با فزیک می توان طبیعت را شناخت نه با فلسفه
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
مطلب ذیل تلخیص و فشردۀ دیدگاه آرامش دوستدار در مورد عنوان بالا نمی باشد و بلکه بخشهای از ملاحظات اوست. برای خواندن کامل این مطلب و مطالب شبیه این لطفاً کتابهای آرامش دوستدار را بخوانید.
چون هدف فراهم نمودن زمینۀ آشنایی با اندیشه های آرامش دوستدار هست، من این مطلب را بدون هیچگونه دخل و تصرف از متن کتاب "امتناع تفکر در فرهنگ دینی" برگزیده و تایپ نموده ام. در نسخه ابتدایی این مطلب صفحات دقیق کتاب نیز تایپ شده بود. اما برای جلوگیری از سرقت آن، که حالا با کمک کمپیوتر فقط با فشردن یک دگمه انجام می گیرد، از نشر آن صرف نظر شد و در عوض فقط نام کتاب بعنوان نمایه درج شده است.
نشر چاپی و یا الکترنیکی این مطلب بدون درج لینک کامل این صفحه اجازه نیست و مبادرت به آن سرقت است.
جعفررضائی
با فزیک می توان طبیعت را شناخت نه با فلسفه
نویسنده: آرامش دوستدار
در جهانشناسی و ستاره شناسی دورۀ کهن، که طراحانش به ترتیب ارسطو و بطلمیوس بوده اند. زمین مرکز جهان محسوب میشده و خورشید بر گرد آن در آسمان محدود و کاسهیی شکل میگشته است. این پنداشت را ستاره شناسی کلاسیک وارونه می کند. یعنی خورشید را به جای زمین در مرکز می نشاند و جای آسمان کاسهیی را به فضا یا آسمان بسیار وسیعتر اما همچنان محدود میدید که سیاره ها، از جمله زمین، دورادور مرکز خورشید آن می گردند. نام این دستگاه نجومی منظومۀ شمسی یا خورشیدی است و نام کاشفش یا شاید درست تر است بگویم: تئوری سینش-کُپرنیک. این دستگاه نجومی جدید می توانسته، برخلاف دستگاه بطلمیوس، مناسبات و مواضع سیاره ها را براساس محاسبات مترتب بر دستگاه خورشیدی به گونهای توضیح دهد که تجربه آن را تأیید نماید. کانت نیز کار کپرنیک را در فلسفه، درست تر بگویم در شناخت علمی فلسفه، انجام می دهد...
از زمان کپرنیک، کپلر، گالیله و نیوتن که پایه گذاران فزیک کلاسیک هستند، و از زمان ماکس پلانک و آلبرت اینشتین که فزیک مدرن با آنها شروع می شود، فزیک است که هربار با اصلاح بعدی خود در ادامۀ پژوهشهایش جهان طبیعت را به ما می شناساند، نه فلسفه. بی تفاوت است که فلسفۀ مربوط از آنِ افلاطون یا ارسطو باشد، یا از آنِ فیلسوفان قرن هژدهم و نوزدهم مانند شلینگ و هگل و پس از کانت و با وجود او که می خواسته فلسفه را با الگوی فزیک کلاسیک به صورت دانش درآورد. انگار دو سه قرن پس از پیدایش فزیک کلاسیک و دستاوردهای هرگز سابقه نداشتۀ آن در خواب بوده اند. دلیلش فلسفه پردازیهای آنان در بارۀ طبیعت است.(امتناع تفکر در فرهنگ دینی)
مطالب مرتبط:
مطالب مرتبط
-
حسن صباح، عیدِ قیامت و روایت معتبر "ماجرای الموت"
-
ناصر خسرو افکار طالبانی داشته است!
-
جنبش باطنی و نقش برجستۀ ناصر خسرو در مقلوب نمودن اندیشۀ ارسطو برای توجیه اسلام
-
با فلسفۀ رازی می توان کمر اسلام را شکست!
-
زکریای رازی و اثبات قدمای خمسه؛ و آن چهار چیز که همچون خدا همیشه بوده اند و خواهند بود!
-
زکریای رازی: تنها فیلسوف فرهنگ پرهیاهو و بیاندیشۀ ما؛ اندیشۀ رازی در سخنان دشمنانش
-
بودیسم، نیروانا و بیگانگی هند باستان با علم
-
تأثیر پذیری از غرب "بی هویتی" نیست
-
"حریت عرفانی" ضد آزادیست؛ آزادی جسمی و آزادی روانی
-
استعدادهای بزرگی که برای دو واژۀ قرآنی تلف شدند
-
ذهن بازاری و "پرسش" عرفانی مولانا جلال الدین محمد بلخی
-
تجاوز ابن سینا به مفاهیم بنیادی فلسفۀ ارسطو
-
ابن سینا سردستۀ تحریف کنندگان فلسفه در فرهنگ اسلامی
-
غربی های بد، غربی های خوب و غربی های...
-
اسلام و فلسفه
-
عبدالکریم سروش و نوسازیِ نادانی
-
عبدالکریم سروش و نوسازیِ نادانی (قسمت دوم)
-
عبدالکریم سروش و نوسازیِ نادانی
-
عرفان ریشه در اسلام ندارد
-
دوآلیسم عرفانی منشأ اسلامی ندارد
-
عارفان و انحطاط فرهنگی ما
-
عرفان ارگاسم مشترک روحی جامعه ایست که اسلام حرمان و محرومیت جنسی را بر آن تحمیل نموده است
-
شعر حافظ قصه برای بزرگها است؛ حافظ: لسان الغیب، لسان الکید، لسان الکذب و یا هیچکدام
-
خیام پرسندۀ قاطع با جرأت محدود
-
شعر خیام ما را لاابالی می سازد نه هوشیار(سه ایراد بر نگرش خیام)
-
روشنفکر یعنی ضد مطلق آدم قالبریزی شده و مرجع پرست
-
با شکستن سلطۀ دینخویی و روزمره گی می توان روشنفکر شد
-
مغایرت دینخویی و روشنفکری
-
چه کسی می تواند روشنفکر باشد؟
-
"آرامش دوستدار" فیلسوفی که حتماً باید او را شناخت
پيامها
4 نوامبر 2011, 05:15
Hey Jaffer jan lala, you are ok? do you have anythings from youself? i think your are confused and saying DEWANaGI. and hundred peresnet confusing that show your down knowledge.
4 نوامبر 2011, 19:36, توسط کمال کابلی
طبق محاسبات دقیق ، سیاره مشتری 1300 مرتبه بزرگتر از زمین است و آفتاب 660 مرتبه بزرگتر از مجموع سیارات . و « یک میلیون و سه صد هزار » مرتبه بزرگتر از زمین است . آفتاب « پنج بیلیون » سال قبل ، بوجود آمده از ابرعظیم گازات هایدروجن و خاک ، که گرد هم متراکم شده و گرم آمد تا یک سلسله انفجارات هستوی را برقرار نمود و شروع به درخشیدن نمود ، که انفجارات تا اکنون ادامه دارد . حرارت هسته یا مرکز آفتاب « 15 میلیون » درجه سانتی گریت است . و مدت « صد سال » را دربر میگیرد تا حرارت از مرکز خورشید به سطح آفتاب برسد . در سطح آفتاب حرارت 6000 درجه سانتی گریت ، یعنی دو مرتبه بلند تر از نقطه ذوب آهن است . مادۀ سوخت آفتاب ، هیدروجن است که آفتاب در هر ثانیه « چهار میلیون تن » هایدروجن مصرف می نماید و برای « پنج بیلیون » سال دیگر ذخیرۀ هیدروژنی دارد . در سطح آفتاب لکه هایی دیده می شود که به نام sun spots یاد می شود که نسبت طوفان های عظیم بوجود می آیند و شعله های این طوفان به نام prominence یاد میشود که بعضاً بصورت کمانه ها به فضای داخل آفتاب میپرند و بعضی ازین کمانه ها با سرعت بالاتر از 200 مایل در ثانیه از سطح آفتاب جدا میشوند . بعضی ازین کمانه ها حدود 100 مایل طول دارند و 3000 مایل ضخیم اند و ظرف چند ساعت میتوانند اوج بگیرند ، بالا بپرند و دوباره در سطح مذاب آفتاب سقوط نماید و بعضی برای روز ها و هفته ها در فضای اتمسفیر آفتاب باقی میمانند . نیروی این انفجار ها معادل انفجار « ده میلیون » بمب هایدروجنی است .
بر اساس عکس های مخابره شده از پیشرفته ترین تلسکوب های فضایی ، « کهکشان راه شیری » حدود « یکصد بیلیون » ستاره را شامل است . در منطقه ی « تخم مرغی » که بستر عظیمی از ستاره ها است ، ستاره های است که « یک میلیون » مرتبه بزرگتر از آفتاب زمین است . فاصله ی کهکشان ها حدود « 400 میلیون سال نوری » و بعضا بالاتر است . این فاصله ، مملو از گاز هیدروجن و هیلیوم است . در بعضی ازین فاصله ها ابر های عظیم گاز و خاک معلق وجود دارد به نام « سوپر نووا » ها یاد میشود . که در زمان های فوق محاسبات نجومی از حالت معلق ، به یکباره در فاصله هزارم ثانیه متمرکز شده و کهکشان های جدیدی را بوجود می آورند .
« کهکشان ها » صرف نظر از موقعیت شان در کیهان ، در حالت انبساط و انقباض اند . کهکشان های دیرینه ، به طرف انقباض و سرانجام یک « بگ بانگ » و تشکیل ستاره های جدید را نموده و کهکشان جوان ، طرف انبساط میروند . همچون کهکشان« راه شیری » که سیزده بیلیون سال است تا هنوز در راه انبساط است .
سال گذشته « تلسکوب هابل » تصویری از تصادم دو کهکشان را به زمین مخابره نمود که 550 میلیون سال نوری از زمین فاصله داشت و نسبت بُعد مصافت ، به کهکشان « راه شیری » صدمه نزد . طبق محاسبه ی آخرین تلسکوب های مدرن در ریاضیات فزیک کانتوم ، تا کنون حدود « 220 بیلیون » کهکشان قابل رویت است . هر کهکشان شامل ، یکصد تا دو صدو پنجاه « بیلیون » ستاره . با فاصله « تریلیون » سال نوری « انژی تاریک » که این ، حدود « چهارفیصد » کاینات را تشکیل میدهد .
هفتاد فیصد کیهان ، فقط « انرژی تاریک » است . سپس تر ، کهکشان های دیگر ، محتوای « سیاه چاله ها » و در ورا « سوپر نوا » ها و انرژی های تاریک ، بی نهایت . تا چنین بوده ، تا هست . کیهان چنین است .
در مصاحبه با پروفیسور « جان هابگنز » پرفیسور فزیک کانتوم نشسته بر چوکی « نیوتن » در دانشگاه آکسفورد لندن ، در توضیح « سیاه چاله ها » گفت :
« زمان » در سیاه چاله ها ، « صفر » است .
در پرسش خبرنگار، مبنی بر جایگاه « آفریده گار » ؟
پروفیسور هابگنز گفت : مرا به این گونه پرسش ها غرضی نیست . برای آفرینش ، « زمان » در کار است . در سیاه چاله ها ، از« زمان » اثری نیست .
برای گریز از سیاه چال ها نیروی گریز بیشتر از سرعت نور ، یعنی یک میلیارد و هشتاد میلیون کیلومتر در ثانیه با ید باشد .
5 نوامبر 2011, 10:23, توسط محمد عندلیب
شناختی در کار نیست هر چه است باز توصیف است و بس برای اینکه ماهیت و سرشت در کار نیست بنا بر این علایق ونیاز ما است که برای اشیا هویت می بخشد اشنای با فزیک اشنای با نوع باز توصیفی از اشیا است که متفاوت از باز توصیف فلسفه وسایر سنت های فکری است