خــاین ملــی
آنکــه تن فــروشــد او را فــاحشــه نامــند و آنکــه وطــن فــروشــد او را خــاین ملــی گــوینــد !
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
یاد آن روزگاران بخیر که آسمان کابل آبی و در دریای کابل آب زلال به رنگ آسمان کابل از چشمه ساران پغمان جاری بود و در جاده های اطراف دریای کابل هر نیم ساعتی یک موتر لاری یا والگای روسی رفت و آمد میکرد و صدای شرنگس زنگ های اسپان گادی ها در خیابان های کابل طنین انداخته و با هیاهوی و سر و صدای دست فروشان در هوا می پیچید.
دوکان های اطراف دریای کابل را اکثرا قالین فروشی ها ، کله پزی ها ، حلیم پزی ها و دلاکی ها تشکیل میدادند که دلاکان برعلاوه اصلاح سر و ریش مشتریان به جراحی و ختنه کردن کودکان هم آشنا بودند بعض شان حتی به آلات موسیقی چون طبله وهارمونیه دسترسی داشتند و در محافل شادی با هنرنمایی شان به گرمی و مسرت مجالس می افزودند.
شکل زندگی اجتماعی مردم نیز خیلی ساده وابتدایی بود خصوصا در دهات و قریه جات دور افتاده اثری از زندگی متمدن و عصری دیده نمی شد بطور مثال مردم که دزد را دستگیر میکردند پیش از رسیدن پولیس و دیگر نیرو های امنیتی او را خود به جزای اعمالش رسانیده و معمولا وی را به کنده درختی محکم بسته و هر رهگذری یکی سیلی بصورت او حواله میکرد.
بالاخره بعد از غروب آفتاب دزد بیچاره با خط بینی کشیدن و اظهار ندامت از آن حالت زار نجات یافته و با سر خمیده جمعیت را ترک میکرد.
کسی را که متهم به جاسوسی برای بیگانه خصوصا انگلیس می بود بنام خاین ملی دستگیر کرده سرچپه او را بالای خر سوار کرده دیگ سیاهی را به گردنش می آویختند و هر رهگذری دستش را به دیگ سیاه داخل کرده بصورت او می مالید این کار مدت یک هفته ادامه می یافت و در اخیر جسد بیجان مرد خاین بر شاخه درختی آویزان شده و از طرف شغالان و پرندگان لاش خوار پاره پاره شده بلعیده می شد.
نه تنها با مجرمین اینطور رفتار وحشیانه و دور از کرامت انسانی و روح جامعه مدنی صورت میگرفت بلکه حتی با کسانیکه از وضع مزاجی خوبی برخوردار نبودند یا کمی مبتلا به تکالیف عصبی و روانی بودند چنین برخورد نادرست و خشن صورت میگرفت آنها معمولا بنام دیوانه توسط کودکان و نوجوانان در کوچه ها سنگباران شده و بزرگسالان هم کمتر وقتی مانع این عمل ایشان می شدند.
اما چرخ زمان هیچگاه از حرکت باز نمی ماند ، نه آب زلال در دریای کابل باقی ماند و نه از آسمان آبی کابل اثری بجا ماند ، کله پزی های اطراف دریای کابل هم به مکدونالد و مک چکن مبدل شدند و دلاکی ها به صالون های آرایش مردانه و زنانه که مزد آرایش یک عروس مصارف یکسال یک فامیل متوسط را تکا فو میکند این همه از برکت گسترش فرهنگ غربی و سرازیر شدن کالا های مادی و معنوی جهان غرب در سرزمین ماست.
اما فرهنگ غربی به یقین که جهات خوب و مثبتی هم دارد دیگر امروز کسی دزد را جهت تنبهه به کنده درخت نمی بندد بلکه او را مشاور اقتصادی ریاست جمهوری مقرر میکند و یا دیگر کسی جاسوس و خاین ملی را سرچپه بالای خر سوار نمیکند بلکه او را مشاور امنیتی ریاست جمهوری مقرر میکند و یا دیگر کسی به اقتضای فطرت حیوانی دیوانه و میزوف را در کوچه ها سنگ باران نمیکند بلکه او را رئیس جمهور و ولسمشر کشور مقرر میکند تا ایشان با احساس سنگینی مسولیت های اجتماعی شان تکان شدید خورده و رشته های قطع شده و یا ضربه دیده وجدان انسانی شان دوباره بکار افتاده و فعالیت دوباره را آغاز کنند تا جبران معصیت های گذشته شان را ازین طریق بنمایند.
با تقــــــــــــديم حــــــــــــــــرمت
حقــــــــ(شـــمس الحـــق)ـــــــانی
