرچه تکراریست بازهم خواهم نوشت تا آنچه ګنګ ومبهم است –روشن ګردد!


      ادامه دارد

    • نوشتن ګناه نیست - امااتها م بستن درست نیست
      سخنی با یما خان
      متاسفم که پاسخ به نوشته شما به شکل پراګنده منتشر میګردند - مشکل تخنیکی باعث ګردید تا باسخ شما در چند بخش منتشر ګردند


      باقی --- سمندر-------------
      يبوسته به بخش پیشین


      از جایی شروع مینمایم که بازهم نوشته اید !
      ؛؛اگر به نوشته دومی من توجه کرده باشید، من با صراحت نوشتم"منظور من از گریه تان، آواز اندختن نیست. بلکه تاثر از کشته شدن مسعود و مسعود را با اوصافی معرفی کردن است که به هیچ وجه سزاوار آن نیست.؛؛
      من نوشته بودم که لطفن اسناد ارایه فرمایید اما شما نتنها اسنادی ازشنیدن ګریه من ارایه نمی دارید بلکه بسا از مسایل دیګری را نیز در میان می آوریدکه به هیچ صورت در نوشته من مطرح نبوده است – سخن اصلی در مورد کنفرانس بن دو است وشما در این مورد وآینده نګری خود را زحمت نمیدهید و برای ګذشته ها ودر باره ګذشته ها مینویسید- هیچ نویسنده شرافتمندی نمیتواند هیچ ګاه هیچ خطا و یا اشتباه و یا خیانت ویا جنایت هیچ فردی یا ګروهی یا حزبی یا طبقه ای یا دولتی را پنهان دارد یا کتمان نماید – از اینرو خاطر تان جمع باشد که من در زمره انسانهایی نیستم که سیاه را سپید و سپید را سیاه بنویسم . اګر در افغانستان همه نیروهای طرفدار عدالت بتوانند شرایط را برای عدالت انتقالی و برقراری عدالت برقرار نمایند – ممکن هزاران نفر سخن بګویند –
      من در زمانیکه تنظیم ها قدرت را بدست آوردند و داکتر نجیب به ملل متحد پناهنده شده بود – متن ګفتګوی تیلفونی احمد شاه مسعود را با ګلبدین حکمت یار شنیده ام وتا هنوز در بسا از سایت ها همان ګفتګو تیلفونی ممکن وجود داشته باشد که شما میتوانید آن همه ګفتګو ها را یکبار دیګر بشنوید و عواقب آن روز ها را تا امروز پیش چشمتان مجسم بسازید –
      همچنان شما میتوانید ګوشه های از جلسه ومذاګره را در تارنمای آسمایی که ګزارش مستندی از جلسه جبل السراج را هم ببینید و بشنوید
      http://www.afghanasamai.com/Ds...

      سایر کلیپ ها در مورد همین مساله : کلیپ شماره ۲ ؛ کلیپ شماره ۳؛ کلیپ شماره ۴


      ادامه دارد به بخش های دیګر توجه نمایید

    • نوشتن ګناه نیست - اما اهمام بستن خوب نیست

      پیوسته به بخشهای پیشتر
      باقی - سمندر
      سخنی با یما خان

      شما از احمد شاه مسعود هم صحبت ها دارید وزمانیکه من شمارا به اسناد در مورد کنفرانس مسعود شناسی راجع میسازم – شما همه اسناد کنفرانس را نادیده و آنرا رد مینمایید – اګرمایل به خواندن نباشید فیلم همان کنفرانس را با فیلم سفر های مسعود در پاریس و شتراسبورګ ببینید بسا از سوالهای شما حل میګردد.
      به اضافه آثار در مورد احمدشاه مسعود از کنفرانس مسعود شناسی نوشته های زیادی را تاحال بخوانش ګرفته ام که برای شما هم پیشنهاد مینمایم هرګاه وقت داشته باشید یا بیابید این نوشته ها را یکبار بخوانید وبه نقد بکشید
      آٍثاری زیادی از نویسنده ګان – جنرالان وفرماندهان سیاسی ونظامی روسی که به همت عزیز آریانفربه زبان فارسی ترجمه شده اند
      مانند :
      توفان در افغانستان
      افغانستان مسایل جنګ وصلح
      افغانستان پس از بازګشت سپاهیان شوروی
      وکتابی از جنرال فرمانده سپاه چهلم شوروی – جنرال ګروموف
      کتابهایی که در افغانستان نوشته شده اند مانند :
      پنچشیر در دوران جهاد
      در صفحات شمال چه میګذشت
      از تصرف کابل تاسقوط مزار
      مردی استوار با افقهای دور
      و کتابهایی دیګر
      این همه کتابها صد ها سوال دیګر را برایشما خلق خواهد نمود . من طرفدار بازنګری همه حوادث وحتی تاریخ افغانستان در چند قرن اخیر میباشم- منتها من نمیخواهم خوانندګان این بخش را به بحث های مورد علاقه خودم مصروف ګردانم .
      اینکه شما مینویسید :
      ؛؛ به هیچ وجه سزاوار آن ڼیست ؛؛
      این نظر شما است – هیچ فردی شما را مجبور ساخته نمیتواند که در مورد احمد شاه مسعود نوع دیګری بیاندیشید – این نظر شما است اما فراموش ننمایید که نظر دګر اندیشان را خواندن و شنیدن و تحمل نمودن جز الفبای دیموکراسی است .
      شما نوشته اید که ؛
      ؛؛. زیرا مسعود و ربانی نیز شامل این گونه وحشی گری ها و بربریت ها میشوند

      بر علاوه نزد شما فقط طالبان مستر فیکس داستان است.
      وحشی ها و بربر های که از
      سبوتاژ پلان صلح ملل متحد تا تمام جنایاتی که در حق کابل و کابلیان مرتکب شده اند مبری اند ؛؛
      من برایشما بیشنهاد مینمایم تا یک جلد کتابی را که عبدالجبار ثابت ترجمه نموده است – ونام کتاب ؛
      ؛؛ حقایق پشت پرده تهاجم شوروی بر افغانستان ؛؛ نام دارد و نویسنده آن دیاګو کور دو ویز و سلیک هریسن اند – یکباردیګر بخوانش بګیرید –
      اینبار نام از عبدالجبار ثابت بردم – همان ثابت ایکه دادستان کل یا لوی ثارنوال بود-
      ترجمه کتاب از وی است ومهتم کتاب هم محمد زبیر شفیعی است .
      شما نوشته ایدکه :
      آقای سمندر: استقلال بدون طرد نیروهای اجنبی از کشور ممکن نیست ؛؛
      دراین مورد با شما همنظر استم – برای من استقلال و ازادی را هیچ نیرویی نه تحفه داده می تواند و نه خواهد داد- استقلال و آزادی را بایست کسب کرد وبدست آورد – من برای نیل به استقلال و آزادی – دیموکراسی وعدالت اجمتاعی تا حالا بیشتر از صد ها مقاله ونوشته در همین سی هشت سال اخیر یعنی از سال ۱۹۷۳ به اینطرف دارم – چاپ شده ومنتشر شده در بسا از جراید در خارج کشور و در ده سال اخیر در جراید داخل کشور نیز ـ
      من با هیچ فردی در مورد استقلال افغانستان نه معامله کرده ام و نه صلاحیت معامله را دارم ـ از اینرو خاطر تان جمع باشد ـ
      نیروهای ناتو و امریکایی ها ومتحدین شان تا سال ۲۰۱۴ از افغانستان بخشهایی از نیروهایی نظامی خویش را خارج خواهند کرد – این موضوع را من در ګزارشی از شب فردای پیروزی بارق حسین اوبا نوشته بودم ورسانه ها حالا در موردش سخن میګویند ـ
      اینکه این خروج نیروها تا چه حد در سطح منطقه و جهانی در کنفرانس بن دوم وکنفرانس استانبول به رسمیت شناخته میشود – این برمیګردد به همان نظر من که نخبګان ملی افغانستان تا انزمان در چه موقعیت فکری قرار میداشته باشند .
      من نشانه هایی از پیروزی نظرم را همین امروز در سخنرانی سفیر ایالات متحده امریکا و تورن جنرال ناتو در افغانستان خواندم – ممکن برای شما نتنها باور کننده شاید مسخره آمیز هم باشد – اما چنین است یما خان نظر من !
      شما نوشته اید :.
      عدالت بدون به محاکمه کشاندن جنایتکاران جنگی که تمام ایتلاف شمال و طالبان را شامل میشود ممکن نیست ؛؛
      من آرزو دارم تا برای برقراری عدالت اجتماعی و عدالت انتقالی که دومولفه با هر در ارتباط و همچنان دو پروسه جداګانه نیز میتوانند شما ر ګردند – در افغانستان شاهد باشم –این امر بستکی به آګاهی همه مردم افغانستان دارد –
      در کابل هفته نامه روزګاران همه روزه مینوشت :
      کابلیان با خون مینویسند
      همین حالا همه رړزه در روزنامه هشت صبح ګزارشی مستندی در مورد جنایات پخش میګردد – حتی یک مصوبه برای عدالت انتقالی نوشته شده است که همه عدالت خواهان طرفداران آن بوده اند – اما در جعبه میز حامد کرزی یا رییس دفترش زندانی شده است و شورا یا پارلمان دوره پیشتر همه جنایت کاران جنکی را معافیت داده است !
      برای برقراری عدالت بایست رزمید !
      شما نوشته اید :
      دموکراسی هم در حاکمیت مستبدین وقاتلین تامین نمیشود ؛؛
      اګر به مفهوم ساده – بپذیریم که دموکراسی یعنی حاکمیت مردم – توسط مردم وبرای مردم – در اینصورت بایست مردم آګاه و ازاد برای دیموکراسی مبارزه نمایند ـ
      تاهنوز برداشتهای مختلفی وجود دارد – از دیموکراسی پارلمانی – تا دیموکراسی نورماتیف یا دیموکراسی هنجاری تا دیموکراسی های دیګر
      به نظرمن هر شکل دیموکراسی نسبت به دیکتاتوری و استبداد - ومطلقیت بسیار بهتر است ـ من نسبی داوری مینمایم – مطلق ګرا نیستم ـ
      باید نظام فکری پدرشاهی را خود مردم به موزیم تاریخ بسپارند و این امر کار یک شب ویک روز نیست .
      شما نوشته اید :
      وبالاخره صلح و ثبات دایمی را نیز نمیتوان از حاکمیت کنونی دزدان و رهزنان توقع داشت ؛؛
      از شما می پرسم اما آزرده نشوید !
      لطفن شما نظریه وطرح خود را برای تحقق استقلال – آزادی – دیموکراسی – عدالت اجتماعی – صلح دایمی و ثبات دایمی بنویسید !
      من از هیچ نیرویی توقع ندارم - از بام تا شام مینویسم و میبینم که نوشته هایم راچند انسان میخوانند واین امریست نیکو که جروبحث ادامه می یابد – این ګامیست بسوی اهدافی که من از آن صحبت نموده ام .
      بازهم مینویسم :
      نوشتن ګناه نیست ـ بازهم بنویسید ! من هم خواهم نوشت –
      یما خان !
      امروز سفیر امریکا آقای کراکر سخنرانی ای داشت که فشرده آن را بی بی سی چنین ګزارش داده است :
      ؛؛
      سفیر جدید آمریکا برای افغانستان می‌گوید در "کنفرانس بن دوم" که قرار است در اواخر سال جاری میلادی دایر شود و از سوی افغانها رهبری خواهد شد، طالبان در این کنفرانس حضور نخواهند داشت.
      آقای کراکر گفت در این کنفرانس بیش از ۹۰ وزیر خارجۀ کشور های مختلف شرکت می‌کنند.
      او گفت: "من فکر نمی‌کنم کسی طرفدار این باشد که طالبان دوباره قدرت را در افغانستان بدست گیرند.
      افغانها نمی‌خواهند،
      آمریکایی‌ها نمی‌خواهند
      و پاکستانی ها نیز نمی‌خواهند.
      باید به یاد داشت که پاکستان در جنگ علیه همین شورشی ها حدود سه هزار سربازش را از دست داده است. به خاطر داشتن این نکته مهم است."
      سفیر آمریکا در افغانستان در ادامه گفت که پیش شرط های واضحی نیز برای پیوستن طالبان به پروسۀ صلح وجود دارد.
      او گفت در صورتیکه طالبان می‌خواهند با پروسۀ صلح بپیوندند
      0- باید روابط خود را با القاعده قطع کنند،
      1- ۲-
      2- از خشونت دست بردارند
      3- ۳- و قانون اساسی افغانستان را پذیرفته
      4- و حقوق زنان را رعایت کنند.
      آقای کراکر همچنین گفت که قبل از کنفرانس بن دوم در ماه نومبر امسال کنفرانس استانبول دایر می‌شود. او گفت که در این کنفرانس کشور های همسایۀ افغانستان تعهد خواهند کرد که از پروسۀ صلح در این کشور حمایت کنند
      سفیر آمریکا در ادامه گفت که پاکستان می‌تواند نقش مهمی در پروسۀ صلح افغانها داشته باشد و گفت انتظار دارد که پاکستان در این پروسه همکاری کند ؛
      شما یما خان !
      ؛؛ در بی بی سی میتوانید تمام مصاحبه آقای کراکر را بخوانش بګیرید !
      همچنان اګر شما مصاحبه
      تورن جنرال تیری قوماندان عمومی قوای ناتو در جنوب افغانستان- را اګر درتارنمای صدای امریکا بخوانش بګیرید – ممکن یک چشم انداز دیګری از وضعیت نظامی ناتو پیدا نمایید
      باقی سمندر
      پنجم رمضان سال ۱۳۹۰

    • سلام به خوانندګان عزیز
      لطفن در شروع صفحه پیشتر اهمام بستن را اتهام بستن بخوانید - اشتباه تایپی صورت ګرفته است - خرف ت از پیش اهمام در وقت تاپپ نموده منتشر نشده است ـ
      باقی -سمندر
      یما خان !
      امید وارم که پاسخ خویش را در این بخشهای منتشر شده یافته باشید

    • من به گفته های این برادر در پاسخ به باقی سمنر و دفاع از عاملین کشتار و ویرانی کابل موافق هستم.

    • جناب باقی خان سمندر سلام:
      من نه فهمیدم کدام جواب ؟ لطفا سوال های مشخص که شما شده جواب ارایه بدارید. یک ساعت وقت به کار است تا 7-8 جواب تانرا öi تکراری به نشر رسانده اید، تنظیم نماید. به هر صورت نوشته هایتان جواب پرسش های من نیست

    • باقی سمندر

      سلام به خوانندګان ګرامی
      سلام به اقای یما خان

      متاسفم که شما با اینهمه توضیحات من نتوانستید پاسخ خود را دریافت دارید- پس دیده میشود که دارای افکار بسیار متفاوت تر ازهمدیګر میباشیم- این امر نیک است - من در بسا موارد دیګر تبصره های نوشته ام ومینویسم ومیتوانیم در ساحات دیګر اختلاف نظر خود را دقیق تر ساخته ونشانی نماییم ـ
      خدا نګهدارتان
      باقی سمندر

  • جای ربانی خالی. لول

  • سلام.کنفرانس بن هیاهویی برای هیچ!!!!

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس