صفحه نخست > خبر و گزارش > قطعنامۀ اعتراضی نمایندگان فرهنگی تورکان افغانستان در مظاهره بن

قطعنامۀ اعتراضی نمایندگان فرهنگی تورکان افغانستان در مظاهره بن

فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان
چهار شنبه 7 دسامبر 2011

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

بلای خانمانسوز نابرابری ملی در جامعۀ کثیرالملیة افغانستان یکی از عمده ترین و اساسی ترین معضلات درونی این کشور ویران وهمیشه اسیر در پنجه های خون آلود قبیله سالاران بیرحم و وابسته به نیروهای اجنبی است که، با وجود عدم توجه جدی محافل و نیرو های روشنگری بمقیاس ملی و بین المللی، و تلاش های گستردۀ محافل حاکمۀ قبیله سالار و تک ملیتی در جهت سرپوش گزاری ویا کم اهمیت جلوه دادن آن، همیشه و در هر حالتی بعنوان یک واقعییت عینی وانکار نا پذیر در جامعه موجودیت داشته و ریشه های اساسی بسا از بدبختی های بزرگ این سرزمین، با موجودیت وعدم توجه سازنده به حل عادلانه و دموکراتیک آن مرتبط است.

این بی عدالتی بزرگ و خانمانسوز کلیه جنبه های زندگی اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، نژادی، زبانی و سیاسی خلق های محکوم را آماج تهاجم های ویرانگر خود قرار داده و یکی از علت العلل نفاق اجتماعی و سردرگمی های سیاسی و در این کشور ویران میباشد.

زیرا همواره ستمگاران حاکم و قبیله سالار در تلاش آن اند که اقوام وملیتهای محکوم را از صحنۀ سیاسی و اجتماعی افغانستان حذف نموده و این سرزمین را به سرزمین انحصاری افغانها از نقطۀ نظر سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی مبدل نمایند، ولی مردم تحت ستم با تکیه به تاریخ وهویت های پا بر جای تاریخی خود، با هرامکانی که بدست میآورند بر علیه این پدیدۀ شوم مقاومت مینمایند که، این خود یکی از علل اصلی نابه سامانی ها ی سیاسی واجتماعی و عامل اصلی نفاق و پراگندگی در بین باشندگان این کشور است.

هرچندی که اقوام وملیت های محکوم کشور با صبوری وفداکاری تمام، در هر دوری از تاریخ تلاش نموده اند که صدای مظلومیت و محکومیت خود را با هر وسیله و امکاناتی که برای شان میسر باشد بلند نموده، و در جهت رفع و دفع این بی عدالتی مزمن و گستردۀ تاریخ، به مبارزات دادخواهانۀ خویش استوار و پیگیر بوده، و درین راه از هیچ نوع فداکاری دریغ ننموده، و عدالت اجتماعی و سرتاسری را بدور از هر نوع روحیه های برتری جویی وعظمت طلبی طالب باشند.

ولی دست اندرکاران کارگاه بیدادگری های قبیلوی و نظام های فاشیستی در هر دوری از تاریخ با مانور و رو آوردن به نیرنگ های تازه، این خواست برحق و انسانی محکومین را محکوم به شکست نموده وعدالت را فدای خواست های برتری جویانه وعظمت طلبانۀ فاشیستی خودها نموده اند.

تجارب تلخ و نا امید کنندۀ تحولات تاریخی کشور طی قرون بیست و بیست ویک بصورت کل، و دهه های اخیر تاریخ کشور بصورت خاص نشان دهندۀ آن است که عمق این باطلاق خیلی ها عمیق و دست اندرکاران قبیله سالار این کارگاه شکنجه و بی عدالتی ها هم خیلی ها بی رحم و تردست در جهت ادامۀ این بیداد گری و نابرابری قومی و ملیتی در کشور اند، و هر تحولی را در همان نطفه و نقطۀ آغاز آنها، با هر وسیله و امکانی که میسر باشد، به نفع ادامۀ استبداد قومی و قبیلوی خویش، تغیر مسیر داده و واقعییت ها را با انواع دسایس و توطئه ها از محراق توجه محافل ملی و بین المللی منحرف میسازند.

چنانچه همین کار را در مطابقت با پلان و پالیسی های از قبل تدوین شدۀ که با همکاری حلقات و محافل استخباراتی کشور های همسایه و قدرت های بزرگ ذیدخل در قضایای افغانستان ترتیب یافته بود، در رابطه با کنفرانس اول بن که بعداز شکست حاکمیت فاشیستی- مذهبی طالبان توسط نیروهای وابسته به ملیت های محکوم وهمکاری نیرو های بین المللی، صورت گرفت، موفقانه انجام داده و قدرت از دست رفتۀ قبایل حاکم شکست خورده را در حاکمیت سیاسی کشور مکرراً اعاده نمودند.

اکنون در کنفرانس دوم بن تلاش دارند که، تروریست های بنیاد گرا و فاشیست طالبانی را که بصورت بی وقفه و دوامدار آن، بر علیه مردم افغانستان و مجامع جهانی مصروف خلق جنایات دور از تصور و پیش بینی های انسانی میباشند، دوباره شریک حاکمیت دولتی افغانستان ساخته، و بدینترتیب راه ایجاد یک نظام عادلانه و دموکراتیک سیاسی را که در آن عدالت اجتماعی وحقوق مدنی مجموع باشندگان این سرزمین، بدور از تبعیض ها و تعصبات گذشته و حال تآمین گردیده باشد، برای همیش مسدود سازند.

فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان شامل درین رابطه، با داشتن دیدگاه ها ی مشترک و همآهنگ شدۀ همه جانبه، با حلقات وسیعی از روشنفکران ومحافل فرهنگی تورکان شامل ( هزاره، اوزبیگ، ایماق، توركمن، قرقز، بیات و قزلباش) صدای اعتراض خود را برعلیه این عملکرد های نابخردانه و ماورای فاشیستی قبیله سالاران عامل در شرایط کنونی کشور، اعلان نموده و خواهان آن است که حلقات سیاسی و فرهنگی وابسته به مردم افغانستان و نیروهای حامی صلح و دموکراسی در جهان این حقایق تلخ ومزمن را در رابطه با حل نهایی معضلات این کشور ویران از یاد نبرده و متوجه باشند که علت اصلی تمامی بدبختی ها در کشور ما در نبود عدالت اجتماعی وعدم قبول وپرداخت به واقعییت های عینی جامعۀ ماست.

بناءً ما اعلان میداریم که عدم پرداخت دقیق وعاملانه به حقایق وواقعییت های ذیل، هر نوع تلاشی در رابطه با حل قضایای افغانستان به ناکامی مواجه خواهد ساخت، و این ناکامی در گذشته ها نیز ناشی از عدم توجه به این واقعییت بوده است ومیباشد.

1- افغانستان یک کشور کثیرالقومی وچندین ملیتی است که در آن هیچ یکی از واحد های قومی موجود، دارای اکثریت مطلق پنجاه جمع یک نمیباشند.

2- غصب حاکمیت سیاسی وانحصار قدرت دولتی توسط قبیله سالاران پشتون، منحصراً محصول سازش وتبانی های معامله گرانۀ این حلقات شئونیستی با قدرت های اشغالگر واستیلاگر خارجی بوده و در هیچ دوری از تاریخ با اراده وخواست اکثریت مطلق جامعه مطابقت وهمآهنگی نداشته وندارد.

3- جبرحاکمیت سیاسی قبیله سالاران پشتون بر سرنوشت مجموع باشندگان این سرزمین، آنهم درتبانی وسازش با اجنبی ها، بزرگترین عامل نفاق، جهل، فقر، تبعیض، تعصب، عقب ماندگی وسیه روزی مجموع مردم افغانستان است.
زیرا که قبیله سالاران با نداشتن ظرفیت های فرهنگی، اقتصادی وعلمی برای پیشقراولی، وعقب ماندگی های طبیعی، از پروسۀ تکامل طبیعی و انسانی، در کنار دیگر جوامع انسانی منطقه و جهان، بیکی از عوامل اساسی بازداری رشد اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی مجموع مردم افغانستان مبدل گردیده اند.

4- زمین خواری و تصاحب مزارع و چراگاه های متعلق به اقوام و ملیتهای دیگر آن پدیدۀ شومی بوده و است که قبیله سالاران در طول تاریخ حاکمیت خود، قبایل متعلق بخود را بدان ترغیب نموده و بدینترتیب از وجود آن قبایل لشکری در جهت غارتگری و نابود سازی داشته های دیگران آراسته اند.

5- تاریخ نشاندهندۀ این حقیقت تلخ است که قبیله سالاران عقیم و فاقد تفکر پیشرفت و ترقی در افغانستان، در کلیه اشکال و جلوه های حاکمیت اعم از شاهی، جمهوری، دموکراتیک های چپ و راست، و بالآخره هم امارت طالبانی صرفاً در اندیشۀ حفظ حاکمیت قبیلوی و انحصار نمودن امتیازات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به نفع قبایل وابسته بخود بوده و هیچگاهی مجموع مردم افغانستان را بحیث هموطنان متساوی الحقوق خویش پذیرا نبوده و اندیشه های ترقی و پیشرفت هم در زندگی آنان کاملاً مفقود بوده است.

6- دسیسه و توطئه یکی از افزار های اصلی زندگی قبیله سالاران کشور ما در پروسۀ حکومتداری است که، این سلاح خانمانسوز را در هر موقعی که نیازمند باشند، برعلیه از خود و بیگانه بکار میبرند.
دسیسه و توطئۀ طالب بازی در سال های اخیر هم صرفاً بخاطر حفظ و حراست حاکمیت به نفع قبایل وابسته بخود و بازیگری با ذهنیت عامۀ مردم افغانستان وجهان است.

7- طالب ها و هواداران جنایتکار آنها وحشی ترین و بی عاطفه ترین آدمکشان وویرانگران هستی وتمدن انسانی اند که با عًلم نمودن سلاح دین ومذهب بجنگ انسانیت و تمدن شتافته و کلیه مظاهر انسانی و ارزشهای والای تمدن انسانی را هدف نابود سازی خود قرار میدهند.

8- طالب ها و هواداران قبیله پرست ایشان در داخل دستگاه حاکمیت دولتی موجود در افغانستان، بدترین و سوگند خورده ترین دشمنان آزادی و عدالت در رابطه با زن این نیمی از بدنۀ هستی ساز جامعه بوده و زن را بدیدۀ انسان هرگز نگاه نمیکنند.

9- عملکرد دولت فعلی افغانستان تحت زعامت حامد کرزی و تیم افغان ملتی ها هیچگونه تفاوتی با خواست و عملکرد طالبان در جبهۀ دیگر این ویرانگری ها نداشته و صرفاً مواضع تکتیکی ایشان با همدیگر متفاوت است. در غیر آن هر دو جانب بفکر انحصار قدرت وتحکیم پایه های حاکمیت قبیلوی اند وبس.

10- نظام دولتی بعداز سقوط قسمی طالبان در افغانستان که با دست اندر کاری هژمونیست های قبیله سالار و همکاری حلقات استخباراتی کشور های همسایه و جهان خصوصاً آی ایس آی پاکستان و انتلجینت سرویس انگلیس بشکل یک نظام جمهوری اسلامی، با خصوصیت متمرکز قدرت و حاکمیت دولتی روی کار آمد، به هیچ وجهی با واقعییت و نیازمندی جامعۀ چندین ملیتی افغانستان مطابقت نداشته و صرفاً کامیابی یک توطئۀ انحصار قدرت در افغانستان بود که ، نتایج شوم آن همین درد سر های امروزی مردم افغانستان و جامعۀ جهانی در مجموع است.

11- ایجاد یک نظام غیر متمرکز فدرال پارلمانی یگانه راه حل معضلات نابرابری قومی، زبانی و مذهبی در جامعۀ افغانستان است، در عدم آن نابرابری وبی عدالتی تا بی نهایت درین کشور دوام خواهد یافت.

12- طالبان و هواداران ایشان جنایتکاران جنگی اند که ، خون هزاران انسان بیگناه سرزمین ما آویزۀ دامان آنهاست، بناءً این گروه را بجای آوردن در ترکیب دولت وشریک ساختن بحاکمیت دولتی ، بپای میز محاکمه ومجازات سوق نمود.

13- ما میخواهیم که دست جنایتکاران طالب، وجنایتکاران کوچی از جان ومال وناموس مردم هزاره و دیگر خلق های محکوم کشور با حمایت جامعۀ جهانی و محافل عدالت پسند کشور برای همیش کوتاه شود.

14- آموزش وپرورش بزبان های مادری ورشد متوازن فرهنگ هر واحد جداگانۀ قومی و دسترسی ایشان بتاریخ و افتخارات حقیقی آنها در گذشته وحال از حقوق طبیعی ومنطبق با اعلامیه های جهانی حقوق بشر است که در افغانستان همیشه و بشکل سازمان یافتۀ آن نقض گردیده و میگردد.

15- جدایی دین از دولت و بوجود آوردن یک نظام سکولار یکی از راه های اساسی از میان برداشتن تعصبات مذهبی در کشور ما و اصلی ترین راه رسیدن بیک نظام دموکراتیک واقعی در مطابقت با نیازمندی های جامعۀ ماست.

16- دولت حامد کرزی دولت تمام مردم افغانستان نه بلکه منحصراً نمایندۀ بخش قبایل ابدالی قندهار است که با یک تیم افغان ملتی ها تقویت گردیده بناءً حضور انحصاری این دولت بدون داشتن نمایندگان منتخب دیگر اقوام وملیت ها در کنفرانس بن فاقد هر نوعی مشروعیت سرتاسری میباشد.

17- تثبیت جغرافیای ثابت و پا برجایی قانونی برای افغانستان، در مطابقت با معیار های حقوقی، جهانی که ما در آن زندگی مینماییم، با حل دایمی خط دیورند و از میان بردن زمینه های مداخلۀ پاکستان و دیگرکشور های همسایه به امور داخلی افغانستان میسر است وبس.

18- گروه تروریستی طالبا ن در هنگام حاکمیت خود برای از بین بردن قدامت پنجهزار ساله ی مردم هزاره، بودای بامیان را نابود نمود بزعم گروه قومگرای طالبان که بدین وسیله هویت تاریخی جامعه هزاره نابود خواهند شد.

19- بیش از هجده هزار نفر از مردم هزاره ی مزار شریف به جرم هزاره بودن در یک روز توسط گروه تروریستی طالبان قتل عام گردید که نمونه ی از نسل کشی و تصفیه ی قومی را توسط گروه مذکور نشان میدهد
20- کشتار سیتماتیک و زنجیره ی مردم هزاره در شهر کویته ی پاکستان به جرم هزاره بودن بوسیله گروه تروریستی طالبان در طی مدت ماه های سال جاری نمونه ی دیگری از کشتار جمعی و تصفیه نژادی پنداشته میشوند
21- به شهادت رسانیدن استاد شهید عبدالعلی مزاری یگانه رهبر دلسوز – اگاه و مدبر جامعه ی هزاره یک اقدام نژاد پرستانه وتعصب آمیز بود که از طرف گروه طالبان بشهادت رسانیده شد که بدین ترتیب میخواست جامعه ی هزاره را از چنین رهبری واقعا مردمی و وطندوست محروم سازد.

فدراسیون فرهنگی تورکان افغانستان و متحدین آن، در برابر برگزار کنندگان کنفرانس بن و جامعۀ جهانی، صدای اعتراض خود را بلند نموده و با صدای رسا فریاد میزند که، منبع ومنشاء اساسی کلیه نا آرامی ها و بحرانات در کشور ما موجودیت راسیسم و فاشیسم، بی عدالتی اجتماعی و ستمگری ملی، در نبود یک نظام عادلانۀ سیاسی در کشوراست. آن نظام سیاسیی که بتواند بر خواست های عدالتخواهانۀ کلیه اقوام وملیت های ساکن کشور جواب عادلانه، و منطبق با واقعییت های عینی جامعه را ارائه، و از تداوم حق تلفی ها و زور گویی ها با تکیه بر سیاست گزاریهای عادلانه و انسانی، در رابطه با اقوام و ملیتهای محکوم جلوگیری نماید بوده، و تا زمانیکه این بلای مزمن از زندگی مردم ما زدوده نشود هیچگاهی آرامش بمعنی واقعی و انسانی آن درین کشور تآمین نخواهد شد، و فیصله های بن دوم نیز همانند بن اول ثمری که صلح و امنیت را به ارمغان آورد نصیب مردم افغانستان نخواهد ساخت.

ستاد برگزاری اعتراضات خلق تورک افغانستان در رابطه با کنفرانس دوم بن در اروپا

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • فداراسیون فرهنگی ترکان به مثابه عوامل استعمار در افغانستان درست همان شعاری را بلند می کنند که اشغالگران به خورد شان میدهد. استعمار همواره کوشیده است که با دامن زدن نفاق بین اقوام و ملل چه در سطح یک کشور به گفته مردم شیره و شربت ملل را می مکد. دور نرویم همی اکنون در عراق و افغانستان امریکا بشترین انرژی خودرا صرف تفرقه اندازی های قومی و مذهبی می کند.
    زمانی این شعار به اصطلاح فدراسیون ترکان چسپ می داشت که با چلیپا زدن جنایت کاران اقوام شان چون دوستم، خلیلی، محقق...در تظاهرات ضد چنگ و اشغال در سوم دیسمبر شرکت میکردند. اگر خلیلی، دوستم... نمایده گان شما هستند، درانصورت هیچ گله ای در کار نیست. اگر نیستند باید به روهای شان چلیپا زده و افشای شان میکردید.زیرا همین اکنون یک معاون کرزی دوستم است و یک معاون آن خلیلی و یک تای دیگر هم فهیم.
    ختی به خاطر نصب کرزی در حاکمیت کابل فدراسیون تان باید مرگ بر امریکا شعار بدهد. عریضه پیش کردن به درگاه امریکا و سایر متجاوزین شمارا نزد قوم خوتان جاسوس و مزدور معرفی میکند. کرزی را نه پشتون ها و خلیلی و دوستم و فهیم را نه هزاره ها و ازبک ها و تاجیک ها بر اریکه قدرت نشانده بلکه ای متجاوزین اند که خانواده کرزی و مافیای حهادی - ملیشیایی را بر گرده مردم سوار نمود و در تلاش آنست که ستمگران طالبی و گلبدینی را نیز شامل تیم حاکمیت استعمار کابل نماید تا حلقه جنایت کاران تکمیل گردد. همی اکنون تمام خوش و بش مافیای خانواده کرزی با مافیای جنایت کاران جنگی جهادی- ملیشایی است.

    • Ilk olaraq terror qardaşları haqqında danışmaq lazımdır. Sonra türk xalqı haqqında danışmaq olar. Sizin Taliban qardaşları enecent insanın ölümünə və anti-müharibə compain yalnız Taliban dəstəkləmək üçün təbliğat edir.
      Biz türk xalqı vahiddir və istənilən trrorism dayandırmaq üçün birlikdə çalışırlar.

    • gfjgjnkjkhjhjhghgghjkjhjhbbjkb

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس